مجید انصاری: در حوادث سال ۶۷ در زندانها نقشی نداشتم/ امام فرمودند آقای لاجوردی بروید مسئولیت را تحویل دهید
یکی از مهمترین اهداف انقلاب اسلامی گسترش اخلاق در جامعه و حفظ کرامت انسانی بود جنابعالی که از نزدیک با امام در ارتباط بودید توجه ایشان را به موضوع اخلاق چگونه دیدید؟
اخلاق در مفهوم کلی و وسیع کلمه بسیار فراگیر است و میتواند فلسفه بسیاری از آموزهها، احکام و شریعت و دین باشد. بنابراین انقلاب اسلامی ما هم که براساس اندیشه سیاسی امام شکل گرفت و با همت ایشان و اتحاد مردم به پیروزی رسید تبعاً همین هدف متعالی را دنبال میکرده است. به هر میزان که جامعه پایبند به رعایت قوانین و دستورات شرع و انضباط برآمده از متن قانون باشد مطمئنا به اخلاق و نتایج اخلاق نزدیکتر است، نفس قانونشکنی چه قوانین موضوعۀ کشور و چه دستورات قوانین شرع، خود نمود بارزی از بیاخلاقی است. حضرت امام در زندگی شخصیشان بهصورت تمامعیار به اخلاق پایبند بودند همه رفتار، گفتار و کردار ایشان در محیط زندگی، جوانی و حتی نوجوانیشان و بعد از آن در محیط طلبگی، علمی و مرجعیت خودشان و نیز در طول حیات سیاسیشان چه قبل و چه بعد از انقلاب یک الگوی تمامعیار از پایبندی یک انسان به مبانی اخلاق آن هم اخلاق ناب منطبق با فطرت انسان و منطبق با شرع بوده است. در این میان خاطرات زیادی از حضرت امام است و بعضا ممکن است بسیار جزئی و کوچک به نظر بیاید اما مجموع اینها یک سامان منسجم را در فکر امام و رفتار امام نشان میدهد که چارچوب کلی آن همان مکارم اخلاق الهی است. من اخیراً کتاب تازه انتشار یافته خانم دکتر طباطبایی عروس حضرت امام مطالعه را میکردم دیدم که حقیقتاً از جزئیترین جزئیات در زندگی شخصی امام از برخورد با فرزندانشان گرفته تا نحوه خواستگاری برای فرزندانشان توصیههایی میکردند که رعایت اخلاق در برخورد با حقوق همسر و فرزند آن هم در محیط به شدت محدود و تحجر زده ۶۰ سال پیش نشان میدهد که ما اکنون با اندیشههای امام خیلی فاصله داریم.
یعنی ما نسبت به ۴۰ سال قبل هم عقبتر هستیم؟
شما رفتار حضرت امام را به عنوان یک مسلمان آگاه و یک روحانی و یک مرجع تقلید عالم با رفتار خودمان در زندگی شخصی و خانواده ببینید که تا چه میزان به موازین اخلاقی پایبند هستیم، امام با اینکه هیچ نیازی به حضور در کلاس درس آیتالله بروجردی از حیث علمی نداشت ولی برای هدف متعالیتر که تقویت مرجعیت و تقویت حوزه علمیه در برابر تهدیداتی که حوزه و اسلام را مورد هدف قرار داده بود پشت پا به تمام خودبینیها و تکبرها میزند و همراه با شاگردانشان سر درس آیتالله بروجردی مینشیند. برخورد امام با تمام اقشار مردم چه قبل و چه بعد از انقلاب واقعاً یک منظومهای از رفتار اخلاقی تمامعیار است که اگر ترسیم و به درستی تبیین بشود برای ما کافی است.
حاجآقا، شما در زمان حضرت امام مسئولیت سازمان زندانها را بر عهده داشتید، وقتی فردی رئیس سازمان زندانها باشد لزوما باید بحث اخلاق را هم رعایت کند، خود امام شخصاً به شما چه توصیهای برای این موضوع داشتند و اینکه امام از عملکرد شما در این سمت راضی بودند؟ این سوال به این دلیل عنوان میشود که اپوزیسیون خارج از کشور مباحثی را در ارتباط با مدیریت شما در آن زمان مطرح میکند
سؤال خیلی خوبی کردید، اولا باید بگویم که اپوزیسیون دچار یک اشتباه خواسته یا ناخواسته شده است. حوادثی در سال ۶۷ در زندانها اتفاق افتاد که بعضا در تحلیلهای خود در ارتباط با این موضوع اسمی از من هم میبرند در حالی که بنده در ۱۹ خرداد ۶۳ به عنوان نماینده شورای قضایی در دادگاه و دادسرا مسئولیت گرفتم و بعدها با اقداماتی که شد سازمان زندانها تاسیس شد و به عنوان رئیس سازمان زندان منصوب شدم و در دیماه سال ۶۶ به دلیل اینکه میخواستم در انتخابات مجلس سوم شرکت کنم، باید از سمت خود استعفا میکردم، عملاً هم در ۷ خرداد ۶۷ مجلس سوم شروع شده بود و بنده عضو مجلس بودم و در سازمان زندانها دیگر سمتی نداشتم. نفس پذیرش مسئولیت در امور زندانها گرچه از سوی شورای قضایی صورت گرفت ولی به نوعی به دلیل حساسیت و پیگیری مدام حضرت امام نسبت به مسائل زندانها انجام شد چون گزارشاتی از رفتار برخی از زندانبانها و بازجوها با زندانیان خدمت حضرت امام میرسید. در فضای ملتهب سالهای ۶۱ و ۶۲ که گروهکهای تروریستی فعال بودند در برخی از زندانها و بازجوییها در دادسراها برخوردهای تندی با زندانیها صورت میگرفت به همین دلیل گزارشاتی خدمت حضرت امام رسیده بود که حضرت امام هیأتی شامل آقایان دعایی، محمدعلی هادی نجفآبادی، علیمحمد بشارتی و سیدهادی خامنهای را مأمور کرده بودند که گزارشاتی در خصوص وضعیت زندانها تهیه کنند از آنجا که بعد از تهیه گزارش منتج به یک اقدام عملی روشن نشد. شورای عالی قضایی به بنده مأموریتی دادند به عنوان نماینده شورای عالی در دادگاهها و دادستانی که در فاصله ۶ ماه گزارش مستقیم و مداوم از درون زندانها بهخصوص زندانهای اوین، رجاییشهر، قزلحصار، توحید و عمدتاً زندانهای تحت پوشش دادگاه انقلاب تهیه کردم و این گزارش را که نتیجه گفتوگو با بیش از ۱۰۰ نفر از زندانیان بود به رئیسجمهور وقت که آیتالله خامنهای بودند و نیز رئیس مجلس وقت یعنی آقای هاشمی رفسنجانی و نیز شخص حضرت امام دادم.
پس نگرانیهای امام بیدلیل نبود؟
بله، گزارشهای زیادی از سوء رفتارها مخابره میشد و این سوءرفتارها هم در بسیاری از موارد به خاطر خودسری و اجتهاد به رأی بود که نتیجه گزارش من به مسئولین و حضرت امام منجر شد که در دادستانی انقلاب تغییراتی صورت گیرد.
یعنی مدیریت آن تغییر یافت؟
بله. آقای لاجوردی مسئولیت دادستانی انقلاب را بر عهده داشتند که تمام زندانها و بازداشتگاهها زیر نظر ایشان بود و در نهایت مسئولیت از آقای لاجوردی گرفته شد. در ارزیابی علت بیقانونیهای صورت گرفته معلوم شد پراکندگی دستگاههای مختلف تصمیمگیر در زندان و بازداشتگاهها و وجود بیش از ۱۰ دستگاه مختلف یکی از علل این معضل بود. بنده بعد از پذیرش مسئولیت راهحل را در این دیدم که باید تمرکز به وجود بیاید و مدیریت زندان از دستگاههای امنیتی- انتظامی جدا شود و حتی از دستگاه قضایی به معنای دادسراها جدا شود که در نهایت منجر به قانون تاسیس سازمان زندانها شد. این قانون با هماهنگیهایی که با مسئولان انجام دادم و گزارشهایی که اشک بعضیها را هم درآورد زمینه تصویب قانون سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور شد که روح اصلی حاکم بر این قانون این بود که همه زندانها و بازداشتگاهها باید تحویل این سازمان شود و هر بازداشتگاه و زندانی که خارج از سازمان زندانها باشد غیرقانونی است و رئیس سازمان زندانها با مسئولیت روشن از رئیس دستگاه قضایی تعیین میشد که آن زمان شورای قضایی بود. در زمان مسئولیت من چهار پنجم زندانیها که گروهکی بودند آزاد شدند
چه مراحلی طی شد که آزاد شدند؟
حضرت امام مکرر به من میفرمودند که اگر افرادی تحت تأثیر بودند و فریب خوردند و احساس میکنید قصد و نیت خاصی نداشتند و آزادی آنها مضر بر جامعه نیست و دست به ترور و جنایت نمیزنند، اقدام کنید. ما هم با کمیته دادیاران، سازمان زندانها و دادستانهای هر استان مرتب لیستهایی را تهیه میکردیم و به مناسبتهای مختلف خدمت حضرت امام میفرستادیم
از صحبتهای شما اینگونه نتیجه میگیرم که تغییرات ایجاد شده در زندانها به دلیل حساسیت حضرت امام بود...
بله درست است. حضرت امام در کار زندانها بسیار حساس بودند بهطوری که وقتی من مصاحبهای کرده بودم راجع به امور زندانها مرحوم حاج احمد آقا به محض اینکه رفتم دفتر فرمودند امروز راجع به مصاحبهای که کردید حضرت امام حساس بودند و گفتند از فلانی. بپرسید جریان چیست؟ یا گاهی نامههای عادی که درباره مسائل زندان خدمت امام ارسال میشد حضرت امام ذیل نامه دستور رسیدگی میدادند. اما آنچه که به تعبیری شاه بیت برخورد امام راجع به زندانیان بود زمانی بود که بعد از پنج یا شش ماه از بررسی وضعیت زندانها وقتی گزارشی خدمت ایشان دادم که حکایت از برخی انحرافات و سوء رفتار داشتند، به شدت از این موضوع ناراحت شدند و تأکید کردند که این روند اصلاح شود. انجام برخی از دستورات و اقدامات ایشان مستلزم این بود که نیروهای قابل اعتقاد و خوشفکر و سالم را از بیرون به مجموعه وارد کنم که این احتیاج به مجوز قانونی استخدام و پول داشت که پروسه طولانی باید طی میشد که حضرت امام به من گفت «برو انجام بده» و من براساس همین دستور امام انجام دادم، چون اگر میخواستم دنبال طی کردن مراحل قانونی باشم. معلوم نبود انجام اصلاحات مورد نظر انجام میپذیرفت یا نه؟ البته من بعدها شنیدم مرحوم لاجوردی خدمت حضرت امام رفته بودند و در آنجا از جنایتهای منافقین صحبت کردند و گزارش مفصلی خدمت امام دادند، امام فرمودند «آقای لاجوردی اگر جمهوری اسلامی بهدست اینها (منافقین) ساقط شود بهتر از آبروی اسلام است که با این کارها (خودسریهای داخل زندان) برود. شما بروید مسئولیت را تحویل دهید.» چون آقای لاجوردی مسئولیت را تحویل نمیدادند. من در آن زمان برای ایجاد گشایش در امر زندانیان و پرسنل زندان درخواستی از حضرت امام کردم که نیازمند امکانات بسیار وسیع و با ارزشی بود، همینکه من خدمت امام این درخواست را مطرح کردم بدون معطلی حضرت امام به مسئول بنیاد آن زمان و نیز نخستوزیر وقت جناب آقای مهندس موسوی دستور دادند که امکانات در اختیار ما قرار گیرد. حضرت امام بارها تاکید میکردند که برخورد با زندانیان صددرصد باید منطبق با قانون باشد و اگر کسی جنایت کرده و حتی انسان کشته و قرار است قصاص شود کسی حق ندارد برای اینکه این فرد محکوم به اعدام هست یک سیلی اضافی به او بزند. ایشان بحث کرامت انسانی و حقوق افراد را مورد تاکید قرار میدادند، امام میفرمودند با متخلف برخورد قاطع شود اما در چارچوب قانون.
آقای انصاری، همانطور که میدانید امام به آزادی بیان اعتقاد خاصی داشتند ولی از طرفی برخی افراد چنین اعتقادی ندارند و با اشاره به برخی سخنان امام نظیر موضعگیریشان در قبال روزنامه میزان نتیجه میگیرند که امام به آزادی بیان اعتقادی نداشتند، نظر شما چه هست؟
ببینید، متأسفانه گاهی چینشهای گزینشی برخی از گفتارها یا نوشتارها با حذف صدر و ذیل آن موجب سوءبرداشت میشود و بعضی از گروهها و اشخاص یا جریاناتی که میخواهد استفاده ابزاری کنند ممکن است از آن استفاده ابزاری کرده و برخورد طنزگونهای نسبت به رهنمودهای امام دارند. باید سخنان امام را در موقعیت همان زمان بررسی کرد. در شرایطی که یک ملت تحت فشار تمامعیار دشمنان خودش قرار گرفته است که ترسیم شرایط آن برای نسل سوم و چهارم غیر ممکن است یعنی فقط نسل ما میتواند توصیف کند که چه شرایطی در آن زمان حاکم بوده است. خیلی سخت است یک کشور بعد از ۵۰ سال استبداد شاهنشاهی انقلاب کرده باشد و نظامی را تشکیل داده که بعد از انقلاب هم بلافاصله جبهههای مختلفی علیه او گشوده شد. از همه مهمتر جنگ تحمیلی که از ۸ میلیارد دلار درآمد سالانه ۵/۲ میلیارد دلار آن مستقیم خرج جنگ میشد و همینطور توطئههای منافقین در آن زمان که دموکراتیکترین کشورهای دنیا در قرن ۲۱ هم در چنین شرایط اضطراری بسیاری از آزادیهای خود را محدود میکنند ولی در یک چنین بحرانی حضرت امام پایبند به موازین اخلاقی بود که با مردم میثاقش را بسته بودند یکی از آن بحث آزادی مردم در انتخابات بود. امام یک روز هم به بهانهای اینکه جنگ داریم از خیر انتخابات نگذشتند حتی در شهرهایی مثل آبادان و قصرشیرین که ساکنان آن مهاجرت کرده بودند یا اگر شورای نگهبان میخواست به هر بهانهای جلو آزادی مردم را بگیرد امام مقابل آن میایستادند یا اگر میخواستند به بهانههایی انتخابات را به نفع یک جریان مهندسی کنند، امام طرف آزادی مردم را میگرفتند. اینکه حضرت امام برای تحقق جمهوریت نظام شخصاً پای کار ایستادهاند و سعی کنند مردم در میدان انتخابات آزاد باشند این یک رفتار اخلاقی است.
سوال من در بیست و دومین سالگرد حضرت امام این است که آیا رفتار انتخاباتی ما مثل رفتار انتخاباتی دوران حضرت امام است یا نیست؟ اگر هست که باید سجده شکر به جا آوریم و اگر بهتر شده دو تا سجده شکر به جا آوریم و البته لازمه مسلمان بودن این است که باید بهتر میشد چون مسلمان دو روز آن نباید مثل هم باشد. ما در مسیر انتخابات و مردمسالاری و دموکراسی دینی میبایست شاخصهایمان ارتقاء یافتهتر از دوران امام باشد چون آن زمان دوران گذر از استبداد بود امروز ما در سی و دوسالگی پیروزی انقلاب هستیم ولی اگر واقعاً با شاخصهای انتخابات سالم، آزاد و رقابتی عقبگرد داشتیم باید بنشینیم و در رفتار خودمان تجدیدنظر کنیم و من نمیخواهم هیچ کسی را متهم کنم. بنده از کسانی هستم در انتخابات مختلف شرکت کردم من امروز به عنوان یک فردی که در انتخابات دور اول مجلس به عنوان جوانترین کاندیدا از شهر زرند کرمان کاندیدا شدم و در یک رقابت تنگاتنگ توانستم پیروز شوم و تا ۴ دور دیگر هم از تهران در مجلسهای مختلف بودم با صراحت عرض میکنم که بسیاری از شاخصهای سلامت انتخابات که مورد نظر قانون اساسی و مورد نظر شخص امام بوده و مردم بر این اساس با این نظام میثاق بستند به شدت عقبگرد داشته و به هیچ وجه قابل مقایسه با شاخصهای آن زمان نمیباشد.
یعنی قانون ما اشکال دارد یا مجریان انتخاباتی؟
قانون هم به تدریج براساس گرایش و تشخیص یا تفسیر ناصحیح برخی محدود شده است. سلب آزادی شرعی از مردم با استفاده قانون هم یک بداخلاقی است. قانون محترم است و باید محترم شمرده شود اما اگر چاقوی قانون برگلوی عدالت تیز شود دیگر محترم نیست. البته معنای آن این نیست که بیقانونی شود باید با روشهای خاصی قانون اصلاح شود. براساس دید فقهی حضرت امام عدالت و اخلاق در سلسله علل احکام هستند این نکته مهمی است. یعنی اگر دیدیم یک قاعده یا یک رفتاری بر خلاف عدالت هست باید بدانیم آن غیراسلامی است. حضرت امام هم بحث عدالت و بحث اخلاق را در واقع یکی از علل احکام میداند و ما براساس حفظ کرامت انسانی باید شاخص بسازیم و با این شاخص قانون بسازیم و برنامهسازی کنیم و اگر قرار باشد با انگیزه سیاسی قانونی تدوین و تصویب شود و دستور عملی تهیه شود که حرمت انسانی را زیر پا بگذارد و آزادی رای مردم را سلب کند با سیره امام و اخلاق سیاسی امام مغایرت دارد.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران
نظر شما :