صادق طباطبایی: عدهای میگویند بهتر است امام موسی صدر نباشد و نیاید
آقای دکتر فکر میکنید حضور آقای صدر در حال حاضر و با توجه به شرایط ویژه منطقه که دولتهای فرا منطقهای تلاش ویژهای برای سوار شدن بر موج حرکتهای مردمی در جهت رسیدن به اهداف خود دارند میتواند موثر و مثبت واقع شود؟
اولا مشخص نیست وضع جسمانی امام چگونه است؛ با توجه به اینکه متجاوز از ۸۰ سال سن خواهند داشت و شرایط زندان و مسائل روحی ناشی از دوری سی و اندی سال از تحولات و حوادث، همچنین عدم آشنایی با پیوندها، رابطهها و خط و خطوط جدید؛ بهطور کلی ایشان را در چه وضع روحی و جسمانیای قرار داده است، اما با وجود همه اینها در صورت بازگشت امام صدر به صحنه اجتماع و سیاست، با توجه به نفوذی که در کل لبنان و منطقه خاورمیانه و جامعه مسلمانان داشته و هنوز هم بعد از این دوران طولانی غیبت همان نفوذ و حضور قدرتمند معنوی و فکری و عاطفی مشاهده میشود؛ مسلما این بازگشت و حضور مجدد – با وجود آنچه گفته شد- در جهت منافع مسلمین در کل منطقه خواهد بود. به همین دلیل، یکی از نگرانیها این است که اگر شرایط آزادی ایشان فراهم شود ایادی و عوامل همین قدرتهای منطقه از جمله اسراییل در لحظههای آخر کاری انجام ندهند و خدای ناخواسته پیش از آنکه ما به امام دسترسی پیدا کنیم آنها وارد کار شوند.
در حال حاضر برای جلوگیری از این اتفاق فکر میکنید دولت و مردم چه باید بکنند؟
در اینجا به لحاظ عملیاتی از مردم کار چندانی ساخته نیست؛ جز آنکه از دولتمردان مصرانه بخواهند وارد کار شوند. فشار به دولتمردان هم در گذشته نشان داده که لااقل در کشور ما موثر نبوده است، بلکه باید ارادهای برای انجام این امر مهم وجود داشته باشد. در ثانی این امر کار یک فرد یا یک گروه نیست، بلکه به منابع مالی و اطلاعاتی و حتی یک گروه متبحر عملیاتی احتیاج دارد. به عبارت دیگر اگر واقعا اراده مثبتی برای آزادی امام وجود داشته باشد باید با یک برنامه منظم و یک سیستم طراحی شده اطلاعاتی/ عملیاتی برای آزادی امام وارد کار شوند و مجدانه تلاش کنند، و با بهرهگیری از این شرایط به وجود آمده؛ با حضور در منطقه و دیدار با گروههای مختلف و حتی متضاد، محل نگهداری امام را شناسایی و نسبت به نجات ایشان اقدام کنند. مسلم است که این کار فقط از دست دولتها بر میآید و در حال حاضر هم جز از دولتهای لبنان و ایران نمیتوان از دولت دیگری توقعی این چنین داشت. اما لبنان که وضع داخلی مناسبی برای این کار ندارد مگر نیروهای امل و حزبالله که البته مدعی هستند تاکنون کارهایی انجام دادهاند. اینها اگر بخواهد در این مقطع کاری انجام دهند، نمیدانم تا چه اندازه میتوانند به صورت گسترده و همهجانبه عمل کنند. از این رو به نظر من باز وظیفه اصلی به گردن دولت اسلامی ایران میافتد، یعنی اگر قرار باشد کاری صورت گیرد این دولت ایران است که باید اینگونه عمل کند. اگر تا به حال کاری کردهاند – آنگونه که ادعا میشود – باید آن اطلاعات را کامل کنند و در نهایت چندجانبه وارد عمل شوند. این رسالت و وظیفه هم به اعتبار شهروندی، هم به اعتبار مسائل جهان تشیع و رسالت انقلابی و شعارهای انقلاب اسلامی آنگونه که اظهار و ادعا میشود بیش از پیش برعهده انقلاب اسلامی ایران و دولت ایران است.
با توجه به شرایط موجود ما در اصل روی یک لبه تیغ ایستادهایم، در حال حاضر حتی به سران انقلابیون هم نمیتوان اعتماد کرد چرا که اولا عمدتا از نزدیکان سابق قذافی هستند و ثانیا رابطه بسیار نزدیکی با غرب دارند و این خود میتواند نگرانکننده باشد، همینطور شخصی مثل آقای الهونی وقتی خودش را نماینده انقلابیون معرفی میکند و آن اخبار دروغ را با آن موج خبری منتشر میکند این نشان میدهد که ما چندان هم نمیتوانیم به انقلابیون اعتماد بکنیم که در صورت دسترسی به امام، حادثهای برای ایشان رخ ندهد یا تحویل سرویسهای امنیتی دیگر نشود. نظر شما چیست؟
بله، همینطور است، من تصور میکنم که همین مساله خانواده امام صدر را در جایگاهی قرار داده است که تصمیمگیری را برای ایشان سخت کرده، یعنی نگران هستند و از هر طرفی هم احتمال میدهند که نکند خطایی سر بزند و منابع اطلاعاتی ضعیف باشد یا خبر نادرست باشد یا کاری که صورت میگیرد خطا باشد یا حتی اگر همه اینها درست بود اما گروهی که برای نجات و آزادی ایشان میروند دچار اشتباههای محاسباتی شوند، بله؛ همه این احتمالات وجود دارد، اما خب چه باید کرد؛ به قول اصحاب منطق درست است که احتمال ضعیف است اما محتمل قوی است، نباید درنگ کرد.
برگردیم بر سر مساله تاثیر بازگشت امام صدر در شرایط حاضر، چرا در حال حاضر اگر آقای صدر بازگردد، این حضور میتواند به نفع کل جامعه مسلمین در منطقه باشد که الان از همه طرف تحت فشار است. هم جریان دموکراسیخواهی و بهار عرب در منطقه، هم دستان خارجی که تلاش دارند خواستههای مشروع مردم را به انحراف بکشند. چرا فکر میکنید بازگشت آقای صدر هم به نفع ایران و هم به نفع سایرین بویژه لبنان و سوریه و کل منطقه خاور میانه است؟
ببینید چند مساله است، اولا در خود لبنان همین عامل قدرتمند تعادل و وحدت و همدلی دوباره همه آن گروهها را به هم نزدیک خواهد کرد. من در گفتوگوهای خودم با جوانان در دانشگاهها یا جاهای دیگر میبینم وقتی یک جمله از آقای صدر نقل میشود یا مطلبی از دیدگاه ایشان بازگو میشود، علاقه بسیار نشان میدهند و اغلب آرزو میکنند که ای کاش آقای صدر امروز میبود، حتی کسی گفته بود ای کاش یاران امام صدر امروز در ایران «حرکت المحرومین» را بر اساس آرمانها و اندیشهها و سلوک مردمی آقای صدر راه میانداختند. خلاصه اینکه خبر بازگشت ایشان یک حادثه بسیار بزرگ و به لحاظ خبری یک بمب خبری خواهد بود.
پس میتوان گفت بعد از انقلاب ۱۹۷۹ ایران، بازگشت آقای صدر میتواند نقطه عطف دیگری در روند تحولات منطقه باشد؟
بله، نقطه عطف است و میتواند تمام موازنهها را به نفع تفکر انقلابی ایران دوباره برگرداند به همان نگرشی که در سالهای ۱۹۷۹ و ۸۰ در ایران بود. نگاهی که جهان در آن زمان به انقلاب اسلامی ایران داشت نگاه مثبتی بود، حتی بسیاری از اندیشمندان و متفکران فرهیخته غربی، حرکت اسلامی ملت ایران را در جهت یک آرمان انسانی میدانستند، به قول یکی از آزاداندیشان غربی که گفته بود «انقلاب ایران نخستین جریانی است که میخواهد دو عنصر انصاف و اخلاق را وارد مدیریت جامعه کند؛ لذا از دو انقلاب کبیر فرانسه و اکتبر شوروی هم قدرتش بیشتر خواهد بود و هر دو آنها را عقب خواهد زد، و نباید به عنوان حادثهای منطقهای آن را در نظر گرفت بلکه باید نگاهی جهانی به آن داشت.» اینها همه دوباره باز میگردد، همه کارهایی که آقای صدر کرده بود دوباره متبلور خواهد شد و تمام آنچه طی این مدت نگرانیهایی را به وجود آورده بود و خلاف اندیشه و مرام آقای صدر بود دوباره وارد موج مثبت و امیدوارکنندهای خواهد شد. و همین هم خطر اصلی است یعنی کسانی که اظهار میکنند نباید سید برگردد یا هرگز برنخواهد گشت؛ همین پیشبینی را دارند که اگر ایشان آمد و یک چنین معجزهای رخ داد دیگر جایگاهی ندارند، پس بهتر است نباشد و نیاید و اگر هم در زندان است بهتر است که همان جا باقی بماند، از این رو نه تنها در گذشته پیگیری نمیکردند که امروز هم ماجرا را دنبال نمیکنند. در مجموع میتوان بدون تردید به این امر باور داشت که همین حضور ایشان و وجود ایشان، با وجود شرایط سنی و جسمانیشان، پتانسیل قدرتمندی خواهد بود که تمام عوامل فکری و روحی و آزادیخواهی و آزادیبخش را گردهم میآورد و رودخانه عظیمی را به جریان خواهد انداخت که بیتردید به دریای مواج عدل و آزادی متصل خواهد شد. حال باید دید بازیگران دیگر چطور عمل خواهند کرد.
نظر شما :