عملیات کربلای ۴ چگونه لو رفت؟
خبرگزاری فارس روز دوم خرداد در گزارشی درباره بازگشت پیکرهای ۱۷۵ غواص شهید دستبسته عملیات کربلای ۴ نوشت: «در خصوص علت لو رفتن عملیات کربلای ۴، نباید از نقش ستون پنجم داخلی نیز چشم پوشید. بررسیها نشان میدهد نیروهای سازمان منافقین برای جمعآوری و انتقال اطلاعات به ارتش بعثی به صورت گسترده فعالیت میکردهاند و این اقدامات نقش مهمی در تصمیمگیری و اجرای طرحهای نظامی دشمن داشته است. بر اساس اظهارات محمدحسین سبحانی که در گذشته از مسئولان اطلاعات و امنیت سازمان مجاهدین خلق بوده، استخبارات عراق از طریق مهدی ابریشمچی، پرسشهای اطلاعاتی ارتش عراق را در مورد شناسایی محل پلها، تأسیسات آب و برق، کارخانهها و مراکز اقتصادی و نظامی ایران با سازمان مطرح میکرده و ستاد اطلاعات سازمان پس از انجام دادن کار اطلاعاتی، پاسخها را تهیه کرده و در اختیار آنان میگذاشته است. یکی از بارزترین مصادیق کارکرد ویژه سازمان پلید منافقین در جاسوسی از فعالیتهای نظامی ایران، در عملیات کربلای ۴ صورت گرفت تا جایی که یک روز قبل از آغاز عملیات، دو تیم شناسایی و جاسوسی وابسته به منافقین در اطراف پرشین هتل آبادان دستگیر شدند که اطلاعات به دست آمده از این نفرات، حاکی از جاسوسی گسترده منافقین از تحرکات عملیاتی ایران بود.
همچنین میبایست به نقش سایر سازمانهای سیاسی معاند انقلاب همچون جبهه ملی و نهضت آزادی نیز اشاره کرد که بنا بر اظهارات فرماندهی کل سپاه، لو رفتن عملیات از ردههای بالای سیاسی کشور صورت گرفته است که در همین زمینه سردار محمداسماعیل کوثری، فرمانده وقت لشگر ۲۷ محمد رسولالله(ص)، در مصاحبهای از نقش نهضت آزادی در جمعآوری اطلاعات مربوط به عملیات کربلای ۴ و انتقال این اطلاعات به سرویسهای جاسوسی غربی (آمریکا) و در نهایت دستگاه امنیتی عراق پرده برداشت. در این زمینه دکتر علیاکبر ولایتی در مصاحبهای میگوید: روبهروی رزمندهها، صدام و پشت سرشان [به عنوان دشمن داخلی] نهضت آزادی بود. یعنی روبهروی شما توپهای عراقیها بود و پشت سرتان خنجری بود که از سوی بعضی افراد بر پشت جبهه مقاومت فرو میرفت و آن هم نهضت آزادی بود.»
دبیرکل نهضت آزادی به این اظهارات پاسخ داده که «عملیات کربلای ۴ در دی ماه سال ۱۳۶۵، در زمان حیات بنیانگذار جمهوری اسلامی رخ داده است. اما نه سردار کوثری و نه دکتر ولایتی و نه جانشین فرمانده کل قوا چنین اتهامات سنگینی را علیه نهضت آزادی ایران و رهبران آن، شادروانان مهندس بازرگان و دکتر سحابی و سایر همگامانشان مطرح نکردند. اما حالا بعد از ۲۹ سال مطرح میکنند. اما چرا؟ به نظر میرسد با انتشار خبر گور دسته جمعی غواصان، پرسش درباره مسئولیت این شکست مطرح شده است و مسئول این عملیات به جای قبول مسئولیت، فرافکنی کرده است.»
فرماندهان نظامی پیشتر به گزینههای متعددی اشاره کرده بودند که عامل لو رفتن و شکست عملیات کربلای ۴ شدهاند؛ سیدیحیی رحیم صفوی، دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا و فرمانده سابق سپاه پاسداران در سخنانی در یادواره شهدای عملیات کربلای ۵ در دی ماه سال ۱۳۸۹ در حسینیه شهدای بسیج تهران گفته بود که «اجرای عملیاتی با نام کربلای ۴ به دلیل لو رفتن توسط فرد خبیثی که بعدها پناهنده شد، با شکست مواجه شد.»
سردار احمد سوداگر رئیس سابق پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس و از بنیانگذاران اطلاعات عملیات سپاه نیز در مهرماه ۱۳۸۵ به سایت «بازتاب» گفته بود: «در عملیات کربلای ۴، فردی از قرارگاه به بالا اطلاعات را برده و به عراق داده است... بعدها هم که مشخص شد احتمالا افضلی، فرمانده نیروی دریایی که بعدا اعدام شد، جاسوس سیا بوده و اطلاعات را انتقال داده است.» اما دریادار افضلی، در اسفند ۱۳۶۲ به اتهام توطئه علیه امنیت ملی و جاسوسی برای کا.گ.ب اعدام شده بود. سردار سوداگر در بهمن ۱۳۸۶ در گفتوگو با روزنامه «ایران»، اظهارات منتشر شده به نقل از وی در مصاحبه با سایت «بازتاب» را اصلاح کرد و گفت: «من در یک جایی صحبتی کردم درباره جاسوسی. من در عملیات کربلای ۵ کالکی را در سنگر عراقیها به دست آوردم که مربوط میشد به منطقه کربلای ۴. کالکی که کپی کالک ایرانی خود ما بود. آن وقت در مصاحبهای گفتم که امثال ناخدا افضلی و اینها، کلمه «امثال» را در بازتاب حذف کرده بودند و نوشته بودند ناخدا افضلی. یعنی همه بحث را هدر داده بودند. بالاخره جاسوسها هم بودند. اگر ما بگوییم هیچ جاسوسی نبوده و ستون پنجم وجود نداشته که ادعای پرتی است. اینها همه بسیج شدند و اطلاعات کامل را در اختیار عراق گذاشتند و کربلای ۴ به این سرنوشت دچار شد.»
با وجود آنکه فرماندهان نظامی ایران به نقش عوامل داخلی و گروههای سیاسی در لو رفتن عملیات کربلای ۴ اشاره کردهاند، تحلیلگران آمریکایی حمایتهای اطلاعاتی ایالات متحده از رژیم صدام حسین را در این باره موثر میدانند. دیوید کریست، مورخ و مشاور سابق وزارت دفاع آمریکا، در مرداد ۱۳۹۲ در گفتوگو با بیبیسی فارسی تایید کرد که ایالات متحده با ارائه اطلاعات عملیات کربلای ۴ به عراقیها، باعث شکست این عملیات شده است. خبرگزاری فارس نیز بخشهایی از کتاب «کسوف؛ آخرین روزهای سیا» نوشته مارک پری، نویسنده و تحلیلگر آمریکایی را منتشر کرده که در آن آمده است: «وزارت دفاع آمریکا اطلاعات و مشخصات دیپلماتهای ایرانی و برنامههای تدوین شده برای حمله به ایران، با ذکر نقاط حساس برای بمباران نقاط مختلف ایران را در اختیار دولت عراق قرار میداد...در ماه اوت ۱۹۸۶ سازمان سیا یک سیستم بسیار پیچیده و امن ایجاد کرد که واشنگتن را مستقیماً به عراق وصل میکرد. برای دو ماه متوالی صدام حسین از طریق ایستگاه بغداد اطلاعات مستقیمی در باره آرایشهای نظامی ایران دریافت میداشت. این مرکز همچنین قادر بود اطلاعات بسیار دقیقی را برای فرماندهان عراق تهیه کند. این اطلاعات برای آن ارائه میشدند که فعالانه به رژیم عراق علیه ایران برتری و امتیاز بدهد.»
محسن رضایی میدانست عملیات لو رفته است
محمد درودیان، راوی عملیات کربلای ۴ که در زمان عملیات در کنار محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران حضور داشت، دی ماه ۱۳۹۳ در یادداشتی درباره علت لو رفتن این عملیات نوشت: سردار رضایی فرمانده پیشین کل سپاه در واکنش اولیه به نتایج پیشروی نیروها، بسیار آرام گفت: «عملیات از رده به کلی سری لو رفته است.» غیر از من که در کنار ایشان نشسته بودم و گزارشها را ضبط و ثبت میکردم، افراد حاضر متوجه این واکنش نشدند. در همان زمان، این موضوع را در گزارشها نوشتم ولی نسبت به ضبط آن اطمینان کامل ندارم. با گذشت بیش از ۳۰ سال از این واقعه، اخیرا مسئله قابل توجه برای خودم این است که با نظر به اهمیت عملیات و نتایج آن، چرا علت این اظهار نظر را از ایشان در همان زمان و با اتمام عملیات سؤال نکردم؟ شاید شرایط حاکم بر فضای قرارگاه فرماندهی، به دلیل شکست عملیات کربلای چهار و سایر ملاحظات دیگر بوده است. در این صورت برای روشن شدن علت شکست باید در این باره پرسش میکردم. در عین حال در عملیات کربلای پنج که به عنوان راوی کنار ایشان بودم و عملیات پیروز شد، چرا باز هم پرسش نکردم؟ آیا این موضوع متأثر از تفکر تاریخی به جنگ، به جای نگرش نظامی - استراتژیک نبوده و همچنان نیست؟
عملیات کربلای چهار به عنوان یک عملیات سرنوشتساز، به دلیل هوشیاری دشمن شکست خورد، حال آنکه پیروزی در این عملیات در تداوم پیروزی در فاو، میتوانست روند جنگ را تغییر دهد، همچنین احتمال پایان دادن به جنگ وجود داشت. با ادامه جنگ و بنبست نظامی در جنوب، استراتژی ادامه جنگ در شمال غرب طراحی شد که مهمترین عملیات آن والفجر ۱۰ در حلبچه بود. پس از آن عراق به فاو حمله کرد و موجب تغییر در موازنه نظامی و تصمیمگیری ایران برای اتمام جنگ شد. حال با نظر به اهمیت عملیات کربلای چهار، چرا تاکنون هیچگونه تحقیق مستقلی درباره علت شکست عملیات، از جمله علت لو رفتن آن، صورت نگرفته است؟
به نظرم مساله اصلی شیوه تفکر درباره جنگ و نتایج آن است. چنانچه با گذشت ۳۰ سال از اجرای عملیات و تلاشهای تحقیقاتی انجام شده، همچنین توجه مناسبتی به عملیاتها از جمله کربلای چهار، همچنان به جای بررسی مسائل اساسی جنگ و پاسخ به پرسشهای آن، رویکرد تبلیغاتی و مناقشهآمیز درباره نقش افراد، یگانها و سازمانها در جنگ، به وجه غالب تبدیل شده است. چنین وضعیتی سبب شده است که حتی انتشار خبر واکنش فرمانده سپاه به نتایج عملیات نیز هیچ پژواکی نداشته باشد، چنانچه طی سه دهه گذشته نیز پرسش درباره این موضوع صورت نگرفته است.
در عین حال بررسی عملیات کربلای چهار، تنها در آثار سپاه و اظهارات فرماندهان آن، بازتاب داشته است زیرا این عملیات در تداوم تدبیر آقای هاشمی به عنوان فرمانده عالی جنگ، مبنی بر اجرای عملیات مستقل و در مناطق جداگانه توسط سپاه و ارتش، پس از عملیات بدر اتخاذ شد. سپاه نیز در همین چارچوب، عملیات فاو را انجام داد و پس از آن، درگیر عملیات کربلای چهار شد.
در آثار سپاه برای نخستین بار علت لو رفتن عملیات، استفاده عراق از اطلاعات ارسال شده از سوی آمریکا ذکر شده است. (فاو تا شلمچه، ۱۳۸۱، چاپ چهارم، ص۱۱۶-۱۱۵) اظهارات مقامات رسمی عراق پس از عملیات کربلای چهار، بیانگر هوشیاری کامل عراق از تاکتیک ویژه عملیات کربلای چهار بود. چنانچه عدنان خیرالله وزیر دفاع وقت عراق یک هفته پس از عملیات کربلای چهار، به اهداف ایران مبنی بر قطع ارتباط میان سپاه سوم و هفتم اشاره میکند و میگوید: «علت شکست کنونی این است که ما آماده بودیم و نقشههای لازم را طرح کردیم ... و از درسهای فاو استفاده نمودیم.» (همان، ص۱۱۷) وی سپس خطاب به آمریکاییها میگوید: «ما به خاطر این اطلاعات از آنها تشکر میکنیم.» (همان) توضیح وزیر دفاع عراق از اهداف ایران بیانگر صحت سخنان سردار رضایی درباره لو رفتن عملیات از رده به کلی سری است.
با فرض اینکه عراق مبتنی بر اطلاعات ارسالی از سوی آمریکاییها و سایر منابع احتمالی، از هوشیاری کامل برخوردار بود، ولی مسئله مهم و فراتر از داشتن اطلاعات، استفاده عراق از اطلاعات برای مقابله با حمله قوای نظامی ایران است. چنانچه عدنان خیرالله اشاره کرده است، عراق از تجربه عملیات فاو استفاده کرد. با این توضیح و برابر شواهد و قرائن و اسناد موجود، در واقع عراق با استفاده از اطلاعات دریافتی و استفاده از تجربه عراق در عملیات فاو، از توانایی مقابله با عملیات کربلای چهار برخوردار شده بود. با وجود نقش و اهمیت اطلاعات که هنوز مشخص نیست حاوی چه مواردی بوده و چگونه جمعآوری و در اختیار عراق قرار گرفته است؟ مساله اساسی، توانمندی نظامی عراق برای مقابله با عملیات کربلای چهار است که تاکنون به آن توجه نشده است. این موضوع از این جهت اهمیت دارد که علت شکست عملیات را نباید به یک عامل اطلاعاتی و لو رفتن عملیات، محدود کرد. با این توضیح حتی اگر عراق اطلاعات کامل، در سطح به کلی سری هم نداشت، در صورت هوشیاری نسبی و استفاده از تجربه عملیات فاو، احتمالاً میتوانست حتی در صورت عبور قوای نظامی ایران از رودخانه اروند، با آنها مقابله و مانع از تصرف و تثبیت منطقه، همانند عملیات فاو شود.
نظر شما :