مرتضی نبوی: میرحسین موسوی نخستوزیر موفق امام نبود
نبوی از اعضای کابینه اول میرحسین موسوی بود که در دور دوم به خاطر اختلافات جدی با موسوی و تیم همراه وی در کابینه همچون بهزاد نبوی به همراه برخی دیگر از چهرههای شاخص جناح راست کنار گذاشته شد.
وی در این مصاحبه گفت: در آغاز مجلس سوم که حضرت امام در قید حیات بودند مجمع روحانیون مبارز از دل روحانیت مبارز بیرون آمد و تشکیل شد و از همان موقع بود که جریان چپ و راست شکل گرفت، بعد از رحلت امام در بعضی از طرفداران مجمع روحانیون یعنی همان جریان موسوم به چپ، تجدیدنظری نسبت به اندیشه سیاسی حضرت امام درخصوص ولایت فقیه پدید آمد، یعنی یک گردش صد وهشتاد درجهای، چرا که این جریان در زمان حضرت امام خود را طرفدار دو آتشه «ولایت مطلقه فقیه» میدانست ولی بعد از امام در شعارها و اندیشههای ایشان تجدید نظر کردند.
علت این تجدید نظر از سوی این جریان بعد از رحلت امام (ره) چه بود؟
دلایل این تجدیدنظر نیاز به ارزیابی مفصل دارد، اما به طور اجمالی عرض کنم اینها از اطلاعات عمیق مذهبی برخوردار نبودند. بعضی از این جریانها مثل شاخهای از مجاهدین انقلاب در نشریهای که آن زمان به اسم «عصر ما» داشتند صراحتا اعلام کردند ما از نظر سیاسی در خط امام بودیم و مواضع سیاسیمان با امام تطبیق داشت به همین دلیل از امام دفاع میکردیم، ولی اعتقاداتمان همین است که امروز نشان دادهایم.
برخی دیگر از آنها با مطالعه علوم انسانی وارداتی و جامعهشناسی تحت تاثیر این علوم قرار گرفتند، زیرا این علوم انسانی ولایت فقیه را به عنوان حکومت دینی که نشات گرفته از اصل کلی سیاست عین دیانت است را قبول نداشت، بعدها نیز شخصی مثل بشیریه ایدئولوگ این جریان میشود، کسی که هیچ اعتقادی به حکومت دینی و نظام جمهوری اسلامی نداشته و شکاف بین جمهوریت و اسلامیت و مباحثی که در دهه دوم مطرح شد و در انتخابات سال ۷۶ بروز پیدا کرد، ناشی از همین آموزهها بود.
دو اظهار نطر درباره شخصیت آقای موسوی قبل از انتخابات مطرح بود؛ یک اینکه ایشان نخست وزیر امام (ره) و مدیر دوران جنگ تحمیلی بودند و دوم اینکه موسوی ظرفیت و پتانسیل مقابل نظام ایستادن و ایجاد اغتشاشات را دارد. نظر شما با توجه به حضورتان در کابینه ایشان به کدام تحلیل نزدیکتر است؟
تحلیلهای خوشبینانه و بدبینانهای در مورد آقای موسوی وجود دارد؛ اما واقعیتهایی که پیش روی ما است نشان میدهد نخست وزیر امام در زمان حضور حضرت امام به جایگاه ایشان دهن کجی میکند و مورد اعتراض شدید امام واقع میشود.
آقای موسوی استعفایش را از طریق روزنامه جمهوری اسلامی اعلام میکند بدون اینکه امام در جریان آن باشد و امام در اسنادی که موجود است و در صحیفه هم ذکر شده از آقای موسوی گله میکنند که چرا بنده را در جریان استعفایتان قرار ندادید. امام در زمان جنگ حمایت ویژهای از نخست وزیری موسوی داشتند. حتی رئیس جمهور وقت رهبر فعلی در دور دوم به هیچ وجه نمیخواست ایشان را معرفی کند اما نظر امام به این بود که ایشان بماند. چون نظر عدهای از نمایندگان مجلس و فرماندهان جنگ بر این بود که تغییر ایشان به نفع جنگ نخواهد بود؛ به همین خاطر مقام معظم رهبری هم علیرغم اینکه نه قلبا و نه منطقا اعتقادی به نخستوزیری آقای موسوی نداشتند چهار سال دیگر ایشان را تحمل میکنند. حالا این شخصی که اینقدر مورد حمایت امام است با این کار خود به قول خودمان به امام دهن کجی میکند و بدون اطلاع استعفا میدهد و وقتی مورد اعتراض شدید امام قرار میگیرد بر میگردد.
این سابقه که از روی لجبازی و یا غرور بوده در کارنامه آقای موسوی وجود دارد که اگر اینها حل نشود و انسان در مقام اصلاح شخصیتش نباشد میتواند اینچنین عکسالعملهایی را در سال ۸۸ به راحتی انجام دهد.
در ضمن این حرف که ایشان نخستوزیر موفق امام یا دوران جنگ بودهاند درست نیست، چرا که وقتی دوران نخستوزیری ایشان را در زمان امام و جنگ تحلیل میکنیم با نقاط ضعفی روبرو است. ازجمله تذکرات مکرری که در طول این هشت سال امام به موسوی دادند برای مشارکت مردمی در امر اقتصاد، تجارت خارجی، دانشگاهها، آموزش و پرورش، صنعت، ولی ایشان با توجیه کردن، تاکیدات امام را دور میزد و عمل نمیکرد چرا که او معتقد بود مردم نباید در برخی امور دخالت کنند. یا زمانی که موسوی اقتصاد را به هاشمی تحویل میدهد شرایطی است که اقتصاد کشور در حال سقوط است؛ در چند سال آخر دولت موسوی که رشد جمعیت داشتیم با سقوط تولید ناخالص داخلی و رکود فراگیر اقتصادی و تعطیلی بسیاری از کارخانجات مواجه بودیم.
نظر شما :