مصدق و دفاع عاشقانه و شجاعانه از حاکمیت ملی- یوسف مولایی
پرونده ایران در دیوان دادگستری لاهه در خارج از فضای آزادیخواهی و همبستگی ملی برای حق تعیین سرنوشت یک رویداد ساده و متداول حقوقی قلمداد میشود. اما وقتی روح شاداب ملی بر جسم حوادث میدمد رویدادها جان گرفته و خود تاریخ میشوند. پرونده حضور ایران در دیوان بینالملل دادگستری تحت تاثیر جنبش ملی کردن نفت و مبارزات و آرزوها و فداکاریهای یک ملت چنان از اشتیاق و بالندگی تاریخ سرشار شد که به نقطه عطفی در تاریخ دادرسیهای بینالمللی درآمد. قبل از این پرونده دولت انگلیس تجربه حضور در دیوان بینالملل دادگستری در قضیه تنگه کورفو را داشت. در آن قضیه دولت انگلیس هرچند از بابت نقض حاکمیت دولت آلبانی به دلیل عبور کشتیهای جنگی انگلیس از آبهای سرزمین آلبانی و تنگه کورفو سرزنش شد، ولی ترک فعل دولت آلبانی نیز در عدم پاکسازی مسیر عبور کشتیها از میانهای به جامانده از جنگ جهانی دوم محکوم شد و دولت انگلیس عملا برای نقض حاکمیت ملی آلبانی هزینهای نپرداخت و از نتایج رای دیوان تا حد زیادی راضی شد. به خصوص اینکه در این رای تنگه کورفو که یک آبراه معمولی و در داخل آبهای سرزمین آلبانی بود به عنوان تنگه بینالمللی اعلام شد. دولت انگلیس امیدوار بود که با فشارها و تهدیدهای مستمر خود، نهایتا دولت ملی دکتر مصدق را به زانو درآورد. محاسبات دولت انگلیس بر تجارب امپریالیستی وی در استفاده از تمامی اهرمهای فشار و تهدید و ازجمله ظرفیتهای سازمانهای بینالمللی بود. از اینرو فعال کردن همزمان پرونده ایران در شورای امنیت و دیوان بینالمللی دادگستری بیش از آنچه یک اقدام حقوقی قلمداد شد، یک حرکت سیاسی برای تضعیف روحیه مقاومت دولت و ملت ایران بود. همانطوری که دکتر موحد در کتاب دکتر مصدق و نهضت ملی ایران به درستی متذکر شده است. اقدامات دولت بریتانیا در سه مسیر و تقریبا در موازات یکدیگر ادامه داشت؛ «وجه اول برخوردی عادی در میان دو دولت بود. وجه دیگر برخورد مخاصمتآمیز و دشمنانه بود که چندی به صورت تهدید نظامی و پیاده کردن قشون دنبال میشد.»
اما وجه سوم برخورد بریتانیا با مصدق برخورد حقوقی بود که به صورت مراجعه به دیوان بینالمللی دادگستری بود و مراجعه به شورای امنیت نیز که یک اقدام سیاسی بود در امتداد با توجیه حقوقی انجام شد. در حقیقت دولت بریتانیا از تمامی امکانات خود و به صورت ترکیبی عمل میکرد. اقدام سیاسی در دل اقدام حقوقی، تهدیدهای نظامی با توجیهات حقوقی و اقدام حقوقی با فشارهای سیاسی همراه میشد. از اینرو مراجعه همزمان به شورای امنیت و دیوان بینالمللی دادگستری در اجرای استراتژی درهم شکستن مقاومت ملت ایران انجام گرفت. شرکت نفت انگلیس، متعاقب تصویب قانون ۹مادهای اجرای ملی شدن صنعت نفت (۹ اردیبهشت ۱۳۳۰) با معرفی لرد ردکلیف به عنوان داور اختصاصی خود از دولت ایران تقاضا کرد که موضوع اختلاف خود با آن شرکت را مطابق ماده ۲۲ به حکمیت بسپارد. دولت مصدق ملی کردن صنعت نفت را از تجلیات حق تعیین سرنوشت و اعمال حق حاکمیت ملی عنوان کرده و قابل ارجاع به حکمیت ندانست. شرکت نفت انگلیس که با پاسخ حقوقی و قاطع دولت ایران قافیه را باخته بود به تاریخ پنجم خرداد ۱۳۳۰ از دیوان بینالمللی دادگستری تقاضا کرد که نسبت به تعیین داور واحد اقدام کند و متعاقب آن دولت انگلیس نیز از دیوان بینالمللی دادگستری درخواست کرد که موضوع اختلاف ایران و شرکت نفت را به عنوان اختلاف بین دو دولت مورد رسیدگی قرار دهد. دولت انگلیس همچنین در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۳۰ خواستار صدور دستور موقت مبنی بر جلوگیری از اجرای قانون ملی شدن نفت و خلع ید از شرکت نفت تا صدور حکم نهایی شد. دولت ایران در عکسالعمل به درخواست دولت انگلیس اعلام کرد که اعمال حق حاکمیت قابل ارجاع به دیوان دادگستری بینالمللی نیست و دیوان باید عدم صلاحیت خود در رسیدگی به این پرونده را اعلام بکند. دیوان تاریخ هشتم تیر سال ۱۳۳۰ را برای رسیدگی اعلام کرد. دولت مصدق با یک حرکت بسیار هوشمندانه بدون پذیرش صلاحیت دیوان سیاستی را طراحی کرد که در اجرای آن به نحو احسن از حقوق ملت ایران و مواضع دولت به خوبی دفاع میشد.
دولت ایران لایحه دفاعیه خود را که بر اثبات عدم صلاحیت دیوان بینالمللی دادگستری استوار بود به وسیله هیاتی به لاهه ارسال کرد. این هیات ماموریت داشت که بدون حضور رسمی در جلسه دادگاه مواضع دولت ایران را به قضات دادگاه توضیح داده و آنان را به صدور قرار عدم صلاحیت ترغیب کنند. هیات اعزامی ایران موفق شد که قبل از تشکیل جلسه عمومی و رسمی دادگاه با رییس دیوان بینالمللی دادگستری ملاقات کرده و مواضع بر حق دولت ایران را تبیین کنند. هنگام تشکیل جلسه رسمی نیز اعضای هیات نمایندگی ایران در جایگاه تماشاچیان قرار گرفتند و ضمن تاثیرگذاری بر روند دادرسی، عدم صلاحیت دیوان را مورد تاکید قرار دادند. به نظر میرسید که ایران میتوانست از این تجربه تاریخی در پرونده گروگانهای آمریکایی نیز استفاده کند، ولی اوضاع و احوال حاکم بر شرایط انقلابی اجازه نداد که این تجربه حقوقی مورد استفاده قرار گیرد. دیوان بینالمللی دادگستری با دستور موقت مورخ ۱۳ تیر ۱۳۳۰ از طرفین درخواست کرد تا اعلام رای نهایی از توسل به اقداماتی که ممکن است به حقوق طرف دیگر لطمه وارد کند، خودداری کنند. روز ۱۸ تیر، وزارت خارجه ایران مراتب اعتراض خود به دستور موقت دیوان بینالمللی دادگستری را به دبیرکل سازمان ملل متحد آقای تریگوی لی، ابلاغ کرده و بر حق حاکمیت خود اصرار ورزید. دولت انگلیس که موقعیت خود را در اثبات صلاحیت دیوان، در رسیدگی به ماهیت دعوی متزلزل و شکننده ارزیابی میکرد برای اعمال فشار بیشتر به دولت مصدق، موضوع اختلاف را به شورای امنیت برده و از شورای امنیت درخواست کرد که شورای امنیت ایران را وادار به اجرای دستور موقت دیوان کرده و قانون ملی کردن صنعت را معلق کند. دولت انگلیس همچنین در تاریخ چهارم فروردین ۱۳۳۱، عرض حال دیگری علیه اقدامات ایران در خلع ید از شرکت نفت را تسلیم دیوان بینالمللی دادگستری کرد. شورای امنیت تحت فشار سنگین انگلیس و ایالات متحده آمریکا، شکایت انگلیس را در دستور کار خود قرار داد.
مصدق به همراه هیات عالیرتبهای از نمایندگان مجلس، وزرا، شخصیتهای سیاسی و حقوقی و روزنامهنگاران عازم آمریکا شد. مصدق از این فرصت استفاده کرده و در ملاقات با دبیرکل سازمان ملل و مقامات آمریکایی و شخصیتهای سیاسی مستقل و خبرنگاران به تبیین مواضع ایران پرداخته و افکار عمومی جهان را به نفع مبارزات ملت ایران بسیج کرد. روزنامههای معتبر آمریکا از جمله هرالدتریبیون مقالات مفصلی در حمایت از مطالبات تاریخی ایران منتشر کردند. ابتدا قرار بود جلسه شورای امنیت روز ۱۲ اکتبر تشکیل شود ولی به مناسبت برخورد با ایام عزاداری حسینی به تقاضای مصدق سه روز به تعویق افتاد. جلسه شورای امنیت به طرز بیسابقهای توسط خبرنگاران و رسانهها پوشش داده شد. آقای مصدق در میان استقبال پرشور ایرانیان و آزادیخواهان جهان وارد جلسه شده و به زبان فرانسه از مواضع بر حق ایران دفاع کرده و ملی کردن نفت را اعمال حق حاکمیت ملی دانسته و اقدامات دولت انگلیس را مداخله در امور داخلی ایران معرفی کرده و در خصوص چپاول و غارت منابع طبیعی توسط دولت بریتانیا به افشاگری و اطلاعرسانی پرداخت. شورای امنیت در مقابل دفاعیات مستدل و مستند ایران عقبنشینی کرده و تا صدور رای نهایی دیوان بینالمللی دادگستری موضوع را مسکوت گذاشت. به دنبال این پیروزی غرورآفرین مصدق تصمیم گرفت که برای دفاع از حقوق ملت ایران ضمن حضور در دیوان بینالمللی دادگستری مدیریت حقوقی و سیاسی پرونده را نیز در اختیار بگیرد. روز ۱۴ خرداد طی پیام رادیویی، لزوم شرکت خود در دیوان بینالمللی دادگستری را به اطلاع مردم رسانده و در حقیقت با احترام به مردم به عنوان خدمتگزار آنها جهت حضور در لاهه کسب اجازه کرد.
روز ۱۹ خرداد دیوان بینالمللی دادگستری برای رسیدگی به دادخواست دولت انگلیس علیه ایران تشکیل جلسه داد. عده زیادی از ایرانیان از سراسر اروپا برای حضور در جلسه دادگاه، خود را به لاهه رسانده بودند. تعداد آنها به قدری زیاد بود که جایی برای همه آنها وجود نداشت. با اصرار مصدق همه ایرانیان به داخل سالن دادگاه راه پیدا کرده و صندلیهای تماشاچیان را پر کردند و حتی صندلیهای اختصاص یافته به تماشاچیان انگلیسی را هم اشغال کردند. با این وجود عده زیادی از ایرانیان سرپا ایستادند و روح همبستگی را بر فضای دیوان حاکم کرده بودند. زمان در مقابل عظمت این حضور پرشکوه از حرکت ایستاده بود و آفرینش لحظات تاریخی را به دست مردم ایران به تماشا نشسته است.
زمان غرق در تفکر و شگفتی بود. زندگی جدید را تجربه میکرد. در میان فضای انباشته از احساس غرور ملی، صدای امیدبخش و دشمنشکن مصدق در تالار دادگاه لاهه طنین افکند. هیچ کس تا آن روز به طور علنی و آشکار و با شهامت مثال زدنی سیاستهای استعماری و امپریالیستی بریتانیای کبیر را به چالش نگرفته بود. «شما نمیتوانید ملت کوچکی را از دفاع حقوق خود در برابر حملات مزورانه یک دولت بزرگ باز دارید. ما میخواهیم شما را متقاعد کنیم که گذشته از ایرادات حقوقی که به صلاحیت دیوان بیان خواهم کرد و به علت ملاحظات اخلاقی برای ما غیرممکن است که بگذاریم موضوع ملی شدن صنعت نفت، مورد بحث قرار گیرد.
نباید از آقایان این حقیقت را پنهان کنم که نزد ما ایرانیان تشویش جلوگیری از هرگونه عملی که در حکم ما ملل شرق سالیان دراز مزه تلخ نهادهای اختصاصی و استثنایی را که صرفا به منظور تامین منافع ملی بیگانگان به وجود آمده بود چشیده و به چشم خود دیدهایم که کشور ما میدان رقابت سیاستهای استعماری بوده و ضمنا پی بردهایم که متاسفانه با وجود آن همه امید و آرزو، جامعه ملل و سازمان ملل متحد نتوانستهاند به این وضع تاسفانگیزی که شرکت سابق نفت ایران و انگلیس در ۵۰ سال اخیر در ایران نماد برجسته آن بود، خاتمه دهد. ملت ایران که از این وضع به ستوه آمده بود در یک جنبش مردانه با ملی ساختن صنعت نفت و قبول اصل پرداخت غرامت یک باره به سلطه بیگانگان خاتمه داد. در آن موقع دولت انگلیس به یک سلسله عملیات تهدید و ارعاب متوسل شد.»
نطق حقوقی، سیاسی و افشاگرانه مصدق چنان پربار و پرقدرت بود که قاضی انگلیسی را به تامل واداشته بود، او شاهد محاکمه تاریخی سیاستهای استعماری دولت متبوع خود بود. مکنیر سرش را پایین انداخته بود و در مقابل این ایرانیان که در سالن بودند در میان بیانات غرورآفرین مصدق از نو متولد شده و از شدت شادمانی و هیجان، اشک شوق از دیدگان جاری کرده بودند. گویی پیرمرد خود نیز نیم قرن جوان شده بود. افتخار دفاع از حقوق ملت ایران به او رشادت و توان افسانهای بخشیده بود. «با کمال اعتمادی که به حقانیت خود داریم و مخصوصا برای اینکه اعتماد ما خللناپذیر است نمیتوانیم قضیهای را که برای ملت ما حیاتی است در معرض خطر نامساعدی، ولو اینکه آن خطر غیرمحتمل هم باشد قرار دهیم.»
پیرمرد فراتر از حد انتظار ظاهر شده بود هیچکس تا به آن روز از حق حاکمیت ملی چنین عاشقانه و شجاعانه دفاع نکرده بود. نمیتوان حق حاکمیت ملی را به داوری واگذار کرد. او در یک نبرد تاریخی، بازی را برده بود. بیانات شیوا، رسا و مستدل او تا عمق جان قضات نفوذ کرده بود. حتی قاضی انگلیسی نیز در مقابل عظمت صداقت و شیفتگی او به حق تعیین سرنوشت ملی سر تعظیم فرود آورده بود.
اصل ملی کردن از حقوق مسلمه هر ملتی است که تاکنون بسیاری از دول شرق و غرب از آن استفاده کردهاند. برای من جای تردید نیست که مقصود از مراجعه به شورای امنیت و دیوان بینالمللی آن است که باز از ما تعهدات مشابهی تحصیل کنند. و حال آنکه یادگارهای تلخ و اجحافات امتیاز ۱۹۳۳ هنوز از خاطرههایمان محو نشده است. اگر بنا بود اداره صنایع ملی شده را دوباره تسلیم بیگانگان کنیم، اساسا چه حاجتی به ملی کردن صنعت نفت داشتیم. تصمیم ملی شدن صنعت نفت نتیجه اراده سیاسی یک ملت مستقل و آزاد است.
خورشید در مردمک چشمان او میدرخشید. پیروزی بر استعمار پیر، به او حیات تازهای بخشیده بود. تالار دادگاه در سکوت باشکوهی فرورفته بود. ایرانیان حاضر در جلسه در اوج غرور و افتخار در چهره مصمم سیاستمدار ورزیده خود افقهای ایران جدید را مییافتند و در پرواز خیال خود عظمت ایران باستان را تماشا میکردند. دفاعیات پروفسور رولن هر چند افتخار بزرگی برای این مرد آزاده رقم زد، اما مصدق کار را تمام کرده بود.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما :