ناگفتههای فرار اسرارآمیز؛ معاون هیتلر مهمان چرچیل شد
از حس تا حبس رودولف هس
ماریا کرون بیشلر/ ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی
تاریخ ایرانی: این روز خاص برای یک «سفر خارجی» مناسب است و بسیاری از طالعبینها نیز در این مورد اطمینان میدهند. بدین صورت بود که رودولف هس روز دهم ماه مه ۱۹۴۱ را برای آنچه خود از آن با عنوان «ماموریتی در خدمت بشریت» مینامید انتخاب کرد. ۷۵ سال پیش بود که این یار نزدیک آدولف هیتلر به بریتانیا پرواز کرد تا در آنجا برای برقراری صلح مذاکره کند اما این مساله که دقیقاً چه انگیزهای او را به این سفر کشاند همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده و تا به امروز پاسخ دقیقی به آن داده نشده است.
رودولف هس در سال ۱۹۲۰ با هیتلر آشنا شد و به عنوان عضو شماره ۱۶ به حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان راه یافت. پس از کودتای سال ۱۹۲۳ در مونیخ همراه با هیتلر بازداشت و به زندان افتاد و در همان دوران به عنوان دستیار نقشی مهم در نگارش کتاب معروف هیتلر یعنی «نبرد من» داشت. با این حال پس از به قدرت رسیدن هیتلر از اهمیت هس کاسته شد و اگرچه که وی به صورت رسمی «معاون پیشوا» بود اما بیش از هر چیز از او به عنوان شخصیتی نمایشی یاد میکردند. با این همه هس در میان گروه رهبران حزب نازی از شخصیت خاص و ویژهای برخوردار بود و به صورت فزایندهای خود را عالم به علم غیب و طالعبینی نشان میداد. هس در واقع روز به روز از واقعیت فاصله میگرفت و در همین حال طرحی را آماده میکرد که بر مبنای آن بتواند «پیشوایش» را برای ترک مخاصمه با بریتانیا یاری کند. در صورت عملی شدن این نقشه همه نیروهای آلمان از جبهههای نبرد با بریتانیا خارج و همه امکانات خود را در جنگ علیه اتحاد شوروی به کار گرفته و در واقع همه نیروها به جنگ علیه مسکو تمرکز میکردند.
امروزه اکثر مورخان و تاریخنگاران بر این باورند که هیتلر از این نقشه هس کوچکترین اطلاعی نداشته، چه رسد به آنکه به دستور خودش رودولف هس را به بریتانیا اعزام کرده باشد. در عین حال نقش سرویسهای مخفی در این داستان نیز مورد مناقشه است. راینر اف. شمیت، مورخ آلمانی احتمال میدهد که هس با نامههای جعلی آن نجیبزاده اسکاتلندی یعنی داگلاس همیلتون برای سفر به بریتانیا مجاب شده است. توضیح اینکه هس در جریان بازیهای المپیک ۱۹۳۶ برلین با این اشرافزاده اسکاتلندی آشنا شده بود. از سوی دیگر مانفرد گورتماکر، زندگینامهنویس رودولف هس عقیده دیگری دارد و بر این باور است که هیچ اقدام هدفمندانهای برای کشاندن هس به بریتانیا وجود نداشته است: «با این حال سرویس مخفی بریتانیا تلاش زیادی داشت که اطلاعاتی در مورد وجود یک هسته صلحطلب در این امپراتوری را منتشر کند.»
به هر حال رودولف هس که در دوران جنگ جهانی اول فن خلبانی آموخته بود، در بعدازظهر روز دهم ماه مه ۱۹۴۱ در آوگسبورگ پشت فرمان یک فروند هواپیمای مسراشمیت ۱۱۰ قرار میگیرد و به دلیل پرواز در ارتفاع پایین بدون آنکه شناسایی شود از خطوط ساحلی بریتانیا عبور میکند. رأس ساعت ۲۳ در جنوب گلاسکو با چتر نجات بیرون میپرد و یک کشاورز او را با قوزک شکسته و در حالی که هنوز در چتر نجات پیچیده است پیدا میکند. هس خود را سروان آلفرد هورن معرفی کرده و درخواست گفتوگو با همیلتون را دارد.
صبح روز بعد هویت واقعی این «مهمان» مشخص شده و او به صورت تحتالحفظ به پادگانی در گلاسکو منتقل و اکنون در مقابل همیلتون نشسته و طرح صلح خود را به این نجیبزاده ارائه میدهد. هس میگوید: «من نیز به مانند پیشوا عقیده دارم که جنگ میان کشورهای ما یک بدبختی برای دو طرف است.» هس در ادامه میگوید که آلمان بر قاره اروپا تسلط خواهد داشت و بریتانیای کبیر هم میتواند امپراتوری خود در دیگر بخشهای جهان را حفظ کند. در عین حال هس گوشزد میکند که البته مستعمرات گذشته آلمان به رایش بازگردانده خواهد شد. همه این موضوعها در جولای ۱۹۴۰ از سوی شخص هیتلر به صورت علنی و به عنوان پیشنهاد مطرح شده بود.
در همان زمان هیتلر در حال نعره کشیدن بود. به گفته یک شاهد عینی یعنی ژنرال کارل بودن شاتز که یک روز پس از پرواز هس گزارش این رویداد را دریافت کرده بود، هیتلر فریاد میزند: «محض رضای خدا! او را برگردانید.» یوزف گوبلز وزیر تبلیغات هیتلر در یادداشتهای روزانه خود در این مورد مینویسد: «مردی که پس از پیشوا نفر اول کشور به شمار میآمد یک چنین ابله دیوانهای بود.» رژیم از طریق رادیو خبر را به اطلاع مردم میرساند: «هس قربانی افکار جنونآمیز شده است.» در همین حال مردم کوچه و بازار مخفیانه میخندند و در این مورد لطیفه میگویند: «مرغ عشق پیراهن قهوهای از قفس پرید. در صورتی که او را یافتید بلافاصله به دفتر صدارت عظمی تحویل دهید.» اما نه تنها وجهه رهبری تشکیلات نازی با این فرار تضعیف میشود بلکه هیتلر از این بیم دارد که هس طرحهای حمله علیه اتحاد جماهیر شوروی را لو بدهد حتی اگر در جریان جزئیات آن نباشد.
این در حالی است که رودلف هس خطاب به میزبانان بریتانیایی خود هرگونه قصد آلمان برای حمله به شوروی را انکار میکند. با این حال سرویس مخفی اطلاعات و امنیت بریتانیا از آغاز ماه ژوئن تردید ندارد که این حمله انجام خواهد شد. آن طرحی که هس با عنوان «معجون واقعیت» ارائه میکند خیلی زود بیاعتبار میشود زیرا بریتانیاییها نسبت به سلامت عقلی این مرد و به تبع آن صحت و راستی اظهارات او به شدت تردید دارند. چرچیل قصد دارد که از پرواز این آلمانی سوءاستفاده کرده و آن را به عنوان نشانه و تصویری از ضعفهای آلمان مطرح کند. وزیر امور خارجه بریتانیا در مقابل وعده میدهد که از این مساله استفادههای زیادی در عرصه سیاست خارجی کسب شود. او از این موقعیت استفاده کرده و شوروی را برای پیوستن به اردوگاه غرب ترغیب میکند و در عین حال روسها را از هرگونه مذاکره صلح با آلمان برحذر میدارد. در همین حال سر جان سیمون مذاکرات نمایشی با هس را بر عهده گرفته و به سفارتخانههای بریتانیا در سراسر جهان دستور داده میشود که شایعهای مبنی بر اینکه هیتلر به زودی علیه شوروی لشگرکشی کرده و خواهان صلح با بریتانیا است، منتشر کنند.
هنگامی که هس متوجه میشود که این «مأموریت» عاقبتی به غیر از شکست نخواهد داشت اقدام به خودکشی میکند که البته جان سالم بدر برده و تنها یکی از پاهایش میشکند. در دادگاه رسیدگی به جنایات جنگی نازیها یعنی همان دادگاه معروف نورنبرگ که در سال ۱۹۴۶ برگزار میشود، اتحاد جماهیر شوروی درخواست اعدام از طریق چوبه دار برای رودلف هس میکند در حالی که ایالات متحده آمریکا ۲۰ سال حبس را برای این نازی جنجالی کافی میبیند. در نهایت دادگاه حکم حبس ابد را علیه هس صادر میکند. هس به عنوان آخرین دفاع خود به گفتن این جمله بسنده کرد: «بابت هیچ چیز پشیمان نیستم.»
رودلف هس در ۱۷ آگوست ۱۹۸۷ و در سن ۹۳ سالگی، در همان سلولش در زندان اشپانداو واقع در برلین خود را دار زد و به زندگی خود پایان داد.
منبع: دی پرسه
نظر شما :