باید کاشانی را با پول تطمیع کنیم
اسناد کودتا – ۷
ترجمه: شیدا قماشچی
تاریخ ایرانی: در این سند که وزارت خارجه آمریکا منتشر کرده، مهمترین خطری که ادامه حکومت یک دولت طرفدار غرب در ایران را تهدید میکند - به جز تاثیرات مخرب اتحاد جماهیر شوروی و عواقب ناتوانی در حل مشکلات اقتصادی و مالی - اتحاد شوم میان گروه مصدق و آیتالله کاشانی دانسته شده است.
***
[متن سند]
خلاصه ارزیابی اوضاع کنونی ایران
واشنگتن، تاریخ نامعلوم
اوضاع کنونی ایران در حالت بحرانی قرار دارد و ترور نخستوزیر رزمآرا اوضاع را به شدت وخیم کرده است. بیثباتی اقتصادی و سیاسی همراه با احساسات مذهبی شدید و تعصبات وطنپرستانه فضایی ایجاد کرده که به شدت مستعد توطئه شوروی است. اگر ملی شدن صنعت نفت با ترور دیگر مقامات ارشد دولت و شاید حتی شاه همراه شود، به آسانی میتواند به فروپاشی حکومت و نظم کشور منجر شود و ممکن است یک حکومت طرفدار شوروی از دل این ماجرا بیرون بیاید تا ایران را به یکی از اقمار شوروی بدل کند.
اگر امکان حمله مستقیم شوروی را نادیده بگیریم، مسائل زیر میتوانند به تهدید جدی بدل شوند مگر اینکه بیدرنگ چارهای بیاندیشیم:
۱. ادامه وضع نامعلوم موجود که در آن ایران با آشوب و فروپاشی روبهروست و خطر به قدرت رسیدن عناصر ضدآمریکایی هر لحظه افزایش مییابد.
۲. در صورتی که اوضاع داخلی ایران به صورت جدی رو به وخامت گذارد و ترورهای بیشتری صورت گیرد، از جمله اینکه شاه و یا علاء، نخستوزیر ترور شوند. چنین تغییراتی به راحتی میتوانند به فروپاشی کامل حکومت مرکزی و در نتیجه فروپاشی کلی منجر شوند.
۳. شوروی تصمیم بگیرد دولت مرکزی را توسط عناصرش تحت کنترل دربیاورد و ایران را به یکی از کشورهای تابع بدل کند.
۱. ادامه وضع موجود
در حال حاضر نکته اساسی این است که یک کارزار فشرده تبلیغاتی (به صورت علنی و مخفیانه) برای حمایت از شاه و علاء راهاندازی شود. این کارزار که باید در سطح ملی باشد، شامل موارد زیر است: پشتیبانی از روزنامهها تا در حمایت از شاه و علاء مطلب بنویسند، ترویج و حفظ آرامش و خونسردی در شرایط بروز بحران ملی، تحریک غرور ملی و مذهبی ایرانیان برای مقابله با نفوذ بیگانگان و مبارزه با ایدئولوژیهای ضد دینی، حمایت از احزاب سیاسی و افرادی که اهدافی همسو با ما دارند؛ از جمله تلاش احتمالی وزارت امور خارجه برای ایجاد یک جنبش ائتلافی قدرتمند میان رهبران مستقل سیاسی و مذهبی و احزاب، عناصر نظامی و در صورت امکان قبیلهای و کمک به صورت مالی، تکنیکی و یا افزایش نیروهای انسانی در پلیس و نیروهای امنیتی ایران. باید به این نکته نیز اشاره شود که اگر برنامههای دولت آمریکا به منظور پشتیبانی از ایران علنی صورت گیرد، این برنامه شانس موفقیت بیشتری مییابد، کمکهایی مانند اعطای وام، افزایش کمکهای نظامی، پزشکی و برنامههای بهداشت عمومی؛ یعنی در مجموع همان برنامه اصل چهار.
مهمترین خطری که ادامه حکومت یک دولت طرفدار غرب در ایران را تهدید میکند - به جز تاثیرات مخرب اتحاد جماهیر شوروی و عواقب ناتوانی در حل مشکلات اقتصادی و مالی - اتحاد شوم میان گروه مصدق و آیتالله کاشانی است. (*در حاشیه سند با دستخط پس از نام مصدق عنوان «جبهه ملی» نوشته شده است.)
تلاشهای مشترک این دو میتواند در روند کاری قوه مقننه اخلال ایجاد کند و برنامههای میهنپرستانهای را ترویج دهد که هیچ کابینهای توان مقابله با آن را ندارد زیرا با اتهام اقدام علیه منافع ملی مواجه خواهد شد.
دولت جدید یک مهلت دو یا سه ماهه دارد و پس از آن ائتلاف ذکرشده دولت را به باد انتقادات ویرانگر خواهد گرفت. در این فاصله باید تلاش شود تا این گروهها را ضعیف و بدنام کرده و میانشان تفرقه بیندازیم. این کار چگونه ممکن است؟
در مورد گروه آیتالله کاشانی، باید روحانیون سرشناس طرفدار حکومت را قانع کرد که به صورت علنی با تروریسم و فتنهجویی گروههای حامی کاشانی مخالفت و آن را مخالف اصول اسلام اعلام کنند. این امکان وجود دارد که روحانیون سرشناس به این موضوع باور داشته باشند، اضافه بر اینکه آنها به محبوبیت و شهرت کاشانی نیز حسادت میورزند.
افرادی که باید با آنها تماس بگیریم:
۱. (از ردهبندی محرمانه خارج نشده است)
۲. (از ردهبندی محرمانه خارج نشده است)
۳. (از ردهبندی محرمانه خارج نشده است)
۴. (از ردهبندی محرمانه خارج نشده است)
همچنین باید تلاش کنیم تا کاشانی را با پول تطمیع کنیم. به نظر میرسد کاشانی در اصل به فکر منافع خویش است تا اینکه به دنبال یک جهاد غیورانه باشد. اشاراتی نیز شده است که موضع او نسبت به آمریکا میتواند تحت تاثیر پول قرار بگیرد.
تماس با کاشانی میتواند از یکی از طرق زیر صورت گیرد:
۱. (از ردهبندی محرمانه خارج نشده است)
۲. (از ردهبندی محرمانه خارج نشده است)
گزینه دیگر میتواند بدنام کردن کاشانی از طریق نشریات باشد. میتوان مخفیانه جزوههایی را منتشر کرد که در آن به شدت به کاشانی حمله شده باشد. دستکم دو رویکرد ممکن است: یکی اینکه کاشانی را تحسین کنیم و تا جایی پیش برویم که تمامی روشهای خطرناک او برملا شوند. گزینه دیگر این است که در مورد نحوه کارش صحبت کنیم و با تاکید بر زوایای ناخوشایند آن، به نوعی او را بخشی از تلاشهای شوروی برای نابودی حکومت ایران معرفی کنیم.
اما برخورد با دکتر مصدق و جبهه ملی بسیار مشکلتر است. مصدق علیرغم از هوش رفتنهای احساساتبرانگیزش در مجلس، سخنرانیهای طولانیاش و با وجود نداشتن یک برنامه جامع و مفید، به طور گستردهای مورد تحسین است و مشکل بتوان در حمله به او موفق شد. در نتیجه باید روش دیگری را در پیش بگیریم. این روش باید علیه طرفداران پرآوازه او باشد و باید این ایده را گسترش داد که آنها در پی فریب و گمراهسازی این رهبر ملی کهنسال هستند. دو روش ممکن است:
آ. استفاده از نشریات زیرزمینی برای افشای روابط حسین مکی، سید ابوالحسن حائریزاده و احتمالا عبدالقادر آزاد با شوروی.
ب. تلاش برای ایجاد نفاق میان حامیان معقول و راسخ او همچون دکتر مظفر بقایی و اللهیار صالح، به این ترتیب که به آنها نشان داده شود که این گروه در پی آنارشی و برهم زدن نظم عمومی است.
علاوه بر حمله به مقصران اصلی اوضاع، باید از سلاح «پروپاگاندای سیاه» هم استفاده کرد. میتوان دستورالعملهایی را «کشف» کرد که در اختیار اعضای حزب توده قرار گرفته بود تا پس از اجرای «نقشه موفقیتآمیز حزب توده»، به آشوب بپردازند. (اجرای چنین عملیاتی ممکن است به نوعی کشور را متحد کند و نیروهای امنیتی بتوانند با خشونت حزب توده را سرکوب کنند.) نشریات، مقالات روزنامهها، نسخههای جعلی «مردم» (نشریه حزب توده) همگی باید کمونیستها را مسئول موفقیت توطئه علیه رزمآرا بدانند. «دستورالعمل»هایی باید کشف شوند که در آن فهرست افرادی که پس از به قدرت رسیدن حزب باید با آنها تسویه حساب کرد را به ثبت رسانده باشد. نام شخصیتهای مهم مذهبی و سیاسی همچنین سران ایلات باید در این فهرست عنوان شده باشد.
یک روش دیگر میتواند تلاش برای تفرقهاندازی در حزب توده باشد، به خصوص اینکه میتوان از تمایلات جداییطلبانه درونحزبی بهره برد، اشاراتی به این تمایلات وجود دارد.
۲. رو به وخامت گذاشتن اوضاع کنونی
در صورت وقوع چنین احتمالی باید با افراد، گروهها و احزاب سیاسی پیشرو که در موقعیتی هستند که میخواهند کنترل دولت را در دست بگیرند و یا امنیت را در بخشهایی از ایران برقرار کنند، ارتباط برقرار کنیم. این موارد در زیر میآیند:
آ. گروههای سیاسی
گروههای مختلف سیاسی وجود دارند که تنها تعدادی از آنها را میتوان حزب نامید. باید بر روی تمامی این فرقهها کار کرد تا یک ائتلاف کارآمد تشکیل دهند. از آن جمله میتوان به فراکسیون «ایران» و «جوان» در مجلس اشاره کرد. این دو فراکسیون هویت نسبتا ترقیخواه دارند. تعدادی از مقامهای سیاسی جوان، پرنفوذ و باهوش به گروه «ایران» نزدیک هستند. آنها قابلیت همکاری با یکدیگر را دارند و نسبت به رهبران سیاسی تندروی ناسیونالیست که دنبالهروی مصدق هستند، گرایش چندانی ندارند. یک حزب ترقیخواه به رهبری «موقر»، در اول مارس تاسیس شده و به نظر میرسد که خواهان دریافت کمک از سوی آمریکاست.
ب. درجهبندی رهبران ارتش
بسیاری از روسای بخشهای مختلف وزارت جنگ و فرماندهان ارتش طرفدار ایالات متحده هستند و از هرگونه سازماندهی برای متحد شدن به منظور جلوگیری از فروپاشی کشور استقبال میکنند. ما اسامی این فرماندهان را در اختیار داریم.
پ. رهبران سرشناس مذهبی
این مجموعه شامل افرادی است که نام آنها در بخش ۱ ذکر شد و همچنین تمامی رهبران مهم شیعه که در کربلا، نجف و سامرا در عراق مستقر هستند.
ت. سران ایلات
این فهرست شامل اسامی زیر است:
۱. (از ردهبندی محرمانه خارج نشده است)
۲. (از ردهبندی محرمانه خارج نشده است)
۳. (از ردهبندی محرمانه خارج نشده است)
۴. (از ردهبندی محرمانه خارج نشده است)
۳. به قدرت رسیدن یک حکومت تابع شوروی
در بررسی این احتمال، نمیتوان هیچکدام از گروههای سیاسی را متصور شد که بخواهند به صورت عملی با دولت مخالفت کنند؛ در عین حال هیچگونه نتیجه مثبت و فوری از پشتیبانی از اپوزیسیون مخفی دولت به دست نخواهیم آورد.
موثرترین تاکتیک میتواند تشویق همکاری میان فرماندهان ارتش ایران و رهبران ایلات محلی باشد تا مناطق نظامی تشکیل دهند که در برابر دستورات دولت مقاومت کند. میتوانیم با فرماندهان ارتش و سران ایلات که پیشتر به نام آنها اشاره شد تماس بگیریم. علاوه بر این میتوان با سران بویراحمد، لر، کردهای جنوب، ایلات خمسه، کهگیلویه، مکران و دیگر ایلات کناره خلیج فارس ارتباط برقرار کرد.
برای هرکدام از این گروهها، اگر مایل باشند میتوان به صورت مخفیانه تجهیزات، پول، تسلیحات، غذا، امکانات و حتی نیروی انسانی فراهم کرد.
نظر شما :