بنبست مذاکرات؛ شاه زیر بار شروط آمریکا نمیرود
مرور اسناد مذاکرات اتمی ایران و آمریکا-۲
تاریخ ایرانی: در بین اسنادی که سایت وزارت خارجه آمریکا به تازگی درباره مذاکرات اتمی ایران و ایالات متحده در دهه ۱۹۷۰ منتشر کرده، گزارشهایی وجود دارد مبنی بر پیشبینی مقامات آمریکایی درباره انگیزههای شاه از توسعه توان اتمی ایران که در یک نمونه آن جک میکلوش، معاون سفیر ایالات متحده در تهران در تلگرافی محرمانه به وزارت امور خارجه آمریکا این امکان را نامحتمل ندانسته که «دلیل علاقه به دستیابی به دانش هستهای و پلوتونیوم، تا حدی تمایل شاه است به حفظ [گزینۀ هستهای] برای رسیدن به تعادلی در منطقه در زمانهای که قدرت دارد به [کشورهای] هستهای منتقل میشود.» در ادامه متن کامل چند سند منتشر شده دیگر را میخوانید:
***
سند شمارۀ ۶: گزارش مختصر وزارت امور خارجه، «همکاری هستهای صلحآمیز»، مه ۱۹۷۵، محرمانه
متن ثبت شدهای از گفتوگوهای اواخر ماه آوریل دربارۀ همکاریهای هستهای در تهران هنوز در دسترس نیست، اما گویا نمایندگان شاه در مورد روند بازفرآوری خواستههای بیشتری داشتند: اگر آنها «موکدا» بکوشند تأمین کنندۀ مواد و تجهیزات خودش در روند امور تاسیسات بازفرآوری دخیل باشد، اما حاصل مطلوب به دست نیاید، نباید جریمه بشوند یا تاوانی بدهند. با این حال مذاکره کنندههای امریکایی اصرار داشتند که ایرانیها باید تأمین کنندۀ مواد و تجهیزات را در روند انجام امور دخیل کنند: «تضمین مضاعف در مورد منع گسترش سلاحهای هستهای زمانی متحقق میشود که تأمین کنندۀ مواد و تجهیزات حقیقتاً در کار دخیل شده باشد.» دولت فورد ناگزیر بود نگرانیهای کنگره را جدی بگیرد که قویاً مخالف دادن امتیازاتی بود که سیاست منع گسترش سلاحهای اتمی را تضعیف کند و کاخ سفید هم حتی نمیتوانست مطمئن باشد تغییر رویهاش اعضای کنگره را راضی کند. طی سفر ماه مه شاه حرفی از قضایای هستهای پیش کشیده نشد و مذاکرات در تهران ادامه یافتند.
سند شمارۀ ۷: انگیزههای شاه «کامل مشخص» نیستند
تلگراف سفارت ایالات متحده در ایران به وزارت امور خارجه، «مراکز هستهای چندملیتی: ارزیابی گرایش رفتارهای ایران در قبال موضوع باز فرآوری پلوتونیوم»، ۱۷ ژوئیۀ ۱۹۷۵، محرمانه
جک میکلوش، معاون سفیر، علاقۀ شاه را به قدرت اتمی و این را که چرا مقامهای ایرانی با پیشنهاد ایالات متحده برای ساخت تاسیسات بازفرآوری چندملیتی مخالفت کردهاند، میکاود. او این امکان را نامحتمل ندانسته که «دلیل علاقه به دستیابی به دانش هستهای و پلوتونیوم، تا حدی تمایل شاه است به حفظ [گزینۀ هستهای] برای رسیدن به تعادلی در منطقه در زمانهای که قدرت دارد به [کشورهای] هستهای منتقل میشود.» اهداف شاه هرچه بود، میکلوش این بحث را پیش میکشید که ایران میخواهد تاسیسات غنیسازی اورانیوم را توسعه دهد و «صاحب تجهیزات باز فرآوری کاملی از آن خود» شود. با توجه به این موارد، احتمال این هم هست که مخالفت ایران با پیشنهاد ساخت تاسیسات بازفرآوری چندملیتی به دلیل «بیمیلی به بُردن نیروگاهش زیر نظارت خارجی» باشد.
سند شمارۀ ۸: لوئیس ای. دان از مؤسسۀ هادسن، «ایران و سلاحهای هستهای»، اشاراتی کوتاه برای ژنرال ارشد گوردون سومنر جونیور، مدیر ادارۀ امور امنیت بینالملل در مناطق خاور نزدیک و جنوب آسیای پنتاگون، ۲۹ ژوئیۀ ۱۹۷۵
لوئیس ای.دان، استاد علوم سیاسی، پیش از پیوستن به دولت ریگان در سال ۱۹۸۱ تحلیلگر مؤسسۀ هادسن هرمن کان بود و آنجا در مورد مسائل مرتبط با گسترش سلاحهای هستهای کار میکرد. دان همراه با کان پیشنویس اساسنامهای برای ادارۀ «کنترل و خلع سلاح» نوشت و مبحث «زنجیرۀ گسترش سلاح» را مطرح کرد که مطابقش ماجرای «مواد انفجاری هستهای صلحآمیز» هند موجب واکنشهایی زنجیرهای شده که میتواند به گسترش وسیع سلاحهای هستهای منجر شود. چندتایی از نکات گزارش خلاصه «دان» در پنتاگون در سال ۱۹۷۵ ملاحظاتی را پیش چشمها آورد که احتمالاً بر تصمیم ایرانیها در دهۀ هشتاد برای توسعۀ توان تولید سلاح و اینکه داشتن چنین توانی به چه معنا است، تأثیر داشتند. نموداری که برای این گزارش فراهم آمد، با مثال شیوۀ عمل زنجیرۀ گسترش را نشان میداد و زمان احتمالی برای تصمیمگیری کشورهای مختلف برای دستیابی به سلاح هستهای تحت تأثیر قضیۀ «مواد انفجاری هستهای صلحآمیز» هند ارایه میکرد. جایگاه ایران در زنجیره یا حلقۀ بلافصل بعدی بود یا گرفتن تصمیم پس از عزم اسرائیل برای کسب توان تولید سلاح، اعلام مصر که تمایل به این کار دارد و رسیدن خبرهایی از لیبی که در «زیرزمین» مشغول ساخت بمباند.
مجموعه اسناد شمارۀ ۹ (سه سند): «با حق حاکمیتی ما همخوان نیست»
۹ ــ آ: تلگراف وزارت امور خارجه به سفارت ایالات متحده در تهران، «توافقنامۀ هستهای با ایران»، ۲۵ اکتبر ۱۹۷۵، محرمانه
۹ــ ب: تلگراف سفارت ایالات متحده در تهران به وزارت امور خارجه، «پوشش حسابی گفتوگوی شاه با بیزنس ویکلی از سوی روزنامۀ انگلیسی زبان کیهان»، ۱۳ نوامبر ۱۹۷۵، محرمانه
۹ ــ پ: تلگراف سفارت ایالات متحده در تهران به وزارت امور خارجه، «توافقنامۀ هستهای ایالات متحده با ایران»، ۲۶ نوامبر ۱۹۷۵، محرمانه
گفتوگوهای وین اختلافاتی جدی در مورد توافقنامۀ همکاری هستهای را آشکار کرد؛ اکبر اعتماد، رییس سازمان انرژی اتمی ایران، اصرار امریکا به دخیل بودن در تصمیمگیریها دربارۀ بازفرآوری سوخت مصرفی تأمینی ایالات متحده را نپذیرفت. کیسینجر حاضر نبود از موضعش دست بکشد؛ تلگرافی که او با فرستادنش موافق بود، از ریچارد هلمز، سفیر ایالات متحده در تهران، میخواست تا انگیزههای امریکا را برای شاه توضیح بدهد و این نکته را روشن کند که «ما به هیچوجه قصد نداریم رفتار خاص و نامطلوبی با ایران در پیش بگیریم»؛ مسائل فنی نیستند که خطرناکاند بلکه «مسائلی پُرمخاطرهاند که مستقیماً به امنیت و ثبات منطقه مربوط میشوند.» اما هلمز نگران بود که «مسالۀ بنبست هستهای چه قدر جدی شده است»، به خصوص بعد آنکه شاه در گفتوگویی اعلام کرد موضع ایالات متحده با «حق حاکمیت» ایران در تضاد است و اینکه واشنگتن خواستهایی دارد «که فرانسه یا آلمان هیچگاه رؤیایشان را هم نمیبینند.» با توجه به حال و هوای ذهنی شاه، هلمز نتیجه گرفت که امکان ندارد پیشنهاد ساخت تاسیسات بازفرآوری در منطقه جواب دهد و اینکه اگر ایران روی تاسیسات بازفرآوری خاص خودش تأکید کند، این تاسیسات باید با نظارت هم ایالات متحده و هم ایران و «تدابیر شدید امنیتی» تأسیس شود و فعالیت کند.
سند شمارۀ ۱۰: «تمرکز صرفاً روی انرژی است»
تلگراف سفارت ایالات متحده در ایران به وزارت امور خارجه، «سیاست هستهای ایران»، ۶ ژانویۀ ۱۹۷۶، محرمانه
همچنان که مذاکرات در تعلیق بود، دکتر اکبر اعتماد، رییس سازمان انرژی اتمی ایران، سفری به هند کرد و بر پایۀ گزارشها در آنجا دربارۀ برنامۀ هستهای ایران گفتوگوهایی انجام داد و نسبت به ایدۀ «مواد انفجاری هستهای صلحآمیز» ابراز علاقه کرد. اعتماد در گفتوگو با جک میکلوش، معاون سفیر ایالات متحده، که خواهان شفافیت در مورد جلسۀ مطبوعاتی پس از دیدار هند بود، پذیرفت که واقعاً به این موضوع علاقمند است اما گفت ایران صرفاً در شرایطی برای دستیابی به مواد انفجاری گام خواهد برداشت که «جامعه جهانی توافق کند مواد انفجاری هستهای به لحاظ اقتصادی برای کندن کوه و حفاری و غیره مفید و کارآمد است.» در تأکید بر این قضیه او پذیرفت که ایران علاقهای به ساخت تجهیزات بازفرآوری ندارد که نیازمند مواد انفجاریاند. اعتماد برای اطمینان دادن به میکلوش در مورد تعهد ایران به معاهدۀ منع گسترش سلاحهای هستهای، و حتی تمایل به نظارت و تدابیر امنیتی دقیقتر و بیشتر، گفت ایران انرژی اتمی را فقط به دلایل اقتصادی میخواهد. با این حال ایران «شرایط نظارتی یا قید و بندهایی فراتر از تعهدات کنونیاش» را نخواهد پذیرفت که «از سوی کشورهای صاحب انرژی هستهای تحمیل شوند.» اعتماد برای رفع مسائلی که توافق همکاری هستهای ایالات متحده با ایران را به بنبست کشانده و موجب مشکلاتی بزرگتر در روابط میان دو کشور شده بود، پیشنهاد کرد سفری به واشنگتن بکند تا در مورد مسائل فنی گفتوگو کنند.
سند شمارۀ ۱۱: «بدل شدن به الگویی برای دنیا»
برنت اسکوکرَفت، مشاور در امور امنیت ملی، به رییسجمهور فورد، «نامه به شاه»، [حولوحوش ۱۹ فوریۀ ۱۹۷۶]
بنبست مذاکرات هستهای میان ایالات متحده و ایران موجب شد رییسجمهور فورد پیشنهاد سفر هیاتی بلندپایه را به تهران برای دیدار با شاه و مشاوران او بپذیرد. برنت اسوکرَفت امیدوار بود حاصل این مذاکرات تعهد شاه باشد به یک «سیاست هستهای حسابی: یعنی بدل شدن به الگویی برای دنیا به میانجی چشمپوشی از دستیابی به فنآوری بازفرآوری.»
سند شمارۀ ۱۲: برنت اسکوکرَفت، مشاور در امور امنیت ملی، به رییسجمهور فورد، «واکنش شاه در قبال موضوع همکاری هستهای»، ۲۲ مارس ۱۹۷۶، محرمانه
شرح مکاتبات اخیر با شاه ایران و دیدار شاه با رابرت سیمَنز، مدیر مرکز تحقیقات و توسعۀ انرژی ایالات متحده، و کَریل ماو، معاون امنیتی وزیر امور خارجه؛ اسکوکرَفت میگوید: «گفتههای شاه در دیدار با سیمَنز و ماو، این امید را به ما میدهد که دستیابی به توافقی قابل قبول برای هر دو طرف امکانپذیر است.»
سند شمارۀ ۱۳: تلاش برای یافتن گزینههایی تازه
یادداشت چارلز دبلیو. رابینسن، معاون وزیر امور خارجه، خطاب به هنری کیسینجر، «دیدار با محوریت مذاکرات هستهای با ایران»، ۱۴ آوریل ۱۹۷۶، به پیوست یادداشت میرون بی. کراتزر و آلفرد ال. اَترتن به وزیر، «گام بعدی در مذاکرات هستهای ما با ایران»، ۲۵ مارس ۱۹۷۶، محرمانه
گفتوگوهای ماو وسیمَنز با شاه، مدیر مرکز تحقیقات و توسعۀ انرژی ایالات متحده را به این نتیجه رساند که شاه با «حق وتوی کامل ایالات متحده برای جلوگیری از روند بازفرآوری ایرانیها» موافقت نخواهد کرد. با این حال او پیشنهاد کرد اگر یک تاسیسات باز فرآوری چندملیتی یا دوملیتی جواب نمیدهد، واشنگتن شاید بتواند شاه را ترغیب کند «رضایت» ایالات متحده را تا حدی جلب کند، از جمله پذیرش همکاری و حضور امریکا در ساخت و فعالیت تاسیسات بازفرآوری، گماردن متخصصانی امریکایی به کار در تاسیسات، و «لزوم مداوم اینکه رضایت ما از نظارت و امنیت این فعالیتها از طرف آژانس بینالمللی انرژی اتمی تأمین شود، اقداماتی مؤثرند.» مقامهای وزارت امور خارجه معتقد بودند از گفتوگوهای شاه با سیمَنز بر میآید که او «احتمالاً علاقمند پیوستن به ایالات متحده برای سروری جهان است و برای همین پی گزینههای بدیل برای یک تاسیسات ملی بازفرآوری هست.» با این حال گزینههای بدیلی در دست بررسی بود، مثلاً اینکه ایالات متحده میلههای رآکتور را از ایران «بازخرید» کند تا واشنگتن بتواند نفوذ بیشتری روی تصمیمات ایرانیها در مورد بازفرآوری در داخل داشته باشد.
مجموعه اسناد شمارۀ ۱۴ (دو سند): تشکیلات انرژی اتمی ایران
۱۴ ــ آ: نامۀ فرستاده شدۀ سفارت ایالات متحده در تهران با پیک برای وزارت امور خارجه، «سازمان انرژی اتمی ایران»، ۱۵ آوریل ۱۹۷۶، محرمانه
۱۴ ــ ب: نامۀ فرستاده شدۀ سفارت ایالات متحده در تهران با پیک برای وزارت امور خارجه، «سازمان انرژی اتمی ایران»، ۱۱ مه ۱۹۷۷، محرمانه
این نامههای فرستاده شده با پیک مروری جزءنگرانه بر سازمان انرژی اتمی ایراناند، مقامهای اصلی ادارهکنندهاش، سیاست ایران در قبال انرژی هستهای، برنامههایشان برای ساخت نیروگاه، و روابط هستهایشان با ایالات متحده، آلمان غربی و کشورهایی دیگر. در این نامهها همچنین بحث از برنامۀ اکبر اعتماد برای جمع کردن هیاتی از دانشمندان هستهای از طریق فرستادن دانشجویان برای تحصیل در غرب است تا بتوانند رآکتورها را اداره کنند و پژوهشگاهها را بگردانند. آن زمان تهران یک مرکز تحقیقات هستهای داشت و یک مرکز فنآوری اتمی هم در نزدیکی اصفهان مشغول فعالیت بود. جزئیات زندگینامهای این نامهها جالب است، مثلاً در نامۀ سال ۱۹۷۷ آمده دکتر قاسم عربیان، مدیر واحد سوخت و مواد خام، «احتمالاً تنها فرد در سازمان انرژی اتمی ایران است که تمایلات ضد امریکایی دارد.»
سند شمارۀ ۱۵: دیوید الیوت و رابرت اُکلی، از اعضای شورای امنیت ملی، به برنت اسکوکرَفت، «مذاکرات اتمی با ایران»، ۱۶ آوریل ۱۹۷۶، محرمانه
با توجه به سفر قریبالوقوع اعتماد به واشنگتن، پیشنهاداتش را برای رویکرد مذاکرهکنندگان امریکایی ارایه کرد. ایرانیها باید قضیۀ بازخرید را جداً بررسی کنند، اما اگر مقبولشان نیفتاد، واشنگتن باید تلاش کند یک «تعهد سیاسی محکم» و مطمئن در مورد ساخت یک تاسیسات بازفرآوری چندملیتی یا دولتی ازشان بگیرد، و همچنین «پیش از گرفتن هر تصمیم جدیای در مورد برنامههای بازفرآوری آتیشان، در تماس نزدیک با ما باشند و مشورت بگیرند.» با این حال اگر گزینۀ تاسیسات چندملیتی به نتیجه نرسید، ایالات متحده با ساخت تاسیسات باز فرآوری در ایران موافقت خواهد کرد منوط به اینکه امکان نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی تأمین شود و ایرانیها الحاقیۀ نظارتی این آژانس را بپذیرند؛ همچنین باید متخصصانی امریکایی در تاسیسات به کار گمارده شوند. یادداشت فرد آیکل، رییس مرکز مهار و خلع سلاح امریکا، بر اهمیت گفتههای شاه تأکید میکرد مبنی بر اینکه ایران «از حالا تا کم و بیش ده سال دیگر» علاقهای به راهاندازی تاسیسات بازفرآوری ندارد. آیکل معتقد بود که این گفتهها میتواند «زمینۀ تفاهم مشترک»ی فراهم بیاورد و به تهران «مجموعه گزینههایی عقلانی برای مدیریت سوخت مصرفیاش بدهد.» موضع اصلی او با علاقۀ وزارت امور خارجۀ امریکا در مورد بازخرید، تاسیسات چندملیتی، یا نظارت مؤثر در صورت ساخت یک تاسیسات ملی بازفرآوری در ایران، همسو بود.
سند شمارۀ ۱۶: برنت اسکوکرَفت به رییسجمهور، «مذاکره برای دستیابی به توافق هستهای با ایران»، ۱۹ آوریل ۱۹۷۶، محرمانه
اسکوکرَفت، مشاور در امور امنیت ملی، بر پایۀ گفتوگوهای سیمَنز با شاه و نامۀ اخیر شاه به رییسجمهور ایالات متحده، میگوید مانع عمده و مسالۀ مورد اختلاف این بود که شاه «علاقهای به... همکاری مشترک [در زمینۀ بازفرآوری] نداشت که شرط حتمی ما برای موافقت با بازفرآوری سوخت تأمینی ایالات متحده در ایران است.» اسکوکرَفت نگران بود که نرسیدن به توافقنامهای هستهای با ایران «به معنای آسیبی جدی به روابط ما با ایران است» و در یادداشتش گفت که فشار آوردن برای متقاعد کردن ایران به پذیرش گزینۀ تاسیسات چندملیتی بیفایده است. در عوض او پیشنهاد کرد که رییسجمهور فورد با گزینۀ دوم موافقت کند: «بازخرید» سوخت مصرفی. اگر ایرانیها پیشنهاد بازخرید را هم رد کردند، آن وقت ایالات متحده میتواند تأکیدش را روی اقداماتی بگذارد که امکان نظارت سازمان بینالمللی انرژی اتمی را تأمین کنند. فورد این پیشنهاد را پذیرفت.
سند شمارۀ ۱۷: «[ما نباید] برای راضی کردن دیگران به پذیرش برنامههای چندملیتی، با شمشیر خودمان نابود شویم»
گزارش گفتوگوها، «تلگراف پیشنهادی به تهران در مورد اقدامات هستهای در دست انجام پاکستان»، ۱ مه ۱۹۷۶، محرمانه
کیسینجر علاوه بر انجام مذاکرات برای دستیابی به توافقی با ایران که برایش قابل قبول باشد، با گرفتاریهای برنامۀ اتمی پاکستان و فروشهای هستهای آلمان غربی به ایران هم رویارو بود که نگرانیهایی در مورد انجام بازفرآوری ایجاد کرده بودند. کیسینجر در عین اینکه ــ همچنان که از عبارت «با شمشیر خودمان نابود شویم» برمیآید ــ با تأسیس و راهاندازی تاسیسات بازفرآوری ملی مخالف بود، اما دربارۀ امکان تحقق ایدۀ تاسیسات چندملیتی هم تردید داشت.
نظر شما :