گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی از دریچه اسناد- مجید تفرشی
برعکس کسانی دیگر که در آن زمان در این ماجرا دخیل نبوده و حتی نسبت به آن همدلی و اعتقاد هم نداشتند، اکنون، چه از روی اعتقاد و چه به صورت تاکتیکی، حامی سرسخت ماجرا شده و تجلیل از آن حادثه را ابزار مهمی در پیشبرد اهداف نظری و سیاسی خود میدانند و لو آنکه در عرصه عمل سیاسی، مخالف یا رقیب عاملان گروگانگیری باشند.
علاوه بر ایران، در غرب و به خصوص آمریکا نیز دیدگاههای سیاستورزان و تحلیلگران در باب گروگانگیری دچار دگردیسیهای تاملبرانگیزی شده است. برخی از گروگانها به صف تندروان خواستار اعمال قدرت علیه ایران پیوستهاند و برخی دیگر بر ضرورت برخورد خویشتندارانه با ایران تاکید دارند. هر دو دسته با وجود داشتن مواضع مخالف در قبال ایران، همعقیدهاند که تجربه آنها نشان داده سیاستها و مواضع پیشین آمریکا در قبال ایران کارکرد مناسبی نداشته و ضرورت تجدید نظر در آن احساس میشود. برخی از سیاستورزان و تحلیلگرانی همچون گری سیک که روزگاری در شورای امنیت ملی آمریکا به پیروی از رییس وقت خود، زبیگنیو برژینسکی به شدت بر طبل اعمال تندروی دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی علیه ایران میکوبید، به تدریج و طی سه دهه باز هم همانند برژینسکی و لابد بر اساس تجربه عینی خود، به یکی از منادیان ضرورت تعامل و گفتوگوی مسالمتآمیز تبدیل شده است.
در سه دهه اخیر، سوای انتشار بخشهای عمدهای از اسناد به دست آمده از سفارت سابق آمریکا در تهران، تنها خاطرات شماری از سیاستگران ایرانی از ماجرای گروگانگیری و حوادث بعدی آن انتشار یافته و به ندرت اسناد دولتی در این باب از طبقهبندی خارج شده در اختیار محققان قرار گرفته است.
در همین مدت در آمریکا و اروپا نیز اسناد، گزارش، خاطرات و تحلیلهایی در موضوع گروگانگیری آزاد یا منتشر شده است. به دلایل مختلفی که خارج از بحث این نوشته است، این منابع آنچنان که باید و شاید مستقیما در دسترس عموم پژوهشگران داخلی قرار نگرفته و بعضا در بهترین شکل، صرفا به صورت گزینشی و در مواردی خاص و در جهت تکمیل یا تایید آثار و نظرات برخی از محققان مورد استفاده واقع شدهاند.
در این زمینه، اسناد مختلفی از سوی دولت یا موسسات نیمهرسمی در آمریکا آزاد یا منتشر شده که تا حدودی زوایای مختلف مساله گروگانگیری را از زاویه دید غربیان و واشنگتن بیان میکند. با این همه، حجم و دامنه این اسناد محدود و معدود بوده و به دلیل پراکندگی و محدودیت دسترسی برای عموم محققان، به خصوص آنانی که آشنایی کامل با آرشیوهای عمومی آمریکایی را ندارند، استفاده از آنها آسان نبوده است.
در ابتدای سال ۲۰۱۰ و همزمان با آزاد شدن اسناد سال ۱۹۷۹ در آرشیو ملی بریتانیا، بخشهایی از پروندهها و مدارک رسمی دولت بریتانیا از نخستین مراحل حادثه گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران آزاد و قابل مطالعه محققان شدند. این مجموعه با وجود حجم قابل ملاحظه آن (۲۴ پرونده شامل حدود ۴۰۰۰ برگ) تنها ۵۸ روز نخست گروگانگیری (از ۱۳ آبان ۱۳۵۸ تا ۱۰ دی ۱۳۵۸) یعنی حدود ۱۳ درصد ابتدای کار را در بر میگیرد. این اسناد صرفا از پروندههایی هستند که به طور خاص به موضوع گروگانگیری مربوط بوده و شامل گزارشهای وزارت خارجه، دفتر نخستوزیر، وزارت بازرگانی و وزارت تغذیه بریتانیا از اصل ماجرا، تلاشهای متحدان آمریکا در محکومیت دیپلماتیک و بینالمللی این اقدام، اعمال فشارهای اقتصادی به ایران برای ختم ماجرا و تبعات آن است. در این مورد پروندههای متعدد دیگری از دیگر دوایر دولتی بریتانیا از جمله مذاکرات هیات دولت نیز آزاد شدهاند که به صورت ضمنی به ابعاد مختلف ماجرا پرداختهاند.
در ابتدای سال ۲۰۱۱ حجم به مراتب بیشتری از اسناد مربوط به گروگانگیری در آرشیو ملی بریتانیا آزاد شد. حدود ۱۱۷ پرونده (شامل حدود ۱۷ هزار برگ سند) در موضوع گروگانگیری و تبعات داخلی و بینالمللی آن در آرشیو ملی بریتانیا آزاد شده است. هر چند به دلیل آغاز جنگ عراق علیه ایران، برخی از این اسناد به طور ترکیبی و موازی به هر دو موضوع پرداختهاند، ولی این تخمین شامل همه اسناد مربوط به جنگ نمیشود. دوره زمانی این اسناد شامل بخش عمده زمان گروگانگیری (از ۱۱ آذر ۱۳۵۸ تا ۱۰ دی ۱۳۵۹) است یعنی حدود ۸۲ درصد از دوره ماجرا و تا سه هفته قبل از آزادی گروگانها و بازگشتشان به آمریکا را در بر میگیرد.
باقیمانده اسناد که حوادث سه هفته نخست سال ۱۹۸۱ و سه هفته پایانی موضوع گروگانگیری را شامل میشود نیز قرار است کمتر از دو ماه دیگر و در آغاز سال ۲۰۱۲ در آرشیو ملی بریتانیا آزاد شود.
این در حالی است که به اذعان مسوولان دولت و آرشیو ملی بریتانیا، هنوز پروندههای زیادی مربوط به موضوع گروگانگیری وجود دارند که به دلایلی از قبیل حساسیت موضوع یا حجم بالای کار و عدم اتمام بازبینی آنها هنوز در دسترس عموم قرار نگرفته و ممکن است به تدریج طی سالها و حتی ماههای آینده در دسترس قرار گیرند. البته در بین پروندهها و اسناد تاکنون آزادشده نیز بعضا مواردی وجود دارند که بخشی از یک سند یا به طور کلی بعضا همچنان از دسترس محققان به دور مانده و دسترسی به آن مستلزم صرف وقت و پیگیری اداری و حقوقی بر اساس قانون دسترسی آزاد به اسناد است.
نگارنده بخت آن را داشته که در دو سال اخیر با دسترسی به این پروندهها در گزارشهای مختلفی، مروری گذرا بر این مجموعه اسناد داشته باشد. با این همه هنوز کار جدی و متمرکزی، چه برای گردآوری و تصویربرداری از این اسناد و چه تهیه مقالات و کتابهایی بر اساس آن صورت نگرفته است.
در این اسناد ضمن توجه به اصل ماجرای اشغال سفارت آمریکا در تهران، به تلاشهای گسترده غرب به خصوص آمریکا و بریتانیا برای مجبور کردن ایران به ختم ماجرا از راههای دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی پرداخته شده است.
این اسناد نشان میدهد با توجه به عوامل مختلفی، از جمله سفر «هنری پرشت»، رییس میز ایران در وزارت خارجه آمریکا به فاصله حدود یک هفته قبل از ۱۳ آبان ۱۳۵۸ و مذاکرات نسبتا مفید و دوستانه او با مقامات مختلف سیاسی و دینی در ایران، چه مقامات ارشد غربی و چه شماری از سیاستورزان ایرانی از بروز حادثه اشغال سفارت آمریکا در تهران غافلگیر شدند. پرشت و سایروس ونس (وزیر خارجه وقت آمریکا) از ابتدا مخالف هرگونه اعمال خشونت و رفتار قهرآمیز علیه ایران برای حل معضل گروگانگیری بودند. این موضع در ابتدا قوی بود، ولی با آغاز مبارزات ریاستجمهوری در آمریکا تا حدی تضعیف و نهایتا با استعفای ونس در آستانه حمله طبس به کلی کنار گذاشته شد.
بر اساس این مدارک، در ابتدای گروگانگیری کمتر کسی در صحنه سیاست داخلی ایران، حتی اعضای دولت موقت مستعفی مهدی بازرگان، با آمریکا و گروگانها اظهار همدردی و دلسوزی میکرد. با این همه به مرور و با فرسایشی شدن موضوع و تبدیلشدن گروگانگیری و تبعات آن به یک فوتبال سیاسی در ایران، دیدگاهها در این مورد تغییر یافت تا جایی که در ماههای پایانی به خصوص با آغاز جنگ هشت ساله، اغلب سیاستگران ایران از طیفهای مختلف سیاسی، خواستار حل و فصل سریع ماجرای گروگانگیری بودند، هر چند به دلایل مختلفی این دیدگاه، بروز علنی و عمومی نداشت.
سفارت آمریکا یکبار در روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی توسط افراد مسلح چپگرا برای مدتی کوتاه اشغال شده بود و سفارت بریتانیا نیز یکبار در همان مدت اشغال شد. اندکی پس از ۱۳ آبان نیز سفارت بریتانیا یکبار دیگر برای چند ساعت اشغال شد. برآیند مطالعه این اسناد، این است که اگر حادثه گروگانگیری مانند موارد مشابه داخلی یا دیگر اقدامات مشابه بینالمللی برای رساندن پیام دانشجویان اشغالکننده برای مدتی کوتاه صورت میگرفت و سپس ماجرا به نحوی خاتمه مییافت، ابعاد مختلف ماجرا قابل مدیریتتر مینمود.
علاوه بر آن، آنچه که این حادثه را از دیگر حوادث مشابه داخلی و خارجی آن متفاوت کرد، حمایت اولیه و سپس در دست گرفتن کل ماجرا توسط مقامات مسوول و دولتی ایران بود. در واقع به نظر میرسد اگر حادثه گروگانگیری به عنوان اقدامی مستقل از حکومت وقت ایران باقی میماند، امکان حل و فصل سریعتر و بهتر ماجرا فراهم میشد.
این اسناد نشان میدهند برخلاف ادعاهای مقامات غربی به دلایل مختلفی، وقوع و استمرار گروگانگیری موجب شد که غرب و به خصوص دولتهای آمریکا و بریتانیا، یا به طور تلویحی از حمله نظامی عراق به ایران حمایت کنند یا از وقوع آن جلوگیری نکرده و نسبت به وقوع آن خشنود باشند.
از سوی دیگر اسناد آزادشده درباره ماجرای حمله نظامی آمریکا به ایران که به «حمله طبس» شهرت یافت، نشان میدهد در مواقع حساس و خاص، دولت آمریکا وقع چندانی به همگرایی با دولتهای متحد، حتی بریتانیا و کانادا ننهاده و راسا و به طور پنهانی و خودسرانه وارد عمل میشود. حمله طبس صرفنظر از شکست حقارتبار نظامی، یک هزیمت سیاسی برای جیمی کارتر، رییسجمهور آمریکا بود و متحدان واشنگتن را نسبت به صداقت متقابل آن کشور در مناسبات چندجانبه زیر سوال برد.
صرفنظر از خسارتهای ناشی از تحریمهای اقتصادی و نظامی و لغو قراردادهایی با ایران، به خصوص در زمینه جنگ افزار، مساله ثروت مسدود شده ایران در بانکهای اروپایی و آمریکایی نیز محل سوال و ابهام بوده است. اسناد آزادشده حاکی از آن است که در ابتدای ماجرای گروگانگیری، دستکم ۱۳میلیارد دلار از پول ایران در بانکها و موسسات اعتباری آمریکا و سه میلیارد دلار در موسسات بریتانیایی مسدود شده بود.
با این همه در بخشی از این اسناد درباره تاثیرات احتمالی این فشارها تاکید شده بود: «هیچ یک از این اقدامات تاثیر سریع و موثری در جهت تزلزل اقتدار [امام] خمینی یا موجب فشار برای آزادی گروگانها نشده، در حقیقت تقریبا همه این اقدامات به احتمال زیاد منجر به افرایش احساسات ضدغربی و خارجیستیزی در ایران خواهد شد؛ احساسی که عامل اصلی اقتدار [امام] خمینی در ایران بوده و موجب افزایش خطر برای گروگانها و سفارتخانههای غربی خواهد شد. با این همه نابخردانه است، اگر تصور کنیم که تحریمها به کلی بیتاثیر هستند و به آزادی گروگانها کمکی نمیکند. برای آمریکاییها و متحدانشان مشکل اینجاست که میتوانیم ظرفیت راههای گوناگون تخریب ایران را ارزیابی کنیم، ولی از تاثیر واقعی تحریمها بر [امام] خمینی و شورای انقلاب و کسانی که واقعا گروگانها را در اختیار دارند، آگاه نیستیم.»
هنوز راه زیادی برای انجام پژوهشهای مستقل و بیغرض داخلی و خارجی در ماجرای گروگانگیری باقی است. برای این کار علاوه بر در دست داشتن منابع اصیل و دست اول داخلی و خارجی شایستهتر است که محققان ایرانی و غربی موضوع را ورا و فرای هیجانات و شعارهای له یا علیه طرفین موضوع مورد بررسی قرار دهند. در این مسیر باید صبر کرد تا مساله به مرور از جنبه سیاسی خود به یک موضوع تاریخی تبدیل شده و در فضایی آرام و بدون عصبیت مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما :