کنسرت آزادی روی صحنه استبداد
موسیقی چگونه صدای مشروطه شد؟
تاریخ ایرانی: سرآغار بسیاری از تحولات تاریخ معاصر ایران را باید در انقلاب مشروطه سراغ گرفت؛ از تأسیس مجلس گرفته تا رواج قانون و پاگرفتن سلطنت مشروطه. بعضی از این تحولات سیاسی که از ابتدا جزو خواسته انقلابیون بود، زود به بار نشست. تأثیر انقلاب بر هنر و فرهنگ اگرچه به سرعت رخ نداد، اما اتفاق افتاد. یکی از بارزترین این تغییرات در موسیقی بود؛ هنری که به واسطه ذات پرهیجانتر و صدای شنیدنیترش بیشتر خود را نشان داد. تاثیری که البته دوطرفه بود. در این دوره، موسیقی برای نخستین بار به صدای انقلاب و اعتراض مردم تبدیل شد؛ رویدادی که تا پیش از آن در تاریخ این هنر سابقه نداشت. در نبود رسانههای صوتی، صدای آهنگسازان و تصنیفسرایان خوشقریحه انقلابی به صدای مردم معترض و چکیدهای از درخواستهای آنها و همینطور وسیلهای برای تحریک آنها علیه حکومت استبدادی تبدیل شد. تحولی که پس از مشروطه و در دیگر رویدادهای ملی و میهنی به یک روند تبدیل شد. از طرف دیگر انقلاب مشروطه نه فقط با وارد کردن مفاهیم تازهای مثل آزادی و وطندوستی به موسیقی مردم کوچه و خیابان، محتوای موسیقی مردمی را تغییر داد که موسیقیدانان درباری را که تا پیش از آن در قید اربابان شازده و اعیانشان بودند، رها کرد و آنها، دانش موسیقایی و صدای سازهایشان را به میان مردم آوردند. علاوه بر اینها در سایه فضای باز و وفور اندیشههای نویی که حاصل شده بود، زمینههای تغییر و اصلاح در خود موسیقی ایرانی ـ هرچند اندک ـ پدید آمد؛ تاثیراتی که به مرور و پس از هیجانات دوره مشروطهخواهی خود را نشان داد. بررسی تاثیرات متقابل انقلاب مشروطه و موسیقی ایرانی، شاید از خلال مرور رویدادهای مرتبط با سه نام بزرگ این دوره یعنی عارف قزوینی، درویشخان و ارکستر انجمن اخوت بهتر درک شود.
عارف؛ تصنیفساز بزرگ مشروطه
«نه تنها فراموش نخواهم کرد، بلکه معاصرین دوره انقلاب نیز هیچوقت از خاطر دور نخواهند داشت که وقتی من شروع به تصنیف ساختن و سرودههای ملی و وطنی کردم، مردم خیال میکردند که باید تصنیف برای فاحشههای درباری یا «ببریخان» گربه شاه شهید ساخته شود.» این نوشته عارف قزوینی در مقدمه دیوان اشعارش، گویای وضعیتی است که موسیقی مردمی و مهمترین فرم آن یعنی تصنیف پیش از دوره انقلاب مشروطه داشت. ابوالقاسم عارف قزوینی، انقلابی پرشور و وطندوستی خوشزبان بود که جاودانهترین تصانیف دوره مشروطه را ساخت. تا پیش از مشروطه و آغاز کار تصنیفسازانی مثل او، تصنیف فرمی کوچه بازاری و غیروالا شناخته میشد که غیر از گهگاه محتوای عاشقانهاش، معمولاً پر بود از هجو و کلمات رکیک. به همین دلیل، اساتید بزرگ موسیقی آن روز، اگر تصنیفی هم میساختند، نامشان را بر آن نمیگذاشتند. احتمالاً به همین دلیل هم ایرج میرزا جایی برای تحقیر عارف، او را نه شاعر بلکه تصنیفساز خطاب کرده است. شاید عارف نه شاعر بزرگی بود و نه آهنگسازی زبردست، اما به دلیل مهارت توامانش بر شعر و موسیقی و آشناییاش با فرهنگ مردمی توانست پلی میان مردم و روشنفکران مشروطهخواه باشد. همانطور که خودش هم نوشته است: «اگر من هیچ خدمتی دیگر به موسیقی و ادبیات نکرده باشم، وقتی تصنیف وطنی ساختهام که ایرانی از ده هزار نفر، یک نفرش نمیدانست وطن یعنی چه، تنها تصور میکردند وطن، شهر یا دهی است که انسان در آنجا زاده شده باشد...»
عارف پرشور که در روزهای صدور فرمان مشروطه، تقریباً ۲۵ ساله بود، احساسات وطنپرستانه و ضدسنتیاش را با زبانی ساده برای خلق تصانیف انقلابی به کار میگرفت. روحالله خالقی در کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» مینویسد: «تصانیفی که عارف درباره وضع اجتماعی روز میساخت، با صدای ملیح و دودانگش در یکی دو محله میخواند، به سرعت دهان به دهان میگشت و به همه جا میرسید، در مجالس دوستانه خوانده میشد و حتی شهر به شهر میرفت.»
عارف حدود ۲۰ تصنیف ساخت که آنها را میتوان یک دوره تاریخ گویای ۱۵ ساله اول مشروطیت ایران دانست. این آثار با تصنیف «ای امان از فراغت امان» شروع میشود که آن را به مناسبت ورود آزادیخواهان به تهران در دستگاه «شور» ساخت و تصنیف «گریه را به مستی بهانه کردم» در دستگاه «دشتی» نوشت که به خاطر آن دستور دستگیریاش صادر شد. تصنیف ابوعطای «دل هوس سبزه و صحرا ندارد» در اعتراض به محمدعلی میرزا در قصد تصاحب مجدد سلطنت، «هنگام می» در آواز دشتی به مناسبت افتتاح دوره دوم مجلس شورای ملی، «ننگ آن خانه که مهمان ز سر خوان برود» در آواز دشتی به مناسبت اخراج مورگان شوستر آمریکایی از ایران، «جان برخی آذربایجان باد» در آواز دشتی در جواب تفرقهافکنان در آذربایجان، «گریه کن که گر سیل خون گری ثمر ندارد» در آواز دشتی به مناسبت مرگ کلنل محمدتقیخان پسیان، «ای دست حق پشت و پناهت بازآ» در دستگاه شور برای سید ضیاء، «چه آذرها به جان از عشق آذربایجان دارم» به یاد ستارخان و باقرخان، «باد خزانی زد ناگهانی، کرد آنچه دانی» در دستگاه شور برای آذربایجان از دیگر تصانیف مهم ملی ـ میهنی عارفاند.
یکی از معروفترین تصانیف عارف، تصنیف «هنگام می» یا «از خون جوانان وطن» است که تا امروز هم جایگاه خود را به عنوان یک تصنیف وطنی حفظ کرده است. عارف این تصنیف را با مطلع «هنگام می فصل گل و گشت چمن شد» در سال ۱۲۸۸ خورشیدی و پس از بازگشایی مجلس دوم ساخت و بعدتر و آنطور که خود در دیوانش آورده به واسطه علاقهای که حیدرخان عمو اوغلی مشروطهخواه به این تصنیف داشت، اثر را به یاد او ثبت کرد. معروف است که خود عارف آن را با سهتار اجرا میکرد. تصنیفی که پس از گذشت تقریباً ۱۱۰ سال، بارها توسط خوانندگان مختلف خوانده شده و تبدیل به یکی از تصانیف اعتراضی موسیقی ایران شده است.
عارف این تصنیف و ساختههای دیگرش را بارها و در سالهایی مثل گراندهتل، سالن سینما فاروس لالهزار و همینطور چند کنسرت عمومی دیگر در اسفند ۱۳۰۳ در تبریز روی صحنه برد. خالقی که در کودکی در سالن گراندهتل شاهد یکی از این اجراهای عارف همراه با نوازنده تار معروف «شُکری» بوده، به خوبی مهارت او را در ساخت و اجرای تصانیفش و تاثیری که این تصانیف بر شنوندگان داشته، توصیف میکند. به گفته خالقی کار تصنیفسازی پس از عارف به دو بخش تفکیک شد؛ شعرایی مثل ملکالشعرای بهار یا وحید دستگردی اشعار اینگونه تصانیف را سرودند و موسیقیدانهایی مثل درویشخان آهنگ آنها را ساختند.
درویشخان؛ موسیقیدان آزادیخواه
درویشخان یا همان غلامحسین درویش، بزرگترین موسیقیدانی است که در سالهای مشروطه و پس از آن آثاری مرتبط با وطندوستی و آزادی ساخت و مهمتر از آن کنسرتهای مختلفی را در این زمینه اجرا کرد. از آنجا که او همچون عارف قزوینی، اهل شاعری یا ترانهسرایی نبود، معدود آثار باکلامی از او در این زمینه باقی مانده و بیشتر آنها شامل «پیشدرآمد» و «رِنگ» است که در کنسرتهای عمومی و معمولاً در جمع آزادیخواهان اجرا میکرد. البته او آثار مختلفی دارد که با سرودههای اجتماعی ملکالشعرای بهار رنگ اعتراضی به خود میگرفت.
علاوه بر ساخت آثار مرتبط با انقلاب و وطندوستی، درویشخان را میتوان نمونهای بارز از موسیقیدانانی دانست که افکار آزادیخواهانه بر زندگی شخصیاش هم تأثیر گذاشت. موسیقیدانانی که در سایه همهگیری افکار آزادیخواهانه برای نخستین بار توانستند از دربار بیرون بخزند، موسیقی جدیشان را در بیرون دربار و خانههای اعیانی اجرا کنند و آزادانه نخستین آموزشگاههای عمومی موسیقی را ترتیب دهند. ساسان فاطمی در کتاب «پیدایش موسیقی مردمپسند» درباره آنها مینویسد: «پس از مشروطیت که موسیقیدانان توانستند از یوغ اربابان اشرافی خود رهایی یابند و کوشیدند زندگی مستقلی داشته باشند، گرایش شدیدی به فردیت در حوزه موسیقی پدیدار شد. مفهوم رمانتیک «هنرمند خلاق» که بر فراز طبقات اجتماعی قرار دارد و با امضای اثرش خود را جاودانه میسازد، همه را شیفته کرده بود.»
درویشخان در سالهای صدور فرمان مشروطه، جوانی سی و چند ساله بود. او از ۱۰ سالگی به شعبه موسیقی مدرسه نظام وابسته به دارالفنون رفت و در جلسات درس اساتید بزرگ آن زمان، یعنی میرزا عبدالله و برادرش آقا میرزا حسینقلی ـ از موسیقیدانان دربار ناصرالدین شاه ـ حاضر شد. او که شاگرد ممتاز آقاحسینقلی بود، پیش از مشروطه به شعاعالسلطنه پسر مظفرالدین شاه معرفی شد و کمی بعد به نوازنده خاص او یا به قول آن زمان «عمله طب خاصه» درگاه او تبدیل شد. پس از آنکه شعاعالسلطنه به عنوان والی، راهی فارس شد، درویشخان هم بالاجبار به شیراز مهاجرت کرد و در آنجا به امر شاهزاده با دختر یکی از خانواده شیرازی ازدواج کرد. درویشخان روزی در مجلسی غیر از دستگاه شاهزاده ساز زد و وقتی خبر به شعاعالسلطنه رسید، دستور داد تا انگشتان دستش را قطع کنند. اما ماجرا با وساطت کمالالسلطنه ـ پدر ابوالحسن صبا ـ فیصله پیدا کرد.
پس از این ماجرا درویشخان به تهران بازگشت و آموزشگاهی دایر کرد. این خبر به شعاعالسلطنه رسید و او باز هم خشمگین درویش را به حضور طلبید. درویشخان این بار به سفارت انگلستان رفت و در آنجا بست نشست. خالقی در کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» به تفصیل به ماجرای بستنشینی او در سفارت انگلستان، ساز زدنش برای سفیر و همسرش و گفتوگوی او با سفیر این کشور که «درست است که سیهچردهام، اما برده نیستم» اشاره کرده است. در نهایت منشی سفارت برای شعاعالسلطنه نامهای نوشت و درویشخان برای همیشه از قید ملازمت شازده رها شد.
درویشخان با عارف قزوینی و به واسطه او با «انجمن اخوت» آشنا شد. همکاری او با انجمن اخوت، مهمترین حلقه اتصال او با انقلاب مشروطه است. درویشخان که خود به تازگی از قید ملازمت یک شاهزاده قاجاری رهایی یافته بود، به عنوان رهبر ارکستر انجمن اخوت با اعضای مشروطهخواهش نقش ایفا کرد. غیر از کنسرتهای درویشخان با انجمن اخوت در تهران، او در سال ۱۲۸۸ خورشیدی همراه چند هنرمند سرشناس دیگر یعنی حسین طاهرزاده، باقرخان رامشگر، اقبال آذر و عبدالله دوامی و به درخواست مشروطهخواهان برای سه شب کنسرتی در شهر رشت برپا کردند. این گروه برای ضبط صفحه از روسیه عازم لندن بودند و چند روزی در این شهر توقف کردند. چند عکس معروف هم از این گروه باقی مانده است؛ گروهی که سفر آنها الهامبخش علی حاتمی برای ساخت فیلم «دلشدگان» بود.
کنسرتهای درویشخان محدود به کنسرتهای مرتبط با مشروطهاش نمیشد، او احتمالاً از نخستین هنرمندانی بود که کنسرتهایی با اهداف اجتماعی روی صحنه برد که تعدادی از آنها با ارکستر انجمن اخوت بود. کنسرت برای ایجاد مدرسه فرهنگ، کنسرت به نفع حریقزدگان آمل، کنسرت برای ایتام بیبضاعت مدارس ملی، کنسرت برای بازسازی خرابیهای آتشسوزی بازار، کنسرت برای غارتشدگان ارومیه از جمله این برنامهها بود. او کنسرتی در سفارت روسیه به نفع قحطیزدگان روسیه ترتیب داد که وزارت جنگ طی نامهای در اردیبهشت سال ۱۳۰۱ از او قدردانی کرد.
انجمن اخوت، نخستین ارکستر عمومی
نخستین ارکستر بزرگ مردمی را باید «ارکستر انجمن اخوت» دانست که در دوره انقلاب مشروطه و تا سالهای پس از استبداد صغیر در تهران آثاری را اجرا میکرد. انجمن اخوت به همت جمعی مشروطهخواه در خانه علیخان ظهیرالدوله سیاستمدار میانهرو برپا میشد که در نزدیکی مجلس شورای ملی قرار داشت. ساسان سپنتا در این زمینه مینویسد: «بعد از صدور فرمان مشروطیت، محمدعلی شاه بدون دعوت از نمایندگان مجلس تاجگذاری کرد و از همان ابتدا خصومت او با مشروطیت آشکار شد... این موضوع تجمع گروهها را فراهم کرد... نوازندگان از آن محیط اجتماعی به سرعت استفاده کرده و به تشکیل کنسرتهایی در فضای باز اقدام کردند.» ارکستر درویشخان در انجمن اخوت که بیشتر اعضای آن روشنفکران و تحصیلکردگان آن زمان بودند، به همین ترتیب تشکیل شد. ارکستر انجمن آغاز یک حرکت نوآورانه در موسیقی ایران بود، ترکیبی تازه از سازهای ایرانی و فرنگی که بعضی از آثار به فرمهای غربی مثل مارش و پولکا نوشته میشدند. این برای نخستین بار بود که این فرمها، در موسیقی ایرانی به کار گرفته میشود.
به گفته خالقی یکی از نخستین کنسرتهای عمومی انجمن در باغی در حومه شهر تهران آن زمان، باغ «بهجتآباد» ـ در حوالی میدان ولیعصر(عج) امروزی ـ و به مناسبت تولد حضرت علی(ع) ترتیب داده شد که برای تمام روز ادامه داشت. یکی از معروفترین تصانیف این اجرا، تصنیف «مولود نبی» ساخته علیاکبر شیدا در دستگاه «سهگاه» بود. شیدا که مهمترین تصنیفساز دوره قاجار تا پیش از عارف بود ـ احتمالاً در همان سال صدور فرمان مشروطه درگذشت ـ با این ارکستر بزرگ هم همکاری داشت.
دیگر آثاری که ارکستر اجرا میکرد، شامل پیشدرآمدها و رِنگهای درویشخان و دیگر تصنیفهای شیدا و دیگران میشد. در ارکستری که تعداد نوازندگانش به ۲۰ نفر هم میرسید، غیر از خود درویشخان که رئیس ارکستر بود، بهترین نوازندگان و خوانندگان زمانه در این اجراها شرکت داشتند. نکته جالب آنکه بیشتر اعضای ارکستر نه فقط در همان زمان که بعدها نامهای بزرگی در موسیقی ایران شدند؛ علینقی وزیری و سالار معزز یا همان غلامرضا مینباشیان از جمله آنها بودند.
بیشتر نوازندگان گروه در شعبه موسیقی نظام درس خوانده و بعضی شاگردان خانواده میرزاعبدالله و میرزا حسینقلی بودند. دکتر مهدی منتظمالحکما و حسین هنگآفرین، نوازندگان سهتار از شاگردان خاص میرزاعبدالله، مشیر همایون، غلامرضا سالار معزز و یوسف فروتن نوازندگان پیانو، ارفعالملک، یوسفخان صفایی، یحییخان قوامالدولهای، فخامالدوله، علینقی وزیری، اسماعیل قهرمانی، شکرالله معروف به شکری و حاج غلامرضا معروف به گاوی در ارکستر اخوت تار میزدند. حسین اسماعیلزاده کمانچهکش، تقی دانشور (اعلمالسلطان)، رکنالدینخان، حسامالسلطنه و حشمت دفتر نوازندگان ویلن بودند و حاجیخان ضرب و رضاقلیخان نوازنده ضرب بودند که رضاقلیخان گاهی آواز هم میخواند. نایب اسدالله معروف به نایب و شاهیدی نوازندگان نی و ناصر سیف، میرزا حسین ساعتساز و سیدحسین طاهرزاده خوانندگان ارکستر بودند.
نه فقط اجرای موسیقیها و نمایشهایی با مضامین مخالفت با استبداد که عضویت بسیاری از مشروطهخواهان شناخته شده هم باعث شد تا خانه ظهیرالدوله و مقر انجمن، همزمان با به توپ بستن مجلس خراب شود و اشیا، اثاثیه و کتابهای گرانقیمت خانه به غارت برود. پس از انهدام و غارت مقر انجمن اخوت، جلسات و گردهماییها و کنسرتهای آنها تقریباً تعطیل شد و جلسات و کنسرتهای مخفیانه به باغهای شخصی اعضای انجمن در حومه پایتخت محدود شد. بااینحال صدای ارکستر انجمن همچون دیگر صداهای مخالف استبداد، در دوره یکساله استبداد صغیر، کاملاً خاموش نشد. پس از فتح تهران در تیرماه ۱۲۸۸، این صدای ارکستر انجمن اخوت بود که تبدیل به صدای انقلاب مشروطه شد.
با فتح تهران به دست مشروطهخواهان، انجمن اخوت «جشن نصرت ملی» را با هدف جمعآوری اعانه برای مجروحان و خانوادههای مجاهدان در همان محل مخروبه انجمن برپا کرد. ارکستر انجمن این جشن آزادیخواهانه را بسیار باشکوهتر کرد. مارش بهجت که علینقی وزیری آن را برای ارکستر انجمن ساخته بود هم محصول همین دوران است. در این اجرا، مدالی هم توسط ظهیرالدوله به رسم یادبود، به نوازندگان ارکستر و بعضی مشروطهخواهان اهدا شد.
آنچه از پیوند میان موسیقی و اعتراض از دوره انقلاب مشروطه آغاز شده بود، با مرگ عارف و درویشخان و دیگر انقلابیون آن روزگار تمام نشد، بلکه این سنت تازه، ادامهدار شد. ساخت آثاری اجتماعی متنوع مثل «سمفونی نفت» وزیری، «ای ایران» روحالله خالقی یا «مرغ سحر» مرتضی نی داوود از بارزترین این تاثیرات بود؛ آثاری که در ۷۰ سال بعد و انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ بسیار متنوعتر شد. علاوه بر این، انقلاب مشروطه با پیامهای تازهاش برای شکستن سد سنت راه را برای تغییرات در فضای بسته موسیقی ایران فراهم کرد. نتنویسی به شیوه امروزی، آهنگسازی و ارکستراسیون به شیوههای غربی و حضور زنان خواننده و نوازنده در موسیقی ایرانی، از جمله این تغییرات آهسته و پیوسته بود.
***
عارف قزوینی، درویشخان و ارکستر انجمن اخوت، از جمله مهمترین اسامی مرتبط با موسیقی در دوره مشروطه هستند. از افراد و موسیقیدانان این دوره، عکسهای زیادی وجود ندارد و اینها تصاویر کمتر دیدهشدهای است از این گروه و افراد مرتبط با موسیقی این دوره. عکسها متعلق به موزه موسیقی ایران است و محمدرضا شرایلی، پژوهشگر موسیقی افراد داخل عکسها را شناسایی و تفسیر کرده است.
پایین عکس نوشته شده: «رضاقلی» عکاس انجمن اخوت به تاریخ شهر جمادیالاُخرای ۱۳۲۵ قمری. این تاریخ یعنی حدود تیرماه سال ۱۲۸۶ خورشیدی و حدود ۱۱ ماه پس از صدور فرمان مشروطه. بنابراین این عکس احتمالاً یکی از قدیمیترین عکسهای موجود از ارکستر انجمن اخوت است. عکس همانند بیشتر عکسهای موجود از ارکستر انجمن، در یکی از باغهای تهران یا اطرافش که متعلق به اعضای انجمن بوده گرفته شده است. از میان نوازندگان انجمن یا دیگر مشروطهخواهان، افراد چندانی قابل شناسایی نیستند، اما به نظر میرسد، فردی که لباس سفید بر تن و عینکی سیاه به چشم دارد و در سمت راست عکس با ویلنی در دستش ایستاده، حسین هنگآفرین است. بعید نیست، فرد دیگری که با لباس سفید در میانه عکس، رو به عکس نشسته است و عینکی سیاه به چشم دارد، یوسفخان صفایی، نوازنده نابینای تار و از دوستان نزدیک ظهیرالدوله باشد. آنطور که از نحوه نشستن نوازندگان و مخاطبان کنسرت برمیآید، این عکس در تنفس میان اجرای قطعات گرفته شده. سازهای ارکستر متنوع است و غیر از سازهای ایرانی مثل تار، تنبک و کمانچه سهسیم، در عکس سازهای غربی مثل ویلن و کنترباس هم در ارکستر حضور دارند. یک نکته جالب درباره این عکس، غیر از تاریخ آن و تنوع سازها، نحوه نشستن ارکستر و حضار است. سنت موسیقی قاجار، سنت موسیقی مجلسی بوده است. به این ترتیب که چند نوازنده محدود در میانه جمع و کنار حضار میشدند؛ برخلاف ارکسترهای غربی که نوازندگان روی سنی جداگانه و در مقابل حضار مینشستند. این عکس از آن جهت اهمیت دارد که سندی تماشایی از دوره گذار از سنت اجرای موسیقی مجلسی قاجاری به ارکسترهای غربی و مدرن به نمایش میگذارد. چرا که در این عکس، از یک طرف نوازندگان و حضار بدون فاصلهای و به سنت سابق در کنار هم نشستهاند و از طرف دیگر تنوع سازها و تعداد نوازندگان، دیگر مجلسی و کاملاً ایرانی نیست. یک جالب دیگر، حضور تعداد قابل توجه افراد معمم در عکس است که غیر از حضار، باید از خوانندگان ارکستر باشند. همانطور که تا اوایل دوره پهلوی هم بعضی از آوازخوانان معروف از معممان و روحانیون بودند و بسیاری از خوانندگان مهم ایران، مثل طاهرزاده یا ادیب خوانساری، هنرشان را از آوازخوانان اهل منبر آموخته بودند.
درویش رهبر ارکستر انجمن اخوت با نوازندگانش و جمعی از اعضای انجمن. محل و سال دقیق گرفتن این عکس مشخص نیست و ممکن است در باغ شخصی ظهیرالدوله یا یکی از باغهای دوستانش در تهران و اطرافش گرفته شده باشد. درویشخان با ابای سفید در میانه جمع و در ردیف جلو نشسته با تاری در دستش. نفر سمت چپ که عینک به چشم و ویلن در دست دارد، حسین هنگآفرین است؛ شاگرد سهتار درویشخان که ویلن را در شعبه موزیک دارالفنون و زیر نظر مسیو لومر آموخته بود. نفر سمت راست هم که سهتار در دست دارد، دکتر مهدی صلحی معروف به منتظمالحکما است؛ از بهترین شاگردان درویشخان. غیر از انواع سازهای ایرانی و فرنگی که در دست نوازندگان است، یک ارگ دستی هم جلوی اعضای ارکستر وجود دارد.
اینها جمعی از نوازندگان ارکستر انجمن اخوت هستند که در کنار علی ظهیرالدوله، رئیس انجمن نشستهاند. تمام سازهایی که در این عکس دیده میشود، سازهای غربی است. نفر سمت راست عکس با لباس سفید، ساز مثلت و فرد کناردستی او ماندولین در دست گرفته. نوازندهای هم که روی زمین پیش پای او نشسته است، گیتار در دست دارد که اتفاقاً این ساز غربی را نه به شیوه گیتارنوازان که مثل نوازندگان سهتار در دست دارد. بعضی از نوازندگان شناخته شده در این عکس هم، سازهای غیرمرتبط با خودشان را در دست گرفتهاند. فردی که روی زمین نشسته و ویلن در دست دارد، احتمالاً درویشخان است و فردی هم پشت سر او روی صندلی کنار مهمان فرنگی نشسته خود ظهیرالدوله است. فرد کنار او هم که ویلن در دست دارد، احتمالاً دکتر منتظمالحکماست. از این موارد میتوان اینطور برداشت کرد که این جمع تنها برای گرفتن عکس یادگاری ساز در دست گرفتهاند.
عارف قزوینی، بزرگترین تصنیفساز انقلابی دوره مشروطه است که مهارتش در موسیقی و شعر و همچنین فنون وعظ و خطابه او را در ساخت و اجرای تصانیف انقلابی در میان مردم بسیار توانمند کرد. این عکس عارف احتمالاً در یکی از نخستین آتلیههای ابتدایی تهران گرفته شده است.
این عکس هم تعدادی از اعضای ارکستر انجمن اخوت و تعدادی از مشروطهخواهان را نشان میدهد، در یکی از باغهای تهران و احتمالاً پس از یکی از کنسرتهای انجمن گرفته شده است. فردی که با لباس سفید در سمت چپ عکس حضور دارد و چهرهاش تار شده، احتمالاً عارف قزوینی است. بعضی کارشناسان فردی که در میانه عکس و روبه دوربین کمانچهای در دست دارد را حسین اسماعیلزاده، نوازنده کمانچه میدانند. اما بزرگ لشگری این فرد را میرزا علیخان، نوازنده برجسته کمانچه در دوره قاجار، پدربزرگ خود و در واقع پدربزرگ علیاصغر بهاری میداند. احتمال دارد فردی که چهرهاش تار شده و با تاری در دست، کنار او نشسته درویشخان باشد.
این عکس در سال ۱۲۹۳ در سفر جمعی از موسیقیدانان برجسته ایران، برای ضبط صفحه به تفلیس گرفته شده و یکی از نخستین عکسهای موجود از سفر موسیقیدانان ایرانی است. نشسته از راست باقرخان رامشگر نوازنده کمانچه، حسین طاهرزاده خواننده و درویشخان آهنگساز و نوازنده هستند. ایستاده از راست هم عبدالله دوامی خواننده و نوازنده ضرب و اقبال آذر خواننده هستند. گفته میشود قرار بود که عارف هم گروه را در این سفر همراهی کند، اما پس از مشاجره تند با درویشخان به این سفر نرفت.
این عکس از جمله عکس تازه یافت شده در حوزه موسیقی است که درویشخان هم در آن حضور دارد. نفر اول سمت راست درویشخان است و نفر کناری او کمالالسلطنه، پدر ابوالحسن صباست. نفر سوم با توجه به پاپیون و سبیل کوتاه شدهای که دارد باید از شاهزادگان قاجار باشد. عکس، در حیاط خانهای گرفته شده که با یک قالیچه و گلدان و پارچهای در پشت سر آنها نصب شده، تزئین شده است.
در شرح این عکس در کتاب بهمن کاظمی عنوان شده است: کنسرت عارف در منزل ظهیرالدوله در سال ۱۲۸۸ شمسی. غیر از عارف که در پایین عکس نشسته است، فرد مسنی که در بالا و در میانه جمع نشسته است، به احتمال زیاد ظهیرالدوله است. طاق نصرت و پرچمهایی که نصب شده، از نشانه شیوههای جشنآرایی در دوره مشروطه هستند. با توجه به حضور نظامیان، عکس باید مربوط به یک جشن رسمی باشد و احتمالاً مربوط به یکی از جشنهای پیروزی مشروطه است.
نظر شما :