۱۹ سفر ارکستر سمفونیک به جبهههای جنگ
نوازندگانی که جانباز شدند
تاریخ ایرانی: ارکستر سمفونیک ۷۵ ساله تهران، از زمان تأسیس در سال ۱۳۲۰ تا امروز، فراز و نشیبهایی بسیاری پشت سر گذاشته؛ از روزهای اوج و اجرای نوازندگان پرآوازهای مثل «یهودی منوهین» در آن تا خاموشی دوساله در دوره دولت قبل؛ اما هیچ کدام در ابعاد و شگفتی با تجربه آن در اوایل انقلاب برابری نمیکند، چیزی که احتمالاً هیچ ارکستر سمفونیک دیگری در جهان آن را تجربه نکرده است؛ سفر به مناطق جنگی و اجرا در چند کیلومتری مرز دشمن.
اعلام آمادگی برای حضور در برنامههای دولتی و مردمی
تا حدود یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ارکستر سمفونیک تهران، یکی از حرفهایترین ارکسترهای آسیا و البته یکی از قدیمیترین آنها، همچنان به تمرینات و فعالیتهای معمولش ادامه میداد، اما به دنبال تحولات ناشی از انقلاب، بیشتر نوازندگان غیرایرانی ارکستر را ترک کردند و نوازندگان خوب ایرانی آن هم مردد میان ماندن و رفتن بودند. مهمتر از همه با استقرار نظام انقلابی تازه، این ارکستر به عنوان یکی دیگر از نمادهای اشرافی ـ درباری در خطر تعطیلی کامل قرار گرفته بود؛ بنابراین مدیران وقت ارکستر، برای بقای آن به فکر چاره افتادند و با ارسال نامهای به وزارت فرهنگ و هنر که به تازگی به وزارت فرهنگ و آموزش عالی تغییر نام داده بود، برای حضور در هرگونه برنامه دولتی و مردمی اعلام آمادگی کردند. سجاد پورقناد، پژوهشگر و نوازنده در این زمینه به «تاریخ ایرانی» میگوید: «ارکستر سمفونیک، مثل دیگر زیرمجموعههای بنیاد رودکی، سازمانی لوکس بود و عامه مردم با آن آشنایی نداشتند. شاید مردم در تلویزیون گهگاه اسم این ارکستر و رهبرانی مثل فرهاد مشکات، علی رهبری یا حشمت سنجری را میشنیدند، اما آن را نمیشناختند. به همین دلیل مدیران ارکستر فکر کردند، تنها راه نجات ارکستر، مردمی کردن آن است.»
همین شد که ارکستر سمفونیک نه فقط در مراسم رسمی نظام تازه تأسیس جمهوری اسلامی مانند افتتاح مجلس به اجرای کنسرت پرداخت که راهی مراکزی مثل بیمارستان روانی امینآباد، اداره برق تهران، ورزشگاه آزادی و حتی میدانها و خیابانهای عمومی پایتخت شد؛ اما اینها، تنها تغییر در برنامههای ارکستر سمفونیک تهران نبود. با شروع جنگ و ادامه آن و البته بر اساس اعلام آمادگی قبلی، ارکستر راهی مناطق جنگی هم شد؛ سفرهایی که به گواه اعضای آن، نه فقط تلاشی برای بقای ارکستر محبوبشان که راهی برای مبارزه با دشمن متجاوز هم بود، این بار اما به زبان موسیقی.
حسین خضرلوزاده، سرپرست وقت مرکز سرود و آهنگهای انقلابی در نامهای خطاب به بهمن پورقناد، مدیر وقت ارکستر ـ و مدیر ارکستر اپرا در سالهای قبل انقلاب ـ از او خواست ظرف مدت پنج روز، ارکستر را برای سفر و اجرایی ۱۰ روزه، در «جبهههای نور علیه ظلمت» آماده کند. سجاد پورقناد میگوید: «اگر به ادبیات این نامهها دقت کنید، نکات جالبی دستگیرتان میشود. ادبیات آنها با نامههایی که تا پیش از آن در بنیاد رودکی ردوبدل میشد، کاملاً متفاوت است. نامههای انجمن فیلارمونیک قبل از انقلاب هنوز هم موجود است که هر کدام یکی دو خط بیشتر نیستند؛ اما این نامهها با مقدمه، حواشی و شعار همراه است.»
ماجرای نخستین اعزام
نخستین سفر ارکستر سمفونیک تهران به مناطق جنگی ایران در اردیبهشتماه ۱۳۶۵ انجام شد؛ سفری با اتوبوس، همراه با تمام سازهای ارکستر و جمعیت تقریباً ۱۰۰ نفری نوازندگان و گروه کُر. البته در تمام این سفرها، نوازندگان و خوانندگان زن ارکستر غایب بودند و جای خالی آنها را نوازندگان مرد دیگری پر کرد. غیر از این سفر، ارکستر تنها یک بار دیگر، تماماً به جبهه سفر کرد. مشکلاتی مثل حملونقل سازهای زهی و اسکان اعضا باعث شد ارکستر سمفونیک تهران در طول هشت سال جنگ، تنها دو بار به صورت کامل راهی جبهههای جنگ شود که در هر دوی آنها نادر مرتضیپور، نوازنده کنترباس و رهبر جوان و تازه ارکستر، آن را هدایت میکرد.
۱۷ سفر دیگر، تنها با حضور گروه سازهای بادی انجام شد؛ یعنی سازهای بادی چوبی، سازهای بادی مسی و پرکاشنها که رهبری ارکستر در این سفرها بر عهده ابراهیم نظری، نوازنده فلوت ارکستر بود. این ۱۷ سفر علاوه بر جبهه جنوب، شامل اجرای کنسرت در جبهههای غرب و چند جزیره هم میشد.
ارکستر در پیراهن رزم
ارکستر سمفونیک تهران در سالهای جنگ، تغییرات جزئیتری را هم شامل میشد. جای کتوشلوار مشکی و پیراهن سفید اعضای ارکستر و گروه کُر را پیراهنهای سربازی خاکیرنگی گرفته بود که حالا دیگر برای اعضای ارکستر حکم نوعی لباس فرم را پیدا میکرد. ارکستری که تا پیش از آن، تجربهاش به اجرا در سالنهای مجهز و البته با دیسیپلین خاص موسیقی کلاسیک محدود بود، حالا در دشتهای باز، پادگانهای نظامی، سنگرها، چادر رزمندگان و حتی مساجد به اجرا میپرداخت. آنطور که از عکسهای باقیمانده پیداست نوازندگان معمولاً نازکطبع ارکستر، در مواردی نیز با نشستن روی جعبه خالی مهمات و آذوقه به اجرا میپرداختند. گل سرسبد ارکستر در این اجراها، خوانندگان و مخصوصاً سولیستهای گروه بودند، نه فقط به این خاطر که ارکستر سمفونیک و سازهایش برای عامه مردم پدیدهای ناآشنا و تازه بود که به دلیل اجرای سرودها و مارشهایی که دائماً از رادیو و تلویزیون پخش میشد و خلاف رویه معمول ارکسترهای سمفونیک، با اجرای خوانندگان سولو همراه بود.
گلریز خواننده تحمیلی بود
مهرداد کاظمی، محمد گلریز، حسین سرشار و اسفندیار قرهباغی از جمله خوانندگان سولوی ارکستر در این سفرها بودند. البته از خوانندگان امروزی رشید وطندوست هم در این سفرها حضور داشت که در آن زمان تنها در گروه کُر به اجرا میپرداخت. یک نکته جالب، حضور محمد گلریز در این سفرهاست. در صحبتهای غیررسمی بعضی اعضای آن زمان ارکستر، گاهی از گلریز به عنوان یک خواننده تحمیلی به گروه یاد میشود؛ چراکه او تا پیش از این سفرها، سابقه حضور در ارکستر سمفونیک را نداشت و علاوه بر این دانش، تحصیلات و تجربهاش در زمینه موسیقی کلاسیک به پای دیگر سولیستهای گروه نمیرسید. به همین دلیل در بعضی عکسهای موجود آن زمان، خلاف شیوه معمول که خواننده سولو در جلوی ارکستر به اجرا میپردازد، تصویر او در انتهای ارکستر و در کنار اعضای گروه کُر ثبت شده است.
از بسیاری نوازندگان آن زمان ارکستر سمفونیک تهران، عدهای درگذشتهاند، جمعی از ایران مهاجرت کرده و باقیماندهها هم معمولاً سالهاست که از کار نوازندگی در ارکستر بازنشسته شدهاند. از نوازندگان شناختهشده سازهای زهی ارکستر سمفونیک در این سفرها میتوان به سیاوش ظهیرالدینی نوازنده ویولن آلتو، ارسلان کامکار نوازنده ویولن، علیرضا خورشیدفر و پرویز بیات نوازندگان کنترباس اشاره کرد. جاوید مجلسی و مسعود غریبنواز از نوازندگان هورن، علیرضا قوامی و منوچهر پناهی از نوازندگان سازهای کوبهای، مصطفی منفردمنش و اکبر محمدی از نوازندگان کلارینت، مرحوم کیومرث میردادیان و مرحوم امیر بهشتی از نوازندگان ترومپت، رضا دبیری از نوازندگان ترومبون، محمدرضا احمدیان از نوازندگان فاگوت و رضا خدامی از نوازندگان فلوت هم از جمله نوازندگان سازهای بادی در طول این سفرها بودند. بهمن پورقناد، نادر مرتضیپور و ابراهیم نظری اگرچه تا پیش از انقلاب به عنوان نوازنده در ارکستر فعالیت میکردند، اما در این سفرها به عنوان مدیر و رهبر ارکستر حضور داشتند.
نوازندگانی که جانباز شدند
نکته قابل توجه، جانبازی تعدادی از اعضای ارکستر طی این سفرهاست که در برخی موارد، جانبازان تا سالها بعد از پایان جنگ هم از آن مطلع نشدند. سفر ارکستر به حلبچه، اگرچه مدتی پس از بمباران شیمیایی این شهر انجام شد، اما از آن به عنوان یکی از دلایل این جانبازیها یاد میشود.
سجاد پورقناد در این زمینه میگوید: «ظاهراً سفر به جزیره مجنون یا یکی از جزایر همسایهاش، به دلیل اجساد شهدایی که در آنجا قرار داشت و نیش پشههای عفونی، از دیگر دلایل بعضی جانبازیها بود. ابراهیم نظری و مهرداد کاظمی و محمدرضا جعفری ـ صدابردار ارکستر ـ از جمله کسانی هستند که جانباز شدهاند. میدانم مهرداد کاظمی و محمدرضا جعفری کارت جانبازی هم دارند. درباره دیگران هم چنین احتمالاتی وجود دارد. مثلاً مرحوم امیر بهشتی، داماد کیومرث میردادیان که در جبهه ترومپت میزد، در دهه ۷۰ در حال ضبط در استودیو ناگهان فوت میکند. بعضی معتقدند او به دلیل عوارض ناشی از همان سفر حلبچه درگذشت.»
از سرود ملی تا مارش جبهه
با آنکه ۲۸ سال از پایان جنگ تحمیلی میگذرد، اما نوازندگان آن زمان ارکستر سمفونیک تهران، از قطعات اجرایی در جبههها، خاطره چندانی ندارند. نه فقط تعداد فراوان این سفرها که کم بودن وسایل ضبط صدا در آن زمان باعث شده که اجراکنندگان چندان قطعات اجرایی را به خاطر نداشته باشند. البته قطعات مناسبتی که تنها مخصوص همین ایام ساخته و اجرا میشد را نیز باید اضافه کرد؛ قطعاتی که برخی ساختههایی قوی به شمار نمیآمدند و به سرعت هم فراموش شدند.
دوران جنگ را باید یکی از دورههای پربار در تاریخ پس از انقلاب اسلامی از جهت تعداد قطعات موسیقایی ساختهشده دانست. هم نهادهای انقلابی برای تقویت روحیه رزمندگان و مردم پشت جبهه، آهنگها را در مضامینی مثل انقلاب، دفاع، سلحشوری و شهادت سفارش میدادند و هم موسیقیدانان به عنوان بخشی از ایرانیان درگیر جنگ، خود تحت تأثیر این رویداد، قطعات فراوانی را روی پارتیتورها ثبت میکردند؛ بنابراین در میان آثار پرشماری که در آن سالها با انگیزههای مختلف ساخته شد، هم میتوان قطعات دمدستی و کممایه یافت و هم آثاری کاملاً حرفهای و قوی و به همین جهت ماندگار. پورقناد در این زمینه میگوید: «غیر از آهنگسازان حرفهای که آثاری مرتبط با جنگ میساختند، بعضی از آثار ماندگار و مستحکم این دوره ساخته نوازندگان ارکستر سمفونیک است. یکی از دلایل آن، پایه تحصیلی قوی نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران در دوره قبل از انقلاب است.»
بیشتر نوازندگان آن زمان ارکستر، از فارغالتحصیلان هنرستان عالی موسیقی تهران و تبریز بودند که مثلاً در هنرستان عالی درس ارکستراسیون را زیر نظر مرتضی حنانه، تئوری موسیقی را نزد مصطفی پورتراب و هارمونی را از حسین ناصحی فرا گرفته بودند. به همین دلیل اگر اعضای ارکستر قطعهای یا مارشی میساختند، بسیار عالی از آب درمیآمد. پورقناد ادامه میدهد: «مدیران ارکستر سمفونیک، سعی میکردند در بین سرودها، قطعات کلاسیک هم بگنجانند، اما اگر شما بعضی آثار ایرانی ساخته شده آن زمان را بشنوید، کار چنان مستحکم است که فکر میکنید یک آهنگساز حرفهای غربی آن را ساخته است. مثلاً همایون رحیمیان از نوازندگان آن زمان ارکستر، قطعه پیروزی را تقریباً در ۲۵ سالگی ساخت. این از نخستین قطعات بعد از پیروزی انقلاب است که پایه ساخت اثر دیگری به نام نوروز در سنگر شد که یکی از زیباترین و قویترین مارشهای دوره جنگ ایران و عراق است.»
آثار معمول اجراشده در این سالها، معمولاً آثاری بودند که در فاصله سالهای ۵۷ تا ۶۰ ساخته شده و از رادیو و تلویزیون پخش میشدند؛ قطعاتی مثل «الله اکبر، خمینی رهبر» یا «خمینی ای امام» یا حتی سرود ملی وقت جمهوری اسلامی ایران یا همان «شد جمهوری اسلامی به پا» ساخته محمد بیگلریپور. یکی از قطعات مهم و شنیدنی آن دوران، قطعه «ای لشگر صاحب زمان» است. این قطعه که احتمالاً بر اساس یک ملودی محلی جنوبی شکل گرفته، با تنظیم حشمت سنجری و خوانندگی مهدی شمس نیکنام یکی از حماسیترین و کوبندهترین آثار اجراشده در جبهههاست. این قطعه توسط صادق آهنگران هم به صورت نوحه در جبهههای جنگ اجرا شده است. قطعه «بوی بهار» از دیگر ساختههای معروف ریاحی با مطلع «آب زنید راه را»، اگرچه به دلیل پخش دائم آن از صداوسیما در روز ۱۲ بهمن و بازگشت امام خمینی، احتمالاً این تصور را ایجاد کرده که در سالهای پیروزی انقلاب ساخته شده، اما این اثر هم در سالهای آخر جنگ ساخته و همراه ارکستر سمفونیک تهران با خوانندگی سیامک علیقلی و مهرداد کاظمی ضبط شد.
قطعه «ساربان» با مطلع «ای ساربان آهسته ران، کارام جانم میرود» که بیشتر در ایام ارتحال امام خمینی از رادیو و تلویزیون پخش شده و میشود نیز از ساختههای دوران جنگ است. حسن ریاحی آن را در اواسط جنگ ساخت و نادر مرتضیپور همراه ارکستر سمفونیک تهران و خوانندگی مهرداد کاظمی در پاییز ۱۳۶۶ ضبط کرد. مجید انتظامی از دیگر نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران، «سمفونی خرمشهر» را پیش از آزادی آن در خرداد ۱۳۶۱ نوشت که البته در سالهای بعد ضبط شد.
غیر از آهنگسازان و نوازندگان ارکستر سمفونیک، هنرمندان دیگری نیز دست به ساخت آثاری مرتبط با جنگ زدهاند. یکی از معروفترین و قویترین این آثار، «کجایید ای شهیدان خدایی» ساخته هوشنگ کامکار در نخستین سالهای آغاز جنگ و با صدای بیژن کامکار است که حشمت سنجری در سال ۱۳۶۰ آن را رهبری کرد. هوشنگ کامکار علاوه بر این یک اثر مهم دیگر مرتبط با روزهای جنگ هم دارد؛ «پوئم سمفونی حلبچه» که آن را پس از بمباران اسفند ۱۳۶۶ شهر حلبچه ساخت. «سمفونی فلکالافلاک» ساخته کامبیز روشنروان که در موومان چهارم آن از ملودی محلی لری «دایه دایه وقت جنگه» هم استفاده شده، از شناختهشدهترین و ماندگارترین آثار سمفونیک مرتبط با جنگ است.
روشنروان آلبوم شناختهشده دیگری مرتبط با جنگ دارد که در سال ۱۳۶۰ توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شد. «فصل ایثار» با خوانندگی سیامک علیقلی و طرح جلدی با همان عکس معروف آلفرد یعقوبزاده که نوجوانی اسلحه به دست سینهخیز در حال پیشروی به تصویر کشیده شده است. علاوه بر اینها باید دو سمفونی «سرداران» و «اروند» ساخته سعید شریفیان را هم از دیگر آثار کلاسیک مستحکم و ماندگار دوران جنگ به حساب آورد.
جدا از آثار سمفونیک، آثار ماندگار دیگری هم در این دوره خلق شد که اگرچه از نظر قدرت ساخت، به پای آثار کلاسیک نمیرسد؛ اما همچنان شنیدنی و محبوب است. قطعه «خلبانان» در دو بخش فارسی و ترکی ساخته فیروز برنجان (بابک رادمنش) و خوانندگی جمشید نجفی و قطعه «خونینشهر» ساخته علیاکبر شکارچی برگرفته از موسیقی لری از شنیدنیترین این نمونهها هستند.
اعضای آهنگساز کانون چاووش که در طول سالهای انقلاب، آثار انقلابی و ماندگاری را خلق کرده بودند، در طول سالهای جنگ هم از سازندگان فعال بودند؛ آثاری که اگرچه در طول سالهای جنگ بسیار از رادیو تلویزیون پخش میشد، اما با پایان جنگ و دهههای بعدتر صدای بیشترشان از رسانه ملی شنیده نشد. محمدرضا لطفی یکی از فعالترین آهنگسازان این گروه قطعاتی مثل «ای برادر»، «کجایید ای شهیدان خدایی» و «کاروان شهید» را ساخت. «عاشقان سرمست» با مطلع «برخیز که دشمن به دیار آمده امروز» هم توسط او تحت تاثیر اشغال هویزه و «ظفر» مرتبط با آزادی خرمشهر ساخته و با صدای شهرام ناظری خوانده شدند.
حسین علیزاده دیگر آهنگساز عضو چاووش هم، آثار ماندگاری خلق کرد. او قطعه «سوگ» را به مناسبت شهادت کامران کلهر برادر کیهان کلهر ساخت؛ همان قطعهای که علیزاده، سه دهه بعد تم اصلی آن را در تیتراژ سریال «زیر تیغ» به کار گرفت. اما یکی از زیباترین ساختههای دوران جنگ علیزاده را باید آلبوم «سرودهای آذربایجان» دانست که با صدای «نصرالله ناصحپور» ضبط و منتشر شد. اگرچه که به دلایلی نام او در این آلبوم نیامد و عنوان «خواننده ناصری» به جای آن نشست. این آلبوم سال ۱۳۶۰، حدود شش ماه پس از شروع جنگ منتشر شد و مضامینی در رثای وطن و اتحاد اقوام ایرانی در برابر دشمن داشت. اگرچه این آلبوم در میان آثار مرتبط با جنگ ایران و عراق و احتمالا به دلیل زبان ترکی آن کمتر شنیده و به خاطر سپرده شد، اما تم اصلی این آلبوم ۳۴ سال بعد در آلبوم «عشقیم گَل» که علیزاده آن را همراه با محمد معتمدی و گروه همآویان روی صحنه برد، تکرار شد.
ماندگارترین آثار مرتبط با جنگ هشت ساله ایران و عراق در فاصله سالهای ۵۹ تا ۶۷ ضبط شد، اما نمیتوان زمان شکلگیری روح و ملودی آنها را مختص همین دهه دانست. موسیقیدانان ایرانی و از جمله هنرمندان ارکستر سمفونیک تهران، همچون دیگر ایرانیان تحت تأثیر انقلاب ۵۷ و سالهای جنگ، شرایطی را تجربه کردند که ماحصل آن قطعات ماندگاری در تاریخ موسیقی ایران شد. قطعاتی که اجرایشان در جبهههای جنگ نه فقط در حماسهپروری و تهییج روحیه دفاع از وطن تأثیرگذار بود که قطعاً در بقای ارکستر سمفونیک کهنسال تهران هم نقشی مهم داشت.
نظر شما :