برآمدن رضاخان و سقوط زودهنگام رهبر کودتا
روشن نیست که چرا سید ضیاء به مثابه فرمانده اصلی کودتا از دربار انتظار دارد مقام اجرایی «دیکتاتور» را به او هدیه دهد؟
ادامه مطلبروشن نیست که چرا سید ضیاء به مثابه فرمانده اصلی کودتا از دربار انتظار دارد مقام اجرایی «دیکتاتور» را به او هدیه دهد؟
ادامه مطلبسیدضیاءالدین طباطبایی یزدی در پیامی که برای احمدشاه میفرستد از او میخواهد که اضافه بر صدور حکم نخستوزیری برای وی، در ضمن او را به مقام «دیکتاتور» مفتخر گرداند.
ادامه مطلبتفرشی: تقریبا از سه ماه قبل از کودتا در لندن و در تهران ملاقاتهایی صورت میگرفت/ آجدانی: چرا اگر این کودتا یک بسته انگلیسی بود، از نصرتالدوله فیروز استفاده نکردند؟
ادامه مطلبواقعیت پیچیدهتر از تصور اغلب ایرانیان است که کودتا برنامه ژنرال آیرونساید انگلیسی بود. اینطور نبود که هیچ ایرانی در فکر کودتا نبوده باشد.
ادامه مطلبچرا ژنرال آیرونساید برای طرح کودتا به گونه شتابزده به جای کلنل محمدتقیخان پسیان فرمانده هنگ ژاندارمری خراسان، به رضاخان فرمانده آتریاد قزاق همدان متوسل شد؟
ادامه مطلبقوامالسلطنه از محبس به مسند صدرات منتقل، تمام محبوسین را شاه احضار و اظهار لطف کرده، آزاد ساخت...راجع به آتیه من کاملا مایوسم، زیرا که اگر به جای او (سیدضیاء) جوانی مشهورتر، باهوشتر، وطن پرستتر انتخاب و عملیات او را تعقیب میکرد، جای امیدواری بود؛ یا لااقل شخص بیطرفی روی کار میآمد و کارهای خوب آقا سیدضیاءالدین را تعقیب و کارهای بد او را رد میکرد، باز درجه یاس این قدر نبود...همان شب اول و روزهای اول کودتا خیلی کارها میبایست کرده باشد و هم خود و هم مملکت را راحت کند.
ادامه مطلبمن در آراء و عقاید سیدضیاء جز یک پوپولیسم بسیار پیش پاافتاده و ارزان چیز دیگری نمیبینم...اقشار متوسط به پایین جامعه مخاطب سیدضیاء بودند.
ادامه مطلبکودتای سوم اسفند نه در انگلیس که در همین تهران طرحریزی شده، این را میتوان از اسناد به دست آمده از زندگی آیرونساید به چشم دید...خوی انگلیسی سیدضیاء نمیتواند مانع از آن شود که او را ناسیونالیست بخوانیم...عنوان کودتای سیاه را رجالی چون نصرتالدوله که به زندان رفته بودند، ایجاد کردند و البته هیچ تحقیق تاریخی برای رد یا اثبات سیاه بودن این کودتا و شرایط تاریخی آن دوران انجام نشده است...سیدضیاء کسی را اعدام نکرد و رفتاری که اغلب حکومتها و افراد در دوران کودتا انجام میدهند، از او سر نزد.
ادامه مطلبگزارشهای اولیه نورمن، وزیر مختار بریتانیا در ایران نشان میدهد رضاخان که تنها یکی از سه رهبر ارتش بود، به نفع سیدضیاء عمل میکرد و هیچگونه جاهطلبی سیاسیای نداشت. اما چندی بعد، رضاخان مدعی شد که در تمام مدت در رأس فرماندهی بوده است، ولی این ادعا با مدارک موجود آن دوره مطابقت ندارد...منفعتی که این کودتا برای بریتانیا داشت شهرت دست داشتن در پشت صحنه این کودتا بود و برای ملّیگرایان پیمانشکن انگلیس نیز این مساله ثابت شده بود. بیشترین بهره کودتا نصیب رضاخان شد و او در مرکز توجه ملّی قرار گرفت.
ادامه مطلباگر سیدضیاء «انقلابی» توصیف میشود به معنی این است که از وضع موجود سلطنت قاجاریه ناراضی بود و در جهت اصلاحات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی کوشا بود، نه در راه انقلاب کمونیستی و کارگری...سیدضیاء با فرانسه از در دوستی و همکاری درآمد و در روزهای اول وانمود میکرد که هر تصمیم سیاسی یا انتصاب وزیر را با مشاورت سفارت فرانسه انجام خواهد داد اما رفتهرفته فرانسویان فهمیدند که انگلیس در این قضیه دخالت داشت...سیدضیاء طرفدار حمایت انگلیس بود تا اقتدار دولت را احیا سازد و سپس به اهداف ملی و استقلال برسد.
ادامه مطلبمشروطهخواهان جمهوریخواه بودند نه دموکراتیک...روشنفکران استدلال میکردند که ایران نیازمند حکومت قدرتمندی همچون مدل پطر کبیر است... قادر نیستم بفهمم چطور بریتانیا، آن هم تحت فرماندهی لرد کرزن، از کسی حمایت به عمل آورده که چنین موافقت صریحی با بلشویکها کرده است. باورکردنی نیست. البته ممکن است عدم حمایت انگلستان یکی از دلایلی باشد که چرا نخستوزیری سیدضیاء چندان به درازا نکشید...با فروپاشی قریبالوقوع دولت مرکزی بسیاری قانع شده بودند که تلاشهای بیشتری برای ساخت یک دولت قدرتمند به کار گرفته شود.
ادامه مطلبدر آن مقطع بسیاری از روشنفکران ما، صرفنظر از تنوع دیدگاه و ایدئولوژی، پایبند به اصل تمامیت ارضی بودند و از هر جریانی که آن را مغایر با این اصل میپنداشتند (حتی جریان جمهوریخواهی) پرهیز داشتند. بحث دموکراسی و حقوق سیاسی قومیتها، آن طور که مثلا در گفتمان پسااستعماری در نیمه دوم سده گذشته به تدریج پرداخت گردید، هنوز به صورت گزینه سیاسی جذاب و نیرومندی درنیامده بود و بسیاری از روشنفکران ما دولتمدار میاندیشیدند.
ادامه مطلبسیدضیاء با شعار عدالت بیانیه صادر میکرد و به دلیل ناتوانیهای مدیریتی و سیاسی که داشت و نیز تضاد سیاستمداران انگلیسی در مورد ادامه کار او، سرانجام شکست خورد و پس از چند «دگرگونی» کوتاه مدت سرانجام نظام دیکتاتوری و استبداد بر جامعه تسلط پیدا کرد...به قول مرحوم مصدق «به اتکای قوای خارجی قیام کردن و به روی هموطنان تیغ کشیدن و آنان را توهین کردن و حبس نمودن کار وطنپرستان و آزاد مردان نیست.»... سیدضیاء را نمیتوان در زمره روشنفکران ایرانی اعم از جناح اصیل یا انحرافی قرار داد.
ادامه مطلبروی کار آمدن سیدضیاءالدین طباطبایی را نمیتوان به چرخشی از سوی یک دیدگاه خاص در انقلاب مشروطیت به سوی دیدگاه خاص دیگری دانست و شخصیت و مرام سیاسی وی را نیز در وهله اول باید در پرتوی مسایلی دید که بیشتر ربط به فرصتطلبی سیاسی او و نیز حمایت ارتش بریتانیا از او دارد...نباید اعتبار و مقام سیدضیاء را بیش از آنچه وی بود جلوه داد. سیدضیاء یکی از تحصیلکردگان آن دوران بود که نه واقعا دارای آرمانهای نظری بود، نه خود را معتقد به اصول خاصی میدانست.
ادامه مطلبکودتای سوم اسفند کار دیپلماتها و افسران انگلیسی در ایران بود و لندن در آن دستی نداشت...کودتا حرکتی از پایین بود نه از بالای جامعه.
ادامه مطلببنا بر نوشته عبدالله مستوفی «عده محبوسین حکومت نود روزه سیدضیاءالدین بین چهارصد، پانصد نفر گفته شدند. درباره اکثر آنها یک جهت جامعه رعایت شده و آن سابقه پانزده ساله آنها در مشروطیت است...تجربه همین دو-سه ماه ثابت کرد که روزنامهنگاران لامحاله در این کشور سیاستمداری نمیتوانند بکنند. میگویند کرم درخت از خودش است و اگر این عامل قلمی کودتا توانسته بود با عامل نظامی کنار بیاید شاید میتوانست بیشتر از این رییسالوزرای کشور باشد...بیانیه سیدضیاء با استقبال برخی از روشنفکران مواجه شد.
ادامه مطلبایده کودتای سوم اسفند در شرایط حاکم شدن بنبست سیاسی در ایران شکل گرفت...به روایت ملکالشعرای بهار حتی مرحوم مدرس نیز در فکر انجام کودتا بود...کودتای سوم اسفند پدیده طراحی شده توسط دستگاه دیپلماسی و نظامی انگلستان در ایران نبوده است...مطابق اسناد تاریخی اگر قرار بود وزارت خارجه انگلستان به انجام کودتا در ایران فکر کند، قطعا کاندیدای آنها نصرتالدوله بود و نه فردی همچون سیدضیاءالدین طباطبایی...وزارت خارجه انگلیس در جریان اقدامات نیروهای سفارت خود در ایران در جریان کودتا نبود.
ادامه مطلب