روابط آمریکا و کوبا؛ از بهشت کاسترو تا باتلاق خوکها
جنیفر اوشی / ترجمه: شیدا قماشچی
جیمز بلین، وزیر امور خارجه آمریکا در سال ۱۸۸۱ از کوبا با عنوان «جزیرهٔ ثروتمند» یاد کرد: «کوبا کلید دستیابی به خلیج مکزیک است و بیشترین تجارت ما در نیمکره غربی با این کشور صورت میگیرد. اگرچه کوبا در دست اسپانیاییهاست ولی بخشی از سیستم اقتصادی آمریکا به شمار میآید.» او مینویسد: «اگر کوبا از سلطهٔ اسپانیا خارج شود حتما میبایست آمریکایی شود و به هیچ عنوان نباید به دست یک کشور اروپایی بیافتد.»
تاکید بلین بر اهمیت جغرافیایی کوبا در نیمکرهٔ غربی با سخنان اخیر باراک اوباما برای برقراری مجدد رابطه با این جزیرهٔ اسرارآمیز که در ۹۰ مایلی سواحل آمریکا قرار دارد، دوباره مطرح شد. برنامهٔ ایالات متحده آمریکا برای بازگشایی سفارتش در هاوانا نخستین قدم برای روابط آزاد در تنگهٔ فلوریدا محسوب میشود.
تاریخچهٔ روابط دو کشور همواره سرشار از تنش بوده و با تغییر سیاستهای داخلی آمریکا یا کوبا تشدید شده است. سخنان بلین تنها دو دهه پیش از تصویب لایحهٔ پلات در سال ۱۹۰۱ ایراد شد؛ این لایحه به آمریکا اجازه میداد تا در صورت وقوع ناآرامی در جزیره، در امور داخلی کوبا دخالت کند.
کوبا در سال ۱۹۰۲ استقلال یافت ولی به دنبال آن مجموعهای از دولتهای فاسد و دیکتاتوریهای نظامی بر سر کار آمدند. برای نمونه دیکتاتوری فولخنثیو باتیستا ثالدیوار که تا پایان دههٔ ۱۹۵۰ حکومت را در دست داشت. فیدل کاسترو دهقانزادهای کاریزماتیک و شورشی مارکسیست که رهبری شورشیان را بر عهده داشت، در دههٔ ۱۹۵۰ توانست کنترل جزیره را در دست بگیرد. در سال ۱۹۶۱ عملیات سیآیای برای فرستادن شبه نظامیان به خلیج خوکها شکست خورد و کاسترو آنها را ناکام گذاشت. کاسترو تا پیش از کنارهگیریاش از قدرت در سال ۲۰۰۸ راجع به چندین سوءقصد علیه خود توسط سیآیای سخن گفت، اما میزان صحت این سخنان مشخص نیست.
«رئیس بزرگ» اندکی پس از کودتای موفقش در سال ۱۹۵۹ با U. S. News گفتوگو و آیندهٔ روابط کوبا با همسایهٔ شمالی سلطهطلبش را پیشبینی کرد. او مشکلات حال حاضر و پیش روی کشورش را تشریح کرد. کاسترو در این مصاحبه که در ۱۶ مارس ۱۹۵۹ منتشر شد، اینگونه گفت: «مشکلات اساسی کوبا بسیارند. به نظر میرسد سالیان سال در حصر بودهایم. مهمترین مسالهٔ ما رشد روزافزون جمعیت است که در مقایسه با آن فرصت استخدام کاهش مییابد. صنعت ما باید مصرفی باشد و در وهلهٔ نخست به مصرف داخل کشور برسد. توسعهٔ صنعتی در نبود قدرت خرید امکانپذیر نیست.» کاسترو اضافه کرد: «اگر بتوانیم روابط تجاری، سیاسی، دیپلماتیک خوبی با آمریکا داشته باشیم دلیلی برای درگیری نمیبینم.»
هنگامی که از او دربارهٔ آیندهٔ تجارت با اتحاد شوروی سؤال شد، کاسترو پاسخ داد که بلوک شرق و جزیرهٔ کوبا هر دو از این رابطه سود خواهند برد. او گفت: «اگر مازاد تولید داشته باشیم و آنها مایل به خرید باشند چه کار باید کنیم؟ این کاری است که ایالات متحده آمریکا، انگلیس و همهٔ کشورهای دیگر انجام میدهند.»
یکسال بعد در دسامبر ۱۹۶۰ در گزارشی که توسط دیوید رید گزارشگر U. S. News منتشر شد، اوضاع ساکنین کوبا و چگونگی تطبیقشان با شرایط جدید تشریح شد. یک کارگر کوبایی اینگونه گفت: «زمانی که فیدل به قدرت رسید همه او را دوست داشتند. مردم از باتیستا و جلادان او متنفر بودند. فیدل در ابتدا میگفت ما کمونیست نیستیم، ما کوبایی هستیم. اما حالا حتی به خودشان زحمت نمیدهند که این ادعا را بکنند، همه به اصلیت آنها پی بردهاند.»
روخلیو مارتینث دهقانی که در آن زمان ۲۳ سال داشت تصویر زیباتری از بهشت کمونیستی کاسترو نشان داد: «همهٔ عمرمان مثل خوک زندگی کردیم. هیچ وقت الکتریسیته و آب جاری نداشتیم. زمین زیر پایمان همیشه گل و لای بود. حالا آب گرم و سرد، برق و حمام مدرن داریم. فیدل حتی به ما وسایل خانه هم داده است. قبلا مدرسه نداشتیم، حالا یک مدرسه داریم که سیصد نفر در آن تحصیل میکنند. کلینیک هم داریم. یک دکتر هفتهٔ آینده به اینجا میآید تا کنار ما زندگی کند. زمین ورزشی هم داریم. همانطور که فیدل قول داده یک روز جیپ و یا ماشین کوچکی برای خودمان خواهیم داشت.» دیوید رید پوسترهای تبلیغاتی که در همۀ هاوانا به چشم میآیند را توصیف میکند: «یا سرزمین پدری یا مرگ»، «ما پیروز خواهیم شد»، «خائنین و آمریکاییان امپریالیست را تیرباران کنید».
یک گزارشگر آمریکایی در ژانویه ۱۹۶۱ نوشت: «اینجا احساس میکنید در یکی از اقمار شوروی در اروپای شرقی هستید. جایی که پشت دیوار آهنین کمونیسم قرار دارد. فضای افسرده و ناراحتی بر اینجا حاکم است، جایی که قبلا پر از توریستهای خوشحال آمریکایی بود. شب سال نو در یکی از معروفترین رستورانهای هاوانا، در ساعت دوازده شب مشتریان ساکت نشسته بودند و به بشقابهایشان خیره مینگریستند. هیچ کدامشان سخنی از آغاز سال ۱۹۶۱ به زبان نیاورد، سالی که مصادف با سومین سال به قدرت رسیدن فیدل کاسترو است.»
کوبا در آن سال به صدر اخبار جهان رسید، گزارشها حاکی از آن بودند که با کمک آمریکا عملیاتی طراحی و اجرا شد تا شورشیان مخالف به خلیج خوکها برسند و رژیم کاسترو را ساقط کنند. بنا به گزارشها، حضور جاسوسان شوروی در داخل سیآیای از دلایل شکست این عملیات بود.
رافائل لوری یکی از مقامات نیروهای مستقر در داخل کوبا در ماه می به U. S. News اینگونه گفت: «ممکن است کاسترو تمامی گروه زیرزمینی ما را از بین برده باشد… نمیتوانیم با افرادمان تماس بگیریم، از زمان حمله به بعد نتوانستیم با آنها تماس داشته باشیم. کاسترو افراد زیادی را دستگیر کرده است - حداقل ۶۰ هزار نفر - که بسیاری از آنها جنگجویان زیرزمینی بودهاند. نمیدانیم که آنها را شناسایی کرده یا نه. بدون شک شرایط به سود کاسترو بود. باتلاق خلیج خوکها وحشتناک و فرود آمدن در آن بسیار مشکل بود. گزارشهای حکومتی فیدل میگویند که تانکهای بزرگ استالین آنجا منتظر بودند. یک تلهٔ کامل بود.»
یک منبع آگاه به U. S. News گفت که ایالات متحده تصور میکرد میتواند بر حمایت مردم ناراضی از حکومت کاسترو حساب کند: «کوباییها، آمریکاییها، همه ما فکر میکردیم که کاسترو چنان نفرتی را بر انگیخته است که اگر مردم از حمله آگاه شوند، قیام خواهند کرد و او را بیرون خواهند راند. گمان میبردیم که نیروهای او یا تسلیم خواهند شد و یا به ارتش ضد کاسترو خواهند پیوست.» مسلما این اتفاق نیافتاد.
کوبا بار دیگر در سال ۱۹۶۲ در صدر اخبار جهان بود. خبر رسید که اتحاد جماهیر شوروی در فاصلهای بسیار اندک با دشمن جنگ سردش، در شمال کوبا مشغول نصب موشکهای هستهای است؛ رویارویی اتحاد جماهیر شوروی با دولت کندی که به بحران موشکی کوبا مشهور شد و جهان را تا مرز جنگ هستهای پیش راند.
در ۱۷ سپتامبر همان سال، یک ماه پیش از رویارویی ۱۳ روزهٔ هستهای، اندرو فیال گزارشگر دیلیاکسپرس لندن گزارشی را از جزیره ارسال کرد و در آن به توصیف اردوگاه نظامی بیرون هاوانا پرداخت: «در دروازهٔ ارودگاهی که ۳۰۰۰ نفر ظرفیت دارد، سربازان کوبایی با مسلسلهای دستی ساخت چکسلواکی نگهبانی میدهند. چندین مایل آنسوتر ماشینهای ضد هوایی در حال جابجایی در زمین نزدیک به اردوگاه هستند. در تمام مسیر ال کانو تا هاوانا گروه سربازان در حرکت بودند. هر روز یک کشتی جدید از راه میرسد. کشتیها معمولا روسی هستند ولی برخی از آنها کشتیهای انگلیسی هستند که در اختیار شوروی قرار دارند. تعدادی از آنها حامل غذا هستند که در کوبا به شدت مورد نیاز است، ولی اکثر آنها حامل سربازان روسی و کامیونهای نظامی هستند که به سرعت به مقصد نامعلومی میروند. برخی از کشتیها در تاریکی شب تخلیه میشوند و از محمولهٔ آنها اطلاعی در دست نیست.» یک سرباز کوبایی به فیال گفت: «ما الان خودمان را در جنگ با آمریکا میدانیم. مردم ما حاضرند کمی سختی تحمل کنند تا بتوانیم دفاعمان را قدرت ببخشیم.»
جان اف کندی و نیکیتا خروشچف موفق شدند به توافقی دست یابند و شوروی سلاحهای نصب شده در جزیره را جمعآوری کرد. U. S. News در مقالهٔ ۲۶ نوامبر نوشت: «ایالات متحده با پشتیبانی دیگر کشورهای نیمکرهٔ غربی توانست به پیروزی برسد. این یک دستاورد مهم برای آمریکا بود. یک قرنطینهٔ دریایی در اطراف کوبا شکل یافت. نیروهای قدرتمند پایگاه دریایی گوانتانامو و تخلیهٔ غیرنظامیان منطقه به کوبا نشان داد که ایالات متحده به این کشور رحم کرده است ولی آماده است تا در صورت نیاز برخورد شدیدی نشان دهد. کوبا اما از دیگر کشورهای نیمکره رانده شد. جزیره به کل در قرنطینهٔ کشتیهای آمریکایی است و نیروی هوایی آمریکا کل منطقه را زیر نظر دارند. کاسترو بسیاری از قدرتش را از دست داد و متوجه شد شوروی نمیتواند از حکومت کوبا در برابر ایالات متحده پشتیبانی کند.»
کوبا همچنان در مظان اتهام قرار داشت زیرا در نوامبر ۱۹۶۳ کندی به قتل رسید و گزارشها حاکی از آن بودند که لی هاروی اسوالد، مارکسیست بوده و چند هفته پیش از ارتکاب قتل در تلاش برای سفر به کوبا بوده است. اسوشیتدپرس در گزارشی دربارهٔ فعالیتهای اسوالد در آوریل ۱۹۶۳ نوشت: «اسوالد در نیواورلئان، برگههایی را در حمایت از فیدل کاسترو، رهبر کمونیست کوبا چاپ و منتشر کرده و با معترضان دولت کاسترو وارد نزاع خیابانی شده است. در ماه سپتامبر او با اتوبوس به مکزیکوسیتی رفته و به سفارت کوبا و شوروی مراجعه کرده تا در خواست ویزا کند ولی با درخواست او مخالفت شده است.»
تحریمهای اعمال شده توسط ایالات متحده آمریکا بر کوبا در اوایل دههٔ ۱۹۶۰ تاثیرات منفی بسیاری بر اقتصاد این کشور گذاشت. این سقوط اقتصادی باعث شد تا مهاجرت عظیم مردم از کوبا به آمریکا صورت بگیرد؛ مهاجرتی که از آوریل تا اکتبر ۱۹۸۰ ادامه داشت و با عنوان «ماریل»، بندرگاهی در شمال غربی جزیره مشهور شد. حدود ۱۲۵ هزار کوبایی در این دوره به آمریکا مهاجرت کردند. یکی از این مهاجران در آوریل ۱۹۸۰ به U. S. News گفت: «مردم کوبا دیگر نمیتوانند این شرایط را تحمل کنند. شرایط انسانی در آنجا قابل تحمل نیست.»
یک ماه بعد، آلفردو پرز یک کارگر ماشین گفت: «ما انتظار یک آرمانشهر نداشتیم، فقط زندگی بهتری میخواستیم. نمیخواستیم که کاسترو خیابانها را با طلا سنگفرش کند. اما همه چیز به کابوس بدل شد. زندگی در کوبا یعنی زندگی در ترس. من نمیخواستم کشور را ترک کنم ولی نمیتوانستم به آن زندگی ادامه بدهم.» سیل مهاجرین گاردهای ساحلی آمریکا را عاجز کرد و از نیروی دریایی و ارتش آمریکا کمک خواستند. گزارش میرسید که کاسترو جنایتکاران و مجانین و افراد «ناخواسته» همچون همجنسگرایان را در گروههای مهاجر به آمریکا میفرستد.
تا ماه سپتامبر ۱۸ هزار کوبایی اردوگاههای فلوریدا منتظر بودند تا به نقاط مختلف آمریکا فرستاده شوند. نخستین موج از کوباییهای تحصیلکرده قربانی گزارش جنایات و خشونتهای ساکنین اردوگاهها شده و حامیان آمریکاییشان را از دست داده و آوارهٔ خیابانها شدند.
یکی از امدادگران ایندیانا تاون پنسیلوانیا در اکتبر ۱۹۸۰ به U. S. News گفت: «در این بخش از پنسیلوانیا، کوبایی یعنی تبهکار، حتی اگر یک میلیون دلار هم بپردازی کسی حاضر نیست حامی یک کوبایی شود. وقتی که مردم فهمیدند اردوگاه قرار است تعطیل شود از خوشحالی در خیابان میرقصیدند.»
در سال ۲۰۰۸ با کنارهگیری رسمی کاسترو از قدرت و جانشینی برادرش رائول تصویر رمزآلود جزیره تغییر یافت. اما به عقیدهٔ برخی این واگذاری قدرت فقط جنبهٔ نمادین داشت. کوین وایت لاو خبرنگار U. S. News در ۱۵ فوریهٔ ۲۰۰۸ نوشت: «اعلام کنارهگیری کاسترو از قدرت آغاز یک پایان است. البته این تغییر به سرعت نمایان نخواهد شد. نکتهٔ نخست اینکه هنوز به دوران پساکاسترو نرسیدهایم. به نظر میرسد که کاسترو نقش خود را به عنوان رئیس حزب کمونیست کوبا حفظ میکند و برادرش رائول را به عنوان جانشین خودش اعلام کرده است. از ۳۱ جولای ۲۰۰۳، پس از آنکه فیدل کاسترو تحت عمل جراحی فوری قرار گرفت، برادرش ریاست جمهوری را به عهده دارد. علیرغم تمامی تلاشهای واشنگتن برای برکناری کاسترو از قدرت و حتی چندین تلاش نافرجام برای کشتن او، حاکم ۸۱ ساله به راه خود ادامه میدهد. همان روشی که ۴۹ سال کوبا را با آن اداره کرد.»
هنوز مشخص نیست که آیا کاستروی پیر در برقراری روابط با آمریکا نقش مستقیم داشته است یا خیر. اما روشن است رائول کاسترو - که به طور همزمان با اوباما کنفرانس مطبوعاتی برگزار کرد - آماده است تا فصل جدیدی را در روابط آمریکا و کوبا آغاز کند.
کاسترو در سخنرانی عمومی هفتهٔ گذشته گفت: «با در نظر داشتن اختلافات عمیق در مسائلی چون تمامیت ارضی، دموکراسی، حقوق بشر و سیاست خارجی، تصریح میکنم که مایلیم تا در همهٔ این زمینهها گفتوگو کنیم. پیشرفتهای حاصله به ما نشان دادند که میتوان راهحلی برای غلبه بر تمام مشکلات یافت.»
منبع: U. S. News
نظر شما :