جدال بر سر نقش دو هاشمی در ماجرای حج ۶۵
حجاج حامل مواد منفجره با هاشمی رفسنجانی در ارتباط بودند یا مهدی هاشمی؟
حجتالاسلام احمد منتظری اخیرا در مصاحبه با حسین دهباشی در برنامه «خشت خام»، گفته که حمل مواد منفجره در سال ۶۵ به عربستان سعودی از سوی سید مهدی هاشمی [برادر داماد آیتالله منتظری] نبوده؛ بلکه از طرف ۶ پاسدار انجام شده و سپس اضافه کرده که یکی از آنها به آیتالله منتظری گفته با هاشمی رفسنجانی کار میکردند.
اشاره احمد منتظری به ماجرای حمل مواد منفجره به عربستان در ایام حج در سال ۶۵ است که توسط نیروهای امنیتی عربستان کشف شد و روایت غالب و رسمی حاکی از انتساب آن به باند سید مهدی هاشمی است.
گرچه در اعترافات سیدمهدی هاشمی که نشریه «رمز عبور» در اردیبهشت ۹۳ منتشر کرد، آمده است: «یک روز برادر […] به دیدن من آمد و اعتراف کرد که اکیپ مأمور به مکه عبارت بودهاند از (افرادی را گفت که من فقط نام […] و خودش یادم هست) گفت که قضیه از روز اول توسط آقای هاشمی رفسنجانی به برادر […] پیشنهاد شده و ایشان با برادر […] مسئول اطلاعات […] مطرح کرده و در واحد اطلاعات برادر […] و چند نفر دیگر را مأمور کرده که پیگیری نمایید. برادر […] اضافه کرد که ما دو تا طرح داشتیم. یکی طرح گز که توسط جعبههای گز مقادیری مواد به مکه رساندیم و سالم رد شد و طرح دوم لو رفت و افراد دستگیر شدند. من همین که مطمئن شدم که او در طرح شرکت مستقیم داشته و اطلاعاتش موثق است یک ملاقات گرفتم برای او که برو خدمت آیتالله منتظری و اطلاعاتش را بگوید. زیرا شنیده بودم که معظمله از جریان مکه خیلی نگرانند و از طرفی من احتمال میدادم که سوءظنی به من داشته باشند. لذا او رفته بود و کلیه مطالبش را خدمت آقا منتقل کرده بود.»
احمد منتظری در گفتوگو با ایرنا، با ادعای اینکه حمل مواد منفجره از سوی ۶ پاسدار انجام شده که با آیتالله هاشمی کار میکردهاند، گفته در این باره علی شمخانی اطلاعات تکمیلی دارد؛ ولی شمخانی میگوید آن زمان درگیر جبهه بوده و اطلاعی ندارد.
به گفته منتظری «سال ۶۵ آیتالله منتظری نامهای به آیتالله خمینی مینویسند و این ماجرا را شرح میدهند که شش نفر از سپاهیان این اقدام را انجام دادهاند که یک نفرشان آمده به من توضیح داده که ما این کار را کردیم و بعد در نهایت دیدند که کار بدی شده و ماجرا لو رفته و آقای کروبی به عنوان نماینده امام(ره) در حج مجبور شده رسما از ملک فهد عذرخواهی کند، گفتند چه کار کنیم، بعد گفتهاند که سید مهدی هاشمی که اشکالات دیگری هم داشته، این اشکال را هم متوجه ایشان کنیم تا پرونده بسته شود. این را صریحا آیتالله منتظری نوشتهاند که در سال ۶۵ هم خودشان هم آقای هاشمی و هم امام(ره) در قید حیات بودند و هیچ وقت این ماجرا تکذیب نشده است.»
او افزود: «در خاطراتی هم که از آیتالله منتظری در سال ۷۶ منتشر شده، هست که در سال ۶۵ نامه به دست امام(ره) رسیده و آقای هاشمی هم خاطرات را خوانده بودند و من خودم یک بار خدمت آقای هاشمی در مجمع رسیدم و ایشان از این قضیه خیلی ناراحت بودند و میگفتند چرا ایشان اینها را نوشته و چرا یک مطالب سری را افشا کرده است و من گفتم حتما حجتی بوده است. در آن جلسه من به همراه آیتالله ایازی به مجمع تشخیص مصلحت خدمتشان رفته بودیم. آیتالله منتظری پیغامی داده بودند که اگر مجمع تشخیص مصلحت نظام این را تشخیص ندهد که جدا کردن منتظری از نظام به ضرر نظام است، چنین مجمعی را باید درش را گل گرفت. بعد آقای هاشمی هم جوابی داشتند. من در آن جلسه دیدم که آقای هاشمی خاطرات را خواندهاند و اشکال داشتند به اینکه چرا مطالب سری را فاش کردهاند.»
فرزند آیتالله منتظری میگوید این ادعا در خاطرات پدرش نیامده «ولی اینکه کار سید مهدی هاشمی نبوده و کار چند سپاهی بوده در خاطرات و در نامه به امام(ره) هست. ولی اینکه آنان زیر نظر هاشمی رفسنجانی بودهاند، تازه فاش شده است. با استناد به اینکه در سال ۶۵ یک نفر از شش نفری که این کار را کردند و در ساک ۱۵۰ نفر از حجاج، مواد منفجره گذاشتند، آمده گزارش داده که با آقای هاشمی کار میکردهاند.»
او در پاسخ به خبرنگار ایرنا که این ادعای منتسب به هاشمی رفسنجانی را با مشی سیاسی وی در سیاست خارجی و بویژه درباره عربستان متفاوت میداند، تصریح کرده: «ایشان در مقطعی درباره عربستان اینگونه رفتار کردند. در ضمن مگر این اولین و آخرین کار است. من هم میگویم این اقدام با مشی آقای هاشمی رفسنجانی نمیخواند، ولی ممکن است در مقطعی کاری کرده باشند. مثلا در دادگاه میکونوس نقش ایشان چه بود؟ شما بهتر میدانید. آقای هاشمی از شخصیتهای بزرگ بوده و الان هم مورد ارادت من است. اما حقایقی بوده و اگر گفته نشود به صلاح نیست. برخی نوشته بودند که بیت ضد امام(ره) منتظری، ما بیت ضد امام(ره) نداریم. الان فرزندان امام خمینی(ره) مورد احترام هستند ولی اگر احمدآقا کار خلافی کرد، ما نمیتوانیم نگوییم چون این امانت است. مثلا در موضوعی من، آقای دری نجفآبادی و احمدآقا حضور داشتهاند، آقای دری که نمیگوید، از این رو من باید آن را مطرح کنم. این امانتی است که به نسل آینده باید منتقل شود. بالاخره آقای هاشمی شخصیت بزرگی بوده ولی باید گفت که معصوم نبودند.»
منتظری در عین حال اذعان داشته ممکن است این عده «خودسرانه این کار را کرده باشند» و «صرف اینکه با آقای هاشمی کار میکردند دلیل بر اطلاع آقای هاشمی رفسنجانی نیست.» او حتی تاکید کرده هیچ کدام از آن شش پاسدار را نمیشناسد و حتی اینطور استدلال کرده که «این ماجرا یک راوی دارد آن هم آقای منتظری است که گفت یک سپاهی پیش من آمد و ماجرا را تعریف کرد. با توجه به نامهای که مرحوم منتظری بر اساس روایت این سپاهی به امام(ره) نوشتند، معلوم است که آن فرد ناشناس نبوده، لابد یکی از کسانی بوده که از قدیم با ایشان (مرحوم منتظری) در ارتباط بوده است و فرد مجهولالهویهای نبوده است. ولی نمیخواستند که نامی از ایشان ببرند. شما میتوانید از آقای شمخانی در این باره اطلاع دقیقی بگیرید.» وی ادامه داد: «مسئلهای به این بزرگی در وزارت خارجه و یا وزارت اطلاعات، در سپاه و ارتش مسلما خیلیها اطلاع داشتند حالا اینکه تا چه حد میدانند و چه درباره آن بگویند موضوع دیگری است.»
محسن هاشمی رفسنجانی روز سهشنبه در گفتوگو با ایرنا، خبر از نگارش نامهای خطاب به احمد منتظری داد و گفت: «به ایشان گفتم موضوعی را که شما مطرح کردهاید، نمیتواند درست باشد. اولا آیتالله هاشمی هیچ زمانی تیم نداشتند و اینگونه کار نمیکردند. شرایطی که ادعا شده بود در سال ۶۵ زمانی است که ایشان جانشین کل قوا بوده و نیروهایی مسلح زیر نظر آیتالله هاشمی رفسنجانی کار میکردند. همان زمان هم گزارش این موضوع اعلام و معلوم شد یک گروه خودسر این اقدام را انجام داده و محل آن هم مشخص بود که کجا این اتفاق افتاده است که البته نمیخواهم این موضوع را باز کنم. در یکی از شهرهای اصفهان این اتفاق افتاده بود و حاجیان هم که رفته بودند از همان جا رفته بودند.»
فرزند آیتالله هاشمی رفسنجانی افزود: «گفته بودند که آقای شمخانی در جریان هستند که من با او هم صحبت کردم که گفت من آن زمان یعنی سال ۶۵، آنقدر درگیر جنگ بودم که به این کارها نمیتوانستم بپردازم و جزو وظایف من نبوده است. شمخانی جزو فرماندهان ارشد جنگ در این تاریخ بود.»
وی این ادعاها را نادرست دانست و گفت: «مجموعا این کار درستی نبود که کار یک گروه خودسر را در این شرایط که کشور در تلاطم و متهم به بعضی از کارهای اینچنینی است به ویژه در مقابل بعضی از کشورهای عربی، نظام و مسئولین ارشد را متهم به این کار کنیم. به نظرم نه عاقلانه، نه مدبرانه و نه کار دوستانهای بود.»
هاشمی در پاسخ به این سؤال که چرا در این شرایط این اقدام صورت گرفته است، گفت: «نمیدانم، ولی به نظرم میآید باید آن کسی را که با ایشان مصاحبه کرده بود بیشتر مورد سوال قرار داد. اگر با هدف اقدام شده که خیلی بد بوده، آن هم در این شرایط، اگر بدون هدف و اتفاقی بوده که نباید موضوعی را که مستند نبوده و اسناد آن موجود نیست مطرح میکرد زیرا کاملا زمان آن معلوم و مشخص بود که از سوی یک گروه خودسر اقدام شده که در سیستم امنیتی ما حتما گزارشات آن هم وجود دارد.»
وی افزود: «برای همین در نامهام نوشتم که ما از دوستداران آیتالله منتظری هستیم و خواهیم بود و آیتالله هاشمی هم جزو ارادتمندان واقعی ایشان بودند و من یادم هست آن زمانی که امام(ره) قصد داشتند نامه تندی به آیتالله منتظری بنویسند، ابوی رفتند خدمت امام و به اشک ریختن رسیدند و از این نامه جلوگیری کردند و آن زمان نامه نوشته نشد.» هاشمی گفت: «ما هم همچنان راه آیتالله هاشمی را ادامه میدهیم و جزو دوستداران خانواده آیتالله منتظری، خود ایشان و بیت ایشان هستیم و امیدواریم که این سوءتفاهم دیگر پیش نیاید.»
سایت «انتخاب» متن نامه هاشمی به منتظری را منتشر کرد که در آن آمده: «حضرت حجتالاسلاموالمسلمین احمد منتظری. سلامعلیکم، احتراما با توجه به اظهارات جنابعالی در گفتوگوی مطبوعاتی در رابطه با جاسازی مواد منفجره در ساک حجاج و ذکر نام آیتالله هاشمی رفسنجانی، بر خود واجب دیدم مواردی به استحضار رسانده تا حقی از ایشان ضایع نگردد. پرواضح است نسبت دادن این اقدام که توسط عدهای خودسر انجام شده و گزارشات رسمی آن نیز موجود است به صورت آگاهانه به نظام جمهوری اسلامی در سطح رئیس مجلس وقت و فرمانده جنگ آن هم پس از ۳۳ سال و در اوج تنشهای منطقهای، بدون هیچ مستنداتی نه اقدامی اخلاقی و نه عقلائی است. ادعای مطرح شده بر مبنای شنیده شما از فردی که ابوی گرامی اظهار نمودهاند، نمیتواند پایهای محکم برای چنین تهمتهایی باشد مخصوصا اینکه این اقدام خودسرانه کاملا برخلاف مشی اصولی آیتالله هاشمی رفسنجانی در تعامل با جهان و تنشزدایی بویژه در جهان اسلام بوده است و به کار بردن واژه تیم آقای هاشمی برای چند نیروی خودسر نیز صحیح به نظر نمیرسد، زیرا که در آن مقطع آیتالله هاشمی رفسنجانی مسئولیت فرماندهی جنگ را از سوی امام خمینی به عهده داشته و تمامی نیروهای مسلح تحت فرماندهی ایشان بوده است. شایان ذکر است، جناب شمخانی که توسط جنابعالی به عنوان مطلع ذکر شده است، ضمن تکذیب موضوع اظهار بیاطلاعی نمودهاند و فرمودهاند که در آن مقطع به شدت سرگرم مسائل جنگ در جبهه بوده و فرصت پرداختن به چنین مواردی را نداشتهاند. حال سؤال این است که با کدام گواه و شاهد و سند، در شرایط چنین حساسی میتوان اتهامی چنین سنگین را متوجه کشور و مدیر مرحوم آن نمود؟! قطعا بهتر از بنده از عمق علاقه و ارادات آیتالله هاشمی رفسنجانی به آیتالله منتظری آگاه هستید و اینکه در فروردین ۱۳۶۸ با درخواست مؤکد و حتی توأم با اشک از حضرت امام(ره)، ایشان را از انتشار نامه تند خود به آیتالله منتظری منصرف نمودهاند. اکنون این علاقه و ارادت همچنان در خانواده هاشمی رفسنجانی نسبت به آیتالله منتظری و خانواده ایشان پابرجاست و خالصانه از شما درخواست مینماییم که مراقبت کنیم بزرگانی چون آیتالله منتظری و آیتالله هاشمی رفسنجانی و ... البته انقلاب و ایران تضعیف و متهم نشوند.»
احمد منتظری نیز در پاسخ به نامه محسن هاشمی نوشت: «نامه پرمهر شما رسید. وارد شدن جنابعالی در این مساله امر مبارکی است که امیدوارم با بیان واقعیت توسط کسانی که از ماجرا اطلاع دارند شفافسازی شود تا بار دیگر چنین فجایعی اتفاق نیفتد. البته اینجانب در گفتوگو با ایرنا نیز تاکید کردم که کار کردن عدهای تحت نظر یک شخص لزوما به معنای اطلاع آن شخص از تمام کارهای آن گروه نیست. شخصیت مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی بر مردم قدرشناس ایران پوشیده نیست ولی روشن شدن حقایق تاریخی و انتقال آن به نسل آینده وظیفهای ملی است که امیدوارم من و شما هم در انجام آن موفق باشیم.
در این رابطه خواهشمندم به این سؤالات جواب کامل بفرمایید:
۱. در اردیبهشت ۹۳ مجله رمز عبور در شماره ۲ خود ادعا کرد اسنادی در دست دارد که صورت بازجوییهای سید مهدی هاشمی است و طبق آن جناب آقای هاشمی رفسنجانی باعث و بانی ارسال مواد منفجره در ساک حجاج بوده است. چرا آیتالله هاشمی و یا دفتر ایشان در آن زمان اعتراضی نکردند؟
۲. فرمودهاید عدهای خودسر این کار را کردهاند. در تاریخ ۱۴ مهرماه ۶۷ آقای میرحسین موسوی یکی از علل استعفای خود را از سمت نخستوزیری چنین عنوان میکنند: «عملیات برونمرزی که بدون اطلاع و دستور دولت صورت میگیرد ... پس از کشف مواد منفجره از حجاج ما در جده، اینجانب از این امر آگاه میشوم ... هنوز نظیر این عملیات میتواند هر لحظه و هر ساعت به نام دولت صورت گیرد.» آیا دلیل استعفای نخستوزیر اقدام عدهای خودسر بوده است؟!! و آیا این افراد خودسر مورد ادعا نباید معرفی و مجازات میشدند؟
۳. فرمودهاید آقای شمخانی اطلاع از این قضیه را تکذیب کرده است. با کمال تاسف مساله تائید و تکذیب در عالم سیاست معنای دیگری پیدا کرده و سوءاستفاده از واژه مصلحت رواج کامل دارد. علاوه بر اینکه جناب آقای شمخانی تکذیب نکرده بلکه اظهار بیاطلاعی نمودهاند. آیا جنابعالی دلیلی را که ایشان برای بیاطلاعی ارائه کردهاند قانعکننده میدانید؟
۴. فرمودهاید این اظهارات نه اقدامی اخلاقی و نه عقلائی است. آیا کنکاش در رابطه با شفاف شدن و بیان واقعیت در مورد مسالهای که ۳۲ سال از آن گذشته است کاری غیراخلاقی است؟ و آیا نقل و نقد و بررسی اشتباهات گذشته به منظور تنبّه و عدم تکرار آن غیرعقلائی است؟
قرار دادن مواد منفجره در ساک حجاج و انتقال آن به عربستان، حداقل همانقدر ناپسند و مضرّ بود و برای جمهوری اسلامی هزینه داشت که حمله به سفارت عربستان در تهران. البته همیشه در بین مسئولین افرادی بوده و هستند که عقیده دارند مصلحت نظام در این است که کارهای خلاف را که به شکست و رسوایی منجر میشود به افراد دارای نقطه ضعف یا محکوم به زندان نسبت دهند تا دامن نظام از آن کارهای خلاف مبرّا گردد. در قضیه قتلهای زنجیرهای نیز افرادی از هر دو جناح سیاسی چنین پیشنهادی به جناب آقای خاتمی دادند که خوشبختانه مورد قبول واقع نشد و ایشان اعلام حقیقت را بر هر مصلحتی ترجیح دادند و موجب سرفرازی خود و افتخار مردم ایران گردیدند. انشاءالله موفق باشید.»
آیتالله منتظری در ۱۷ مهر ۱۳۶۵ در نامهای مفصل خطاب به امام خمینی نوشت: «سپاه در وقت حج یک کار غلط ناروا انجام میدهد و از ساکهای حدود صد نفر حجاج پیرمرد و پیرزن بدون اطلاع آنان سوءاستفاده میکند به نحوی که در عربستان در وقت حج آبروی ایران و انقلاب را بردند و آقای کروبی ناچار شد از ملک فهد طلب لطف کند، لابد حضرتعالی شنیدهاید؛ آن وقت در همان کشور بعضی زمزمه راه میاندازند که خوب است بگوییم از طرف سید مهدی هاشمی بوده و یک نفر از شش نفر افراد سپاهی که متصدی این کار غلط بودهاند آمد نزد من و به من گفت مسئول من در سپاه اصرار میکند که بگویم از طرف سید مهدی هاشمی این کار انجام شده و در مجلس و هیأت دولت و محافل دیگر هم شایع کردند، اینک آنان که در سپاه این کار غلط را انجام دادهاند و در وقت حج آبرویمان را بردند غیرقابل تعقیباند و آقای حسنی و سید مهدی هاشمی باید تعقیب و محاکمه شوند؟!»
در این نامه هیچ اشارهای به ارتباط این پاسداران با آیتالله هاشمی رفسنجانی نشده است. احمد منتظری در این باره به «ایرنا» میگوید: «آیتالله منتظری خیلی چیزها را نگفتند. یک جا هم میگویند من چیزهایی که برای دفاع بوده گفتم و نمیخواهم پردهدری کنم و در اول خاطرات مینویسند، بخشی از خاطرات، یعنی ایشان چیزهایی درباره بخشی از شخصیتهای نظام، میدانسته که رنگ خصوصی داشتهاند ولی نگفتند و برخی را هم گفتند ولی بعدها در ویراستاری حذف کردند.»
او در گفتوگو با رادیو فردا در همین باره توضیح داده «در همان زمان این مسئله مسلمی بود که همه به یکدیگر میگفتند ولی آیتالله منتظری نمیخواستند بنویسند که اینها زیر نظر آقای هاشمی بودند. در واقع از آن شش نفر، که من اسامی آنها را نمیدانم، یکی که مورد اعتماد آیتالله منتظری بود گزارش داده و گفته که ما زیر نظر ایشان کار میکردیم و الان به ما فشار میآوردند که بگوییم وصل به مهدی هاشمی هستیم. یک چنین شهادتی را آن شخص مورد اعتماد آیتالله منتظری داده، ولی اینکه آن شخص چه کسی است، فقط همینقدر میدانم که آقای شمخانی در جریان این قضایا هست. حالا درست است که آقای محسن هاشمی میگویند که ایشان تکذیب کرده، ولی این تکذیبها چیزی را نمیرساند چون چه بسا مصلحتی تکذیب کردهاند یا احتمال کمی هست که یادشان رفته باشد.»
او پیشنهاد داده «یک گروه حقیقتیاب تشکیل شود، حتی از مقامات جمهوری اسلامی باشند، به فرض مثل آقای دکتر علی مطهری. هستند نمایندگان که واقعاً بیطرف هستند و وزیرانی که مورد اعتماد هستند و مردم به آنها اعتماد دارند. یک گروه حقیقتیاب شکل دهند و بگویند مسئله این بوده و اگر اشتباهی بوده به این مسئله اعتراف شود و گفته شود. این باعث عظمت نظام و جمهوری اسلامی میشود.»
در «رنجنامه» احمد خمینی خطاب به آیتالله منتظری صراحتا نوشته شده «اولاً معروف است که این کار را هم سید مهدی هاشمی و یا ایادی ایشان انجام دادهاند. ثانیاً، آیا راهی برای کارهای انقلابی غیر از آنچه در مکه شد وجود دارد. البته اینگونه کارها گاهی بدون گیر و اشکال انجام میگیرد و گاهی لو میرود. این به معنای موافقت من با اینگونه کارها نیست ولی به طور کلی معمول اینگونه کارها همین است.»
احمد منتظری در این باره گفته که «این مطرح شده و برخی نوشتند که آنان میخواستند این مواد را در مراسم حج منفجر کنند تا به این ترتیب مقامات عربستان را بیلیاقت نشان دهند که این موضوع جعلی است. ما چیزی که نوشتیم این است که میخواستند مواد را ببرند ولی معلوم نیست برای چه میخواستند ببرند. حداقل من اطلاعی ندارم.»
علاوه بر آن، در خاطرات هاشمی رفسنجانی در ۲۰ مرداد ۶۵ بیاطلاعی او از این اتفاق مشهود است: «آقای بشارتی اطلاع داد که عربستان اعلان کرده چند نفر از حجاج ایرانی در ساکهای خود تی.ان.تی داشتهاند ... درباره کاروانی که در جده گیر افتاده و جمعی از حجاج که در ساک آنها مواد منفجره کشف و بازداشت شدهاند، پیگیری کردم. معلوم شد که حجاج بیاطلاع بودهاند. فقط رئیس کاروان میدانسته. به وزارت خارجه و اطلاعات گفتم که برای ملاقات با رئیس کاروان در حج تلاش کنند.»
هاشمی یک ماه بعد در روزنوشت ۲۹ شهریور ۶۵ نوشته: «پیش از ظهر احمدآقا و آقای ریشهری آمدند. آقای ریشهری گفت آیتالله منتظری از کشف و بازداشت مرکز و وسائل مخفی سید مهدی هاشمی ناراحتاند و میگویند این اشیاء را برای کار نهضتها لازم دارند. ولی آقای ریشهری نپذیرفته که مواد منفجره و اسناد سری دولت و وسائل جعل و ... برای این کار لازم باشد، ضمن آنکه خود نهضتها هم به او واگذار نشده است. ضمناً آیتالله منتظری این بازداشت را با اشاره من و احمدآقا میدانستهاند که کاملا اشتباه است. امام در جریان قرار دارند.»
دو روز بعد در ۳۱ شهریور احمد خمینی به دیدن هاشمی میرود و میگوید: «امام نظر قاطع دارند که گروه سید مهدی هاشمی باید طرد و تعقیب شوند. نگرانیمان این است که آیتالله منتظری سخت برنجند و ضرر کنیم. پیشنهاد کردم که برای تعدیل نظراتشان خدمت امام برسم.»
عباس سلیمینمین، رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در گفتوگو با ایرنا ادعای اطلاع هاشمی از این ماجرا را رد کرده و گفته «ایشان در آن زمان اعتقادات و رویکرد شفافی داشتند که نشان میدهد به دنبال بسط و گسترش ارتباطات با عربستان بودند و بعضاً به نوعی از عربستان حمایت میکردند که مورد انتقاد واقع میشد. بنابراین، به هیچ وجه نمیتوان رویکرد ایشان با عربستان را نظامی و خصمانه دانست؛ چنین اظهاراتی منطقی و اصولی نیست. ضمناً اگر ایشان بنا داشتند حرکتی علیه عربستان انجام دهند، از این ابزار استفاده نمیکردند. کسانی از این ابزار استفاده کردند که بنا داشتند این ماجرا مستمسکی برای ضربه زدن به نیروهای حامی انقلاب اسلامی در عربستان و خصمانه شدن روابط میان ایران و عربستان شود. چراکه مطلع بودند وسایل زائرین به وسیله دستگاه چک میشود و سعودیها آن زمان موشکافانه زائران و وسایل آنها را چک میکردند تا چیزی از طریق زائرین به آنجا انتقال پیدا نکند. در واقع اینها با علم به اینکه این مواد منفجره در عربستان کشف خواهد شد، دست به چنین اقدامی زدند. اگر آقای هاشمی بنا داشتند اقدامی علیه عربستان انجام دهند، قطعاً میتوانستند از راههای سهلتری چنین کاری کنند. مثلاً میتوانستند از طریق زمینی نیرو به عربستان بفرستند و اصلاً دست به چنین کاری نمیزدند.»
او هم سید مهدی هاشمی را عامل این اقدام میداند: «سابقه فراوانی در رابطه با انجام چنین اقداماتی داشت. به طور مثال، در رابطه با نیروهای مخالف دولت دستنشانده بحرین نیز چنین کرد؛ مخالفان دولت بحرین هیچگاه دست به اقدام مسلحانه علیه دولت نزده و نمیزنند، عمده فعالیت آنها سیاسی و فرهنگی است اما سید مهدی هاشمی، تعدادی آلات نظامی و وسایلی از جمله پوتینهایی با برند «کفش ملی» برای آنها فرستاده بود و موجب شد نیروهای حامی انقلاب اسلامی در بحرین، در سطح وسیعی سرکوب شوند. زمانی که مهدی هاشمی از سوی آیتالله منتظری به عنوان مسئول واحد نهضتهای آزادیبخش سپاه پاسداران تعیین شد، از این قبیل کارها، فراوان انجام داد.»
به گفته سلیمینمین «امروز به شکل ناشیانهای تلاش میشود باند مهدی هاشمی به عنوان یک گروه خطرناک و جانی، تطهیر شود. از آنجایی که امروز مرحوم هاشمی در قید حیات نیستند، این صحبتها را مطرح میکنند؛ چون کسی نیست که آن را تکذیب کند. اگر ماجرا واقعاً اینگونه است، چرا آن زمان که خاطرات آقای منتظری را برایش مینوشتند، این موضوع را مطرح نکردند تا آقای هاشمی به آن پاسخ دهند؟! کسانی که این موضوعات را مطرح میکنند، به دنبال تطهیر آن باند خطرناک، زیر سؤال بردن امام(ره) و اتهامزنی به دیگراناند که به نظر من عقلانی نیست.»
او هم همچون محسن هاشمی میگوید «این زائران از اهالی اصفهان بودند» و افزود «روسای یکی از کاروانها که از نزدیکان به مهدی هاشمی بودند، دست به چنین اقدامی زدند. همان زمان، بررسیها نشان داد که باند مهدی هاشمی چنین برنامهای را طراحی کرده است. به همین جهت بود که عربستان واکنش تندی به ماجرا نشان نداد؛ چراکه برای آنها مشخص شده بود گروهی این برنامه را ترتیب داده که با رهبری انقلاب زاویه دارد.»
از سوی دیگر، این ادعای احمد منتظری در حالی مطرح شده که خود او سال گذشته (٨ اردیبهشت ١٣٩٦) در اطلاعیهای که از سوی بیت آیتالله منتظری منتشر کرد، در پاسخ به گفتههای حسین دهباشی در مصاحبه با محمد نوریزاد صرفا نقش سید مهدی هاشمی را در قضیه حجاج رد کرد و گفت او فقط تا سال ١٣٦٢ عهدهدار مسئولیت واحد نهضتهای آزادیبخش سپاه بود، در حالی که جاسازی مواد منفجره در ساکهای حجاج در سال ١٣۶۵ صورت گرفته است «البته عنوان نمودن این اتهام از طرف مسئولین وقت سپاه پاسداران در آن مقطع، ناشی از ناآگاهی و بیاطلاعی نبوده است بلکه عالماً و عامداً این تهمت را به شخصی که توان دفاع از خود نداشته نسبت دادهاند تا از خود سلب مسئولیت کنند.» در این اطلاعیه هیچ اشارهای به نقش اکبر هاشمی رفسنجانی نشده است.
دیگر آنکه عیسی سحرخیز، سردبیر وقت بخش عربی خبرگزاری جمهوری اسلامی که خاطراتش از حج ۶۵ را در کانال تلگرامی خود نقل کرده، نوشته «مقامهای عربستان نمیدانستند موارد مشابه دیگری، چون کاروان حجاج نجفآباد وجود داشته یا نه...» به این ترتیب روایت محسن هاشمی رفسنجانی و سلیمینمین تائید شده که محموله از کاروان حجاج اصفهانی کشف شده است.
پیگیریهای «تاریخ ایرانی» به بخشی از کتاب «جمهوری اسلامی ایران: از بازرگان تا روحانی» ختم شد که در آن آمده «شخصی به نام رضا توکلی که خود را از اعضای سپاه پاسداران معرفی کرده بود با مدیر یکی از کاروانهای حج اصفهان تماس گرفته و از او خواسته بود که مقداری مواد منفجره در ساکهای حجاج قرار دهد. توکلی مدیر کاروان را به تهران برده و در آنجا به او اطمینان داده بودند که این کار برای حفظ منافع ایران در خارج از کشور است و از حمایت دولت برخوردار میباشد. توکلی گفته بود که خود او قبلا به عربستان سعودی خواهد رفت و موقع رسیدن هواپیمای حجاج در فرودگاه خواهد بود و مواد منفجره را تحویل خواهد گرفت و آنها را به جاهایی که باید استفاده شود خواهد فرستاد. گرچه این واقعه از طریق مذاکره بین مقامات دو کشور حل و کلیه حجاج به جز سه نفر به ایران بازگشتند ولی باعث تجدید نگرانی مقامات عربستان سعودی شد.»
جدال بر سر نقش دو هاشمی در ماجرای حج ۶۵
حجاج حامل مواد منفجره با هاشمی رفسنجانی در ارتباط بودند یا مهدی هاشمی؟
* احمد منتظری: حمل مواد منفجره از سوی ۶ پاسدار انجام شده که با آیتالله هاشمی کار میکردهاند/ ممکن است این عده خودسرانه این کار را کرده باشند و صرف اینکه با آقای هاشمی کار میکردند دلیل بر اطلاع آقای هاشمی رفسنجانی نیست/ آیتالله منتظری نمیخواستند بنویسند که اینها زیر نظر آقای هاشمی بودند/ آقای شمخانی تکذیب نکرده بلکه اظهار بیاطلاعی نمودهاند.
* محسن هاشمی رفسنجانی: آیتالله هاشمی هیچ زمانی تیم نداشتند و اینگونه کار نمیکردند. شرایطی که ادعا شده بود در سال ۶۵ زمانی است که ایشان جانشین کل قوا بوده و نیروهایی مسلح زیر نظر آیتالله هاشمی رفسنجانی کار میکردند. همان زمان هم گزارش این موضوع اعلام و معلوم شد یک گروه خودسر این اقدام را انجام داده و محل آن هم مشخص بود که کجا این اتفاق افتاده است که البته نمیخواهم این موضوع را باز کنم. در یکی از شهرهای اصفهان این اتفاق افتاده بود و حاجیان هم که رفته بودند از همان جا رفته بودند./ گفته بودند که آقای شمخانی در جریان هستند که من با او هم صحبت کردم که گفت من آن زمان یعنی سال ۶۵، آنقدر درگیر جنگ بودم که به این کارها نمیتوانستم بپردازم.
* عباس سلیمینمین: روسای یکی از کاروانها که از نزدیکان به مهدی هاشمی بودند، دست به چنین اقدامی زدند. همان زمان، بررسیها نشان داد که باند مهدی هاشمی چنین برنامهای را طراحی کرده است. به همین جهت بود که عربستان واکنش تندی به ماجرا نشان نداد؛ چراکه برای آنها مشخص شده بود گروهی این برنامه را ترتیب داده که با رهبری انقلاب زاویه دارد.
* عیسی سحرخیز: مقامهای عربستان نمیدانستند موارد مشابه دیگری، چون کاروان حجاج نجفآباد وجود داشته یا نه…
* شخصی به نام رضا توکلی که خود را از اعضای سپاه پاسداران معرفی کرده بود توکلی مدیر کاروان را به تهران برده و در آنجا به او اطمینان داده بودند که این کار برای حفظ منافع ایران در خارج از کشور است و از حمایت دولت برخوردار میباشد.
* این ادعای احمد منتظری در حالی مطرح شده که خود او سال گذشته (٨ اردیبهشت ١٣٩٦) در اطلاعیهای که از سوی بیت آیتالله منتظری منتشر کرد، در پاسخ به گفتههای حسین دهباشی در مصاحبه با محمد نوریزاد صرفا نقش سید مهدی هاشمی را در قضیه حجاج رد کرد و در آن هیچ اشارهای به نقش اکبر هاشمی رفسنجانی نشده است.
http://tarikhirani.ir/fa/news/30/bodyView/6471
|
نظر شما :