احمد شاه دو بار رضاخان را از مرگ نجات داده بود- سلطانعلی میرزا قاجار
ژنرال آیرون ساید مدتی رضاخان را زیر نظر داشت و در نهایت برای انجام کودتا او را انتخاب کردند.
به شکلی که پدرم برای من میگفت، احمد شاه به رضاخان علاقه داشت و او را مرد با شخصیتی میدانست و میگفت در میان کسانی که ممکن است بیایند و در ایران حکومت کنند، رضاخان از همه بهتر است.
احمد شاه دو بار هم جلوی کشته شدن رضاخان را گرفت و مانع از میان برداشته شدن او شد. معتقد بود که میتواند کارهایی به نفع ایران کند. رضاخان در واقع با امکانات و پول نفتی که داشت و قاجاریه هرگز از آن برخوردار نبود، اساسی را که در زمان قاجارها پی ریزی شده بود، توسعه داد.
قاجارها در ایران یک حکومت مرکزی قوی درست کردند و توانستند قدرت را در تهران متمرکز کنند. قدرتهای محلی را تضعیف کردند و دست به راه اندازی ادارات مدرن همچون اداره گمرک زدند که تا پیش از آن در ایران سابقه نداشت.
در زمان عباس میرزا نایب السلطنه، قاجاریه اولین پایه ارتش منظم را پی ریزی کرد و رضاخان دنبال آن را برای تشکیل یک ارتش مدرن پی گرفت.
در ایران موسسهای به نام «مطالعات تاریخ معاصر» وجود دارد که پژوهشهایی درباره تاریخ ایران انجام میدهند. تعداد زیادی اسناد در این موسسه وجود دارد که نشان میدهد قشون ایرانی در زمان عباس میرزا، محمد شاه و ناصرالدین شاه بودجه داشتهاند و حساب آن در این اسناد ثبت و موجود است.
ناصرالدین شاه که فهمیده بود صنعت در ایران آن دوره، هنوز توان و توشه رقابت با محصولات اروپایی را ندارد، مرزهای ایران را به سوی تجار باز کرد و در این دوره طبقه متمولی از تجار ایرانی شکل گرفت که میتوانست از پس مشکلات خود بر بیاید و زمینه ساز تشکیل بورژوازی ایرانی شود.
فرمان مشروطه که توسط مظفرالدین شاه امضا شد، راه مدرن سازی و دمکراسی را در ایران باز کرد و قانون اساسی به ایران بخشید که مترقی و پیشرفته بود.
اینها استخوانبندی جامعه مدرن ایران شد. رضاخان با وزارت و صدارت و پادشاهی چند ساله نمیتوانست ساختار متجددی در ایران پی ریزی کند. او که سر کار آمد، قشون آمادهای برای توسعه داشت، زمینه راه اندازی ادارات پدید آمده بود و برای نظم و امنیت ژاندارمری هم تشکیل شده بود.
اما زمانی که احمد شاه دید که انگلیسیها میخواهند نوعی دیکتاتوری در ایران ایجاد کنند که در دوره وحشت جهانی از کمونیسم، ضد کمونیستی است، گرچه به دیکتاتوری علاقهای نداشت و به عنوان پادشاه مشروطه مخالف آن بود، از ایران خارج شد تا با آرام شدن اوضاع دوباره به ایران بازگردد اما بدبختانه بیمار شد و زود درگذشت و نتوانست که برنامهاش را اجرا کند.
دولت بریتانیا شاید علاقمند بود که سلسله قاجاریه ادامه پیدا کند اما وقتی مشاهده کردند که رضاخان مرد فعالی است و میتواند مملکت را اداره کند و در میان رجال زمان هم مقبولیت دارد، با پادشاهی او و آغاز سلسله سلطنتی دیگری در ایران مخالفت نکردند.
در این زمان لرد جورج کرزن، وزیر خارجه بریتانیا هم که موافق سلسله قاجاریه بود، درگذشته بود و اگر چنین نشده بود، شاید نمیگذاشت که رضاخان به وسیله مجلس موسسان انقراض سلسله قاجار را اعلام کند.
با کودتای رضاخان و سپس تسلط او بر امور در ایران، دمکراسی رجالی ما آسیب دید. میدانید که دمکراسی مردم تربیت شده و آماده میخواهد و نمیتوان یک شبه راه صد ساله آن را طی کرد.
در این وضعیت مجلس رجالی و اریستوکرات ما کم کم با تحول ملت میتوانست شرایط را آماده تحول کند.
من فکر میکنم اگر سلسله قاجاریه ادامه مییافت و انتخابات به همان شکلی که آن زمان برگزار می شد که مردم نمایندگان اصناف و طبقات مختلف را به شکل وکیل و نماینده و معتمد به مجلس میفرستادند، دمکراسی رجالی ما پا میگرفت و زمینه ساز نوعی از دمکراسی میشد که در کشورهای پیشرفته اروپایی وجود دارد.
با انقراض قاجاریه، رضاخان در ایران گرچه اقدامات مهمی از جمله تقویت دولت مرکزی انجام داد که در آن باز هم سیاستمداران قاجاری از جمله احمد قوام و محمد مصدق نقش داشتند اما اشتباهات بزرگی هم مرتکب شد که از جمله آنها از بین بردن بیرحمانه اقتصاد ایلیاتی ایران بود که مایحتاج داخلی را تامین میکرد و از بین رفتن آن از لحاظ اقتصادی، ضربه محکمی به کشاورزی ایران زد.
*سلطانعلی میرزا قاجار مورخ و برادرزاده احمد شاه و رئیس فعلی ایل قاجار است.
منبع: بی بی سی
نظر شما :