اعلامیه نواب صفوی در اسفند ۱۳۳۲: من مرد سازش نیستم
«الان حصحص الحق»
اینک حق هویدا گردید و هیچگاه پوشیده نمیماند
شنیدهام که برخی از مغرضین یا نادانان که مشمول این آیه مقدسه هستند و «إذا ذکر الله وحده اشمأزّت قلوب الذین لا یؤمنون بالآخرة... انگاه که نام خدا به تنهایی برده شود قلوب کسانی که ایمان به اخرت نیاوردهاند ناراحت میشود.» آری اینان که از ثبات قدم من در راه خدا و از اینکه زیر بار هیچ سخنی جز سخن خدا نمیرویم ناراحتند و میل دارند که تابع شهوات آنها بشوم و نمیشوم تهمتهایی به من میزنند اما نه در پیش رو و مردانه، بلکه پشت سر و ناجوانمردانه. اینکه به نام خدا و دفاع از حق با چند برهان مختصر به مردانگی و سربلندی پاسخ سخنان پشت سر و زیر پرده آنان را میگویم تا اگر مردند و به سخن خویش معتقدند بیایند و بدی مرا پیش روی من اثبات کنند و یا پس از اندیشه عمیقی توبه کنند و به سوی حق بازگردند و بروی مردان حق خاک تهمت نپاشند.
دنیای غرب و شرق و عموم برادران مسلمان ایرانی من و تمام جراید مختلف ایران خصوصا جرایدی که منتخب به حکومت جبهه ملی و مصدق بود، متفقا اعتراف کردند که شکست دهنده انگلستان در ایران و ملی کننده نفت و موسس حکومت مصدق، فداکاریهای من و برادرانم بود تا روزی که عدهای از برادران مرا زندانی کردند و شمشیر اسلام را که برای خدا و اسلام بدست آنها دادیم، بر سر و روی ما نواختند و علنا به من گفتند پس از تمام شدن امر نفت هم ممکن نیست که احکام خدا را اجرا نماییم و هرچه نصیحت کردم نپذیرفتند تا روزی که نوشتم شهوات اینان با اجرا احکام خدا مخالف است و به همین جهت شمشیر خود ما را بروی ما کشیدهاند و تا آن روز در منطق آنان و در صفحات جراید منتسب به جبهه ملی مرد خوبی بودم و از فردای آن روز اولین تیر تهمت در همان روزنامهها به سوی من و برادرانم پرتاب گردیده و در افواه و روزنامههای آنها مرد بدی شدم.
مطلب در نزد هر با انصافی پیداست. در روزهایی که به دست آنها به زندان افتادم و آقای جلالی نائینی و دکتر سعید فاطمی از طرف دولت مصدق نزد من آمدند و به آنها طبق اعترافات خودشان اثبات کردم که به همان دلیل که قبول دارید ما شکست دهنده انگلستان و ملی کننده نفت بودیم جنگ شما با ما به نفع انگلستان و موجب تقویت اراده انگلیس بوده است، تصدیق کردند.
من اگر مرد سازش بودم آنگاه که مصدق و کاشانی در سختترین مواقع زندانی من و برادرانم پیش من میفرستادند که بدون شرط اجرای احکام خدا با آنها موافقت کنم تا آزاد شوم، موافقت میکردم و آزاد میشدم و از مصائب آن روز و تیرهای تهمت ناروا خود را آسوده میکردم و وقتی هم که خدای عزیزم اراده فرمود و حکومت مصدق معتقد شد که با زندان بودن بلکه با کشته شدن من هم برادرانم به یاری خدا شکست نخورده همه روزه در راه خدا ثابت قدمتر میگردند و از زندان بیرون آمدم، میل داشتند که با آنها بدون شرط اجرا احکام خدا موافقت کنم و چون نمیکردم تهمتهای غیر مستقیم ادامه داشت و نیز روسای حزب توده در زندان بارها با من تماس گرفتند و با دلایل فلسفی کافی حقایق مقدس اسلام و انحراف بیراهههای منحرف از اسلام را به آنها ثابت میکردم به طوری که اعتراف مینمودند و به من میگفتند که ما در جنگ با حکومت ظالم هدف مشترک داریم و موفق نمیشدند که اندکی موافقت مرا به سوی خود جلب کنند.(فراموش نشود که آن روز حکومت ظالم به گمان آنها حکومت مصدق بود) و چون کرملین و نیز لندن و واشنگتن معتقد بودند و هستند که با هیچ نیرویی نمیتوانند با تربیتشدگان مکتب اسلام بجنگند آنها به طور عموم و تودهایها به طور خصوص با حربه تاریک تهمتهای غیرمستقیم در میان مردم سادهلوح و قلیلالتفکر به جنگ با ما میپرداختند و گویا هنوز هم ادامه دارد و اگر خدای نخواسته من آن طور هستم که آنان میگویند آیا برای دنیا است؟ پس بیایید دنیای مرا ببینید. بیایید به دولاب و ببینید که از دنیای شما دنیاخواهان به چه اندازه قناعت کردهام و حساب کنید که زندگانی من و جناب آقای واحدی و جناب آقای طهماسبی که هر سه نفر با خانوادههای خود در یک خانه اجارهای چهار اطاقی که ماهی پنجاه تومان اجاره آن را برادران وفادار دولاب میدهند چگونه و با چه مقدار اثاثیه و زندگی با کمال سربلندی و عزت و بیاعتنایی به تمام سلاطین و ثروتمندان دنیا بسر میبریم؟ و اندکی بیاندیشید و از خدا بترسید و حیا کنید و تا بدین پایه دنبال جهل و یا شهوات دنیا نروید و اگر مسافرت به ممالک اسلامی بنا بر دعوت مسلمانان نمودم بیایید تا یکی یکی برادران خود را که سهام صد تومانی و پنجاه تومانی و بیست تومانی و کمتر و بیشتر دادهاند به شما معرفی میکنم و تمام مخارج سفرم را یک شاهی و یک شاهی برای شما حساب نموده و شکست روحی و ارادی بزرگی که به یاری خدا توانا به نام یک فرزند شیعه و مسلمان ایرانی به انگلستان و آمریکا وارد کردم با دلایل کافی مشاهده کنید و نهضت روحی و فکری که در دنیای اسلام عربی به یاری خدا به نفع اسلام و تشیع و ایران فقط با یک روح خاطرخواه خدا و محمد و آل محمد(ص) و دست خالی برپا نمودم ببینید و بجای قوت قلب گفتن به یک برادر جوان خود که فقط و فقط جرمش دوستی شدید خدا و محمد و آل محمد(ص) و اجرا احکام خدا است تهمت ناروا نزنید و با این تهمتها انگلستان و آمریکا و شوروی را تقویت نکنید و با منتسب کردن بهترین افراد زنده خودتان که به اعتراف گذشته خودتان زنده کننده تاریخ و حیات شما بودهاند به انگلستان برای انگلستان تحصیل آبرو نکنید که حقیقتا اگر اثبات کردید که بیگانگان دارای مکتبی به این قدرت هستند آنگاه اثبات کردهاید که حق با آنها است. پس دانسته یا ندانسته میخواهید اثبات حق و عظمت برای بیگانگان کنید و بنابراین بزرگترین خدمت را به آنها میکنید. شما را به خدا بیایید و این خدمت بزرگ را به بیگانگان نکنید و از خدا بترسید. و از اینها گذشته من به نام یک شاگرد کوچک مکتب اسلامی معتقدم که دفاع از حق واجب است و نیز اگر کسی آن طور بود که شما میگویید باید در پیشگاه دادگاه عادل شرع محاکمه گردیده اعدام شود.
در خبر است از حضرت موسی بنجعفر سلامالله علیه «قل الحق ولو کان علیک» (حق را بگو و گرچه بر زیان تو باشد) پس چنانچه مرد هستید و راست میگویید و عقیده دارید، بیایید تا یک محکمه اخلاقی علنی اسلامی تشکیل داده و در آنجا اگر اثبات کردید که من آن طور هستم که شما میگویید از حاکم شرع جامعالشرایط تقاضا میکنم که رسیدگی کرده و حکم اعدام مرا صادر کند و به برادران پاک و متدین خود هم میگویم که اجرا کنند و اگر حق با من بود و اعتراف کردید شما را میبخشم و از خدا میخواهم که شما را ببخشد و در راه خودش ثابت بدارد تا نسنجیده و از روی بیایمانی سخنی نگویید و تیشه جهل به ریشه حیات و سعادت و افتخار خود نزنید.
خاتمتا اگر تمام افراد بشر به استثنای من به خاطر شهوات دنیا به فرض محال دشمنان خدا و محمد و آل محمد(ص) باشند من به یاری خدا در راه محبت خدا و محمد و آل محمد(ص) با تمام آنها به شدت میجنگم و به یاری خدا پیروز میشوم.
الهم انصرنا و ما النصر لا من عندک
تهران- به یاری خدای توانا- سیدمجتبی نواب صفوی
۲ اسفند ۱۳۳۲
نظر شما :