برجام ضمیمه درس تاریخ؛ برخورد ذوقزده با یک افتخار ملی
گفتوگو با فیاض زاهد، استاد تاریخ دانشگاه
تاریخ ایرانی: تعیین هویت فرهنگی و یادآوری آرمانهای انقلاب در ایران برای دانشآموزان رسم ویژهای دارد؛ هر ساله همزمان با ورود تاریخی امام خمینی به ایران، مراسمی نمادین در مدارس برگزار میکنند و زنگی را با نام و نشان زنگ انقلاب و به رسم یادبود به صدا در میآورند تا مسئولان آموزشی به این بهانه دین خود را نسبت به تربیت انقلابی دانشآموزان ادا کنند. امسال نواخته شدن زنگ انقلاب علاوه بر تجدید پیمانها، خروجی دیگری هم داشت؛ علیاصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش خبر داد که مبحث برجام با زمانبندی چهار ساعته، ضمیمه درس تاریخ دوره متوسطه میشود. آن طرف هم رشید قربانی، مدیرکل آموزش و پرورش کردستان تاکید کرد که امروز دانشآموزان باید از تجربه برجام درس بگیرند تا زمانی که مسئولیتی را به عهده گرفتند، بتوانند با عقلانیت و خرد مشکلات را حل کنند. سؤالی که پیش میآید این است که برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) چطور میتواند برای حل مشکلات و تصمیمگیریها در آینده به داد دانشآموزان برسد؟ یا دانشآموزان مقطع متوسطه چقدر میتوانند مفاهیمی مانند سانتریفیوژ و اورانیوم غنیشده را درک کنند که حالا بخواهند در آینده از آن بهره بگیرند؟ از طرف دیگر توافق جامع هستهای وین که از بامداد ۲۷ دی ۱۳۹۴ پس از ماهها مذاکره اجرایی شد، کی و کجا به تاریخ پیوست که بتواند در مجموعه سرفصلهای تاریخی بگنجد؟ اصلاً جایی که تاریخ ما همواره دستخوش تغییر میشود و به ساز زمانه میرقصد، چه تضمینی وجود دارد که برجام به سرنوشت دیگر اتفاقات تاریخی دچار نشود که یک روز چراغ راه بودند و زمانی دیگر ورود ممنوع شدند؟ فیاض زاهد، استاد تاریخ دانشگاه به این سؤالهای «تاریخ ایرانی» پاسخ گفته است:
***
اضافه شدن ضمیمه برجام به درس تاریخ آن هم برای دانشآموزان مقطع متوسطه محلی از اعراب دارد؟
یکی از مسائل و مشکلات کشورهای عقبمانده فقدان ارتباط با تاریخ است. جمله معروفی است که میگوید ملتی که تاریخ خود را نداند، ناچار است آن را تکرار کند. دانستن هر چیزی از تاریخ مفید است به شرطی که از خاطرهها پاک نشود. برجام مسأله بسیار مهمی است و ظرفیت این را دارد که وارد کتابهای تاریخی ما بشود. آنچه که دکتر ظریف و همکارانش انجام دادند واقعاً یک نقطه درخشان در تاریخ و افتخار ملی است. اما برخورد ذوقزده و هیجانی و بدون یک مهندسی دقیق درباره کتابهای درسی باعث میشود که امروز برجام را وارد کتابهای درسیمان کنیم و چهار روز بعد گروهی دیگر از راه برسند و آن را حذف کنند. ما در سرزمینی زندگی میکنیم که حتی تاریخ ۳۷ سالهمان را هم نمیتوانیم منتشر کنیم. به عکسهای ورود امام به ایران نگاه کنید؛ در پلکان هواپیما و در رکاب امام کسانی بودند که امروز نمیتوان جایی از آنها حرف زد. از ابتدای انقلاب تا امروز شخصیتهای بسیار زیادی که در جمهوری اسلامی صاحبنظر بودهاند، حذف شدهاند و ما نمیتوانیم در تاریخ اسمی از آنها ببریم. تا زمانی که ما به یک طرح جامع، دقیق و ملی در مورد تاریخ خود نرسیم، اینها همه نقش بر آب است. برجام میتواند وارد کتابهای درسی شود اما فرزندانی تربیت میشوند که هر کدام از منظری متفاوت با دیگری با تاریخ سرزمینمان آشنایی دارند.
این بههمریختگی تاریخی را در کشورهای دیگر هم میتوان دید؟ یا اینکه تاریخ در کشورهای دیگر برای همه مردم یک طعم مشخص دارد؟
کشورهایی مثل ژاپن، آمریکا و کانادا طولانیترین ساعات را به تدریس تاریخ اختصاص دادهاند و اهمیت این رشتهها در آن کشورها بسیار بالاست. در آمریکا دانشجویان تمامی رشتهها، حتی آنهایی که از کشورهای دیگر آمدهاند، باید ۱۴ واحد تاریخ آمریکا را بگذرانند. این در حالی است که در ایران هیچ کس نگاه درستی به تاریخ ندارد. در نگارش کتابهای تاریخی هم سیاسی برخورد میشود. هیچ تصویر درست و دقیقی از کوروش کبیر ارائه نمیدهیم که مبادا تعریف از پادشاهان هخامنشی به حمایت از سلسله پهلوی تعبیر شود. آن قدر فهم تاریخ و مناسبتهای تاریخی مبهم است که نتیجهاش نوعی بیهویتی، سردرگمی، ناآشنایی با فرهنگ ملی و غریبگی با میراث بومی ما شده است. دانشآموزان تعلق خاطری به این مبانی و اصول فرهنگی ندارند. درحالی که در هیچ کشور دیگری چنین نیست. به جای ذوقزدگی و تعجیل در تاریخ، بهتر است درک عمیقتری از ضرورت شناخت تاریخ و میراث این مملکت داشته باشیم. باید یاد بگیریم بدون توجه به جناحبندیها و فارغ از دشمنیهای روزمره سیاسی به این مفهوم ملی بیشتر توجه کنیم.
وقتی موضوع اضافه شدن مبحث برجام به درس تاریخ مدارس مطرح شد، وزیر آموزش و پرورش کردستان از این ایده استقبال زیادی کرد و گفت که یادگیری برجام میتواند در روند تصمیمگیری دانشآموزان در آینده تأثیر بگذارد. شما نحوه این تاثیرگذاری را چگونه میدانید؟
اگر برجام از این منظر دیده شود که چطور میشود پروندههای پیچیده را که میتواند منجر به بروز جنگ و اختلاف شود، از راه گفتوگو، چانهزنی و راههای مسالمتآمیز حل کنیم، درس بزرگی خواهد بود. به زاویه نگاهمان بستگی دارد. اگر از این زاویه به آن نگاه کنیم که تنها ایران است که با روش مسالمتآمیز توانسته از فصل هفت منشور ملل متحد خارج شود، قابل تقدیر است. هیچ کشور دیگری این سابقه را ندارد و خوب است کودکان ما اینها را بدانند و بیاموزند. اینکه ما چطور توانستیم در مقابل آمریکا، کشور صاحب صنعت و قدرت جهانی، ولخرجیهای عربستان سعودی، شیطنتهای اسرائیل و... به سلامت از این پرونده عبور کنیم، بسیار آموزنده است. اما همه این عوامل منوط به یک اراده بالادستی است، نه اینکه با روزمرهگی سراغ کتابهای تاریخ برویم. اگر کتابهای تاریخ، ادبیات، دینی و هر کتاب آموزشی دیگر به درستی تدوین شود، پایهریزی درستی خواهد بود. وقتی در ۳۷ سال گذشته، دستکم ۳۷۰ بار این کتابها تغییر کردهاند، از کدام اصل و بنیان و ریشه تاریخی میخواهیم حرف بزنیم؟ با این دیدگاه فعلی به تاریخ، آن انسان کامل اسلامی که آقایان در انقلاب فرهنگی مدعی بودند میخواهند بسازند، تربیت نخواهد شد. نتیجه این شده که انتقادها دامن دانشگاه را گرفت و گفتند که دانشگاهها اسلامی نشدهاند. تمام این مشکلات ریشه در چند عامل دارد؛ اول منزلت و جایگاهی که ما اساساً باید به علم و دانش بدهیم. دوم کرامت انسانی که باید برای معلمان قائل شویم و سوم اینکه به صورت علمی و راهبردی به کتابهای تاریخی بپردازیم. وقتی کتابهای تاریخی ما را به جای مورخین تحصیلکرده، پزشکان و مهندسان مینویسند چه توقعی میتوان داشت؟ بروید کتابهای تاریخ دبیرستانها را نگاه کنید، هیچ جایش بوی تاریخ نمیدهد. آناتول فرانس گفته انسانها به دنیا میآیند، رنج میبرند، میمیرند. به اعتقاد من تاریخ سرزمین ما، تاریخ دردها و صبرهای فراوان است.
نظر شما :