جان لیمبرت
تماس پسران طالقانی با افسر سیاسی سفارت آمریکا
کارتر از مشاوران ارشدش نظر خواست و بیشترشان از پذیرش شاه حمایت کردند. پرزیدنت پرسید: «اگر آنها بریزند توی سفارت ما و مردممان را گروگان بگیرند، توصیهتان چه کاری خواهد بود؟» از آن جمع یک نفر هم جوابی نداشت... جان گریوز، رئیس دفتر نمایندگی سازمان اطلاعاتی ایالات متحده، آن هفته به واشنگتن تلگراف زده بود که فضای عمومی در تهران به کفایت بهبود یافته که برنامهاش از سر گرفته شده و تعداد کارکنانش افزایش یابد...ابراهیم یزدی هشدار داد پس از پذیرش شاه، توقعی بیجا خواهد بود که قول دهد سفارت امن بماند.
ادامه مطلببازجویی از من درباره کودتای سال ۳۲ بود
هدف از افشاگریها، سلطنتطلبان و یا آمریکاییان نبودند، بلکه اعضای جبهۀ ملی، جنبش سوسیال دموکراتی که به آنها «لیبرال» میگفتند هدف قرار میگرفتند...یکی لباس مامور امنیتی ما را پوشیده بود...گفتم حالا تمام نماز و روزههایت باطل میشود چون لباسها را بدون رضایت صاحبش پوشیدهای...با مرگ شاه هیچ عذری برای گروگانگیری وجود نداشت...نامه به ما جزو تکالیف مدارس بود...از لحاظ روانی احساس میکردیم که هرچه از تهران دورتر باشیم شانس آزادی ما کمتر است.
ادامه مطلبدانشجویان بعد از اشغال سفارت برنامهای نداشتند
به ما گفتند مردم فقط میخواهند یک اعلامیه بخوانند و بروند...هیچ گلولهای شلیک نشد و به کسی آسیب نرسید...یکی از احمقانهترین تصمیمات دوران خدمتم در وزارت امور خارجه را گرفتم. داوطلب شدم که بیرون بروم و با مردم صحبت کنم...فکر میکردیم این ماجرا نمیتواند ادامه بیابد. بالاخره کسی پیدا میشود که به ختم این غائله کمک کند...به یاد دارم که از رادیو خبر استعفای دولت موقت را شنیدم. خبر خوبی نبود...وقتی از چشمبند استفاده میکردند که میخواستند ما را جابجا کنند... استرداد شاه به ایران غیرممکن بود.
ادامه مطلب