صورتجلسات شورای انقلاب-۳/ کمونیستکُشی نشود
تاریخ ایرانی: ۴۰ سال پس از پایان کار شورای انقلاب یکی از سایتهای خارج از کشور، صورتجلسات این شورا از اسفند ۵۷ را منتشر کرد.
شورای انقلاب اساسیترین رکن قدرت سیاسی و اجرایی انقلابیون بود که روز ۲۲ دی ۱۳۵۷ به فرمان امام خمینی تشکیل و آخرین جلسه آن در ۲۶ تیر ۱۳۵۹ برگزار شد.
ریاست این شورا در ابتدا برعهده آیتالله مرتضی مطهری بود اما با شهادت وی ریاست شورای انقلاب به آیتالله طالقانی منتقل شد. پس از درگذشت آیتالله طالقانی، آیتالله بهشتی که تا این مقطع نیز عملاً ریاست شورا را در دست داشت، مسئولیت دبیری شورا را بر عهده گرفت و تا بهمنماه ۱۳۵۸، شورا را اداره کرد. در بهمنماه ۱۳۵۸ و برگزاری نخستین انتخابات ریاست جمهوری، بنیصدر رئیسجمهور شد و به خواست رهبران حزب جمهوری اسلامی از امام، وی همزمان ریاست شورای انقلاب را نیز عهدهدار گردید.
«تاریخ ایرانی» به تدریج بخشهایی از صورتجلسات شورای انقلاب و تصمیمگیریهای مهم آن را منتشر میکند. مروری داریم بر مهمترین مواضعی که اعضای شورای انقلاب در جلسات داشتهاند در اردیبهشت ۵۸:
مساله مشروبات الکلی
بازرگان: اقلیتهای وکیل مجلس مصونیت پیدا کنند؛ چون آنها نماینده واقعی هستند. در مورد مشروبات الکلی و کارخانجات…
موسوی اردبیلی: در دین واقعی حرام است، در این [عین] حال نمیشود به آنها حد زد. آیا مشروب تهیه کنیم [؟]
بازرگان: خارجیها هستند. آیا مجاز هستیم اجازه ورود بدهیم از نظر شرعی [؟]
شیبانی: سفارتخانهها را باید اجازه داد بطور محرمانه.
قطبزاده: لیبی به کلی ورود [مشروبات الکلی] را ممنوع کرده؛ خارجیها یا نمیخورند یا از طریق سفارتخانهها.
هاشمی: اقلیتها هم دارند. یک کارخانه را اجاره دادهاند. درست نیست. صدر بازرگانی یک مصاحبه داشت، آقا اعتراض کردند [و] تصحیح شد.
شیبانی: خارجیها و اقلیتها. برای هروئینیها نمیشود کاری کرد…
موسوی اردبیلی: اول معتادان معیّن شوند، بعد وزارت بهداری اقدام کند. برای الکلیها یک کارخانه درست کنند و با کوپن به آنها بدهند.
بازرگان: اگر خودمان ندهیم، قاچاق و رشوه زیاد میشود و میآید.
[سهشنبه ۴ اردیبهشت ۵۸]
حداقل حقوق کارکنان
معینفر [رئیس سازمان برنامه و بودجه]: لایحه مستخدمین دولت؛ امتیازاتی برای مشاغل بالا بود، در موقع بازنشستگی و غیره.
هاشمی: تصویب از طرف ما [شامل] حقوقهای مقرر شده نیست. تصویب شد.
معینفر: اختلاف در دستگاه دولتی در مورد حقوق حداقل ۲,۵۰۰ تومان است.
موسوی اردبیلی: روشن نشدم، حداکثر ۲۰ هزار تومان.
معینفر: دیگر اضافه کار نخواهد داشت، ولی ماموریت برود. لایحه قانونی حداکثر و حداقل حقوق.
مهدوی کنی: آماده به خدمت چیست [؟]
معینفر: [یعنی] کسانی که فعلاً کار ندارند و جزو اداره هستند.
موسوی اردبیلی: بودجه سرّی را کم کردهاید، ولی نزدهاید.
معینفر: قسمتی که ضروری بوده باشد.
تبصره: دولت موظف است ظرف یک ماه، فوقالعاده روزانه خارج از کشور را با تعیین تعرفه به تصویب شورا برساند.
هاشمی: حداقل حقوق را ۲,۷۰۰ تومان بکنید.
معینفر: اشکالات زیاد است.
قطبزاده: شرکتها، کارگرها و غیره صدایشان درمیآید.
معینفر: جنبههای رفاهی را بالا میبریم.
قطبزاده: حق مسکن ۵٪ از کارمند و ۲۰٪ اداره میداد، ما کل پول را سرشکن کردیم به همه.
معینفر: حداقل حقوق بازنشستگان، حداقل ۱,۴۰۰ تومان است که ۱,۸۰۰ تومان شده. در فاصله بین ۱۸۰۰ تا ۳,۰۰۰ تومان به هر کدام یک نسبت معین میدهیم.
باهنر: آنکه ۲,۸۰۰ تومان میگرفته ده سال سابقه.
معینفر: در استانها کمیته برنامهریزی داشتیم. چون شوراها تشکیل نشده، این وقفه به عهده برنامهریزی باشد.
[سهشنبه ۴ اردیبهشت ۵۸]
آموزش و پرورش
شکوهی [وزیر آموزش و پرورش]: دو برنامه است: یکی تربیت معلم برای جمهوری اسلامی [و] یکی ادامه سال تحصیلی فعلی. کاش سپاهی دانش، معلم نمیشد. سعی میشود این سپاهیهای معلم شده را بازآموزی دهد [و] گذشته را اصلاح کند؛ بقیه را کنار بگذارد. عدهای به نام سپاهی دختر به مدرسه راه یافتهاند. قانون لغو شده عوارض دارد.
بهشتی: امروز اگر اعلام کنید آموزگار میخواهیم، عدهای دختر علاقهمند که از نظر صلاحیت خیلی بهتر از این عده هستند، ممکن است سمت شما بیایند و با آموزش ساده بتوانند آماده معلمی شوند. بر حسب آشنایی احساس میکنم چه پسرها و چه دخترها که با احساس تعهد میخواهند معلمی را قبول کنند؛ قبل از تصویب لایحه اعلان کنند آموزگار میگیرید، ترتیب مصاحبه بدهید، اگر بنابراین آثار افراد جذب کردید.
شکوهی: وزارت آموزش و پرورش هر سال ده هزار نفر برای معلمی میگیرد. ۶۰ سال است قانوناً تعلیمات اجباری است و کار درستی نشده.
عزتالله سحابی: عدهای سرکار بودهاند، معلم بودهاند، اینها بیکار شدهاند. این برای حل سال جاری است.
شکوهی: اینها ممکن است بروند. این [لایحه] تصویب شود. بعدها برای تربیت معلم اقدامی خواهد شد. معلمی که نیمی درس بدهد و نیمی تعلیم بگیرد.
مهدوی کنی: تعداد اینها چقدر است [؟]
شکوهی: کل آنها حدود دوازده هزار نفر.
بهشتی: بند اول، [به] کسانی که سر کلاس هستند، اعلام کنید معلم میگیرید. اولویت با شرایط دیگر.
شکوهی: عدهای برای اینکه معلم شوند، خدمت سپاهی را انجام دادهاند.
شیبانی: اختیار با شماست. اگر صلاح دیدید از آنها میگیرید.
بهشتی: اگر در مصاحبه صالح باشند، بسیاری از آنها که با اختیار میآیند [نسبت] به آنها که به علت اضطرار اقتصادی [و] اجتماعی آمدهاند، ترجیح دارند. در گروه مصاحبه اگر کسانی آمدند که واقعاً اولویت داشته باشند و آن دوره را ندیدهاند بهتر هستند.
موسوی اردبیلی: مشکلی دارند. این گروه داوطلب و دنبال کار هستند. این محذور هم هست.
شکوهی: اول مهر به استناد اینکه دوره دیدهاند.
موسوی اردبیلی: اینکه الان ضرورت ایجاب کرده برای این است که کلاس الان را چه کنند.
شکوهی: البته فشارهایی هم هست، ولی من به استناد آن عمل نمیکنم. دو دسته متحصن بودند. یک دسته است که بیست روز است در اتاق وزیر متحصن هستند. ولی توجه ندارم.
بهشتی: معلمی که روی ضرورت شغلی نیاید، معلم نیست. اگر کسی بیاید، زیاد بگیرد، ارزندهتر است.
شکوهی: شغل معلمی اگر تبدیل شود به آنچه باید باشد، کمتر کسی برای ضرورت اقتصادی [آن را] انتخاب میکند.
شیبانی: دست ایشان را باز بگذارید، هم اینها و هم دیگران را استخدام کنند.
بهشتی: دست ایشان با آن طریق هم باز است.
باهنر: اکنون باید در انتخاب معلم دقت شود. پیشبینی شده برای سال آینده [که] عده زیادی معلم علاقهمند انتخاب شود از کارمندان ادارات دیگر.
خامنهای: محض اطلاع، افراد متعددی از دانشگاه تهران مراجعه کردهاند [و] داوطلبانه میخواهند بروند تدریس.
مهدوی کنی: سپاهیان در دهات و جاهای دورافتاده بودهاند. آیا اینها میروند [؟]
بهشتی: سؤالات زائد است. این تنها معیار را برمیداریم. دختر سپاهیدیده و دختر دیگر [با هم] برابر باشند. در شرایط مساوی اولویت با سپاهی باشد.
شکوهی: در این کشور صدها هزار معلم است؛ از طریق مختلف آمده که در صلاحیت آن تردید داریم. چون سپاه منتفی شده، سالی بیست هزار لازم داریم. آنچه هست، گروهی است بین این و طبقه که مزاحم برنامههای ما نخواهد بود.
بهشتی: لایحه اینطوری که تصویب شد، با این عنوان طلبکاری شروع میشود. [به] ضوابط مورد توجه عمل نمیشود.
شکوهی: وزارت آموزش و پرورش نیازهای خود را روشن کند و اینها را هم جزو داوطلبان منظور کند.
بهشتی: ماده دو مورد نیاز است، قبول.
موسوی اردبیلی: مطلب اساسی گفتند. سرنوشت کشور را توجه کنید. نباید برای تعلیم، هر کسی را آورد.
قطبزاده: جواب نیازها را نمی دهد. ماده اول، دست آنها را باز بگذاریم، ولی اختصاص ندهیم.
موسوی اردبیلی: اگر بگویند تا آخر خرداد کار بکنند و حقوق بگیرند، راضی میشوند.
شکوهی: گروهی هستند که ما نیاز داریم. ما تجربه آنها را شرط قرار میدهیم، ولی به آنها حقی نمیدهیم.
بهشتی: شما امکان به دوستانتان بدهید. کلاس بازآموزی درست میکنیم و گروه لازم برای شما تهیه میکنیم.
شکوهی: تربیت کردن افراد مومن و معتقد در دوره کوتاه کار آسانتری است و از گذشته بهتر خواهد بود. آیا میتوان معلمی تربیت کرد [؟] من تردید دارم. سپاه دانش برای نقاطی است که دیگران نمیروند؛ [برای] نقاط دور [است].
بهشتی: تنها ماده دو با اصلاح به شرح مذکور تصویب شد.
[پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۵۸]
ماجرای دستگیری فرزندان طالقانی
شیبانی: مساله مهمتر، روشن کردن وضع آقای طالقانی بود.
هاشمی: ایشان رنجشهایی دارند.
خامنهای: من هم رنجشهایی دارم. اگر دولت گوش کند اشکالی دارد [؟]
بهشتی: ابهامهایی میفرمایند هست. ابهامها را بیان بکنند.
طالقانی: من نمیدانم دولت چهکاره است، شورا چهکاره است. دولت را متهم میکنند گرایش امریکایی دارد. شورا را متهم میکنند [که] عوامل امریکایی هستند.
خامنهای: در مورد شورا و خودتان جوابگو باشید.
طالقانی: دولت تحت نفوذ شورا است.
بهشتی: در مورد شورا خود جنابعالی ابهام دارید.
طالقانی: افراد شورا را میشناسم. خود شورا کشانده میشود. تا حال، همه مدافع بودم. فعلاً سکوت میکنم. مساله بچهها پیش آمد، خودم رفع اعتراض کردم. متهم میکند این افراد را [که در ماجرای دستگیری دست داشتند] که ریشه در حزب جمهوری اسلامی دارد. غرضی را من نمیشناسم. دادستان نمایندگی رسمی داد. حرکات سازمان امنیت مثل چشم بستنها و فحش دادنها، اجازه بیرون آمدن حتی [برای] مستراح ندادند، یعنی چه [؟] سابق میگفتند بعضی کمیتهها بعضی کارها میکنند؛ مشهود نبود. این فردی که با من مواجه شد، معامله با قذافی یا نماینده قذافی از کجا سرچشمه میگیرد [؟] نماینده دولتی است، یک ساعت با خمینی حرف زده، مثل اینکه چیزی واقع نشده، میگویند امریکا نفوذ دارد. دولت جهت امریکا میرود، منافع امریکا را حفظ میکند. حزب جمهوری اسلامی افرادش نفوذ دارند و در خود شورا نمیشود تصدیق کنم و تکذیب. جمع کردن افراد آدم بیمسئولیت مانع میشود [که] جلود از طیاره پیاده شود. اینها غیر از قرائنی است که دست امریکا و اسرائیل در کار باشد. من همیشه حمل به صحت میکردم. نمیتوانم نه از دولت، نه شخص مهندس بازرگان، نه از شورا دفاع کنم. فقط از آقای خمینی دفاع میکنم.
بهشتی: ابهامها در روابط اجتماعی پیش میآید. متقابلاً در مورد عکسالعمل حضرتعالی سؤالانگیز بود که تا چه حد میتواند موجه باشد. بیشک نشستن و روباز مسائل را مطرح کردن، به مطالب رسیدگی کردن، ابهام را برطرف میکند. در اداره کارها باید عدهای مسئولیت قبول کنند؛ چه دولت، چه شورا و چه غیر آنها. اگر ابهام باشد اداره مختل میشود. در مساله دستگیری بچهها و ارتباط آقای غرضی و کارهای مشابه با حزب جمهوری اسلامی، باید عرض کنم ربطی با حزب ندارد.
خامنهای: در مسائل اینجوری که نیست، خیرخواهانه سیاسی و اجتماعی مدخلیت دارد و عواطف. حق این است که جنابعالی با مرتبت بلند خود، کدورتها را رفع کنید. باید تجسس و تفحص بیشتر شود. شاید به همه و بعضی از جمع اطمینانی داشته باشید و انحراف و کژی ندیدهاید و شاید به بعضی تصوری ندارید. چرا پیش از این ابهام از دوستان سؤال نمیکنید [؟] از همه سؤال کردید مگر از من. من ذیعلاقه هستم و اطلاعاتی دارم. در حزب، هم در شورا و هم در مردم هستم و متقابلاً شما گزارش کسانی را میشنوید که شما را احاطه کردهاند.
طالقانی: مسائلی است که اخیراً پیش آمده، بعد از بردن بچهها و مجموع مطالعات چیزی نبود.
بهشتی: میگویید اینها عضو حزب هستند.
طالقانی: مردم میگویند چند تا مسلسل به دست و مردم بازاری چه قدرت دارند [که] میگیرند، زندان میکنند، بکنند یا نکنند. عواطف مرا نشناختهاید. مساله مملکت است. مساله من نیست. دسیسه برای شخص من بوده یا برای کشور [؟] [در] آتشی که در سنندج بلند شد و این جریان اخیر، یک چیز قطعی از طرف شورا ندیدم.
خامنهای: کسی مگر شورا را متهم کرده بود [؟]
طالقانی: شورا از سران حزب جمهوری اسلامی هستند. من برخلاف میلم خودم را نشان دادم، رفتم خدمت آقا.
بهشتی: من توضیح بدهم.
طالقانی: شما قدرت مملکت هستید. اگر این قدرت را ندارید که چی [؟]
هاشمی: مساله از وسط گرفته شده. آقایان که دست داشتهاند، دانش، غرضی و صباغیان، جواد رفیقدوست بودند کارگردان ماجرا. هیچکدام از اینها نه تنها در حزب اسم ننوشتهاند [بلکه] جزو مخالفان حزب هستند. اینها کسانی هستند که مدرسه رفاه را مقابل علوی عَلَم کردند. وقتی پاسداران تشکیل شد و قرار شد پاسداران مرتبط با شورا شود، [اینها] پاسداران زیر نظر دولت تشکیل دادند [که] مرکزشان سلطنتآباد است که تحت اختیار شورا قرار نگرفته بودند و حالا هم که در اختیار قرار گرفته، این چهار نفر رفتهاند دادرسی ارتش. برای ما روشن نیست که بعضی عمّال دولت در آنها دست نداشتهاند. این سپاهی است که دکتر یزدی در سلطنتآباد درست کرده. نامهای از یزدی دارم به دانش [که] حکم دستگیری بچههای شما با اعضای او است.
طالقانی: با بودن شورای مورد اعتماد خمینی و حاکم بر دولت، چطور فردی این قدرت را دارد که نه از شورا و نه از…
هاشمی: من سرشب آمدم. مهندس [بازرگان] با من تماس گرفت. تلفن کردم با شما صحبت کنم [اما] آقایان نگذاشتند.
بهشتی: این همان جدار مورد نظر است.
طالقانی: توهمّ من و سوءظن مردم با روابطی که این افراد از قدیم با شماها داشتند و مرید شما بودند، مربوط است.
شیبانی: اینهایی که مورد نظر هستند، طرفدار مجاهدین هستند و غیره و از ایجاد نظم ناراحت هستند.
بهشتی: اینها نه از شورا دستور میگیرند، نه از حزب. شورا مصمم بوده که پاسداران را زیر نظر بگیرد و این گروه مخالف [این امر] هستند.
طالقانی: با قبول اینکه شورا مسئول کارهاست.
موسوی اردبیلی: سکوت شورا دلیل داشت.
بهشتی: شورا و حزب چرا مطلبی صریحاً نگفتند [؟] درست به دلیل بیارتباطی و لازم میدانستند هر اظهارنظر با تماس با جنابعالی باشد. تنها چیزی که بدون ارتباط با جنابعالی میتوانستیم برسیم این بود. از غرضی پرسیدیم، او گفته من هم مستقیماً در این مساله دخالتی ندارم، حکم از طریق دانش رد شده به آنها. او مدعی است ریشه واقعی مطلب، چیز دیگری است. آنها، غرضی و گروهی که اصغر از آنهاست، از مجاهدین هستند و با منافقین و کسانی که شریفواقفی را کشتند، دشمن هستند و معتقدند که آقای مجتبی [طالقانی] همکار و همگام منافقین است. تاکنون ۱۷ نفر از فرزندان جامعه به دست آنها کشته شده [که] آخرین فرد محبوبه افراز بوده و مدعی هستند آقای مجتبی مستقیم در این کار دخالت داشته و مخالفین او در گروه کوچکی که از مجاهدین بودهاند، ولی فعلاً ارتباطشان از گروه رجوی جدا هستند. راجع به حزب، اول بار است که شنیدهام. راجع به شورا در یکی از نوشتههای مجاهدین، اسم شورا آمده است. شورا قرار شد بیارتباطی خود را ابراز کند.
موسوی اردبیلی: شورا در همان اعلامیه گفت این شاخه از پاسداران انقلاب هنوز تحت سلطه شورا درنیامده و اصل مساله را محکوم کرد.
خامنهای: منتظر بودیم خود آقا [طالقانی] بیایند و در سایه مذاکره با ایشان حل شود.
هاشمی: دولت اعلامیهای داد رندانه (بعد معلوم شد شخصی که [اعلامیه] داده خود مهندس [بازرگان] بوده، نه امیرانتظام)، و گفت شورا مسئول سپاه بوده. گفتیم مهندس را رسماً استیضاح کنیم. مهندس گفت امیرانتظام نبوده، من که خودم اعلامیه را نوشتهام و قرار شد مهندس بازرگان اصلاح کند. دو سه روز تاخیر انداخت و نوشته کمیتهها در اختیار شورا نیست. ایشان و صباغیان صحبت کردند، پاسداران را اضافه کردند، ولی موقعی که [اعلامیه] درآمد، [اسمی از] پاسداران نبود. گفته شد دولت مشکلات زیاد دارد، فشار روی او نیاوریم. شب که من دخالت کردم، دیدم سلطنتآباد، بازجوها و غیره گفتند اگر غرضی آزاد نشود، میرویم دکتر یزدی و رحیمی و فربد را دستگیر میکنیم. من اصرار کردم به یزدی [که] غرضی را آزاد کنید [و] بگذارید وضع برگردد به حال عادی تا قضیه را رسیدگی کنیم. حرف آخر را خمینی زده، از طریق اشراقی، که غرضی را با موافقت آقای طالقانی آزاد کنید.
بهشتی: سؤال کنیم، اگر ابهام تبدیل به روشن شده، رد شویم. من تا شب شنبه (جمعه شب) خبری از قضیه نداشتم. صبح صانعی که تلفن کرد بیخبر بودم.
طالقانی: قدرت مافوق دولت است.
هاشمی: ما تصویب نکردیم یزدی وزیر خارجه شود.
طالقانی: آقا از سنجابی ناراضی بود.
هاشمی: آقا از طریق احمدآقا [خمینی] گفت.
طالقانی: رفع مسئولیت از شورا نمیکند. شورای مستضعف است.
خامنهای: مهندس بازرگان تاب شنیدن حرف را ندارد.
بهشتی: ابهام رفع شود که ارتباط با شورا و حزب ندارد.
هاشمی: ما نمیخواستیم بگوییم اتهام بچه آقا [طالقانی] چنین است. اعلامیه هم با توجه به این نکات ندادیم.
طالقانی: اتهام باشد من خودم تحویل میدادم. شب قبل در روزنامه اعلام میکند یاسر عرفات پیام مستقیم برای فلانی داد، هانی حسن تلفن میکند [که] پیام هست کسی را بفرستید؛ بچهها میروند و بیرون که میآیند دستگیر میشوند… شورا مثل دولت است، اینها مال قبل از انقلاب است. باید فرد فرد دخالت کنیم، حتی دولت را استیضاح کنیم. مهندس بازرگان حرف بزنند عصبانی میشود.
خامنهای: با اعلام ضعف، مهندس مملکت را به شلوغی کشید.
بهشتی: سه نفر مامور شوند نخستوزیرها و وزارتی را معین کنند تا اگر خدا نکرده مسالهای پیش آمد.
خامنهای: هاشمی یکی از آنها باشد، طالقانی و مهندس سحابی.
هاشمی: آقایان هر کس را میشناسند، معرفی کنند.
مهندس سحابی، هاشمی، بنیصدر معین شدند.
[پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۵۸]
گزارش رسیدگی به دادگاهها
بنیصدر: هادوی را نمیخواهند؛ قاطعیت و برش ندارد. [در مورد] زوارهای، عده زیادی نسبت به او اعتقاد ندارند. زندان در دست گروههایی است، عراقی (فدایی، اسلامی). جای بازجویی تحت سیطره سمپات مجاهدین خلق. شکنجه هم هست، کتک رایج است، بیخوابی هست، زندان نظم ندارد. افسری که در کمیتهها بوده، افراد گاردی را در کمیتهها گذاشته و پیش از اینکه اسامی را مشخص کند، او را اعدام کردهاند، منوچهر قشقایی اسم اوست. گفتند یک میلیون پول گرفته [که] دروغ است، پولی تقسیم شده، ولی نه بین یک دسته معیّن. میگویند گارد ورامینی هست، درست نیست. دادسرا و پاسدارها تیم هستند.
بهشتی، سحابی: طرفدار شدت عمل هستند، نه اینکه یک تیم باشند.
بهشتی: چون همه کسانی که در زندان هستند یا اکثر پاسدار، زندانبان، مدیر زندان، بازپرس، طرفدار شدت عمل هستند. اگر کسی بیاید [و] طرفدار شدت عمل نباشد، حرفش را نمیخوانند.
بنیصدر: اینکه طرفدار یک تیم هستند که حرف او را میخوانند درست نیست. اتهامات در مورد تخلفات از صحت برخوردار نیست. جلو زندان پول میگیرند، ملاقات میدهند. باید روشن شود. زوارهای آدم بسیار عاطفی است و فعال.
بهشتی: [اینکه] عقدهای است و غیره که آقای آذری گفت، درست نیست.
بنیصدر: دو نفر نقیبی و نراقی، برداشت من این است که تیم او نیستند. آنها کاتوزیان را معرفی کردند، ولی نقض شد. احمدیان نقض شد. فارسی نقض شد. قاضی دادگاه اول، مسئول دادرسی تهران.
خامنهای: قاضی و دادستان نمیشود یکی باشد. پس قضاوت نکند.
بنیصدر: ورقههایی برای توصیه نوشته شده بود، این توهّم را پیش آورد که قصد بعضیهاست که هویدا و امثال او آزاد شوند.
بهشتی: نامه از کورت والدهایم بود، مهندس بازرگان با نامه ارسال داشته.
بنیصدر: نقیبی معاون شود.
بهشتی: آذری سرپرست دادسرا [باشد و] معاون او نقیبی شود.
بنیصدر: آقای زوارهای برود کنار [تا] بلوا نشود.
عزتالله سحابی: [اگر] کس دیگری [را] میگذاشتیم، همکاری نمیکردند. همه تند و انقلابی بودند. زوارهای را نمیشد گذاشت. آذری احترامی داشت.
بنیصدر: خود آنها تصفیهای پیشنهاد کردهاند.
آذری، نقیبی (مهرعلی، کریمیپور، بیژنی بازپرس دادگستری) اینها کادر دادستانی را تکمیل کنند. یک کادر بازرسی زندان، لاهیجی از حقوقدانان، علی شاهنده از کانون وکلا، دکتر تابنده از حقوق بشر.
هاشمی: محمد خامنهای را بگذاریم.
عزتالله سحابی: مراجعات جلو زندان را آقای خامنهای به عنوان نماینده آذری جلو در اتاق داشته باشد، رسیدگی کند.
بهشتی: [محمد] خامنهای را دادستان بگذاریم.
خامنهای: برای جواب مراجعات خوب نیست. برای دادستانی نمیدانم. برای بازپرسی خوب است. برای قضاوت خوب است.
هاشمی: لاهیجی نظر بدی به حکومت موجود دارد و هر وقت بداند استعفا میدهد.
خامنهای: بین آقایان وکلا دودستگی شدید است.
بنیصدر: احتمال استعفا هست.
خامنهای: لاهیجی را میشناسم؛ آدم سالمی است. دودستگی هست در کانون وکلا. ممکن است به خمینی کشیده شود.
بهشتی: [محمد] خامنهای برای بازرسی مورد تائید است.
بنیصدر: گفتند جا نداریم برای تغییر زندان.
هاشمی: زندان آماده است، اشکال مساله دولت است، آنجا امکانات نیست.
طالقانی: زندان دوره بازپرسی، یکی هم زندان محکومیت.
بنیصدر: حکیمی گفت دادستانی مجری دستورات رهبری باشد، ۵۰۰ نفر بلاتکلیف است، بازپرسی نشده.
بهشتی: بعضی از آنها که بازپرسی نشده دروغ میگویند، مقداری وقت صرف این کارهای رفع اختلاف شده… راجع به زندان بند شش که ۵۰۰ نفر دارد، دو نفر آوردند [که] به عنوان شکنجه، پشتش جای شلاق بود، یک نفر ناخنهایش را بسته بود. شکایت داشتند [که] چرا به ما نمیرسند… بود… علی دشتی بود، درخشش هم بود (طوفانیان و بختیار گرفته نشده، به نام اینها است). بختیار روشن شد که برای آرام شدن مردم، گفتند بختیار را گرفتهاند، [به نام] طوفانیان کسی را گرفتهاند و این کس نیست. دربند درها باز بود، موقع غذا بود، جای مجاهدین میگویند زندان ساختمان معتادین بوده. این گروه مجاهدین در بازپرسی از تیپ ساواک ورزیدهتر است. بازداشتی اینجوری را تحویل اینها میدهند. خود اینها چیزی نمیآورند. رونوشت میبرند بیرون نفی شده.
بنیصدر: دلفانی را مجاهدین گرفتهاند.
سحابی: شاهمراد معروف.
بهشتی: دکتر رحیمی بیمارستان رضا پهلوی مدعی هستند آنجا سختگیری میشود. نفی شده جز پیوسته بازجویی کردن تهرانی شکنجهگر را از در زندان، پاسدارها و غیره زدهاند تا زیردست نجفی. نجفی آرش را زده که پایش ورم کرده (این فرد توسط آرش شکنجه شده)، جزو مجاهدین نیست.
سحابی: اعترافاتی که کردند مثل نادر زندانی هم هست مثل برنجیان که رابطه با سیا داشته.
بهشتی: سؤال دارند که ما احتیاج داریم به اطلاعات در مسائل جاسوسی برای نفع انقلاب. اگر شکنجه بدهیم، لااقل در حد روحی این کار جایز است یا نه [؟]
قطبزاده: جایز است.
خامنهای: جایز نیست. مثل دولت قبلی میشویم.
سحابی: مجبور بودند. اگر برنجیان را بیخوابی نمیدادند، نمیگفت. مقدم چیزی نگفت. آقای خمینی توسط جنتی پیغام داده بود که اگر بگویی [در مجازاتت] تخفیف دارد. در برابر اینها سندی در دست نیست، اگر خودشان نگویند.
هاشمی: روش تهدید و تطمیع و ارائه بعضی نمونهها در حد رسواگری و تحبیب. لازم است یک گروه باشد که مطمئن باشد که به جز شکنجه، اسناد به دست نمیآید، آن وقت مجاز باشد.
خامنهای: اسناد زیادی در ساواک داریم.
طالقانی: اگر مساله خطر باشد، اشکالی ندارد.
بهشتی: قتل جایز باشد، شکنجه جایز نیست.
سحابی: سیروس نجفی چون خودش را فلک کرده بود.
طالقانی: اگر کسی خودش کسی را شکنجه نکرده باشد چه [؟]
سحابی: مقدم و امثال او را زود اعدام کردند. کسی که زیر [حکم] اعدام است، بهتر میشود از او حرف کشید؛ بعد هم اگر لازم شد [او را] عفو کرد.
قطبزاده: کسانی را که اطلاعاتی دارند، قبل از زندان بدهند.
هاشمی: بحث قبل از تهدید است.
قطبزاده: پیشنهاد دارم یک نفر از طرف شورا (طالقانی) معین شود، [در حکم] کسانی که اطلاع میدهند، به شرطی که در قتل و شکنجه دخالت نداشته باشند، تخفیف بدهد.
بنیصدر: نسبت به ایشان تامین نیست.
قطبزاده: از طرف شورا تامین داده شود. سه نفر که بعداً معلوم میشوند، برای بررسی افرادی که اطلاعاتی دارند پس از معلوم شدن صلاحیت، تامیننامهای به امضای آقای طالقانی و خامنهای بدهد.
بهشتی: هادوی دادستان کل، آذری دادستان تهران، از طرف شورای انقلاب ابلاغی صادر شده برای آذری.
طالقانی: آذری [به] مسائل حقوقی وارد است.
بهشتی: برای مدیریت است.
مسعودی: دادستان نمیتواند قاضی باشد.
بهشتی: با چه معیاری [؟] از نظر معیار دادگاه اسلامی میتواند بگوید اینجا خلاف عمل کردی و حکم بدهد.
موسوی اردبیلی: از نظر اسلامی اشکالی ندارد. در آئیننامه تلاش شده خیلی خلاف رویه معمول نباشد. اگر تلاش درست بوده، او نباشد.
بهشتی: ایشان موقت است و کلیه کارها به عهده نقیبی است.
مسعودی، موسوی اردبیلی: ابلاغ دادستانی ندهید.
مبشری: دادستان مدعی است، دیگر قاضی نباشد.
بهشتی: مدعی قانون است.
هاشمی: به هر حال خبر اینکه دادستان و رئیس دادگاه یکی باشد، ایراد دارد.
تصویب شد [که] آذری [به] دادگاه فعلاً نرود.
سحابی: دو مطلب ماند. روح کلی آنها، روح زوارهای خشونت و قهر انقلابی، مساله درست با آنها حل نشد.
بهشتی: یکی وکیل است، همه میگویند قبول وکیل، خیانت به دادسرا است. وکلا مسائلی مطرح میکنند. جای مباحثه نیست و تبدیل به صحنه علیه انقلاب است.
طالقانی: لیستی معین شود که از آنها انتخاب کند.
بهشتی: وکیل را لغو کنیم، انقلابی است.
بنیصدر: چه انقلاب [؟]
طالقانی: به عنوان اینکه این افراد وارد به امور قضایی اسلام هستند.
هاشمی: دفاعیات آنها با دیگران فرق دارد. به خبرگزاریها میدهند.
بنیصدر: دو ترس دارند، یکی [اینکه] شناخته میشوند [و] جانشان در خطر است، همینطور بازپرسها. دیگر [اینکه] دولت به آنها مدارک نمیدهد روی دفاع و پرونده مدرک در دسترس نیست.
موسوی اردبیلی: اگر محذور این باشد که دادگاه علنی است.
بهشتی: اسامی دادرسان را نمیگویند و عوض میشوند.
وکیل ملتزم به قوانین قضایی اسلام تصویب شد.
[پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۵۸]
وضع کارخانهها
بهشتی: مقداری کارخانه هست، مستملکات دارد، صاحبان آن فرار کردهاند.
هاشمی: اموال افرادی که فراری هستند.
بهشتی: اموال مشروبسازها هم هست.
هاشمی: یک عده آقایان که در دوران انقلاب آسیب دیدهاند، مراجعه میکنند [و] قلمهای درشت پول میخواهند. راهحلی، بانکها گفتهاند ما حق نداریم بدون بهره یا وثیقه وام بدهیم؛ چیزی تصویب کنید یا هیات دولت بگوید بانکها برای کسانی که آسیب دیدهاند تسهیل قائل شود. یک گروه پنج نفری معین شود، از بازار، اگر کسی مستحق کمک بود، به او بدهند. بانک مرکزی شصت میلیارد پول دارد، بانک سپه وضعش خوب است. چه باید کرد [؟] طاهرزاده مملکتی را فروخته.
مبشری: قانون عفو را بنویسیم. عدهای هستند که شکنجههایی را کردهاند. عدهای میگویند اگر عفو کنیم نمیگویند سازشکار هستید، یک عده انتلکتوئل.
بنیصدر: آئیننامه کیفری را دو روزه میشود تهیه کرد.
[پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۵۸]
نحوه برخورد با نمایندگان یهودی در مجلس دوره پهلوی
بهشتی: کسانی که استعفا دادند (وکلا)، وقتی آقا گفتند اینها [یهودیان] با بقیه فرقی دارند.
طالقانی: این نامه آبکی است.
خامنهای: در اقلیتها نظر خاصی نبوده.
طالقانی: کشیش آوردند و کشیش اصلی را رد کردهاند.
بهشتی: درباره این افراد از خود اقلیتها هم سؤال شود.
موسوی اردبیلی: اول نمیشود نظرخواهی شود. نوشته شود اینها همه ایرانی هستند. اقلیت و اکثریت بر دیگری امتیاز ندارد. اگر کاری نکردهاند، نباید تعقیب شوند. اگر در معرض تحقیق هستند، تحقیق شود.
هاشمی: همه را گفتهاند پس بگیریم.
مسعودی: یک عده استعفا کردهاند.
هاشمی: از حقوق اجتماعی محروم باشند.
موسوی اردبیلی: در مورد زن و مرد مسلمان، اگر قرار بود طلاق دهند به دادگاه میرود. در مورد آنها به خاخام [مراجعه میشود].
عزتالله سحابی: گرفتن اینها.
هاشمی: سابق گرفتند.
سحابی: جوّ حاکم، گرفتن آنهاست. در مقدمه گفته شود نظر نیست (طبق نظر امام). همه گفته شوند به عنوان شرکت در قوه مقننه شریک بودند. عدالت اجتماعی ایجاب میکند فرق قائل نشویم.
بنیصدر: آقا به آنها تکلیف کردهاند استعفا دهند.
بهشتی: مساله این است فرقی با دیگران ندارند. آقایی مدعی است که من واقعاً رای آوردهام.
موسوی اردبیلی: اگر برای او طبیعی بوده، به قوانین مخالف حق رای منفی داده.
بنیصدر: اگر کسی روی عقیده انتخابش صحیح بوده، فقط فساد کرده، ایراد وارد است.
طالقانی: این طرح باید مردود باشد. امتیاز دادن به اینها اگر جنایت کردهاند، روی سوءظن؛ اینجا هم دسیسه شده، اینجا متمرکز میشود روی حی یهودی، هم صهیونیست، هم فراری، هم دزدی، در شرکتها نماینده مترقی یهود به او فحش میدهند.
مهدوی کنی: دفعه آخر اریه [بازرگان یهودی] بوده.
بهشتی: مراد نبوده.
طالقانی: بخصوص یهودیها که اقلیت بانفوذتر هستند.
بهشتی: جواب دهیم بین اینها و سایرین فرقی نیست. همه افراد ملت، اگر کسانی باشند انتخاب صحیح بوده و جنایت نکرده باشد، طبیعی است مورد تعقیب قرار نخواهد گرفت.
تصویب شد.
[یکشنبه ۹ اردیبهشت ۵۸]
برقراری رابطه با لیبی
طالقانی: متاسفانه همه سنگینی [امور بر] گردن شورا [ی انقلاب] است؛ همهاش تصویب لایحه و غیره است. وضع ما طوری است که جنبه جهانی دارد. همه کشورها با ما ارتباط دارند، مرتب وفد [هیأتهایی که از جانب کشورها برای تبریک پیروزی انقلاب به تهران میآمدند] میآید. این مسائل برای پیشبرد هدف انقلابی است که بدون در نظر گرفتن روابط بینالمللی و وجود دولت قوی عملی نیست و این کارها ما را از مسائل اساسی که درباره جمهوریت اسلامی است و پیشبرد هدف، بازمیدارد یا بسیار قابل ضربه میشود. پیشنهاد میکنم آقایان به مسائل روابط بینالمللی که در راس مسائل است، توجه کنند؛ [خصوصاً] مساله لیبی.
مطهری: تلافی کردن در مساله لیبی و قطع رابطه با مصر.
طالقانی: لیبیها که آمدند، مساله آقا موسی [صدر] مطرح شد. پریروز [عبدالسلام] جلود آمد، در فرودگاه رفتار اهانتآمیز شد؛ رفتند پیش آقا. اجمالاً راجع به آقا موسی صحبت شد. اصرار دارند راجع به ایران، میخواستند انقلاب ایران را کمک کنند. عربها همه با هم ناسازگار هستند. ایشان میخواهند مرکزیت باشد، همه را آشتی بدهد. میخواهند سفارت باز کنند. در سطح عمومی [اگر] دست خالی برگردد، وسیله برای تبلیغات مخالفین داخل و خارج خواهد شد. پیشنهاد من این است؛ نمیدانم نظر آقا چیست. اگر به فرض سفارت باز نشود، تا آقا موسی وضعش روشن نشده […].
هاشمی: پریروز رفتهاند یکی از مجاهدین [خلق] را بازداشت کردهاند؛ با یک افسر روسی قرار ملاقات داشته. بازجویی شده؛ اسنادی [به] دست آوردهاند، [شامل] لیست خواستههای مجاهدین [مانند] میکروفن مخفی و…، لیستی هم خواستههای آنها [است]. افسر روسی را رها کردهاند. مسعود رجوی رفته [به] ملاقات آقای هادوی. دولت در جریان است. صباغیان رفته بود با سپاه پاسداران مذاکراتی کرده بود.
مطهری: در این قضیه شورا مستقیم دخالت کند.
خامنهای از طرف شورا معین شد که برای رسیدگی به اسناد سازمان امنیت با تعیین دو نفر دیگر برود.
خامنهای: سفارت لیبی به آقا موسی مربوط نشود، دست ما باز میشود. هیات مشترک برود بررسی کند. ایجاد رابطه [با لیبی] چیز خوبی است.
موسوی اردبیلی: روابط سیاسی با لیبی از چند بُعد است: یکی آقا موسی است که کماهمیتتر است. مساله مهم، کشوری است، باید دید با ایجاد رابطه چه نفع و چه ضرر [دارد؟] نفع که دارد. [درباره] ضررش بعضیها میگویند [لیبی] جاسوس است. خطر از نظر مساله جنوب لبنان است، مساله بازی در سطح کشورهای عربی، نباید اسلحه بیاورد در خوزستان مشغول بازی شود. با آمدن او دستگاه جاسوسی میآورد. بدون مطالعه نباشد، میگویند کسی آمده [و] اسلحه آورده.
هاشمی: خود لیبیها آمدهاند و میگویند دست خالی برنگردیم. در سطح دفتر، فعلاً باز شود. اسنادی قوی، هیاتی برود مطالعاتی بکند، بعد که نتیجه روشن شد اجازه سفارت داده شود. چون آقای خمینی ملاقات کردهاند حاضر نیستند سفارت باشد. در مورد مسائل [مورد نظر] آقای موسوی به این دلیل نمیشود جلو کشور مسلمان را گرفت. از بقیه که کمتر نیست. [در] عراق، لبنان، خود فلسطین، عربستان سعودی، [در] خود آن کشورها هست، جاسوس امریکا نیست. در رابطه آقا موسی که برای ما مساله است، تا هیات نفرستادهایم دفتر موقت باشد بعد…
مطهری: [در مورد] ایجاد رابطه با لیبی و قطع رابطه با مصر، [اگر] دو تا با هم باشد [به] مصلحت نیست. رابطه با مصر حداقل باشد [در سطح] کاردار بماند. [در مورد قذافی] پرونده آقا موسی به عنوان اینکه پرونده صدر مفتوح است. رابطه انقلاب اسلامی ایران با کشورهای عربی: اگر انقلاب پیام دارد که باید در کشورهای اسلامی پیاده شود، مخصوصاً که لیبی متهم است بدعتهایی آورده. ایران شیعه رابطهاش حسنه با لیبی باشد، وضع شیعه لبنان بهتر خواهد بود. ایجاد رابطه [با لیبی]، تدریجی باشد، [و] مقارن با قطع رابطه با مصر نباشد. پرونده صدر [هم] مفتوح [بماند].
عزتالله سحابی: [درخصوص] حرف آقایان [برای] تائید روابط دیپلماتیک، باید دید خصومت با ما دارد یا نه [؟] علیه شاه اقدام کرده [؟] لیبی از طرف امریکا و غرب مورد حمله است که چرا به جنبش آزادیبخش کمک میکند، به ایرلند کمک میکند. اینها از طرف ما محکوم نیست. نه فقط خوب، بلکه واجب است. رفقای ما [مانند] دکتر چمران میگویند [قذافی] نوکر امریکاست. به نظرم تاخیر شده. تحریک در داخل همه کشورهای دیگر میکند، خود فلسطینیها میآورند. تصویب شود روابط برقرار شود. [در این صورت] برای [مساله] آقا موسی دست ما بازتر میشود. دلیل ندارد دفتر باز کنیم.
قطبزاده: [در مورد] روابط باید به واقعیت رسید. اصل روشن شود. سیاست مبنی بر منافع و مصالح مردم مسلمان [در پیش گرفته شود]. نقش مشکل آقا موسی به عنوان شخصی، در عین حال که خیلی متاثر باشیم، نمیتواند جلو انگیزه اساسی را بگیرد. اگر طرح هم میشود، روی اصل دیگری است. [به دلیل] ضد استعماری بودن لیبی، مخالفت دنیای غرب با او پیچیدهتر است. [لیبی] به فیلیپین کمک میکند، به حبشه هم کمک میکند، بر اساس منافع لیبی است. مساله ماجراجویی لیبی در دنیای عرب است، تمام کشورهای شرقی عرب با آن مخالفند. الجزایر گفته برای تثبیت وضع داخلی خود با ایران نزدیک میشود. ماجراجویی سیاسی است، روال خاص سیاسی منظم ندارد. در مورد مذهبی بودن، [قذافی] نماز میخواند، بدعتهایی دارد، علمایی را دستگیر کرده، ولی اینها اصل و اساس روابط سیاسی نیست. منافع و مصالح مردم مسلمان [در این است که] روابط با لیبی برقرار شود. [برای] مساله شیعیان لبنان، در مورد آقا موسی، استقرار فلسطینیها [برقراری رابطه با لیبی اهمیت دارد].
سحابی: در این سیاست، سوریه هم دخالت دارد.
خامنهای: همه گفتهها قابل مناقشه است.
قطبزاده: تا آقا موسی بود، استقرار این کار نمیشد. اگر ایشان از بین رفته، اصل قضیه سر جایش هست. نباید [مساله] شیعیان جنوب لبنان از بین برود. دقت بیشتر شود. دنیای عرب به واسطه پول، خود را نماینده اسلام [معرفی] کرده، [و] تمام مشکلات داخلی خود را به عنوان مشکلات داخلی اسلام طرح کرده. ایران هم پول داشته است، آمریکا بوده. [با] قطع رابطه با مصر مخالفم. فقط آوردن سفیر. پیام نهضت اسلامی [را] به دنیا بدهیم. باید از پیروی سیاست اعراب خودداری شود. اتخاذ سیاست مستقل حتی در مقابل دنیای عرب طرح است. [به] آنچه از قبل ایجاد شده، کاری نداریم. چون مساله جنوب لبنان طرح است، دفتر و سپس سفارت روشن شود، آن وقت. در مجموع آنها تلاش میکنند ما را در خط سیاست عربی بکشند. باید سیاست اسلامی باشد، نه اعراب. اینجا مرکز سیاست اسلام بشود. اعراب منفعت میکنند چون پول داریم.
شیبانی: برقراری [روابط با لیبی] در حد کاردار، پس از حل مساله آقا موسی سفارت [تاسیس شود].
بنیصدر: همه موافقند روابط برقرار شود. ترتیب آن بحث است. بر چه اساس رابطه برقرار شد [؟] سیاست مستقل بر اساس واقعیت منطقه باشد، خود ما هم بر آن اساس. مصر را هم اگر سیاستش غلط است، واکنش مستقل [نشان داده] شود. [در] مساله آقا موسی [جنبه] شخصیاش مطرح نیست. سیاست کلی مطرح است. در اعلامیه کلی گنجانیده شود.
موسوی اردبیلی: چرا [این مساله] طرح شد [؟] آمدن اینها به ایران و اصرار آنها سبب شده مساله به فوریت مطرح شود. [به] نفع خودشان میدانند [که] رابطه با ایران باشد. [اما] نفع ما هم هست یا نه [؟]
هاشمی: تحقیق [در مورد سرنوشت] آقا موسی مطرح بود.
موسوی اردبیلی: لیبی سیاست بینالمللیاش، سیاست ماجراجویانه است.
خامنهای: حرف اصلیام گفته شد و در مسائل سیاسی کار دو ابعاد است. اگر در آنگولا توافق کردند، دلیل توافق کامل نیست. در اریتره و حبشه هم شوروی و هم اسرائیل دخالت دارد.
مطهری: جامع مشترک ضد اسلامی بودن است.
قطبزاده: رابطه با لیبی [را] به عنوان رابطه با حکومت اسلامی نگذاریم.
سحابی: صحبت بود، من به همین دلیل که ایران رسالت جهانی در کشورهای اسلامی دارد. چطور میشود در لیبی نفوذ کرد [؟] ایران صلاحیت دارد [که] نقش پدری برای کشورهای عربی داشته باشد.
قطبزاده: تمام حرفهای مرا تکرار میکند.
سحابی: سوریه مگر خیلی مسلمان است [؟]
بهشتی: [در مورد لیبی] مساله آقا موسی را باید موضع گرفت و نظر داد. یکی عواطف ایران و [دیگری] مسائل روحانیت و خانواده او در رابطه با شیعه لبنان [است]. آقای جلود میگفت لجنه مشترک ایران و لیبی [در این زمینه] تحقیق کند؛ اما تاکید میکرد اسناد و مدارک است که [صدر] از لیبی رفته، در گذرنامه او ویزای ورود به ایتالیا هست. درباره ایجاد دفتر سفارت یا هر چیز، خطر به وجود آمدن لانه جاسوسی شوروی یا امریکا [وجود دارد].
بنیصدر: لانه خودشان ندارند.
بهشتی: با پوشش اسلامی یک نفر برود سفارت بلغارستان حساسیت است، ولی اینجا حساسیت نیست. جلود پس از بحث آقا موسی جملهای گفت [که] شما احتیاج دارید با ما رابطه داشته باشید برای به ثمر رساندن انقلاب خودتان، نه ما. مساله انعکاس جهانی رابطه است، یکی [در] داخل، یکی [در سطح] جهانی. اگر قرار است با مصر
قطع رابطه شود، در قضیه فلسطین این مساله مطرح نشود.
مطهری: در مساله سیاست مستقل و قطع رابطه، دولتی خیانت به ملت خود میکند. اینجا درست است، سادات خیانت کرده، علیرغم خواست مصر درست است، ولی آقا میشود از ملت آنها قهر کرد [؟] تمام ملت مصر تصمیم گرفته [با اسرائیل] رابطه برقرار کند [؟]
قطبزاده: ایران باید مرکز کشورهای اسلامی در مجموع باشد که عربها جزئی از آن باشند و تنها و تنها ایران است. اصل دوم اگر قرار باشد سیاست مستقل اصل است، حتی دشمن ما هم بهتر است رابطه داشته باشند. نه حالا، دو هفته دیگر سفیر از مصر خواسته شود و در سطح کاردار باشد، در دو مرحله. با لیبی موافقم اصل رابطه تصویب شود دو مرحله باشد: ۱) کاردار فرستادن، هیات تحقیق در مورد آقا موسی، نماینده شیعیان لبنان میآیند. در اعلامیه برقراری روابط بیاید با توجه به این وضع روشن شود برای شیعیان لبنان و برای دنیا که نسبت به [این] مساله نظر داریم. کنفرانس کشورهای اسلامی در ایران تشکیل شود زودتر. روابط [در سطح] کاردار با لیبی تا نتیجه تعیین سرنوشت امام موسی صدر، حمایت کامل مشترک از حقوق مردم جنوب لبنان در برابر تجاوز صهیونیسم و امپریالیسم، ۲) و دفاع از حقوق خلق مردم محروم فلسطین [صورت گیرد].
به اتفاق آراء تصویب شد.
[یکشنبه ۹ اردیبهشت ۵۸]
اساسنامه سپاه با تمرکز بر مساله چگونگی برخورد با چپها
عزتالله سحابی: [در مورد] شرایط انتخاب افراد: ضدکمونیست، ضدامپریالیست، ضدصهیونیست، آن دفعه حرفی نبود. ولی با جو فعلی ضدکمونیست و… تحلیل شود، صهیونیسم و امپریالیسم یکی است.
بهشتی: نژادپرستی صهیونیسم هم مطرح است.
طالقانی: کمونیسم را به عنوان فکر برای عدهای مجاز دانستیم. مخالفت ما با اخلال آنهاست. ولی اگر سپاه ضد کمونیست باشد، سپاه اقدام به کمونیستکُشی میکند. دلم برای کمونیسم نمیسوزد، بلکه مظلومنما شده و به نفع آنها میشود. ما را به سوی فاشیسم میکشاند. بنویسیم ضد سوسیال امپریالیسم.
بهشتی: مارکسیسم اسلامی از نظر شاه بهانه بود. از نظر دوستان، طرز اندیشهای به نام التقاطی که اسلام را با کمونیسم درهم میآمیزد [و] وجه اجتماعی و اقتصادی آن را یک مسلمان میپذیرد. نظر این است [که] مسلمانی نباشد که بگوید التقاط اینها ممکن است. بین وجه اسلام [و] وجه اقتصادی، اجتماعی کمونیسم تفاوت است.
خامنهای: ما غیرکمونیست هستیم، نه ضد آن. ما هم موافق بودیم صهیونیسم جزء امپریالیسم است. برای جلوگیری از کمونیستکُشی که شامل افراد مسلمان واقع هم نشود، فعالیت فرهنگی آنها با فرصتطلبی تمام کارهای ما را تخطئه میکرد. در لبنان وارد کارهای عملی نمیشدند، فقط حرف میزدند. گرایش ضدکمونیستی قوی لازم است. من فاجعه کمونیستکشی را فراموش نمیکنم (مثل اندونزی و غیره).
بنیصدر: التقاط در وجه فلسفی هم باید باشد تا وارد مسائل اقتصادی، اجتماعی باشد، این ضد سه چیز مسلمان واقعی ممکن است نباشد و این فاشیسم است. دشمنی که مطهری را کشته و میکشد. دشمن واقعی امریکاست. رفتار در مخالفت با سیاست آنها نیست. جامعه میبیند [که] شعار ضدامریکایی نیست، شعار ضد کمونیست هست، اینطور توجیه میکند که چون جواب حرفهای آنها را نداریم باید ایجاد تعصب کنیم. مدیر بانک میگوید جایی هم به شما میدهم (به پولدار). سیاست دولت در حفظ نظام سابق است. ضد درست کردن [موجب] به وجود آمدن دستگاه زور میشود. شاه سابق بود، حالا میشود تیمسار پاکستانی. یا با بحث آنها را قانع کنیم و اگر نشد جنگ [کنیم]. باید کار کنیم، شورایی داریم مستضعفتر از خود دولت. کار را به قصد ریا میکنیم. دادگاه انقلاب بماند بهتر است. جامعه را روی خط ضد نیاندازیم. همین آخوندیسم که مطرح است، عملاً حضور رژیم سابق را توجیه میکند.
سحابی: بحث مهم است.
هاشمی: اکثر حرفهای شما (بنیصدر) را حرف دارم. علت آمدن این کلمه [ضد کمونیست اینست که] داوطلب زیاد است. فرقانی ممکن است بیاید، مجاهدین میخواهند عضو بشوند، هسته گروه میثمی مجاهدین که با هادوی کار میکنند. عضو گروه فرقان [را] بپذیریم یا نه، چون قبلاً ضد التقاطی بود و این کلمه ناظر به مجاهدین بود، عرض کردیم اگر بناست جلوگیری شود از این هر دو [جلوگیری شود].
بهشتی: افکار خالص اسلامی که هیچگونه نقش افکار دیگر نباشد [مطلوب است].
قطبزاده: به عنوان مسلمان هیچیک از افکار امپریالیستی، صهیونیستی و کمونیستی را نپذیرد.
بهشتی: منظور ما این نبود، به جای التقاطی بود؛ [باید] بدل بهتر پیدا کنیم. مومن به اسلام خالص بدون هیچ آمیزه غیراسلامی از مکتبهای دیگر، بدون هیچگونه رنگ غیراسلامی و رنگ مارکسیستی، بدون هیچگونه گرایش غیراسلامی به ویژه لیبرالیستی و مارکسیستی.
طالقانی: در [بین] پاسداران کمیتهها افراد نمازخوان مقدس هست که عضو ساواک است.
سحابی: در اسلام، اندیشهها و تفکرات مختلف بوده، ولی از خود ما بوده. مجال زندگی بدهیم [به] افکاری که محصول شرایط تاریخی ایران نبوده [مثل] اندیشههای وارداتی.
طالقانی: ارمنی و زرتشتی.
قطبزاده: در این نهضت، ارمنیها بیشتر تمایل هستند تا زمان مصدق.
بهشتی: داشتن بینش اسلامی خالص بدون هیچگونه گرایش به اندیشههای غیراسلامی وارداتی از قبیل لیبرالیسم، مارکسیسم و… موضع خودم [اینست که] ۱) جامعه اسلامی ما خود به خود مخالف عقیدتی و فکری مارکسیسم است، ولی این مخالفت را در جوّ آزاد ابراز میکند و به مخالف هم مجال ابراز میدهد ۲) مبارزه برای کوبیدن، خیانت و دوز و کلکبازی است ۳) معتقدم گرفتار اداره مملکت هستیم. آنها که آماده ضدیت با آن هستند، مجال نوشتن و سازندگی نمیدهند در این برهه اگر احساسات مردم برای جلوگیری از نفوذ مارکسیسم ایجاد شود ۴) منظور مارکسیستکُشی نیست. بدانند که خیانت آنها احساسات ملت را تحریک میکند، اگر در جوّ جنگی و وحشت نباشد، کار نمیشود کرد، هم ساواکی و هم مارکسیست خائن باید بترسد.
سحابی: ۱) التقاطی بودن اندیشه را باید با اندیشه جواب داد. میخواهیم به اسلام خالص برسیم. اگر التقاطی بودن معیار باشد، جای سوءاستفاده باز میشود. ۲) در مورد خودمان شاهدم [که] ما ضد کمونیست نیستیم، غیرکمونیست هستیم. ما با مارکسیسم ضد نیستیم. آنها میگویند جامعه بیطبقه، ما میگوییم [به آن] نمیتوانید برسید.
خامنهای: همین کمونیسم و مجموعه است.
سحابی: ۳) مردم را باید احساسات را برانگیزانیم، بعد کنترل کنیم. ولی کنترل آن مقدور نیست و ما مسئول هستیم. ۴) رویه برخورد با کمونیسم، ما را در موضع ضعیف قرار داده. ما خیلی حرف داریم. با مشت گره کردن، این قدرت ما کم میشود. در دانشگاه جوّ اختناق به وجود آمده. هیستری جمعیت اینطور شده.
هاشمی: در حرف بنیصدر ایرادات زیاد بود. آقا [امام] کوبیدن کمونیسم را تائید میکند؛ این خواست مردم بود. مساله الان هیستری جمع نیست، وجدان جامعه است که خوب تشخیص میدهد کمونیستها نقش منطقی ندارند. مبارزه موذیانه است. در مورد [ماجرای دستگیری فرزندان] آقای طالقانی چقدر سوءاستفاده کردند. مساله منطق که گفتید شما دوتا، در کتابها گفته شده، بعد اقتصادی فلسفی دیالکتیک، دیالکتیک [عبدالکریم] سروش، کتاب مهندس بازرگان، بررسی مارکسیسم فارسی بعد تاریخ را کوبیده.
سحابی: وقتی مساله زور آمد، آنها را میماله.
هاشمی: در مبارزه با احساسات کار میکردیم، ولی کنترل مردم را میکنیم. [در] قضیه تلویزیون، عدهای میخواستند تلویزیون را اشغال کنند. ۵۰۰ نفر اگر مراجعه کردند، ۴۵۰ نفر میگویند حرف ما را زدید.
بنیصدر: [اینکه] مردم خودشان بودند [را] قبول ندارم. شما کنترل مردم را نمیکنید. مطهری سه بار با من صحبت کرد [که در آن] اظهار بیم از تسلط امریکا بود.
هاشمی: شما نشنیدید؛ علیه امپریالیسم، کمونیسم، صهیونیسم بود.
بنیصدر: من توی شعارها بودهام. با احساسات شش نوع شایعه هست [درباره] خمینی، قطبزاده، یزدی، راجع به خودم. بگویید فدائی خلق ۱۰ توطئه کرده، ۱۵ بار شایعه پراکنده و…. میشود آنها را لو داد، [اما] انتقامگیری کور نباشد. در خوزستان، پایگاه وحدتی گفتند ربیعی چهار حرف زده، آقای قرهباغی از هایزر دستور گرفته [که] خمینی میآید، طرفدارانش اعلامیه بدهند شما را آمریکا آورده و اینها را آمریکا مجازات کرده که به حرف او گوش ندادهاند. منزوی کردن کمونیسم و عوامل آمریکا لازم است [اما] شیوه کار با تحریک درست نیست. کتاب فارسی [در مورد مارکسیسم] هر صفحه آن ده [نکته] بیربط نوشته یا مثل مکارم.
قطبزاده: [اگر] در تمام دنیا نهضتها را بررسی کنیم، در مخالفت با دولت انقلابی، عناصر و رژیم سابق یا مارکسیستها، خصوصاً اگر اقلیت ناچیز باشند و قدرت نداشته باشند، دُم خود را با آنها گره میزنند، در اعمال مشترک شرکت میکنند و جامعه را تحریک میکنند. در اینجا درست همان حالت است. عناصر رژیم سابق به راحتی از طریق مارکسیستها عمل میکنند و آنها هم این فرصتطلبی را داشتهاند که از عناصر رژیم سابق استفاده کنند برای به هم زدن نظم. ضربات اولیه را مارکسیستها زدند در سنندج و گنبد و در خوزستان. بعداً عناصر رژیم که متشکل شد، دقیقاً ضربه را از طریق کمونیستها میزند. شایعهپراکنی را هرچه با منطق جواب بدهی، باز ایجاد میکند. بازار شایعهپراکنی به نحوی است که هیچ امنیت برای هیچ انسانی نگذاشتهاند. در درجه اول مارکسیستها متخصص هستند؛ در درجه دوم ساواکی. مردم را نگه داشتن در یک جوّ انقلابی و مبارزه با ساواکیها و مارکسیستها لازم است. سخنرانی هاشمی را [در مراسم بزرگداشت مطهری] بسیار پسندیدم. اگر اضافه میشد [که] عناصر رژیم سابق هم بودند، بهتر بود. در منطق و استدلال، ما نجابت به کار میبریم [و] حالت انفعالی داریم. باید دنبال حرفهای آنها برویم [و] تکذیب کنیم.
بنیصدر: از رادیو تلویزیون برای کوبیدن آنها اقدام کنیم.
قطبزاده: رادیو تلویزیون را میگویند کسانی برای بیدار کردن وجدان عمومی و کوبیدن دو طرف و عملاً پیوست دادن این دو طرف و یکی دانستن آن.
باهنر: مساله منطقی، فلسفی و بحث تحلیل تاریخ مطرح نیست. تحلیل اجتماعی نیست. آنچه دیده میشود، توطئه، تحریک و خیانت است. منطق نیست، توطئه است. افشاگری [لازم است]. اما نوبت آن رسیده است رودررو شویم و افشا کنیم، استناد کنیم و غیره.
خامنهای: احساسات برانگیختهتر میشود.
باهنر: موج احساسات شدید میشود و آرام آرام مردم روشن میشوند. اینطور نیست. احساسات برانگیخته میشود. موقع آن است [که] از راههای گوناگون در مقابل همه عناصر خائن مقاومت شود. [به] پیوند این مساله با ساواک و دستگاههای جاسوسی دیگر هم توجه شود.
بهشتی: فکر میکنم شما وجدان اجتماعی را بیشتر شناسایی کنید. مقایسه میکنید شرایط ما را با انقلاب مصدق که قیاس معالفارق است. مردم ما در این انقلاب از نظر آگاهی و شعور سیاسی خیلی بالا آمده اند. [با] یک مقدار کمی افشاگری نقش فدائی [خلق] در سنندج و گنبد و جای دیگر، واکنش مردم مرگ بر فدائی بوده. به دنبال افشاگری طالقانی، مرگ بر فدائی بلند شد. مساله در شورا تصمیم گرفته شود [که] آیا مصلحت سیاسی و رهبری کشور موقع افشاگری مستند بصورت گسترده فرا رسیده [؟]
بنیصدر: شما که در دادگاه انقلاب، اسناد را خفه میکنید، سیاست امریکا در پرده فراموشی است.
خامنهای: باید دوطرفه باشد.
[یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۵۸]
تکمیل اعضای شورای انقلاب
خامنهای: در مورد تکمیل [اعضای] شورای انقلاب، آیا کار ما تصویب قانون است، کار دوران استقرار، یا اینکه رهبری انقلاب، زمان را بشناسد، در مقاطع مناسب، کار مناسب پیشنهاد کند [؟] کاری که آقای خمینی یک تنه انجام میدهد. ما از آقا کمکارتر هستیم. ترکیب جمع شورا بالنسبه بد نیست. جمع ما متناسب با بنیاد خیریه که هفتهای دو سه بار باشیم، آنجا میرسیدیم، اینجا نمیرسیم. دهها کار غیر از شورا داریم. تعداد افراد اصلی شورا تکمیل شود، افراد مناسب تهیه شود، دعوت کنیم هفت یا هشت نفر دعوت شوند. مسائل اقتصادی همهاش به گردن دولت گذاشته نشود. روشهای سیاسی، جهتگیری آن، شعارهای مناسب طرح کردن بر کمیسیون حق دارد، تعداد افراد انتخاب کند با تصویب شورا ۱) تعداد تکمیل شود، ۲) کارهای مهم شورا تقسیمبندی شود، ۳) تعداد جلسات بیشتر شود.
بنیصدر: چه ترکیب داشته باشد شورا [؟]
طالقانی: اساسنامه عوض شود.
بهشتی: عدد مطرح نیست. [مساله این است که] چه نیروهایی باید دعوت شود [؟]
طالقانی: کمونیست هیچ، [چون] گرایش مذهبی التقاطی دارند. بعضی آدمها گرایش مذهبی ندارند، ولی خوب است. متاسفانه در مسلمانان متعبد، صاحبفکر کم است.
سحابی: نیروهای اسلامی در شورا باشد، نماز میخواند و متجاهر به فسق نیست، همان متجاهر به فسق نباشد. پیمان، [کاظم] سامی، مجاهدین، احمدزاده.
بنیصدر: ضابطه اخلاقی، اساسی باشد. اگر کسی اخلاق اسلامی ندارد و اعمالش قابل توجیه نیست، [در شورا] نباشد.
بنیصدر: نیروهای زنده دیگری در جامعه هست. چقدر سُنّی هست [؟]
سحابی: هفت میلیون نفر.
بنیصدر: من کمتر خیال میکنم [که این تعداد باشند].
خامنهای: مساله سُنّی حرف درست [است]. شرکت یک زن، اگر کسی واجد همه شرایط بود. سُنی اولی است، با توجه به شرایط، اولویت دانشجو، کارگر، زن.
هاشمی: زن نه؛ نمیشود شوخی کرد.
مهدوی کنی: حق تقدم با متخصص باشد.
موسوی اردبیلی: از قم منتظری، مشکینی، آذری [قمی]؛ از سُنیها مفتیزاده، عبدالعزیز مولوی، نقشبندی؛ از اعراب شبیر خاقانی، آلطاهر، صدوقی، دستغیب، محلاتی پدر، طاهری اصفهانی، طبسی مشهد، مدنی از آذربایجان.
مهدوی کنی: یک ملای بهتر از من بیاید، من میروم کنار.
موسوی اردبیلی: مهندس [میرحسین] موسوی، جلالالدین فارسی، دکتر [مصطفی] چمران، جواد منصوری.
بنیصدر: کارگر، دهقان، زن لازم است.
طالقانی: از گروههای مختلف، از کارگر باشد، از دانشگاه.
خامنهای: شخصاً مخالفم از گروههای مختلف بیایند.
بهشتی: معیارهای مساوی اولویت [دارد].
بنیصدر: [مصطفی] میرسلیم.
بهشتی: بودن چند معمم حساب شده که هم تکیه روی معمم است. مطهری استاد دانشگاه بود، بنده و باهنر فرهنگی [بودیم]. ایشان پزشک.
قطبزاده: خارجی.
بهشتی: هاشمی [و] طالقانی نویسنده هستند.
بنیصدر: میرسلیم، دکتر پیمان، مریم اصلاندوست (دانشجو).
قطبزاده: خانم بانکی، آقای جلالی (مهندس جلالی).
بنیصدر: کارگر و پیشهور ساده معرفی کنید، حاج صادق.
بهشتی: [حبیبالله] عسگراولادی، محسن رفیقدوست.
خامنهای: خانم [طاهره] صفارزاده، خانم [زهرا] رهنورد.
باهنر: پیمان را تائید میکنم.
سحابی: یکی از مجاهدین، مسعود رجوی، موسی خیابانی، محمد سیدی کاشانی، محمود احمدی، پیمان، دکتر [عبدالکریم] لاهیجی، نقیبی، دکتر علی صادقی.
خامنهای: مهندس موسوی، خانم صفارزاده، پیمان.
موسوی اردبیلی: دکتر [غلامعلی] حدادعادل.
سحابی: [حسن] حبیبی.
قطبزاده: صادق طباطبایی.
سحابی: طاهر احمدزاده.
هاشمی: توانایان، آقا رضا اصفهانی.
[یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۵۸]
ماجرای سعادتی
هاشمی: در مورد سعادتی که گرفته شده چه کنیم [؟]
بنیصدر: به گروه [شان] مراجعه شود که این عضو را اخراج کنند.
عزتالله سحابی: مدارکی است که خوب بررسی نشده؛ وسایلی میخواهند. [مجاهدین خلق] گفتهاند ما از هر جا بدهد میگیریم. آنها چیزی گیر آوردهاند از ساواک [که] میگویند منتشر میکنیم.
بهشتی: قرار شد اسناد در اختیار کمیسیون باشد [و] پس از مطالعه اسناد نظر بدهد.
هاشمی: کمیسیونی تشخیص بدهد.
مهدوی کنی: [اگر] بعد از کمیسیون روشن شد [که آنها] روابط جاسوسی دارند، آیا باید [تا آن زمان] صبر کرد [؟]
بهشتی: مهندس سحابی مخصوصاً در این کمیسیون باشد.
طالقانی: سوابق سعادتی [این است که] بچه مسلمان و خوب است، [به او وقت] ملاقات ندادهاند. بعد که ملاقات دادند، یک موتور و ماشین سروصدا میکرد.
[یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۵۸]
وضعیت مالی و اقتصادی کشور
معین فر: توضیحاتی راجع به کمبود پول و بدهی دولت قبلی [ارائه داد].
هاشمی: صرفهجویی اسلحه، چندین برابر این پول است.
معینفر: شش میلیون بشکه که خیانت بود. چهار میلیون بشکه هم خیانت است. ۱,۵۰۰ میلیارد ریال میدهد، در سال ۳۰۰ میلیارد از مالیاتها [به دست میآید]. ماشین اداری مملکت ۱,۶۰۰ میلیارد ریال مصرف دارد. برای مصارف عمرانی ۲۰۰ میلیارد میماند [که] کمتر از زمان شاه [است]. حداقل برای کارهای عمرانی باید ۶۰۰ تا ۷۰۰ میلیارد ریال باشد. با همه اینها، دولت فقیر نیست، ولی باید با فقر بسازد.
شیبانی: پول ندارید نمیشود. کار انقلابی این نیست. باید کارهای عمرانی را عمل کرد تا مردم ببینند.
هاشمی: در قسمت مصرف حرفی نیست. یک سوم عمران در این مرحله اگر ضرورت پیدا کند، این را حتی با استخراج بیشتر نفت اقدام شود. [باید] کار عمرانی شود، کارهای زیربنایی انجام شود. برای مخارج عمرانی اگر ۱.۵ میلیون در نظر گرفتهاید، دو میلیون بکنید.
بنیصدر: حرفهای معینفر عیناً درست [است]. [کشور] ورشکسته از نظر اقتصادی فلج است. اگر این شیوه ادامه یابد، تا انهدام کامل کشور است [و] جامعه در خط انقلاب را در خط امتیاز درآورده. ضد انقلاب تا دو ماه دیگر پیروز میشود. [باید] اقدامات جراحی اقتصادی شدید باشد. وزیر دارائی و بانک مرکزی سیاست نقطه مقابل ایشان است. هزینه اداری حداکثر ۲۰٪ بیشتر نباشد. هشت میلیارد خرج هزینه تولیدی و بقیه صرف هزینه پرسنلی [شود]. شرط آن [این است که] دولت قوی میخواهد، با برنامه [و] هماهنگ. تقویت دولت این است [که] اسباب قدرت در اختیارش باشد. پول برای هزینه اداری کم باشد، [به] فعالیت عمرانی [توجه شود]. وزارت کشاورزی ۳۶ هزار نفر کارمند دارد، بروند کشاورزی [کنند].
معینفر: زیاد کردن [استخراج] نفت عملی نیست و اشتباه است. رقم آنها ۱۴۰۰ که گفتهاند آریامهری بوده. اگر موفق شویم ۶۰۰ یا ۷۰۰ [میلیارد] برای کار تولیدی بگذاریم، از ۱۵۰۰ [میلیارد] آریامهری بهتر است. مالکیت بزرگ حفظ بشود یا نه [؟] این صنایع که از پول ملت است، باید مصادره شود، نه ملی. کارمندهای کشاورزی بروند آنجا کار کنند. زمین مال کسی نیست، مال مردم است.
موسوی اردبیلی: [این سخنان] تمام حرفهای ما است.
طالقانی: همه مطالب درست. الان باید فکر چاره ضربتی کرد. تا دو سه ماه دیگر دچار بحران میشوید. نفت که نبود، چه میکردند [؟] نیروها از شهرها خارج و به کارهای عمرانی گرفته شوند. غصه نفت را نخورید. اگر کمتر است، نفت افزایش استخراج بشود.
معینفر: بودجه کم نداریم. صحیح نیست خرج اضافی.
سحابی: چهل میلیارد تومان برای عمران، تمام کارهای شما را انجام میدهد.
هاشمی: حتی طرحهای کوچک را میگویند پول ندارند. قم میگوید با ساختن یک پل، کار حل میشود.
طالقانی: از یک طرف میگویند برنامه هست، از طرف دیگر بوروکراسی است.
معینفر: ۴۰ میلیون تومان کمیتهها در ماه میخواهند.
بنیصدر: بودجه را وزیر مربوطه تنظیم کند. میروم در عرض ۱۵ روز مطالعه کنم. به مردم تذکر بدهیم.
معینفر: مخالفم. اگر [بودجه] سال ۵۶ و ۵۷ را بخواهند، در اختیار است. [اگر] در تدوین [بودجه] ۵۸ میخواهند دخالت کنند مساله دیگری است. نوع تکلیف روشن باشد.
طالقانی: بودجه برای عمران و آبادی دارید یا نه [؟]
هاشمی: طرح ضربتی را نمیپذیرند.
سحابی: [در] طرح آبیاری ایرانشهر، مقاطعهکار [طرح را] تعطیل کرده. بودجه بدهد. گفتند از طریق مقاطعهکار بشود.
معینفر: این مشکلات مملکتی است.
طالقانی: تمام مقاطعهکارها دزد هستند.
بهشتی: چون اکثر مقاطعهکاریها در مبانی فاسد بوده است، این مقاطعهکاریها باطل است. طرح بلوچستان آماده است. اگر شما صد میلیون بدهید برای بلوچستان، صد میلیون برای سنندج، ده میلیون برای سیاهکل.
معینفر: مشکل هم انقلاب بود و هم رفرم. باید یک شورای انقلاب غیر از این شورا روز اول [اعلام کند] هرچه قرارداد خارجی لغو و هرچه اداره باطل [است]. روز از نو، روزی از نو.
سحابی: مساله از وسط خط است.
بنیصدر: فرمایشات شما ۱۸۰ درجه مخالف اعمال دولت است.
[سهشنبه ۱۸ اردیبهشت ۵۸]
وضعیت زندانها و دادگاه
آقای ورامینی: اطلاعات خود را در مورد زندان در اختیار شورا بگذارند. مرتب واردات زیاد، اتهامات جزئی، قسمتی بازجویی نشده، قضات شبانه وارد زندان میشوند، یک هفته میمانند، شب میروند قم. من مرتب با مردم در تماس هستم. یک ساعت در زندان میمانم. [از] بس که وعده دادهام [و] عمل نشده، دیگر بیست روز است وارد بندها نشدهام. جمعیت بیرون زندان مرا شناختهاند. ده قاضی آمدند برای بررسی. آقای نقیبی توهین کرده به هادوی، خلخالی و هادی غفاری از پریروز پیدا شده. آقای خلخالی نسبت به هادوی توهین کرد. من به هادوی علاقه دارم، نماز میخوانم پشت سر او، ولی صلاحیت این کار را ندارد.
طالقانی: ما در دنیا نیستیم و روی ما جنجال میکنند. آقای خلخالی آدم عادل است، ولی معتدل نیست.
ورامینی: غفاری صحبت کرد با جوانها و تحریک کرد آنها را. غفاری گفته است بدون اجازه من کسی نیاید. دیروز تا ۲.۵ بعد از نصف شب دادگاه بود، قاضی دادگستری را راه نمیدهند.
مبشری [وزیر دادگستری]: وقتی زندان اینطور شد، قرار شد قاضی بفرستیم، رسیدگی کنند. ۲۶ قاضی و یک عده دفتری فرستادیم آنجا. عدهای برگشتند، چون خیلی به آنها اهانت شده. از زندانیان پول میگیرند.
ورامینی: خواستم علی دشتی را رها کنم، نمیشد تا دیشب. علیقلی اردلان را میخواهم آزاد کنم [تا] آنجا نمیرد، [اما] نمیشود.
صدر: مردم قبول نمیکنند [که] دولت در اینجا دخالت ندارد. آقای هادوی بسیار شریف [است، اما] نمیتوانند تسلط پیدا کنند.
بهشتی: یک نفر که بتواند انجام دهد چه کسی است به جای هادوی [؟] امیرحسینی دربارهاش حرفهایی هست؛ یک عده خواستند او را هو بکنند. احمدیان معیارهای قضایی اسلام را قبول ندارد.
بنیصدر: آنها مدعی بودند که احمدیان اینطور است.
بهشتی: ایشان اسلام را به عنوان مذهب فرد قبول دارد.
خامنهای: [به] این کارها عمل شود: جلوگیری از دخالت افراد بیمسئولیت؛ بازجویی است بدون ماموریت. تغییر دادستان به فرد مقتدر، تنبیه شدید مسئولان متخلف، تشکیل کار در بازرسی مسئول با سرکشی هر روزه.
بنیصدر: برادر خامنهای برای این کار [مناسب است]. زندان دست دو سه باند است. طرفداران مجاهدین آنجا گفتند زندانشان علیحده است؛ حالا همه جا را گرفتهاند. چند نفر مزاحم بوده، بیرون کردهاند. یک روابطی هست، رخنه دارند. تا حل نشود، حاکمیت زندان مسالهای است. هادوی نیست. سه نفر رفتیم، هیچکدام اجرا نکردند.
سحابی: تصمیمات آنجا به هم خورده، هر روز تعقیب کردهام.
بهشتی: آنها کار را بیرون انجام میدادند.
بنیصدر: آنها نمیآیند.
[سهشنبه ۱۸ اردیبهشت ۵۸]
موزهها و کاخها
صباغیان: مشکلی است، مقداری سرمایه غیرقابل استفاده و مقداری هزینه بیهوده. در حیطه تهران، چهار محل است به نام کاخ گلستان، نیاوران، قصر فیروزه، سعدآباد، از نظر منقول و غیرمنقول. دستور امام این است که در اموال خاندان پهلوی، دولت دخالت نکند. خطر مشخصی هست، از نظر دولت بین این اموال و اموال پهلوی، بنیاد مستضعفان، من غیرمستقیم قبول این خط را ندارد. از مهندس خواستم مشخص کند، دولت ماهیانه ۲۳۰۰ نفر را حقوق میدهد. گاراژ سلطنتی است، تمام ماشینهای دولتی میتواند در آنجا تعمیر شود. ۶۰۰ مکانیک و کمک مکانیک وجود دارد، ماشینها را با حکم در اختیار افراد میگذارند.
طالقانی: مویدی (ایشان) دستور داده.
صباغیان: اموال غیرمنقول [که] در این سه کاخ حفظ شده، مانده است. پیشنهاد مهندس بازرگان این است اموال منقول را که همهاش ۹۰٪ طبق اسناد موجود، اموالی است که از هزینه دولت خریده شده؛ جاسیگاری روز معلم که هدیه شده به فرح، جزو ملک فرح، فرشهای کوچک، اگر قرار بر این است، بعضیها را شاه دو، سه بار فروخته. پیشنهاد من این است اگر تمام اینها در اختیار بنیاد باشد، وضع روشن شود، مراحل قانونی طی شود، یک قسمت قابل فروش است در مزایده بینالمللی، یک شعبه غیرقابل فروش است. ده سال دیگر اگر بفروشیم، خیلی گرانتر فروخته میشود. مبل ارزنده است که عتیقه است. اموال غیرمنقول بدون استفاده است، در بعضی جاها نگهداری میشود، لطمه میخورد. قصر فیروزه است، [همچنین] کاخ سعدآباد [و] (نیاوران است)، بدون هزینه تحمیل دولت فوقالعاده مورد استفاده عموم قرار گیرد. قصر فیروزه محل پیک نیک باشد، پارک سعدآباد خیلی قشنگ است، خود ساختمانها موزه شود. پاسداران چون از ابتدا بودند در داخل کاخ، پاسداری میدهند و در تاریکی است، معلوم نیست چه کار میکنند، قطعات کوچک کم میشود. اخیراً تصمیم گرفته شد ارتش جایگزین پاسداران بشود، پاسداران از بیرون. ۱۵ روز است که کلاً پایمان را کنار کشیدهایم.
بهشتی: قرار است سه بخش بشود.
شیبانی: برای جنوب شهریها باشد، بیایند گردش.
هاشمی: اگر ملک بنیاد است، دولت بخرد از بنیاد.
بهشتی: دلیل اینکه شاه [آنجا را] ملک خود پنداشته و دو بار پولش را دولت داده. فکر میکنم [اینکه] باغها و ساختمان کاخها، موزه و پارک شود، مساله روشن است، ادارهاش به دست دولت باشد یا اگر فکر میکند اداره آنجا از طریق دولت مشکل است، به گروههای خصوصی بدهد. اصل مساله [این است که] ساختمان کاخها و باغ آنها نه قابل فروش است، نه به کسی دادنی. کاخها، گردشگاه و موزه با کارت ورودی [باشد].
طالقانی: خیلی قصر زیاد است. اموال را منتقل کنند به کاخ نیاوران که بسته است. اگر بشود، بصورت یکی، دو واحد دانشکده پزشکی بشود در جنب آن یکی، دو مریضخانه.
صباغیان: موزه بهتر است. تبدیل [شدن آن] به بیمارستان، عملی نیست.
بهشتی: بخش اول، اصل ساختمان کاخها، تبدیل به موزه [بشود]. باغهای بزرگ، پارک عمومی بدون بلیط [باشد]، کاخها با بلیط.
صباغیان: خود سعدآباد ورودیه داشته باشد.
بهشتی: ساختمان کاخ، موزه [شود]. باغها، پارک عمومی [باشد].
مسعودی: به استثنای صاحبقرانیه.
بهشتی: برای مهمان لازم نیست کاخ باشد.
بنیصدر: [اینکه] رئیس دولت را ببرند هتل، درست نیست.
صباغیان: جا داریم، باشگاه نخستوزیری.
معینفر: رئیسجمهوری در سادهترین وضع است.
تصویب شد.
بهشتی: لوازم کاخها سه بخش است: ۱) بخش عتیقه که فروشی نیست، ۲) بخشی که فروش آن زود است، ۳) بخشی که باید فروخت، حالا سند آن مال دولت باشد یا نه، بگیرند بفروشند.
صباغیان: توجه شود یک سری از ماشینها هست که باید خارج فروخته شود.
بهشتی: تصویب شد.
صباغیان: نیروهایی هست که باید جای آنها کسی را بفرستید.
[پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۵۸]
عفو عمومی
بهشتی: مساله عفو مطرح است. زمان برای اعلام یک نوع لایحه عفو مساعد است یا نه [؟] در اصل، اینکه سعی شود انتقام نباشد [و] کیفر هوشیارکننده باشد. اعدام و کیفرهای سخت به حداقل لازم برسد.
باهنر: تسریع در رسیدگی شود.
بهشتی: تسریع باید با دادگاه حل شود. دنبال کردن برای گرفتن افراد متوقف شود. دنبال کردن، تزلزل اولیه است. پذیرش نیروهای انقلابی و مخصوصاً مسلح خارجی دولت، اگر ظرفیت پذیرش دقیقاً رعایت شود. اگر آقای خمینی گفتند، شورا تائید کرد، دولت پذیرفت، مردم [باید] پذیرا باشند. غفاری را توده مردم جوان عنصری انقلابی میدانند. در اصفهان عناصر مشابه او هست و جاهای دیگر. اگر توجه نشود، ممکن است فرمان عفو سبب طغیان شود.
موسوی اردبیلی: عفو دو سه بار مطرح شده [و] رد شده. من موافق عفو هستم، نه به این اسم کبیره معین شود، بقیه میشود صغیره. تکیه روی ضد انقلابهای قبلی شود.
بهشتی: مطلب آقای موسوی در حکم پیشنهاد شد.
داریوش فروهر [وزیر کار]: بحث روی شیوه رسیدگی است و عدم تناسب جرمها. هر انقلاب بعد از پیروزی و سازندگی، حالت گذشت [را در] پیش میگیرد. جرایم مشخصاً محدود شود، شکنجهگر تا پلیسی که یک پس گردنی زده، کسی که در کشتار شرکت داشته و خودش آمده با کسی که به او حمله شده [و از خودش] دفاع کرده، فرق کند. آن وقت کبیره و صغیره مشخص میشود.
بهشتی: غارتگران بیتالمال.
فروهر: غارتگران اعدام ندارند. بیست سال در اردوگاه کار کنند. در دنیا این روش محاکمه توجیه نشده.
عزتالله سحابی: زود است، دلیل این است [میان] کسانی که به دادگاهی اعتراضی دارند، تفکیک قائل شدیم. کسانی هستند [که] در انقلاب نقشی نداشتهاند، غیرانقلابیها به احکام دادگاه اعتراضی دارند، مسلمان مارکسیست، غیر اینها از احکام راضی هستند. کشتن القانیان درست نبود. عفو سبب میشود انقلابیهایی که بار زحمات [روی] دوش آنهاست، رنجیده شوند. حرف آقای موسوی [درست است]. اعلام عفو شود، حدود جرایم محدود شود. غارت فرق دارد با دزدی. مقاطعهکار و دزد بروند دادگستری، اشکال رسیدگی.
بهشتی: وارد بحث نیست.
کتیرایی [وزیر مسکن و شهرسازی]: گفتید سه نیرو توافق کند، ولی قدرت دیگری هست که نباید برنجد. آنها چه کسانی هستند [؟] نمایندگانشان بیایند، با آنها مشورت شود. هیچ ضابطه ندارد چگونه میگیرند.
ایزدی [وزیر کشاورزی]: در تمام دنیا، چه شرق و چه غرب، مردم از ستم حکومت ناراضی هستند. حکومت موجود ما برای همه مورد توجه است. باید توجه به این رسالت بشود. تفاوت حکومت اسلامی، انقلاب اسلامی با انقلاب کمونیستی چیست [؟] پیغمبر در مورد فتح مکه چه کرد [؟]
بهشتی: بنیقریظه را چه کرد [؟]
ایزدی: یهودیها با تمام خبث طینت، کار او دستورالعمل برای آنها بود. اگر این رسالت، دستورالعمل ما باشد، خوش آمدن و نیامدن مطرح نیست. از نظر جهانی، سرمشق است برای دنیا، بعد سیستم اقتصادی. بت بزرگ، شاه و مهرههای اطرافش یا از بین رفتهاند یا فراری [شدهاند]؛ به جز این افراد بقیه عفو [شوند].
قطبزاده: دو نکته است، توجه شود. فرض پیروزی انقلاب است که انقلاب پیروز نشده. موقعی نمونه خواهد شد که انقلاب بماند. در شرایط فعلی با عدهای بحث کنیم، آنها را قانع کنیم. مساله تب جامعه است و به همین دلیل، با بحث که شد، تمام چیزی که رنگ و جو انقلابی را نگه داشته اعدامها است.
ایزدی: آسانتر از همه است.
قطبزاده: اگر شورا و دولت، عمل انقلابی میکرد، امر عفو عملی بود. روشها، دادگاه و نوع عمل، این ترس ضد انقلاب را از عمل بازداشته. حرف عفو در این زمان باطل است. تعیین تکلیف، حدود و ثغور معین کردن، رد کردن بیگناهان، این عامل خوبی است.
هاشمی: از روز اول مخالف شدت عمل بودم و باید فکری میشد. تذکرات قسمتی هست. دیروز از یکی از گروههای تحقیق که شناسایی افراد گذشته را میکند، مدرسهای بوده، عدهای تعلیمات بالا داشته در امریکا، حالا مدرسه تعطیل شده، یکی از آنها در ایران آمده. عفو اگر تعقیب را ممنوع کند، [باید] خیلی حساب شده باشد.
گروهی مسئول شدند، طرحی بریزند، قیافه انتقامجویی محدود و ضمانت حفظ از توطئهها باشد.
صباغیان: مطلب کلی این است، با اعلام عفو مخالفم، جوّ نمیپذیرد. پیشنهاد هاشمی، مکمل پیشنهاد موسوی است. طرح عفو را یک کمیسیون رسیدگی کند. آنچه خیلی اثر دارد [بیش از] زندانیها را عفو کردن، تسریع در رسیدگی [است].
بهشتی: ۲۰۰ نفر آزاد شده.
صباغیان: کلاً آنچه اثر دارد، این طرح برساند و خائنین بدانند نمیتوانند فرار کنند.
خامنهای: پیغمبر یک عده را عفو کرد، ۴۰۰ نفر را در یک روز کشت. کشتن، ما را متوحش نکند. با ضد انقلاب مبارزه شود. توطئهگرها اغلب ساواکیها هستند. حالت دلرحمی که غالباً از طرف خارجیها است (در مورد اکرم زوعیتر [نویسنده فلسطینی] هاشمی بنویسد به او) صغیره و کبیره مشخص شود. تشدید کنیم مجازات کسانی را که به ناحق به خانهها هجوم میکنند. یک نوع حالت صلابت باشد.
صباغیان: هر شب چند حادثه عجیب داریم.
بهشتی: ظرفیت در داستان بنیقریظه همین مطلب بوده و در سیره پیغمبر هر دو هست؛ هم فتح مکه و هم بنیقریظه. انقلاب ما باید چهره رحمت و نمونه باشد، از نظر مهر و موفقیت نمونه باشد (طالقانی: مثل مصدق).
مهدوی کنی: دو جمله؛ [در مورد] کیفیت دستگیری، شخصی را خواستهاند بگیرند، رفتهاند منزل دوستانش، این آقا را بردهاند زندان، بازپرس گفته تقصیر ندارد، پاسداران مانع شدهاند. تا مادامی که مستقر نشدهایم، دشمن را باید بگیریم. دشمن را به حال خود رها کردن، [اینکه] دنیا چه میگوید درست نیست.
ایزدی: عفو، مخالف اعمال قدرت نیست.
قطبزاده: چهار تا را بگیری، میگویند دنیا گفت اعدام نکنید.
مهدوی کنی: چهار تا که مستحق اعدام هستند، بگیرند ولی امر اعدام نکند.
بهشتی: عفو فوق عدل است، خلاف عدل نباشد.
مهدوی کنی: شکنجهگر و قاتل، قصاص شود. در جرمهای اجتماعی، حکمش دست اشخاص نیست، قصاص حاکم است، نه به دست شخص. رضایت و عدم رضایت، دست حاکم است، جرم اجتماعی است. عفو به دست حاکم است. [باید] مصالح امت را در نظر گرفت.
بنیصدر: پاسداری انقلاب از طریق مجازات، محکوم به نابودی است.
مهدوی کنی: مجازات نیست.
بنیصدر: نتیجه آن فاشیسم است. حرف فروهر که اصلاح امپراتور (در چین) ماخذ ندارد؛ سه، چهار سال پیش اقلاً ۱۵ میلیون [نفر] کشتهاند. [در مورد] مطلب شما (ایزدی) پیغمبر، نظام را دگرگون کرد. عفو بدهیم بروند سر کار قبلی. انقلاب مردمی بکنید آن وقت عفو میکنید. حدود مشخص شود.
فروهر: کشتن، راه ضد انقلاب را سد میکند، منحصراً همین نیست، و به همین دلیل در اینگونه موارد غیر از مساله مجازات و کیفیت محاکمات طوری باشد که توجیه آن در خودش باشد. قبول کنید مردم [باید] بفهمند چرا فرد مستحق کشتن است، مناسب جرم و مجازات. هویدا با وزیرش یک مجازات بشوند [؟] مساله اثر روی نیروهای مردم است. به همین دلیل باید مقداری مساله اجتماعی را توجیه کرد. عدهای که آرام بودهاند، فعالانه علیه حکومت فعالیت میکنند. کشتن سالارجاف که میشد زندان باشد، یکی از مشکلات بزرگ کردستان است [که] میتوانست به مصلحت انقلاب تعدیل شود. [اینکه] شدت عمل حفاظت میکند، همه جا [صادق] نیست. اقلیت
مجلس که استعفا داد فرق آنها با بقیه چیست [؟] اگر موافقید، این عده مستثنی شوند.
صباغیان: آن روز که مطرح شد حضور امام، آنها که استعفا کردند، بیخود کردند. میخواستند از اول دوره [استعفا] بکنند.
فروهر: ۲۳ نفر بودند، از نیمههای دوره شروع به اعتراض کردند، [آنها] کم و بیش با طرفداران خمینی در تماس بودند. در پاریس که بودم، لیست آنها را میگرفتم و خدمت آقا میدادم. در محل اقامت آقا در تهران، آقا از آنها تقدیر کردند. آن روز که دکتر سعید فردایش قرار بود دولت را ساقط کند، گفتند بعد توبه است.
بهشتی: یک نفر فرمی تهیه کند، مهندس سحابی.
سحابی: چیزی نوشتم، دادم به مبشری.
هاشمی: کمیسیون تشکیل شود جهت وکلا.
معینفر: بقیه پولها را بدهند.
بهشتی: از حقوق اجتماعی محروم.
ایزدی: پریروز یک افسر سابق ژاندارمری آمد؛ حسینی فرمانده ژاندارمری بوده؛ گفت موقعی سر کار بودم. نمایندگان امام آمدند، گفتند با مردم همکاری کنید.
بهشتی: مهندس سحابی، هاشمی، فروهر.
[پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۵۸]
ماجرای جاسوسی سعادتی
موسوی اردبیلی: پرونده را خواندیم. یک نسخه دیگر [را] کسی آورد، خیلی ناقص بود. هر چهار نفر نظرمان این بود [که] این فرد [سعادتی] تماس داشته، تماس جاسوسی بود. خود پاسداران معتقدند بالاتر از جاسوسی [است]. شما به شکل شوراها را بدهید دو گروه برادر هم با هم همکاری میکنند. چیزهایی غیر از وسایل جاسوسی خواستهاند. آیا در رابطه با سازمان است یا نه [؟]
بهشتی: اگر مسعود رجوی باشد، اسم مستعار خسرو نظامی.
صباغیان: گفته این فرد هست، ولی اسمش را نمیگوید.
موسوی اردبیلی: زنش جزو مارکسیستهاست، جزو مرتدین. خود او در آنجا نماز نمیخواند. از طرف پاسداران نامهای نوشته شده، دادهاند به شورا.
بهشتی: دو نفر دانشجو آمده بودند. یکی از مسائل این است در روز [بزرگداشت] شریفواقفی، مسعود [رجوی] در دانشگاه صنعتی و مجاهدین انقلاب اسلامی در دانشگاه تهران [میتینگ داشتهاند]. جمعیت در دانشگاه تهران زیاد و در [دانشگاه] صنعتی کم بود.
موسوی اردبیلی: دو نظر است، نظر مشترک، آقایان با سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تماس دارند. به همه ما مراجعاتی شده، باید افشاگری شود. نظر ندهند. مدارک را افشا کنند.
شیبانی: منتشر کردهاند [که] او را شکنجه کردهاند.
موسوی اردبیلی: اگر منتشر شود به نفع انقلاب است. نظر ما [این است که] اگر شورا تصویب کند، یک نفر یا دو نفر تماس با سازمان مجاهدین بگیرد. آنها منتظرند اوضاع را با آنها در میان بگذارند و پیشنهاداتی بکنند. سازمان مجاهدین خلق دست از این کارها بردارند. در زندان نماینده دارند، کسانی را میگیرند، اطلاعات جمع میکنند،
مدارک را میبرند. [آنها را] پس بدهند و جبران کنند.
خامنهای: سلاحها را بدهند.
موسوی اردبیلی: کارهای نظامیگری را خاتمه دهند. اطلاعاتی این سبکی نگیرند. به شکل یک سازمان سالم سیاسی کار بکنند. اگر میکنند، پافشاری نکنیم، افشاگری نکنیم. اگر گفتند نه، افشاگری بشود.
بنیصدر: بحث شد دلایل و مدارک نیست. مجموع سازمان، خدمت جاسوسی است. ولی یک مساله هست. در دادگاه انقلاب آقایان هستند، در اطلاعات و ضد اطلاعات آنها هستند. اگر مجموع سازمان نیست، در درون سازمان هست، اقدام فردی نیست، تعقیب قضیه جزء مصوبات ما است.
شیبانی: بیتوجهی به ارتش شده. ارتش در دست افسران طرفدار روسهاست.
صباغیان: مهم [این است که] آیا اسناد مقربی مبادله شده یا نه [؟] رفتن مورد مقربی است. روسها لطمه بزرگی به نوع کارهای ضد جاسوسی ما در آینده میزنند. در حرکت اول، سه پرونده مقربی را از طریق زندان قصر میبرند.
هاشمی: اداره دوم.
صباغیان: اداره دوم مهم نیست. آنچه مهم است، نوع کشف مقربی است، از طریق زندان است. اکبر طریقی از زندان و رضا معانی میبرد.
بهشتی: حدود ۵۹ صفحهاش نیست.
صباغیان: فتوکپی کردهاند. مطلب تصمیمگیری چون سیاسی است با خط مشی دولت تطبیق بکند [و] با نظر دولت باشد. کسی که برای بازجویی دوم گذاشته شد، نظر نداده، شفاهی گفته ارتباط ارگانیک است، با اطلاع سازمان، ضمن تماس با آنها. ادعایشان این است همه اینها را ساخته و دروغ گفته. جای دیگر گفتهاند ارتباط بوده، اشکال ندارد، قصد ما خدمت به انقلاب است.
هاشمی: نقطهای که توجه نشد، دارند به عهده میگیرند خواسته شوروی را عمل کنند، بهرهبرداری از شریعتمدار.
صباغیان: اگر شرط را عمل نکردند، افشا کنیم، معلوم نیست صلاح باشد، درگیری روبرو میشود. شقوق اول را قبول نمیکنند.
سحابی: اگر کشف شد، شدید مجازات [شوند].
خامنهای: یک وقت اینها قبول میکنند، همه را نمیگیریم. ولی وقتی مقداری را نگه داشتند، خودش آتو است، برای ما مضیقه سیاسی است. قبول نکنند، افشاگری مرحله به مرحله انجام شود. شخص مجازات شود، اگر افشاگری شروع شود و نیروی خود را از دست میدهند.
بنیصدر: ذره ذره فایده ندارد.
صباغیان: تمام مطالب را منتشر کنیم. پشت تلویزیون چیزی نمیگوید. ۵۰ یا ۶۰ صفحه را منتشر کنید نمیشود.
بهشتی: به صورت جزوه منتشر شود.
سحابی: به عنوان متهم خواسته شوند [و] از آنها سؤال شود.
طالقانی: از آن طرف میآیند، میگویند جنبه جاسوسی ندارد. گفتم به آنها نیایند تا دادگاه نظرش را بدهد. حتی چپیهای حاد را زیر فشار بگذاریم صلاح نیست، حتی فدائیان خلق [را]. افشاگری بشود، تحت فشار نگذاریم. مساله مجاهدین مشکل است. سلیقهام این نبود [که] طرد کنم [تا] شاید اصلاح شوند. نه کاملاً تائید کردهام، نه طرد. مقداری به نظر من مربوط به موضعگیری گروههاست. فاجعه پیش میآید مثل گرفتن بچههای من. آقای مهندس صباغیان خودش متهم است، چون برادرش است.
صباغیان: من هم تقبیح میکنم.
طالقانی: بچههای من [را] اگر مجرم هستند، جلو من تیرباران کنید. در روش من، گروهبندی مطرود است.
مهدوی کنی: اگر کسی خیانتش مسلم است.
طالقانی: مشی کل خودم است. اگر واقعاً قطع نظر از عقدههای موضعگیری یا بیطرفی، اگر قصد کوبیدن باشد من وارد نمیشوم. اگر کشف حقیقت است، درست است. آنها غیرمستقیم تهدید میکنند. جاسوس یعنی چه [؟] برای روسها یا آمریکا چه فایده دارد [؟] آنها گفتهاند به وسیله این فرد که پیش همه میرود (دبیر اول سفارت، فارسی میداند) اینها اشتباه کردهاند. جنبه جاسوسی داشته یا میخواستهاند مقابل سیا کاری بکنند [؟] مساله مهمتر که خطرناک است [اینست که مجاهدین گفتهاند] اگر ما را تحت فشار بگذارند، مدارکی داریم از شخصیتها که همین حالا با هایزر تماس دارند، اکثر [اعضای] شورا، [و آنها را] منتشر [می] کند.
بهشتی: بگویید این خدمت را بکنید، بدهید به ما.
صباغیان: [به] من غیرمستقیم این تهدید را کردند، گفتند شاغلین.
بهشتی: کتمان این خیانت است.
سحابی: [از] خودشان خواسته شوند، تحقیق شود. مساله مهم است. سرنوشت اینها مطرح نیست. اثرات جامعه مهم است. برای روحیه جوانهای مذهبی که به آنها توجه دارند. پیشداوری نشود. عرف مردم جاسوسی است. بازجو نظریه داده. یک وقت جاسوسی برای تخریب در ایران است، یک وقت برای به هم زدن روابط. [به] این نکته توجه شود.
بهشتی، طالقانی: توجه کنید آنها را بخواهند.
خامنهای: در مقابل چه آوانس به شوروی اینها را میدهند [؟]
بهشتی: همه چیز برای آنها معلوم است، درست نیست.
موسوی: شما (بنیصدر) در جلسهای که آقا باید باشند، شما هم باشید.
بنیصدر: در دانشگاه تعجب کردم.
[پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۵۸]
گزارش قم
هاشمی: گزارش قم؛ لایحه تنظیم شده را به آقا گفتم. آقا گفتند اعدامها را من مسئول نیستم. فاعل و کسی که دستور قتل عمومی داده، آمر به قتل، حبس ابد و عامل، اعدام. مصادره مال کسی که از دزدی حاصل شد لازم است زندگی فرد تامین شود. یک نماینده [از] دولت، یک نماینده [از] شورا، یک نماینده [از] دادستان، حکم [به] دست آنها برسد.
[سهشنبه ۲۵ اردیبهشت ۵۸]
قانون اساسی و مجلس مؤسسان
طالقانی: مساله رفراندوم [قانون اساسی] در این شرایط سروصدا دارد.
هاشمی: به هر حال شورا، چه رفراندوم، چه مجلس مؤسسان، باید شوراها باشد. در جلسه نیمساعته تصویب شد یا [مجلس] مؤسسان یا رفراندوم.
طالقانی: آیا عملی است [که برای] قانون اساسی با مواد مفصل، آرای عمومی نظر بدهد [؟]
قطبزاده: موافق و مخالف، پس و پیش حرف بزنند. در مورد رفراندوم بحث مفصل شد که آیا مجلس مؤسسان باشد یا رفراندوم؛ قرار شد چون نظر نیست صریح گفته شود، بگوییم بعداً به تصویب ملت خواهد رسید. مجلس مؤسسان فقط اسپانیا داشت که یک و نیم سال طول کشید. مجلس مؤسسان ۸۰٪ عملی خواهد بود. [در] تبریز طرفداران شریعتمداری خواهند بود. خیلی سریع هم باشد شش ماه طول میکشد تصویب آن. ولی شورایی یک ماه از مردم نظر راجع به قانون اساسی میخواهد، پس از جرح و تعدیل و تصویب شورا و آقا، رفراندوم شود.
هاشمی: انتخابات مجلس مؤسسان است که در این شرایط که وضع خوب نیست، درگیری مسلحانه هست، تبعات آمدن علما در مجلس درست نیست [و در آنجا آنها] مسائلی را تکیه میکنند که آن وقت قانون اساسی ارزش سازندگی کشور را نخواهد داشت. مردم از مضامین قانون باخبر شوند تا رای بدهند.
باهنر: علاوه بر آن، شورا کمیسیونی تشکیل دهد [تا] روی قانون کار کند.
بهشتی: در مجلس مؤسسان باشد با انطباق با رای آگاهانه در جلسات بحث. ولی به نکتهای رسیدم که عملاً نماینده مردم درصد آگاهیشان کم است. اگر مجلسی تشکیل شود که اکثر آن را خبرگان تشکیل دهند، ارجح است.
سحابی: تائید حرف است.
موسوی اردبیلی: اگر به این زودی دست به کار شویم، قابل حل نیست این اشکالات. اگر یکی دو سال دیگر بکنیم، مشکلات بیشتر خواهد بود.
طالقانی: مجلس مؤسسان خوب نخواهد بود، ولی چگونه عمل کنیم [؟] مؤسسان بدعت رضاخان است. [پیشنویس قانون اساسی] یک ماه در جراید درج شود و نظر خواسته شود، آرای اکثریت صاحبنظران معین شود، در این شورا یا شورای وسیعتر [و] با نظارت آقا تصویب شود، آقا هم امضا کنند.
یدالله سحابی: [اینکه] آیا مجلس مؤسسان لازم است یا نه، برای من تازگی دارد. آقایان بدون توجه به نظر دولت نظر میدهند. قانون اساسی یک قانون محدود نیست، قانون کلی است. در تمام مسائل مملکت، بهترین راه، اگر مطالعات کامل بشود، جواب نظرش را باید بشنود. شش ماه قبل دنیا بر له ایران [به نفع ایران] بود، از دو ماه اخیر وضع برگشته. این کارها را به حساب اسلام میگذارند. نمونه اعمال اینطور بوده [که] به جای آنکه تبعات را رفع کنیم، اصل را به هم میزنیم. هیچ مملکت نبوده [که] به قانون اساسی با رفراندوم رای بدهد. تصمیم آقایان با اصل منطقی مباینت دارد. دولت را ندید میگیرد. نظر امام [را ندید میگیرد] که [در حکم نخستوزیری بازرگان] نوشتهاند مجلس مؤسسان. در رفراندوم نوشته شد قانون آن به تصویب ملت خواهد رسید. بدین دلیل به اطلاع مردم رساندم دولت باید برقرار بماند و دولتی سراغ ندارم. وضع نامطلوب باید تحمل شود.
بازرگان: رَبّ اَدخِلنی مُدخَلَ صِدق و… قدرت انقلاب در صداقت است. موجبات و علل ذکر شده برای تصمیم آقایان مورد توجه است. نباید منکر شد [که] این عدولی است از گذشته و تناقض دارد [با] فرمان آقا [در مورد] انجام رفراندوم و تشکیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم. تنظیم فرمان از طرف خودمان یعنی شورای انقلاب بوده و این مطلب نقض نشده و من به کرّات آن را تکرار کردهام. وزیر مشاور ساده نیست، برای شورای طرحهای انقلاب است. مجلس مؤسسان مواجه با مشکلاتی هست، ولی مثل شما بدبین نیستم. مثل رفراندوم که همت شد، برای جواب گفتن و تودهنی زدن یک وسیله همین [تشکیل مجلس مؤسسان] است. برنامه داغ و دینامیک، حتی در مورد رفراندوم گفتند چرا [پاسخ به آن] آره یا نه [باشد]. دموکراسی مشکل است. [این استدلال که] نمایندگان علما و یا افراد غیرآگاه میآیند… [پس] نباشد، این استدلال طاغوتی است. مردم میگویند ما را گول زدید. یک موقع تردید پیدا شد در موقع رفراندوم. من دو راه بیشتر ندارم: یا به مردم بگویم من دروغگو بودم، یا بگویم… یا آنکه تصمیم گرفته شد بدون توجه به نظر دولت اقدام کنند.
بنیصدر: موافق مجلس مؤسسان بودم و هستم. اگر افراد رای دارند، رفراندوم را خراب میکنند. اگر از ترس آقا نمیکنند، این استدلال پروپا قرص نیست. اشخاص خبره خوشنام زیاد هستند. مملکت یکدست نیست. اگر رفراندوم بکنند، اقلیتها میگویند چون به حق آنها توجه نداشتید، رفراندوم کردید. [در پاسخ به این] استدلال به اینکه جاهای دیگر رفراندوم شده، [باید گفت] آنجا تغییر رژیم نبوده، تغییر شکل بوده. با شکل بینابین که هم مجلس مؤسسان و هم مراجعه به آرای عمومی که نظر دولت را تامین بکند و واقعاً دموکراتیک باشد [موافقم].
موسوی اردبیلی: آقای مهندس بازرگان آیهای را خواند، من هم یکی میخوانم: ما نَنسَخ مِن آیَه… نأتی بآیه. بیشتر [صحبتها] در محسّنات مجلس مؤسسان بود. منکر محسّنات آن نبودهام، [اما] اندازه حُسن آن چقدر است [؟] بعضی حرفها را قبول ندارم، [مانند] قول دادن دولت. قول، اصل مسلّم. ولی اگر مشکلاتی پیش بیاید [و] تقدیرات مملکت در خطر بیافتد، یا مشکلات را بررسی نکردهاید یا توجه نکردهاید. ضعف ما در حل مشکلات زیاد است. [مثلاً با] دخالت مسلحانه [مواجهیم]. لازم نیست میزگرد باشد. راهحل که بیان شود توسط بنیصدر و آقای طالقانی، راجع به کارگران و دائمی، صحبت آقای مهندس، همکاری بین دوستان […]. از افراد جلسه یک بار شنیده شده که مشکلات نداشته باشیم. ظاهراً ما نگفتهایم که چنین میگوییم.
بازرگان: پیمان و عهد در مقابل مردم.
بهشتی: ما معتقد هستیم به رابطه صدق و دخول صدق و خروج صدق. آیا صدق این نیست که اگر شورا به مردم گفته بودیم مجلس مؤسسان و اگر امروز دیدیم برخلاف مصلحت است، حالا باید گفت نه [؟] شما میتوانید بگویید تشخیص من فرق نکرده، ولی در مجموع تصمیم بر آن شده که مجلس نه. در برابر مردم اینطور ظاهر شویم. در بعضی موارد اختلاف آرا هست و اتفاق عمل. مردم چشم بسته حرف میزنند. مردم خبره قابل اعتماد محلی مشکل است. در مورد قانون اساسی، رأی روی تکتک مواد نیست. در مورد اقلیتها، رأی مشورت با بلوچ، با اعراب، کردستان و ترکمنها، جلسات مشورت خاص علانیه تشکیل شود. ولی چه چیز ما را وادار میکند روی شرایط موجود، تصمیم عملی بگیریم [؟ آن] تجربیات این مدت است. نظر خمینی که بگوید این نمایندگان را تایید میکنم، ولی اثر جالب ندارد. ما قصد استفاده از رای عموم داریم، ولی نحوه استفاده آن فرق میکند.
شیبانی: مجلس باشد، میشود محدود کرد.
بازرگان: اشکالات در مقررات تشکیل، مقداری حل شد. [با] بعضی نمایندگان که آمدهاند، صحبت شد، با تفاهم گفتوگو شد. با افراد مختلف صحبت شده. باید حداقل بهانه دست اینها داده شود. ما رفراندوم را تضییع حقوق حقه مردم میدانیم و مجلس مؤسسان را حق میدانیم. هیچ نگرانی از بابت بدی مجلس ندارم. آقا هم
گفتهاند انقلاب ما را پابرهنهها تشکیل دادند، بگذارید یخ آنها باز شود.
طالقانی: اولاً باید دید مجلس مؤسسان چه صیغهای است. یکی تغییر رژیم است، یکی نوشتن قانون اساسی. مجلس مؤسسان چقدر لزوم دارد؟ ممکن است شق ثالث هم باشد. مملکت بر طبق موازین اسلام باشد، حق اقلیتها [هم] محفوظ [باشد]. قوانین ما تاسیس شده است، در اسلام یک رهبری است [و] یک شورا. سروصدای خارج وجود داشته و دارد. قوانین داخلی حکومت مردمی است. در این شرایط که گروهی مترصد هستند، طرح مجلس مؤسسان [خطراتی دارد]؛ شرایط خطیر است و دولت قدرت جلوگیری ندارد. ارتش قدرت ندارد. مجلس مؤسسان را در شرایط ایران چیزی لازم نمیدانم. جای آنچه باشد برای اعلام قانون اساسی و قبول مردم [؟] یک مجلس مؤسسان و یک مجلس شورا و یکی هم شوراها که در پیش داریم. ۱) شوراها تقویت شود، چهرههایی بیایند و اوضاع تثبیت شود.
بازرگان: قانون شورا را [به شورای انقلاب] میآوریم.
طالقانی: ۲) بعد مجلس شورا، ۳) قانون اساسی را مجلس تصویب کند.
بازرگان: مهمترین مساله که پیش آقا طرح شود، آن باشد.
موسوی اردبیلی: رایگیری در جلسه دوم قانون خوانده شود.
[سهشنبه ۲۵ اردیبهشت ۵۸]
تکمیل اعضای شورا
موسوی اردبیلی: من دکتر ناصر کاتوزیان را معرفی میکنم برای عضویت در شورا.
عزتالله سحابی: موحدیمهر، کارگر کارخانجات جهان. اسامی اضافه شورا مطرح شد.
بهشتی: اگر برای اضافه شدن به کار شورا فرد میآید، باید کسی باشد که کارش کم باشد و یا اشتغالش در زمینه شورا باشد.
موسوی اردبیلی: شرط آن است که وقت بگذارد.
مهندس [میرحسین] موسوی مطرح شد.
قطبزاده: کارش زیاد است.
طالقانی: معیارها را تطبیق کنید.
شیبانی: اصولی که برای فرد واجد صلاحیت لازم است، خوانده شود.
طالقانی: بعضیها میآیند، من نمیشناسم.
خامنهای: مهندس موسوی را میشناسم. پیشبرنده جلسه است. از دیرباز در مبارزه بوده. در عقاید اسلامی مستقیم است. تعصب ندارد.
بهشتی: شوخی بکنم، موسوی هم خامنهای است.
قطبزاده: تمام مطالب را قبول دارم، ولی خیلی خشک است.
بهشتی: [میر] حسین موسوی از معدود کسانی است که در مدت اقامت در خارج سازندگی داشت و به عنوان مرشد، مورد قبول بود.
بنیصدر: چهار شرط برای انتخاب همکار است: تکرو نباشد، اهل غیظ نباشد، ضمناً اگر با کسی برگشت مخالفت نکند، اسرار را بیرون نبرد، به جمع دروغ نگوید.
بهشتی: تمام شرایط گفته شده در او هست.
باهنر: تمام مسائل [مورد] تائید [است]، ولی در حزب مشغول کار است، سردبیر روزنامه است.
هاشمی: این شغل بهتر است. مطبوعات سیاست اساسی حزب را بدانند.
بهشتی: اگر از نظر وقتی، بتواند بیاید، ایشان و بنیصدر یار مطبوعاتی شورا را عهدهدار خواهند شد.
بنیصدر: حزب اکثریت شورا را گرفته.
هاشمی: حزب لازم است و باید هم آن را درست کنند.
طالقانی: هنوز ماهیت حزب جمهوری اسلامی را نمیدانم.
خامنهای: مهندس موسوی را به علت فعال بودن خواستهایم، نه [عضویتش در] حزب.
بنیصدر: شورا باید معرف کل جنبش باشد، نه جزئی از جنبش.
بهشتی: [مهندس] موسوی به اعتبار شخصی او، نه عضویت در حزب.
طالقانی: عضویت منهای گرایش است یا نه [؟] صلاحیت مهندس موسوی تصویب شد به اتفاق.
دکتر پیمان مطرح شد.
سحابی: میشناسم.
خامنهای: میشناسم.
بهشتی: موافقم، [اما] در نوشته اخیرش حالت تقیّد به بعضی مبانی را از دست داده.
سحابی: تقیّد ندارد.
طالقانی: در خارج [اینطور] انتشار دارد [که] شورا یک عده همفکر هستند و کسانی که دید دیگری داشته باشند، [در آن] نیست. کسانی که انتخاب میشوند [کسانی باشند که] مخالفت کنند با نظریات ما (بهشتی).
خامنهای: پیمان ممکن است در نوشتههایش مطالب مورد نظر خودش را بنویسد، ولی [از] جنبههای مثبت [او این است که] فکرش کار میکند، انقلابی است، مسائل خوب، پیشنهادات خوب، آدم خسته نشو [است].
بنیصدر: رفتار سیاسیاش نیست.
خامنهای: در کار ایدئولوژی با او نمیشود همکاری کرد، [ولی] شورا کار اجرایی میکند.
بهشتی: [از] معیارها بینش اسلامی [است] و…
طالقانی: قبل از تصویب، این بحثها با فرد حل شود. یکی دو نفر با او صحبت کنند، مثل مهندس سحابی، [در مورد] شرایط عضویت.
هاشمی: با پیمان کار کردهام، همکار خوبی است، تخلف از جمع ندارد، روی افکارش متصلب است.
سحابی: پیمان آدم متعهد است، نماینده یک تیپ است، در جامعه موثر است. از جهت تکروی، فکرش تکرو است، ولی خلاف جمع عمل نمیکند.
بهشتی: خصلت خلاف کردن ندارد. با ذهنیات خود سخت مانوس، [و] در جلسات بحث ایدهآلیستی [است].
سحابی: به عنوان شوخی، با نهضتیها مخالف است.
پیمان تصویب شد (هشت رأی).
جلال فارسی مطرح شد.
خامنهای: تکرو هست. همیشه نسبت به جمع نق دارد.
قطبزاده: فارسی کینهای است و در حد نابودی.
بهشتی: اگر اداره شود نیرو [است] وگرنه مخرب [است].
[فارسی] رد شد (دو نفر رأی داشت).
دکتر چمران [مطرح شد]. به علت معاونت نخستوزیر، نمیشود [که عضو شورا باشد].
جواد منصوری مطرح شد.
بهشتی: از نظر انتشار اخبار شورا به سپاه [خوب است].
موسوی اردبیلی: تائید.
سحابی: تعریفهایی دارد. در [حزب] ملل اسلامی بچههای خوب هست، [اما] هیچ چیز ابتکاری ندارند. فرد مذهبی [و] تا حدی متعصب [است]. سعی در رد افکار التقاطی دارد، ولی مستقل نبوده.
بهشتی: [او را] نمیشناختم. برای کاری دربارهاش تحقیق شد. از معدود کسانی است که [درباره او] از افراد مختلف سؤال شد، [و همه] به نیکی یاد کردند.
خامنهای: در مقایسه با پیمان و مهندس موسوی، ذهنی متغیر ندارد.
قطبزاده: اگر فرمانده پاسداران را باید ما انتخاب کنیم، یکی از سه نفر است و یک نفر هم از شورا باید باشد، درست نیست.
بهشتی: اگر فرماندهی در همین جریان باشد.
قطبزاده: فرمانده سپاه مثل [مسئول] دولت [به جلسات شورا] بیاید.
هاشمی: سپاه آنقدر کار دارد، لااقل این شش ماهه حق نیست.
بهشتی: رای موافق من به علت فرمانده بودن [وی است].
[جواد منصوری] رد شد.
میرسلیم مطرح شد [و] رد شد.
مریم اصلاندوست مطرح شد.
بنیصدر: موقع فعالیت چپیها در دانشگاه و اول آمدن ما، دانشکده صنعتی (آریامهر سابق) هم دانشجو و هم زن، دو اولویت دارد.
سحابی: دانشجو لازم است، ولی یک نفر که سمت نمایندگی داشته باشد وجود دارد. تغییر فکر در آنها زیاد است. کسی باشد که حداقل پنج سال سابقه داشته باشد.
طالقانی: اگر به گوش آقا برسد، معلوم نیست چه میکنند.
هاشمی: شوخی از آقا پرسیدم…
[مریم اصلاندوست] رد شد.
بنیصدر: قرار شد خانم باشد، دانشجو باشد.
بهشتی: قرار شد اولویت داشته باشند اینها.
خامنهای: مبنای شورا بر انتخاب نبوده. شورای انقلاب مجلس نیست.
رد شد [با] یک رای موافق.
خانم بانکی مطرح شد.
قطبزاده: موقعی که [در] آمریکا بود، فعال بود.
طالقانی: من هم میشناسم، ولی به درد شورا نمیخورد.
بهشتی: از افراد فعال بوده.
[خانم بانکی] رد شد (دو نفر موافق).
خامنهای: در مورد طاهره صفارزاده، زن سنگین و جاافتاده است، شاعره معروف است. زن باهوش، نکتهسنج، باسواد، با صداقت و اخلاص [است]. [در] کانون نویسندگان، نهضت فرهنگی را خوب اداره میکند، حالت بینقصی دارد.
طاهره صفارزاده رد شد.
مهندس جلالی مطرح شد.
قطبزاده: گرایش ندارد، معرف قشر تحصیلکرده [است]. واقعاً روشنفکر اسلامی دانشگاهی است. خوشفکر است [و] بسیار عملی. تنها اشکال [او] وقت نداشتن به علت کار است.
بهشتی: مردی است متدین، متعهد، رشته مهندسی و رشته فلسفه خوانده، در مسائل اجتماعی خوشفکر و دمخور قشر کارگر [و] مورد علاقه دانشجویان متعهد است. شاهرودی است.
قطبزاده: بورس کامل برای [دانشگاه] هاروارد برای سه سال داشت، [اما] رها کرد.
طالقانی: با این خصوصیات و احتیاج رادیو تلویزیون، [حضور وی در رادیو تلویزیون] از شورا لازمتر است.
بهشتی: اگر کسی مستقیم در جریان افکار شورا باشد [و] خودش در تمام فعالیتها منعکس کند، بهتر است.
با اتفاق آرا تصویب شد [عضویت] مهندس جلالی.
مهدوی کنی: دکتر محمود کاشانی را معرفی کرد، پذیرفته نشد.
رد شد.
حاج صادق [با] یک رای. رد شد
عسگراولادی مطرح شد رد شد.
محسن رفیقدوست رد شد
خانم رهنورد رد شد
مسعود رجوی
سحابی: روی جمعیت بحث شود.
هاشمی: محمد محمدی از آنها که معتدل است.
مهندس سحابی: محمود احمدی.
خامنهای: خواهرزاده شاهآبادی.
بهشتی: مساله گروه آنها حل شود.
بنیصدر: اول که قضیه [جاسوسی برای] روسیه مطرح نبود، من گفتم بیایند. طرز فکر آنها استالینیزم است. در زندان هم دیدم بر سر اطلاعات چه میآورند. تردید دارم در شورا باشند. مرکزیت اطلاعاتی کشور اینجاست.
قطبزاده: نظر بنیصدر عیناً درست است.
سحابی: اعتقادم این است شورا نمونهای از همه نیروهای اسلامی که در جنبش بودهاند، باشد. در [رابطه با] حوادث اخیر، حرفهایی دارند. موجی در تمام کشور است [متمایل به] مجاهدکُشان. وضع خطرناک است. جایی که میتواند از این افراط جلوگیری کند، شورا است. مصلحت [در] بودن آنها [در شورا] ست.
طالقانی: زمینه فکر من را مهندس سحابی گفت. [سازمان مجاهدین] جوانها را جلب میکند. در اثر تماس با اینها، هر وقت اشتباه میکردند، ذکر میکردم، پذیرفتهاند.
بهشتی: ظاهراً یا واقعاً [؟]
طالقانی: مخالفت روی رفتار شخصی آنها بوده. اگر کسی کمی نرمش نسبت به دستگاه داشت، جهت مخالف شدید میگرفتند و این سبب شد علیه آنها دستهبندی شود.
بهشتی: پیغامی که به شما داده آقای لاهوتی از طرف موسی خیابانی.
طالقانی: تحقیق کردم، قسم خوردند [که] چنین نبوده. خیلی کار میکنند. هرچه طرد شوند، خطرشان بیشتر خواهد بود. ضد آخوند نیستند، ولی خیلیها را قبول ندارند. در اینجا، یکی دو نفرشان باشند، برای پیشرفت این حرکت، مصلحت است. همه آنها یک برداشت ندارند.
هاشمی: قسمتی از حرفهای آقا را قبول دارم. بهتر است نیروی ما حرف [صرف] درگیری با آنها نشود. مقدم واجب، دو سه نفر آدم قوی که درست آنها را بشناسند، در دو سه بُعد با آنها صحبت کند [و دریابد که] برداشت آنها از کفر و ایمان چیست. در معیار آنها چپی ممکن است موحدتر باشد. شناخت آنها توحید ما را نشان نمیدهد. برداشت آنها از فقه درست نیست. مساله مهم از نظر سیاسی، اعتماد است. سیاسی برخورد نکنند.
بنیصدر: با دوز و کلک.
هاشمی: خیابانی واقعاً گفته بود، منکر شده. جمع میزند حرف را، بعد میگویند [نظر] شخصی بوده. صریح با آنها صحبت شود [تا] موضع قابل اعتماد در مقابل چپیها بگیرند. اگر بپذیرند [که این] موضع اعلام شود، خوب است. اگر این کار بشود، بهترین افراد هستند [که] در شورا باشند، در دولت باشند.
باهنر: حرف بیشتر ندارم.
خامنهای: مبنای گزینش یا رد [چیست؟] نباید تسلیم گردنکلفتی شد. احساسات ما این است با ما باشند، [اما] برای انتخاب در شورا صالح نیستند. اصل مساله [این است که] به این گروه، نه گذشتهها، نه از نظر ایدئولوژی و نه سیاسی اطمینان نیست. با جمعی کار کنند که هیچکدام را قبول ندارند [؟] حتی آقای طالقانی را [؟] به گفته و اظهار آنها نمیشود تکیه کرد. تعقیب جهتگیری خاص سیاسی. بهترین مهرههای ما را به شدت میکوبند. در سفر گیلان چیزهای وحشتناک دیدم.
بهشتی: مکارانه.
خامنهای: ایراد به افراد بود، به هاشمی که سه ربع حرف زدم.
مهدوی کنی: [این] سؤال برای فرقانیها هم هست.
بنیصدر: راجع به هاشمی.
بهشتی: موسوی و مطهری مخصوصاً.
خامنهای: باج ندهیم. الان موج ضد مجاهدین به وجود آمده، طبیعی است.
بنیصدر: خودشان ایجاد کردهاند.
خامنهای: در دانشگاه مشهد قوی بودند. ولی حالا موج ضد آنها به وجود آمده. حتی عدهای اعتراض کردند [که] چرا آقا اینها را پذیرفته است.
مهدوی کنی: عقیدهام همین است. اگر اطمینان کنیم به آنها مسائل مطرح شده را به عنوان آشنایی، جایی نمیزنند. باشند، بهتر است.
بهشتی: به مجاهدین علاقه پرشور داشتم [و آنها را] تحقق بخشنده به معیارهای نمونه عینی ذکر میکردم و مباهی بودم به آنها. دو مساله به عنوان اصل برای من مطرح است: یکی ایدئولوژیک که در آنها تساهل نباید باشد، ولی عاطفه عملی خوب است؛ باید معیارها با آنها مشخص شود. دوم قابل اعتماد نبودن و دورو بودن. مطلب اخیر که یک شاخه را گفتم، راجع به مجاهدین، دو دختر سؤال کردند، کلیاتی گفتم، ضمن سؤال گفتم این مطالب را به مسعود [رجوی] گفتهام. هفته بعد دو مطلب گفتند. شنیدید جمعیت اینها در بزرگداشت شریف [واقفی] در دانشگاه صنعتی، جمعیت مجاهدین کم و در دانشگاه چقدر زیاد [بود]. مطلب ملاقات مرا با مسعود با واسطه تکذیب کردند که قبلاً مرا قابل ملاقات ندانستند. متاسفانه فرصت نشد مسائل را با آنها حل کنیم. بازتاب اینها در نسل جوان، بیزاری شده. مجاهدین دو سال قبل در دانشگاه نیستند، دائم رو به عقب رفتهاند. حالا به سوی دانشآموزان رفتهاند؛ در آنها هم رو به عقب میروند. این از نظر شورا. از نظر برخورد اجتماعی باید در درجه اول جاذبه ایجاد کند به اسلام.
طالقانی: بعضیها رفتارشان خوب بوده.
موسوی اردبیلی: مقداری مطالب گفته شد. مساله این است [که] از اینها کسی به شورا بیاید یا نه [؟] یکی دعوت برای کمک به آنهاست، یکی اعتبار به شورا، یکی برای نفع کلی. یکی [این است که] مجاهدین را با همین وضع بپذیریم، یکی [این است که آنها را] تغییر بدهیم. [اگر با همین وضع] بپذیریم [و] با این وضع فعلی دعوت کنیم، نه [به] نفع شورا است، نه [به] نفع مبارزه؛ آنها نفع میبرند. اگر تغییر بدهیم که قابل هضم باشند، عملی نیست.
سحابی: توضیح بدهم، اگر گردنکلفتی باشد خود من هم مخالفم. از زندان که خارج شدند، تغییرات محسوس در روشهای آنها پدید آمد. قبلاً مواضع فداییها را داشتند، بعد کنار آمدند [و] در خط اصلاح هستند.
خامنهای: زمان کوتاهی است [که] آمدهاید.
طالقانی: به رأی نگذارید. مطالبی علیه و له آنها هست، مصلحت نیست مطرح شود. شورای اینجا نماینده همه مردم نیست.
بهشتی: این داعیه را نداریم.
طالقانی: اول مساله پیشرفت جنبش است، جلوگیری از تفرقه و موضعگیریهاست. شناختن اصلی، تکلیف راجع به گروههای دیگر که [در] رهبری مطرح است. اگر آنها بدترند کنار بگذاریم. اگر مساوی هستند بمانند. جنبش انقلابی کی هستند [؟] آنها که به ما فحش میدهند، نه، خوبی و بدی آنها محرز شده اینها.
بهشتی: گروهی هستند که جزو ما نیستند.
هاشمی: خامنهای اینها سوابق بد ندارند.
بنیصدر: اعظم خانم معرفی کرده، گفته است گروه مسلمان چریکی، آقا [امام خمینی] پرسید اعظم کیست [؟] گفتم دختر آقای طالقانی. آقا آنها را به من معرفی کردند [تا] رسیدگی کنم [گفتند:] ۱) مسلمان هستیم، ۲) پیرو خمینی، ۳) با نیروهای التقاطی مخالفیم. [پرسیده شد] با مجاهدین خلق چطورید [؟] گفتند اصلاً مخالف هستیم. عضوی آمد، گفت حاضرم بحث ایدئولوژیک بکنم، از علاقمندان مجاهدین است. دو نفر از مجاهدین آمد، ولی حاضر نشدند بحث ایدئولوژیک بکنند، آن را خیانت میدانستند. در مورد سخنرانی هر کس از ما دعوت کند میپذیریم.
طالقانی: برای من چهره آنها ناشناخته است. یقین دارم در آنها عناصر نایاب [ناباب] هست. بعضی از آنها یا مدارک لااقل در آن گروه (مجاهدین) عناصر ساواکی و یا سیا نیست.
مهدوی کنی: جاسوس شوروی دارند.
طالقانی: پیشنهاد مسکوت گذاردن گروهها باشد.
طالقانی، موسوی، مهندس سحابی، خامنهای باشند برای مذاکره.
طالقانی: خطر، آنهایی هستند که با چهره اسلامی میآیند.
سحابی: در خود مجاهدین انقلاب اسلامی و در پاسداران بدنام هستم. [حرفهایم از سر] دلسوزی برای مجاهدین نیست.
بهشتی: زور از طرف آنهاست.
سحابی: در شهرستانها با آنها چه میکنند.
بنیصدر: در دانشگاه اول حرف این بود، چرا دو تا کردید.
سحابی: عدهای دانشجو هستند، با مجاهدین مخالف هستند. در دانشکده فنی کمونیستها هیچ، ماها هم که مسلمان هستیم، حق حرف نداریم، به زور جمعیت.
بهشتی: بینش خالص اسلامی و بینش اجتماعی و سیاسی که اصالت داشته باشد.
طالقانی: این بینش خالص وجود ندارد. هر کدام یک جور است. رهبری آقای خمینی چیز دیگری است. بینش من ممکن است با ایشان متفاوت باشد. مخدوش شدن رهبری ایشان خلاف است.
مهدوی کنی: دوتای ما اصل اسلام را قبول داریم. بعضیها قبول ندارند.
بهشتی: یک سلسله معیارهای اسلامی خالص، یک سلسله معیارهای اجتماعی خالص، نقطه اصلی گفتن و روی آن ایستادن و هرچه کمتر از ایدهآل نفی کردن سبب میشود گروهی روی آنها میایستند و قضیه را نفی میکنند، سبب میشود مانع جاافتادن رهبری در جامعه بشود. در مجاهدین و سایر گروهها یک ایدهآل مطرح است و اگر مناسب نبود قضیه را نفی کردن نقطه آسیب است. ایدهآل موجود است، ولی نسبی [است]، باید سنجید. خصلت رهبری خمینی همین است، معیارهایی دارد، ولی در برخورد با جامعه خیلی تساهل دارد.
طالقانی: بینش اسلامی شد باشد و غیره را جدی باید گرفت. [از] عناصر رژیم سابق، بخش عظیم رفتهاند جزو گروه چپ. یک عدهای متاسفانه وارد گروههای مسلمان شدهاند. در گروه مجاهدین انقلاب اسلامی با آدم بد برخورد نکردهام؛ چهره شناخته شدهاند. برخورد ما با آنهاست. مسعود نمیشود نوکر روس، آمریکا یا ساواک باشد. مشکل قبول اینها رسیدن به آنها. چهرههای شناخته شده از آنها معین شود. در مورد گروههای مختلف احتیاط شود. ما نسبت به آنها مشکل شدید عاطفی داریم. اگر نبود، خیلی قاطع مقابله میشد.
بهشتی: و حق دارند نسبت به نهضت.
طالقانی: در برخورد با افراد و دستجات، اخلاق اسلامی رعایت شود. فعلاً بحث رها شود، ولی طولانی باید بحث شود. [در مورد] مجاهدین، با همه انحراف و چموشی میشود یک عده را گرفت.
مهدوی کنی: بحثهای ما کلی است. تکیه روی خوبی و بدی سند نمیشود.
سحابی: سند ندارم، روی عمل.
بهشتی: نتیجه بگیریم، در این جلسه بحث ادامه پیدا نکند. تصویب شد گروه مطرح نشود. قطبزاده برای [صحبت با] جلالی، خامنهای [برای] مهندس موسوی، پیمان [توسط] مهندس سحابی [به شورا دعوت شوند].
[پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۵۸]
آینده سیاست خارجی ایران
بازرگان: … با سنتو قطع رابطه [کنیم]. [با] کشورهای اسلامی، رابطه دوستانه [و] صمیمانه [برقرار باشد]. به جای سیاست بیطرفی مثبت، سیاست موازنه منفی [در پیش گرفته شود]. اتخاذ رویه قاطعانه قهرآمیز نسبت به امپریالیسم امریکا [صورت گیرد]. لغو قراردادهای دوران گذشته، قرارداد ۱۹۲۱ با شوروی و دوجانبه ایران و امریکا [انجام شود]. وفاداری ایران به سیاست تاریخی طبیعی ایران، استفاده از تضاد و رعایت شمال و جنوب [که] قبل از رضاشاه [بود] و یا شرق و غرب.
هاشمی: مشروبفروشی، اهل کتاب بین خودشان.
مسعودی: اغلب خانهها خودشان وسایل مشروبسازی درست کردهاند.
شیبانی: ممنوع باشد.
بازرگان: قرارداد خرید اسلحه لغو [شود]. وسایلی داریم که لوازم یدکی مورد لزوم اگر نرسد از بین میرود. ناچاریم از آنها بگیریم و متخصص از آنها بگیریم. یا ارتش بدون اسلحه [میشود] و یا [باید] استفاده از اینها [صورت گیرد].
بهشتی: عدم تعهد، با مفهوم سابق اشتباه نشود. ما با کشورهای اسلامی و مبارزات استقلالطلبانه بستگی داریم و تعهد. ۳) یک سلسله مسائل خاص فرمول درستی ندارد. فلسطین، لبنان، اریتره، عراق، پاکستان و افغانستان با وضع فعلیاش، ترکیه. در افغانستان جنبش اسلامی، ضد رژیم هست.
خامنهای: در برابر جنبشهای آزادیبخش وظیفه ما چیست [؟] [در مورد] رژیمهای مسلمان حکم دیگری میشود کرد. بعضی وابسته به امریکا [هستند و] بعضی [وابسته به] ابرقدرت دیگر. روابط ما با عربستان سعودی مثل الجزایر است. در مورد سلاح امریکایی بنبست است. بعضی سلاحهای فوقمدرن را پس بدهیم، [چون] نگه داشتن اینها مستلزم هزینه زیاد است.
باهنر: خطوط کلی در بعضی سیاستها کافی نیست. ایران میخواهد از انزوا بیرون بیاید و نقش فعال داشته باشد.
بنیصدر: در طرح موازنه منفی گفته شد، ولی عدول شد که درست هم هست. نه به آمریکا باج بدهیم نه به روس. لازمه آن وحدت داخل است. مصدق نتوانست، به علت عدم وحدت [در داخل]. نقش روحانیت، ایجاد وحدت است. سیاست خارجی مشخص کند در قبال شش هدف خارجیها چه کند، ۱) بر ارتش مسلط باشد، ۲) بر منابع ثروت کشور مسلط باشد، ۳) بر اقتصاد سیستم بانکی، بر پول مسلط باشد، ۴) بر شیوه قانونگذاری تسلط داشته باشد برای تامین هدفهای بالا، ۵) در بلوکهای بینالمللی وجود داشته باشد یا اینکه علیه آنها نباشد، ۶) مانع شوند این کشورها از سیستم جهانی آنها بیرون بودند.
سحابی: رابطه با جنبشهای آزادیبخش، سیاست موازنه منفی. جنبش انقلابی اخیر ما یک وجه فرهنگی داشته. عدم تعهد از بین نرود. بُعد تازه دارد: مقابله با غرب، تلاش بیشتر و صریحتر برای جدایی از غرب و سیاست اقتصادی هم مطرح است. در آینده با غرب درگیری داریم. یکی از آنها استعمارزدایی در اقتصاد، بقای آن نسبت به طرف شوروی [است]، دوم خود شوروی مظهری از غرب است. تعرض به ما میشود، ما قصد تعرض نداریم. سوم، باید فعال باشیم، در صحنه سیاست دنیا در این مورد از تجربه دیگران استفاده شود. مثل لیبی بودن فریبنده است. قبل از تثبیت انقلاب در داخل، این اقدامات ضعف ایجاد میکند و نیروهای ما را هدر میدهد. از شوروی و چین پند بگیریم [که] اول خود را ساختند.
قطبزاده: تمام نکات اساسی ذکر شد. مشکل استعمار فرهنگی خصوصاً از طرف غرب [است]. کاملاً معتقدم شوروی و بلوک شرق هم زایدهای است از غرب. یک سری از سیاست های کلی [را] بر اساس استقلال اقتصادی دنبال کنیم. کشورهای غیرمتعهد، وابستگی به شرق یا غرب دارند. ما باید غیرمتعهد باشیم. سیاست نفی ما مهم است. روسیه و آمریکا با هم هماهنگی خواهند کرد. [نکته دیگر] رابطه با غرب است با توجه به همراهی [با] سیاست امریکا. یک مس له رابطه با آن از جهت کشورهای خلیج [فارس] و سیاست نفی یک مساله مهمتر است، کشورهای خلیج [فارس] در چهارچوب روابط اسلامی که تنها راه حفظ استقلال اقتصادی ما است.
شیبانی: حمایت از فلسطین لازم است، حداقل [حمایت] معنوی. دادن فیلم جنایت رژیم [شاه] برای سناتورهای امریکایی.
بازرگان: زبان وزارت خارجه نمی تواند روشن و تفصیلی باشد. سیاست خارجی در دنیا طبیعتش ابهام است، بیشتر کلاهگذاری است. در گذشته، سیاست خارجی ایران متکی به شخص شاه بود. عاملی که فعلاً جلو آمده، ملت است. بر حسب وحدت کلمه، وضع فرق می کند. شوروی هم در ذوب آهن اصفهان بزرگترین کلاه را سر ما گذاشته. مس سرچشمه، پتروشیمی شاهپور، ذوب آهن و… همه پدر درآورده است. سیستم اداری و کارمندی، مجتمع کشورهای غیرمتعهد است. ایران نمی تواند سیاست حمله داشته باشد. بزرگترین عامل شکست، هرج و مرج در داخل است. صادر کردن ایدئولوژی اسلامی، بزرگترین حربه ما خواهد بود.
بهشتی: درهای بسته برای شوروی و چین در آن زمان درست بود و قابل بحث است. [برای] ایران در وضع فعلی که غولهایی وجود دارند، مقدور نیست. روابط در این روزها سه قرن نزدیک شده. فعلاً قابل استفاده نیست. گفتند مسائل سیاسی روز است، نمیشود گفت در مقابل دیگران درست، در بین خودمان نه. مسائل موضعی که تکیه شد، فلسطین، لیبی، اریتره [و] کشورهای همجوار.
قطبزاده: منظور به خود پرداختن [است]. وحدت داخلی حفظ شود. برای محدود شدن به خود باید حکومت دیکتاتوری باشد. سیاست ایران با سوریه بخواند، عراق از بین میرود. باید حضور سیاسی داشته باشیم تا بشود عمل کرد. به فلسطینیها نُه سال قبل گفتم. برای ترساندن امریکا در خلیج [فارس] و چاههای نفت اقدام شود.
روابط با مردم و کشورهای خلیج [فارس] دوستانه باشد تا امریکا مواجه با خطر جدی شود.
جلالی: بعد از مشخص شدن، صریح موقعی مقدور است که ناشی از قدرت باشد. اگر قدرت تمرکز داخلی نداشته باشیم نباید سر سفره را باز کنیم. صدور فکر اسلامی از طرف ما به کشورهای جهان سوم مقدور است، چون قدرت داخلی درست شود.
یزدی: مبنای کلی را مهندس [بازرگان] گفتند. نکته دیگر موضوعاتی است که درگیر هستیم [و] انطباق سیاست کلی با این موضوعات. خلیج فارس یک موضوع است [که] در آن چندین مطلب است. سه جزیره است که گرفتهاند؛ ساکنین آن اغلب عرب هستند، از نظر سوقالجیشی مهم است، ابوظبی عدهای را کوچ میدهد [تا] بروند آنجا. بین ابوظبی و عمان مخالفت است. همه اینها با واسطه گفتهاند میخواهند بیایند ایران. سازمان عمران منطقه، اصل آن از سنتو است، ولی گروهی هماهنگی است بین ایران، ترکیه و پاکستان و این کشورها مایل هستند این روابط با ما باشد. هند هم نظر دارد، ما هم حاضریم شرکت کنیم. رابطهاش با پاکستان و بنگلادش مطرح است. سازمان آزادیبخش اریتره که سه دسته هستند. حالا که سازمان آزادیبخش فلسطین را به رسمیت شناختیم. دو گروه دیگر جرج حبش و نایف حواتمه را رد کردهایم. [در خصوص] شرکت در کنفرانس رباط، در جلسه اول تاخیر کردیم که ملک [حسن در جلسه] نباشد؛ در نماز جمعه با امامت شاه شرکت نکردیم؛ سخن نماینده ما با مخالفت با شاه شروع شد که پادشاه مراکش را ناراحت کرد. تبلیغات شدید علیه ما در دنیا، حتی در کشورهای اسلامی، اثر منفی گذاشته [که] باید جواب داد. در دنیای اسلام، بصورت شیعه و سُنّی درآوردهاند. مصاحبه خلخالی اثر بد داشته. از نظر تبلیغات جهان مبارزه با این سمپاشیها نشده. در سوریه فعالیت به نفع ایران شده. دو هزار نفر را گرفتهاند. نزدیک شدن سوریه و عراق شاید مربوط به آن باشد. در ترکیه ما آن را داشتهایم. عدهای ساواکی به مصر رفتهاند. [اینکه] امریکا یک نیروی یکپارچه است یا نه، من معتقدم اینطور نیست. فیلمی است در امریکا دادند، ABC فیلمی راجع به شکنجه در ایران داده. برای صهیونیستها اثر ایران در مسلمانان شوروی مهم نیست، ولی برای جناح دیگر مهم است.
بهشتی: تذکر، این بیانات نشاندهنده ضرورت مطلب است که امکانات ارتباط خارجی [و] داخلی تنظیمتر شود. جمعبندی را کتباً برای اعضای شورا بفرستند.
یزدی: [در مورد] وضع وزارتخانه [امور خارجه]، پایگاه رژیم بوده، ۱۱۰ عضو فراماسون دارد از ۶۰۰ کادر سیاسیاش. ۴۳ نفر هستند [که] فساد آنها ظاهر است که خارج، ۱۰۰ نفر سن بازنشستگی دارند. ۱۲۵ نفر ساواکی، کارمند نخستوزیری، مامور وزارت خارجه. امیر مکری را گفتند بسیار خوب است، حسین داوودی و… تمام وزارتخانه، چرخهایش زنگ زده. از آفریقای جنوبی گزارش کاملی است، در اورانیوم سرمایه دارید، تصفیهخانه دارید.
بازرگان: سرمایهگذاری در اسرائیل و مصر.
یزدی: ۴۰ میلیارد دلار سپرده در امریکا داریم که اگر لغو کنیم، ما از دست دادهایم.
قرار شد ۱۵ نسخه از گزارشها [را] دکتر یزدی بدهد.
بازرگان: مساله اتکاء و صدور بزرگترین سرمایه، یعنی اسلام، که لطمه دادگاههای انقلاب درست در جهت خلاف آن است. تمام این هیاهوها را صهیونیستها بزرگ میکنند. اگر آقا متقاعد شوند، مهم است.
بنیصدر: خلاصه بحث ما صدور فکر اسلامی است که کدام اسلام. در مورد سیاست داخلی، اقتصادی، سیاست نسبت به جنبشها، وجه فرهنگ وجه بیان است. صدور اسلام یعنی سیاست کاملاً مستقل در مقابل سیاست جهانی، سیاست فعال در داخل. برای اسلامی کردن ایران ضابطه چه باشد [؟] هرجا اقتضا دارد، سیاست را اعمال کنیم. کسی خطاب به مردم عراق حرف بزند. در اندونزی مغازهها عکس خمینی را دارند. در تونس، [عکس امام در] مساجد پر است. حسن قصاب (البکر) در داخل ما اسلحه پخش میکند. در داخل کاری که قابل دفاع نباشد، نکنیم. پیام ما با زبانی باشد قابل فهم [برای] دنیا. خلخالی [در این زمینه] اثر عکس دارد.
هاشمی: [در مورد] تبلیغ، پیشنهاد مشخص من [این است که] گروه قوی در وزارتخانه باشد. جبهه سیاست خارجی ما حرفهای خوب را بگوید و تفکیک کند. ما هم مواد تبلیغ بدهیم، هم دینی و هم اجتماعی، سیاسی است.
بهشتی: بیش از اینکه خلخالی رئیس نیست. آقای خمینی به آذری گفتهاند چرا خلخالی را راه دادهاید [؟] گزارش تبلیغات تکیه شده در خارج را به ما بدهند. در سیاست خارجی دچار تضاد هستیم. در عمل سازندگی، کشور ما گرفتار غرب است. از نظر تبلیغی شعار ما اکثراً ضد غربی بوده و هنوز هم هست و آسیبپذیری ما کوچکترین اقدام است که وصله امپریالیسم میزنند و عملام علوم شده. چپیها قراردادها را متوجه میشوند. درجلسه خودمان شعارگونه عمل نشود. غربزدایی واقعیت است، ولی سازندگی کشور را چه کنیم [؟] در کنار سیاستها، نیروی انسانی، زمینه اقتصادی رویش تکیه شود. نکات کوچک: در رابطه با فلسطین طوری رفتار شود [که] متهم نشویم. دکتر یزدی با عرفات به اهواز رفتند، دفتر آنجا باز شد، خودش مساله است. سفارت فلسطین [را] روز اول افتتاح کردید، چند ماه گذشته، [هنوز] شیشههای شکسته را درست نکردید. منتظری دویست هزار تومان قرض کرده،
داده. توضیح درباره آقای خمینی، که بگذارید بگویند. شما غربزده نباشید. ایشان نمیگویند تبلیغات اثر ندارد، [بلکه] میگویند به خاطر آن از اصول اسلامی و منافع مردمی عدول نشود. همه ما یک موضع داریم.
یزدی: در مورد محل، فلسطینیها آمدند.
بازرگان: سیاست خارجی در رابطه با دولتهای اسلامی، مثل خود ما ایرانیها، با ما قاطی شوند یا اینکه حدود حس شود، دولت و احزاب احتراز بکنند، در جامعه دخالت نداشته باشند. در دوره جنگ یک نماینده سفارت که در لندن بود، بمبی در کلیسا افتاده بود، او هم رفت تماشا. فردا به سفارت یادداشت دادند که کارمند شما رفته است آنجا. نمایندگان خارجی محدود باشند، وگرنه فساد دارد. شدیداً منع شود، خطرناک است. بخش اسلحه است و دریافت تعلیمات. اگر هم کاری میکنند، از طریق دولت باشد.
یزدی: عدهای را از بحرین بدون ویزا رد کردند (محمد منتظری رفته).
بازرگان: سیاست خارجی و روابط با دولتهای مختلف به ایشان [امام] اطلاع داده شود. زمانی رهبر سیاسی و مذهبی جدا بود. ایشان از رئیسجمهور هم بالاتر هستند. در این مسائل پیشدستی نکنند. با توجه به نظر ما باشد. در سیاست خارجی، موضعگیری شدید و خصمانه در بعضی شرایط صحیح نیست.
موسوی اردبیلی: ایشان در جریان امور باشند. این خیلی لازم است. در روز یک بار [یا] حداقل هفتهای یک بار.
بهشتی: رئیس ستاد، مشغول جا دادن افراد ضد انقلاب است.
یزدی: چهارشنبه کاردار سفارت آمریکا آمد [و] یادداشت داد از طرف وزیر خارجه، معرفی سفیر امریکا کاتلر را کرد و تقاضای همکاری نزدیک در همه روابط، حقوق بشر و عدم قصد دخالت در ایران. شفاهی گفته است یهودیان در ایران تحت فشارند، من هم شفاهی اعتراض کردم.
طالقانی: یهودیها وقت گرفتند [تا] بگویند القانیان صهیونیست است و از ما نیست.
یزدی: کل صحبت نمایندگان یهود و آقا [را] برای سفارتخانهها مخابره کردیم.
طالقانی: خبرهایی داریم [در خصوص] ملاقات و پشتیبانی از انقلاب.
یزدی: لازم است بدهید. قطعنامه روابط قدیمی ایران و امریکا، گزارش راجع به دادگاهها. شخص رئیس دادگاههای انقلاب دعوت کرده [که] شاه و خانواده و وفاداران او را ترور کنند و قوانین بینالمللی فعلی، ترورهای فردی را ممنوع کرده و ادامه روابط نزدیک دوستانه؛ این قطعنامه را سنای امریکا تصویب کرده.
طالقانی: جواب میدهید یا نه [؟] شورا جواب بدهد.
یزدی: در دولت دارم. پذیرش کاملتر داده شد، مقداری روشن نیست. در ۲۲ فروردین پذیرش خواسته شده، در ۲۸ [فروردین] جواب موافقت داده شده. روی پاکت نوشته شده مهندس بازرگان و وزیر خارجه موافقت کردهاند، دو سال در تبریز بوده، ۱۹۶۱ تا ۶۳.
شیبانی: دعوت کنید سناتورها را برای دیدن فیلمهای کشتار شاه، راهپیمایی و تظاهرات یهودیان به نفع ایران.
خامنهای: سیاست خارجه تحلیلی گرفته شود. سیاست اقتصادی همراه نوشتههاست. ربط با ارتش، مربوط به کارمندان، از نظر بودجه در این مملکت هیچکار بدون توجه به افکار عمومی میسر نیست. دولت محور است، [باید] سیاست ضد غربی داشته باشد [و] در همه زمینهها انقلابی عمل شود. سلطان قابوس در زمینه بلوچستان مشغول کار است. میرعبدی عنصر خطرناکی است [که] با او در تماس است. مردم را به یک روزه سیاسی دعوت کنیم.
طالقانی: مهندس اینکاره نیست.
شیبانی: من مخالفم قطع رابطه با سیاست اقتصادی غرب بشود.
بنیصدر: امکانات ما کم است. آنها وابستگیشان به نفت کم نیست. اگر درآمد نفت در اختیار امریکا نباشد، در عرض یک سال از قدرت جهانی میافتد. ولی این دولت چنین دولتی نیست. استقلال را.
طالقانی: مستسبع هستند.
بنیصدر: یکدفعه نمیشود کرد، ولی راه بیرون رفتن هست.
طالقانی: با مسامحه نمیشود.
سحابی: چهره عینی اول مصدق است.
بنیصدر: مشغول توطئه است و میداند روسها نمیتوانند بخورند اینجا را. سیاست تهاجمی باشد، [با] تکیه روی افکار عمومی و از این سیاست تهاجمی استفاده شود. غرب یکپارچه نیست. دولت وارد این مسائل نیست. از نظر اقتصادی، قدرت جلو انداختن اروپا و ژاپن را داریم.
جلالی: فرمایش آقای خامنهای و بنیصدر بر مبنای تهاجم سیاست خارجی با جلب افکار عمومی درست [است]، ولی باید حفظ و بسیج مردم از راهکارهای داخل باشد. سه اکیپ [به] روستاهای شمال رفته، ۶۰۰ دقیقه نوار آوردهاند؛ حالت انفجار در مردم از لحاظ کشاورزی است. وقتی [برای] برنج کارگر ندارند، سم با قیمت ارزان میدادند، [اما] الان گیر نمیآید. کود شیمیایی یک تومان است، ۲۵ ریال در بازار میدهند [در] فارس. قاچاق در غرب، گرانی، اینها که [این مسائل را] ایجاد کردهاند، نه کمونیست هستند، نه عامل سیا. دولت سیاست اجرایی در داخل بسیج کند، با تهاجم به خارج پرستیژ ایجاد کند. [ظرفیت این کار] در توده هست، در قشر روشنفکر هست. فکری برای سیاست داخلی بشود. تصمیم بزرگ گرفته شد در اثر سربازی. کشاورزی حادترین مساله است. [در این زمینه] کاری نشده. ۱۸۰۰ دقیقه نوار کشاورزها داریم. حرف بابک زهرایی در آنها اثر کرده. اگر بسیج داخلی باشد میشود کاری کرد. توپ توخالی نباشد. فشار به دولت، تهاجم به خارج با توجه به سیاست داخلی.
هاشمی: حرف شما که گفتید سیاست امریکایی سبب دررفتن طرف میشود، بررسی شود کجا میشود حمله کرد.
سحابی: غرب حمله میکند، ما نکنیم [؟]
هاشمی: تسلیم شدن درست نیست. طرح باید ریخت. بپذیریم دولت انقلابی نیست. ۱۸۰ نفر پاسدار با هواپیما دوساعته رفته مسجدسلیمان. هلیکوپترهای ما ممکن است بخوابد. باید از اسارت غرب خارج شویم.
بهشتی: بحث این است، نیامدن قطعات یدکی کار را لنگ میکند. فرد کشیدن روح حماسی و رفتن نسل جوان به بیغولههای گذشته که انقلاب، انقلاب نشد. غرب که با ریش گرد کشیدن شما را میترساند، فردا صد پله جلوتر میآید. دولت باید به شکل خط امریکایی معرفی نشود. مطالعات دولت از کانال قبل است که اشکال ندارد به عنوان شعار مطرح شود در برابر غرب. اقتصاد بدون نفت که مصدق دیر مطرح کرد، گاهی گفته شود و رد سیاسی و اقتصادی.
طالقانی: با این توضیح که آقایان به غرب تکیه بکنند یا نه، به امریکا حمله کنیم.
بهشتی: در سیاست خارجی دلار طلایی را تبدیل به دلار نفتی کردند.
هاشمی: گفتن که مسالهای نیست.
بهشتی: بزرگترین نیرو، نیروی ملت را که حماسه باشد، از بین نبریم.
خامنهای: جنون نیست، عاقلانه است. برگ برنده زیاد است، تسلیم دلهرهها نشویم.
بهشتی: چند مساله فوریت دارد.
مهدوی کنی: در مقام تبلیغ فحش بدهیم، [اما] در عمل روابط برقرار باشد.
طالقانی: خلاصه مطالب گفته شده با آقا مطرح شود.
بهشتی: یکی از دوستان جمعبندی کند، بنویسد در جلسه فاصله مطرح کنیم، در دیدار بعدی به اطلاع ایشان برسد. دو نامه است، آقای خواجه شمسالله مطهری نوشته است تکیه روی شیعه سبب میشود اسلام عالمگیر نباشد. آقای افشار نوشته برای انتخابات مؤسسان به فرستادگان احزاب کارت بدهید.
[یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۵۸]
ماجرای جاسوسی سعادتی
موسوی اردبیلی: گزارش کار مجاهدین. راجع به شکنجه، مسعود [رجوی] را خواستم. تنها آمد، مفصل صحبت شد. اصل مساله رابطه سعادتی با روسها درست است. گفتههای سعادتی در پرونده، اکثرش دروغ است. در دفتر ملاقات داشتهاند، نه در دانشگاه. رابطه با روسها بوده، از ۷۲ شروع شده، [رابطه] فردی نیست، ارگانیک است، خود سازمان تماس دارد. این جاسوسی نبوده، رابطهای است برای [اخذ] اطلاعات از آنها به نفع کشور، ولی خبر به آنها ندهیم. میخواستیم اطلاعات را در اختیار آقا و دولت بگذاریم، [در] گرفتن اشیاء از آنها احتیاج داشتیم. قبول دارند این کار اشتباه بوده. راجع به پرونده مقربی میگویند اطلاعات راجع به آن نداریم و به روسیه داده نشده. اکبر طریقی را اول گفت نمیشناسم، بعد گفت جزو سازمان جنبش است. نظامی را گفت نمیشناسم. پرونده مقربی را سعادتی رفته از نادری که آنجاست و طریقی، پرونده را گرفته، دو بار گرفته و همانجا خوانده. گلایههای او [این است که:] ۱) سعادتی را شکنجه دادهاند، ۲) اجازه ملاقات ندادهاند مگر بدان صورت، ۳) اصلاً در تمام اینها مورد هجوم هستند، در کجا زدند، کجا شکنجه دادند، یک فرد را آورده بودند، به ظاهر شکنجه دیده. مجموعهای اعلامیه از طرفداران خودشان دادند که علیه آنها اعتراض شده که چرا اقدام نمیکنند. توقع [آنها این است که:] ۱) این شخص آزاد شود، ۲) از آنها حمایت شود. خواستم: ۱) از زندان گروه شما برداشته شود، او گفت بیرون کنید. گاهی میگفت چگونه بیرون بیاورم، ما نفرستادیم. ۲) پرونده مقربی بالاخره معلوم شود چه رابطی با سعادتی داشته، جوابی نداشت. ۳) [گفتم] از کارهایتان دست بردارید، کارهای نظامیگری را رها کنید، نه اینکه اسلحه را بدهید. قبول کرد [و] اعلام آن را پذیرفت. ولی یک شرط کرد، راجع به ارتش اطمینان دارید. پاسداران انقلاب، شرط پذیرش دشمنی و مخالفت با ما است. اگر مثل مردم شدیم، ما را هم قبول میکنند یا نه [؟] گفتم قول نمیدهم از طرف آنها، ولی به عنوان گروه حتماً قبول نمیکنند. راجع به خودشان بیایید شرکت کنید در تصمیمگیری سهم داشته باشیم. فرق شما با دیگران چی است [؟] اگر وزیر یا چیزی میخواهید بگویید. اگر اطمینان حاصل شد، میآیند از شما خواهش میکنند [که] بیایید کمک کنید. برخورد خود من، این عمل جاسوسی بوده، برای جای حساس جوابی نداشت.
[یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۵۸]
نظر شما :