سیا: یزدی و بازرگان دوباره ظهور میکنند
نقش دکتر یزدی در شکلگیری سپاه
تاریخ ایرانی: یک ماه بعد از استعفای دولت موقت، یکی از گزارشهای محرمانه سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در ۱۲ دسامبر ۱۹۷۹ (۲۱ آذر ۱۳۵۸) پیشبینی کرد که دکتر ابراهیم یزدی و مهندس مهدی بازرگان دوباره ظهور خواهند کرد و کشور را اداره میکنند. سیا یک هفته بعد در مقاله تحقیقاتی مفصلی به بررسی نحوه شکلگیری، ساختار و عملکرد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نقش دکتر یزدی در آن پرداخته که «تاریخ ایرانی» ترجمه متن کامل آن را منتشر میکند:
***
[متن سند]
۱۲ دسامبر ۱۹۷۹
۱. درباره شخصیت [آیتالله] خمینی مطالب بسیار زیادی نوشته شده ولی به دیدگاه او نسبت به دیگران، اینکه دوستان و نزدیکانش را چگونه انتخاب میکند و به حرف چه کسی گوش میدهد، کمتر پرداخته شده است. [آیتالله] خمینی در خلأ فعالیت نمیکند و افرادی را با منظور و هدف مشخص انتخاب میکند و بسته به موقعیت از آنها حمایت کرده و یا با آنها مخالفت میکند. ظهور دوباره یزدی و بازرگان نمونه بارز این ادعا هستند.
۲. من به شدت معتقدم که هدف [آیتالله] خمینی در زندگی، تاسیس یک حکومت اسلامی است. نه به آن شکلی که در میان کشورهای عربی و مسلمان رواج دارد بلکه کشوری که در آن اسلام بیش از یک مذهب بوده و تمام حکومت را در بر بگیرد. [آیتالله] خمینی عقیده دارد که چنین ایدهای قابلیت گسترش دارد و همچنین یک حکومت اسلامی کموبیش یک حکومت ستیزهجوی اسلامی خواهد بود؛ چراکه باید به تشکیل دیگر حکومتهای اسلامی مطابق با الگوی ایران کمک کند تا زمانی که پیمان برادری راستین میان این کشورها برقرار شود.
۳. ایران باید نمونه و الگوی چنین کشوری باشد. این کشور ثروت و جمعیت زیادی دارد و انقلابیون متعصبی هستند که کشور را رهبری کنند. آشوب و هرجومرج باید اتمام یابد. پاکسازی و تصفیه باید متوقف شود و فعالیتهای طبیعی از سر گرفته شوند تا ایران نمونهای جذاب برای یک کشور مسلمان باشد.
۴. یک فرد مسلمان به مرگ خود واقف است، به همین دلیل [آیتالله] خمینی میخواهد مطمئن شود که پیش از اینکه صحنه را ترک کند تمام سازمانها و ادواتی که برای پیشبرد چنین حکومتی لازم هستند به خوبی کار میکنند. او به تنهایی مفهوم جامع چنین حکومتی را پرورش داده است، هیچ گروه و یا فردی خارج از این حوزه نمیتواند پیروز شود و یا بر سر کار بیاید.
۵. تنها نگرانی [آیتالله] خمینی در حال حاضر این است که زمان اندک است و افراد زیادی وجود دارند که اگر فرصت یابند تمام آرزوهای او را بر باد خواهند داد. غربگرایی که ایالات متحده آمریکا در راس آن قرار دارد، بیشترین مزاحمت را ایجاد میکند. او متوجه تناقضی است که میان پیشرفت کشور و تمایالات غربگرایانه افرادی که برای پیشرفت به آنها نیاز است، وجود دارد.
۶. به عقیده من افرادی چون یزدی و بازرگان برای [آیتالله] خمینی تجسم این تناقضاند. در اواخر تابستان سال ۱۹۷۹، با از بین رفتن تاثیرات اولیه انقلاب، این گروه از غرب کمک خواستند. این حرکت نزد [آیتالله] خمینی به معنای فروپاشی رویایش بود. [آیتالله] خمینی باید به رقابتهای موجود در میان اطرافیانش واقف باشد و با ذکاوت از این رقابتها به بهترین شکل به سود خود بهره بگیرد. [آیتالله] خمینی که هراس دارد این گرایشات غربی به چالش جدی برای حکومت اسلامیاش بدل شوند، تسخیر سفارت را مهندسی کرد یا به طور ضمنی دستورش را صادر کرد و یا از آن سوءاستفاده کرد تا به طور موقت از دست بازرگان و یزدی خلاص شود؛ او آمریکاییها را برای جلوگیری از مداخله در اهدافش به گروگان گرفت و انحطاط و ضعف غرب در برابر اسلام را نشان داد.
۷. [آیتالله] خمینی، با پذیرفته شدن قانون اساسی اسلامیاش، با تحقیر آمریکا (بخوانید همان «غرب») و اثبات تواناییاش برای تسلط بر شخصیتهای سیاسی کشور، اکنون به اهداف اصلیاش دست یافته است. اینک باید راهحلی موجه برای خروج از بحران گروگانگیری بیابد و سپس به کشور اسلامی موفق و فعالش رسیدگی کند.
۸. به عقیده من ابزار او برای حفظ وجههاش، یک دادگاه بینالمللی خواهد بود تا آمریکا را محکوم کند. آمریکا در این محاکمه ضد اسلام و ضد ناسیونالیسم نشان داده خواهد شد (همان دو موضوعی که ستون اصلی قدرت او هستند). پس از این محاکمه گروگانها به شکل تحقیرآمیزی از کشور اخراج خواهند شد - در آن سوی مرز شوروی رهایشان خواهد کرد - و روابطمان به شدت تخریب خواهند شد؛ سپس گروه بازرگان - یزدی را مجددا احیا خواهد کرد تا کشور را اداره کنند، با در نظر گرفتن این مسئله که باید با غرب بدون آمریکا معامله کنند.
۹. به نظر من اکنون شاهد نشانههای نخستین این مرحله هستیم. شاید مشکلات قومی که به سرعت از کنترل خارج میشوند [آیتالله] خمینی را وادار به تسریع در امور کند، اما تحریمهای آمریکا او را مجبور به اقدام مستقیم نخواهد کرد. او در واقع به تحریمها واکنش نشان نخواهد داد و افزایش تحریمها فقط این روند را کندتر خواهند کرد.
۱۰. به نظر من بسیار مهم است که فعالیت شخصیتهای کلیدی نزدیک به [آیتالله] خمینی را به عنوان یک شاخص مورد مطالعه قرار دهیم. بازرگان، یزدی و بنیصدر نقش پررنگتری یافتهاند، در حالی که فرد فرصتطلبی چون قطبزاده در تلاش است تا به گرایشات مختلف توجه داشته باشد و همه گروهها را راضی نگاه دارد. روحانیون تندرو آرامتر شدهاند و بهشتی جاهطلب بر خلاف انتظار محتاطانه عمل میکند. نشانه دیگری که باید به آن توجه داشت اقدامات [آیتالله] خمینی نسبت به چپگرایان است. او در چند ماه اخیر به پشتیبانی آنها نیاز داشت ولی قابلیتهای این گروه [آیتالله] خمینی را نگران میکند. زمانی که (در صورتی که) به سرکوب آنها بپردازد نشانه بارزی خواهیم داشت که او باور دارد که بار دیگر کنترل را در دست گرفته است.
۱۱. البته نکاتی که گفته شد فقط گمانهزنی است. فرض بر این نهاده شده که [آیتالله] خمینی بتواند «دانشجو»های گروگانگیر را کنترل کرده و تاسیس حکومت اسلامی هدف نهایی او باشد. ما متوجه شدهایم که [آیتالله] خمینی فردی بااراده و قطعا راسخ است. نمیتوانیم مطمئن باشیم که [آیتالله] خمینی فقط به یک کشور اسلامی رضایت میدهد و یا اوضاع داخلی تحت کنترل باقی میماند. این عوامل باعث میشود که نظریه اِیمز را در نظر داشته و محتاطانه آن را در پیش بگیریم.
***
[متن سند]
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
مقاله تحقیقاتی
تحقیق برای این گزارش در تاریخ ۱۹ دسامبر ۱۹۷۹ به پایان رسید
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طی ۱۰ ماه گذشته به عنوان یک نیرو برای محافظت از روحانیون، حفاظت از انقلاب و رهبران اسلامی آن در برابر مخالفانشان تشکیل شده است. این نیرو به آیتالله خمینی نزدیک است و به موازات حزب جمهوری اسلامی و دادگاههای انقلاب فعالیت میکند و در برخی موارد رهبرانشان مشترک هستند. هدف سپاه، دائمی ساختن و تضمین رهبری روحانیون نزدیک به [آیتالله] خمینی بر مردم از طریق اعمال زور و یا انجام تبلیغات مذهبی است.
سپاه - که در سطح ملی هنوز از نیروهای خودسر تشکیل شده - در تهران «نیروی اصلی» برای دفاع از جنبش اسلامی به شمار میرود و از [آیتالله] خمینی در برابر نیروهای چپ مسلح و رقبایش دفاع میکند.
نیروهای مسلح ارتش که بیروحیه و ضعیف و متفرق شدهاند، در نظر اطرافیان [آیتالله] خمینی یک تهدید به شمار میروند. تلاشهایی صورت گرفته تا نقش آنها را کمرنگتر کرده، از تعدادشان کاسته و افسرانشان با کادر قابل اعتمادتری جایگزین شود. سپاه در حال رشد است، آنها بهتر و منظمتر آموزش میبینند و سرمایه و تجهیزات بیشتری در اختیار دارند. کمبودهای کنونی در ناتوانی سپاه برای سرکوب مخالفان در میان اقلیتهای قومی به چشم میآید. کمیتههای محلی انقلاب اسلامی که به [آیتالله] خمینی وفادار هستند نیروهای جدید را به دقت و پس از انجام تحقیق و بررسی به استخدام درمیآورند.
سپاه تاثیر مثبتی بر مردم – فارسیزبانان و دیگر اقلیتهای قومی - نداشته است. در عوض، خشونت و عدم دلسوزی سپاه ناراحتی و مزاحمت محلی به وجود آورده و یا ناآرامیهای موجود را تشدید کرده و به این دلیل مردم خواستار برکناری این نیروها یا سازماندهی مجدد آنها هستند. گفته میشود تلاش رژیم [آیتالله] خمینی برای کنترل و یا تصفیه نیروهای غیرقابل اعتماد سپاه ناموفق بوده است.
با وجود عزم مصمم بسیاری از سران سپاه، به نظر نمیرسد این نیرو در آینده نزدیک موفق شود تا بیشتر ماموریتهایش را به انجام برساند. طی ۱۰ ماهی که از به قدرت رسیدن جنبش اسلامی آیتالله خمینی در ایران میگذرد، سپاه پاسداران انقلاب (یا همان پاسداران) به یک نیروی مهم در تاسیس جمهوری اسلامی بدل شده است. سپاه چندین درگیری با نیروهای مخالف در میان اقلیتها را متحمل شده و بسیاری از وظایف اجرای قانون را بر عهده گرفته است.
سپاه همچنین نقش مهمی در جریان سفارت آمریکا در تهران ایفا کرده است. در پاسخ به درخواست آمریکا برای افزایش نیروهای امنیتی، در اواخر ماه می حدود ۱۰۰ سپاهی به نیروهای پراکنده محافظ سفارت افزوده شده و سپس باقی نیروها را در آگوست به بیرون راندند. این یگان در روز ۴ نوامبر با تسخیر سفارت مخالفتی نکرد. پاسداران از همان نخستین روزهای اشغال سفارت به حفاظت از محیط پیرامون مجموعه مشغول بودهاند.
(حذف) در اوایل ماه دسامبر که نیروهای او وظیفه نهایی محافظت از گروگانها را بر دوش میکشند و توسط سپاه پاسداران حفاظت میشوند «چه در داخل سفارت و … (حذف)
سپاه همچنین مسئول سازماندهی سیاسی و پروپاگاندای جنبش اسلامی است و در برخی از پروژههای محلی نیز همکاری دارد. سپاه همچنین از نزدیک با شورای انقلاب و کمیتههای انقلابی همکاری میکند تا دستورات آنها در تمامی سطوح به اجرا دربیایند. بر خلاف طرح خمینی، سپاه به طور کلی تاثیر مثبتی در اذهان عمومی نگذاشت. فعالیتهای آن و طرز برخورد اعضایش با روحانیون سرشناس محلی و سکولارها و همچنین با ساختار قدرت در نیروهای امنیتی ناسازگار بود. در بسیاری از موارد، خود نیروهای سپاه باعث تحریک مخالفان شدند که در نهایت به مداخله نظامی با کمک نیروهای تقویتی سپاه برای سرکوب این درگیریها انجامید. درخواست برای کنارهگیری نیروهای سپاهی که به گروههای اقلیت محل استقرارشان تعلق نداشتند و سختگیری بیشتر برای انتخاب نیروها نه تنها از جانب اقلیتهای قومی بلکه از طرف فارسیزبانان نیز مطرح شده است. کارزارهای مختلف محلی و ملی که آخرین آنها در ۱۱ دسامبر از سوی آیتالله خمینی مطرح شده و خواستار تصفیه و برکناری نیروهای ناخواسته سپاه و کنترل فعالیتهای این نیروست.
بخشی از مشکلات سپاه از آنجایی آغاز شد که رهبران جنبش اسلامی زمان کافی نیافتند تا بر این نیرو کنترل موثر داشته باشند، آن را تجهیز کنند و در سطح ملی آموزش مناسب دهند. در فاصله به قدرت رسیدن [آیتالله] خمینی در اواسط فوریه تا زمان اعلام رسمی تشکیل سپاه پاسداران، روزنامههای ایران به تدریج تمام فعالیتهای گروههای شبهنظامی حامی [آیتالله] خمینی را به نام پاسداران معرفی میکردند.
اما از آنجایی که یکی از اهداف سپاه پاسداران پاکسازی هر ردپایی از رژیم شاه و رواج اصول انقلابی [آیتالله] خمینی بود، حتی یگانهایی از سپاه که مطابق دستور نیز عمل میکردند به چشم شهروندان، مزاحم و سرکوبگر میآمدند. (حذف)
گسترش و پیشرفت سپاه پاسداران همچنین با مخالفت بسیاری از سران ارتش و مقامات سیاسی سکولار مواجه شد. این افراد نمیخواستند سپاه به یک نیروی موثر تبدیل شود و اگرچه توان مقابله با تشکیل این نیرو را نداشتند ولی به نوعی از پیشرفت آن ممانعت کردند. (حذف)
یکی از موانع اصلی - ولی پشتپرده و پنهانی - برای سپاه، چالش و درگیری میان نزدیکان [آیتالله] خمینی برای دستیابی نهایی به ریاست این نیرو بود. این درگیری ممکن است هنوز ادامه داشته باشد. این چالش یکی از عوامل رقابت میان همراهان سکولار [آیتالله] خمینی همچون ابراهیم یزدی، مصطفی چمران و روحانیون مشاور [آیتالله] خمینی همچون آیتالله بهشتی، رفسنجانی و خامنهای است. تمامی این افراد میدانند که در دست داشتن یک نیروی ملی همچون سپاه یک ابزار بسیار باارزش برای هر فرد و گروهی به شمار میرود. به جز رقابتهای شخصی، تفاوت میان دیدگاههای این دو گروه بسیار ظریف و دائما در حال تغییر است. روحانیون تاکید دارند که در دست گرفتن کنترل یک چنین سازمان ملی برای تاسیس جمهوری اسلامی ضروری و حیاتی به شمار میرود.
آنها عقیده دارند که دولت، سپاه و حزب جمهوری اسلامی - که توسط بهشتی، رفسنجانی، خامنهای و دو روحانی دیگر برای حمایت از [آیتالله] خمینی تشکیل شده است - باید اعتبار جنبش اسلامی باشند نه اینکه نهادهای مجزا و مستقل چهره نظام را تشکیل دهند. در ماه می، رفسنجانی و بهشتی تلاش کردند سپاه پاسداران را به عنوان یک «بازوی امنیتی» برای محافظت از حزب جمهوری اسلامی به کار بگیرند؛ خامنهای در ماه نوامبر گفت نیروهای مسلح جنبه سیاسی پیدا خواهند کرد. همراهان سکولار [آیتالله] خمینی احتمالا ترجیح میدهند که [سپاه] پاسداران یک نهاد مستقل و حرفهای باشد.
مسئولیتها و وظایف
متن قانون اساسی جدید اسلامی به میزان کمی به شرح وظایف سپاه پرداخته، اما به وضوح مشخص است که رژیم [آیتالله] خمینی مصمم است سپاه پاسداران به یکی از نهادهای دائمی در جمهوری اسلامی بدل شود. در پیشنویس قانون اساسی آمده که سپاه به همراه ارتش نه تنها وظیفه دفاع از تمامیت ارضی ایران بلکه «دفاع مقدس… و نبرد برای گسترش فرامین الهی در تمام جهان را عهدهدار است.»
«اصل» مربوطه در قانون اساسی میگوید: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در نخستین روزهای پیروزی این انقلاب تشکیل شد، برای ادامه نقش خود در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن پابرجا میماند. حدود وظایف و قلمرو مسئولیت سپاه در رابطه با وظایف و قلمرو مسئولیت نیروهای مسلح دیگر با تاکید بر همکاری و هماهنگی برادرانه میان آنها به وسیله قانون تعیین میشود.»
بیانیههای ماه می در مورد تشکیل سپاه پاسداران و توضیحات متعاقب آن توسط سران سپاه جزئیات بیشتری از وظایف این نیرو را مشخص میکند:
* آموزش اعضای سپاه مطابق با ایدئولوژی و سیاست اسلامی به همراه آموزشهای نظامی و حمایت از دستور آیتالله خمینی برای نظامی کردن تمام آحاد ملت و آموزش تمامی شهروندان.
* حراست از انقلاب از طریق تبلیغات سیاسی و ایدئولوژیک با الگو قرار دادن سران نیرو و اعضای آن.
* کمک به انجام فرامین دادگاههای انقلاب و سیستم قضایی سکولار و اجرای نظم و قانون به خصوص در مقابله با ضد انقلابیون، چپگرایان و اقلیتها.
* دفاع در برابر حملات بیگانگان و نفوذیها.
* همکاری با برنامههای توسعه دولتی و تمامی مسئولیتها برای برنامههایی همچون سپاه صلح.
* حمایت از جنبشهای آزادیخواه و «چالشهای حقوق بشر برای تمام ظلمدیدگان جهان».
مورد آخر که نمونه بارزی از قصد ایران برای «صدور» انقلاب اسلامی به شمار میآید، در سطح بینالمللی مطرح شده و نگرانی همسایگان ایران با جمعیت شیعه را برانگیخته است؛ اما تا امروز سپاه بیشتر مشغول کنترل ثبات داخلی بوده تا اینکه بخواهد به طور مستقیم وارد ماجراجویی خارجی بشود.
(حذف)
به طور خلاصه، به گفته سران سپاه، این نهاد همیشه آماده واکنش به هر پیشامد غیرمنتظره است و هر ماموریتی را که توسط سران سپاه به آنها واگذار شود، انجام خواهد داد. سخنگویان سپاه این موضوع را به وضوح نشان دادهاند که در صورت وقوع درگیری میان روحانیون و سکولارها، سپاه به طور قاطع از روحانیون جانبداری خواهد کرد.
آیتالله خمینی در اواسط اکتبر به سران سپاه اطمینان داد که این نهاد منحل نخواهد شد زیرا وظیفه اصلی آنها - « زنده و قوی نگاه داشتن انقلاب» - مسئلهای بسیار مهم است. همانطور که انتظار میرفت او توضیح نداد که سپاه چگونه باید به وظایفش بپردازد ولی مشخص است که آنها را به عنوان یک نیروی نظامی خطاب قرار نداده زیرا اضافه کرده است که تمرکز کنونی سپاه بر مسئله امنیت داخلی موقتی و در واکنش به ناآرامیهای محلی است.
[آیتالله] خمینی در ادامه بر مسئله نزدیکی شخصی سران سپاه به خود اشاره کرد و یادآور شد که بنا بر قانون اساسی، او به عنوان رهبر کشور فرمانده سپاه را منصوب خواهد کرد.
سخنان [آیتالله] خمینی مهر تاییدی بود بر گفتههای سران سپاه مبنی بر اینکه این نیرو به عنوان یکی از ستونهای اصلی جنبش اسلامی – بر خلاف دیگر نیروهای امنیتی - وظیفه دارد راه را برای پرورش شهروندان - در صورت نیاز با اعمال زور - هموار کند.
خاستگاه
به نظر میرسد ایده سپاه پاسداران، در میان نزدیکان [آیتالله] خمینی پیش از سرنگونی شاه شکل گرفته باشد. (حذف) شخصیتهایی که اکنون به مقام ریاست سپاه رسیدند در زمان تبعید به نیروهای شبهنظامی شیعه لبنان نزدیک بوده و یا با شبهنظامیان فلسطینی آموزش دیدهاند. روحانیونی که از سران سپاه هستند به اهمیت گروههای شبهنظامی ضد شاه - که بعضا در فلسطین آموزش دیدهاند - برای پیشبرد جنبش اسلامی واقف هستند. برخی به طور مستقیم در آموزش دیدن همراهانشان دخیل بودهاند. (حذف) برای ایجاد یک نیروی پروپاگاندای مسلح که به [آیتالله] خمینی و جهانبینیاش وفادار باشد به گزینههای دیگری نیز نیاز است:
* جاهطلبی و بلندپروازی شخصی سپاهیان.
* اغتشاش میان نیروهای امنیتی و ایجاد این تصور میان نزدیکان [آیتالله] خمینی که این نیروها قابل اطمینان نیستند.
* تهدید بلاواسطه گروههای چپگرای مسلح، گروههای طرفدار شاه و گروههای شبهنظامی مستقل و «ارتشهای» خصوصی.
* اختلافات میان روحانیون و نزدیکان [آیتالله] خمینی بر سر ساختار ایران جدید.
نخستین بیانیه عمومی شکلگیری این نیرو در روز ۲۹ فوریه مطرح شد؛ یک هفته پس از سقوط دولت بختیار، قرنی فرمانده ستاد مشترک ارتش به مطبوعات گفت که طی دو روز آینده «یک گارد ملی» تحت فرمان [آیتالله] خمینی متشکل از گروههای قابل اطمینان ایجاد خواهد شد تا نظم داخلی حفظ شود، اما بیانیه رسمی تشکیل سپاه در روز ۵ و ۶ ماه می به طور مختصر از اخبار رادیو تهران پخش شد. پخش این بیانیه به بیاعتمادی و ناامنی روحانیون مربوط میشد که منشا آن کشته شدن سپهبد قرنی و آیتالله مطهری - از نزدیکان قابل اعتماد [آیتالله] خمینی - بود. تلاش روزافزون آنها برای خلع سلاح توده مردم، به خصوص اپوزیسیون سازمانیافته بود؛ همچنین کنترل قدرتهای محلی در این زمینه نقش داشت.
این بیانیه نشان از پیروزی آن دسته از همراهان [آیتالله] خمینی داشت که از ابتدا وجود یک سپاه بسیار قوی را برای حفاظت از انقلاب و کنترل ارتش ضروری میدانستند، همچنین اثبات میکرد که اختلافات اولیه برای شرح وظایف و مسئولیتهای سپاه از بین رفته و توافق حاصل شده است.
مسئولیت کلی سازماندهی این نیرو که در ابتدا گارد ملی انقلاب نامیده میشد، بر عهده معاون نخستوزیر در امور انقلابی (بعدها وزیر امور خارجه) ابراهیم یزدی بود که به یکی از تاثیرگذارترین اعضای کابینه بدل شد.
(حذف)
بنا بر گزارشها، در آن زمان یزدی ریاست کمیته اصلی انقلاب در تهران را به عهده داشت و روابط با مجاهدین را هماهنگ میکرد. مجاهدین یک گروه شبهنظامی متشکل از دستههای مختلف بود که بازوی مسلح حامی [آیتالله] خمینی در مبارزه با شاه محسوب میشد و پس از آنکه [آیتالله] خمینی به رهبری رسید این گروه به چپ گرایش پیدا کرد. (حذف)
معاون نخستوزیر برای تشکیل نخستین یگانهای سپاه از وفادارترین مجاهدین - که برخی در لبنان توسط فلسطینیها آموزش دیده بودند - استفاده کرد. او در اواخر ماه مارس موفق شد تا از «ذخیره عملیاتی» سپاه متشکل از مجاهدین و نظامیان اسبق برای کنترل تظاهراتکنندگان در تهران استفاده کند. ظاهرا به مجاهدین گفته شده است که تنها در صورت پیوستن به سپاه آموزش نظامی خواهند دید.
تقریبا در همان زمان بود که روحانیون و سیاستمداران ارشد نگران ناتوانیشان در نفوذ میان مجاهدین و چپگرایان مسلح شدند و سران سپاه اعلام کردند که مجاهدین نباید منبعی برای استخدام نیروهای جدید سپاه محسوب شوند.
(حذف) سران سپاه معتقد بودند که همکاری با مجاهدین و «رهبران فکری»شان ممکن است باعث شود که سپاهیان افکار [آیتالله] خمینی را زیر سوال ببرند. (حذف)
یزدی که فردی بسیار جاهطلب و بلندپرواز شناخته میشود، به وضوح سپاه را روشی برای پیشبرد اهداف [آیتالله] خمینی، کنترل ارتش و تحکیم موقعیت خود میدید؛ اما تلاشهای او برای پایهریزی سپاه مطابق با روشهای شخصیاش باعث شد نیروهای مخالف [آیتالله] خمینی و حتی برخی از طرفداران [آیتالله] خمینی با او دشمن شوند.
روش فرسایشی یزدی برای برنامهریزی سپاه، همچنین رقابت شخصی با نزدیکان [آیتالله] خمینی و تکثر نیروهای مسلح خصوصی، باعث شد که همزمان گروههای شبهنظامی متفرقه در حمایت از [آیتالله] خمینی شکل بگیرند (حذف).
یزدی در ماه آوریل، زمانی که به وزارت امور خارجه منتقل شد، کنترل سپاه را از دست داد. رقابت میان نزدیکان [آیتالله] خمینی برای به دست گرفتن کنترل سپاه پاسداران باعث تاخیر چهار ماهه در انتصاب مصطفی چمران به عنوان معاون نخستوزیر شد، اگرچه یزدی پس از انتقالش به وزارت امور خارجه تصریح کرده بود که انتظار دارد چمران جانشین او در این سمت شود. (حذف)
ریاست سپاه
پیش از سقوط دولت بازرگان، سخنگوی ارشد سپاه گفت که این نیرو توسط یک شورای هفت نفره فرماندهی میشود که به دستور [آیتالله] خمینی و شورای انقلاب منصوب شده و در خدمت دادگاه انقلاب هستند و «تحت نظارت شورا و در مشورت با دولت» فعالیت میکنند. فعالیتهای روزانه سپاه تحت نظر دو عضو از هیات رئیسه قرار دارد که یک نفر نماینده شورا و دیگری نماینده دولت است، اما سپاه به طور رسمی تحت نظارت اجرایی و عملیاتی از جانب هیچ وزارتخانهای نیست.
رایزنی با دولت نشاندهنده فرمانبرداری از کابینه بازرگان نیست، اگرچه بسیاری از اعضای آن همچون یزدی و بعدها هاشمی رفسنجانی و چمران از اعضای برجسته در ریاست سپاه هستند. سپاه و زنجیره فرماندهی آن به شورای انقلاب و در نهایت [آیتالله] خمینی میرسد؛ اما رایزنی و در واقع درخواست تجهیزات، پرسنل و بودجه به دولت بازمیگردد. (حذف)
در ۲۳ نوامبر، آیتالله سید علی خامنهای به عنوان «سرپرست» سپاه پاسداران منصوب شد، (حذف) گزارشها حاکی از آن است که خامنهای تا زمان تشکیل دولت جدید مطابق با قانون اساسی اسلامی فرمانده این سازمان است.
فرمانده اسبق سپاه، آیتالله حسن لاهوتی که در حدود ۶۲ سال سن دارد، در روز ۱۹ نوامبر استعفا کرد و دلایل «متعدد» نامعلوم و «مشکلات قلبی» را دلیل این استعفا دانست. (حذف) به نظر میرسد دلیل استعفا از این مقام مخالفت او با تلاشهای حزب جمهوری اسلامی [آیتالله] خمینی برای به انحصار درآوردن صحنه سیاست و استفاده از سپاه به عنوان «ابزار سیاسی» علیه حزب جمهوری خلق مسلمان به ریاست آیتالله شریعتمداری باشد. در روز ۲۶ نوامبر سخنگوی رسمی سپاه در گفتوگو با یک خبرنگار خارجی دلیل استعفای لاهوتی را «شرایط نامعلوم» دانست که از جدال بر سر قدرت در شورای انقلاب نشات میگیرد. این افسر سپاه همچنین اضافه کرد که «خامنهای به نسبت خوب است ولی لاهوتی مسنتر و باتجربهتر بود. او از ابتدا با ما بود و ما ترجیح میدادیم که او بر سر کار باقی بماند ولی خواست [آیتالله] خمینی چیز دیگری است.» لاهوتی در سازماندهی یگانهای مختلف در سطح کشور فعال بود. او را «رهبر افتخاری»، «رهبر مذهبی»، «رئیس» و همچنین «نماینده خمینی» در سپاه میدانند. لاهوتی را «مردی خوب» و قابل اعتماد سپاه و [آیتالله] خمینی توصیف میکنند. (حذف)
افرادی که بدون واسطه تابع خامنهای هستند عبارتاند از:
* اکبر هاشمی رفسنجانی، معاون فرماندهی و یا رئیس ستاد، یکی از اعضای شورای انقلاب است که در ماه جولای معاون وزیر کشور شد. او را فرمانده ارشد سپاه و «فرمانده عملیاتی» آن میدانند. (حذف)
* علی افروز، معاون فرماندهی و یا رئیس ستاد، ۳۳ ساله، دانشمندی که در غرب تحصیل کرده و تحتالحمایه یزدی وزیر سابق امور خارجه بوده است. او یک مسلمان معتقد و وفادار به [آیتالله] خمینی است. (حذف)
* عباس زمانی، فرمانده عملیاتی، ۳۹ ساله که با نام ابوشریف شناخته میشود و ممکن است رئیس آموزش سپاه باشد. (حذف) او تحت پوشش مطبوعاتی فراوانی قرار گرفته است. (حذف) ابوشریف به گفته خودش در فاصله سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۲، همچنین یک مدت نامعلوم پیش از آنکه در پاریس به [آیتالله] خمینی بپیوندد، عضو نیروی آزادیبخش فلسطین در لبنان بوده است. او بسیار به دنبال نزدیکی روابط میان ایران و سازمان آزادیبخش فلسطین است. او که برای معلمی و مترجمی آموزش دیده است به دو زبان انگلیسی و عربی حرف میزند. ابوشریف حتی در مراسم رسمی دیپلماتیک با تعدادی محافظ شخصی حضور مییابد.
* جواد منصوری، معاون فرماندهی عملیات که به طور علنی «فرمانده سپاه» نام گرفت و دستکم در یک گزارش رسمی مطبوعاتی از دیدار سپاه با [آیتالله] خمینی، به نظر میرسید در درجه بالاتری از ابوشریف قرار دارد.
* جبروت، معاون فرماندهی عملیات (حذف)
* یوسف فرهمن [باید منظور کلاهدوز باشد] مشهور به ابوفروخان (این نیز همانند ابوشریف نام عملیاتی اوست که احتمالا زمانی که در لبنان در تبعید به سر میبرد از این نام استفاده میکرد و نشان از پیشینه اجدادی ایرانی - لبنانی و شیعه فلسطینی او دارد)، مدیر روابط عمومی. او یکی از هفت معاون منصوری و به طور همزمان یکی از پنج زیردست ابوشریف است. (حذف)
روحانیون ارشد و رهبران غیرروحانی که به سپاه نزدیک هستند شامل اسامی زیر است:
* آیتالله محمدرضا مهدویکنی، یکی از اعضای شورای انقلاب است که «شخصی قدرتمند» در سپاه و «رئیس سپاه تهران» شناخته میشود. او در روز ۲۸ ژوئن در مراسم «روز سپاه» در تهران سخنرانی کرد. مهدویکنی در سازمان مرکزی سپاه در تهران دفتر دارد و والدین سپاهیان کشتهشده در درگیریهای کردستان هنگام تظاهرات او را خطاب قرار دادند (حذف).
* مصطفی چمران وزیر دفاع که ۵۵ سال سن دارد و از ابتدا در سال ۱۹۷۹ فرمانده کل سپاه شناخته میشد. چمران پس از انتصابش به معاونت نخستوزیری در ماه آگوست، به عنوان «فرمانده سپاه» شناخته شد؛ اما به نظر میرسد چمران نتوانست اعتماد و وفاداری سپاه را به خود جلب کند که دلیل آن تجربه محدود او در انجام عملیات نظامی با شبهنظامیان شیعه در لبنان بوده است. چمران ادعا میکند که همراه با قطبزاده وزیر امور خارجه و ابراهیم یزدی وزیر اسبق امور خارجه در فاصله سالهای ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۵ توسط شبهنظامیان در مصر آموزش دیده است. او میگوید که پس از سال ۱۹۷۰ به مدت چندین سال با شیعیان لبنان همکاری داشته است. (حذف) اگرچه او در ۱۵ نوامبر وزیر دفاع شد ولی منصب و نقش او در سپاه همچنان نامشخص است. چمران که در آمریکا در رشته مهندسی برق تحصیل کرده به زبان انگلیسی مسلط است.
* محمد منتظری، ۵۵ ساله، فرزند تندروی آیتالله منتظری که «معاون فرماندهی» و یکی از «سران» سپاه شناخته میشود. (حذف)
* احمد خمینی، فرزند آیتالله، حدود ۵۵ سال سن دارد و گفته میشود که نقش اساسی در رهبری سپاه ایفا میکند، احتمالا از طریق مرکز آموزشی سپاه در قم. (حذف)
سازماندهی
ما اطلاعات مختلفی از ساختار گارد انقلاب داریم (حذف)، طی ۱۰ ماه گذشته این تصور از سپاه پدید آمده که این نیرو در همه سطوح به شدت تحت تاثیر روحانیون است و از ابتدا به گونهای طراحی شده که بیشتر در «مراکز مردمی» - هرچند با جمعیت اندک - مستقر شوند تا در «حومهها و بیرون شهرها» (اما قیام کردها، یگانهای بدون آمادگی سپاه را به عملیات زمینی در شمال غربی کشور وادار کرد و پس از آن مقامات اسلامی دستور دادند تمامی یگانهای ارتشی و سپاهی مستقر در آن منطقه تاکتیکهای نبرد کوهستان را آموزش ببینند) (حذف).
حدود ۴۰۰۰ پرسنل سپاه - به جز نیروهای ذخیره - به یگانهای ۲۰۰ نفری تقسیم شده و تحت فرماندهی مرکز سلطنتآباد تهران قرار گرفتند؛ ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ نفر هم به مرکز ستاد گارد ملی در ساختمان مجلس گمارده شدند. حدود ۲۵۰ نفر از کارکنان سپاه در مرکز فرماندهی سلطنتآباد هستند؛ دو یگان دیگر از همین تعداد «نیروی حمله» و کاملا مسلح هستند و توسط نیروهای ویژه اسبق سپاه برای درگیریهای شهری آموزش دیدهاند. برخی از اعضای این نیروهای ویژه از کارکنان و نگهبانان زندان قصر واقع در شمال شرق تهران هستند (حذف). حدود ۵۰۰ نفر از اعضای منظم و برجسته نیروی هوایی سابق به عنوان محافظ در مواضع کلیدی در تهران و قم مستقر شدهاند.
در بهار، فرماندهی تهران همچنین به شبهنظامیان آماده و فعال کمیته انقلاب نیز دسترسی یافتند. ممکن است تمامی این افراد تاکنون به صورت رسمی وارد ساختار سپاه شده باشند (حذف).
حدود ۳۰۰۰ سپاهی به مرکز آموزشی علیآباد حدفاصل تهران - قم فرستاده شدهاند؛ ۳۰۰۰ نفر به بازرسیهای مرزی و دیگر نقاط کلیدی و ۲۰۰۰۰ نفر هم به مراکز فرماندهی در شهرستانها اعزام شدهاند (حذف).
این نیرو به صورت استانی سازماندهی و تجهیز شده، زمانی که سپاه به اکثریت حد توان خود میرسد، اعضا و منابعش از این مناطق تجهیز میشوند. (ناآرامی میان کردها، ترکمنها و اعراب در نخستین ماههای رژیم [آیتالله] خمینی، مقامات اسلامی را مجبور کرد که یگانهای سپاه را از خارج از محل استقرار و در واقع فقط از تهران جذب کنند.) در حال حاضر اکثر نیروهای سپاه، فارس هستند.
(حذف)
یگانهای سپاه به یگان نظامی (عملیات)، سیاسی (اعتقادی و روابط عمومی) و اقتصادی تقسیم شدهاند. یگانهای نظامی به زیرگروههای «ضربت»، «حمله»، کادر آموزش و گروهان ویژه محافظت از روحانیون تقسیم میشود. برای مثال، [آیتالله] خمینی سه نفر محافظ شخصی دارد و علاوه بر آن افرادی نیز از منزل و دفتر کارش محافظت میکنند (حذف).
حدود ۱۰۰۰ سپاهی نیز برای مراکز استانها و شهرهای بزرگ (بسته به میزان جمعیت) در نظر گرفته شدهاند و برای شهرهای با جمعیت بیش از ۵۰۰۰ نفر نیز ۲۰۰ نفر مامور هستند (حذف).
اگرچه سران سپاه گفتهاند که برای این نیرو یک یونیفورم استاندارد با نشان مشخص در نظر گرفته میشود، ولی سپاهیان با لباسهای استتاری سبز و یا قهوهای و همچنین یونیفورمهای خاکی مشخص شدهاند. آنهایی که شورش اعراب را سرکوب کردند کلاهخودی به رنگ «سبز اسلامی» بر سر داشتند. در میان هر یگان، لوازم جانبی یونیفورم همچون کمربند، کلاه و کفش، معمولا غیراستاندارد هستند. چنین مشخصهای میتواند نشاندهنده تقسیمبندیهای مختلف سپاه، دسترسی به تجهیزات و یا برتری گروههای رقیب در نیروهای آموزشی باشد.
(حذف)
اگرچه ورود به سپاه پاسداران ظاهرا باید برای مردهای ۱۶ تا ۶۰ ساله آزاد باشد ولی در عمل اعضای آن را داوطلبان بدون پیشینه بیست و اندی ساله تشکیل میدهند که از طرف کمیتههای محلی انقلاب ضمانت شدهاند. (حذف) این گروهها و یا افراد معمولا اعضای مورد اعتمادی هستند که به آنها کمک خواهند کرد تا قلمروشان را حفظ کنند. فرماندهان سپاه بارها گفتهاند انتظار میرود که کمیتههای انقلاب در نهایت به مراکز اجرایی سپاه تبدیل شوند. از افرادی که مورد تحقیق و ارزیابی قرار گرفته و واجد شرایط بودهاند انتظار میرود که در وهله نخست «عقاید سالم و صحیح اسلامی» داشته و صادق باشند، دستکم تحصیلات سیکل دوم را به اتمام رسانده باشند، سوابق جنایی و یا طرفداری از شاه نداشته باشند و از سلامت روحی و جسمی برخوردار باشند. یک «هنگ جوان» در تهران در حال آموزش است و ممکن است گروهان امدادی زنان نیز تشکیل شود (حذف).
این سپاهیان باید «۹۰ درصد بر ایمان و ۱۰ درصد بر نیرو» تکیه کنند و محافظت از انقلاب را مهمتر از «مسائل مادی و حیاتی» خود بشمارند، دوران خدمت آنها نامحدود است، (حذف) از آنها انتظار میرود که فقط از روی میهنپرستی و علاقه خدمت کنند و درآمدشان محدود به «نیازهای اساسی» خواهد بود. برخی گزارش دادهاند که درآمد ماهیانه آنها حدود ۳۵ دلار به اضافه غذا و مسکن و پوشاک است؛ اعضای گروهان ضربت و ویژه حدود ۸۰۰ دلار در ماه درآمد دارند در حالی که برخی دیگر - که آنها نیز ساکن تهران هستند - ۵۰۰ دلار در ماه حقوق میگیرند و یا این میزان میان ۳۷۰ تا ۸۶۰ دلار در ماه متغیر است (حذف).
سپاهیان پس از تکمیل یک دوره «ده شبانهروزی» با ۱۵ الی ۱۶ ساعت آموزش در روز «به طور رسمی استخدام» میشوند و از این ۱۶ ساعت حدود پنج تا شش ساعت را به فراگیری ایدئولوژی میپردازند.
ابوفروخان که در اواسط ماه ژوئن در نخستین کنفرانس مطبوعاتی سران سپاه سخن میگفت، اضافه کرد که برنامههای آموزشی چنان رهنمود مثبتی هستند که هیچ فرد سپاهی بدون آگاهی نسبت به دلیل اصلی یک فرمان به آن عمل نخواهد کرد (حذف).
در ابتدا دولت بودجه سپاه انقلاب اسلامی را فراهم میکرد و در برخی موارد کمیتههای محلی با استفاده از سرمایههای مصادرهشده از مقامات اسبق رژیم و بستگانشان این هزینه را پرداخت میکردند (حذف).
سخنگویان سپاه همواره تاکید کردهاند که اگر بودجههای دولتی باعث اعمال محدودیت شود این وابستگی مالی قطع خواهد شد. در اواخر سپتامبر، شورای انقلاب «بودجه مستقل» به میزان ۳ میلیون دلار را برای تهیه تجهیزات «مورد نیاز» این نیرو، همچون هلیکوپتر و وسایل حملونقل، تصویب کرد بدون اینکه این درخواست بودجه مسیر بوروکراتیک نظامیان و غیرنظامیان را طی کند. این حرکت با افزایش وظایف امنیتی سپاه در امور داخلی کشور مصادف شد.
(حذف)
آموزش توسط ارتش ایران
سران سپاه به مذاکره برای برنامههای آموزشی پرداختند تا (حذف)
فرماندهان سپاه و نمایندگان ارتش گزینههای مختلف برنامههای آموزش نظامی را بررسی کردند. ارتش برنامهای را مطرح کرد که طی یک یا دو سال آینده ۵۰۰۰۰ سپاهی آموزش ببینند ولی سپاه با تعداد ۲۰۰۰۰ نفر موافقت کرد، احتمالا به این دلیل که تاثیرات خارجی بر سپاه را اندک نگاه دارد. نخستین گروه ۱۰۰۰۰ نفره از یگانهایی تشکیل میشد که در تهران حاضر بودند و یک دوره آموزشی چهار هفتهای آغاز شد.
(حذف)
گزارش شده که تجهیزات سنگین، خمپارههای بزرگتر، تانک ام ۴۸ و توپخانه ۲۰۳ میلیمتری در اختیار زرادخانه سپاه قرار خواهد گرفت، احتمالا در پاسخ به تجارب سپاه در مبارزه با کردها و تصمیمات رده بالایی که درباره نقش نیروهای مسلح و شبهنظامیان و اعطای وظایف بیشتر در حوزه امنیت داخلی به سپاه محول شده است.
(حذف)
تواناییها
تعجببرانگیز نیست که یک نیرو همچون سپاه پاسداران که از بالا تا پایینش تغییر کرده، همواره هدف مطالبات رقبای سیاسیاش بوده و از همه طرف مورد هجوم لفظی و عملی قرار گرفته است، اکنون از توانایی محدودی برای به ثمر رساندن ماموریتهایش برخوردار باشد. به نظر میرسد تا زمانی که وضعیت سیاسی ایران باثبات نشود اوضاع بر همین منوال باقی خواهد ماند.
تا اواسط ماه ژوئن سپاه در ۲۹ شهر یگان رسمی تاسیس کرد (حذف) و به زودی در ۴۰ شهر دیگر نیز فعالیت خواهد داشت؛ اما مرکز فرماندهی و کنترل همچنان بدون نقطه اتکاست و کیفیت پرسنل نیز ناموزون است. به نظر میرسد یگان ویژه تهران که از چند صد نفر تشکیل شده به نسبت منظمتر باشد، زیرا آنها توسط اعضای اسبق آموزش دیده و یا حتی خود آنها عضو این یگانها هستند. دیگر یگانهای مستقر در تهران نیز از نمونههای مشابه در شهرستان بهتر آموزش دیدهاند. برخی از فرماندهان محلی در مناطق پراکنده موفق شدهاند گروههایی را گردهم بیاورند که در مقیاس اندک کارایی خواهند داشت.
(حذف)
مهمترین نقطه ضعف سپاه «کمبود جدی» آموزشیاران باتجربه است، سران سپاه از همان ابتدای سازماندهی نیروها از این موضوع شکایت داشتند. بسیاری از جوانان مشتاق که در دوره شاه دو سال خدمت اجباری سربازی کردهاند به سپاه پیوستهاند، اما همچنان بیتجربه و غیرمنظمتر از آن هستند که بتوانند یک نیروی موثر و قابل اطمینان برای ساختار کنونی سپاه تشکیل دهند.
(حذف)
علیرغم کارزارهای محلی و ملی برای ریشهکن ساختن عناصر ناخواسته از یگانهای سپاه و به راهاندازی یک زنجیره مناسب و کارآمد، فعالیتهای سپاه و دیگر گروهانی که خود را زیرمجموعه سپاه میشمارند باعث ایجاد آزار و نارضایتی در کل ایران شده است، به خصوص در نقاطی که اقلیتها ساکن هستند. در برخی موارد رژیم [آیتالله] خمینی فقط با برکناری سپاه و یا وعده برکناری آنها موفق به برقراری نظم و آرامش در آن مناطق شده است. سپاهیان که اکثرا فارسیزبان هستند به آداب و رسوم محلی بیتوجه بوده و اکثرا با بیرحمی عمل میکنند.
(حذف)
نماینده [آیتالله] خمینی در تبریز که عملکرد سپاه در تبریز را علنا محکوم کرده بود یک ماه بعد ترور شد.
(حذف)
به نظر نمیرسد که همکاری سپاه با نیروهای امنیتی به رفع مشکلات کمک کند زیرا سپاه هیچگاه با این نیروها رابطه خوبی نداشته است. اکثر مقامات ارتش از تمام سطوح مختلف به وضوح اعلام کردهاند که هیچ ارتباطی با سپاه پاسداران ندارند. سپاه از سوی دیگر شاکی است که بیتفاوتی ارتش باعث شده تا آنها در برابر مخالفان تضعیف شوند.
اکثر یگانهای نظامی تا زمانی که توسط رژیم [آیتالله] خمینی مجبور به مقابله با شورشیان نشوند، در برابر مسائل داخلی ایران خنثی و بیطرف میمانند.
(حذف)
یگانهای سپاه به اجبار تجهیزات نیروهای امنیتی را به خدمت خود میگیرند، در عملیاتشان دخالت کرده و میان پرسنل آنها نفاق میافکنند، فرامین غیرمجاز به یگانهای ارتش میدهند و حاضر به همکاری با فرماندهان محلی نیستند.
(حذف)
سپاه نیز با مشکلات لجستیک نیروهای مسلح مواجه است. یگانهای ارتش کمبود تجهیزات دارند و علیرغم توانایی اندک برای تعمیر تجهیزات از ارسال آنها به سپاه بیزارند.
(حذف)
چنین مشکلاتی به خصوص دستور آتش گشودن به غیرنظامیان و همچنین تلفات غیرمنتظره در درگیری با مخالفان از اقوام مختلف، در روحیه پاسداران و سربازگیریشان اثر گذاشته است. علیرغم اشتیاق و عزم سران سپاه و پاسداران، توانایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای به انجام رساندن بیشتر مسئولیتهایی که برای آنها متصور شده، غیرممکن به نظر میرسد.
نظر شما :