ناسیونالیسم اسلامی علیه لیبرالیسم غربی
علی اردستانی، استاد دانشگاه و مترجم کتاب بشیریه
انقلابها متاثر از چهار عنصر نارضایتی، سازماندهی، رهبری و ایدئولوژی هستند که این نظریه مبتنی بر بسیج منابع است که در جامعهشناسی سیاسی کلاسیک وجود دارد. البته میتوان انتقاد کرد که امروزه در جامعهشناسی نظریه جنبشهای اجتماعی مطرح است و بسیج منابع آن صلابت گذشته را ندارد. اما در زمان نگارش این کتاب نظریه جنبشهای جدید اجتماعی در ایران مطرح نبود و انقلاب ایران بر اساس ایده الگوی منابع نظریهپردازی میشد. در کنار این چهار مولفه اصلی انقلابها، کتاب «زمینههای اجتماعی انقلاب ایران» به بحران منابع، مسائل اقتصادی، پرچمداری ناسیونالیسم اسلامی و ظهور ایدئولوژی اسلام سیاسی توسط روشنفکران اسلامی اشاره دارد. دکتر علی شریعتی و جلال آلاحمد از مهمترین این روشنفکران اسلامی هستند که تلاش آنها با مساعی روحانیت پیوند میخورد و در هنگامه مهاجرت گسترده روستائیان به شهر زمینهساز بسیج سیاسی میشود.
دکتر بشیریه در این کتاب میکوشد با تکیه بر جامعهشناسی سیاسی، تحولات اجتماعی و رابطه جامعه و دولت را از پایین به بالا مورد ارزیابی قرار دهد. این در حالی است که علم سیاست پدیدهها را از بالا به پایین تحلیل میکند. اگرچه این مساله در ایران به دلایل مختلف مورد بیاعتنایی قرار گرفته است، اما در این کتاب تلاش شده تا مرزهای میان جامعهشناسی سیاسی و علم سیاست به دقت حفظ شود.
چارچوب تحلیلی کتاب بر پایه دیدگاههای سه متفکر قرن بیستم است: کرین برینتون، نیکوس پولانزاس و جیمز دیویس. پولانزانس از جمله نئومارکسیستهای قرن بیستم است. تحلیل دکتر بشیریه از مفهوم طبقه متعلق به پولانزاس است که بر اساس آن طبقه واجد مفهومی ترکیبی است؛ بدین معنا که اقتصاد، سیاست و ایدئولوژی درهم میآمیزند تا طبقات اجتماعی شکل گیرند.
تحلیل کتاب بر اساس نظریه «کالبدشکافی چهار انقلاب» برینتون است که معتقد است انقلابهای بزرگ چهار مرحله را طی میکنند: حکومت میانهروها، تفوق تندروها، دوران ترور و دوره ترمیدور. دکتر بشیریه معتقد است که انقلاب ایران از این الگوی کلاسیک پیروی میکند. او در این کتاب از نظریه دیویس نیز بهره گرفته و نارضایتی منجر به انقلاب را در منحنی جی تبیین میکند. دیویس معتقد است که انقلابها معمولا زمانی رخ میدهند که دوران نسبتا کوتاهی از بحران اقتصادی در پی دوران نسبتا طولانی از رفاه اقتصادی اتفاق میافتد. این دیدگاه به عبارت صحیحتر از دو دیدگاه مارکس و الکسی دو توکویل تاثیر پذیرفته که یکی از فقر فزاینده سخن رانده و دیگری از رفاه فزاینده.
دکتر بشیریه از معدود اساتید علم سیاست است که اشراف چشمگیری بر نظریات مارکس دارد. به نظر میرسد او برای توضیح علل کوتاه مدت انقلاب میکوشد به نظریه دیویس استناد کند که هم جامع نظریات مارکس و توکویل و هم نظریه جاافتادهای در علم سیاست است.
دکتر بشیریه نقش اساسی را در تحولات ایران پس از مشروطه به خرده بورژوازی مدرن و سنتی میدهد. پس از انقلاب مشروطه، خرده بورژوازی مدرن فعال شد و در میانه دهه ۳۰ به بعد، خرده بورژوازی سنتی ایدئولوژی خود را بر جریانهای سیاسی مسلط کرد. خرده بورژوازی سنتی در پیوند با روحانیون، بنیادگرایی ضد لیبرالیستی به وجود میآورد که عمدتا رنگ و لعاب ناسیونالیستی به خود میگیرد. از این ایدئولوژی در کتاب تحت عنوان ناسیونالیسم اسلامی یاد میشود که دو مفهوم حمایت از «محصولات داخلی» و «مبارزه با امپریالیسم» نقطه ثقل آن را تشکیل میدهد. این دو مفهوم محور تمام سخنان امام خمینی پس از سال ۱۳۴۲ بود.
این در حالی است که خرده بورژوازی مدرن رویکرد تکنوکراتی داشت و از صنعتی شدن و طبقات نوین جامعه حمایت میکرد. بنابراین در پاسخ به این سؤال که ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران از کجا پدیدار گردید باید به نقش نیروهای قبل از انقلاب پرداخت که از ایدئولوژی خاصی حمایت کردند. این ایدئولوژی عمدتا ریشه در فعال شدن خرده بورژوازی سنتی پس از دهه ۱۳۴۰ دارد که در ناسیونالیسم اسلامی متجلی میگردد.
کتاب دکتر بشیریه دارای ویژگیهایی است که بعد از چندین سال همچنان اهمیت آن را حفظ کرده و باید به آن توجه کرد:
۱- این کتاب با فاصله کمی از انقلاب نوشته شده است. این هم میتواند مفید باشد و هم مخاطراتی داشته باشد، چون ممکن است نویسنده متهم به نادیده انگاشتن بعضی از منابع شود و یا بیان ناقصی از شرح ماوقع داشته باشد. البته چنین ایرادی را میتوان به هر کتابی که به فاصله اندکی پس از انقلاب نوشته شده، وارد دانست اما من درباره کتاب دکتر بشیریه چنین نقدی را شاهد نبودم. جزئیات وقایع به طور کامل پیگیری شده و بر اساس منابع دست اول تاریخنگارانه و نه ارجاع به نظرات دیگران تنظیم شده است. کتاب میکوشد تاریخ منسجم و تحلیلی جامع از شرایط سیاسی - اجتماعی انقلاب ارائه دهد و این را در دوره زمانی ۲۰ ساله مورد بررسی قرار داده است. در عین حال نویسنده سعی دارد دلایل گذار از سلطنت پهلوی را به جمهوری اسلامی ایران از حیث جامعهشناسی سیاسی تبیین کند. بشیریه حاکمیت دوگانه را در سرشت جمهوری اسلامی ایران تشخیص داده و این تنها با رویکرد جامعهشناسی سیاسی ممکن است نه با نگاه تاریخی و یا سیاسی.
۲- کتاب بر اساس روششناختی و رویکرد ترکیبی و در قالب سه نظریه مورد اشاره، انقلاب ایران را تحلیل میکند و در نهایت توضیح میدهد که انقلاب ایران چند علتی و پدیدهای پیچیده است که نویسنده عوامل داخلی و خارجی را با هم میبیند. عوامل خارجی متاثر از تناقضهای سیاست آمریکا در برابر رژیم پهلوی بود که رویه واحدی نداشت و صداهای متعددی از آمریکا شنیده میشد اما عوامل داخلی چند دسته است: ترکیب دگرگون شونده طبقات در جامعه ایران، تضعیف بنیادهای اقتصاد کشور و برآمدن ایدئولوژی انقلاب و رشد سازمانهای انقلابی که چرایی آن جای بحث دارد.
۳- کتاب سیر تحول دولت در ایران را بررسی میکند (دولت قاجار، مشروطه، پهلوی و جمهوری اسلامی) و به این دلیل عدهای معتقدند نباید عنوان کتاب تغییر میکرد و عنوان «دولت و انقلاب در ایران» عنوان دقیقتری بود چون موضوع انقلاب فرع بر دولت است. در این کتاب دلایل ناتوانی نظام سلطنتی در کنترل جامعه مورد بحث قرار میگیرد و به دلایل موفقیت روحانیون در استفاده از قدرت پرداخته میشود؛ چنانکه در اوایل انقلاب قرار نبود پسوند اسلامی به انقلاب ایران اضافه شود. این از حیث جامعهشناسی حائز اهمیت است که چرا و چگونه روحانیون توانستند بر نیروهای سیاسی دیگر مسلط شوند؟
۴- مهمترین ویژگی کتاب بررسی ناسیونالیسم اسلامی است؛ ناسیونالیسم اسلامی عامل مهمی در انقلاب ایران است و به عنوان بنیانی برای مخالفت با رژیم انتخاب شد. دکتر بشیریه در بررسی زمینه اجتماعی انقلاب، به پیوند خرده بورژوازی سنتی و علمای رده میانی اشاره میکند و معتقد است ایدئولوژی انقلاب اسلامی استمرار و تداوم همان ناسیونالیسم بومی است که به زبان اسلام بیان میشود. پایگاه اجتماعی آن بازار است و خصلتی ضد غربی دارد.
نظر شما :