دربهدر دنبال دلار
کوبا برای توریستها دلبری میکند
تاریخ ایرانی: در کاله اوبیسپو که شادترین و زندهترین خیابان بخش قدیمی شهر هاوانا محسوب میشود، میتوان بسیاری از چیزهایی را که از کوبا، کشوری تا این اندازه پیچیده ساخته است، به چشم دید. هنگامی که نگارنده ۱۷ سال پیش برای نخستین بار «لاهابانا ویجا» یا همان بخش قدیمی هاوانا را دیدم، کاله اوبیسپو چیزی بیشتر از یک کوچه خاکی میان ساختمانهای ویران دوران استعمار نبود. در آن زمان اسکلت ماشینهای قدیمی در همه جای آن خیابانهای فرعی آسفالتنشده دیده میشد و مردم این منطقه تحت فقیرانهترین شرایط زندگی میکردند.
در سالهای اخیر اما لاهابانا ویجا به یک دیزنیلند دوران استعماری بدل شده و این منطقه پر از گروههای توریستی از آلمان و گردشگران ایتالیایی با آن کولهپشتیهایشان است. اما اخیرا روزبهروز بر تعداد توریستهای آمریکایی نیز افزوده میشود. در همان حال که ضبط صوت کافه مورد علاقه ارنست همینگوی برای بیستمین بار در یک روز آهنگهای مربوط به قهرمانیها و دلاوریهای چهگوارا را پخش میکند، گردشگران نیز برای سومین بار موهیتو سفارش میدهند.
تنها شبها میتوان گاه افرادی را در اینجا دید که دوربینها و گوشیهای هوشمند دارند اما همین ثروت جدید نیز پیامدهایی منفی و به عبارت بهتر فقرایی تازه به همراه داشته است. در نزدیکی همین دکورهای تازه رنگ شده هنوز هم شماری از فقیرترین کوباییها زندگی میکنند. زندگی آنها از کمکهای دولتی میگذرد و هر ماه مبلغی مضحک و ناچیز (به پزوی کوبا) به آنان پرداخت میشود. اما در همین نزدیکی یعنی در کاله اوبیسپو زندگی مردم از قِبَل توریستها میگذرد و در اینجا ارزهای خارجی پرداخت میشود.
در این میان همچنان مرزهای میان سوسیالیسم و سرمایهداری وجود دارد و حتی اگر حوزه سرمایهداری هر روز گستردهتر شود باز هم بسیاری از این مردم سودی از آن نمیبرند. به همین خاطر آن مرزهای نامرئی و نامحسوس میان این دو دنیا توسط ماموران ویژه و آبیپوش پلیس محافظت میشود. کوبا سرزمینی است که در شیزوفرنی فرو رفته و این وضعیت طی سالهای گذشته تنها گستردهتر شده است.
دور تا دور کاله اوبیسپو نوسازی و بازسازی و طی سالهای گذشته چندین هتل پنج ستاره و شمار زیادی بوتیک و رستورانهای گرانقیمت تاسیس شده است و صد البته اکثر این هتلها و مغازهها در مالکیت دولت کوبا است و بخش خصوصی سهم چندان زیادی را به خود اختصاص نمیدهد. با این حال شمار توریستهایی که در این قصرهای تازه تعمیر شده استعماری پرسه میزنند سال به سال بیشتر میشود.
بر اساس آمار موجود هر ساله بیش از سه و نیم میلیون گردشگر خارجی از کوبا دیدن میکنند. این رقم در آغاز دهه ۹۰ یعنی زمانی که حاکمیت کوبا تازه به جذب توریست روی خوش نشان داد، نزدیک به ۴۰۰ هزار نفر بود. اما این رقم پس از آن افزایشی انفجاری به خود گرفت که هر هفته توریستها به هتلها هجوم آورده و همزمان بسیاری از کوباییها خانههای مسکونی خود را به صورت مجازی در اختیار توریستها گذاشته و در قبال آن کرایه دریافت میکردند. در حال حاضر بسیاری از شرکتهای هوایی بینالمللی نیز در کوبا دفتر دارند و شمار بالایی از این هتلهای اجارهای از طریق ایمیل رزرو میشود.
زمانی که ۱۷ سال پیش برای نخستین بار به کوبا آمدم حتی تصورش را نمیکردم که زمانی بتوانم در یک تراس پر از گل بنفش به سبک میامی بنشینم و از امکانات رستوران لاگاردیا که سال پیش افتتاح شده است لذت ببرم. مرکز فرهنگی موسوم به مرکز تولیدات هنری کوبا که در محل سابق یک کارخانه در یکی از مناطق هاوانا به نام ودادو تاسیس شده، با آن بارها و نمایشگاهها یادآور سالنهای کنسرت برلین یا لندن است. رستورانهای تازه تاسیس بخش خصوصی در بهترین مناطق شهر با طراحیهای زیبا در نوع خود بسیار شیک و مدرن است.
به خاطر دارم که در سال ۲۰۰۸ یعنی همان زمانی که دولت کوبا به شهروندان این کشور اجازه استفاده از موبایل را داد، تنها با اساماس امکان ارسال پیام کوتاه بود. استفاده از اینترنت فقط برای گردشگران خارجی مجاز بود و هر ساعت اینترنت ۱۰ دلار به فروش میرسید. مدتی بعد شهروندان کوبایی این اجازه را یافتند که در دفاتر پستی برای خود حساب کاربری ایمیل ایجاد کنند. کوبا تا مدتها ایدهآل اروپاییهایی بود که از این امکانات قابل دسترس خسته شده بودند. اما امروز جوانان مرفه شهری با گوشیهای هوشمند خود در میادین عمومی مینشینند و از طریق اینترنت پرسرعت وایفای اخبار فیسبوک را چک میکنند. به عبارت دیگر میتوان گفت که اینترنت تازهترین انقلاب در جزیره انقلابها است.
در سال ۱۹۹۹ و به هنگام نخستین سفرم به کوبا چیزی که بیش از سواحل، ابنیه دوران استعمار و موسیقی، من را تحت تاثیر قرار داد، تضادهای موجود در این کشور بود. در آن زمان کوبا دورانی خاص را پشت سر گذاشته بود، یعنی همان دوران رکود و بحران اقتصادی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی. آن زمان آغاز دوره شکوفایی توریسم بود، همان دورانی که تغییراتی عمیق را برای کوبا به ارمغان آورد. در واقع آن پیرمردهای باشگاه اجتماعی بوئنا ویستا بودند که از کوبا یک هدف جذاب گردشگری ساختند.
کمبودها در همه جا به چشم میخورد و دولت کوبا تازه مجوز اجاره اتاقهای شخصی و افتتاح رستورانهای خصوصی را صادر کرده بود. با این حال خود دولت سنگهایی پیش پای موجرهای بخش خصوصی میانداخت و البته افراد اندکی به دنبال کسب درآمد از راه اجارهداری بودند.
خوراکیهای موجود غالبا تنها برنج، لوبیا، جوجه و میوه بود. هر توریستی که قصد داشت در یک خانه غیردولتی اتاق بگیرد موظف بود که یک شب را در یکی از هتلهای دولتی بسر برد.
آنچه که من را در سفر اولم به کوبا مجذوب خود کرد، بیش از هر چیز آن ناهمگونی خاص در این کشور بود زیرا کسی که به عنوان توریست به کوبا میرود نه تنها به هیچ عنوان نمیتواند تنها مشاهدهگر محض تغییر و تحولات باشد بلکه خود بخشی از آن میشود و کمتر کشوری در جهان یافت میشود که نسبت میان گردشگران و ساکنان آن تا این اندازه پیچیده باشد، زیرا هر توریستی که به کوبا وارد میشود در درجه نخست یک ناجی برای بیرون کشیدن این کشور از فلاکت به شمار میآید و این توریست است که ارزهای باارزش را با خود به کوبا میآورد، همان ارزهایی که بدون آن بیتردید این اقتصاد سوسیالیستی از مدتها پیش فروپاشیده بود. در درجه دوم اینکه آن سیستم به ادعایی پوچ بدل شده و اصولا به غیر از یک پوسته و ظاهر متزلزل، چیز دیگری از آن باقی نمانده است. در پشت همه این دکورهای سوسیالیستی یک سرمایهداری کوچک داروینیستی حاکم است یعنی دربهدر دنبال ارزها و دلارهای توریستهای خارجی.
کوبا توانسته است شهرت خود به عنوان کشوری رویایی و شگفتانگیز برای گردشگران را حفظ کند، کشور سالسا، سیگار برگ و انسانهای دوستداشتنی. کوبا همه آن چیزی را که توریستها به آن عشق میورزند دارد یعنی سواحل کارائیبی، معماری دوران استعمار و تاریخی هیجانانگیز و تاثیرگذار. از نظر بسیاری از کوباییها، گردشگران خارجی سفرای دنیای مرفه بیرون از این جزیره به شمار میآیند و به عبارت بهتر تنها امیدی که این کشور میتواند به خاطر آنها روی پای خود بایستد و حداقل شاهد ورود پول به مرزهای خود باشد.
اینکه توریستها پولدار و ساکنان این کشور فقیر هستند امر غیرعادی و پیچیدهای نیست. اما موقعیت کوبا به صورتی دیگر و به عبارت بهتر پیچیدهتر از آن است که به چشم میخورد.
در همان سال ۱۹۹۹ نیز مشخص بود که صنعت توریسم به دگرگونی این جامعه خواهد انجامید و این دگرگونیها یکی پس از دیگری از راه رسید. این دگرگونیها در کوبایی حادث شد که در جامعه سوسیالیستی آن همه افراد اعم از پزشک و مکانیک و کارگر در ماه ۱۵ تا ۲۰ یورو درآمد دارند و اگرچه این درآمد را در قالب پول ملی خود به نام پزوی کوبا دریافت میکنند اما ارزش این پول چنان اندک است که حتی نمیتوان با آن ابتداییترین و اساسیترین نیازهای غذایی خود را تامین کرد. در کنار آن کوبای سرمایهداری به وجود آمده است که کالاهای وارداتی آنچنان گران است که هر کسی امکان خرید آن را ندارد و به مانند اروپا هزینه اقامت در بعضی هتلها بیش از ۲۰۰ یورو است.
از زمان باز شدن پای توریستها به کوبا، راننده تاکسیها و بارمنها و نوازندگان خیابانی که هیچ دورهای برای مشاغل خود نگذراندهاند و غالبا بیسواد هستند، از جمله مرفهترین شهروندان کوبا محسوب میشوند و هر ماه تا چند صد یورو درآمد دارند.
میتوان گفت که آن جامعه دو طبقهای که فیدل کاسترو قصد تغییر آن را داشت بار دیگر سر برآورده است و اصلا تعجبی ندارد که بسیاری از کوباییها مشاغل دولتی خود را به نفع شغلهایی در بازار سیاه کنار میگذارند و یا حداقل تلاش میکنند که در کنار شغلهای دولتی خود از بابت صنعت توریسم نیز درآمدی برای خود داشته باشند و از این نمد بینصیب نمانند. این یکی از دلایلی است که دولت کوبا طی چند سال گذشته مجوزهای زیادی برای تاسیس شرکتهای خصوصی صادر میکند.
از زمانی که توریستها به کوبا وارد شدند، به اصطلاح شکار گردشگران نیز به یکی از مشاغل موفق این جزیره بدل شده است. در این بازار شلوغ صنعت توریسم رقابت برای ارائه خدمات مختلف به میهمانان خارجی به شدت داغ است و هر کس میخواهد به طریقی دل توریستها را نرم کرده و از طریق اسکان و خدمات ترجمه و غیره سودی از این راه نصیب خود کند.
در نقاط زیادی از شهرها فروشندگان سیگار برگ و رانندههای تاکسی فریاد میزنند و هر یک متاع خود را عرضه میکند. در سالهای دور و در دورانی دیگر نیز یک بار صنعت توریسم نقش بزرگی در کوبا ایفا کرد و این داستان به پیش از انقلاب سال ۱۹۵۹ بازمیگردد. در آن زمان اکثر گردشگران خارجی در کوبا از اتباع ایالات متحده آمریکا بودند و این جزیره به بهشت گناهآلودی شهرت داشت که از آن به عنوان لاسوگاس کارائیب یاد میشد و کازینوها و دیگر مراکز فساد آن طرفداران زیادی داشت. اما بیش از همه ارتباط کوباییها با جنایات سازمانیافته شهرت داشت. در آن زمان شماری از کلوبهای کوبا مصرف مواد مخدر و انجام برخی از اعمال شنیعی را که در دیگر نقاط جهان ممنوع بود آزاد اعلام کرده بودند. به هر حال فساد از هر نوع آن در این جزیره به وفور یافت میشد و مشتریان همیشگی این فساد شهروندان آمریکایی و به ویژه دریانوردان بودند. این همان وضعیتی بود که فیدل کاسترو و همقطارانش خواهان پایان دادن به آن بودند و اینگونه حضور شهروندان آمریکایی در کشور خود را جلوهای از استعمار نوین میدانستند و هنوز هم در موزه انقلاب هاوانا میتوان تصاویر مربوط به آن دوران و نطقهای کاسترو علیه آن وضعیت را دید و شنید.
رژیم جدید کوبا به شدت نسبت به صنعت توریسم بدبین بود. به همین خاطر سرمایهگذاریها در امور هتلسازی را قطع کرد و زنان خیابانی را به مراکز بازپروری فرستاد و استفاده از سواحل اختصاصی را برای همه کوباییها آزاد اعلام کرد. در عمل توریستها از گود خارج شدند و البته همیشه گروههای کوچکی از شهروندان کشورهای برادر و سوسیالیست به کوبا میآمدند. بدین ترتیب کوبا خیلی زود از دنیا جدا شد و این وضعیت تا اواسط دهه هفتاد ادامه یافت.
تازه در اواسط دهه هفتاد بود که رژیم کوبا بار دیگر توریسم بینالمللی را به کشور آورد و در سال ۱۹۷۴ بیش از ۸۴۰۰ گردشگر از کشورهای سرمایهداری به کوبا سفر کردند و دو سال بعد انستیتوی ملی توریسم به دستور کاسترو تاسیس شد، نهادی که وظیفه آن ایجاد زیرساختها و جمعآوری دادهها در مورد توریستهای خارجی بود.
کاسترو در آن زمان تنها به یک دلیل یعنی نیاز مبرم کشورش به ارزهای خارجی، به صنعت توریسم علاقهمند شده بود. وضعیت اقتصادی کوبای کاسترو خوب نبود. این کشور کاملا به قیمت شکر وابسته بود و ارزش شکر روزبهروز کاهش مییافت. اما همراه با کسری بودجه، واردات کالاهای ضروری از غرب نیز افزایش یافته بود. بانک مرکزی کوبا در آگوست ۱۹۸۲ اعلام کرد که این کشور دیگر قادر نیست که همه دیون خود را بپردازد. در همان سال برای نخستین بار از زمان پیروزی انقلاب، مجوز ورود سرمایههای خارجی به کوبا از سوی دولت این کشور صادر شد. این مجوز در واقع در چارچوب یک اقدام مشترک صادر شد که از جمله مفاد آن صنعت توریسم بود.
کاسترو در همان زمان نیز آگاه بود که توریستها با افکار غربی و دلارهایشان همه آن نظم کوبایی را با مشکل مواجه خواهند کرد اما چاره دیگری نداشت. رژیم کوبا کار در این زمینه را با ساخت هتل بزرگی در وارادرو یعنی در منطقهای ساحلی در شرق هاوانا که با ماشین دو ساعت از پایتخت فاصله دارد آغاز کرد و این نقطه آغاز بازگشت توریسم به کوبا بود.
به این صورت یک جزیره سرمایهداری برای گردشگران غربی در میان کشورهای کمونیست سر برآورد. توریستها در این جزیره با پرداخت ارزهای باارزش همه نوع امکانی دریافت میکردند و صد البته کوباییها حق ورود به اماکن ویژه توریستها را نداشتند. دولت کوبا قصد داشت که به هر صورت کوباییها و توریستها را از یکدیگر دور نگه داشته و از ایجاد ارتباط میان آنان جلوگیری کند. البته این ایده چندان هم درست درنیامد و پس از فروپاشی شوروی بود که همه چیز عوض شد. در آن زمان کوبا در ورطه بحران اقتصادی گرفتار شد و کاسترو با فرمان جیرهبندی مواد ضروری و همینطور با صدور مجوز برای ورود انبوه توریستها واکنش نشان داد و به این ترتیب بود که در سراسر جزیره کوبا و به ویژه در وارادرو و سواحل هولگویین تاسیسات توریستی ایجاد گردید.
اواسط دهه نود سفر به کوبا به عنوان مقصدی توریستی، به مد روز اروپاییها بدل شد. در آن زمان برای نخستین بار درآمد حاصل از صنعت توریسم در کنار صادرات شکر، به عنوان منبع اصلی درآمدهای کوبا اعلام شد.
اما شاید کمتر کسی از این واقعیت آگاه باشد که تا به امروز ارتش کوبا از صنعت توریسم این کشور بیش از همه منتفع شده است و میشود زیرا اکثر شرکتها و دفاتر بزرگ توریستی به ارتش تعلق دارد و بسیاری از فروشگاههای زنجیرهای که کالاهای وارداتی را در قبال ارز خارجی میفروشند توسط نظامیان اداره میشود. بیمارستانهای مدرن کوبا که محلی برای مداوای اتباع خارجی است نیز در مالکیت ارتش قرار دارد.
با این حال بسیاری از کوباییها از طریق همین صنعت توریسم موفق به ورود و ساخت آن طبقهای در جامعه کوبا شدند که توانایی خرید و استفاده از این محصولات وارداتی را دارند. از جمله افراد این طبقه همان کسانی هستند که خانههای خود را به صورت اجاره در اختیار گردشگران خارجی قرار میدهند.
از جمله راههای عجیب و غریب کسب درآمد در کوبا جراحیهای پلاستیک است. شماری از پزشکان کوبایی که زمانی در آلمان شرقی سابق تحصیل کرده بودند، پایه و اساس این تجارت پوچ را گذاشته و امروزه بسیاری از توریستهای چاق خارجی در همان خانههای اجارهای تحت عملهای جراحی لاغری قرار گرفته و در قبال آن پول میپردازند. این در حالی است که میزان حقوقی که دولت کوبا به جراحان میپردازد حداکثر ۳۵ یورو در ماه است. بدین ترتیب صاحبان خانههای اجارهای نیز از درآمد خوبی برخوردارند.
نگارنده زمانی در خانه یک مادر در یکی از مناطق ساحلی زندگی میکرد. این زن سالخورده البته همراه با پسرش به یک گاراژ کوچ کرده بود تا بتواند خانه مسکونی خود را به گردشگران اجاره بدهد.
بسیاری از موجران طی سالهای گذشته حرفهایتر به این کار میپردازند و موفقترین آنها غالبا کسانی هستند که با کمکهای مالی اقوام خود در خارج از کشور میتوانند خانههای خود را بازسازی و نوسازی کرده و تاسیسات و لوازم آن را طبق خواست مستاجران خارجی تعویض و بازسازی کنند. تا مدتها امکانات قانونی بسیار اندکی برای منتفع شدن و سود بردن کوباییها از حضور گردشگران خارجی وجود داشت و بسیاری از آنها به صورت غیرقانونی اقدام به کسب درآمد از این طریق میکردند.
اما شاید غمانگیزترین شاخههای درآمد توریستی در کوبا همان شاخه به اصطلاح سکس توریسم باشد. متاسفانه فحشا و بیعدالتی جنسی در کوبا بعد از سرازیر شدن سیل گردشگران به این کشور به شدت افزایش یافته است و فساد ناشی از این تجارت میرود تا به مشکلی لاینحل بدل گردد. حتی بسیاری از دانشجویان کوبایی نیز از این راه کسب درآمد میکنند و تنفروشی و حضور در کلوبهای شبانه و کثیف به امری عادی و روزمره برای آنان بدل شده است. در عین حال طی سالهای اخیر بسیاری از اتباع کوبا با گردشگران خارجی ازدواج کرده و غالبا به کشور همسران خود مهاجرت کردهاند و به این صورت رویای دیرینه خود یعنی زندگی در یک کشور غربی را جامه عمل پوشاندهاند. به هر حال کوبا روزبهروز تغییر پیدا میکند و این تغییرات در برخی وجوه مثبت و از بعضی جهات منفی به نظر میرسد.
نباید این مساله را نادیده گرفت که شاید کوبا هرگز مثل امروز آکنده از امید نبوده است. به عنوان یک گردشگر در سفر اخیر خود با هر کوبایی اعم از موجر، راننده تاکسی و غیره که همکلام شدم، اکثریت را کاملا خوشبین به آینده مشاهده کردم. برخی از این خوشبینها البته راه اغراق را در پیش گرفته و همه تغییرات مثبت کشورشان را ناشی از برقراری دوباره روابط با ایالات متحده آمریکا میدانند.
پیرترها برای من از آن کشتی میگویند که زمانی در مسیر هاوانا و میامی در رفتوآمد بود و هر صبح به سوی میامی حرکت میکرد و ظهر در آن شهر آمریکایی بود و شب هنگام به کوبا بازمیگشت. این کشتی یا کشتیها به زودی بار دیگر کار خود را شروع میکنند و این مساله نیز به امیدواریهای مردم افزوده است. از سوی دیگر هنوز هم این نگرانی وجود دارد که چه بسا آمریکاییها بار دیگر خواب اشغال این جزیره را میبینند اما بسیاری دیگر وعده میدهند که توریست بیشتر به معنی درآمد بیشتر و رفاه بیشتر است.
در همین حال سرمایهگذاران خارجی اصرار زیادی به ورود به عرصه شکوفا شده ساختمانسازی در هاوانا را دارند و حاضرند که پولهای خود را برای ساخت بهترین آپارتمانها خرج کنند اما از نظر قانونی خرید و فروش رسمی ملک در کوبا همچنان ممنوع است. آن چهارراههای خاکی امروز به محلی برای تجمع تاکسیها و مینیبوسهای قدیمی بدل شده که با صرف هزینههای زیاد نوسازی شده و وظیفه حمل و نقل توریستها در سطح شهر را بر عهده گرفتهاند.
سرمایهداری این جزیره را تغییر داده است و در کنار تولید درآمد و افزایش ثروت، نگرانیهای جدی و ناشکیباییهایی را نیز رقم میزند. بسیاری از جوانان کوبایی هرگز تصور نکرده و انتظار ندارند که سیستم حاکم بر کشورشان تغییر کند. شمار بالایی از آنها توانایی استفاده از امکاناتی از قبیل سیگار برگهای گرانقیمت و هتلها و استخرها و رستورانها را ندارند. اما در همان حال بسیاری از همین مردم فقیر به مانند بسیاری از مردم دنیا از تلفنهای هوشمند استفاده میکنند.
مردی که خرج خانواده خود را از راه رانندگی تاکسیهای ویژه حمل و نقل گردشگران از فرودگاه تامین میکند، میگوید: «ما اینترنت داریم. ما احمق نیستیم و دیگر کسی نمیتواند به ما بگوید که از همه مردم دنیا بهتر زندگی میکنیم. دیگر اجازه نمیدهیم که برای سالها ما را احمق فرض کنند.»
منبع: اشپیگل
نظر شما :