یان ریشار در گفت‌وگو با تاریخ ایرانی: عقده اجتماعی عامل رفتار ضداشرافی سیدضیاء بود

سامان صفرزائی
۱۳ اسفند ۱۳۹۰ | ۱۷:۴۷ کد : ۷۴۶۱ صد روز سیاه دولت سیدضیاء
اگر سیدضیاء «انقلابی» توصیف می‌شود به معنی این است که از وضع موجود سلطنت قاجاریه ناراضی بود و در جهت اصلاحات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی کوشا بود، نه در راه انقلاب کمونیستی و کارگری...سیدضیاء با فرانسه از در دوستی و همکاری درآمد و در روزهای اول وانمود می‌کرد که هر تصمیم سیاسی یا انتصاب وزیر را با مشاورت سفارت فرانسه انجام خواهد داد اما رفته‌رفته فرانسویان فهمیدند که انگلیس در این قضیه دخالت داشت...سیدضیاء طرفدار حمایت انگلیس بود تا اقتدار دولت را احیا سازد و سپس به اهداف ملی و استقلال برسد.
یان ریشار در گفت‌وگو با تاریخ ایرانی: عقده اجتماعی عامل رفتار ضداشرافی سیدضیاء بود
تاریخ ایرانی: پروفسور یان ریشار، استاد بازنشستهٔ ایران‌شناسی دانشگاه سوربن نوین و مدیر سابق انجمن ایران‌شناسی فرانسه در ایران (در سال‌های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳) در گفت‌وگو با «تاریخ ایرانی» با تسلطی شگفت‌انگیز به زبان فارسی، از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و دیدگاه‌های سیدضیاءالدین طباطبایی می‌گوید.

 

دکتر ریشار، نویسنده کتاب‌هایی چون «ایران در قرن بیستم» (با همکاری ژان پی‌یر دیگار و برنارد اورکاد)، «تهران در زیر آتشفشان» (با همکاری برنارد اورکاد) و «اسلام شیعه: ایمان و ایدئولوژی» و «یکصد واژه برای تعریف ایران امروز» است و ویراستار و مترجم «لوایح» عبدالرحمن جامی است. به زودی قرار است کتاب «ایران از ۱۸۰۰ تا زمان ما» با ترجمه فارسی تاییده شده توسط مولف منتشر شود، این کتاب خلاصه پژوهش‌های یان ریشار پیرامون تاریخ ایران معاصر است.

 

***

 

گفته می‌شود سیدضیاء در سفر به روسیه و دیدار از جامعه انقلابی آن کشور، پس از بازگشت به کشور به دیدگاه‌های انقلابی و کارگری آنجا نزدیک می‌شود و پس از بازگشت به تهران پی در پی سرمقاله‌هایی در روزنامه رعد می‌نوشت که تاثیرپذیری از گفتار بلشویک‌ها و کمونیسم در آن آشکار است. حالا اگر بپذیریم که بریتانیا از طراحی یک کودتا به رهبری وی آگاه بوده است، پرسش این است که چطور بریتانیا به کسی که تا این اندازه شیفته بلشویک‌ها شده بود، اعتماد کرد؟

 

سیدضیاء با ماموریت برپایی روابط دوستانه با جماهیر جدید قفقاز به آن منطقه سفر کرد و قبل از وارد شدن نیروهای بلشویک در قفقاز به تهران بازگشت. نظر عمومی سیدضیاء با اهداف بریتانیا همساز بود و اگر سیدضیاء «انقلابی» توصیف می‌شود به معنی این است که از وضع موجود سلطنت قاجاریه ناراضی بود و در جهت اصلاحات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی کوشا بود، نه در راه انقلاب کمونیستی و کارگری.

 

 

اما برای نمونه علی دشتی در نوشته‌های دوران حبس خود به رغم زندانی بودن در حکومت سیدضیاء از تفکر ضد اشرافی‌گری سیدضیاء و گفتمان دفاع از محرومان او حمایت می‌کند. آیا تفکر ضد اشرافی‌گری و گفتمان سوسیالیستی و دفاع از محرومان به خواست اجتماعی آن دوران تبدیل شده بود؟

 

اصل رفتار سیدضیاء در احساس عقده اجتماعی خلاصه می‌شود: او ملازاده یزدی بود و علی‌رغم اقامت و تحصیل در فرانسه، با وجود استعداد فکری، هیچ امکان استقرار در سیاست دوره قاجاریه را نداشت. دفاع از محرومان؟ به نظر می‌رسد که بیشتر از اصول دموکراسی غربی دفاع می‌کرد. افکار او خیلی مترقی نبود، ولی در جهت برپا کردن اهداف مشروطه بود، با این تفاوت اصلی که به پشتیبانی بریتانیا تکیه می‌کرد.

 

 

به باور شما آزاد کردن بازاری‌هایی همچون امین‌الضرب از زندان به واسطه گرفتن پول آیا گونه‌ای باج‌گیری بوده است و این عملکرد با ژست‌های سوسیالیستی و ضد سرمایه‌داری سیدضیاء تضاد ندارد؟ حتی یحیی دولت‌آبادی هم درباره سیدضیاء می‌نویسد که او خود را سوسیالیست می‌خواند و بایستی از تجمل اجتناب کند ولی میان خود و خلق فاصله زیادی قرار داده است. بنابراین شعار تاکید بر عدالت در مقابل آزادی که در بیانیه سیدضیاء آمده بود، چقدر واقعی بود و چقدر ابزاری برای قدرت‌یابی؟

 

کمبود بودجه و نبودن نظام مالیاتی دولت کودتا را مجبور می‌کرد تا تدابیری اتخاذ کند، بنابراین او پول از پولداران گرفت و اشراف‌زادگانی که از پرداخت بدهی مالیاتی خودداری کرده بودند به زندان انداخته شدند. به نظر می‌رسد که این رفتار «انقلابی» از هر گونه ایدئولوژی خالی بود. امین‌الضرب نسبت به دیگران (نظیر فرمانفرما) ترقی‌خواه بود و عضو طبقه اشراف نبود. طبیعی است که سیدضیاء بر امثال امین‌الضرب و فرمانفرما بیشتر تکیه کرد تا اقتصاد مملکت را راه بیندازد.

 

 

امکان برقراری ارتباط میان اندیشه روشنفکرانی همچون حلقه ایرانشهر و مجله کاوه با اندیشه و عملکرد سیدضیاء وجود دارد؟ آیا نمی‌توان سیدضیاء را میوه کال جریان روشنفکری ایران که بعد از او و در پی قدرت گرفتن رضاخان پهلوی ظهور و بروز داشت به حساب آورد؟

 

افکار مشروطه توسط تقی‌زاده و «برلنی‌ها» و نیز در ایران توسط افراد متجدد نظیر محمود افشار، جامعه را برای تحولات پایه آماده می‌کرد و سیدضیاء در این مورد تنها نبود، ولی او جاه‌طلب و مشتاق نقشی مهم در سیاست بود، بدون فکر و خیال وارد میدان شد و شکست خورد. دلخوری او از دیکتاتوری رضاشاه نبود، از سر این بود که چرا مرا کنار زدند.

 

 

در سه ماهی که سیدضیاء به عنوان نخست‌وزیر قدرت داشت، چه سیاستی در قبال بریتانیا و روسیه اتخاذ کرد؟ آیا اساسا در آن زمان کوتاه فرصت کرد تا به این دو دولت استراتژی‌های دیپلماتیک خود را اعلام کند؟ آیا تبعید وی با موافقت بریتانیا همراه بود؟

 

پیمان دوستی با اتحاد شوروی را دولت کودتا امضاء کرد ولی مذاکرات آن را قبلاً مشاورالممالک، به ابتکار وثوق‌الدوله انجام داده بود. تنها کوشش سیدضیاء بر این بود تا شرایط قرارداد ۱۹۱۹ را بدون ذکر آن برپا سازد. سیدضیاء با فرانسه زیرکانه از در دوستی و همکاری درآمد و در روزهای اول وانمود می‌کرد که هر تصمیم سیاسی یا انتصاب وزیر را با مشاورت سفارت فرانسه انجام خواهد داد اما رفته‌رفته فرانسویان فهمیدند که انگلیس در این قضیه دخالت داشت.

 

 

پرفسور ریشار به عنوان پرسش پایانی، لطفا نظر خود را نسبت به نگرش روشنفکران در سال‌های ۱۲۹۸ و ۹۹ به بحران سیاسی و اقتصادی و امنیت ایران بفرمایید. اینکه چرا روشنفکران متاثر از گفتمان روشنگری اروپا که بنای مشروطه را نهاده بودند، در آن سال‌ها گرایش به سوی یک دولت مقتدر اما احتمالا غیردموکراتیک پیدا کرده بودند.

 

راهی که نهضت جنگل در گیلان یا خیابانی در تبریز اتخاذ کردند، راهی خطرناک در نظر ملیون بود، چه اینکه منجر به تضعیف دولت مرکزی می‌شد و سرانجام ایران را به خطر می‌انداخت. سیدضیاء طرفدار حمایت انگلیس بود تا اقتدار دولت را احیا سازد و سپس به اهداف ملی و استقلال برسد. رضاخان هم بر پشتیبانی بریتانیا تکیه کرد ولی به صداقت آن‌ها کمتر اعتماد داشت و می‌خواست حضورشان را، به خصوص در بازسازی ارتش به حداقل برساند. سوءظن این دو کودتاگر نسبت به نهضت‌های خودمختاری به سرکوبی کورکورانه‌ای انجامید، ولی چنین سرکوبی، در مورد تبریز، قبل از کودتا هم اعمال می‌شد. این عکس‌العمل عدم تحمل سیاست‌گران این دوره نسبت به این نهضت‌ها را نشان می‌دهد.
 

کلید واژه ها: یان ریشار کودتای سوم اسفند سیدضیاءالدین طباطبایی


نظر شما :