خاطرات دیپلمات ایرانی از حج خونین
مهدویکنی چه نظری درباره مدیریت کعبه توسط ایران داشت؟
تاریخ ایرانی: در روزهایی که جان باختن ۴۶۵ نفر از حجاج ایرانی در فاجعه منا و تشدید اختلافات ایران و عربستان بر سر سیاستهای منطقهای، روابط تهران و ریاض را بیش از پیش تیره کرده، انتشارات خاطرات وابسته سیاسی سفارت ایران در جده در اوایل انقلاب، پردههای دیگری از مناسبات پرفرازونشیب دو کشور را نشان میدهد.
پرویز افشاری که دهم مهرماه ۱۳۵۹ با سمت کارآموز سیاسی و با حقوق ماهیانه ۳۹۵۰ تومان به استخدام وزارت خارجه درآمد، پس از ۳ ماه فعالیت در اداره گذرنامه و روادید و ۳ ماه دیگر در اداره کل امور مالی، به اداره اول سیاسی منتقل و مسئول میز عربستان شد. ۱۶ ماه در این سمت ماند و پس از آن عازم مأموریت ثابت در سفارت جمهوری اسلامی ایران در جده شد. خاطرات ۳۴ سال خدمت او در وزارت خارجه در کتاب «سفیر بدون سفارت، وکیل بدون موکل» آمده که شرح ماموریتهای او در عربستان، عراق، کانادا، مالزی، قزاقستان و…است. افشاری در چهارم مرداد ۱۳۶۱ تقریباً یک ماه پس از درگذشت ملک خالد و آغاز پادشاهی ملک فهد از مسیر دمشق عازم جده شد.
با تاریخچهای که افشاری نوشته، روابط سیاسی ایران و عربستان به سال ۱۳۰۷ باز میگردد؛ دو سال بعد سفارت ایران در عربستان دایر و سفیر ایران در مصر به عنوان سفیر اکردیته در عربستان تعیین شد. در سال ۱۳۱۱ امیرفیصل ولیعهد عربستان سفر ۸ روزهای به ایران داشت و با رضاشاه ملاقات کرد. در بحبوحه جنگ جهانی دوم درگیریهایی بین شیعیان عربستان و مقامات این کشور به وقوع پیوست که موجب نگرانی مقامات ایرانی شد. قطع گردن یکی از حجاج ایرانی به نام ابوطالب یزدی به بهانه بیحرمتی به مکه مکرمه موجب تیرگی و در نهایت قطع روابط سیاسی به مدت ۴ سال گردید تا اینکه در سال ۱۳۲۶ و به دنبال سفر هیات حسن نیت عربستان به ایران رابطه دو کشور مجدداً برقرار شد و علیرغم رقابت ایران و عربستان در زمینههای مختلف، روابط حسنه تا سال ۱۳۵۷ ادامه یافت.
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران فرازوفرودهایی در روابط دو کشور به وجود آمد. سعودیها که از سیاستهای دولت انقلابی ایران در قبال جنبشهای آزادیبخش و برگزاری تظاهرات برائت از مشرکین نگران بودند، درصدد مقابله به مثل برآمده و با آغاز جنگ تحمیلی حمایتهای گستردهای از عراق به عمل آوردند که همین امر بر شدت تیرگی روابط افزود و با کشته شدن حدود ۳۶۵ نفر از حجاج ایرانی در مراسم حج سال ۱۳۶۶ و حمله تظاهرکنندگان ایرانی به سفارت عربستان در تهران که منجر به کشته شدن الغامدی مأمور رمز این سفارت گردید، روابط دو کشور در اردیبهشتماه ۱۳۶۷ به طور یکجانبه از جانب سعودیها قطع شد. قطع روابط به مدت ۳ سال ادامه داشت اما پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و برقراری آتشبس بین ایران و عراق و اشغال کویت توسط عراق زمینههای نزدیکی دو کشور را فراهم کرد و در نهایت روابط سیاسی دو کشور مجدداً در ۲۷ اسفند ۱۳۶۹ برقرار شد.
چند ماه بعد از ورود افشاری به جده، وزارت خارجه، فخری رئیس نمایندگی ایران را تعویض و علاءالدین بروجردی را که به زبان عربی آشنا بود به عنوان کاردار به عربستان فرستاد. به گفته افشاری، اشکال عمده شیوه مدیریتی بروجردی در این بود که «جو سفارتخانه و به ویژه عربستان را همانند فضای ایران تلقی و کارهای تبلیغاتی مرسوم در ایران را در جده نیز انجام میداد که سعودیها بارها به این قبیل اقدامات اعتراض کرده، اما سفارت به کار خود ادامه داده و ما نیز در این کار وی را یاری میکردیم.» پس از پایان حج تمتع سال ۱۳۶۱ و بازگشت حجاج ایرانی، روابط دو کشور تیرهتر شد. سعودیها که بروجردی را عامل تشدید فعالیتهای سفارت میدانستند زمزمه اخراج او را مطرح کردند و چون انتظار آنها برآورده نشد تصمیم به اخراج وی گرفتند. اصرار وزارت خارجه ایران بر ابقای بروجردی به جایی نرسید و تنها به دلیل وضع حمل همسرش، اخراج او با چند ماه تأخیر صورت گرفت.
با اخراج بروجردی یکی از معاونان اداره اول سیاسی به نام حسین صادقی چهاردانگه به عنوان سرپرست سفارت عازم جده شد و او هم به دلیل مخالفت سعودیها بعد از مدتی به تهران برگشت و بعد از آن تهران، مجتبی هاشمی را به عنوان کاردار به عربستان فرستاد که به نوشته افشاری «اگرچه فردی متین و مأخوذ به حیا بود، اما در امور سیاسی و دیپلماتیک تجربه کافی نداشت که همین امر به علاوه عدم تسلط وی به زبان خارجی مشکلات فراوانی را در داخل سفارت به وجود آورد. برخی از اعضای سفارت از همکاری با او خودداری کردند و درگیری مختصری در سفارتخانه رخ داد، به نحوی که تعدادی از کارمندان سفارت به مرکز احضار شدند.»
انتقاد یزدی از هاشمی و گلایه مهدوی کنی از گروگانگیری
علاوه بر موسم حج تمتع که تعداد زیادی از مسئولان به جده سفر میکردند در دیگر فصول سال هم مقامات مختلفی به این شهر میرفتند که سفارت مجبور به پذیرایی از آنها بود. افشاری خاطراتی نقل کرده از همراهی با مقامات ارشد کشور در این سفرها: «به یاد دارم شبی آقای شیخ محمد یزدی را که در آن زمان نائب رئیس مجلس شورای اسلامی بود با اتومبیل به ساحل دریای سرخ برده و کمی از اوضاع مجلس برای ما صحبت نموده و از نحوه مدیریت آقای هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس انتقاد به عمل میآورد. همچنین مرحوم محمدرضا مهدوی کنی از جمله روحانیونی بود که به مکه مشرف شده و به اتفاق اعضای سفارت طواف کعبه را با او به جای آوردیم. پس از قرائت دعای کمیل یکی از همکاران خطاب به آقای کنی گفت: حاج آقا چه خوب بود که خانه کعبه در ایران قرار داشت و ما میتوانستیم از آن محافظت کنیم. آقای کنی با حالت کنایهآمیزی رو به این همکار نموده و گفت: اگر ما بتوانیم حرم امام رضا(ع) در مشهد را به این پاکیزگی نگهداریم، همت کرده و همین امر برای ما کافی خواهد بود. آقای کنی همچنین ادامه گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی در ایران را به ضرر مصالح مملکتی میدانست.»
عدم صدور روادید حج عمره برای بسیاری از مقامات ردهبالای مملکتی به ویژه روحانیون سرشناس، عاملی شد تا ایران با اخراج یکی از دیپلماتهای ارشد این کشور دلخوری خود را از این موضوع و نیز حمایت ریاض از رژیم صدام در جریان جنگ تحمیلی نشان دهد. به نوشته افشاری «در یکی از روزهای ماه مبارک رمضان، از مرکز به سفارت دستور داده شد از آنجا که کاردار عربستان در تهران مرتکب اعمال خلاف عفت شده و با زنان متعددی رابطه نامشروع و خلاف عرف دیپلماتیک دارد، پیشنهاد میشود دولت عربستان اقدام مقتضی جهت حل این مشکل اتخاذ نماید؛ مفهوم دیپلماتیک این درخواست چیزی جز تقاضای تعویض کاردار نبود. از طریق تشریفات وزارت امور خارجه عربستان تقاضای ملاقات فوری با وزیر خارجه به میان آمد و عصر یک روز جمعه در معیت طارمی کاردار سفارت با سعود الفیصل وزیر امور خارجه در منزل شخصی ایشان ملاقات کردیم. پس از طرح موضوعات عمومی، من از اتاق ملاقات بیرون آمده و کاردار موضوع تلگراف را به اطلاع سعود الفیصل رسانید. وزیر خارجه عربستان ضمن انکار این موضوع، قول پیگیری آن را داد.»
پس از ناکامی در اخراج کاردار، مسئولان وزارت امور خارجه به بهانه اعمال خلاف شئون دیپلماتیک و عمدتاً جاسوسی احمد ابوبطین، کنسول و نفر دوم سفارت این کشور در تهران را که همسری ایرانی داشت اخراج کرد و عربستان هم قمی، سرکنسول ایران در جده را عنصر نامطلوب معرفی کرد و خواستار خروج او از خاک عربستان در مدت معین شد.
اما اتفاقی که روابط تهران و ریاض را به اغما برد، کشتار ۳۶۵ نفر از حجاج ایرانی در مکه در سال ۱۳۶۶ بود. در این سال مسئولان بعثه ایران اقدامات گستردهای را برای انجام تظاهرات تدارک دیدند و عدهای سازمانیافته، تظاهرات حجاج را به طرف مسجدالحرام هدایت کردند که در منطقهٔ حجون با نیروهای امنیتی عربستان مواجه شدند. حدود ۳۶۵ نفر زن و مرد ایرانی در اثر تیراندازی نیروهای سعودی و ازدحام جمعیت و پرتاب از روی پل کشته شدند. در اعتراض به کشتار حجاج ایرانی، سفارت عربستان در تهران مورد حمله قرار گرفت و مأمور رمز آن کشته شد. چند ساعت بعد از تهران دستور معدوم کردن کلیه اسناد سفارت رسید که به روایت افشاری «بلافاصله دست به کار شده و کلیه پروندههای محرمانه را با روشن کردن آتش در داخل بشکه بزرگی در زیرزمین سفارت معدوم کردیم. دود ناشی از این اقدام موجب تحریک محافظان سعودی سفارت و مسئولان امنیتی گردید و متعاقب آن، تهدیدات تلفنی آغاز شد و ما خود را برای دفاع از سفارت که جزو خاک ایران به شمار میآمد، آماده کردیم که خوشبختانه اتفاق خاصی رخ نداد.»
در پی کشتار حجاج ایرانی رابط دو کشور بیش از پیش تیره شد و حجتالاسلام مهدی کروبی سرپرست حجاج ایرانی را از عربستان اخراج کردند. کاردار سفارت به تهران رفت و افشاری مسئولیت سفارت ایران را برعهده گرفت. اولویت نخست را به شناسایی و انتقال بقیه اجساد فاجعه مکه اختصاص داد و مقدمات عزیمت اعضای خانواده آنها به جده را فراهم کرد و پس از مدتی جنازه آنها به ایران منتقل شد. پس از آن افشاری نیز به دلیل خستگی ناشی از طولانی شدن مأموریت و عدم خوشبینی به آینده روابط دو کشور تقاضای خاتمه مأموریت داد که در اوایل اسفند ۱۳۶۶ به ایران بازگشت. اما برخلاف میل باطنی بار دیگر در اداره اول سیاسی و به عنوان مسئول میز عربستان مشغول به کار شد و در شرایطی که روابط دو کشور قطع شده بود به مدت ۲.۵ سال در این سمت ماند.
دوره حضور افشاری در عربستان برای او کمهزینه نبود، چراکه مخالفتهای او با تحلیلهایی از این دست که باید جنگ را تا سقوط رژیم صدام و دیگر دولتهای خلیج فارس ادامه داد به مخالفت او با ادامه جنگ تعبیر شد و عدهای از کارمندان از طریق کانالهای ارتباطی خود گزارشهایی درباره اتخاذ مواضع ضد نظام توسط او به مرکز ارسال میکردند. مقصد بعدی افشاری بغداد بود که پس از برقراری مجدد روابط سیاسی ایران و عراق عازم آنجا شد و تا سال ۱۳۹۲ با ماموریتهای مختلف در وزارت خارجه ماند و بازنشسته شد. وزارتخانهای که با کراوات واردش شد و به زودی در دوره محمدعلی رجایی کراوات را کند و ماند تا در دوره وزارت ظریف به ۳۴ سال خدمت دیپلماتیک پایان دهد.
***
سفیر بدون سفارت، وکیل بدون موکل
خاطرات پرویز افشاری
انتشارات کویر
چاپ اول، ۱۳۹۴
۲۵۵ صفحه
۱۶ هزار تومان
نظر شما :