حسین علاء و دانشجویان ایرانی در اروپا/ از شرابخانه صوفیان تا اداره محصلین پاریس

محدثه یوسفی
۰۷ بهمن ۱۳۹۰ | ۱۳:۳۳ کد : ۷۴۳۲ حسین علاء؛ نقش‌های اول، نفس‌های آخر
دکتر لطفعلی صورتگر، استاد دانشگاه تهران و ادیب نامور عصر پهلوی دوم، در اولین روزهای ورودش به پاریس به عنوان دانشجوی ایرانی می‌نویسد: «آقای علاء ما را در مدرسه شبانه‌روزی گذاشته اجازه بیرون رفتن نداد و نخواست روح ما را در بادی ورود دستخوش شکنجه‌های هوا و هوس نماید و این یک اقدام حکیمانه و پسندیده بود.»... اداره محصلین پاریس که بعد‌ها در نقاط دیگر اروپا هم چنین اداره‌ای تاسیس شد و برخی تسهیلات ویژه برای دانشجویان تخصیص یافت، با همت و کوشش دلسوزانه علاء به مرحله اجرا درآمد.
حسین علاء و دانشجویان ایرانی در اروپا/ از شرابخانه صوفیان تا اداره محصلین پاریس
تاریخ ایرانی: جامعه فرهیخته و اهل اندیشه امروز حسین علاء را بیشتر به عنوان یک سیاستمدار و یک دیپلمات کهنه‌کار می‌شناسد. پیشینه‌های وزیر تجارت و فوائد عامه، وزیر مختار ایران در امریکا، نماینده مجلس شورای ملی، سفیر ایران در فرانسه، بالاخره نخست‌وزیر و وزیر دربار پهلوی دوم طی نیم قرن فعالیت سیاسی همگی باعث شد که حسین علاء بیشتر یک شخصیت و یک نماد سیاسی در جامعه سیاسی ایران باقی بماند تا یک فعال و سفیر فرهنگی. اما حسین علاء جنبه‌ها و ابعاد دیگری نیز داشت. ادیب، شاعر، نوازنده موسیقی، کاریکاتوریست و نقاش. این همه دلمشغولی و علائق متنوع از او یک چهره متفاوت به جامعه آن روز عرضه می‌داشت، مخصوصا بخشی از اسناد مربوط به دوران اقامت او در پاریس چه به عنوان سرپرست محصلین ایرانی مقیم اروپا و چه به عنوان سفیر ایران در پاریس این جنبه‌های متفاوت را بیشتر به رخ می‌کشد. او همواره یکی از ایرانیانی بود که به تربیت و مراقبت از دانشجویان اعزامی ایرانی در اروپا اهمیت زایدالوصفی می‌داد. حتی گفته‌اند احمدعلی ابتهاج ـ رییس کارخانه سیمان تهران و برادر رییس اسبق سازمان برنامه و بودجه ـ یکی از دانشجویان اعزامی در بیرمنگام برای یک مستشار لهستانی روایت کرده بود که قانون اعزام دانشجو به اروپا و فعالیت در راه‌اندازی این اهتمام ملی ـ آموزشی بیش از آنکه دست‌پخت عبدالحسین تیمورتاش، وزیر دربار رضاشاه و حسین پیرنیا، رییس وقت مجلس شورای ملی و حتی مخبرالسلطنه هدایت، رییس‌الوزرا باشد با درایت و همدلی و مخصوصا هم‌اندیشی حسین علاء صورت گرفته است. روایت برخی از دانشجویان اعزامی در‌‌ همان سال‌های ۱۳۱۲ـ۱۳۰۷ شمسی گویای عمق نگاه حسین علاء در این‌باره است. جهان‌بینی و رویکردی که انسان و اندیشه‌هایش را یک سرمایه و گنجینه می‌دانست و برای باروری و ثمردهی آن به زیرساخت‌های تعلیم و تربیت و آموزش تخصصی اهمیت می‌داد. این آموزش با مراقبت و نگهداری اجتماعی همراه بوده است.

 

دکتر لطفعلی صورتگر، استاد دانشگاه تهران و ادیب نامور عصر پهلوی دوم، در اولین روزهای ورودش به پاریس به عنوان دانشجوی ایرانی می‌نویسد: «آقای علاء ما را در مدرسه شبانه‌روزی گذاشته اجازه بیرون رفتن نداد و نخواست روح ما را در بادی ورود دستخوش شکنجه‌های هوا و هوس نماید و این یک اقدام حکیمانه و پسندیده بود، زیرا اگرچه پاریس یکی از مراکز مهم علم، صنعت و دانش است، لیکن جوان‌های تازه وارد شده، ممکن است به ظواهر پاریس فریفته شده و پیرامون اعمالی بروند که پسند دانشمندان دنیای متمدن نیست، مثلا در پاریس هر جا می‌گذری مهمانخانه و رستوران و محل رقص و سرمنزل عیش و عشرت است و هرچه می‌بینی اشتهای جوان را به طرف و هوسی تحریک می‌کنند. در هر کوچه و برزن دختران جوان بی‌محابا دست به آغوش پسران رعنا کرده، یکدیگر را می‌بوسند. گویی سرمنزل انس و شادمانی است و تمام این شهر به یک مجلس رقص و سروری دعوت شده و روحشان برای دیار عزیز خود پرواز می‌کند، اینجا خانه صوفیان قلندر است که از در شرابخانه گشایش طلبیده، دم را غنیمت می‌شمارند و به دنیا و هرچه در آن است اعتنایی ندارند.»‌(۱)

 

این مراقبت حسین علاء تنها از این رو نبود که او به دانشجویان توجه ظاهری داشته باشد. این مراقبت بعضا به روابط متقابلی بین او و دانشجویان می‌انجامید که در آن سال‌ها در نزد بسیاری از مدیران، مقامات سیاسی و حتی فرهنگی هم نامانوس و نامأجور بود. یکی از این نمونه‌ها می‌توان به مکاتبه سلیمان لاوی با سفارت ایران در پاریس اشاره کرد. سلیمان صدیق لاوی، محصل دولتی طب در لندن در ۲۵ ژوئن ۱۹۳۰ میلادی برای حسین علاء، سفیر ایران در فرانسه نوشته است: «به نظرم مقصود دولت و ملت ایران از اعزام محصل به اروپا این نیست که چند نفر جوان، سال‌های متمادی به مدرسه رفته و زبان خارجه یاد بگیرند و در رشته‌ای متخصص شوند، بلکه مراد این است که ما جوان‌های ایرانی که بهترین اوقات عمر خود را در فرنگستان می‌گذرانیم، علاوه بر درس و یاد گرفتن دروس خارجه و تخصص در رشته‌های متعدده، عادات، اخلاق و عقاید اروپایی‌ها را یاد گرفته و وطن عزیز خود را که از ترقیات امروزه محروم است از هر نقطه نظر خدمت بنماییم. آیا وسایل برای اخذ این مرام آماده است؟ پاسخ عرض می‌کنم خیر، و تعجب از این است، در صورتی که دولت حاضر است مقدار زیادی هر سال برای محصلین بپردازد، چطور است که مقصود حاصل نمی‌شود؟ بنده الان شش سال است که در ممالک خارجه مشغول تحصیل می‌باشم. چهار سال اول با پول خود در بیروت تحصیل می‌کردم و به اخذ دیپلم شوالیه نایل شدم و دو سال بعد از آن را با مخارج دولت در لندن تحصیل می‌نمایم. به راستی عرض می‌کنم در این دو سال برای بنده ممکن نشده است که غیر از مدرسه و منزل جای دیگر را ببینم. ابدا نتوانستم داخل انجمن‌های دارالفنون لندن بشوم. نتوانسته‌ام ورزش کنم. به تصدیق خود سفارت ایران در لندن، ابدا مخارج مدرسه و خرید کتب هیچ وقت، به وقت نبوده است. هر سال مقدار ۳۸ پوند برای خرید لباس علیحده برداشته می‌شود، و امسال بیش از یازده پوند لباس نخریده‌اند. در صورتی که هر چه خواهش کردم که لباس‌های لازمه ابتیاع شود، قبول نشد. مجبور شدم از پول جیب خود، مقداری لباس لازمه خریدم و در اثر این، چند روز روزه گرفتم.

 

آقای شارژ دافر، همیشه می‌فرمودند انشاءالله در تابستان تلافی می‌شود. دیروز که خدمت ایشان بودم، فرمودند نه لباس خریده می‌شود، و نه اضافه خرج برای سفر داده می‌شود و باید ساخت. البته در نظر مبارک معلوم است که محصل اگر فکر راحت نداشته باشد، نمی‌تواند تحصیل کند. از این جهت امروز بنده تحصیل زبان آلمانی را که مدت مدیدی بود شروع کرده بودم، ترک کردم و خیلی محل تاسف است که شاید این اوضاع که در اثر بی‌التفاتی و عدم عطف نظر سفارت است باعث تضییع اوقات تحصیلات این بنده شود و مجبور خواهم شد که فلسفه تریاکی‌ها را قبول کرده و اختیار امور را به طبیعت و قضا و قدر واگذار نمایم. ولی با وجود این روح جوان، این بنده کاملا ناامید نشده است و از حضور مبارک برای آخرین دفعه استدعا می‌نمایم که مرحمت فرمایید و مطابق این عریضه تعهد می‌شود که اگر کسر آوردم یا اینکه شکایتی پیش آمده، بنده برای هر تنبیه که معین فرمایید حاضر خواهم بود. منتظر مرحمت است.»‌(۲)

 

حسین علاء در حاشیه بالای این عریضه به اسماعیل مرآت ـ سرپرست وقت دانشجویان ایرانی در پاریس ـ نوشته است: «آقای اسماعیل مرآت، این کاغذ قابل توجه است. بعد از ملاحظه، نظر خودتان را بفرمایید، تصمیمی گرفته شود که متضمن آسایش محصل و پیشرفت مقصود دولت باشد. عیب کار این است که به بعضی از این آقایان نمی‌توان اطمینان کرد. همین قدر که پول به دستشان رسید، مشغول ولخرجی می‌شوند و بعد معطل مانده دیگر قادر بر تعقیب تحصیل نیستند.»‌(۳)

 

این البته یک روی سکه است. علاء همانگونه که مراقب و نگران سلامت، آموزش و تندرستی دانشجویان بود، به شدت از حیف و میل سرمایه‌های مادی و معنوی پرهیز می‌کرد. سند متفاوتی درباره دانشجویی دیگر از بروکسل گویای این واقعیت است که علاء نسبت به لاابالی‌گری و دفع‌الوقت حساس و برآشفته می‌شد. او در نامه‌ای به سرپرست محصلین ایرانی مقیم بروکسل ـ حاج میرزا یحیی دولت آبادی ـ می‌نویسد: «نظر به اینکه آقای [ابراهیم] هرجابی، محصل دولتی مقیم بلژیک، امسال به واسطه عدم مراقبت در تحصیل در امتحانات سالیانه توفیق حاصل ننموده، و از قرار تفتیش که به عمل آمده اکثر اوقات خود را در عوض اشتغال به تحصیل صرف تفریح و تفنن نموده است؛ و به علاوه از اظهارات و اعمال او به خوبی معلوم گشته که مشارالیه علاقه زیادی به مملکت خود نداشته و خیال مراجعت به ایران را ندارد، علیهذا برای اینکه رفتار و اخلاق فاسد این جوان، به سایر محصلین سرایت ننموده و بیش از این پول مملکت صرف مخارج تفریح او نگردد، اداره سرپرستی تصمیم گرفته است از ماه آتی خرج تحصیل او را قطع و مشارالیه را اسرع وقت به ایران معاودت دهند. بنابراین خواهشمند است مراتب فوق را به آقای هرجابی ابلاغ فرموده، و مشارالیه هرچه زود‌تر حرکت نماید... تا زیاده از حد به او خرج سفر داده نشود.»(۴)

 

اگرچه دانشجوی ایرانی در بروکسل [ابراهیم هرجابی] پاسخ تند و شدیداللحنی برای حسین علاء و اسماعیل مرآت نوشت و اعتبار علمی و خانوادگی خود را به رخ کشید و آنان را متقاعد کرد که چندان هم نیک نمی‌اندیشند اما در پایان نتیجه گرفت: «از این جهت قضایا را به حضور مبارکتان عرض نمودم تا آنکه خیال نفرمایید که فدوی حق‌شناسی را فراموشی کرده و ولی نعمت خود را از یاد برده‌ام و لفاً سواد مراسلات پاریس و تصدیق اونیورسیته را ارسال نمودم تا هر طوری که صلاح می‌دانید دستور و مقرر فرمایید که اطاعت گردد.» [سند شماره ۲ـ۱۶۶۲ـ ۱۰۸۰۰۵] اما همین مکاتبات گویای این واقعیت بود که علاء و گروهی که او را در اروپا پشتیبانی می‌کرد، از یک منش و مشرب دموکراتیک و انسان دوستانه‌ای پیروی می‌کردند. به نوعی که بعد‌ها میرزا یحیی دولت آبادی ـ سرپرست محصلین ایرانی در بلژیک ـ نقطه نظرات هرجابی را مورد تایید قرار داد و نامه‌ای به حسین علاء با رونوشتی به نخست‌وزیر فرستاد که اصالت ماجرا در تردید است. کمی بعد ریاست‌الوزرا برای سفارت پاریس نوشت: «عرض حال آقای هرجابی محصل ایرانی در بروکسل از طرز رفتار و اقدامات هیات سرپرستی پاریس اظهار عدم رضایت نموده است که نسبت به مشارالیه غرض‌رانی می‌نماید، ولی آقای دولت آبادی که متصدی امور محصلین ایرانی در بروکسل می‌باشد از مشارالیه راضی هستند.» [سند شماره ۲ـ۱۶۶۲ـ ۱۰۸۰۰۵]

 

در واقع آنچه که می‌خوانید دغدغه‌های دانشجویان و حسین علاء و فضای حاکم بر جریانات آموزشی و فرهنگی نسبت به امور دانشجویی و دانشجویان است. مهم‌تر آنکه در اسناد بعد می‌خوانیم که چگونه علاء در کلیت فرایند تحصیلی دانشجویان غوطه‌ور بوده و خود را مشغول به آن می‌کرده است تا دانشجویان ایران از رنج و محنت غربت و دوری از خانواده و بی‌سرپناهی در امان بمانند. او در نامه‌ای به یحیی قراگوزلو وزیر معارف می‌نویسد: «عقیده اینجانب بر این است که اولیای وزارت جلیله چنان که راپورت فوق به عرض رسیده برای سرپرستی محصلین ایرانی مقیم فرانسه در پاریس اداره‌ای ضمیمه سفارتخانه ایجاد نمایند مرکب از یک نفر از ایرانیان بصیر به اوضاع معارفی ایران و اروپا برای ریاست دفتر سرپرستی و یک نفر از خبره‌های اهل فضل اروپایی برای دادن اطلاعات فنی راجع به معارف عمومی و دو سه نفر اعضای اداری. در این صورت این اداره به مناسبت نزدیکی و مشابهت طرز تعلیم و تمدن فرانسه با سوئیس و بلژیک، می‌تواند عهده‌دار سرپرستی محصلین ایرانی مقیم این دو مملکت اخیر نیز بشود. به مراتب به صرفه نزدیکتر و پیشرفت کار را آسان‌تر می‌نماید.»(۵) و در ادامه سِمَت و افرادی را برای آن جایگاه تعیین می‌کند که چگونه عهده‌دار حیات و معاش دانشجویان باشند. او در نامه‌هایی به وزیر معارف، رئیس‌الوزرا و رییس مجلس شورای ملی می‌نویسد که دانشجویان اعزامی باید در ساختمانی اسکان داده شوند که متعلق به دولت باشد تا از این طریق هزینه‌ها تقلیل یافته و نگهداری آنان سهل‌تر گردد.

 

یحیی قراگوزلو، وزیر معارف در پاسخ به حسین علاء، و در رونوشت به هیات وزیران می‌نویسد: «نظر به اینکه اداره سرپرستی مجبور بود ماهیانه مبلغ یک صد و بیست تومان کرایه محل بپردازد و از طرف دیگر وزارت جلیله امور خارجه مشغول خرید ساختمان محل سفارت ایران در پاریس بودند، جناب مستطاب اجل آقای علاء مقتضی دانستند که جنب عمارت سفارت برای اداره سرپرستی محلی بنا نمایند و مخارج ساختمان محل مزبور را در حدود یک صد و پنجاه هزار فرانک که معادل با شش هزار تومان است برآورد و پیشنهاد نمودند... و نظر به اینکه به عقیده این وزارتخانه این خرج برای نگاه‌داری صرفه‌جویی ملحوظ خواهد شد، لذا پیشنهاد و تقاضا می‌نماید تصویب فرمایند وزارت جلیله مالیه مبلغ شش هزار تومان از محل صرفه‌جویی اعتبار دوازده هزار تومان بودجه ۱۳۰۷ برای ساختمان محل اداره سرپرستی در پاریس پرداخت فرمایند.»(۶)

 

پنج سال بعد نه مجلس، نه هیات وزیران و نه دیگر اولیای امور، هیچ‌کدام وقعی به خواسته دلسوزانه حسین علاء نگذاشته و امور دانشجویان همچنان بر سیاق گذشته در جریان بود. علاء در این مدت هم در برآورد مالی ساخت ساختمان اهتمام داشت و هم در تهیه نقشه ساخت این ساختمان رایزنی‌هایی را انجام داد، اما هیچ‌کدام باعث نشد که دیگر متولیان امور اقدام عاجلی برای اسکان دائم دانشجویان اعزامی انجام دهند. سرانجام علاء که در این سال‌ها روابط بسیار نزدیک و صمیمی با سیدحسن تقی‌زاده پیدا کرده بود، این دغدغه و آرزوی ملی را با او در میان گذاشت. تقی‌زاده که در همه سال‌های وزارت و سفارت، در فعالیت‌های سیاسی خود روابط چند جانبه‌ای با سیاسیون داشت، با این دلواپسی‌ها و آینده‌نگری‌های مدبرانه علاء، به تحریک واداشته شد. تقی‌زاده در نامه‌ای به وزارت معارف و اوقاف از محسنات ساخت یک ساختمان برای اسکان دانشجویان اعزامی به اروپا سخن راند. او به وزارت جلیله معارف ـ یحیی قراگوزلو ـ نوشت: «محسنات ساختمان بنا در سیته اونیورسیته در پاریس از طرف جناب مستطاب اجل آقای میرزا حسین خان علاء به کرات به آن وزارت جلیله نوشته شده، و معزی‌الیه تذکر داده‌اند که پس از تاسیس این بنا، گذشته از اینکه وضح صحی محصلین از هر جهت تامین می‌شود، این جوان‌ها از زندگانی فعلی خود در اطاق‌های کوچک که فاقد هوا و نور می‌باشد و صرف غذا در رستوران‌های پست مستخلص می‌شوند و بعد از ضعف مزاج و تحلیل قوا که طبعا تاثیرات عظیمی در تحصیلات و زندگانی بعد از تحصیل آن‌ها خواهد داشت جلوگیری به عمل خواهد آمد... مخارج این بنا مطابق نقشه‌ای که یک سال قبل توسط جناب مستطاب اجل آقای علاء تسلیم شده، چهار میلیون فرانک تخمین شده، ولی ممکن است که در نتیجه مراقبت تامه مخارج از این مبلغ کمتر بشود. برای پرداخت آن چنانچه هیات محترم دولت تمام وجوه را نقدا کارسازی دارد، از بانک دیگر استقراض لزوم پیدا نمی‌کند. و ربع این وجوه که صدی پنج است صرفه دولت خواهد شد. در صورتی که تادیه این مبلغ از عهده دولت فعلا خارج باشد، ولی مقدور شود که لااقل یک میلیون فورا پرداخته شود ممکن است بقیه مخارج را مطابق قراردادی از قرار ربع صدی پنج از بانک قرض، و آن را بر طبق طرحی که ذیلا شرح داده می‌شود در عرض بیست سال مستهلک نمود. طرح مالی راجع به استقراض و استرداد وجوه یک سال قبل که جناب مستطاب اجل آقای علاء در پاریس تشریف داشتند با بانک credit foucler مذاکره شد که این بانک مخارج بنا را به اقساط قرض بدهد، و آن مخارج در عرض بیست سال با ربع صدی پنج مسترد و مستهلک شود. مشروط بر اینکه دولت ایران پرداخت آن وجوه را ضمانت نماید. استرداد این وجوه هم از روی کرایه اطاق صد نفر محصل که در این بنا منزل می‌کنند و تخفیف قسمت غذای آن‌ها به عمل خواهد آمد. منتها عملی شدن این طرح و استرداد وجوه از این طریق موکول است به اینکه دولت کماکان در عرض بیست سال محصل به فرانسه اعزام دارد، و از روی کرایه اطاق و تخفیف قیمت غذا صرفه‌جویی حاصل شود. در صورتی که اولیاء دولت به مفید بودن این موضوع توجه کامل داشته و قصد انجام این منظور را داشته باشند، موقع را نباید فوت کرد و فورا باید اقدام شود... در مذاکرات شفاهی که سابقا به عمل آمد اولیاء سیته وعده داده بودند که بیست هزار فرانکی را که اداره سرپرستی از اعتبار وجوه استرداد شده فوق تا حال بابت ساختمان یک اطاق پرداخته در صورت اقدام دولت به بنای محل پس بدهند، و هم چنین اداره سیته وعده داده بود که پنجاه هزار فرانک دیگر را یک خانم آمریکایی برای بنا به دولت ایران مسترد دارد. پس به این طریق صد و سی هزار فرانک که «ته کیسه» این امر میمون و مبارک تواند شد فعلا موجود است.»(۷)

 

بدین ترتیب حسین علاء و همکارانش آنچه را که بعد‌ها یک وزارت و تشکیلات دولتی در مواجهه با آن، صد‌ها پرسنل و کارمند را مامور آن می‌کرد خود با عده معدودی از کارمندان و مدیران سیاسی ـ فرهنگی به انجام ‌رساند. در واقع اداره محصلین پاریس که بعد‌ها در نقاط دیگر اروپا هم چنین اداره‌ای تاسیس شد و برخی دیگر از تسهیلات ویژه برای دانشجویان نیز تخصیص یافت، با همت و کوشش دلسوزانه علاء به مرحله اجرا درآمد.

 

 

منابع:

 

۱ـ صورتگر، لطفعلی، روزنامه شفق سرخ، ۵ شهریور ۱۳۰۷، ش ۱۳۰۴

۲ـ آرشیو ملی ایران، سند شماره ۲۱۲۷ـ ۵۳۰۰۵، ۷ تیر ۱۳۰۶

۳ـ آرشیو ملی ایران، نمره ۱۴۳۲، سند شماره ۲۱۲۷ـ ۵۳۰۰۵، ۷ تیر ۱۳۰۶

۴ـ آرشیو ملی ایران، سند شماره ۱۶۶۲ـ ۱۰۸۰۰۵، نمره ۴۰۰۳، ۲ شهریور ۱۳۱۱

۵ـ آرشیو ملی ایران، سند شماره ۲۰۴۸ـ۵۳۰۰۲، ۳ فروردین ۱۳۰۷

۶ـ آرشیو ملی ایران، سند شماره ۷۸۹۳ـ ۱۱۳۰۰۸، ۲۱ اسفند ۱۳۰۷

۷ـ آرشیو ملی ایران، سند شماره ۱۴۶۵ـ ۱۰۸۰۰۵، ۵ بهمن ۱۳۱۲


کلید واژه ها: حسین علاء


نظر شما :