هاشمی: تلویزیون ۲۳ بهمن ۵۷ آهنگ مبتذل پخش کرد
هنوز غروب ۲۲ بهمن نشده بود که رادیو و تلویزیون ایران به دست مردم تصرف شد و کمی بعد «صادق قطبزاده» به عنوان اولین مسئول دولت انقلاب، در آنجا منصوب گردید.امام ازهمان آغاز به برنامههای رادیو و تلویزیون توجه داشتند و بعضی از برنامهها و موسیقیهای تند را نمیپسندیدند و از آنها راضی نبودند.
موسیقیهای حماسی، سرود و مانند اینها را قبول داشتند اما آنها در روزهای اول گاهی موسیقیهای مبتذل زمان شاه را نیز پخش میکردند؛ از همان نوارهایی که از قبل داشتند. همچنین امام انتظار داشتند تعبیرات و ادبیات خاصی را بشنوند مثلاً مایل بودند گویندگان رادیو و تلویزیون، بگویند «انقلاب اسلامی»، ولی آنها این کار را نمیکردند. ایشان، فردای پیروزی انقلاب من و شهید مطهری را خواستند و گفتند: «نباید این جوری باشد؛ شما بروید وضع رادیو و تلویزیون را درست کنید.»
من و شهید مطهری بیرون آمدیم، در اطراف هم ترافیک فشردهای بود. من رفتم تا ماشین خودم را از پارک بیرون بیاورم که میسر نشد؛ سرانجام یک ماشین پیدا کردیم و دو نفری به ساختمان جامجم رفتیم.
کسانی که آنجا را گرفته و اداره میکردند، ما را میشناختند، به همین دلیل برای ورود به آنجا با مشکلی روبرو نشدیم. رفتیم و نظرات امام را گفتیم. افرادی که در آنجا بودند به من گفتند شما یک سخنرانی برای مردم ایراد کنید و من داشتم فکر میکردم که چه بگویم که آنها مرا به اتاق پخش مستقیم تلویزیونی بردند و گفتند شروع کن. من هم بدون آمادگی، صحبت کردن را شروع کردم. گویا بحث «دو چهره از انسان» یعنی حالت شیطانی و حالت انسانی را مطرح ساختم. روز بعد در خیابان دیدم مردم مرا به همدیگر نشان میدهند؛ قبل از آن چهره من کمتر شناخته شدهبود. این حساسیت امام نسبت به برنامههای رادیو و تلویزیون، چندین بار دیگر نیز مطرح شد که هر بار با حضور جمع دوستان ما، مسأله به نوعی حل و فصل میشد.
از آن به بعد برای ما و خصوصاً برای دستاندرکاران رادیو و تلویزیون، مشخص شد که امام دقتنظر خاصی بر روی این رسانه دارند و برنامههای آن، با حساسیت بالایی مورد توجه ایشان است. البته مشکلات مدیریتی این رسانه و اختلاف مربوط به شیوه اداره آن، بعد از حدود یکصد روز اعتصاب در بخشهای مختلف و نیز سهمخواهی هر یک از گروههای سیاسی، برای بهرهبرداری از رادیو و تلویزیون و تفاوت نگاهها برای تهیه برنامهها و مسائلی از این دست از جمله بحثهای مهم روز و حتی ماههای آغازین پیروزی انقلاب بود.
تصور براین بود که پس از پیروزی انقلاب، وضع آشفتهای داشته باشیم و هیچ چیز در سر جای خود نباشد؛ چرا که ابراز نظم وجود نداشت؛ نه پلیسی، نه تشکیلات اداری و نه سازمانی و گروهی برای اداره جامعه، که تقریباً همینطور هم شد. اما حضور دلسوزانه مردم و شخصیتهای موثر مانع آشفتگی کشور شد و کمیتههای انقلاب به صورت خودجوش در سراسر کشور به وجود آمدند و نقش مهمی در جلوگیری از آشفتگی ایفا کردند. ما در شورای انقلاب تلاش کردیم با شکل دادن منطقی به این کمیتهها، با سرعت به امور جاری کشور سروسامان بدهیم.
تا چندین روز پس از پیروزی انقلاب، هنوز تیراندازی و تا حدودی ناامنی در تهران و برخی از شهرهای بزرگ ادامه داشت و حتی حمله به اماکن دولتی، ورود غیر مجاز به منازل اشخاص، هرج و مرجهای خیابانی و زد و خوردهای پراکنده دیده میشد و گفته میشد در روزهای درگیری ۲۱ و ۲۲ بهمن، برخی از مردم و بعضی از گروههای سیاسی، اسلحههای بسیاری را –از هر جایی که به دستشان رسیده بود، مثل پادگانها و کلانتریها- بردهبودند و گزارشهای اولیه حاکی از آن بود که بیش از ۳۰۰ هزار قبضه اسلحه در دست مردم عادی است؛ حتی پسرم محسن که در آن موقع جوانی ۱۸ ساله بود، از کلانتری و ساواک منطقه سلطنتآباد، یک کلت و یک اسلحه یوزی -از نوع اسرائیلی- به دست آوردهبود که بعداً تعریف کرد اسلحه یوزیاش، توسط گروهی از افراد وابسته به گروهکها، در یک ایست و بازرسی شبانه، مصادره شد و کلت نیز به یکی از کمیتههایی که برای دریافت اسلحههای مردم، در مساجد تشکیل شدهبود، برگرداندهاست.
منبع: کارنامه و خاطرات هاشمیرفسنجانی سالهای ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ / انتشارات نشر معارف انقلاب
نظر شما :