کاشانی از کمک خارجی استفاده نمی‌کند

اسناد کودتا - ۱
۰۸ مرداد ۱۳۹۶ | ۱۵:۵۸ کد : ۸۰۸۱ اسناد و اسرار کودتای ۲۸ مرداد
اگر مردم پی ببرند که کاشانی از غرب و یا شوروی کمک دریافت کرده، قدرتش را به سرعت از دست خواهد داد.
کاشانی از کمک خارجی استفاده نمی‌کند

ترجمه: شیدا قماشچی

 

تاریخ ایرانی: سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در این سند که وزارت خارجه ایالات متحده منتشر کرده، با ارزیابی سوابق و روحیات آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی، تاکید کرده دلایل قانع‌کننده‌ای وجود ندارد که نشان دهد او برای رسیدن به قدرت از کمک‌های خارجی قابل توجهی استفاده کرده باشد، یا از طریق منابع مختلف کمک خارجی دریافت کند و یا اگر کمک دریافت کرده باشد، برای جبران آن تعهدی ندارد.

 

***

 

[متن سند]

 

واشنگتن، ۳۱ مارس ۱۹۵۳‌ (۱۱ فروردین ۱۳۳۲)

 

جانشینی مصدق توسط رقیب اصلی او، ملا ابوالقاسم کاشانی، برای غرب زیان‌آور است. هر دو نفر، مصدق و کاشانی، از لحاظ سیاسی فرصت‌طلب هستند؛ اما مصدق علی‌رغم احساسات ناسیونالیستی‌اش، از اساس برای لیبرالیسم غربی احترام قائل است، در حالی که کاشانی برای حل مسائل دوران معاصر از منظر یک مسلمان نگاه می‌کند که سال‌ها درگیری تلخی با مقامات بریتانیایی داشته است.

 

اعتبار مصدق و مهارت‌های سیاسی‌اش، دست‌کم تا زمانی که زنده است و فعالیت سیاسی انجام می‌دهد، مانع از به قدرت رسیدن کاشانی است؛ اما در صورتی که او از دنیا برود و یا بازنشسته شود، کاشانی تنها حریفی است که می‌تواند جانشین او شود، زیرا پس از مصدق بیشترین رای در مجلس را داراست و بیشترین نیرو (به غیر از حزب توده) را برای به راه انداختن تظاهرات مردمی و ارعاب فیزیکی تحت کنترل خود دارد.

 

قدرت انتخاب نخست‌وزیر همچنان در دستان مجلس است و بعید به نظر می‌رسد که شاه بعد از «ماجرای قوام» مخاطره کند و کسی را به نخست‌وزیری منصوب کند که از حمایت مجلس برخوردار نیست.

 

علی‌رغم دارا بودن عوامل اولیه قدرت، جانشینی کاشانی یک گزاره قطعی نیست. انتخاب او به عنوان رئیس مجلس علی‌رغم میل مصدق، نتیجه یک مانور تاکتیکی لحظه‌ای بود و هیچ اطمینانی نیست که مجلس از کاشانی برای نخست‌وزیری پشتیبانی کند.

 

مخالفت با ملا کاشانی از مسائل ذیل نشات می‌گیرد:

۱. شخصیت مغرورش و جاه‌طلبی برای دستیابی به قدرت، امکان هرگونه همکاری را منتفی می‌کند؛

۲. تردید در مورد میزان خلوص ادعای او درباره اصلاحات سیاسی و اجتماعی؛

۳. پیشینه او در بی‌مرامی و فرصت‌طلبی؛

۴. بی‌پروایی او در مخالفت با شاه و ارتش؛

۵. حمایت علنی او از مسائل متعصبانه؛

۶. بی‌تجربگی او در مسائل تجاری؛

۷. عدم تجربه اجرایی در تمامی سطوح دولتی.

 

اگر او به نخست‌وزیری برسد، دوران حکومتش کوتاه خواهد بود، به خصوص اگر به روش‌های خشونت‌آمیز متوسل شود احتمال ترور او وجود دارد.

 

یک گزینه دیگر هم باید در نظر گرفته شود. احتمال اینکه کاشانی مسئولیت نخست‌وزیری را نپذیرد بسیار بالاست. او احتمالا قدرت بدون منصب را ترجیح می‌دهد و حتی ممکن است خود را به عنوان افتخاری رئیس‌جمهور ایرانی‌ها تجسم کند.

 

دو عامل سبب حمایت از کاشانی است: ۱) احساسات مذهبی و سیاسی، ۲) منافع مادی. از زمان جنگ اول جهانی، زمانی که پدر کاشانی در نتیجه اعمال بریتانیایی‌ها در عراق جان خود را از دست داد و زمانی که کاشانی در اعلام جهاد علیه نیروهای متفقین شرکت کرد، همواره درگیری‌های تلخی با مقامات بریتانیایی داشته است. در زمان جنگ دوم جهانی توسط انگلیسی‌ها بازداشت شد. سابقه رنج و آزار در دستان انگلیسی‌ها به او شهرت بخشید؛ کهنه‌سربازی که علیه «امپریالیسم» جنگیده است، امپریالیسمی که نه تنها توسط خارجی‌ها بلکه مسیحیان تحمیل شده بود. او موفق شد از عاملیت مذهبی‌اش بهره گیرد تا حمایت سیاسی شخصیت‌های مذهبی جامعه ایران را جلب کند. همچنین با فراهم کردن منافع مادی و شغلی برای پیروانش این حمایت را مستحکم کرد. فعالیت‌های سیاسی و خیرات نیکوکارانه او مستلزم بودجه فراوان است. گزارش‌هایی می‌رسد که او از مردم، از تمامی سطوح جامعه، در قبال انجام خدمت و یا وعده انجام خدمت، اعانه دریافت می‌کند و این گزارش‌ها بدون شک درست هستند؛ اما مهم است بدانیم این مسئله در ایران پذیرفته و معمول است و نکته شرم‌آوری نیست.

 

کاشانی نیز همچون مصدق تمام زندگی سیاسی‌اش را بر فرصت‌طلبی بنا کرده و از اعتبار اموری که در توسعه‌اش نقشی نداشته بهره می‌برد. مهمترین نمونه، گسترش نفرت از حضور بیگانگان در ایران در طول سال‌های ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۶ و پس از آن به واسطه اشغال این کشور توسط نیروهای انگلیس - شوروی است. کاشانی رهبری جنبش سرنگونی کمپانی نفت ایران - انگلیس را بر عهده نداشت ولی زمانی که این اتفاق شکل گرفت او سرمایه‌ شخصی هنگفتی از این جریان به دست آورد.

 

کاشانی برای دستیابی به قدرت سیاسی از استعداد شگفت‌آورش در اجرای نمایش استفاده کامل کرد، مهارت بی‌نظیری در سوءاستفاده از روابط روستایی و منفعت‌طلبی روحانیون نشان داد، همچنین از تقوا و ایمان تجار خرده‌پا در مراکز شهری هم استفاده کرد. او از موقعیت خود به عنوان یک روحانی مسلمان بهره برد تا مردم را نسبت به غربیان مسیحی بدبین کند و بسیاری از فعالیت‌های سیاسی‌اش از الگوی یک رهبر سیاسی و حتی گاهی یک گانگستر پیروی می‌کنند.

 

پیروان سیاسی کاشانی و مصدق و همچنین حزب کمونیست توده همگی به گروه‌های مشابه اجتماعی تعلق دارند. پیروان مصدق - کاشانی، گروه جبهه ملی را با گرایش‌های سوسیالیستی تاسیس کردند که در سال ۱۹۵۰ وارد عرصه سیاست شد و کارمندان دولت، نیروی کار متخصص، ملاکان خرد، معلمان، دانشجویان و برخی روحانیون از این گروه پشتیبانی کرده‌اند. این گروه بیشتر در شهر‌ها متمرکز است؛ زیرا امکان سازماندهی و برقراری ارتباط به نسبت آسان‌تر است. طرفدارانی که گرایش‌های مذهبی دارند دنباله‌روی کاشانی هستند. از سوی دیگر اشراف و جوانان تحصیلکرده‌ در خارج که هسته مرکزی جبهه ملی را تشکیل می‌دهند مصدق را ترجیح می‌دهند. زیرکی سیاسی مصدق به همراه درستی و صداقت او، همچنین این واقعیت که دولت را در اختیار دارد، باعث برتری مصدق شده است. به جز مصدق، تنها رهبر دیگر جبهه ملی که اعتبار و نفوذش به اندازه کاشانی است، اللهیار صالح، سفیر کنونی ایران در آمریکاست.

 

سیاست داخلی کاشانی، دربار و ارتش و اخیرا مصدق را هدف قرار داده است. خشم او از دربار از موارد زیر سرچشمه می‌گیرد:

۱. تخریب بی‌باکانه قدرت روحانیون توسط رضاشاه فقید؛

۲. این باور که شاه تحت نفوذ مشاوران بریتانیایی‌اش قرار دارد؛

۳. نفرت از اینکه یک شخصیت غیرمذهبی همچون شاه باید مدافع شیعه مسلمان باشد.

 

خشم او از ارتش به دلایل زیر است:

۱. نقش ارتش در سلطه رضاشاهی؛

۲. رفتار خشونت‌آمیز افسران ارتش با او در دوران زندان و تبعیدی که به دلیل تلاش برای ترور شاه در سال ۱۹۴۷ متحمل شد.

 

به نظر می‌رسد، مخالفت کنونی کاشانی با مصدق در یک رنجش شخصی ریشه داشته باشد؛ چراکه مصدق حاضر نیست در انتصاب‌ها و سیاستگذاری‌هایش به مسیر کاشانی قدم بگذارد. کاشانی همچنین بابت اعتبار و خوش‌نامی مصدق و پوشش خبری مطبوعات از او در داخل و خارج از کشور حسادت می‌ورزد. تاکتیک‌های کنونی کاشانی علیه مصدق بیشتر برای شرمنده کردن نخست‌وزیر و «بر سر جای نشاندن او» طراحی شده‌ تا اینکه بخواهد شاه را قوی‌تر کرده و یا قصد جانشینی مصدق را داشته باشد.

 

 

سیاست‌های احتمالی دولت کاشانی

 

دولتی که در دست کاشانی باشد احتمالا‌‌ همان سیاست‌های کنونی جبهه ملی را ادامه خواهد داد، اما به خشونت و ترور دست خواهد زد تا اپوزیسیون را تحت کنترل نگه دارد و نظام سیاسی غارت و تاراج را گسترش خواهد داد.

 

آزادی عمل کاشانی به دلیل نیاز او به متحدان سیاسی‌اش به شدت محدود خواهد شد، مگر اینکه بخواهد یک دیکتاتوری تشکیل دهد که به نظر نمی‌رسد توانایی‌اش را داشته باشد. از آنجایی که کاشانی هرگز نمی‌تواند به میزان اعتبار و اعتماد مردمی مصدق دست بیابد، به حمایت بیشتری نیاز خواهد داشت و مجبور خواهد شد تا به زور متوسل شود.

 

کاشانی و نیروهای سابق مصدق به احتمال زیاد در برابر هرگونه تهدید جدی از جانب دربار و یا حزب توده با هم متحد خواهند شد. مخالفان بالقوه کاشانی، از جمله ارتش، چند دسته خواهند شد و برخی به این نتیجه خواهند رسید که اگر با کاشانی مذاکره کنند شانس بقایشان بیشتر است تا اینکه به صورت علنی با او مخالفت کنند و به حزب توده و یا دربار بپیوندند.

 

اپوزیسیون به اندازه‌ای قوی خواهد بود که کاشانی را مجبور کند تا حداقل پیشرفت‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را ترتیب دهد و او را از گرایش برای تغییر ایران به سمت یک حکومت تئوکراتیک باز دارد.

 

کاشانی به شدت از این سیاست‌های بنیادین جبهه ملی دفاع کرده است:

۱. ملی‌سازی صنعت نفت؛

۲. از بین بردن نفوذ بریتانیا در ایران؛

۳. جابه‌جایی قدرت گروه‌های سنتی سیاسی، توسط «مردم» از طریق «مجلس شورای ملی».

 

او همچنین به پروپاگاندای مشهور حزب توده و جبهه ملی وفادار است؛ به این معنی که تمامی قدرت‌های جهان، به خصوص آمریکا و انگلیس: ۱) از سیاست‌های امپریالیستی پیروی می‌کنند، ۲) با یکدیگر علیه کشورهای ضعیف توطئه می‌چینند، ۳) سازمان‌های بین‌المللی را برای دستیابی به اهداف امپریالیستی‌شان کنترل می‌کنند، ۴) مردم این کشورها از سیاست خارجی‌شان در قبال ملت‌های ضعیف‌تر حمایت نمی‌کنند.

 

کاشانی در دو مورد از مصدق فرا‌تر رفت: او از‌‌ همان ابتدا اظهار کرد که استعمار منابع نفتی ایران یک نفرین ملی بود؛ زیرا درآمد شرکت نفت ایران - انگلیس بر اقتصاد ایران و تصمیمات حکومتی تاثیر گذاشته، علاوه بر اینکه کنترل شرکت نفت ایران - انگلیس در دست خارجی‌هاست. در نتیجه او پیشنهاد کرد که ایران منابع نفتی‌اش را فراموش کند و یک ساختار دولتی و اقتصاد خودکفا تشکیل دهد که به آن‌ها وابسته نباشد. دوم اینکه کاشانی بر خلاف مصدق، از ابزار خشونت‌آمیز همچون تظاهرات و ترور سیاسی دفاع می‌کند تا ایران را از چنگال این رهبران نجات دهد، برای نمونه ترور نخست‌وزیر علی رزم‌آرا که کاشانی او را یک خائن تحت نفوذ بیگانگان می‌داند.

 

 

رابطه با غرب

 

دلایل قانع‌کننده‌ای وجود ندارد که نشان دهد کاشانی ۱) برای رسیدن به قدرت از کمک‌های خارجی قابل توجهی استفاده کرده باشد، ۲) یا از طریق منابع مختلف کمک خارجی دریافت کند، ۳) اگر کمک دریافت کرده باشد، برای جبران آن تعهدی ندارد.

 

در منازعات کنونی قدرت در ایران، اگر مردم پی ببرند که کاشانی از غرب و یا بلوک شوروی کمک دریافت کرده، قدرتش را به سرعت از دست خواهد داد. از سوی دیگر امکان اینکه خبر دریافت کمک خارجی در جامعه‌ای مانند ایران پنهان بماند عملا صفر است. علاوه بر آن غیرمحتمل به نظر می‌رسد که کاشانی اکنون به انواع کمک‌هایی که منابع خارجی می‌توانند فراهم کنند، احتیاج داشته باشد. کاشانی با ایرانی‌ها و مسلمانانی طرف است که همگی به شدت ملی‌گرا هستند و او به هیچ وجه نمی‌خواهد که به تملق و چاپلوسی از کشورهای خارجی محکوم شود.

 

با در نظر گرفتن سوابق و اعتقادات کاشانی، همچنین با توجه به حضور نیروهای سیاسی که آزادی عمل او را محدود می‌کنند، نمی‌توان تصور کرد که او به دنبال فراهم ساختن زمینه‌ای برای گسترش روابط ایران و انگلیس باشد، مگر اینکه بریتانیا حاضر به تسلیم قدرت شود و یا از نفوذش در ایران بکاهد. تا آنجا که به آمریکا مربوط می‌شود او فعالیت‌های این کشور را تلاشی برای جایگزینی فعالیت‌های انگلیس در ایران می‌داند و به احتمال زیاد مخالف آن خواهد بود. در عین حال او سعی خواهد کرد روابطی دوستانه با دولت آمریکا داشته باشد تا در صورت امکان و بدون پذیرش هرگونه وابستگی سیاسی غیرمعقول، از کمک‌های اقتصادی و تاکتیکی ایالات متحده بهره گیرد؛ اما کاشانی هرگونه تلاش خارجی برای پیشبرد اهداف سیاسی و بلندپروازی‌هایش را نفع شخصی می‌شمرد و نیازی به جبران آن نمی‌بیند.

 

به نظر نمی‌رسد که دولت کاشانی بخواهد سیاست‌های کنونی ایران در زمینه بی‌طرفی در درگیری‌های شرق - غرب را تغییر دهد. اگر کاشانی دولت را در دست بگیرد ممکن است تلاش کند تا یک بلوک مسلمان بی‌طرف تشکیل دهد. تا زمانی که غرب نفوذ خود را به همین شدت در عراق و ترکیه حفظ کند، ایران و دولت کاشانی نخواهند توانست روابطشان با این دو کشور را بهبود ببخشند.

کلید واژه ها: آیت الله کاشانی کودتای 28 مرداد اسناد سیا


نظر شما :