صد سالگی انقلاب اکتبر؛ از روسیه تا ویتنام
ماندانا تیشهیار
تاریخ ایرانی: به پیشنهاد جناب آقای دکتر عباس ملکی، از ماهها پیش سر آن داشتیم که نشستی علمی با حضور استادان برجسته ایرانی و ترکیهای برگزار کنیم و به بررسی انقلاب روسها و تاثیر آن بر جوامع دو کشور همسایهشان بپردازیم که نشد؛ نه در تهران و نه در آنکارا. در اینجا کمتر کسی حوصله بحثهای تاریخی و دردسرهای آن را داشت و در آنجا از هنگام کودتا تاکنون، راههای همکاریهای دانشگاهی دشوارتر شده است. با این همه، دکتر حسینی تقیآباد ابتکار خوبی به خرج داد و از شماری از اندیشمندان علوم سیاسی، تاریخ و روابط بینالملل خواست که هر یک نوشتهای به این مناسبت بنویسند و در تلاش است تا پایان سال ۲۰۱۷ این مجموعه را به چاپ رساند.
من اما امسال بخت آن را داشتم که در حوالی صد سالگی انقلاب اکتبر روسیه، به دو شهر مسکو و هوشیمینه سفر کنم. در سفرهای کوتاهم به پایتختهای شورویاییها و ویتکنگها با شگفتی دریافتم که هر چقدر روسها تلاش کردند تا بیتفاوت و بیسروصدا از کنار سالگرد انقلابی که صد سال پیش انجام داده بودند، بگذرند، ویتنامیها همچنان قضیه را جدی گرفته و جشنهای انقلاب را با شکوه تمام برگزار کرده بودند.
در سرمای منفی چهار درجه مسکو، حالوهوای شهر بیشتر گویای تلاش شهرداری برای آمادهسازی پایتخت برای جام جهانی فوتبال ۲۰۱۸ بود. آسفالت خیابانها تعمیر شده و جدولها در دست رنگآمیزی بودند. تابلوهای راهنما نیز از فرودگاه گرفته تا نام خیابانها و حتی برخی فروشگاهها ترجمه انگلیسی پیدا کرده بودند. متروی مسکو که همیشه جایی بود برای سردرگمی آنهایی که روسی نمیدانستند، حالا به ناگهان نقشههای ایستگاههایش دوزبانه شده و از بلندگو نیز نام ایستگاهها به روسی و انگلیسی تکرار میشدند.
اما همین که از غربیترین مرزهای قاره کهن به سوی آخرین نوار باریک سرزمینی در شرق آسیا رفتیم، نه تنها دمای هوا ۳۰ درجه افزایش یافت، بلکه شور و حال مردم برای پاسداشت ارزشهای انقلابی فزونی گرفت؛ ارزشهایی که بیشترین تاثیر را بر سرنوشتشان از هنگام استقلال تاکنون داشته است. این را میشد در پرچمهای سرخ داس و چکش دید که در کنار پرچمهای ستاره طلایی ویتنام در سراسر شهر به چشم میخوردند. جالب آنکه، این جشنها با گردهمایی سران کشورهای آسیا ـ اقیانوس آرام در ویتنام همزمان شده بودند که روسایجمهور روسیه و آمریکا نیز در آن شرکت کرده بودند.
پرچمهای سرخ سوسیالیستی در کنار تابلوهای سفید و آبی خوشآمدگویی به سران اَپک، ترکیب عجیبوغریبی در شهر درست کرده بود. البته آنچه بیش از همه به چشم میآمد، پوسترهای لنین در حال سخنرانی در میدان سرخ با نمایی از منارههای کلیسای سنتباسیل بود. در چند جای شهر نیز نمایشگاههای بزرگ عکسهای تاریخی به مناسبت هفتادمین سالگرد روابط روسها و ویتنامیها برپا بود.
یکی از سران دانشگاههای دولتی روسیه برایم تعریف کرد که پیش از ورود هیات دانشگاهی روس به شهر هوشیمینه، برای شرکت در گردهمایی سالانه شبکه دانشگاههای راه ابریشم - که هیات دانشگاه علامه طباطبایی نیز به عنوان یکی از بنیانگذاران این شبکه برای شرکت در همین برنامه راهی هوشیمینه شده بود - به شهر هانوی رفته و در مراسم بسیار باشکوه ویتنامیها به مناسبت انقلاب اکتبر روسیه، شرکت کرده بود. او که خود استاد زبانشناسی است، از میزان تسلط ویتنامیها به روسی و خواندن سرودها و اجرای نمایشهای انقلابی به این زبان بسیار تحت تاثیر قرار گرفته بود و با تاسف، سیاست کشورش در عدم توجه به گسترش روابط با ویتنام را نقد میکرد.
من هم دل به دلش دادم و گفتم امسال میدان سرخ در ماه اکتبر سوتوکورتر از آن بود که انتظار داشتم و بر در و دیوار شهر، بیش از هر چیز، پوسترهای بازیکنان پا به توپ به چشم میخورد. گفتم همیشه در این سالها به خودم میگفتم چه خوب که پس از فروپاشی شوروی، روسها واقعگرایانه اجازه دادهاند تابلوهای باشکوه و قدیمی داس و چکش همچنان بر سردر بسیاری از ساختمانهای دولتی بماند و گویای بخشی از تاریخ نه چندان دور این ملت باشد؛ اما برایم جای تعجب داشت که چرا نهادهایی مانند آکادمی علوم روسیه، سلسله نشستهایی را از آغاز سال ۲۰۱۷ در کشورهای گوناگون جهان برگزار نکردند تا به ابعاد گوناگون این انقلاب بپردازند. هرچه باشد، این انقلاب نه یک کشور، بلکه یک جهان را تکان داد. سرش را گاهی به نشانه تایید و گاه به نشانه تاسف تکان میداد. خواستم دلداریاش بدهم، گفتم ناراحت نباشید، لابد جشن دویستمین سالگرد انقلاب را باشکوهتر برگزار خواهند کرد! با صدای بلند خندید و گفت: درسته! احتمالا تا آن زمان آدمهای عاقلتری پیدا خواهند شد!
من اما همچنان در ذهنم در حال مقایسه جوامع این دو کشور، سرنوشتشان و داستان روابطشان با غرب بودم. روسها از هنگام انقلاب رفتهرفته در ابعاد سیاسی، اقتصادی و به ویژه نظامی به رقابت ایدئولوژیک با غرب و سامانه سرمایهداری پرداختند و مسابقه تسلیحاتی را در بیرون و فشارهای ایدئولوژیک را در درون تا آنجا پیش بردند که سرانجام اقتصادشان ورشکسته شد و جامعهشان عطای ایدئولوژی را به لقایش بخشید و همه چیز به ناگهان فروپاشید.
ویتنامیها نیز از هنگام استقلال دو دسته شدند: ویتکنگها که با گرایشهای لنینیستی از پشتیبانی شوروی و چین برخوردار بودند، اگرچه توانستند شاخ ابرقدرت آمریکا را در سالهای طولانی جنگ بشکنند، اما این پیروزی - اگر بشود نامش را پیروزی گذاشت - به قیمت جان سه میلیون نفر، زخمی شدن دو میلیون نفر، ناپدید شدن ۳۰۰ هزار نفر و نیز معلولیت هزاران کودک ویتنامی به خاطر بمبهای شیمیایی آمریکاییها به دست آمد. دیدن موزه جنگ ویتنام، هر بینندهای را به تاثر وامیدارد. من دو، سه غربی را دیدم که به تصاویر جنایات آمریکاییها نگاه میکردند و میگریستند.
دانشجویان دانشگاه ما که در بخش اتحادیه دانشجویان راه ابریشم در این برنامه شرکت کرده بودند، برایم گفتند که دانشجویان ویتنامی بسیار پرغرور گفتهاند که ما نظام سرمایهداری را شکست دادیم. گفتم خوب بود از ایشان میپرسیدید حالا پس از چهار دهه که آمریکا و سرمایهداری را شکست دادهاند، چند شرکت ویتنامی در سراسر آمریکا هست و چند شعبه مکدونالد، برگرکینگ، پیتزاهات، استارباکس و... در ویتنام باز شده؟
هوشیمینه هرچند غرق در پرچمهای سرخ و شعارهای آتشین بود، اما انگار عمر شعارها گاه از عمر سیاستها و رفتارها طولانیتر است. این را میشد از شمار بالای نام سایگون (نام پیشین شهر) که بر تابلوی بسیاری از مغازهها نشسته بود نیز فهمید که دیگر دوران انقلابیگری به سر رسیده است. به خیابانها که نگاه میکردی، سیل موتورسواران در کنار خودروهای آخرین مدل و خانههای کوچک و قدیمی در سایه برجهای بلند و مدرن، ترکیبی غریب از یک جامعه در حال گذار را به نمایش درآورده بودند. شهر، شهر کافهها و رستورانهاست که گاه تا صبح پذیرای گردشگران غربیاند. از جمهوری سوسیالیستی ویتنام، امروز تنها نامی بر جای مانده است و بس.
به نظر میرسد کاری که ارتش آمریکا با آن همه کبکبه نتوانست طی سالها در این کشور انجام دهد، شرکتهای آمریکایی که پیشقراولان سامانه سرمایهداری هستند، بیهیچ جنگ و خونریزی توانستهاند به انجام برسانند. نه شمار بالای بمبهای هستهای آمریکا، شوروی را از پای درآورد و نه بارش هزاران تن بمب ناپالم در اراده ویتنامیها خللی وارد کرد. در جهان امروز، آن کسی برنده است که از ابزار قدرت نرم بهتر بهره جوید.
نظر شما :