ماجرای استعفای شاه عباس/ یک مسیحی سه روز پادشاه ایران شد
برخی ایرانیان در روزگار صفویه به ستارهشناسی و اطلاع از اوضاع و احوال و سرنوشت افلاک که توسط منجمان و اخترشناسان و پیشگویان صورت میگرفت، بیش از آنچه مهم بود و صحت داشت، اهمیت میدادند. بیشک اعتقاد به این گونه باورها و عقاید خرافی که به مرور به علم نجوم و هیئت و اخترشناسی افزوده شد، ریشه در ادوار گذشته دارد.
در میان اعراب و مغولان، به نجوم و ستارهشناسی ـ که همان علم کواکب است ـ توجه بسیاری میشد. تأسیس و ساخت رصدخانهها در جای جای ایران به منظور کشف مناسبات و چگونگی استقرار هر یک از سیارات و ستارهها و تأثیرات آنها بر امور زمینی از تولد و مرگ تا شفا و درمان بیماری و جنگ و صلح، نشان از این توجه دارد.
اشاره به مطالعات و تحقیقات دانشمندانی چون ابوریحان بیرونی، خواجه نصیرالدین طوسی و غیاثالدین جمشید کاشانی که خدمات بسیار ارزندهای به علم نجوم نمودند، خالی از لطف نیست، اما به مرور زمان جنبههای جادوگری و پیشگویی علم نجوم و افلاک بر جنبه علمی آن غالب شد و عقاید پوچ و بیپایه و اساس بدان رسوخ پیدا کرد.
«ژان باتیست تاورنیه» که در روزگار صفویه به ایران سفر کرده بود، در سفرنامه خود به اهمیتی که ایرانیان به منجمین میدادند، اشاره نموده و مینویسد: ایرانیان عموما به دانستن وقایع آینده بسیار مقید هستند و منجمین را مردمانی بزرگ میدانند و با آنها در کلیه امور مشورت مینمایند. شاه همیشه سه ـ چهار منجم همراه دارد که ساعت سعد و نحس را به او بگویند. در سال مقدار کثیری تقویم در ایران به فروش میرسد و این تقویم شامل طول و عرض و استقرار کواکب و به علاوه پر از پیشبینی جنگ و ناخوشی و قحطی و تعیین ساعات برای رخت نو پوشیدن،...، حجامت کردن، مسهل خوردن، مسافرت نمودن و امثال آنها. به این تقویمها اهمیت زیادی میدهند و هر کس تقویمی داشته باشد تمام امور خود را از روی آن اداره مینماید. (ر.ک: سفرنامه تاورنیه، ص ۶۱۵)
ویلیام فور هلندی نیز در یادداشتهای مسافرت به ایران، به این کتابچههای سالنامه مانند اشاره کرده است. (ر.ک: اولین سفرای ایران و هلند، ص ۱۰۶) در این دوره اعتقادات ایرانیان به اجسام سماوی، بسیار موهوم بود و این اعتقادات در بین طبقات متوسط و پایین اجتماعی، بیشمار مشاهده میشد. افتادن ستارهها، خسوف، کسوف، عبور شهاب و اموری دیگر اعتقاد داشتند و معتقد بودند: اولینشان درست روی سرشان قرار گرفته است.
آنها همچنین تصور میکردند: شهابها تیرهایی هستند که ملائکه آسمان اول به سوی شیطان که قصد ورود به منطقه ایشان را دارد، رها میسازند. (ر. ک: مشاهدات سفر از بنگال به ایران، ص ۵۲) هرچند این عقیده و باور به ظاهر و از دید نمادین، بسیار جالب و زیبا میباشد، اما از نظر علمی و منطقی نمیتوان آن را به اثبات رساند و باور داشت.
در دوره صفویه اوهام و خرافاتی این چنینی فقط خاص عامه مردم نبود، بلکه شیوع آن اذهان پادشاهان و فرمانروایان را نیز مبتلا کرده بود. نقل شده است: اگرچه شاه عباس پادشاهی با کفایت و درایت بود، اما از اوهام تهی نبود. به نقل از قاسم بن مظفر، مؤلف «تنبیهات المنجمین»، منجمباشی شاه عباس، هنگامی که از نظرات اجسام سماوی خطری عظیم متوجه پادشاه شد، شاه عباس مصلحت دید حسب ظاهر از تحت و تاج چند روزی استعفا دهد و به سفارش مورخ یوسف نام مسیحی را بر تخت نشاند و او نیز سه روز شاهی کرد و بعد از آن او را به قتل رسانید و بر اساس ساعت سعد معین شده مجددا بر تخت نشست. (تاریخ نگارستان، ص۳۸۰-۳۷۹)
شاردن نیز در سیاحتنامه خود مینویسد: «اکثر ایرانیان به مانند کودکی که وابسته به دایه خود است، به منجمان و پیشگویان تعلق خاطر خارقالعادهای دارند.» او در خصوص حوزه اختیارات منجمان میگوید: «فیالمثل، هنگامی که شاهنشاه در مسافرت میباشد، منجمان میتوانند او را در دل شب از خواب شیرین بیدار کنند و به حرکت وادار نمایند. یا اینکه وادار به اقامتش کنند، در حالی که میلی به توقف ندارد. اخترشناسان میتوانند پادشاه را به جای عبور مستقیم به دور شهر بگردانند و یا اینکه از راه درازی برگردانند و به انجام صد گونه تکالیف شاق دیگر وادارش سازند تا بدین ترتیب از نحوست نجات یابد.»
در این دوره، منجمین همیشه در دربار شاهی حاضر به خدمت و گوش به فرمان بودند. یکی از ستارهشناسان طراز اول، همواره در حضور شخص شاه بود و فقط اندرون شاهی از این حکم کلی مستثنا بود. منجم حضور مدام داشت و بر حسب احکام نجومی و قوه تشخیص خویش، ایام و لحاظ سعد و نحس را اعلام میکرد. اسطرلاب هر یک از منجمین در کمربند آنها و در یک قاب بسیار تمیز و ظریف که از کف دست بزرگتر نبود، قرار گرفته بود. (ر. ک: همان، ص ۱۳۰) اما از میان پادشاهان دوره صفوی، شاه عباس اول به داشتن منجم در دربار اهمیت زیادی میداد و تعداد منجمانی که از شاه سلیمان حقوق میگرفتند بسیار زیاد بود. (ر.ک: تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوره صفویه، ص ۳۷۵)
منبع: خبرگزاری مهر
نظر شما :