پایان خونین دموکراسی آلمان
چپها اولین قربانیان نازیها شدند
تاریخ ایرانی: کته میرش میترسد. او همراه با بچهها در قسمت پشت آپارتمان پنهان شده است. همسرش ویلی در روستا کار میکند و فقط آخر هفتهها به دیدار خانوادهاش میآید. روز یکشنبه این هفته هنگامی که ویلی به خیابان کوچک هولست پاساگه در مرکز شهر قدیمی آلتونا وارد میشود، وحشت بر این خیابان حاکم است. ماموران پلیس به این سو و آن سو میدوند و خطاب به ساکنان فریاد میکشند: «پنجرهها را ببندید!» و در همان حال به اطراف شلیک میکنند.
اما ویلی میرش پس از رسیدن به آپارتمان مسکونی خانوادهاش از بستن پنجره خودداری میکند و در همین حال کاملا ناگهانی از درد به خود میپیچد زیرا یکی از ماموران گلولهای مرگبار به ویلی شلیک کرده است. کته میرش جیغ میکشد. صدای فریادش موجب میشود که گروهی دیگر از ماموران پلیس به سوی این خانه شلیک کنند. یکی از گلولهها به مردی به نام کارل راش ساکن آپارتمان مجاور اصابت میکند و این کارگر ۲۸ ساله را درجا میکشد.
کارل راش و ویلی میرش دو قربانی از ۱۸ قربانی «یکشنبه خونین آلتونا» در ۱۷ جولای ۱۹۳۲ به شمار میآیند. در آن روز ۷ هزار مرد اونیفرم پوشیده و شبهنظامی SA و SS به شهر «سرخ» آلتونا وارد شده و فتنه و غوغایی به پا کردند. این شهر بندری و صنعتی با تقریبا ۲۴۰ هزار جمعیت که در مجاورت هامبورگ قرار داشت، در آن زمان همچنان یکی از شهرهای ایالت پروسی شلسویگ - هولشتاین محسوب میشد.
هنگامی که نخستین تظاهراتها در کوچههای تنگ این شهر قدیمی برگزار شد، درگیریهای تن به تن میان ناسیونال سوسیالیستها و مخالفانشان یعنی تظاهرکنندگان چپ نیز آغاز شد. وضعیت لحظه به لحظه بدتر میشد و بطریها به پرواز درآمده و گلولهها باریدن گرفت و دو مامور SA کشته شدند. پلیس حدس میزد که قتل این دو مامور به دست تکتیراندازان کمونیست که بر روی پشتبامها و یا پشت پنجرهها موضع گرفته بودند انجام شده است. در ساعتهای بعد ماموران پلیس هم به سوی خانههای اطراف آتش گشودند و پنج هزار گلوله شلیک شد و ۱۶ تن از ساکنان بیگناه و عابران از جمله کارل راش و ویلی میرش جان خود را از دست دادند. پایان دادن به این غائله از توان نیروهای پلیس خارج بود.
یکشنبه خونین آلتونا نقطه اوج خشونتها در تابستان سال ۱۹۳۲ و همزمان با برگزاری انتخابات به حساب میآید. اواسط ژوئن همان سال بود که فرانتز فون پاپن، صدراعظم راستگرای آلمان ممنوعیتهایی را که دو ماه پیش علیه SA و SS وضع شده بود لغو کرده و از آن زمان واحدهای شبهنظامی وابسته به حزب نازی و مخالفانشان در حزب کمونیست و حزب سوسیالدموکرات به جان هم افتاده و جنگی وحشیانه را در خیابانها رقم زده بودند. شمار کشتههای این نزاعهای سیاسی به سرعت افزایش یافت و در منطقه پروس از سه کشته در نیمه اول ژوئن به ۸۶ کشته در ماه جولای رسید.
شلسویگ - هولشتاین نیز در همان هفتهها شاهد درگیریهایی خونین بود. افراد SA روز دهم جولای به محل سندیکای مرکزی کارگران در اکرن فورده حمله برده و دو سوسیالدموکرات را به ضرب گلوله به قتل رساندند. افزون بر آن قتل دو عضو حزب کمونیست نیز به پای ناسیونالسوسیالیستها نوشته شد.
حزب نازی در این منطقه غالبا کشاورزی طرفداران زیادی داشت. در جولای ۱۹۳۲ نیمی از رایدهندگان روستاها به نفع حزب هیتلر رای دادند اما در شهر آلتونا اکثریت با چپها بود. در بخش قدیمی آلتونا موسوم به «مسکوی کوچک»، حزب کمونیست دست بالا را داشت و حالا ناسیونالسوسیالیستها دقیقا در همین منطقه قصد جنگ و درگیری داشتند.
نشریه «هامبورگر تاگه بلات» ارگان ناسیونالسوسیالیستهای منطقه، روز ۱۲ جولای اعلام کرد که یکشنبه آینده یک راهپیمایی بزرگ تبلیغاتی برگزار خواهد شد. به همین خاطر قرار بود که ماموران و افراد SA و SS از سراسر شلسویگ- هولشتاین و هامبورگ به یکدیگر ملحق شوند. در روزهای قبل از آن مراسم نیز درگیریهای زیادی به هنگام ورود طرفداران حزب نازی به وقوع پیوسته بود. با این حال رئیس پلیس و نماینده سوسیالدموکراتها در مجلس رایش یعنی «اوتو اگراشتت» که بعدها در اردوگاه مرگ به قتل رسید، اجازه داد که تظاهرات به اضافه راهپیمایی در بخش قدیمی شهر برگزار شود.
حزب سوسیالدموکرات برای اجتناب از هرگونه درگیری از هواداران و اعضای خود و گروه مسلح موسوم به «پرچم سیاه - قرمز - طلایی رایش» خواست که شهر را ترک کنند. اما حزب کمونیست برعکس عمل کرد و به هواداران و اعضای خود فراخوان داد و آنان را تجهیز کرد. این حزب در روزنامه و اعلامیههای متعدد از هواداران خود خواست که از آلتونا در برابر «اقدامات تروریستی باندهای هیتلر» دفاع کنند.
اگرچه وقوع درگیری و برخورد کاملا قابل پیشبینی بود اما اگراشتت رئیس پلیس برای یک سفر انتخاباتی آلتونا را ترک کرد و معاونش نیز به تعطیلات رفت و امور شهر را به همقطاران بیتجربهاش سپرد و چیزی نگذشت که پیامد این اقدام مشخص شد.
هنگامی که در روز ۱۷ جولای نیروهای SA و SS با ۷ هزار نیروی خود راهپیمایی را آغاز کردند، شمار اندکی از نیروهای پلیس در مسیر آنان حضور داشتند. نازیها به جان رهگذران افتادند و تظاهراتکنندگان طرف مقابل را مورد ضرب و شتم قرار دادند. صد البته تظاهرکنندگان چپگرا نیز با شعار «زندهباد مسکو، مرگ بر نازیسم» دست به حمله متقابل زده اما موفق به پراکندن صفوف نازیها نشدند. بدین ترتیب در آلتونا به مدت چند ساعت وضعیتی مانند جنگ داخلی حکمفرما بود.
فرماندهی پلیس شهر در همان شب مقصرین را البته از دید خود معرفی کرد: «به دلیل یک راهپیمایی توسط افراد SA در شهر آلتونا، نیروهای طرف مقابل یعنی جنبش و نیروهای ضد فاشیست نیز دست به تظاهرات زده و شهر به آشوب کشیده شد. این گروه دوم از پشتبامها و بالکنها و از داخل آپارتمانها به سوی راهپیمایان و ماموران پلیس شلیک کردند.» جنبش ضد فاشیست در واقع علامت مشخصه نیروهای شبهنظامی مخالف نازیها بود که توسط حزب کمونیست آلمان هدایت میشدند. پلیس همچنین اعلام کرد که همه تلاش خود را برای حفظ آرامش و برقراری امنیت به کار گرفته است.
دادستانی هم البته نسخه خود را از آنچه که «آتشافروزی کمونیستی» مینامید ارائه میداد. چهار کمونیست به نامهای برونو تیش، والتر مولر، کارل ولف و آگوست لوتگنس به خاطر شلیک به سوی دو تن از افراد SA و حمله به راهپیمایان نازی مجرم شناخته شدند. تقریبا یک سال پس از این رویدادها و همزمان با آغاز حکومت نازیها بود که این دو نفر در دادگاهی نمایشی و با انگیزههای سیاسی محاکمه و به مرگ محکوم شدند. روز اول آگوست ۱۹۳۳ این دو نفر در محوطه دادگستری آلتونا گردن زده شدند. بدین ترتیب با اعدام این دو و دار زدن دو نفر دیگر، نخستین اعدامهای سیاسی دوران حکومت نازیها رقم خورد.
تازه ۶۰ سال بعد بود که آن معلم بازنشسته و مورخ خوشذوق یعنی «لئون شیرمان» نظریه تکتیراندازان را زیر سؤال برد و ثابت کرد که آن چهار نفر بیگناه بوده و بیدلیل اعدام شدهاند و حکم محکومیت آنان از اساس بر مدارک و اسناد جعلی و شهادت شاهدان مزدور صادر شده است. شیرمان با دلیل و اسناد متقن ثابت کرد که اصولا ادعای پلیس در مورد «حمله مسلحانه کمونیستها» بیپایه بوده و با هدف سرپوش گذاشتن بر جنایتها و خطاهای ماموران پلیس عنوان شده است. بدین ترتیب دادگاه ایالتی هامبورگ در سال ۱۹۹۲ از آن چهار نفر اعدامی اعاده حیثیت کرده و آنان را رسما بیگناه اعلام کرد و نام آنان در زمره قربانیان رژیم نازی قرار گرفت. قاتلان واقعی اما همان مردان SA بودند که البته هرگز محاکمه نشدند.
در این میان اما برنده واقعی و سیاسی یکشنبه خونین آلتونا همان ناسیونالسوسیالیستها بودند. متعاقب این رویداد بود که فرانتس فون پاپن، صدراعظم آلمان از موقعیت استفاده کرده و روز ۲۰ جولای دولت پروسی تحت مدیریت سوسیالدموکراتها را کنار گذاشت تا «نظم و امنیت عمومی بازگردد». و بدین صورت بود که آخرین سنگر جمهوری در آلمان فتح شد. شش ماه بعد آدولف هیتلر به قدرت رسید.
منبع: اشپیگل
روز ۱۸ جولای ۱۹۳۲ در آلتونا: در این روز بود که بالاخره چهار کمونیست پس از یک دادگاه فرمایشی به اعدام محکوم شدند.
نظر شما :