ظهور و سقوط نئونازیسم
حزب سوسیالیستی رایش شکل میگیرد
تاریخ ایرانی: حزب موسوم به «برنامه عملیات» که در سال ۱۹۴۹ تاسیس شد ضمن تقبیح آن «نسخه مبارزه طبقات سرمایهداری»، برای چیزهای دیگر نیز تبلیغ میکرد: «کارگران باید در اداره و راهاندازی کارخانهها سهیم بوده و مشارکت داشته باشند». این حزب خواهان «کمکهای اجتماعی برای مادران بیشوهر و فرزندان بدون پدر» بود. افزون بر آن «یک نفوذ موثر و برنامهریزیشده و نظارت همگانی در حوزههای اقتصادی و اجتماعی» از جمله خواستههای حزب برنامه عملیات به شمار میآمد. اما در پشت این برنامه که در واقع یک «جامعه سوسیالیستی آلمانی» را تبلیغ میکرد اثر و خبری از جوانان سوسیالیست چپگرا نبود و در واقع نازیهای باسابقه این حزب و برنامه را اداره میکردند.
«حزب سوسیالیستی رایش» (SRP) آشکارا وفاداری به رایش را تحسین و تبلیغ میکرد و خواهان جمع شدن و وحدت میان زنان و مردان اصیل و واقعی آلمانی بود. زندگینامه مؤسس این حزب نیز در نوع خود جالب بود. فریتز دورلس از سال ۱۹۲۹ عضویت در حزب نازی آلمان را در کارنامه خود داشت و به عنوان سرپرست ناحیهای و مدرس در یکی از مدارس موسوم به جبهه کار آلمانی به رژیم نازی خدمت کرده بود.
دورلس در سال ۱۹۴۹ همراه با یکی از همقطارانش که خود را فرانتس ریشتر مینامید در چارچوب ائتلاف انتخاباتی راستهای محافظهکار به بوندستاگ راه یافت. اما برای این نفر دوم نه تنها قرار گرفتن در میان راستهای محافظهکار یک پوشش و استتار بود، بلکه نام وی نیز جعلی بود. فرانتس ریشتر در واقع فریتز روسلر نام داشت و تا سال ۱۹۴۵ در بخش تبلیغات حزب نازی آلمان فعالیت داشت.
ریشتر یا همان روسلر در سال ۱۹۵۰ به حزب سوسیالیستی رایش پیوست. این حزب دبیرکل دوم خود را هم انتخاب کرده بود، مردی که رأیدهندگان از طریق برنامه موسوم به نمایش هفتگی آلمان با او آشنا شده بودند. این مرد که اوتو ارنست رمر نام داشت در ۲۰ جولای ۱۹۴۴ جزو کودتاگران علیه هیتلر بود، کودتایی که البته شکست خورد و رهبر آن یعنی ژنرال پل فونهازه بازداشت و کمی بعد به دستور هیتلر اعدام شد.
آگوست فینکه دبیرکل شعبه حزب در ایالت نیدرزاکسن نیز که تا سال ۱۹۴۵ با درجه افسری در اساس و سرویسهای اطلاعاتی رایش خدمت کرده بود از جمله هسته سخت حزب سوسیالیستی رایش محسوب میشد. او در سال ۱۹۴۵ دبیری شورای کارگران کارخانه فولکسواگن در ولفسبورگ را نیز بر عهده داشت.
در همان زمان سرویسهای اطلاعاتی آمریکا طی یک تحلیل و گزارش داخلی به این نتیجه رسیدند که نزدیک به هفتاد درصد از حلقه رهبری این حزب قدرتمند و بیش از ده هزار تن از اعضای آن سابقه عضویت در حزب نازی آلمان را دارند و بیش از نیمی از آنان از قبل از ماه مه ۱۹۳۳ به عضویت حزب متبوع هیتلر پذیرفته شده بودند.
کارگزاران و سران حزب سوسیالیستی رایش در مکاتبات خود چنان لحنی را به کار میگرفتند که گویی حزب نازی آلمان هنوز فعالیت دارد و هرگز منحل نشده است. یک بار یکی از دبیرکلهای ایالتی که سابقه حضور در حلقه رهبری SA را داشت در مورد مردان اصیل نژاد آلمانی مینوشت و بار دیگر یک از کارگزاران حزب که او نیز از جمله رهبران اسآ بود از سازمان جوانان هیتلری به نیکی یاد میکرد. این فرد طی نطقی خطاب به جوانان حزب در هامبورگ گفت: «من یک ناسیونالسوسیالیست بوده و هستم و خواهم بود.»
این افراد در سخنرانیهای علنی خود نیز به هیچ عنوان جانب احتیاط را نمیگرفتند و نه تنها در سالهای آخر دهه ۱۹۴۰ سیستم دولت بن را مسخره میکردند بلکه با تحقیر از دولت آلمان به عنوان ساکنان خانه سالمندان بن یاد میکردند و پا را از این نیز فراتر گذاشته و بدون هرگونه پردهپوشی علیه آنچه که از آن به عنوان یهودیت جهانی یاد میکردند داد سخن میدادند.
اجرای موسیقی و کنسرت در گردهماییهای حزب سوسیالیست رایش بر عهده استاد موسیقی و سرپرست سابق بخش موسیقی حزب نازی بود. همکار او نیز سازنده مارشهای رایش سوم بود که در کنگرههای حزب در نورنبرگ مشهور شد. حزب سوسیالیست رایش نیز به تقلید از حزب نازی آلمان اقدام به تاسیس سازمانهای جوانان با لباس متحدالشکل کرد و افزون بر آن اتحادیه زنان و دختران حزب نیز تاسیس شد.
حزب سوسیالیست رایش با سبک و سیاق سیاسی خود و از آنجایی که دو سوم مؤسسان آن را چهرههای فرهیخته و دانشگاهی تشکیل داده بودند به هیچ عنوان یک حزب منزوی و حاشیهای به شمار نمیرفت. نظرسنجیهای صورت گرفته توسط نیروهای متفقین در سال ۱۹۵۲ نشان میداد که ۴۴ درصد از مردم آلمان غربی همچنان بر این باورند که دستاوردهای مثبت ناسیونالسوسیالیسم به مراتب بیشتر از دستاوردهای منفی آن بوده است. رأیدهندگان حزب سوسیالیست رایش افزون بر بسیاری از راندهشدگان مناطق شرقی، بسیاری از کارمندان سابق دولت نازی بودند. به عنوان مثال رئیس سابق شورای عالی وزارت کشور رایش که در سال ۱۹۵۱ طی نامهای به اشپیگل نوشت که در حال حاضر به شغل بنایی مشغول است و قصد دارد برای اعاده حقوق از دست رفته خود به نفع حزب سوسیالیست رایش رأی دهد و مبارزه کند.
اگرچه تنها یک بخش از مردمی که هنوز در حال و هوای گذشته بودند به حزب نئونازی رأی میدادند اما این حزب یعنی همان حزب سوسیالیست رایش در انتخابات محلی ایالت نیدرزاکسن در ماه مه ۱۹۵۱ یازده درصد از آرا را به دست آورد که در نوع خود یک پیروزی قابل توجه محسوب میشد.
این حزب در حوزه انتخابات اوزنابروک نیز ۹.۳۲ درصد از آرا به دست آورد و به عنوان قویترین حزب وارد مجلس ایالتی شد. تا این مقطع البته هیچ نگرانی از بابت برآمدن نازیها وجود نداشت زیرا دولت آلمان فدرال به اندازه کافی قدرتمند بود که در برابر این احزاب و چهرهها سر خم نکند. اما خطر واقعی در این بود که نیروهای متفقین به دلیل برآمدن این گروه و اندیشه، خروج از آلمان را به تاخیر اندازند و امورات این کشور را به دست گیرند. یکی از بزرگترین موضوعهایی که نگرانی مردم را به دنبال داشت مساله خلع سلاح آلمان بود که کنراد آدنائر به آن تن داد. با این حال صدراعظم آلمان از این بابت با فشارها و مقاومتهای زیادی به ویژه از سوی نیروهای حاشیهای راست روبرو شد. حزب سوسیالیست رایش نیز ضمن محکوم و رد کردن این خلع سلاح اعلام کرد که هرگز نباید خون آلمانی را به خاطر دیگران فدا کرد.
از سوی دیگر نیروهای اشغالگر غربی از آمادگی این حزب برای همنوایی با شوروی و آلمان شرقی علیه نیروهای غربی نگران بودند. به همین خاطر دولتهای بریتانیا و آمریکا برای انحلال حزب سوسیالیست رایش دولت بن را تحت فشار گذاشتند و از این دولت خواستند که تقاضای انحلال این حزب را به دادگاه قانون اساسی ارائه کند. بدین ترتیب بود که این دادگاه در اکتبر سال ۱۹۵۲ به کار این حزب پایان داد و علت انحلال را بیش از هر چیز دیگر، پیروی حزب از ناسیونالسوسیالیسم اعلام کرد. در این میان اما همقطاران ایتالیایی به مراتب انعطافپذیرتر از دوستان آلمانی خود در حزب سوسیالیست رایش رفتار کردند.
در ایتالیا نیز در سال ۱۹۴۶ حزبی به نام حرکت سوسیالیستی تاسیس شد. این حزب از بسیاری جهات یادآور و شبیه به حزب جمهوری سوسیالیستی موسولینی بود و مؤسس آن جیورجیو آلمیرانته نام داشت که در آن زمان دبیرکلی این حزب نیز بر عهده وی بود.
این حزب که با سلطنتطلبان ائتلاف کرده و با پیوستن ایتالیا به پیمان ناتو کاملا موافق بود، در انتخابات پارلمانی سال ۱۹۵۳ نزدیک به شش درصد آرا و ۲۹ کرسی پارلمان را از آن خود کرد. بهترین نتیجهای که البته بعد از جنگ نصیب این حزب شد در سال ۱۹۷۲ به دست آمد و کمتر از ۹ درصد بود. اما زمانی نگاه جهانی به این حزب جلب شد که نوه دوچه یعنی خانم الساندرا موسولینی که خواهرزاده سوفیا لورن بازیگر معروف نیز بود، در سال ۱۹۹۲ به تبلیغ برای حزب حرکت سوسیالیستی پرداخت. خانم الساندرا پیش از این نیز یک بار به چهره جنجالی اروپا بدل شده بود و این مساله به سال ۱۹۸۳ برمیگشت، همان زمانی که وی در یک حرکت غیرمتعارف و غیراخلاقی تصاویر ناهنجاری از خود در مجله پلیبوی چاپ کرد.
با این حال حزب حرکت سوسیالیستی ایتالیا در سال ۱۹۹۵ نه تنها به آلنزا ناتسیوناله تغییر نام داد بلکه خط مشی خود را به راست محافظهکار تغییر داده و در سال ۲۰۰۹ با الحاق به حزب فورتزا ایتالیای میلیاردر معروف و نخستوزیر جنجالی سابق ایتالیا یعنی سیلویو برلوسکونی به حیات خود ادامه داد.
در آلمان غربی اما پس از ممنوعیت فعالیت حزب سوسیالیست رایش، بار دیگر اعضای سابق حزب نازی دست به کار شده و در سال ۱۹۶۴ برای مدتی کوتاه موفقیتهایی نیز به دست آوردند. در اولین انتخابات شورای اجرایی آلمان غربی حزب ناسیونالدموکرات ۱۸ عضو خود را راهی این شورا کرد که ۱۲ تن از آنان فعال ناسیونال سوسیالیستی محسوب میشدند. یکی از آنها ناشر روزنامه حزبی دویچه ناخریشتن بود که در زمان هیتلر با درجه افسری در اساس کار میکرد.
لحن گزارشها و مقالههای ارگان حزب ناسیونالدموکرات نیز با لحن نازیها شباهت داشت. در این روزنامه حزبی به شدت علیه به اصطلاح آلودگیها و کارهای غیراخلاقی در تلویزیون آلمان موضع گرفته میشد و دانشجویان بیبندوبار و کثیف را مستحق مجازات میدانست و نفرت از کمونیستها نیز که البته جای خود را داشت. روزنامه دویچه ناخریشتن در عوض با شور و شوق از دیکتاتور اسپانیا یعنی فرانسیسکو فرانکو حمایت میکرد و باور داشت که او با آرامش و خویشتنداری کشورش را اداره میکند. اگرچه ارگان این حزب در مقالات خود از دوران حکومت نازیها به عنوان دورانی همزمان سخت اما بزرگ یاد میکرد، اما از بهکارگیری لحن انقلابی حزب سابق سوسیالیست رایش پرهیز داشت. حزب ناسیونالدموکرات خود را پیرو اصول محافظهکاری میدانست و جنگ طبقاتی طبقات نیمه مرفه علیه اتوریته بورژوازی را تقبیح میکرد. در کانون این حزب نیز همان کهنه سربازانی قرار داشتند که پیش از این در حزب سوسیالیست رایش بودند و سپس در سال ۱۹۶۵ به حزب ناسیونالدموکرات پیوسته بودند.
این حزب در سال ۱۹۶۸ نزدیک به چهل هزار عضو داشت و نیمی از این افراد بالای ۴۵ سال سن داشتند. افزون بر آن حزب ناسیونالدموکرات بر خلاف حزب سوسیالیست رایش غالبا از مردانی از طبقه متوسط تشکیل شده بود. به خاطر همین امتیازها و ویژگیها بود که حزب ناسیونالدموکرات در سال ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۸ در بادنورتمبورگ نزدیک به ۱۰ درصد از آرا را به خود اختصاص داد. بهترین نتیجه انتخاباتی این حزب به آوریل ۱۹۶۹ بازمیگردد که توانست بیش از چهار درصد از آرای یک میلیون و چهارصد هزار نفره رأیدهندگان را به خود اختصاص داده و به عنوان حزب پنجم راهی مجلس ایالتی شود.
اگرچه حزب دموکرات با پلاکاردهای حاوی شعار برقراری امنیت از طریق نظم و قانون نگاهها و آرای زیادی را به خود جلب کرد اما آرای این طرفداران محافظهکار چندان کارساز نبود. نمایندگان این حزب در انتخابات پارلمانی ۱۹۶۹ در جریان درگیری در یک سالن سرپوشیده در فرانکفورت به شدت مخالفان چپگرای خود را مضروب کردند. شدت جراحات قربانیان به حدی بود که با آمبولانس به بیمارستان منتقل شدند. البته طرفداران این حزب تا قبل از این رویداد ادعاهای دیگری داشتند. به عنوان مثال «اُتو هس» برادرزاده رودلف هس معاون مشهور هیتلر سه سال قبل از آن درگیری طی مصاحبهای با اشپیگل ادعا کرده بود که در حزب ناسیونالدموکرات از تندروهای حزب نازی اثر و خبری نیست.
رفتاری که اعضا و طرفداران حزب ناسیونالدموکرات در فرانکفورت در برابر مخالفان خود نشان دادند در تضاد کامل با ادعاها و شعارهای این حزب بود. این حزب شعار احیای دنیای پاک و مقدس را میداد اما در سال ۱۹۷۲ آرایش به کمتر از یک درصد کاهش یافت.
اما چند سال بعد و پس از اتحاد دوباره آلمان بود که حزب ناسیونالدموکرات بار دیگر و با اعضایی جوان و تازهنفس و با برخورداری از حمایتهای شمار بالایی از شهروندان آلمان شرقی سابق توانست خود را بالا بکشد. این حزب در سال ۲۰۰۴ نیز بیش از ۹ درصد از آرای رأیدهندگان زاکسن را به خود اختصاص داد و دو سال بعد با بیش از هفت درصد از آرا به مجلس ایالتی راه یافت. اما نه زاکسن و نه مجلس مکلنبورگ برای ناسیونالدموکراتها ابدی نبود و این حزب در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۶ شکست سختی خورد زیرا بخش بزرگی از رأیدهندگان این حزب آرای خود را به نفع رقیب چپ و پوپولیست آنها یعنی حزب «آلترناتیو برای آلمان» به صندوقها ریختند.
منبع: اشپیگل
درگیری و زدوخورد میان اعضای حزب سوسیالیست رایش و دانشجویان ضد نازی در ژوئن ۱۹۵۰ در برلین
جیورجیو آلمیرانته رهبر نئوفاشیستهای ایتالیا در یک گردهمایی حزبی در رم، ژوئن ۱۹۷۱
نظر شما :