فرزند شهید لاجوردی: احمد خمینی وجود پدرم را برای زندان اوین لازم میدانست
بسم الله الرحمن الرحیم
«یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولاً سدیداً»
سوره مبارکه احزاب – آیه۷۰
جناب آقای مجید انصاری
سلام علیکم
مصاحبهای از شما در هفتم تیرماه منتشر شد که بر مبنای شنیدههایتان سخنانی را در رابطه با پدر شهیدم به امام نسبت داده بودید.
آقای انصاری شما خوب میدانید سخن باید بر سندی استوار باشد و اگر چنین نباشد، شما نیز از اتهامهای ادعایی در امان نخواهد بود. آقای هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطراتشان (۱۷ بهمن ۶۳) به بیاطلاعی و ناخرسندی امام رحمهالله علیه از برکناری آن شهید از دادستانی انقلاب اشاره میکنند. دوستان پدرم نیز ریشه این برکناری را در بیت آیتالله منتظری (باند مهدی هاشمی) دانسته و از گلهمندی امام رحمهالله علیه از این برکناری سخن میگویند و از این گونه نقل قولها بسیار است. اگر از اعتبار راوی چشم بپوشانیم، این گفتارها و خاطرات از باب سند هم تراز شنیدههای شما خواهد بود. آن امام سفر کرده خود سنگ محکی معرفی کردهاند که در مواجهه با این نقل قولهای متناقض، راهگشا است.
امام رحمهالله علیه در وصیت نامه خود میفرمایند: «اکنون که من حاضرم، بعض نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت داده شده یا میشود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»
در جستجوهایم با نامهای از حضرت امام (صحیفه امام، جلد هفدهم، صفحه ۹۰، تاریخ ۲۳/ ۸ /۶۱) در دفاع از مظلومیت مرحوم حاج سید احمد آقا مواجه شدم که اشارهای به این موضوع دارد. در بخشی از این نامه آمده است: «... و در امور سیاسی مدتی تهمتها زده شد که احمد طرفدار منافقین است و من در طول مدت انقلاب مخالفتهایی از او میدیدم که دیگران بر آن شدت و قاطعیت نبودند و در این آخر که قضیه زندان اوین پیش آمد و شکایاتی از آقای لاجوردی میشد و مخالفتهایی میشد، از احمد کسی را ندیدم که بیشتر از آقای لاجوردی طرفداری کند و دفاع نماید و وجود او را برای زندان اوین لازم و برکناری او را تقریبا فاجعه میدانست.»
دیری نپایید که فاجعهای که یادگار امام پیشبینی مینمود به وقوع پیوست. این فاجعه زمانی محقق گردید که به گفته خودتان در زمان مسؤولیت شما چهار پنجم زندانیهای گروهکی آزاد گردیدند که اکثر آنها به پایگاههای سازمان منافقین در عراق بازگشتند و اگر چنین نمیشد چه بسا امروز مادرانی داغدار فرزندان شهید خود در عملیات مرصاد نبودند. جناب آقای انصاری! نمیدانم رهاسازی گرگهای درنده را با کدامین منطق توجیه کردهاید. امیدوارم اولین پاسخی که به ذهنم میرسد نادرست باشد.
جناب آقای انصاری! آیا امکان دارد امامی که در دفاع از فرزند مظلومش مرحوم حاج سید احمد آقا رحمهالله علیه و شهید لاجوردی چنین نامهای را مرقوم میفرمایند، گوینده جملاتی باشند که شما به ایشان منتسب مینمائید؟
نامه را با فرازی از وصیت نامه شهید لاجوردی به پایان میرسانم که مرور آن خالی از لطف نیست:
«... خدایا با تمام وجودم به این انقلاب عشق میورزم و به همان مقدار که دوستدار انقلابیونم، نسبت به حامیان ضد انقلاب نفرت دارم و با همه اینها، این مسئله را به خوبی یافتهام که هر کس به نفع دشمنان انقلاب و به خیال واهی و بیاساس رضایت به اصطلاح مردم و به خیال خام و پوچ پایگاه به اصطلاح ملی پیدا کردن موضع گیری کند، مصداق فرموده گرانقدر معصوم است که: «من طلب رضی الناس بسخط الله فجعل الله حامده من الناس ذاما»...»
فرزند شهید سید اسدالله لاجوردی
سید احسان لاجوردی
نظر شما :