ناگفته‌های پدر دانش هسته‌ای ایران: آمریکایی‌ها هیچگاه حامی برنامه اتمی ما نبوده‌اند

۱۲ آذر ۱۳۹۲ | ۱۴:۳۳ کد : ۳۸۰۳ از دیگر رسانه‌ها
ابراهیم باقری: آن سوی میز، کسی نشسته است که «پدر برنامه اتمی» ایران به شمار می‌رود. وقتی می‌خواهد بر ضرورت پیگیری حقوق قانونی ایران تأکید کند، بغض، بر گلویش می‌نشیند. دکتر اکبر اعتماد که نخستین رئیس سازمان انرژی اتمی ایران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است حال ۸۳ سال سن دارد و چند سالی است که به گفته خود بهار و پاییز را در آپارتمانی کوچک در شمال تهران سپری می‌کند. او دانش‌آموخته رشته مهندسی برق از پلی‌تکنیک و دارای مدرک دکتری از «مرکز فدرال تحقیقات برای رآکتور اتمی» سوئیس است. با اکبر اعتماد در‌‌ همان آپارتمان کوچک شمال تهران به گفت‌وگو نشستیم تا تاریخچه‌ای کوتاه از چگونگی آغاز برنامه اتمی ایران برایمان تشریح کند.

 

می‌خواهم برای شروع گفت‌وگو، به سال ۱۳۵۳ و قبل از آن برگردیم؛ زمانی که تلاش‌های اولیه برای برنامه اتمی ایران آغاز شد. در آن هنگام چشم‌انداز ترسیم شده برای این برنامه و چگونگی بهره‌گیری از انرژی اتمی در کشور چه بود؟

 

من با تحصیلات عالیه اتمی در سال ۱۳۴۴ به ایران بازگشتم. رآکتور دانشگاه تهران در آن هنگام در حال نصب و راه‌اندازی بود که برای راه‌اندازی آن با چالش‌های جدی مواجه شده بودند و در بدو ورود و حضورم در سازمان برنامه و بودجه از من خواسته شد این پروژه را به سرانجام برسانم. بعد از راه‌اندازی این رآکتور، نه در کشور و نه در ذهن من برنامه‌ای برای ادامه کار اتمی وجود نداشت. بنابراین خیلی زود، جذب فعالیت‌های آموزشی شدم. معتقد بودم که فرایند آموزش در ایران - به ویژه در بخش آموزش عالی – باید معقول شود و ایده‌های مفصلی برای آن داشتم. بر اساس برنامه‌ای که تهیه کردم، در سال ۱۳۴۶ وزارت علوم و آموزش عالی تأسیس شد و مجید رهنما، به عنوان نخستین وزیر علوم و آموزش عالی ایران انتخاب شد و من با وجود اینکه منتقد جدی ساختارهای تشکیلاتی دولتی بودم و علاقه‌مند بودم کار آموزش را خارج از چارچوب‌های دست و پاگیر دولتی ادامه دهم به اصرار مجید رهنما معاون علمی و تحقیقاتی وزارت علوم و آموزش عالی شدم با این شرط که اختیار لازم را برای تشکیل مؤسسه‌ای که در ذهنم بود، داشته باشم. خیلی زود، مؤسسه مورد نظر، با عنوان مؤسسه تحقیقات و برنامه‌ریزی علمی و آموزشی، تأسیس شد و آغاز به کار کرد که دانشگاه بوعلی سینای همدان از دستاوردهای آن بود.

 

 

گفتید که ایده و تمایلی برای کار در حوزه انرژی اتمی نداشتید. پس چگونه به این حوزه وارد شدید؟

 

پس از تأسیس دفتر انرژی اتمی سازمان برنامه و بودجه و تکمیل طرح رآکتور تحقیقاتی دانشگاه تهران، من وارد فعالیت‌های آموزشی شده بودم؛ اما زمانی که رئیس دانشگاه بوعلی سینای همدان بودم، از من درخواست شد بار دیگر به حوزه انرژی اتمی بازگردم. از قرار معلوم، یکی دو سال قبل از آن محمدرضا پهلوی از هویدا که آن زمان نخست‌وزیر بود، خواسته بود برنامه‌ای برای بهره‌گیری از انرژی اتمی تدوین شود و وقتی از عدم پیگیری جدی موضوع از سوی دولت، عصبانی شده بود از هویدا خواسته بود، این مأموریت به من محول شود.

 

من تمایلی به پذیرش این مسوولیت نداشتم و ترجیح می‌دادم در‌‌ همان دانشگاه بوعلی سینای همدان، دینم را به شهر محل تولدم ادا کنم، اما با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع و نگرانی از اینکه ممکن است بی‌تجربگی در این زمینه آسیب‌های جدی به بار آورد، با اکراه و برخلاف میل باطنی این پیشنهاد را قبول کردم.

 

 

آیا حدود و ثغور برنامه اتمی ایران در آن زمان تدوین شده و مشخص بود که چه نوع استفاده‌ای از انرژی اتمی قرار است صورت گیرد؟

 

خیر، هیچ برنامه و چشم‌اندازی وجود نداشت. وزارت نیرو با وجود استخدام یک مشاور خارجی، حتی از پس مقدمات کار هم برنیامده بود، بنابراین من اعلام کردم یک ماه وقت می‌خواهم تا گزارش جامعی در این خصوص تدوین کنم و تنها در صورت پذیرش برنامه، پیشنهاد مسوولیت را قبول می‌کنم. بعد از تهیه و ارائه این گزارش، محمدرضا پهلوی آن را مطالعه و درباره ابعاد و جزئیات آن پرسش‌هایی مطرح کرد و در ‌‌نهایت آن را به نخست‌وزیر ارجاع داد.

 

آنچه من تهیه کرده بودم در واقع یک برنامه نبود، یک جهت‌گیری بود با تعریف ساختاری که بتواند به این جهت‌گیری جان بخشد و آن را اجرایی کند. من تأکید کرده بودم ساختاری که می‌خواهد این جهت‌گیری را محقق کند باید در عین داشتن اختیار کامل، استقلال عمل داشته باشد چرا که بر این باور بودم که برنامه اتمی، برنامه‌ای با ابعاد فنی و سیاسی بسیار خطیر است که نمی‌توان به هر کس یا هر نهادی اجازه دخالت در آن را داد. ما موفق شدیم در مدت کوتاهی پس از تصویب قانون مورد نیاز، سازمان انرژی اتمی ایران را تأسیس و کار‌هایمان را آغاز کنیم.

 

 

ابعاد برنامه انرژی اتمی ایران که شما ترسیم کرده بودید، چه بود؟ آیا تنها به فکر ساخت یک نیروگاه اتمی بودید یا ایده‌های دیگری مدنظر بود؟

 

کشوری که تصمیم می‌گیرد به سراغ تکنولوژی اتمی برود، باید الزاماتی را مورد توجه قرار دهد. در درجه نخست باید توانمندی تکنولوژیک خود را ارتقا بخشد و دانش هسته‌ای را فرا گیرد. در درجه دوم باید تأسیسات و تجهیزات مورد نیاز را در اختیار داشته باشد. ساخت یک نیروگاه هسته‌ای، بسیار پیچیده‌تر از ساخت یک نیروگاه با سوخت مثلا گاز است. برای ساخت نیروگاه هسته‌ای باید تدابیر و ظرفیت‌های لازم برای مکان‌یابی درست، تأمین سوخت هسته‌ای، ایمنی نیروگاه، مدیریت پسماند سوخت و... از ابتدا مورد توجه قرار گیرد و همه این‌ها به منابع مالی سنگین، دانش پیشرفته و منابع انسانی توانمند نیاز دارد که شما قبل از هر کاری باید تأمین کنید. اگر کشوری تنها یک نیروگاه یا چند نیروگاه محدود داشته باشد، چون هزینه‌های اولیه کار بسیار سنگین است، انرژی هسته‌ای برای آن کشور بسیار پرهزینه و غیر‌اقتصادی خواهد بود. اگر ما می‌خواستیم تنها چند نیروگاه بخریم و با نظارت و با تخصص خارجی و بومی در ایران راه‌اندازی کنیم و سوخت مورد نیاز را هم از خارج وارد کنیم، علاوه بر اینکه تولید انرژی هسته‌ای فاقد توجیه اقتصادی می‌بود، همیشه وابسته باقی می‌ماندیم و با هر مشکل سیاسی و بین‌المللی، ممکن بود از ادامه کار بازمانیم. با این توجیهات من در آن مقطع به دنبال یک برنامه نسبتا بزرگ، مستقل و متکی بر منابع و دانش بودم و حتی برای بومی‌سازی دانش هسته‌ای و ساخت و تأمین سوخت هسته‌ای در داخل کشور برنامه داشتم.

 

 

گویا در طرح اولیه، ساخت نیروگاه یک هزار مگاواتی بوشهر و نیروگاه دیگری در «دارخوین» در نظر گرفته شده بود. شما دنبال این بودید که چه سهمی از تولید برق ایران بر دوش نیروگاه‌های اتمی باشد؟

 

یکی از مشکلات ما در آن زمان این بوده که ما هیچ برنامه مشخص و مدونی تحت عنوان برنامه انرژی ایران نداشتیم که در آن میزان نیاز کشور به انرژی، نحوه تأمین آن و سهم منابع مختلف در این زمینه، روشن شده باشد. در برآوردهای اولیه، ما در نظر داشتیم حدود یک پنجم برق مورد نیاز کشور از طریق انرژی هسته‌ای تأمین شود.

 

 

بوشهر، چگونه و با چه استدلالی به عنوان محل ساخت نخستین نیروگاه اتمی ایران در نظر گرفته شد؟

 

ما به سختی می‌توانستیم در ایران مدل مناسبی برای ساخت نیروگاه اتمی پیدا کنیم. نیروگاه اتمی بر اساس استانداردهای جهانی، باید در محلی ساخته شود که زلزله‌خیز نباشد، به منابع آب کافی دسترسی داشته باشد و علاوه بر آن امکان انتقال تجهیزات نیز وجود داشته باشد. تجهیزات نیروگاه اتمی، بسیار حجیم و سنگین است و راه‌های آن زمان، پل‌ها، تونل‌ها و... ظرفیت لازم برای جابه‌جایی این تجهیزات را نداشتند.

 

ما در آن دوران، علاوه بر استخدام یک متخصص فرانسوی برای بررسی جاده‌های کشور، توسط چند شرکت ایرانی که برای همین کار ایجاد کرده بودیم، بررسی‌های گسترده‌ای برای مکان‌یابی ساخت نیروگاه‌ها انجام دادیم و در ‌‌نهایت، مسیری از آبادان به سمت شمال، اصفهان، اراک و آذربایجان در نظر گرفته شد که در این مسیر، می‌توانستیم ۱۰ محل برای ساخت نیروگاه پیدا کنیم. بوشهر به سبب قرار گرفتن در کنار دریا، امکان انتقال تجهیزات فراهم بود و در طرح اولیه هم تغییراتی داده شد که مقاومت نیروگاه در مقابل زلزله افزایش یابد. دارخوین هم که برای ساخت ۲ واحد نیروگاه ۹۰۰ مگاواتی در نظر گرفته شده بود، در کنار رود کارون قرار داشت و در اصفهان نیز در نزدیکی باتلاق گاوخونی، مکانی شناسایی شده بود که در یک برنامه ۱۰ ساله بتوانیم ۲ یا ۳ واحد نیروگاه ۱۲۰۰ مگاواتی بسازیم.

 

 

اشاره کردید که برنامه کوچک اتمی برای هیچ کشوری مفید و اقتصادی نیست و شما هم برنامه‌ای بزرگ در ذهن داشتید؟ آیا برای تولید سوخت مورد نیاز نیروگاه‌ها هم برنامه‌ای داشتید؟

 

تولید سوخت هسته‌ای، کار بسیار دشواری است و تنها چند کشور محدود در دنیا می‌توانند سوخت هسته‌ای تولید کنند. برنامه ما این بود که در مراحل اولیه و تا زمانی که دانش تولید سوخت را وارد کشور کنیم، سوخت مورد نیاز را از سایر کشور‌ها تأمین کنیم، اما در عین حال برای تضمین دسترسی به سوخت مورد نیاز و ایجاد یک حاشیه امن در این زمینه، ۱۰ درصد از سهام کارخانه «یورودیف» را که کشورهای اروپایی به صورت مشترک در فرانسه برای تولید سوخت ساخته بودند، خریداری کردیم تا در محصولات این کارخانه سهیم باشیم. این سهم ۱۰ درصدی، حداقل تا ۲۰ سال نیاز ما به سوخت هسته‌ای را تأمین می‌کرد و این فرصت ۲۰ ساله به ما امکان می‌داد که به دنبال تکنولوژی تولید سوخت برویم و آن را بومی‌سازی کنیم. ما حتی تحقیقات جدید در این حوزه را هم پیگیری می‌کردیم. به عنوان مثال، آمریکایی‌ها و فرانسوی‌ها در آن مقطع، در حال مطالعه و تحقیق در خصوص روشی برای غنی‌سازی از طریق لیزرهای قدرتمند بودند که نتایج اولیه آن امیدبخش بود. ما هم در سازمان انرژی اتمی تکنولوژی ساخت لیزرهای بزرگ و قدرتمند را بومی‌سازی کردیم که بعد‌ها بتوانیم در صورت ضرورت از آن استفاده کنیم.

 

 

چرا با فرانسه و آلمان تصمیم به همکاری گرفتید، در حالی که هم آمریکا و هم شوروی در آن مقطع از پیشگامان تکنولوژی هسته‌ای بودند؟

 

بررسی‌های اولیه ما در خصوص تکنولوژی‌های رایج در آن مقطع نشان می‌داد که مناسب‌ترین تکنولوژی برای ساخت نیروگاه اتمی، تکنولوژی نیروگاه‌های PWR با تکنولوژی «آب سبک تحت فشار» است. ۴ کشور در این زمینه تجربیات خوب و قابل اعتنایی داشتند که شامل آمریکا، شوروی، فرانسه و آلمان بودند. من از ابتدا و بدون اینکه اشاره‌ای زبانی داشته باشم، در ذهن خودم آمریکا و شوروی را کنار گذاشته بودم. باور من این بود که این دو کشور قاعده و قانون ندارند و در مناسبات سیاسی و در رویارویی با یکدیگر، هر روز تصمیمی می‌گیرند و به کشورهای دیگر تحمیل می‌کنند و مراودات آن‌ها با کشورهای دیگر، نه بر پایه قراردادهای فی‌مابین، بلکه در چارچوب اهداف سیاسی تنظیم می‌شود، اما با فرانسه و آلمان، روابط بهتری داشتیم و در عین حال می‌توانستیم از موضع برابر با آن‌ها وارد معامله شویم. این بود که با فرانسه و آلمان وارد همکاری شدیم و قرار شد نخستین نیروگاه را در بوشهر، شرکت آلمانی «زیمنس» بسازد. البته در مراحل بعدی، حتی برای پیشگیری از اقدام احتمالی فرانسه و آلمان و همدست شدن آن‌ها علیه ایران، به عنوان یک جایگزین بالقوه با انگلیسی‌ها در خصوص ایجاد شرکت مشترکی برای بومی‌سازی تکنولوژی «آب سبک تحت فشار» در هر دو کشور و فعالیت مشترک برای ارائه خدمات به کشورهای دیگر مذاکراتی داشتیم که بدون نتیجه ماند.

 

 

گویا شما چند ماهی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی از سمت ریاست سازمان انرژی اتمی استعفا کردید. علت این کناره‌گیری چه بود؟

 

از بهار ۱۳۵۳ که سازمان انرژی اتمی تأسیس شد، در عرض ۴ سال به شرایطی رسیده بودیم که نیروگاه اتمی بوشهر در مراحل پایانی ساخت بود و همه ظرفیت‌ها و امکانات لازم برای پیگیری مقتدرانه برنامه اتمی کشور فراهم شده بود، اما با شدت گرفتن اعتراضات مردمی در داخل و سردرگمی طرف‌های خارجی، دیگر ادامه کار بسیار دشوار شده بود. تجهیزات نیروگاه اتمی بوشهر در پاییز سال ۱۳۵۷ با ۳۶ فروند کشتی وارد خلیج فارس شد، اما طرف آلمانی به علت شرایط داخلی، چند هفته‌ای تخلیه تجهیزات را به تعویق انداخت و در ‌‌نهایت آن‌ها را به آلمان برگرداند. در این شرایط، من هم در زمان نخست‌وزیری شریف‌امامی استعفا دادم، چرا که دیگر نمی‌شد کاری انجام داد.

 

 

در مورد نقش آمریکایی‌ها در برنامه هسته‌ای اولیه ایران، روایت‌های متفاوتی وجود دارد. برخورد آمریکایی‌ها با موضوع برنامه اتمی ایران زمانی که شما مسوولیت سازمان انرژی اتمی را برعهده داشتید، چگونه بود و آیا این روایت درست است که برنامه اتمی ایران پیش از انقلاب، از حمایت آمریکایی‌ها برخوردار بود؟

 

خلاف آنچه گاهی عنوان می‌شود، آمریکایی‌ها هیچ‌گاه حامی و پشتیبان برنامه اتمی ایران نبوده‌اند. در ابتدای راه اگرچه به نظر می‌رسید مایل به همکاری هستند اما شروطی داشتند که ما مخالف آن بودیم. در زمانی که ما مشغول مذاکرات اولیه برای راه‌اندازی برنامه اتمی ایران بودیم، مذاکراتی طولانی هم با آمریکایی‌ها داشتیم.

 

در آن زمان سیاست عمومی کشورهای توسعه یافته این بود که وقتی می‌خواستند وارد همکاری اتمی با کشوری شوند، ابتدا با امضای یک موافقتنامه، شرایط فنی و سیاسی حاکم بر همکاری فی‌مابین را مشخص می‌کردند.

 

آمریکایی‌ها در موافقتنامه اولیه، بندی را گنجانده بودند که اگر ما وارد همکاری با آن‌ها می‌شدیم، مدیریت پسماند سوخت هسته‌ای بعد از استفاده در نیروگاه با آن‌ها می‌بود و من این شرایط را مغایر اصل حاکمیت ملی ایران می‌دانستم. کار به جایی رسید که در پایان ماجرا، گروهی از نمایندگان کنگره آمریکا به ایران آمدند و نامه‌ای از رئیس‌جمهور آمریکا به همراه خود داشتند که این نامه خطاب به شاه ایران بود، رئیس‌جمهور آمریکا تأکید کرده بود که توافقنامه همکاری اتمی، فرم یکسانی دارد و اگر تغییری در آن داده شود، ممکن است کشورهای دیگر نیز به آن تن ندهند و با این توجیه از شاه خواسته بود که با توجه به ارتباطات و تعاملات مثبت فی‌مابین، توافقنامه را با‌‌ همان شکل امضا کند. شاه این نامه را به من داد و نظرم را خواست که من مخالفت کردم و جواب نامه رئیس‌جمهور آمریکا را با همین فرض دادیم.

 

 

منبع: روزنامه ایران

کلید واژه ها: اکبر اعتماد برنامه هسته ای ایران


نظر شما :