پاسخ درودیان به یزدی: اسناد جنگ را منتشر کنید
درودیان خطاب به دکتر یزدی نوشته است:
از سخنان اخیر شما در گفتوگو با سایت «تاریخ ایرانی» و انتساب برخی اظهارات به اینجانب، حقیقتاً شگفتزده شدم. متأسفانه با آنکه شما میتوانید «رد پای محکم و مستدلی» را برای روشن شدن برخی حقایق تاریخی، از خود بر جای بگذارید، اما مشخص نیست وارونه کردن حقایق تاریخی، چه نتیجهای برای شما دارد و چرا اینگونه سخن میگویید؟
۱) درباره ادعای مارک گازیوروسکی درباره ملاقات مامور سیا در ایران با جنابعالی میگویید: «اخیراً ترجمه مقالهای از مارک گازیوروسکی، پژوهشگر آمریکایی درباره سفر جورج کیو، مامور سیا به تهران منتشر شد که مدعی بود کیو اطلاعاتی درباره آمادگی عراق برای جنگ با ایران به هیات ایرانی (بازرگان، امیرانتظام و یزدی) داده است که آنها پس از استعفای دولت موقت این اطلاعات را در اختیار جانشینان خود نگذاشتند. من در پاسخ به آن مقاله نوشتم که اطلاعات ما از آمادگی عراق برای حمله نظامی بیشتر از آنچه بود که کیو داد، چون از کانالهای مختلف اطلاعات به ما میرسید.» درباره کانال دستیابی به اطلاعات میگویید: «آقای حمید آهنگران، مسئول صداوسیمای خوزستان شد. او از رفتوآمدهای نظامی در مرز ایران و عراق با هلیکوپتر صدا و سیما فیلم گرفته بود. فیلمهایش موجود است. خودش هم اهل دزفول است و حتی رشته ارتباطات را با تشویق من انتخاب کرد. آهنگران مرتب به وزارت امور خارجه میآمد و جزئیات همه تحرکات عراقیها را در اهواز و خرمشهر به من گزارش میداد.» شما در این گفتوگو مدعی هستید پیش از ملاقات با کیو، اقدامات یاد شده از سوی آقای آهنگران انجام شده و این ملاقات نقشی در اطلاعات جدید شما درباره اقدامات عراق در مرز نداشته است. حال آنکه شما در ملاقات با اینجانب و پس از آنکه مطلع شدید از خبر ملاقات شما با مأمور سیا در ایران خبر دارم، ابتدا شگفتزده شده و سؤال کردید این خبر را چگونه بدست آوردهام؟ سپس ملاقات با کیو را کامل توضیح دادید. گفتید برای روشن شدن صحت اخبار کیو، آقای آهنگران را با پوشش فیلمبرداری با هلیکوپتر صداوسیمای خوزستان، به منطقه مرزی فرستادم. در صورتی که در این گفتوگو دو موضوع یاد شده را از هم تفکیک کرده و مدعی هستید پیش از این اقدام کرده و اطلاعات داشتید. توضیحات جدید شما با آنچه به اینجانب گفتید کاملاً متفاوت است، در عین حال ناظر بر این معنا است که شما قبل از ملاقات با رئیس ایستگاه سیا در ایران در آبان سال ۵۸، با اطلاعاتی که داشتید، از احتمال حمله عراق به ایران آگاه بودید. با این توضیح چرا این موضوع را تاکنون در هیچ یک از گفتوگوها و یا بیانیههای نهضت آزادی بیان نکردید تا افکار عمومی مطلع شود که عراق قبل از تصرف سفارت آمریکا، به دنبال حمله به ایران بود؟ با تاکید بر اطلاعاتی که میگویید از حمله عراق به ایران داشتید، چرا ادعای رئیس سیا مبنی بر اینکه آمریکا گزارش آمادگی عراق برای حمله به ایران را اطلاع داده است، تکذیب نکردید؟
۲) درباره ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، از قول اینجانب گفتهاید که: «آقای درودیان از مرکز تحقیقات جنگ سپاه بارها در این باره از من پرسیده که سند شما برای پیشنهاد پرداخت غرامت به ایران چیست که من هم اسنادش را به او دادم.» ادعای شما درباره موضوع بحث و تحویل اسناد به اینجانب کذب محض است. بحث من با شما پرسش از موضع نهضت آزادی درباره علت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر بود. شما در بحث مدعی بودید پس از فتح خرمشهر، با دریافت غرامت این امکان وجود داشت که به جنگ پایان داد. درباره علت این موضعگیری و استنادات آن سؤال کردم که اظهار کردید: «در کنفرانس فاس مراکش درباره اتمام جنگ جلسه گذاشتند و کشورهای عربی به دنبال تشکیل صندوق مشترک برای تأمین بازسازی ایران و عراق بودند.» من از شما سؤال کردم: آیا ما با پیروزی در خرمشهر در برابر عراق در موضع برتر بودیم یا خیر؟ شما تأیید کردید که ایران در موضع برتر بود. سپس توضیح دادم پس آمریکا برای اتمام جنگ باید به ایران امتیاز میداد و این اقدام به معنای به رسمیت شناختن برتری ایران بر عراق بود. آیا آمریکا حاضر به انجام این کار بود؟ پاسخ دادید، خیر. سپس درباره غرامت گفتم مساله ما با عراق تنها غرامت نبود، بلکه تجاوز و ادامه حضور ارتش عراق در خاک ایران بود. سپس گفتم با فرض اینکه همه اختلافات را برای پایان دادن به جنگ، به مساله غرامت محدود کنیم، اگر ما در زمانی که نسبت به عراق برتر بودیم، بدون حل سایر مسائل به اتمام جنگ تن میدادیم و سپس برای بازسازی مناطق جنگی، چند وقت یکبار به کشورهای عربی میرفتیم تا گزارش هزینهها را برای دریافت اقساط جدید بدهیم، شما به عنوان یک حزب سیاسی نمیگفتید که وقتی ما در برابر عراق برتر بودیم، چرا جنگ را اینگونه تمام کردیم و حالا کاسه گدایی پیش کشورهای عربی میبریم؟ شما در پاسخ فقط سکوت کردید.
۳) تأکید کردهاید درباره پرداخت غرامت، از شما درخواست سند کردم. چنانچه اشاره کردم پرسش من از شما درباره موضعگیری نهضت آزادی بود. برای اینجانب با توجه به تعریف سند به معنای گزارش طبقه بندی شده، روشن بود که شما در تابستان سال ۱۳۶۱، از نظر موقعیت سیاسی در موضعی قرار نداشتید که اینگونه اسناد را در اختیار داشته باشید. بنابراین چنین درخواستی از شما منطقی نبود و باید از دکتر ولایتی یا سایر مسئولین وقت وزارت خارجه درخواست میشد. در ملاقات با شما، پرسش من و درخواست سند، درباره مواضع نهضت آزادی بود. چنانچه در ادامه بحث، از شما سؤال کردم اسنادی را که نشان میدهد نهضت آزادی همزمان با تصمیمگیری کشور برای اتمام جنگ، در حد فاصل سوم خرداد سال ۶۱ تا ۲۲ تیرماه همان سال، مواضع خود را مبنی بر ضرورت اتمام جنگ بیان کرده، به من بدهید تا در تحقیقاتم استفاده کنم، شما چند کپی از نامههای دستنوشته مرحوم مهندس بازرگان به امام را به اینجانب دادید، اما هیچگونه سند دیگری در پاسخ به سؤال اینجانب در ملاقات حضوری و نه پس از آن و نه تا به امروز، ارائه نکردهاید. نهضت آزادی پس از فتح خرمشهر ابتدا یک پیام شادباش برای فتح خرمشهر منتشر کرد، سپس با استفاده از فرصت تغییر در شرایط جنگ، برای رفع اتهام از دولت موقت، مبنی بر سهلانگاری در برابر اقدامات عراق، بیانیه جدیدی صادر کرد. نخستین موضعگیری رسمی و آشکار نهضت آزادی به عنوان یک حزب سیاسی در مخالفت با ادامه جنگ، پس از آشکار شدن نتایج عملیات رمضان و حداقل هشت ماه پس از فتح خرمشهر بوده است، در حالی که امام پیش از این و در ۲۲ بهمن سال ۶۱، نسبت به جنگ فرسایشی ایران و عراق، اظهار نگرانی کرده بود.
۴) درباره اظهارات امیر شمخانی و پرسش سایت تاریخ ایرانی مبنی بر اینکه فردی که از طرف آقای شمخانی با شما در این باره گفتوگو کرد، چه کسی بود؟، گفتید: «من نمیدانم. یادم نمیآید کسی آمده باشد. شاید منظورشان آقای درودیان بوده، ولی او اولاً نگفت از طرف آقای شمخانی آمده و ثانیاً بحث او این نبود که نهضت آزادی درباره خاتمه جنگ بیانیهای داده است یا نه. پرسش او بیشتر درباره پرداخت غرامت جنگ توسط اعراب بود که مستندات را به ایشان ارائه دادم.» درباره اینکه چرا نزد شما آمدم، پیش از این توضیح دادم و از تکرار آن خودداری میکنم. چنانچه اطلاع دارید، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، در مجموعه سپاه قرار دارد و بدیهی است هرگونه پژوهشی در پاسخ به رفع ابهامات، نمیتواند بدون حمایت فرماندهان انجام و به نتیجه برسد. بنابراین درایت و حمایت امیر شمخانی برای گفتوگوی اینجانب با جنابعالی در سال ۱۳۷۸، موجب شد تا با برخورداری از حمایت معنوی ایشان، پروژه نقد و بررسی پرسشهای اساسی جنگ، ۱۵ سال پیش پیگیری و در پنج جلد منتشر شود. در این میان، موضوع مهم برای اینجانب این بود که میخواستم موضوعات تاریخی روشن شود که در اولین تماس و ملاقات به شما عرض کردم که آمادگی دارم تمام باورهایی را که داشتم، کنار بگذارم تا حقایق آنچنان که بوده، گفته و نوشته شود که شما هم پذیرفتید. بنا به گفته خودتان، گزارش این جلسه را در جلسه شورای مرکزی نهضت آزادی ارائه کردید و در جلسه دوم موافقت آنها را برای ادامه گفتوگو، به اینجانب هم اطلاع دادید.
در پایان:
۱- مدعی شدهاید من از شما اسنادی مبنی بر پیشنهاد برای پرداخت غرامت، درخواست کردهام و شما به من تحویل دادهاید. فارغ از اینکه شما در موضعی نبودید که من درخواست سند در این زمینه داشته باشم، لطفاً یکبار دیگر برای روشن شدن بخشی از حقایق و واقعیات تاریخی، اسنادی را که مدعی هستید در اختیار دارید، منتشر بفرمایید تا مشخص شود آیا پس از فتح خرمشهر، ارادهای در سطح بینالمللی و منطقهای برای اتمام جنگ ایران و عراق، با پرداخت غرامت به ایران وجود داشته است یا نه؟
۲- اینجانب از شما سؤال کردم آیا همزمان با تصمیمگیری ایران برای ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، نهضت آزادی به عنوان یک حزب سیاسی، موضعگیری کرده است یا خیر؟ شما هیچ سندی مبنی بر موضعگیری در ماههای خرداد و تیر سال ۶۱ برای مخالفت با ادامه جنگ ارائه نکردید. اکنون اگر سندی وجود دارد، لطفاً منتشر کنید تا مشخص شود نخستین موضعگیری رسمی نهضت آزادی به عنوان یک حزب سیاسی، در مخالفت با ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، در چه تاریخی بوده است؟
۳- شما بر اساس اطلاعاتی که مدعی هستید از آمادگی عراق برای حمله به ایران داشتید و همچنین خبر رئیس ایستگاه سیا در ایران، آیا هیچ گزارش رسمی یا غیررسمی به نهادها و سازمانهای مسئول، برای آمادگی دفاعی در برابر عراق، ارائه کردید؟ لطفاً همانطور که گزارش جلسه با صدام در هاوانا را منتشر کردید، اگر سندی در این زمینه وجود دارد، منتشر بفرمایید.
۴- فارغ از اینکه آیا شما گزارش ملاقات با رئیس ایستگاه سیا در ایران را به مقامات رسمی دادهاید یا خیر، همانگونه که به اظهارات مارک گازیوروسکی و امیر شمخانی واکنش نشان دادید، چرا در تمام سالهایی که درباره حمله عراق به ایران گفته میشد که «تحریکات ایران و تصرف سفارت آمریکا موجب حمله عراق به ایران شد»، شما برای روشن شدن افکار عمومی، با اطلاعاتی که در اختیار داشتید، توضیح ندادید که عراق در آبان ۵۸ و قبل از تصرف سفارت آمریکا، قصد حمله به ایران را داشت؟
نظر شما :