اختلاف در حزب جمهوری به دلیل فقدان دشمن بود

گفت‌وگو با مجتبی همدانی
۲۰ تیر ۱۳۹۴ | ۱۶:۴۵ کد : ۷۹۳۱ حزب جمهوری اسلامی؛ از تاسیس تا تعطیلی
حزب جمهوری اسلامی در دانشگاه‌ها حضور جدی نداشت که این یک ضعف‌ بود.
اختلاف در حزب جمهوری به دلیل فقدان دشمن بود
سید مهدی دزفولی

 

تاریخ ایرانی: حجت الاسلاموالمسلمین مجتبی همدانی مسئولیت شاخه دانشجویی حزب جمهوری اسلامی را بر عهده داشت. دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف بود که سال‌ها بعد به کسوت روحانیت در آمد و خاطرات بسیاری از سال‌های حضور در حزب جمهوری اسلامی در خاطر خود دارد. به مناسبت بررسی پرونده حزب جمهوری اسلامی گفت‌وگویی با او داشتیم تا خاطرات آن روزها را مرور کند. حجت‌الاسلام همدانی این روزها مسئول نشر آثار دفتر مقام معظم رهبری است و این گفت‌وگو در بهمن ماه ۱۳۹۲ در دفتر کار ایشان انجام شده است.

 

***

 

شما از همان سال‌های ابتدایی انقلاب اسلامی با شهید بهشتی آشنا بودید و به عضویت حزب جمهوری اسلامی در آمدید.

 

بله من از اول انقلاب توفیق داشتم در خدمت شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی باشم و با ایشان در دانشگاه ها حاضر بودم و در برخی از مناظره‌هایی که ایشان در دانشگاه‌ها داشت من نیز همراهشان بودم. تقریبا از همان اوایل تشکیل حزب جمهوری اسلامی نیز به عضویت حزب درآمدم. همسرم نیز در حزب جمهوری اسلامی مشغول بود.

 

 

شما فعالیت‌های حزب جمهوری اسلامی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 

حزب جمهوری اسلامی در شرایطی تاسیس شد و فعالیت‌های خود را آغاز کرد که دیگر گروه‌های سیاسی که خیلی هم در خط امام نبودند به شدت فعال بودند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یک آزادی چشمگیری در جامعه بوجود آمد و گروه‌های فرصت‌طلب سعی در سوءاستفاده از این فضا داشتند تا شاید بتوانند انقلاب را به نفع خود مصادره کنند. شهید بهشتی اما با تاسیس حزب جمهوری اسلامی وزن سیاسی قابل توجهی به جوانان و مردان انقلابی آن دوره دادند و باعث شدند نیروهای حزب‌اللهی بتوانند با دارا بودن یک تشکل فراگیر در عرصه سیاسی کشور فعالیت کنند.

 

 

چرا حزب مورد تنفر گروه‌هایی همانند مجاهدین خلق و نزدیکان بنی‌صدر بود؟

 

این طبیعی بود، چون حزب جمهوری اسلامی و رهبران آن مقابل زیاده‌خواهی‌های رهبران این احزاب ایستاده بودند و خط اصیل انقلاب و اسلام را در جامعه پیگیری می‌کردند. خیلی از این احزاب تمایل نداشتند این اتفاق رخ دهد و می‌خواستند خودشان انقلاب را در دست بگیرند و حزب جمهوری اسلامی را مانع راه خود می‌دیدند.

 

 

شما ظاهرا از جمله افرادی بودید که از ابتدا در دفتر مرکزی حزب حضور داشتید و افراد را می‌شناختید. با محمدرضا کلاهی صمدی، عامل انفجار ۷ تیر ۱۳۶۰ در دفتر حزب هم از نزدیک آشنا بودید؟

 

بله من کلاهی را می‌شناختم اما در حد اینکه یک نیروی تدارکاتی بود و مسئولیتش این بود که مثلا پلی‌کپی ببرد و بیاورد. کلاهی مسئولیت خاصی در حزب نداشت و اتفاقا از این فرصت هم استفاده کرد تا به حزب آسیب وارد کند.

 

 

برخوردهای کلاهی در حزب چطور بود؟

 

رفتارهای کلاهی طوری بود که به تیپ بچه‌های حزب‌اللهی نمی‌خورد و رفتارهای خاصی داشت. چند بار هم خاطرم هست خانواده بنده که در حزب فعالیت داشتند، تذکراتی داده بودند. شهید مالکی که در همان واقعه ۷ تیر ۱۳۶۰ شهید شدند، هم خودشان و هم برادرشان آقا جواد مالکی، ایشان مسئول کلاهی در حزب بودند و خیلی به این تذکرات توجه نمی‌کردند. فضا هم در آن زمان طوری بود که اطمینانی میان افراد وجود داشت و به همین دلیل خیلی توجه نمی‌شد که ممکن است این فرد آسیبی در آینده به حزب وارد کند و مثلا نفوذی باشد که البته خود شهید مالکی هم قربانی همین حسن نظر خودشان به کلاهی شدند. کلاهی کار خاصی هم در بمب‌گذاری انجام نداده بود. ظاهرا یکی از بمب‌ها را در جعبه‌ای قرار داده بود که برگه‌ها و پلی‌کپی‌ها را با آن جابجا می‌کرد و برای چنین نیرویی نفوذ و خرابکاری خیلی کار خاص و پیچیده‌ای محسوب نمی‌شد.

 

 

به نظر شما چرا بعد از شهادت آیت‌الله بهشتی اختلافات در حزب اوج گرفت؟

 

این برمی‌گشت به شخصیت و روحیه شهید آیت‌الله بهشتی. ایشان اولا اعتقاد به همراهی و همدلی افراد داشتند و تا زمانی که در قید حیات بودند اختلافات به چشم نمی‌آمد. از طرف دیگر ایشان شخصیت جامعی داشتند و اجازه نمی‌دادند اختلافات بروز پیدا کند و به همین دلیل زمانی که به شهادت رسیدند اختلافات به سرعت اوج گرفت.

 

 

تاثیر حزب در جامعه و دانشگاه چطور بود؟ آیا حزب حضوری جدی داشت؟

 

حزب در عرصه فعالیت‌های سیاسی جامعه حاضر بود و نقش جدی و تعیین‌کننده‌ای داشت اما در بعضی از صحنه‌ها قوی عمل نکرد که یکی از آن‌ها دانشگاه بود. حزب در دانشگاه‌ها حضور جدی نداشت، با آنکه برخی از اعضای آن از دانشجویان و چهره‌های دانشگاهی بودند اما حزب در این فضای دانشگاهی نقش موثر و مهمی نداشت که این از ضعف‌ها بود.

 

 

چرا حزب عملا از سال ۶۳ به بعد دچار اختلافات شدید داخلی شد که به تعطیلی حزب انجامید؟

 

زمانی که دشمن بیرونی وجود داشت و همه علیه آن فعال بودند اختلافات خیلی به چشم نمی‌آمد. مثلا زمانی که بنی‌صدر و منافقین بودند همه علیه آن‌ها فعال بودند و خود این اتحادی را شکل می‌داد اما زمانی که آن‌ها دیگر در صحنه حضور نداشتند اختلافات میان اعضای حزب بروز کرد و گروهی در حزب علیه گروه دیگر فعال شدند. نبود دشمن بیرونی باعث شد که در حزب اختلاف و چند دستگی بروز کند و دائما اختلاف نظرها تشدید شود.

 

 

بزرگترین کارکرد حزب جمهوری اسلامی چه بود؟

 

من جمع‌بندی مثبتی از حزب جمهوری اسلامی و فعالیت‌های آن در سال‌های ابتدایی انقلاب دارم. به نظرم حزب جمهوری اسلامی موفق عمل کرد و از نقاط مثبت نظام جمهوری اسلامی بود. خدمات بزرگی هم به انقلاب کرد؛ از تربیت نیرو تا کمک به نظام برای عبور از مراحل سخت، این‌ها از نقاط مثبت حزب جمهوری اسلامی است. حالا ممکن است که ایرادات و ضعف‌هایی هم وجود داشته که من منکر این‌ها نیستم اما مجموعا برداشت مثبتی از حزب جمهوری اسلامی و فعالیت‌های آن دارم.

 

 

فکر می‌کنید عدم وجود حزب جمهوری اسلامی می‌توانست آسیبی را متوجه نظام اسلامی کند؟

 

به نظر من اگر حزب جمهوری اسلامی تشکیل نمی‌شد این اتفاق رخ می‌داد و نظام با کاستی و کمبود جدی مواجه می‌شد. اگر تاریخ اوایل انقلاب را بررسی کنیم و ببینیم حزب در چه نقاطی موفق عمل کرده است به این نتیجه می‌رسیم که عدم وجود حزب باعث آسیب‌های جدی به نظام و انقلاب می‌شد.

کلید واژه ها: حزب جمهوری اسلامی مجتبی همدانی کلاهی


نظر شما :