عملیات فاو لو رفته بود؟
نقدی بر مصاحبه سردار غلامپور درباره تحریف واقعیات جنگ
محمد درودیان، پژوهشگر جنگ ایران و عراق
اشاره: نظر به اینکه بخش مهمی از گفتمان موجود درباره جنگ ایران و عراق حاصل گفتار فرماندهان است، بنابراین نقد و بررسی آن، در سایت مورد اهتمام قرار گرفته است. پیش از این، اظهارات سردار احمد غلامپور درباره تصمیمگیری درباره عملیات کربلای پنج، موجب نگارش یادداشت شد و امیر شمخانی تحشیهای بر آن نوشت.
اما مصاحبه اخیر سردار غلامپور با خبرگزاری فارس در تاریخ ۹۴.۷.۱۱ حاوی موضوعاتی بود که نقد آن ضروری به نظر میرسید. در عین حال نظر به ملاحظاتی که وجود داشت، با ارسال خلاصهای از مصاحبه ایشان برای امیر شمخانی، درباره ضرورت نقد این اظهارات سؤال کردم که در پاسخ نوشتند: «مصاحبهاش را بفرستید ببینیم چه گفته. نقد هر مصاحبهکنندهای در امر جنگ، {با} بحثهای تکمیلی، ضروری است. وظیفه شما هست که به این امور بپردازید. از اینکه از بنده نظرخواهی میکنید، متشکرم. شمخانی ۹۴.۷.۱۲»
همچنین متن مصاحبه را با توجه به نام بردن از سردار رشید، برای ایشان ارسال کردم. برخی از توضیحات شفاهی و یا آنچه را در حاشیه مصاحبه نوشتهاند، در نقد و بررسی استفاده کردهام. روش نقد و بررسی مصاحبه سردار غلامپور در این یادداشت، به این شکل انجام خواهد شد که، ابتدا اظهارات ایشان در مصاحبه با خبرگزاری فارس در ۷ قسمت نقل خواهد شد، سپس در ادامه مورد بررسی و پرسش قرار خواهد گرفت. بدیهی است از این فرصت استقبال خواهد شد که، سردار غلامپور در پاسخ به نقد منتشر شده، نظراتشان را برای انتشار ارسال نمایند.
۱- سردار غلامپور: شاید یک اشکال اساسی که به نظرم در این مساله وجود دارد، این است که همه مسئله پایان جنگ را از سقوط فاو آغاز میکنند و میپرسند که چرا فاو را از دست دادیم؟ حرف من این است که فرض کنیم شبهاتی که در مورد سقوط فاو وارد میشود که مثلاً در زمان سقوط، فرماندهان در فاو نبودند و در غرب بودند و یا مسائل غیرفنی دیگر که برخی به واسطه ناآگاهی طرح میکنند {صحت داشته باشد}؛ ما حدود ۲ ماه بعد از فاو، منطقه عملیاتی کربلای ۵ یعنی شلمچه را از دست دادیم، آنجا تمام فرماندهان با تمام قدرت حاضر بودند و تمام توانمندی ما پای کار بود، چرا آنجا را از دست دادیم؟ بلافاصله یکی دو ماه بعد از آن، جزایر از دست رفت و کلی شهید و مجروح دادیم.
نقد و بررسی: سردار غلامپور پاسخ به پرسش را با این فرض داده است که، مسئله اصلی در سقوط فاو، ربطی به عدم حضور فرماندهان نداشته است، چنانکه در شلمچه فرماندهان حضور داشتند ولی فاو سقوط کرد. در حالی که ایشان در جای دیگری از این مصاحبه میگوید: وقتی فاو و شلمچه را از دست دادیم، طبیعی بود که عراق به جزایر هم حمله کند. با این توضیح این پرسش وجود دارد که، علت سقوط فاو چه بود و چه تاثیری بر روند جنگ داشت؟
۲- سردار غلامپور: معتقدم اصل طرح این موضوع که «سقوط فاو، علت پایان جنگ بود»، قدری تحت تأثیر شرایط سیاسی و یک مقدار شیطنت است و الٌا ما اگر بخواهیم حوادث آخر جنگ را به صورت واقعی و علمی بررسی کنیم، باید چند نکته را در نظر بگیریم. مثلاً اینکه جنگ صحنهای است که همه نوع اتفاق در آن میافتد، اینطور نیست که فکر کنید چون طرف حق هستید و چون ایمان و اعتقاد و انگیزه دارید، لزوماً باید همیشه پیروز باشید.
نقد و بررسی: نظر به اینکه با سقوط فاو شرایط نظامی به زیان ایران تغییر کرد و همین مسئله در تصمیمگیری ایران برای پایان دادن به جنگ نقش داشت، این پرسش وجود دارد که، علت تصمیمگیری ایران برای پایان دادن به جنگ چه بود؟ چرا طرح این بحث سیاسی و شیطنتآمیز است؟ همچنین اشاره به اینکه در جنگ همه اتفاقی رخ میدهد و طرف حق همیشه پیروز نیست، همان بررسی علمی و واقعی است؟
۳- سردار غلامپور: شما وقتی میگویید «تحریف»، من خودم دچار شبهه میشوم چون «تحریف» را واژه مناسبی نمیدانم. میخواهم بگویم ایجاد شبهه در روند جنگ شاید منطقیتر باشد و معتقدم سرمنشاء ایجاد شبهه شیطنت است. گاهی اوقات این شیطنت آنقدر قوی است و اینقدر مستدل نشان میدهد که برخی خودیها و به اصطلاح حزباللهیها را هم به نوعی تحت تأثیر قرار میدهد، به خصوص اگر شبهه طوری باشد که جریانات بیرون از نظام نیز بخواهند سوارش شوند که خیلی تأثیر میگذارد.
نقد و بررسی: با وجود آنکه از واژه تحریف، به معنای خارج کردن و تغییر از جای اصلی، بیشتر برای مسائل سیاسی - تاریخی استفاده میشود و از شبهه، به معنای شبیهسازی، بیشتر برای مسائل اعتقادی استفاده میشود، سردار غلامپور کلمه شبهه را انتخاب و معتقد است سرمنشاء شبهه شیطنت است و گاهی آنقدر شبهه قوی و مستدل است که افراد حزباللهی را تحت تأثیر قرار میدهد، به گونهای که جریانات بیرون از نظام بر روی آن سوار میشوند! با این توضیح شبهه و موارد آن در موضوعات و مسائل جنگ ایران و عراق، با چه تعریفی صورت گرفته که اینگونه تأثیرگذار است؟ باید با شبهات جنگ چگونه مواجهه شد؟
۴- سردار غلامپور: نخستین شبهه و اولین ابهامی که به خاطر دارم در مورد جنگ طرح شد، بحث ادامه و چرایی جنگ بعد از فتح خرمشهر بود. برای خود من جالب بود که وقتی ما سال ۶۱ عملیات بیتالمقدس را انجام میدهیم و خرمشهر را آزاد میکنیم، برای امام(ره) هیچ وقت در مورد ادامه جنگ شبههای ایجاد نشد. در صحیفه نور نیز این مطلب هست. بعد از فتح خرمشهر ۲ جلسه با امام(ره) گذاشته میشود که در یکی از جلسات، امام(ره) میفرمایند: «نمیشود ما همینطور روی مرز بمانیم و جلو نرویم و جنگ را ادامه بدهیم؟» یعنی اصل بحث امام(ره) این نیست که جنگ را تمام کنیم و ادامه ندهیم... ایشان همچنین درباره افراد حاضر در جلسه به حضور شهید فلاحی و شهید صیاد شیرازی اشاره میکند. سپس میگوید: وقتی این مطلب را به فرماندهان منتقل کردند، ما سه روز تمام نشستیم و به صورت مفصل روی این فرمایش امام کار کردیم که به چه دلیل؟
نقد و بررسی: درباره تعداد جلسات در حضور امام، ۳ جلسه تشکیل شده که من در کتاب «علل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر» به دو جلسه اشاره کردهام، ولی بعدها متوجه شدم ۳ جلسه بوده است. لازم به تذکر است که، شهید فلاحی در تاریخ ۷ مهر شهید شده بود و شهید صیاد نیز در این جلسه حضور نداشت، بلکه آقای محسن رضایی، مرحوم ظهیرنژاد و سرهنگ سلیمی در جلسه حضور داشتند. همچنین درباره بررسی نظر امام با حضور فرماندهان، سردار رشید جانشین محترم رئیس ستادکل نیروهای مسلح در گفتوگوی اختصاصی میگوید: اصلاً چنین چیزی نبوده، ما در قرارگاه کربلا هرگز چنین جلسهای به این نحو که سردار غلامپور میگوید تشکیل ندادیم. بلکه آقا محسن آمد. سخنرانی کرد در جمع فرماندهان و به یکطرفه استدلال کرد که باید عملیاتها را ادامه داده و وارد خاک عراق شویم. این موضوع را در دفتر خاطرات روزانهام یادداشت کردهام که شما (درودیان) هم مطالعه کردید و برایتان خیلی جالب بود. فارغ از اینکه نخستین پرسش و ابهامات درباره جنگ چه بود، و میزان صحت جلسه فرماندهان درباره نظر امام، پرسش امام از حاضرین در جلسه درباره علت ادامه جنگ در خاک عراق به چه معنا بوده است؟
۵- سردار غلامپور: جالب است در عملیات رمضان که بلافاصله بعد از فتح خرمشهر به عنوان اولین عملیات تهاجمی ما به خاک عراق شروع میشود، امام(ره) به مردم بصره پیام میدهند که از فرماندهان استقبال کنید و اینها برادران شما هستند که برای آزاد کردن شما میآیند. اولین و تنها مقطعی که امام(ره) از آغاز تا پایان جنگ {به مردم عراق} پیام میدهد، همین مقطع است و در واقع در تأیید ورود ما به خاک عراق است.
نقد و بررسی: امام پس از اعلام قطع رابطه آمریکا با ایران، در پیام ۱۹ فروردین سال ۱۳۵۹، اظهار امیدواری کردند که، با صدام آن کنند که ملت ایران با محمدرضا کرد (ج۱۲، صفحه ۴۰) برابر آنچه در صفحات ۱۰۰ تا ۱۱۸ صحیفه نور، جلد ۱۳ آمده است، پس از حمله عراق به ایران، امام در چند مرحله ارتش و مردم عراق را برای قیام علیه رژیم بعثی عراق مورد خطاب قرار داده است. همچنین برابر مندرجات صحیفه امام در صفحه ۳۷۵ و ۳۷۶، در تاریخ ۲۳ تیر سال ۶۱، امام مجدداً ارتش و ملت عراق را به قیام علیه صدام دعوت کرد. بنابراین مشخص نیست چرا سردار غلامپور برای توضیح پیام امام در عملیات رمضان، از عبارت اولین پیام استفاده میکند؟
۶- سردار غلامپور: اصلاً کدام عملیات ما لو نرفته بود؟ فتحالمبین آنقدر واضح لو رفته بود که دشمن قبلش به چزابه حمله کرد... مگر فاو لو نرفت؟... دو شب قبل از عملیات کربلای ۴ ما نشستیم به این مساله رسیدیم که ظاهراً عراق بو برده که قرار است عملیات صورت بگیرد. نشستیم دلایل لو رفتن عملیات و دلایل عدم لو رفتن و غفلت دشمن را نوشتیم، مثلاً فرض کنید عدم لو رفتن حدود ۱۰، ۱۲ مورد شد و عدم لو نرفتن ۲۴ مورد. جمعبندی کردیم و عملیات را انجام دادیم. اتفاقاً اشکال در کربلای ۴، اشکال فنی و عملیاتی است نه اشکال لو رفتن عملیات.
نقد و بررسی: درباره لو رفتن عملیات و تعمیم آن در جنگ، سردار غلامپور به عملیات فتحالمبین و فاو اشاره میکند. به گفته سردار رشید: در عملیات فتحالمبین زمین منطقه را دشمن میدانست و از حدود زمان مطلع بود، ولی قادر به کشف تاکتیک عملیات نبود. عملیات فاو هم لو نرفته بود، چنانکه با اجرای عملیات این موضوع روشن شد. این موضوع را مسئولین اطلاعات به صورت مستند بیان میکنند. همچنین مسئولین اطلاعات مانند سردار باقری و محرابی و دیگران پروژه حفاظت و فریب را تحت نظر امیر شمخانی اجرا کردند که یکی از پیچیدهترین پروژههای اطلاعاتی برای فریب دشمن بود، زیرا ضمن نفوذ در دستگاه اطلاعاتی دشمن، انجام اقدامات مهندسی و شناساییها، همچنین تردد فرماندهان به شدت کنترل شد، حضور و شناسایی در منطقه تک پشتیبانی و تجمع نیروهای ارتش در شلمچه و برخی اقدامات دیگر انجام شد. همچنین درباره زمان بررسی امکان لو رفتن عملیات و دلایل آن، سردار غلامپور به عملیات کربلای ۴ اشاره کرده است در حالی که سردار رشید میگوید: این بررسی در آستانه عملیات الفجر ۸ بود. ۲۴ ساعت قبل از شروع عملیات رفتیم کنار «خور کویرین» در حاشیه شمالی رودخانه بهمنشیر نشستیم و ۷ دلیل میگفت که عملیات لو رفته و ۸ دلیل میگفت لو نرفته است.
۷- سردار غلامپور: در والفجر ۸ این اتفاق به صورت عینی برای خودمان در سطح فرماندهان افتاد؛ حتی آقایان رشید و عزیز جعفری مخالفت کردند، آقای محسن رضایی گفت من تصمیم گرفتم و میخواهم عملیات کنم، شما بفرمایید کنار، من اشخاص دیگری را انتخاب میکنم. لذا فرماندهان دیگری را که انگیزه داشتند آورد و به آقای کاظمی و خرازی گفت بروید شما بایستید.
نقد و بررسی: نظر به اهمیت این موضوع تاریخی از سردار رشید در این باره سئوال شد که در پاسخ گفتند، آقای غلامپور هم جزء تیم اصلی مخالفین بود. (رشید، جعفری، غلامپور، رحیم صفوی و...) و بحث ما این نبود که عملیات نکنیم، بلکه میگفتیم عملیات در فاو نیازمند پشتیبانی کامل است (نیروی انسانی، مهمات، پدافند هوایی، سلاح، ضدزره و...) و چون فرماندهی عالی جنگ و شورای عالی دفاع، تأمین نمیکنند، این عملیات هم به سرنوشت عملیات بدر تبدیل میشود. پس اجازه بدهید یکسال عملیات محدود انجام دهیم تا پشتیبانیهای لازم برای عملیات فاو تأمین شود.
نظر شما :