نفسگیرترین مذاکره تاریخ معاصر را فاتحانه تمام کردیم
نامه عبدالجبار کاکایی به آیندگان درباره سال ۹۴
برای شما مینویسم که از لایروبی تاریخ با ماهیان مرده در دست برمیگردید، برای شما مینویسم که صدای نسل من برایتان خاموشی مطلق است، برای شما مینویسم که پرسشهایتان هنوز زنده است و نفس میکشد.
ما سربازان سده چهارده هجری در میانه راه درست روی قله پنجاه و هفت شمسی برای ساختن جهانی آرمانی از درگاه خانههامان بیرون آمدیم با انگشتانی فشرده در مشت و قلبی آویخته بر گردن و صدایی رها شده از حنجره...
تاریخ به روایت ما سلطنت مطلقهای بود که فروپاشید چون مجسمهای عظیم بر درگاه قصری مخوف و از آن پس بیدار خوابیمان آعاز شد با طنین زنگها و ترانه رودخانهها و تجلی آوازها و هشت سال بین دو سنگ آسیای جنگ و انقلاب ماندیم تا وطن بازیافته را صحیح و سالم به امانت نزد شما بسپاریم. ما کمکم آموختیم که جنگ تنها در میدانها اتفاق نمیافتد، گاهی در اتاقها و هتلها، گاهی در سالنها و لابیها، گاهی در سرسراها و ایوانها، جنگ دهشتناکتر از میدانهاست.
برجام فهم ملی ما از رابطه عاقلانه با قدرتهای بزرگ شد برای به چالش کشیدن رقیب و گرفتن بیشترین امتیاز. آنچه در ذهن و ضمیر داشتیم به کار بستیم. طراز نگاه مترقیانه ما برای ایجاد ثبات و تعامل، رفتار اسطورههای تاریخ ملیمان چون امیرکبیر و مصدق بود و آنچه از دست دادیم و به دست آوردیم به حکم عقل جسور و انقلابیمان عادلانه بود.
مردم که توقیع حکم شرافتمندی ما را برعهده داشتند از این اتفاق بزرگ پشتیبانی کردند و ما با ساعت قلب آنها نفسمان را تنظیم کرده بودیم. این مبارزه در شرایطی انجام میشد که جاهلان در دو سو دست در کار آشوب داشتند و هر قدم برای حفظ حقوق اساسی و بازگشت به شرایط مذاکره با دشواری صورت میگرفت. خوشحالیم از اینکه نفسکُشترین جنگ و نفسگیرترین مذاکره تاریخ یکصد ساله سیاسی ایران را فاتحانه تمام کردیم.
مدال فتح ما همین میهن آباد و آزاد است که به امانت در دست شماست.
باقی بقایتان
عبدالجبار کاکایی، شاعر
اسفند ۱۳۹۴
نظر شما :