روزی که ۳ نخستوزیر ترور شدند
۳ نخستوزیر و یک رئیسجمهور دقیقا در یک روز به فاصله ۷۴ سال کشته میشوند
ادامه مطلب۳ نخستوزیر و یک رئیسجمهور دقیقا در یک روز به فاصله ۷۴ سال کشته میشوند
ادامه مطلبتا کمکهزینه به صورت مستقیم به نخستوزیر ایران تعلق گیرد تا او بتواند حامیانش را تقویت کرده و مخالفانش را شکست دهد.
ادامه مطلبهر چه در ایران اتفاق میافتاد دو حالت داشت: یا اینکه شاه دستور داده بود و دیگران مشغول اجرایش بودند؛ یا دیگران آنچه را تصور میکردند شاه دستور داده اجرا میکردند...شاه گفت: «تو در روزهای سختی ما را دیدی. دیگر الان بر فراز آتشفشان نیستیم. نظرت را برایم بگو.»...شاه ادامه داد: «مصدق...اولش انسان خوبی بود اما بعد خراب و سرنگون شد. فاطمی روح شریری بود که او را به سرنگونی کشاند.»...شاه از همۀ سیاستمدارانی که او را از کودکیاش میشناختند یا با او پیش از سال ۱۹۵۳ کار کرده بودند، متنفر است.
ادامه مطلب«زندگینامه سیاسی علاء» از حیث روشی، اسنادی و محتوایی دارای اشکالات جدی و مهمی بوده و نه فقط چیزی به دانش ما در مورد این چهره سیاسی اضافه نمیکند بلکه با تدوین گزینشی و جهتدار دادهها، تصویری ناتمام از حسین علاء و رخدادهای مرتبط با وی را ارایه داده است. از حیث روشی، کتاب شباهتی به یک زندگینامه ندارد...در کتاب دکتر اتحادیه، با شخصیت فیکس و منجمد شدهای مواجه هستید که از ابتدای نوجوانی تا کهنسالی، دغدغهای جز «لیبرالیسم، پارلمانتاریسم و مشروطهخواهی» ندارد.
ادامه مطلبوجه تمایز علاء با دیگر رجال عصر پهلوی این بود که در تفکر ایشان تداوم وجود داشت...قائممقامالملک که با رضاشاه رابطهای دوستانه داشت، از وی میخواهد تا به علاء شغلی را محول کند زیرا این بیکاری موجب میشود تا علاء در چالههای خیابان بیفتد، چون حین راه رفتن کتاب میخواند...تفکر و عقیده علاء به لیبرالیسم و پارلمانتاریسم کاملاً از نامهها و گزارشات وی مشخص است...علاء به این نتیجه میرسد که دکتر محمد مصدق باید برود...علاء بین شاه و مصدق، آشکارا شاه را ترجیح میدهد.
ادامه مطلبعلاء به وکلای مجلس گفته بود زمامدار در ایران یا باید مانند حکیمالملک کر باشد و یا مانند ساعد و بیات بیحواس. اگر قدری مانند رزمآرا یا هژیر زرنگ از آب درآمد بدن سالم تحویل مرده شور نمیدهد...علاء سیاستمدار بیآزاری است، پا توی کفش کسی نمیکند. کفش پسرش هم برای پای آقا جان گشاد است...توصیه علاء به شاه پس از رخدادهای ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ که گفته بود «بس است، آدمکشی بس است، دولت (اسدالله علم) را بیندازید، با آخوندها کنار بیایید»، جواز عزلش از وزارت دربار را صادر کرد.
ادامه مطلبدکتر لطفعلی صورتگر، استاد دانشگاه تهران و ادیب نامور عصر پهلوی دوم، در اولین روزهای ورودش به پاریس به عنوان دانشجوی ایرانی مینویسد: «آقای علاء ما را در مدرسه شبانهروزی گذاشته اجازه بیرون رفتن نداد و نخواست روح ما را در بادی ورود دستخوش شکنجههای هوا و هوس نماید و این یک اقدام حکیمانه و پسندیده بود.»... اداره محصلین پاریس که بعدها در نقاط دیگر اروپا هم چنین ادارهای تاسیس شد و برخی تسهیلات ویژه برای دانشجویان تخصیص یافت، با همت و کوشش دلسوزانه علاء به مرحله اجرا درآمد.
ادامه مطلبشاه به مقامی امریکایی گفت میخواهد از شرّ علاء و امثالِ او خلاص شود. گفت آنها نمیتوانند خودشان را با سرعتِ تغییرات هماهنگ کنند.
ادامه مطلبضارب از فاصله یک متری به سوی سر نخستوزیر [حسین علاء] شلیک کرد، ولی گلوله اصابت نکرد، بنابراین با هفت تیر به سر نخستوزیر کوفت، خراش عمیقی به پشت سر علاء وارد آمد که موجب خونریزی شدید شد. صبح روز بعد علاء با سر باندپیچی شده به اتفاق همراهانش با قطار به سوی بغداد عزیمت نمود...نواب صفوی، رهبر فدائیان اسلام در اعلامیهای به علاء هشدار داده بود: «زمامداری ملت مسلمان ایران از آن تو و امثال تو نیست. فورا برکناری خود را اعلام کن.»
ادامه مطلبانتخاب علاء به نخستوزیری به دو دلیل بود: او وزیر دربار و از اشراف اسم و رسمداری بود که مالکان محافظهکار به او اعتماد داشتند. از سوی دیگر به عنوان دیپلمات سابق، مشهور به ضدیت با انگلیس و در نتیجه مورد قبول جبهه ملی بود...علاء نهاد سلطنت را به عنوان نقطه عطفی در ساختار سیاسی کشور قبول داشت، اما این دید او نسبت به نهاد سلطنت باعث نشد که نقاط ضعف شاه را نشناسد یا فساد اعضا خانواده سلطنتی را نادیده بگیرد...نگاه جبهه ملی به کابینه علاء مثبت بود و پشتیبانی مشروط خود را از آن اعلام کردند.
ادامه مطلبعلاء جملات دو جلد کلامالله مجید را که به زبانهای انگلیسی و فرانسه چاپ شده است با متن عربی آن تطبیق میکند و غلطهای آن را تصحیح میکند... مهمترین خاطره دوران سیاسی من شکایت ایران به شورای امنیت و واگذاری دفاع از حقوق ایران به من بود. در آن موقع مسوولیتی بس خطیر در یک موقعیت حیاتی به عهده من گذاشته شده بود و من با اطلاع کامل از محظورات دولت مرکزی، مجبور شدم به خاطر حفظ استقلال و تمامیت ارضی میهن عزیز، از دستورات دولت مرکزی خارج و با تاسی به رویه متین اعلیحضرت همایونی توفیق حاصل نمایم.
ادامه مطلبعلاء همچنان یکی از مهرههای پنهان و سردرگم تاریخ معاصر ایران است. ما هنوز شناخت آگاهانهای نسبت به نطق پر سر و صدای او در مجلس پنجم علیه سلطنت رضاشاه نداریم که چگونه پس از به حکومت رسیدن رضاشاه، از مدافعان سرسخت وی شد؟...نویسنده کوشش نمیکند تا به لحاظ تیپولوژی سیاسی یک تیپ از رفتار، کردار و منش سیاسی از علاء بدست دهد...اتحادیه اهمیت و نقش علاء را در غائله آذربایجان مهمتر از احمد قوام، سیدحسن تقیزاده و محمدرضا شاه میداند، اما برای این اهمیت و جایگاه سند و شواهد متقن و محکمی ارایه نمیدهد.
ادامه مطلبعلاء در میانسالی به اندازه وسع و توانش چندان سیاستورز و بازیگر نبود. یک ایرانی سادهزیست و بیآلایش ماند... علاء بیش از آنکه دیپلماتی کارکشته و سیاستورزی زیرک باشد یک دیپلمات اهل فرهنگ و ایراندوست بود... علاء در دو مقطع تاریخی حساس، نقش مهمی داشت؛ یکی سقوط قاجاریه و به تخت نشاندن رضاشاه که او به همراه سه نماینده مقتدر مجلس از مخالفان آن بودند و دیگری نقشی که در غائله آذربایجان به عنوان سفیر ایران در آمریکا ایفا نمود. او در مجلس پنجم به همراه سه وکیل دیگر با طرح پادشاهی رضاشاه مخالفت کرد.
ادامه مطلبعلاء از میرزا کوچکخان خواست کشور را از هرج و مرج نجات دهد...پدرم به این نتیجه رسید که سیاستهای مصدق به ضرر کشور و شاه است.
ادامه مطلب