صورت‌جلسات شورای انقلاب-۲/ هویدا را مفت کشتند

۰۱ مرداد ۱۳۹۹ | ۱۳:۵۸ کد : ۸۴۹۳ اسناد برگزیده‌ها
اگر هویدا و امثال او اعدام نشوند، مردم قیام می‌کنند/ هویدا را امریکایی‌ها می‌خواستند هرچه زودتر سر به نیست شود/ ما سهم مجاهدین خلق را قائل هستیم، ولی کمتر.

تاریخ ایرانی: ۴۰ سال پس از پایان کار شورای انقلاب یکی از سایت‌های خارج از کشور، صورت‌جلسات این شورا از اسفند ۵۷ را منتشر کرد.

شورای انقلاب اساسی‌ترین رکن قدرت سیاسی و اجرایی انقلابیون بود که روز ۲۲ دی ۱۳۵۷ به فرمان امام خمینی تشکیل و آخرین جلسه آن در ۲۶ تیر ۱۳۵۹ برگزار شد.

ریاست این شورا در ابتدا برعهده آیت‌الله مرتضی مطهری بود اما با شهادت وی ریاست شورای انقلاب به آیت‌الله طالقانی منتقل شد. پس از درگذشت آیت‌الله طالقانی، آیت‌الله بهشتی که تا این مقطع نیز عملاً ریاست شورا را در دست داشت، مسئولیت دبیری شورا را بر عهده گرفت و تا بهمن‌ماه ۱۳۵۸، شورا را اداره کرد. در بهمن‌ماه ۱۳۵۸ و برگزاری نخستین انتخابات ریاست جمهوری، بنی‌صدر رئیس‌جمهور شد و به خواست رهبران حزب جمهوری اسلامی از امام، وی همزمان ریاست شورای انقلاب را نیز عهده‌دار گردید.

«تاریخ ایرانی» به تدریج بخش‌هایی از صورت‌جلسات شورای انقلاب و تصمیم‌گیری‌های مهم آن را منتشر می‌کند. مروری داریم بر مهمترین مواضعی که اعضای شورای انقلاب در جلسات داشته‌اند در فروردین ۵۸:

صورت‌جلسات شورای انقلاب- ۱/ جنتی را به جای خلخالی بگذارید

رفراندوم جمهوری اسلامی

خامنه‌ای: تذکر آقا در مورد اینکه یک روز برای رای‌گیری [رفراندوم] کم است و مردم نمی‌رسند رای بدهند.

بهشتی: ممکن است مدت [رای‌دهی] برای یک نفر، نیم ساعت طول بکشد، ولی در عرض نیم ساعت ۳۰ نفر رای می‌دهند.

موسوی اردبیلی: باید مقدمات آماده شود. ولی باید پیش‌بینی شود یک ساعت به آخر وقت. بررسی از صندوق‌ها بشود، اگر تمام می‌شود که هیچ، وگرنه دستور دهند با رادیو [تا] فردا بقیه بیایند [و] رای بدهند.

خامنه‌ای: قبلاً اعلام کنند.

بازرگان: صدر [حاج‌سیدجوادی] پیشنهاد می‌کرد [رای‌گیری] دو روز باشد. خیلی جاها آماده نیست. صدر پیشنهاد می‌کرد [رفراندوم] یک هفته عقب بیافتد.

خامنه‌ای: تاخیر [به] مصلحت نیست.

مهدوی: خود تهران آمادگی ندارد.

موسوی: تاخیر هر روز در گوشه و کنار مملکت درهم‌ریختگی هست. این کارها مقداری برای جلوگیری اصل رفراندوم است. اخلالگرها هم اقدام می‌کنند.

بازرگان: صدر می‌گفت دکتر طباطبایی استاندار مازندران می‌گوید آمادگی نداریم و آقا هم گفته‌اند [صندوق‌ها] باید به کوره ده‌ها هم برسد.

قطب‌زاده: اگر می‌گفت ایراد آقا چیست، یک مساله قابل حل است.

موسوی: به آقا احمد [خمینی] گفته‌ام تاخیر جایز نیست.

بهشتی: بررسی شد، مدت کافی خواهد بود. تبلیغات رادیو درباره رفراندوم زیاد باشد.

قطب‌زاده: اقدامات برای تبلیغات شده.

بهشتی: عده‌ای برای کمک و نظارت در انتخابات شرکت می‌کنند.

مهدوی کنی: [برای] حفظ امنیت، افراد مسلح آماده باشند، ولی در محل نباشند.

بهشتی: سلاح کمری داشته باشند.

مهدوی کنی: مسلح خوب نیست باشند.

بهشتی: در محل رای‌گیری نباشند.

مهدوی کنی: [به] بلوچستان لازم است روحانی آگاه برود. آقای خامنه‌ای حتماً قبل از رفراندوم بروند.

بازرگان: دکتر مدنی می‌خواهد برود. چهارشنبه با او بروند.

بهشتی: مناطقی که ممکن است آماده نباشند، حداکثر ۵۰۰۰۰۰ است. مسئولیت به عهده ما.

بهشتی: من هم سخت نگران حادثه‌آفرینی هستم.

یزدی: چند میلیون رای‌دهنده هست [؟]

عزت‌الله سحابی: حدود ۲۲ میلیون، و ۱۸ میلیون رای می‌دهند. خود وزارت کشور می‌گوید ۱۵ میلیون رای دهنده هست.

یزدی: از ۲۱ میلیون، ۱۴ میلیون روستانشین است.

بهشتی: بنابراین تاخیر نیافتد. اگر وزارت کشور دید [که] بخش قابل ملاحظه‌ای از جمعیت ایران، [مثلاً] ۲۰ درصد نرسیده، آن وقت پنجشنبه و جمعه هفته بعد باشد. آن وقت وزارت کشور به رادیو تلویزیون می‌گوید. مدت اگر لازم شد دو روز، وگرنه سه روز [تمدید شود]. تا سه روز هم اگر نرسیده باشد، هم می‌شود چاپ کرد
و هم رساند.

[سه‌شنبه ۷ فروردین ۵۸]

شکایت دولت موقت از دخالت‌ها و کارشکنی‌ها

هاشمی: در مورد افرادی که پیش آقا رفته‌اند و اعتراض به وضع دادگاه‌ها کرده‌اند…

مبشری [وزیر دادگستری]: به وضع گرفتن افرادی از قبیل میرمطهری (رئیس سابق دیوان عالی کشور) اعتراض داشتند.

بازرگان: دکتر سیاسی را گرفته‌اند.

هادوی [دادستان انقلاب]: مهندس بازرگان مطالبی را برای ثبت در دفتر شورا گفتند: دولتی تعیین و مامور فرمودند و همه چیز از او خواسته می‌شود به حق. ولی علاوه بر هزاران هزار وظایف و مسائل و مشکلات و مصائب، از دولت سلب قدرت و امکانات می‌شود. از آن جمله است: ۱) عمل کمیته‌ها، پاسداران انقلاب و امثال آن‌ها ۲) دادگاه انقلاب. ما ناچاریم از کارمندان و پرسنل موجود در مملکت تا آنجا که جزو گردانندگان و سرسپردگان اصلی دستگاه سابق و از دشمنان مسلم نباشند و امید اینکه طرفدار ملت و انقلاب و یا لااقل، خدمتگزار نظام حاضر باشند، استفاده نماییم و به خدمت و زیر مراقبت بگیریم. البته نمی‌گویم همه کارمندان خوب و معصوم [هستند] و نباید اگر خطا و خطرشان معلوم شد، تعویض شوند [این‌طور نیست]. [اما] ایفای وظایف در صورتی امکان‌پذیر است که دولت بداند حاکم و آمر بر کارمندان خود می‌باشد و کارمندان بدانند تامین و مصونیت و احترام دارند، خصوصاً در ارتش و دستگاه‌های انتظامی که از همه قسمت‌ها ضروری‌تر و حساس‌تر است. اما وقتی به دستور دادگاه انقلاب می‌آیند [و] رئیس آگاهی را دستبند می‌زنند و می‌برند و سایر اعضاء درمی‌روند، یا بنیاد امور تربیتی را که فرمانده ستاد معرفی کرده و از او رضایت داریم و خوب خدمت کرده است، زندانی می‌نمایند، و یا امثال آذربرزین، نجیمی و خاتم و غیره که نامزد ما برای خدمات اصلی ارتش بوده‌اند در زندانند، چطور می‌شود افراد ارتش را جمع کرد و از آن‌ها خدمت و فداکاری خواست [؟] وقتی کمیته‌های امام و انقلاب و پاسداران آن‌ها می‌آیند [و] نگهبان وزارت کار را جلب می‌کنند، در فرودگاه چهار کمیته عمل می‌کند و جلو پرواز هواپیماها و یا حمل اثاث را می‌گیرند، به اداره کل دخانیات، رئیس فرستاده و ماشین تولید سیگار وینیستون توقیف می‌شود، انبارهای سازمان گوشت را مهر و موم می‌کنند، رئیس اعزامی برای اداره نیروی آذربایجان شرقی را بازداشت می‌نمایند و رئیس دیگری از خودشان می‌فرستند، رئیس اعزامی بهداری را توقیف می‌کنند، کارمندان فنی یا سیاسی اتباع بیگانه را بازداشت می‌کنند و مشکلات سیاسی برای ما فراهم می‌نمایند و صدها مورد دیگر، چطور دولت می‌تواند قبول مسئولیت [کرده] و مملکت را اداره کند؟ خواسته‌های ما [عبارت است از: ۱) دادگاه انقلاب: الف) حوزه نظارت و عملیاتش بسیار محدود باشد و به دوران انقلاب و افرادی که مستقیماً مخالفت با انقلاب کرد‌ه‌اند، [مربوط] باشد و به هیچ وجه، کارمندان و افراد در خدمت دولت را مستقیماً بازداشت نکنند و به خود ما مراجعه نمایند، ۲) پاسداران انقلاب، تحت فرمان دولت و همکار با دستگاه‌های انتظامی و ارتش باشد، ۳) کمیته‌های مملکت نه تنها همکاری نمایند، بلکه هیچگاه مزاحمت و مخالفت با اعمال دولت نداشته باشند، اگر در مملکت، وحدت فرماندهی نباشد، قدرت لوث می‌شود.

بهشتی: هیچ نوع مرکزیت شکل‌یافته وجود ندارد. [باید] فکری برای آینده شورا و دادگاه و کمیته‌ها و دولت بشود. طرح متمرکزی درست کنند که تصمیم‌ها هماهنگ باشد. اگر چیزی اینجا تصویب شد، بیرون هم همان را بگوییم، هرچند که نظر خودمان نبوده باشد. دولت متعهد بوده و هست که نظر شورا را حمایت کند. دادگاه و دادستان با هماهنگی با دولت و شورا کارش را شکل بدهد. کمیته هم‌فکری کامل داشته، اگر از نظر اجرایی به ثمر نرسیده، نارسایی‌هایی بوده [که] باید رفع شود.

شیبانی: آئین‌نامه دادگاه انقلاب رسیدگی شود…

بهشتی: قدرت اجرایی برای جلوگیری وجود ندارد. انشعاب داخل انقلاب را نباید بی‌توجه گذشت. مساله زور نیست، تدبیر هم هست. بزرگترین قدرت، قدرت روحی است، نه سلاح. باید مکرر… بندی شود.

مطهری: با همکاری همه قسمت‌ها روی اصلی توافق شود. حتماً در این آئین دادرسی باید ضد انقلاب‌ها را طوری گرفت که [مانند] دوره شاه سابق نشود. [این‌ها که] کارهایی که به اسم کمیته می‌کنند، مفسد فی‌الارض این‌ها هستند.

بهشتی: [یک] پیشنهاد دارم. مجمع شورا و دولت و دادگاه انقلاب و کمیته برای همیشه میسر نیست. شورا دو نفر، دولت یک نفر یا دو نفر، دادگاه یک نفر و کمیته یک نفر، در شرایط کنونی در ارتباط روزانه باشند و تصمیم هماهنگ بگیرند. چون ارتباط [میان این بخش‌ها] نبوده، این مسائل پیش آمده.

عزت‌الله سحابی: در مورد نابسامانی‌ها البته عیب هست. [اما به] دو نکته توجه شود. یکی [اینکه] انقلاب که نظم و قاعده ندارد. [انقلاب] روسیه دوازده سال کشتار داشته. زود ناامید نشوید. دوم [اینکه] اینجا انقلاب است و انتقال مسالمت‌آمیز نیست. صددرصد تاکید دارم کارها منظم باشد، ولی نباید زیاد ناراحت شد. دولت از زود گرفتن و زود کشتن ناراحت است، درست. ولی طرف دیگر مردم هستند که کمیته دارند و این امری شیطانی نیست. در قرآن هم هست [که:] «یَشفِ صُدورَ المُومِنین» یا «اِشفِ غَیضَ قُلوبنا» که در دعا آمده. اگر دولت و شورای انقلاب و دادگاه بخواهند محاکمات را عقب بیاندازند، مردم می‌ریزند و کشتار می‌کنند. اگر دادگاه معطل کند و مجرمین را مجازات نکند، اگر هویدا و امثال او اعدام نشوند، مردم قیام می‌کنند. آقای مطهری گفتند بازجوی ساواکی را گرفته‌اند [و] خودشان کشته‌اند.

مطهری: این تیغ دو دم است.

عزت‌الله سحابی: آن‌ها که از زندان قصر گرفته‌اند، حساب شده است. ولی اگر تخفیف بدهیم، طول بدهیم، مردم انقلاب می‌کنند. چون در همه جهات ضعف هست، نمی‌توانیم کنترل کنیم. یک تعدادی دادگاه بجنبند، آن‌ها که جرم مسلّم دارند، اعدام شوند. دو سه دفعه که اعدام انجام شود، مخالفت فروکش می‌کند. مردم مذهبی هستند. می‌دانیم که آقای مهندس بازرگان در دولت فعالیت می‌کند و گذشت ندارند، ولی مردم توجه ندارند.

بنی‌صدر: بسیار ترجیح دارد [که] خود مردم بکنند، تا شما به اسم اسلام، دادگاه انقلاب تشکیل دهید و کاری نکنید، کسی از ما توقع ندارد. اگر شکست بخوریم، ما رفته و ایران رویش. رهبری کارش این نیست که گفته‌های مردم را جواب بگوید. ضعف ما فراوان است. ضعف از ناهماهنگی‌هاست. [درباره] رفراندوم، در روز اول قرار شد که یک سؤال مطرح شود. لحظه آخر آقای خمینی گفتند هرطور می‌خواهید رای بدهید، طالقانی یک ساز، بازرگان یک ساز، شریعتمداری یک ساز، خمینی یک ساز می‌زند. در کردستان سمانگر گفت وقتی دولت ضعیف است، نماینده‌اش چه قدرتی دارد [؟] برای این راه‌حلی پیدا کنید. با کمیسیون مشترک، ضعف‌ها از بین نمی‌روند.

مهدوی کنی: در مساله کمیته‌ها در مقابل گله‌های آقای مهندس بازرگان، گله‌هایی دارم. یکی از جریان‌ها از طرف نخست‌وزیری، آقای دکتر یزدی است. فرمانی است [که] گروهی را برای کاری فرستاده‌اند. پریشب فرماندار آبادان تلفن می‌کرد [که] چهار گروه آمده‌اند [و] هر کدام فرمانی دارند. گروهی از قم آمده‌اند، یکی از تهران، یکی از طرف یزدی، یکی از طرف پاسداران، یکی هم از طرف ولی‌آباد. شاید هم هیچ‌کدام معرفی ندارند. گروه یزدی می‌گفتند فرمان بدهید [تا] تمام عشایر آنجا را خلع سلاح کنیم، تمام عشایر را باید از بین برد. پاسداران مرزی، که برای جلوگیری از قاچاق هستند، داد می‌زنند کمیته‌ها را اصلاح کنید. اسنادی در اوین بوده، دکتر محققی و مستوفی مدیر بازرسی، یک روز افرادی را می‌فرستند که برای آن‌ها حکم بدهیم. گروهی از طرف ما رفته برای محافظت. گروهی اسناد را دست می‌زنند. چه باید کرد و کدام را تایید [؟] مساله ناهماهنگی حل نشود […] فرمان‌هایی از طرف آقای هادوی است، در حسن‌نیت ایشان شک ندارم. منزل امام جمعه قبلاً مامور گذاشته‌ام، آمده‌اند [و] حکم می‌کردند [که] تخلیه کند. گروه سپهسالار رفته‌اند منزل امام جمعه را توقیف [کرده] و فرشش را برده‌اند.

بازرگان: خوشبختانه در اینجا مطالب اصولی مطرح است، توافق شود. بعد کیفیت، نابسامانی و مبهم بودن فرماندهی آقا هستند، تنها هم نیستند، خدا عمرش را زیاد کند. صانعی، شرعی، ربانی املشی همه برای خود یک دولت [هستند]. شورا و دولت، دادستانی انقلاب، کمیته‌ها. دکتر یزدی می‌گوید من دخالت ندارم. عده‌ای علیه دکتر یزدی اقدام می‌کنند و او در پی ایجاد موردهای افکار عمومی است و ایده [کمیته] انقلاب که خواسته ماست که باقی بماند، در عین حال که مزاحم است… صحبت من با آن‌هاست و اثر فوق‌العاده کرده. غیر از آن‌ها نیرو ندارم. نه ژاندارم، نه ارتش، نه دارایی، نه پول. رهبری این نیست [که] افکار عمومی را پیروی کنیم. باید در جهت صحیح [آن را] سوق داد. آیا فقط یک مملکت و ملت با انتقام درست می‌شود [؟] اگر کارگران پول خواستند، گرگان، گنبد، کردستان و… خرمشهر نبود، بیاییم سعی کنیم مملکتی که ۲۵ سال اعتراض بوده، بعد در دنبال انقلاب، حالا روز انتقال [انتقام] است و این انتقام همه چیز را فلج کرده. دکتر سیاسی رئیس کلوپی است که دو عضو آن فراماسون هستند، او را گرفته‌اند. دکتر یزدی اطلاعاتی داشت [که] یکی از افرادی که از طرف امام رفته، ماهی هفت هزار تومان از سازمان می‌گرفته. گر حکم شود که مست گیرند، در شهر هر آنچه هست گیرند.

مطهری: اگر جمهوری اسلامی شکست بخورد، ما به حال اول برنمی‌گردیم.

هاشمی: اکثر صحبت‌ها دردهایی است که گفته شده. راه‌حل را نشان بدهیم و عمل کنیم. [باید] دادگاه تقویت شود، شهربانی، ژاندارمری و غیره باید تقویت شود، ولی نشده. شهربانی تقویت شود تا کلانتری راه بیافتد. [تا زمانی که] ژاندارمری درست نشود، کار پیش نمی‌رود. مثلاً [در] مازندران، خلیل رفته آنجا [و] می‌گوید خبری
نیست.

بازرگان: ترکمن را گفته.

هاشمی: کمیته گرگان از محکم‌ترین کمیته‌هاست، یک نفر از گرگان نرفته.

مطهری: مجاهدین با فدائی‌ها در گرگان همکاری می‌کنند. آقای مهندس بازرگان، به ایشان من ارادت دارم و پشت سر ایشان نماز می‌خواندم و می‌خوانم. [اما] احساس کردیم از طرف باندهایی اغفال می‌شوند. فقط وضع وزیرها را رسیدگی کنید. عده‌ای معین شدند که خود ایشان خبر نداشتند. خرابی مملکت زیر سر عصبانیت مهندس در شوراست. دکتر مفتح نگوید شورا کاندیدا برای ریاست‌جمهوری ندارد. شورا چه چیز را امضاء کرده [؟] چه مدرک دارد [؟] چیزهایی به امضاء آقای طالقانی است، بدون اینکه ما امضاء کرده باشیم. ما قبول داریم آقای خمینی هر روز فرمان می‌دهند.

بنی‌صدر: آدم نداریم، قبول نداریم. اشخاص فاسد به محض انتصاب، صالح می‌شوند. سیروس بهرام مدیرکل گوشت، فامیل خانم صدر است و خیانتش مسلّم است. این عکس‌ها و نوشته‌ها راجع به او است.

بهشتی: محور فکری ما سالم بماند. بزرگترین قدرت رهبری و انقلاب و… نفوذ روحی در جامعه است. یکی از آن‌ها انتصاب دولت است.

مطهری: دادگاه‌ها را نگفتید. به عقیده من، بیش از مقداری که مردم را راضی کرده، با کشتن گناهکاران، مردم را ناراضی کرده. مردم خواهان انتقام هستند. نمی‌خواهند بی‌تقصیر در زندان بماند.

هادوی: مطلب شما صحیح است، باید درست شود.

مطهری: از آقای هادوی گله داریم. زن صدری آمد. یک عده‌ای رفته‌‌اند منزل، [تا] او را بگیرند، معلوم شد [که] حکم ندارند. روز بعد با اجازه شدند.

بهشتی: ضعف سازماندهی در همه جا هست.

موسوی اردبیلی: کلمه‌ای است. قرار شد حضرتعالی مستقیماً به کسی ماموریت ندهید. ماموریت [را] به آقای مهدوی بدهید. ایشان راس کمیته‌ها هستند. اگر مساله را حل می‌کند، درست است. آنچه از کمیته‌ها می‌خواهند، از ما نخواهید. ایشان آنچه [را که] مربوط به دادگاه‌ها و بازپرس‌هاست، انجام دهند.

مهدوی کنی: چهارده نفر در چهارده کمیته هست که امضای آن‌ها مورد قبول است.

هادوی: گرفتاری ما این است، در ساواک پرونده‌های همه موجود است، ما از کسی شناسایی نداریم.

بهشتی: من تذکری دارم. یک کمیسیون انتصابات در هر وزارتخانه باشد. دستگاه اطلاعات مورد لزوم است.

بازرگان: معلوم نیست تمام اسناد و مدارک باشد.

مبشری: آئین‌نامه را وارد شویم.

بهشتی: کمیسیون‌ها.

بازرگان: [۱)] اگر دولت باید انجام کار کند، دادگاه انقلاب دامنه عملش بی‌نهایت نباشد ۲) دادگاه انقلاب به کارمندان دولت اگر کار دارد، از طریق خود ما باشد. شورای انقلاب و هیچ کمیته‌ای حق ندارند عملی بر خلاف دولت انجام دهند.

بهشتی: گفته شد کمیته‌های انقلاب دو کار دارند: [اول] حفظ انتظامات، دوم ارجاعاتی که از طرف دادستان انقلاب به آن‌ها می‌شود. در حد اعلام از طرف آقا شده (کتیرایی در امور اجرایی دخالت نکند. آیت‌ا‌لله مدنی به من گفت بروند، بریزند، تصرف کنند).

بازرگان: انگشت روی انتصابات گذاشتند، دفاع نکنیم.

بهشتی: قرار شد پی راه‌حل بگردیم. عموم جلسات به گله‌گذاری متقابل می‌گذرد، هم دولت و هم شورا و حالا دو گروه دیگر.

بازرگان: اولاً هیچگونه قصدی و سوءنیتی بر اینکه افرادی که آقایان معرفی کرده‌اند نگذاریم، نبوده، ولی تعهد نمی‌کنم همه هم که گذاشته‌ایم، امام جعفر صادق هستند. اگر بنا است [که] بنده مسئول باشم، باید بپسندم. در مرحله آخر من باید راننده‌ام را بپسندم. اصول اداری این نیست که در تمام امور دخالت کنم. تحمیل نمی‌شود کرد، افراد زیادی می‌خواستند خدماتی بکنند.

بنی‌صدر: این مطلب که می‌گویند یزدی تبعه امریکاست، به دولت و مملکت برمی‌خورد.

کتیرایی: در مورد انتصاب، شبیه به این حرف شما را می‌پذیرم. اگر اینجور پیدا کردید، بگویید برمی‌داریم. اعلام نشده به ما. حق داریم بگوییم معاون فرهنگ و هنر، فردی از اعضای کثیف و عضو ساواک. منشی پهلبد، منشی اوست.

بهشتی: جای تاسف است [که] آقای مهندس پهلوی من هستند و حرف مرا در این مورد اشتباه فهمیدند و تصور کردند [که من] گفتم تنها آن وزیری که ما معین کردیم خوب است. گفتم وزیر، روشی را که به او پیشنهاد کردیم، پسندید و مطلوب بود. ما نگفتیم [که] ما کمیسیونی معین کنیم. گفتم کمیسیونی عمل کرده و تجربه‌ای در دولت شما صورت گرفته [که] نتیجه‌اش مثبت بوده. شورا به شما پیشنهاد می‌کند [که این الگو را] در سایر وزارتخانه‌ها تعمیم بدهید. سه آدم مورد اعتماد شما، شورای انتصابات باشند و وزیر، بدون نظر آن کار نکند. این به نفع دولت است. موضع‌گیری شما را همیشه، رابطه دولت و شما و شورا حسنه بوده. ولی اگر چیزی می‌گوییم که خلاف میل شماست، عوضی می‌فهمید.

بازرگان: عکس آن هم درست است.

مطهری: در حضور آقایان گفتم دادگاه‌ها بیشتر از انتصابات این کار را کرده.

بهشتی: گروه چهار نفره، یکی عضو شورا، عضو دولت، عضو دادگاه و آقای مهدوی عضو کمیته، پیوندشان مستمرتر باشد. از همه خواسته شود. اگر گفته من مورد قبول است، رسیدگی شود و انجام گردد.

کتیرایی: وظایف کمیته مشخص شود.

بهشتی: کمیته هماهنگی.

مطهری: از قم هم یکی بیاید.

بهشتی: قم را آقا اختیارات بدهند، چون از قم باید بیاید اینجا.

بازرگان: تعیین بفرمایید، ولی کارش چیست [؟] کمیته هماهنگی، حق و قدرت داشته باشد مسائل مربوط به آن را طرح بکند.

بهشتی: فقط هماهنگی است.

موسوی اردبیلی: راجع به اولویت آن حرف دارم. جهات مهم زیاد دارد. چون آئین‌نامه دادگاه فوریت دارد، معتقدم آئین‌نامه صحبت شود. این را برای بعد بگذاریم.

[یکشنبه ۱۲ فروردین ۵۸]

وضعیت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

بهشتی: مساله پاسداران مطرح است.

هاشمی: برای تشکل فقط اقدام می‌کنم و پنج قسمت شده‌اند: عملیات، آموزش، تدارکات (پول و اسلحه)، ایدئولوژی، اطلاعات. [در] پادگان سعدآباد ۳۵۰ نفر تحت تعلیم چمران آنجاست. ۱۰۰ افسر گارد و غیره دارند، باغشاه در اختیارشان است که اسلحه دارد و ماشین. جمشیدیه شریف، خود گروه هفت نفری که گروه مجاهدین انقلاب اسلامی هستند و ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر دارند. اختلافات بین غرضی و محمد منتظری بوده که رفع شده. مراجع زیاد دارند. هشتصد نفر فرستاده‌اند برای گنبد که آنجا را منظم کنند. تدارکات آن‌ها، سلطنت‌آباد، محسن رفیق‌دوست است. ارتش، هواپیما می‌دهد. بودجه ده هزار نفر، سالی ۷۰۰ میلیون تومان لازم دارد. بقیه پاسداران ذخیره باشند. مخارج را از پول‌هایی که ضبط کرده‌اند، مصرف می‌کنند. ۱) آقای خمینی به شورا بنویسند [که] پاسداران زیر نظر شوراست، ۲) به دولت بنویسند آقای هاشمی مسئول این کار است، ۳) بودجه فعلاً ۵۰ میلیون تومان در نظر بگیرند.

مطهری: فکر یونیفرم کرده‌اند یا نه [؟]

بنی‌صدر: اگر شورا تصویب کرده [و] به دولت ابلاغ شده، درست نیست که عمل نشود.

قطب‌زاده: شماها کردستان بودید. نفر سوم نبود و تردید بود. یک هیات باشد. باید با قاطعیت عمل شود، سه نفر بروند آنجا.

موسوی اردبیلی: در این مرحله که شروع شده، تصمیم را به هم نزنیم. درست نیست. مرحله اول.

هاشمی: مرحله بعدی، سه نفری بهتر است یا نظیر آن.

بهشتی: انتصابات شورا باید با دید و پیش‌بینی همراه باشد. نسبت به آقایان حالت حب و بغض وجود دارد. احساس شد با آقای هاشمی می‌توانند توافق کنند.

قطب‌زاده: مساله هیات بود و شخص مطرح نبود.

بنی‌صدر: در رهبری اهمیت دارد. باید یکی از ما سه نفر می‌گفت، نه از خارج.

مطهری: پیشنهاد من که فراموش شد.

سحابی: پاسداران اهمیت دارد. ارتش، بیشتر ظاهر است. ید دولت را کوتاه کردن صحیح نیست. تمام کسانی را که به نحوی به جنبش علاقمند هستند، جمع کنید. دولت برای این کار است که نسبت به همه بی‌نظر باشد. شورا، رهبری از شورا و دولت باشد. امکانات شورا محدود است.

بنی‌صدر: خیال می‌کنید انتقاد جدای از شورا یا دولت است. اگر توانایی داشت، دولت خودش اداره می‌کرد.

بهشتی: شورا دو نقش دارد: یکی رهبری، یکی مقننه. آقای مهندس بازرگان اصرار داشتند که رهبری متعلق به شورا باشد. در عمل هم شورا اقداماتی کرده. روی دولت حساسیت است. به شورا اعتراض‌هایی اگر دارند، به دولت بیشتر حساسیت است. مطلب تصویب شده و تمام شده.

بنی‌صدر: تحریکاتی در یکی از چهار جا شده که ما دو نفر را بزنند.

موسوی اردبیلی: تاکید گفته شده‌ها. احساس تضعیف دولت را نداریم.

مطهری: ضمن تقدیر از مهندس سحابی، الان شخص دکتر یزدی، دولت در دولت است. اگر این کار بشود، آن از بین می‌رود.

مهدوی کنی: پاسداران اگر وضعشان مثل وضع قبلی باشد، حتی کمیته‌ها به علت هماهنگ نبودن با ارتش، این‌ها از ارتش تبعیت نمی‌کنند و ارتش از آن‌ها در بسیج نیروها دچار اشکال می‌شود.

بهشتی: در کردستان و گنبد، ارتش التماس می‌کردند [که] مجاهد بفرستید. تذکر آقا [ی] مهدوی به جاست. برای آینده باید فکری کرد. به دولت دادن [سپاه]، درست نیست.

عزت‌الله سحابی: شورای فرماندهی مرکب از دولت و شورا باشد.

بهشتی: پیشنهاد مهندس سحابی مطرح است.

قطب‌زاده: پیشنهاد به رای گذاشته نشود. هنوز به مرحله فرماندهی عالی نرسیده‌ایم.

مطهری: در شورای فرماندهی، دولت یک نماینده داشته باشد.

مهدوی: ارتش نماینده داشته باشد.

بهشتی: تائید کنیم وضع قبل را تا به جمع و جور کردن برسیم.

موسوی: پیشنهاد ایشان در دستور باشد. بعداً رسیدگی شود.

مهدوی: به آ‌ن‌ها گفته شود.

بهشتی: اگر بگوییم، متزلزل می‌شوند. تصویب شد که [سپاه] زیر نظر شورا باشد.

قطبزاده: عتیقه‌ها را اگر صلاح می‌دانید، ضبط شود.

بهشتی: ارزش جدید آن‌ها متعلق به دولت است. باید جلویش گرفته شود. دولت موظف است ۷۰۰ هزار تومان را بدهد و مال را بگیرد. لایحه‌ای [را] دولت تهیه کند برای حفظ عتیقه. نامه‌ای به آقای هاشمی. شورای انقلاب به آقای هاشمی ماموریت بدهد از طرف شورا، برای سازمان دادن به کارهای پاسداران انقلاب [تا] هرگونه اقدامی [را که] لازم می‌دانند، به عمل آورند.

[سه‌شنبه ۱۴ فروردین ۵۸]

وضعیت اقتدار شورای انقلاب در اداره امور کشور

بهشتی: باید مقداری حریم‌ها مشخص شود. سفر اصفهان نشان داد [که] انقلاب در معرض خطر است. به ستوه آمدن مردم از هرج‌ومرج، آخوندبازی، توی ده، توی شهر، مثل قبل و بعد رضاخان می‌شود. رهبری ایجاب می‌کند با قاطعیت، نسق و نظمی باشد.

هاشمی: یک گروه بازرس از طرف شورای انقلاب برود که کارش رسیدگی به مسکن در تهران و شهرستان‌ها باشد، به زندان‌ها رسیدگی کند و فوری اقدام کنیم. ده گروه سه نفری، ۵۰ نفر باشد، کار کشوری را می‌شود درست کرد.

بهشتی: شورای انقلاب با وضع کنونی که هست، چگونه ابلاغ بدهد، مهر و امضاء داشته باشد [؟]

قطب‌زاده: ایجاد کمیسیون و بررسی جالب است. مشکل اساسی، قدرت اجرایی است. [در مورد] چیزهایی که خراب است، تذکر می‌دهیم، کسی گوش نمی‌کند. وقتی حرف شورای انقلاب را دادگاه گوش نمی‌دهد، حرف دولت را شورا، و حرف شورا را دولت، حرف آقا را شورا و آقا حرف هیچکس را گوش نمی‌دهد، با این وضع، نه تحقیق، نه…

بنی‌‌‌صدر: نه دولت، نه شورا پیدا نیست. بعضی اعضای شورا اهل تصمیم هستند، بعضی نیستند. مسائل خارج شورا حل می‌شود. با دولت باید قاطع بود. ضعف آن، ضعف اسلام است. تقویت آن بارک‌الله حکم صادر شده. آقای خلخالی طرف مقابل آن. ضعف دولت است که نظامی حاضر نمی‌شود کار بکند. سفیر سیاسی فرانسه گفت روس‌ها می‌خواستند پایگاه بگیرند، این حکم را تو روزنامه می‌خوانند، غیرنظامی قبول نمی‌کند. آقای وزیر در شورا مطرح کند، بعد مصاحبه کند. افکار عمومی می‌بیند رهبری در کشور نیست. راه‌حل بردیم قم، استعفای ما خدمت شما، دو ماه نمی‌کشد که کار مملکت خراب می‌شود. ۲) دولت ملزم به همکاری شود. بین خود وزرا اختلاف است. بگویید چون نداریم، تحمل کنیم درست نیست. ۳) آقایان که اطاعت نمی‌کنند [را]، مجازات کنیم. نامه‌ای هم راجع به امیرانتظام است و سوابقش. زواره‌ای، یک میلیون پول رحیمی بوده بین خودش و یارانش تقسیم کرده، کردستان پنجشنبه گذشته باید معلوم می‌شد چه کسی می‌رود. کمونیست‌ها [در] حوزه‌های رای می‌نشینند و با کاغذ ور می‌روند. افراد خیال می‌کنند اسم آن‌ها را می‌نویسند و احدی رای نمی‌دهد. رادیو تلویزیون اعلام کرده عزالدین حسینی رهبر کردستان درست نیست. اول کار آمدم در دفتر تبلیغات امام گفته‌ام.

[یکشنبه ۱۹ فروردین ۵۸]

وضعیت دادگاه‌های انقلاب

هادوی: به من گفتند آئین‌نامه مطرح است، آمدم. دیروز ظهر رفتم زندان. آقای انواری گفتند چرا عده‌ای بی‌گناه را نگه داشته‌اید [و] آزاد نمی‌کنید [؟] کوشش کرده بودیم [تا] یک دادگاه در سطح بین‌المللی برای هویدا تشکیل شود، یک دفعه او را اعدام کردند. آنقدر ناراحت شدم که تصمیم به استعفا گرفتم. ولی دیدم استعفای من سبب
صدمه زدن به مبارزه می‌شود. مرا عزل کنند. من که از بین می‌روم، ولی مبارزه نجات پیدا کند.

قطب‌زاده: [محاکمه هویدا] سه ساعت طول کشید. در را بسته‌اند، جابجا کشته‌اند. یک ساعت بعد توی دادگاه حکم را می‌خوانند. مخبر ما با تلفن گفت تمام شد، بطور مسخره.

مطهری: وضع زندان، گروه‌های مختلف و گرایش‌های مختلف، صرفاً مجاهدین هستند. نسخه بازپرسی را خودشان می‌برند [و] تابع احدی نیستند.

هاشمی: گروه سیمی که ۱۴ نفر هستند، نماینده کرده‌اند در کمیته‌ها. بازداشت شهری مثل تهران را داده‌اند دست گروهی که صلاحیت ندارند.

هادوی: افرادی از من خواستند. این‌ها کسانی هستند که مامور حضور هستند.

هاشمی: این‌ها حکم توفیق [توقیف] می‌دهند، خودشان هم می‌روند.

مهدوی: اطلاع من بیشتر است. کسی که آمده در کمیته مرکزی، جوانی است که حرف خودش را نمی‌تواند بزند. نه اطلاع از سوابق دارد، نه آئین‌نامه را می‌داند. بعد می‌گوید این بازداشت شده را بدهید بازجویی کنم.

هاشمی: چند بازداشتگاه است.

موسوی اردبیلی: افرادی را که معرفی کرده‌اند، ناصالح هستند

هاشمی: شکنجه می‌دهند.

بهشتی: سؤال: انتخاب افراد بر چه اساس است [؟] جوان مسلمان معتقد به امام، آقای سید رضا برقعی معرفی کرده.

مهدوی: قاضی باشد.

هاشمی: برقعی اطلاعی در این زمینه ندارد. افشار را گفته‌اند [که] جلو ادرارش را گرفته‌اند، بعد از چند روز شکنجه، فرستاده‌اند زندان قصر. رفیق‌دوست در سلطنت‌آباد.

مهدوی: آقای مطهری تلفن کردند، تاجری [را] به نام مرعشی در سلطنت‌آباد خواستند بگیرند، دو سه نفر از منطقه سه آمده‌اند از ما اجازه خواستند. با وجودی که اجازه ندادیم، رفتند، ما درگیری نکردیم. آقای توکلی گفت.

هادوی: نوشتم شب نروند، مگر فوری باشد. دادستان بنویسد.

مطهری: دیروز آمدند [و] آن آدم را بردند در خانه‌اش تفتیش کردند، حجره‌اش را هم رفتند، چیزی گیر نیاوردند.

هادوی: اگر افراد مصلحت نیست، برداریم.

بهشتی: گله است. مشاور شما در امور انقلاب، برقعی است. شما در امور مملکت با کسانی مشورت کنید که وارد باشند.

هاشمی: حکمی است دست کمیته‌ها که تمام نمایندگان مجلس [شورای ملی شاهنشاهی] را بازداشت کنند. بعضی نماینده‌ها گفتند اگر با ما کاری دارند بیایند. ایشان می‌گویند من نکرده‌ام، زواره‌ای کرده.

عزت‌الله سحابی: اشکال اساسی زواره‌ای [این است که] حاکمیت مطلق دارد. خود آقای هادوی نقش دارند. ایشان معاون هادوی است. موسوی از قضات پایه ده است. یک پرونده لواط را ارجاع می‌کند به او. این موسوی، فخر مدرس را بازپرسی کرده و او درمانده است. پرونده‌های مهم، دست ماموران زواره‌ای است. بیست نفر قاضی سابقه‌دار صالح، آنجا عاطل هستند. آخرین نفر، نبوی است. زواره‌ای اظهار عدم اعتماد به آن‌ها می‌کند. امر انتظامی با امر قضایی تداخل دارد. پرونده در زندان است و در دسترس بازپرس نیست.

مطهری: کسی ابلاغ صادر کرده [؟]

عزت‌الله سحابی: ابلاغ [را] آقا داده و [در] ابلاغ اخیر هادوی، زواره‌ای کوشش کرده. هادوی باشد، زواره‌ای تا خطری دارد می‌روم قم.

هادوی: روز اول دیدم آقای زواره‌ای در همه کارها دخالت می‌کند. آقا گفته‌اند کارها هم با تصویب این‌ها باشد.

هاشمی: شما اجازه توقیف به ایشان دادید.

هادوی: عده‌ای گفتند علت آن است که زواره‌ای اختیار ندارد. وقتی دادم روزی ۴۰ تا ۵۰ نفر می‌آورند، روزی یک نفر آزاد می‌شود.

هاشمی: اکثر، مربوط به خودشان است.

هادوی: چون آقا گفتند با مشورت این‌ها کار بکن.

قطب‌زاده: چهار نفر معاون معین کنید.

هادوی: آبرو حیثیت من اشکال ندارد، ولی به دین و مملکت مربوط است. مرا عزل کنید، برای نهضت بهتر است.

هاشمی: عزل شما سبب تثبیت زواره‌ای است.

بنی‌صدر: مورد هویدا را امریکایی‌ها می‌خواستند هرچه زودتر سر به نیست شود. به آقا گفتم مانع کشتن او شوید. گفتند باید دادگاه علنی باشد. دیروز خواستند پرونده‌های او را بگیرند، گفتند یزدی نداده. شب شنیدم اعلام شده دیشب بمب گذاشتند در جردن چندین نفر کشته شدند. چون ما تمام روش‌های رژیم سابق را قبول داریم، حالا معلوم شده هر کس زور دارد، می‌برد. با محاکمات قلابی، ثبات انقلاب را به هم می‌زنیم. کمترین کار این است [که] دستور باید داد پاسداران انقلاب، زندان را محاصره و اعضای دادگاه را محاکمه و رسیدگی شدید شود. پول از زندانیان می‌گیرد، پاسداران را از ورامین آورده، با ناموس زندانیان بازی می‌کند.

یزدی: مطلق به من ارتباط ندارد. اسناد محرمانه نخست‌وزیر را در اختیار پنج نفر یا سه نفر گذاشته‌اند، استخراج می‌کردند اسناد را. اسناد نیاوران را که لاک و مهر شده، فرستاد آنجا، داشتند به این اسناد رسیدگی می‌کردند. مطلقاً در جریان کار نبودند، عده‌ای را با گلوله می‌کشند، عده‌ای را ترور شخصیت می‌کنند.

مبشری: یک قاضی که سابقه خوب نداشت، دیدم دادستان انقلاب شده، بهترین قضات را دارم به زندان). تا آئین‌نامه را نوشتیم، رفتند قم، آئین‌نامه را بصورت فعلی درآوردند.

بهشتی: جلسات ما شده گله‌گذاری. گله از خود ما است در این مملکت.

طالقانی: بازجوها آمده‌اند و عده‌ای می‌گویند یا باید هادوی برود، دادگاه‌ها به سرعت کار بکند و زود حکم بکنند و الّا ما خواهیم رفت همه آن‌ها را اعدام می‌کنیم. آن‌ها که آمده‌اند پیش من، خوب هستند، ولی بازجویی بلد نیستند.

قطب‌زاده: زواره‌ای را عزل کنید و در حکمش بنویسید که هرگونه اخلال در زندان بشود، او مسئول است.

بهشتی: تدبیر و قاطعیت باید به کار برد، سه کار باید کرد: ۱) تعیین گروه دو، سه نفری از افرادی که کار آقای هادوی و زواره‌ای را با کارآیی بیشتر به عهده بگیرند. قبول کنیم [که] جناب آقای هادوی با احترامی که برایشان داریم، تدبیر برای حل مشکل نداشتند. زواره‌ای همین است که بود. کسی می‌تواند به جای دیگری و با دیگری کار کند. جناب هادوی می‌گوید مرا عزل کنید، ولی رفتن جنابعالی دردی دوا نمی‌کند. به جای هادوی یک نفر و به جای زواره‌ای کس دیگر. ۲) چاره نداریم [که] اثر روانی و روحی آن را خنثی کنیم. جناب آقای طالقانی آثار سمپاشی را از پیش جلوگیری کند. پاسداران زندان جمع باشند، مطلبی که با مشورت دوستان تهیه کردند، برای آن‌ها بگویند. جمعی باشند تا سخن معلوم شود [که] از جمع است. فرق دارد کاری را آقای طالقانی بکنند تا من [آن را انجام دهم]. تغییر با زور نباشد. با آماده کردن زمینه روحی، آقای طالقانی مناسب‌تر، بلکه مناسب‌ترین است. در این زمینه توافق قطعی و کتبی ایشان در دست باشد. استخوان لای زخم نباشد.

شیبانی: این جمع برود پیش آقا [و] تصمیم بگیرد.

عزت‌الله سحابی: تغییر بدون توسل [به] مامورین میسر نیست. ۱) قبلاً یکسری پاسدار، مامور تدارک شود. ۲) پاسداران داخل زندان یک دسته نیستند، چهار دسته است (عراقی گفت) اول دسته‌ای با زواره‌‌ای، دوم دسته‌ای با هادوی که ضعیف‌ترین آن‌هاست، سوم یک دسته مجاهدین [خلق]، چهارم یک دسته که طرف مشخصی ندارند. عراقی می‌گفت این زندان در سابق که ۱۵۰۰ زندانی سیاسی داشت، ۱۵۰۰ نفر هم مامور داشت، حالا ۱۵۰۰ زندانی و ۱۵۰ مامور دارد. زندان در خطر فرار و یا حمله است و دو ساعت بیشتر فشنگ ندارد.

قطب‌زاده: خلخالی متن آئین‌نامه تغییر پیدا کرده را آورد تلویزیون و گفت باید بخوانید. به دستور آقای خلخالی خوانده شده.

بهشتی: نابسامانی وجود دارد خلاصه.

مبشری: هادوی رئیس دادگاه انتظامی هستند با این ترتیب.

قطب‌زاده: مبشری بشود دادستان.

عزت‌الله سحابی: هادوی باشد، احمدیان بشود معاون ایشان و دادستان انقلاب تهران.

بهشتی: آقای هادوی باشند سازمان و ارتباط سیستم جدید، احمدیان معاون ایشان، آقای زواره‌ای چه شود [؟]

هاشمی: نماینده دادستان از قضات در کمیته‌ها باشد. احکام موجود لغو شود.

بهشتی: در دادسرا زواره‌ای اصلاح یا حذف، یکی هم خلخالی.

هاشمی: خلخالی را ما برمی‌گردانیم [تا] زواره‌ای را به شدت محدود کند.

هادوی: تا آنجا هست، نمی‌شود.

عزت‌الله سحابی: زواره‌ای با انحصار اطلاعات به خودش و دارودسته‌اش، یک مدت زیادی باید حرف اطلاعات کرد. آن وقت سروصدای کندی دادگاه مطرح می‌شود. او اطلاعات را توی پرونده‌ها نگذاشته.

هادوی: اطلاعات را در پرونده نمی‌گذارد.

یزدی: اشکالات چهار مرحله دارد: ۱) بازداشت، ۲) چگونگی جلب، ۳) کلیه احکام جلب لغو شود. افراد فاقد صلاحیت روی جلب، قانونیت پیدا کرده‌اند. رفتند گنبدکاووس، هرچه نمایندگان دولت و طالقانی گفتند [که] دخالت نکنید، گفتند به شما ربطی ندارد.

هادوی: صدر حاج‌سیدجوادی گفتند، گفتم خودش می‌آید صحبت کند، ایشان تائید کردند.

موسوی اردبیلی: آقای بنی‌صدر گفته نرود.

یزدی: در نوشته‌ای مشمول دادگاه را تعیین کنید، افراد جلب‌شدنی را معین کنید.

هادوی: از نظر عملی درست نیست. به تدریج اعلام می‌شود. ما لیست نداریم. اشخاص اگر نیروی مجهز درست و حسابی باشد، استفاده می‌شود.

هاشمی: هست.

هادوی: دوم، تصفیه بازپرسی گروه زواره‌ای نباید ناگهانی باشد. اول زواره‌ای کنار خلخالی را هاشمی.

یزدی: آقا گفتند شما، بعد دولت گفت مسئولیت ندارد، آقا گفتند به شما با آن‌ها مشورت کنند.

هادوی: شما از مقدمات مستحضر نبودید. عده‌ای را معرفی کردند، خودشان زواره‌ای، نراقی و یکی دیگر. آقا بطور دربسته گفتند با نظر این هیات.

طالقانی: زواره‌ای آدم حاد و تند است، ولی ایشان [هادوی] را کسی قبول ندارد. می‌گوید هادوی آدم خوب، ولی به درد دادگاه انقلاب نمی‌خورد.

هادوی: من آماده‌ام.

بهشتی: چه کسی [؟] نسبت به بی‌هوایی شما (هادوی) کسی حرفی ندارد.

بنی‌صدر: مرتب خلخالی و زواره‌ای، درس به ما داده، برویم زندان، آقایان را کَت ببندیم، به دنیا اعلام کنیم.

بهشتی: چه کسی [را] جای آن‌ها بگذاریم [؟]

بنی‌صدر: سلب اعتقاد به عدالت اسلامی شده. این کسانی که این احکام را صادر کردند، محاکمه کنید.

یدالله سحابی: چون مطلب کلی است، میگذرم.

بنی‌صدر: خودتان که می‌گویید اسلامی نبوده، بکنید.

بهشتی: فرد جانشین این‌ها را انتخاب بکنید تا با قاطعیت عمل شود.

بنی‌صدر: برویم پیش آقا [و] اعلام کنیم [که] شورا با این محاکمات مخالف است.

بهشتی: با هیات دولت قرار بود یکشنبه، آماده لوایح باشد، تمام وقت فارغ‌البال، [و] دو روز دیگر برای خودمان [باشد]. با توجه به کمی وقت آقایان کارمان را انجام دهیم.

بازرگان: برای لوایح نیامده‌ایم. روی صحبت آقای هاشمی و بعدازظهر آقای مطهری آمدیم هیات وزرا چون متوقف شده بود کار، چون دادگاه انقلاب مطرح است به اینجا آمدیم.

بهشتی: ما تائید می‌کنیم.

بهشتی: این بحث در جلسه پنجشنبه مطرح می‌شود. بعضی گفتند زواره‌ای یک دفعه می‌شود برود، طالقانی گفتند هادوی نمی‌تواند، خود هادوی هم می‌گوید.

موسوی اردبیلی: پیشنهاد من راه‌حل قطعی نیست، ضامن اجرا ندارد، راه‌حل مرحله‌ای فعلاً باشد، بعد راه‌حل قطعی. ۱) بدون مراجعه [به] آقا، مامورهای آنجا را یکنواخت بکنیم. از پاسداران یک جا مامور بیاید. در موازات این کار، احکام آقا هم لغو شود. گرفتاری افراد به دستور ایشان (هادوی) باشد. با خود زواره‌ای مذاکره شود. در عرض
چهار پنج روز، کار مقداری آرام شود.

شیبانی: الان ممکن است دو تا را اعدام کنند.

یدالله سحابی: عرض کلی است، ناچاریم بگوییم. دکتر مبشری مطالبی گفتند که ما ناچاریم استعفا کنیم، ولی چون مشکلی را حل نمی‌کند، ما خودمان را بیچاره می‌بینیم. هرچه نیرو هست صرف می‌شود [و] به جایی نمی‌رسد. پیشنهاد شد جمع هیات دولت خدمت آقایان بیاید، با هم مشکل را مطرح کنیم. اینکه می‌فرمایند جناب مطهری [که] مربوط به خمینی است، شورا و هیات دولت که مدیر مملکت هستند، باید برویم پیش آقا، صریحاً بنشینیم و اساس کار را درست کنیم. آقای خمینی بدانند باید تحولی انجام شود، تمام دادگاه‌ها لغو شود، کار اساسی بشود. دولت منبعث ایشان است، باید کار بکند، [اما] به چه وسیله [؟] یک رئیس شهربانی که مامور می‌گذارد، بلافاصله او را می‌گیرند. ما وضع خاصی داریم. دنیا علیه ایران مجهز شده. چهار ماه قبل دنیا له ایران بود. فراری‌ها با تمام پول‌هایی که برده‌اند، مجهز شده‌اند. این آئین‌نامه که منتشر شد، در دنیا سابقه ندارد. برای مقابله با اسلام، آن‌ها را مجهز می‌کند، صلیبی‌ها را مجهز می‌کند. ما داریم اسلام را فدا می‌کنیم. وضع صحبت به درازا کشید. [به] عمق مطلب توجه شود. وضع ما مشکل است. زواره‌ای بسیار بد کار می‌کند. ولی این مساله کوچکی دست هیات دولت است، ماستمالی می‌کند، خمینی می‌کند، این‌ها همه محرم هستند.

مطهری: جزئی حتی این مقدار گفته شود.

بازرگان: در اینکه وضع بد است، شک نیست. باید عرض شود گرچه طول می‌کشد، جای زواره‌ای کسی پیدا شود که این را ادامه دهد. اول باید رفت پیش آقا، بعد هم ایشان انجام دهند، زواره‌ای برکنار [شود]. برویم خدمت ایشان، دادگاه حکم توقف بدهد، افراد معزول یک عده پاسدار باشد، زندانیان را نگه دارد تا آئین‌نامه تجدیدنظر شود بر طبق آن.

یدالله سحابی: خلخالی را باید رسیدگی کرد.

بهشتی: آیا ما در مقام رهبری این مبارزه و مملکت، به اینجا نباید توجه کنیم [؟] گفتند دادگاه‌ها را راکد کردند. آقا گفتند دو روزه آئین‌نامه بدهید. امروز اگر متوقف شود، یعنی مملکت رهبری ندارد.

بنی‌صدر: دکتر سحابی درست گفتند.

بهشتی: چه دولت، چه شورا، و چه هر فرد خارج، تا جانشین اصلح معین نکنید، درست نیست. چیزی را تصویب کردید [که] هم حق [داشتن] دو وکیل، [و] هم مدت را برداشته بودند.

هاشمی: ایراد به این نبود.

بهشتی: سرعت و قاطعیت، نه در شورا، نه دولت، و نه در دادگاه‌ها نیست. زمان تاخیر نیست. استاندار اصفهان گله داشت. بپذیریم کار درست انجام نمی‌شود. در مسائل کردستان، برای آنجا چه کار شده [؟]

خامنه‌ای: در بلوچستان چه کرده‌ایم [؟] آقایان جدا از شورا بنشینند، پیش آقای خمینی با دست پر برویم.

بازرگان: هلیکوپتر ساعت نیم بعدازظهر می‌آید اینجا.

مطهری: الان آقای خمینی متهم می‌شود. عزل و نصب دادستان و غیره با نظر شورا باشد.

بهشتی: مساله کل مملکت است. در اصفهان این‌طور بود، تا چه رسد به جای دیگر. چندین میلیون نفر در کشور نان شب خوردن ندارند، این‌ها به نیروی ضد انقلابی تبدیل می‌شوند. کارگران بیکار، دو سه ماه پول نگرفته‌اند. در مسجد سلیمان هست. شورا و دولت با هم همه طرح ضربتی تهیه کنند که چطور نیازمندی روزانه مردم را تامین کنیم.

علی‌اکبر معین‌فر [رئیس سازمان برنامه و بودجه]: دولت امکان مالی مفت دادن ندارد. باید کسانی [را] که به آن‌ها کمک می‌کند، بشناسد. از طرف عده‌ای از روحانیون حساب باز شود و استمداد شود. ممکن است برای جمع نشود. اگر شد، محل دولتی مثلاً از طریق اوقاف به صندوق ریخته شود [و] پخش شود.

بنی‌صدر: روز جمعه عده‌ای آمدند [و گفتند] که ما در وزارت کار، کار می‌کنیم [ولی] کارمند نیستیم. این‌ها را به کار بگیرند. پر کردن چاله چوله تهران، بزرگراه قزوین و…

بهشتی: تا چه حد مردم از ما حرف می‌شنوند [؟]

هاشمی: احساس کرده بودیم. دو سه رشته شروع کردیم. راه‌های روشنایی است که خیلی کارگر بیکار را مشغول می‌کند. مهندس طاهری گفت منتظر بودجه هستم. دوم [اینکه] آقا اعلام کنند در شهرستان‌ها گروهی به وجود آید با یک روحانی از زمین‌های سازمان مسکن [تا] ساختمان برای مستضعفین بشود. اولین نقطه در قم شروع شد. سوم [هم اینکه] وزیر مسکن است که طرح دارد، بانک کارگشایی طرحی داده با ۱۲ میلیارد ریال می‌آید به کمک این طرح‌ها.

طالقانی: موضوع دو سه بُعد دارد [:] یکی در اثر کارخانه های فلج شده، یک عده رفقای ما پروژه های منظم می دهند، درازمدت است، تعدادی [از] بیکارها [و] ولگردها را به ده برگردانیم، دهات را شروع به آبادانی کنیم، اراضی موات را آباد کنیم و افراد را به آنجاها بکشیم. اطراف تهران، اطراف کرج، راه سازی هم بشود.

بهشتی: مساله بیکاری و فقر طغیان [به] دنبال آن است، [باید] به هر کیفیت شده، رفع کنیم.

بازرگان: از اسفند پیش‌بینی می‌شد، شقوق مختلف دارد. هم در ادارات مربوط به شهرداری، فکر کردند چندین جلسه مطرح شده. دیشب ساعت یازده مقاطعه‌کارهای وزارت راه، منزل امیرانتظام بودند [و] دنبال راه‌حل. این‌ها بیش از پول، از دولت حمایت می‌خواهند. یکی صندوق وام است، از همان محل، پنج میلیون تومان دارد. راجع به قالیبافی تبریز [و] اصفهان، دیشب مصحف تلفن کرد [که] نوری رئیس اداره کار را فوری بفرستید. اصل قضیه اصرار آقا این بود، آگهی بدهید. ۶۰۰ میلیون تومان سازمان برنامه به مقاطعه‌کارها داد، ۱.۵ میلیارد برای بعد از عید، چندین کار را راه انداخته‌اند. چند مقاطعه‌کار شرق ایران، پول نگرفته کارشان را راه انداخته‌اند، این‌ها ۱.۵ میلیون نفر را [دربر] می‌گیرد. موضوع فارغ‌التحصیل‌ها، فاحشه‌ها، آن‌ها که به خرج دولت درس خوانده‌اند. پول نداریم. گداپروری درست نیست. دستگاه دولت سه برابر کارمند دارد.

کاظم سامی [وزیر بهداشت]: مساله بیکاری، راه انداختن صنایع کشاورزی، راه‌سازی، با تزریق پول دادن، همه کارها با هم باشد.

هاشمی: بنی‌صدر و دکتر سامی در سخنرانی‌هایشان مقید باشند. مطالبی را که منابع کار را می‌ترساند، نگویند. وزیر مسئول اگر بگوید، سیاست دولت تلقی می‌شود. بنی‌صدر هم چون به آقای خمینی مربوطند.

بهشتی: هم دکتر سامی [و] هم بعضی دوستان، برداشتشان خلاف عرض من است. باید اقتصاد فعال باشد. حتی در کشورهای سوسیالیستی، پول بیکاری می‌دهند. تلاش کنید کار باشد وگرنه چه کند [؟]

بحث اصلی: دادگاه، تنظیم روابط دولت [و] شورا [و] آقا.

بنی‌صدر: پیشنهادات مسلّم و قاطع. دادگاه‌ها اگر صحیح است داد و قال نکنیم. دادستان ایراد دارد.

مبشری: دادستان کل هادوی، کریمی‌پور، مهرعلی، امیرحسینی، موسوی هم معاون یکی از این‌ها.

یزدی: امیرحسینی خوب نیست.

بهشتی: آقا گفته‌اند مجرمان را بکشید.

بنی‌صدر: آقا گفته‌اند مجرم است، تشخیص با کسی است، اگر با دادگاه است توجه شود، سوم دادگاه یا تخلف کرده یا نه، اگر [تخلف] کرده‌اند فوراً برسیم. چهارم، ما این‌ها [را] عزل کردیم، مامورین جدید گذاشتیم.

سامی: در سخنرانی آقای خمینی هست [که] دادگاه علنی خواهد بود، ولی نمی‌شود. ضوابط دولت چیست [؟] شورا موضع مجلس است و جاهایی که سلطنت امر می‌کرد. اگر مطلب این است، شورا در کار اجرایی نباید دخالت کند. امام هر دستوری که می‌دهند یا به شورا می‌آید یا به دولت، ولی مستقیم دخالت کردن [ایشان] اشکال دارد. پاسدار انقلاب، هیات دولت، یکی به یکی رد بشویم. ارتش نیست. در داخل و خارج شهر، نیرو نداریم. سپاه پاسداران انقلاب مجریش کیست [؟] ملاک مشخص شود، ضوابط و روابط آن‌ها.

بهشتی: توضیح بدهم. شورا، مکرر در جلسه گفته شد، [که] دو نقش دارد: یکی پارلمان، یکی رهبری انقلاب. [شورا] کلیه لوازم رهبری [و] منابع مالی قدرت توجیهی را ناچار است استفاده کند. مقرر شد پاسداران در اختیار شورای انقلاب باشد [و] دولت انقلاب هم از آن‌ها استفاده می‌کند.

بازرگان: مدون شده. عقیده من قبل از آمدن آقا این بود که در اساسنامه به امضای آقا باشد.

طالقانی: قسمتی را دکتر سامی گفتند. قضیه دادگاه‌های انقلاب و کارهای بی‌رویه و با رویه، ضوابط بین دولت و شورا و آقای خمینی باشد. مراجع دیگر مطرح نیست. ملت و دنیا، خمینی را [به عنوان] رهبر می‌شناسد. ما هم علاوه بر رهبر انقلاب، مرجع دینی و تقلید می‌شناسیم. وضع دولت و شورا و آقا [در] حد درستی مشخص شود. این ناهماهنگی که گاهی بین دولت و آقا پیش آمده، دولت را ضعیف می‌کند، حیثیت آقا را پائین می‌آورد. یکی از آن‌ها، دادگاه انقلاب است. هم همکاران دولت‌های سابق مجرم هستند. پاسداران، وکلای سابق را می‌گیرند.

هاشمی: با اطلاعی که از خمینی دارم، من ایشان را مظلوم می‌بینم. یزدی، آقای زواره‌ای را برد، هادوی را آقای مبشری برد…

بهشتی: مطلبی است که باید توجه شود. دوران بعد از انقلاب، خیلی مرز مشخص ندارد. در کدام انقلاب این‌طور بوده [؟] مساله دوم غیر از این عده شورا و دولت، در انقلاب کسانی بودند که ما نماینده آن‌ها نیستیم. نکته سوم روبه‌رو می‌شویم با وزرا که قهر می‌کنند. آقای مهندس [بازرگان] نخست‌وزیر هم که نباشند، در برابر مردم مسئول هستند. مردم از یک یک ما طلبکارند. دولت باشیم، شورا باشیم، موضع ما سبب مسئولیت می‌شود.

طالقانی: مطلب چیست [؟] معیار معلوم شود.

بهشتی: تقسیم مسئولیت یعنی نقشه برای کار مشترک.

بنی‌صدر: حرف طالقانی صحیح است. اعتبار خمینی از بین نرود که همه مقدمات تبدیل انقلاب به ضد انقلاب فراهم است. ما کار خودمان را بکنیم. کار سر ایشان نریزد. خمینی وقتی کار را درست می‌کند که ما کار را درست انجام بدهیم.

عزت‌الله سحابی: مساله بین سه طرف حل شود. یکی از قلم افتاد: ملت هم یک طرف مساله است و شرایط. هفته پیش خدمت مهندس بودیم. از حضورشان درخواست مطرح نکنیم. مردم خوبی هستند. از شورا و دولت جهت عفو و رحمت مردم بردند. فشار می‌آورند، عده معدودی از روشنفکران ناراحت می‌شوند. البته خود من ناراحت هستم که مفت او [هویدا] را کشتند. خمینی مجبور است مردم را نگه دارد.

بازرگان: جلسه صبح امیدبخش‌تر بود. پیشنهاد در چهار مرحله: ۱) پیش آقا باید رفت، مقصر [و] غیرمقصر، ولی موثر آقا است. ۲) عزل فوری زواره‌ای و خلخالی به دستور آقا. ۳) تعیین جانشینی ممکن است از حالا صحبت شود. ۴) تجدیدنظر در آئین‌نامه.

هاشمی: ۵) لغو بازداشت‌ها.

یدالله سحابی: هرگز نظر ما این نیست [که] موقعیت آقای خمینی تضعیف شود. ما ایشان را سمبل می‌دانیم. هرگز در پیش ما مساله قهر کردن و کنار رفتن مطرح نیست. باید دولت باشد. موقعیتی بود، برای دولت چاره‌ای نبود جز اینکه اعلام کنیم کنار برویم، ولی دیدیم نمی‌شود برویم. صبح وضع دیگری بود. شاید [اگر] مطهری بود، دولت و شورا به امر مشترک [می] رسید.

بهشتی: اصلی رفتن چند نفر از شورا و چند نفر از دولت.

رفتن [نزد امام] تصویب شد.

عزل زواره‌ای و خلخالی.

عزت‌الله سحابی: زواره‌ای شخص ساده نیست. پاسداران عده‌ای مرید او هستند. قبل از جابجا کردن پاسداران، عزل او مساله ایجاد می‌کند. صددرصد پیشنهاد می‌کردم زواره‌ای باشد. [با] یک دفعه برداشتن حل نمی‌شود.

بنی‌صدر: ۱۸۰ درجه با حرف ایشان مخالف هستم. از سربازان و افسران جوان بپرسید، احساس بغض می‌کنند. رای را حقانی نمی‌دانند.

یزدی: عزل زواره‌ای به آقا ربطی ندارد. آقای هادوی به عنوان دادستان حکم عزل بدهد، ایشان پشتیبانی کنند.

هاشمی: زمینه عزل را درست کنیم و عزل کنیم.

مبشری: جانشین نمی‌خواهد.

بهشتی: ایشان فرد عادی نیست. گرداننده است.

بنی‌صدر: به عنوان شخصی چهارم نفر به عنوان چهار دسته پاسداران انقلاب باشند.

آقای هاشمی تعهد کردند ماموران مسلح زندان را عوض کند. تصویب شد.

عزت‌الله سحابی: تفکیک انتظامی از قضایی بشود.

هاشمی: هر روز ملاقات می‌دهد.

عزت‌الله سحابی: مدیر زندان با شورا طرف باشد.

بهشتی: با دادستان [طرف باشد].

یزدی: مسائل اجرایی از مسائل قضایی جدا شود. اگر طبق نظر اولیه شورا، شما سیستم را عوض کنید.

بازرگان: جمع‌بندی تصویب شد. برویم امروز معین شود.

سامی: با آقا چه بگوییم [؟] کلیات برای ایشان نشان داده شود.

بازرگان: بنی‌صدر، مطهری، خود آقای هادوی، دکتر بهشتی یا موسوی و هاشمی. ۲) چون نابسامانی ناشی از وجود این دو نفر [زواره‌ای و خلخالی] بوده، چنین تشخیص دادیم که اجازه بگیریم. ۳) جانشین آن‌ها، این افراد [باشند] ۴) آئین‌نامه را تجدیدنظر بکنیم، ببریم.

معین‌فر: تعلیق بکنیم وضع حاضر را.

موسوی: تاخیر لازم نیست.

بنی‌صدر: هر امری هست، به شورا یا دولت مربوط است. در ضرب‌الاجل اگر انجام ندادند، هر کاری می‌خواهند بکنند.

[یکشنبه ۱۹ فروردین ۵۸]

لایحه تجلیل از دکتر [علی] شریعتی و پرداخت مقرری

شیبانی: پول چندانی نمی‌گیرند، برای اینکه کتاب ارزان باشد. خود محمدتقی شریعتی سوا باید مورد تجلیل واقع شود.

قطب‌زاده: صندوق مجزا از خانواده است. برای چاپ کتاب است. گذشته از اینکه بهتر است صندوق مجزا تشکیل شود.

موسوی اردبیلی: پول چندانی نیست و بحث این‌طوری درست نیست. باید آیا تجلیل شود یا نه؟ به علت سهمی که در انقلاب داشته.

بنی‌صدر: وقتی جنازه [او] را می‌بردند زینبیه، مخالف بودم. حالا مخالف هستم [که] بیاورند از زینبیه. [این مساله] متعلق به دولت نیست، خود مردم بکنند. اگر باید مقرری بدهند و حق‌التالیف نمی‌گیرد، باید ذکر شود.

سامی: مسیر بحث موسوی درست است. تجلیل جنازه اگر می‌آید. تقاضای مقرری هم مربوط به ورثه نیست، ما خواستیم.

قطب‌زاده: زمانی که جنازه را به زینبیه بردند، مساله امانت مطرح بود.

مسعودی: مطالب من را آقای دکتر سامی گفتند. آوردن جنازه از نظر شرعی اگر اشکالی ندارد، باید آورد. مستمری هم بسته به نظر آقایان است.

بازرگان: به عنوان مقایسه و حقارت که یکی از آنچه درخواست شد، زین‌العابدین رهنما قراردادی بسته با فرح…

موسوی اردبیلی: دو نظر بنویسند، مربوط به دادگاه انقلاب است (در مورد رهنما) با توضیح آقایان بنی‌صدر، تجلیل را دولت بکند بهتر است یا مردم [؟]

بنی‌صدر: هر دو با هم.

موسوی اردبیلی: راجع به دولت نگرانی دارم. اگر دولت باشد، یک دسته موافق [و] یکی مخالف [می‌شوند].

بهشتی: مقرری، خلاف احترام دکتر [شریعتی] است. تامین هزینه‌های فرزندان ایشان کار دشواری نیست. راجع به انتقال [جنازه]، اگر وصیت کرده، می‌شود؛ وگرنه نبش قبر می‌شود. [در مورد] تجلیل، چون دولت انقلاب اسلامی است، با توجه به نقش دکتر در انقلاب، مساله علی‌حده است.

قطب‌زاده: در مورد مقرری با بهشتی موافقم. در مورد وصیت، او قطعاً گفته است. به همین اعتبار، امانت گذاشته شد، یکی، دو کار دنبالش باید کرد.

[سه‌شنبه ۲۱ فروردین ۵۸]

مساله دادگاه‌های انقلاب

بهشتی: مساله دادگاه‌ها فوریت دارد.

بازرگان: رفتن فوریت دارد. دیروز قرار بود یک عده را بگیرند.

هادوی: اگر ایشان (زواره‌ای) آنجا باشد، [حتی اگر در مقام] پیشخدمت هم باشد، کاری نمی‌شود کرد.

بنی‌صدر: تا کی دولت می‌خواهد مردم را به جرم سرلشکر یا سپهبد بودن، بکشد [؟] دستی در کار است. ارتش را می‌شوراند. از قول ایشان [بازرگان] در مطبوعات خارجی منتشر می‌شود [که] همه زیر سر خمینی است.

بازرگان: چرا نپرسیده قضاوت می‌کنید [؟] از قول من هر چه دلش خواست می‌نویسد.

بنی‌صدر: به نفع مملکت نیست.

بهشتی: اگر در جلسه خودمان بگویند، از روز اول، بگویند تمام این حرف‌ها را.

قطب‌زاده: این مخبر وقاحت می‌کند [و] خلاف می‌نویسد. باید متن را آورد پیش آقای مهندس، اگر گفتند گفته شده…

بهشتی: باید گفته شود در نوول ابزورواتور این‌طور می‌نویسد.

***

هاشمی: پاسداران مدتی نگه می‌دارند، بازجویی می‌کنند، حتی زندان اوین را منظم کرده‌اند.

هادوی: یک بازپرس بگذاریم.

هاشمی: در هیات دولت قبول شد بودجه بدهند، یزدی مخالفت کرد.

موسوی اردبیلی: رسماً از طرف شورا نامه‌ای به دولت نوشته شود. این کار، به دستور آقا، مربوط به شوراست. بودجه را چرا ندادید [؟] شنیده می‌شود معاون نخست‌وزیر اقداماتی می‌کند که مخالف مقررات است. رفتن [به] قم مطرح شد. [برای متهمان] وکیل باشد یا نه [؟]

قطب‌زاده: خیلی‌ها را کشته‌اند.

هاشمی: از این به بعد وکیل باشد.

قطب‌زاده: بدون وکیل، آبروریزی است.

بنی‌صدر: یا صحیح است یا نه. یا ما رسالت داریم یا نه. این تصویر از اسلام که ما می‌دهیم، وحشی‌گری است.

بهشتی: خمینی می‌گوید این غرب‌زدگی است.

عزت‌الله سحابی: هویدا یک خروار جنایت کرده، چرا ندهیم [؟]

مطهری: آلت اجرای مقاصد شاه. یکی از آن مقاصد را انگشت بگذاریم.

بهشتی: رئیس سازمان امنیت بر طبق قانون، معاون شما [هویدا] است. رئیس سازمان امنیت شما این همه را کشته است.

تصویب شد [که] وکیل، یک نفر باشد، مدت محاکمه حداکثر یک هفته تصویب شد.

سه روز قبل از تشکیل دادگاه، ادعانامه به متهم و وکیلش داده شود. دستگیری کلیه کارکنان کشوری و لشکری از طریق دولت باشد. تصویب شد.

برای رفتن قم: بنی‌صدر، مطهری، سحابی، هاشمی، موسوی.

[سه‌شنبه ۲۱ فروردین ۵۸]

حادثه دستگیری پسر آقای طالقانی

شیبانی در این مورد توضیح داد.

بنی‌صدر: باید دید آنجا شکنجه‌گاه هست یا نه.

قطب‌زاده: آقا [طالقانی] گفته اگر پسرم مقصر است و در قتل دخالت داشته، خودم اولین تیر را به او می‌زنم. شکایت آقا از این است که در لویزان و سلطنت‌آباد شکنجه‌گاه هست.

عزت‌الله سحابی: آقا از نحوه گرفتن و شکنجه‌گاه ناراحت است.

هاشمی: من گفتم بازداشتگاه دارند. در نزد زواره‌ای در کنار سفارت روس منزل کوچکی است برای کنترل تلفن‌های سفارت. در سفارت زرگنده دوربین مخفی است. ۱۲۰ تا ۱۳۰ پایگاه این‌طوری هست. مسئول کار، دکتر یزدی و دولت است. مجاهدین بازداشتگاه داشتند، افشار را گرفتند (رئیس زندان اوین). فدائیان [بازداشتگاه] دارند. آقایان قصد داشتند کار توضیحی بکنند [و] اعلامیه بدهند، من جلو کار پاسداران را گرفتم.

بنی‌صدر: آنچه مربوط به ما هست، تقصیر خود ما است. بدون اجازه دادستان، توقیف نشود.

هاشمی: باید بسته شود.

بنی‌صدر: آقای طالقانی اگر ایراد دارند، از منزل خودشان شروع شود. فیض‌الله یزدانی را مجاهدین پول خواسته‌اند، سه میلیون تومان؛ چون نداده، [او را] توقیف کرده‌اند. تصمیم دیگر گرفتیم. قرار بود زندان را عوض کنیم. با آقای هاشمی موافقم. عمل آقای طالقانی درست نبوده.

هاشمی: ناراحتی عده‌ای از کمیته‌هاست.

بنی‌صدر: این دعوای دسته‌ای است.

مطهری: مساله جنبی است. استفاده فدائیان خلق به عنوان یک گروه، که آقای طالقانی از یک فرد کمونیست تا این حد دفاع می‌کند.

هاشمی: مجاهدین که اپورتونیست‌ها را رد می‌کنند، چطور شد که از مجتبی [طالقانی] حمایت می‌کنند [؟]

بهشتی: بررسی وضع حاضر.

هاشمی: پیشنهاد می‌کنم آقای بهشتی، که آقای خمینی گفته‌اند و مهندس سحابی و بنی‌صدر بروند.

مهدوی کنی: حکم‌های گرفتن، لغو شده.

هاشمی: آن روز که گرفته‌اند، حکم داشته‌اند.

بهشتی: باید رسیدگی کرد. ما سه نفر را تصویب می‌کنند [که به نزد امام] برویم.

تصویب شد.

تذکر به آقای هاشمی. جناح کوچکی در سپاه است که طرفدار دخالت دولت است. شخصی به نام افروز و آقای مظفری. موسوی: بعضی پاسداران گروه دارند.

بنی‌صدر: آقا ایراداتی به دولت کردند، دولت جواب داد. علیه هویدا خیلی پرونده بود که رسیدگی نشده. قرار شد بعداً منتشر شود.

هاشمی: دانشجویانی در اسرائیل هستند [که] از طریق بانک، [برایشان] ارز فرستاده میشد. بفرستند یا نه [؟]

بهشتی: [بگذارید برای] جلسه بعد.

[یکشنبه ۲۶ فروردین ۵۸]

وضعیت کارخانه‌ها

کتیرایی: لایحه… وزارت کار می‌تواند.

بهشتی: مدت مدیریت دولت روشن شود.

بنی‌صدر: لایحه خوبی است. دو ماه زودتر می‌آوردند بهتر [بود]. در رادیو تلویزیون شرح داده شود. ضررش را دولت بدهد، بعد که درست شد، پس بدهد، درست نیست.

بهشتی: پیشنهاد موقت برای این بود. بندی اضافه کنند [که] با توجه به جمیع تعهدات آن‌ها و وضع موجود، دولت لایحه تعیین تکلیف نهایی آن‌ها را در ظرف مدت معینی معلوم کند.

عزت‌الله سحابی: در مورد کارخانجات و صنایع، قانونی از سال ۴۲ بود. این قانون را تکمیل کنند. آن‌هایی که مسلّم است، سوءاستفاده آن‌ها [است]. خلع مالکیت الان بشود. ده نفر هستند [که] جرمشان مسلّم [است؛ مانند:] رضایی، خیامیان، ثابت پاسال.

هاشمی: مدیری که از طرف دولت می‌رود، اموال و چیزهایی [را] که دارند، بابت طلب دولت حساب کنند.

باهنر: باغات فراوان مال خان‌ها و امیران هست. کسی باید برود [و] عهده‌دار شود.

بهشتی: با مدیریت لایق، این موسسه بدهکار راه می‌افتد.

هاشمی: دولت کمک کند و طلب خود را بردارد.

کتیرایی: مقداری از این لایحه مربوط به پیمانکاران و غیره هست. قسمت صنعتی آن را، صنایع و معادن اداره کند. کارخانجات، قانون علیحده دارد.

موسوی اردبیلی: توضیح ایشان خوب [بود]. لایحه بدین صورت تصویب شود تا دولت یا شورا لایحه‌ای تهیه کنند.

بنی‌صدر: در لایحه قید شود [که] شورا دولت را مکلف کرد [تا] لایحه رسیدگی به وضع موسسات صنعتی را تهیه و اقدام کند. دولت موظف است در ظرف مدت قلیلی، با توجه به وضع تسویه‌حساب [و] با توجه به موقعیت انقلاب [این کار را صورت دهد].

[سه‌شنبه ۲۸ فروردین ۵۸]

استعفای دو وزیر کابینه

بازرگان: دو موضوع راجع به دو وزیر است، اجازه بدهید عرض شود. وزیر خارجه [کریم سنجابی] استعفا داده. بدون اینکه تماس بگیریم با او، [خبر استعفا را] به روزنامه داده. دکتر مبشری مدتی است استعفا داده و معوق مانده. فکر کردیم صدر [حاج‌سیدجوادی، وزیر کشور] بیاید [به] وزارت دادگستری و صباغیان [به] وزارت کشور [برود].

بهشتی: تا پنجشنبه مهلت باشد، رسیدگی کنیم.

بازرگان: سنجابی پیش از رفراندوم استعفا داد. وضع [سفارت در] امریکا افتضاح است، آلمان، فرانسه و غیره…

شیبانی: رفتن مبشری خطرناک است. استعفای ایشان را نباید پذیرفت.

قطب‌زاده: استعفای مبشری بیشتر مربوط است به دادگاه‌ها. در مورد وزارت خارجه، تا [جلسه] پنجشنبه صبر نکنید. یزدی جایش برود.

سحابی: روی شخصیت یزدی و هاشم [صباغیان] حرفی ندارم. [در مورد] وزرایی که از خارج به یک سازمان فرستاده می‌شود، اگر او را قبول نداشته باشند، واقعاً فلج می‌شود. استمزاج از وزارت خارجی‌ها بشود.

کتیرایی: در مورد یزدی بعید به نظر می‌رسد [که] عکس‌العمل بد نشان بدهند. در وزارت خارجه مهره درخشان نداریم.

قطب‌زاده: من از وزارت بدم می‌آید.

بهشتی: نظرم این بود [که] یزدی برود [به] وزارت خارجه؛ استمزاج کرده بودم در این دوران که وارد کار شده‌اند، برداشت جدیدی نسبت به ایشان شده. تغییرات پی در پی خطرناک است. اگر آمدن ایشان، سلسله مسائلی ایجاد کند، شاید فرد نوتری پیدا کنیم بهتر است.

بازرگان: کسی را پیدا نکردیم.

کتیرایی: دیر انتخاب کردن جای [جایگزین] سنجابی درست نیست.

بهشتی: اگر سریع [جایگزین او را] بگذارند، خیال می‌کنند توطئه‌ای علیه او شده که چون بین سنجابی و بازرگان، رقابت بوده. اگر بنی‌صدر [وزارت خارجه را] قبول کند بهتر است.

بنی‌صدر: جزو [عضو] کابینه باید سیاست عمومی [دولت] را قبول کند [و] تعهداتی نداشته باشد. دکتر سنجابی را یک بار ندیده‌ام. ایشان اعتراضاتش به دخالت دکتر یزدی است. داماد ایشان [دکتر یزدی] بیاناتی کرد راجع به دادگاه انقلاب.

قطب‌زاده: من هم پیشنهاد کردم بنی‌صدر بهتر است. ظلم در حق یزدی نشود. داماد ایشان در امریکا حرف زده، در مقابل آدم بیکاره‌‌ای که سنجابی فرستاده.

بنی‌صدر: ایشان را می‌گویند به عنوان مسئول سفارت، یزدی معین کرده.

بهشتی: دو مساله مطرح است. [یکی] نوع مدیریت و یکی هم آمدن یزدی بعد از سنجابی.

قطب‌زاده: با یزدی ۲۵ سال رفیق هستم. بدترین جا معاون انقلاب است. حالت انحصارطلبی دارد، ولی [یزدی] مدیر است. اگر جایی باشد که حدودش مشخص است، بهتر است.

مسعودی: جامعه چه نظر دارد [؟] عمل راجع به پسر آقا [طالقانی] می‌گویند مربوط به یزدی است.

قطب‌زاده: تسلیم نظرات مردم هستیم؟

مسعودی: نظر مردم برگشته، می‌گویند [یزدی] مهره خارجی است.

بهشتی: تا فردا دوستان اگر کسی را نامزد دارند، به آقای مهندس بازرگان اطلاع بدهند [تا] انتخاب کنند. [موضوع در جلسه] پنجشنبه مطرح می‌شود. فکر می‌کنم آقای بنی‌صدر با تمام دشواری‌ها که وجود خواهد داشت، باید یک چیز دشوار را بپذیرند. اگر جنابعالی قبول بکنید، محذورات آن کمتر است.

قطب‌زاده: [با] بنی‌صدر که در عین حال موافقم، [اما] امکان اینکه توافق در تمام مطالب باشد، ممکن نیست. نه تنها بنی‌صدر به عنوان وزیر خارجه مفید است، برای دولت هم مفیدتر است.

بهشتی: بنی‌صدر از دید من این‌طور مطرح است. وقتی دشمنان می‌کوشند جلو حرکتی سنگ درشت بیاندازند، اول کار سنگ برطرف کردن است.

بنی‌صدر: بسیاری [از] ضعف‌های دولت به خودش مربوط نیست، به خارج مربوط است. آقای خلخالی برگشته، کشور شهربانی ندارد، ژاندارمری ندارد.

[سه‌شنبه ۲۸ فروردین ۵۸]

وضعیت کمیته‌ها

بهشتی: در این هفته گذشته، سه جلسه با مسئولان کمیته‌ها با حضور آقای مهدوی جلسه کردیم. می‌خواستند استعفای کمیته‌ها را بنویسند بدهند به مهندس بازرگان.

بنی‌صدر: رفتم سازمان جغرافیایی، دیدم کمیته‌ای از منزل آقای طالقانی آنجاست…

بهشتی: کمیته‌های امام خمینی تاکید داشتند، نامه نوشته بودند [که اگر] دولت (شهربانی) از خودش کارآیی نشان بدهد، کمیته‌ها آماده تحویل است.

موسوی اردبیلی: با آقای صدر، تیمسار البرزی تماس گرفتیم که شما بیایید شهربانی را فعال کنید، جمع کردن کمیته‌ها با ما.

بنی‌صدر: سازمان مجاهدین خلق زندان دارند [و] اموال اشخاص را مصادره می‌کنند. فدایی خلق همین‌طور.

بهشتی: ضعف دولت به این‌ها امکان می‌دهد. کار غرضی به حساب دولت است، نه شورا. امیرانتظام بی‌توجه یا غرض‌ورزانه اقدام کرده. هیچ فکر نمی‌کردم [که] آقای خمینی در این مرحله از نهضت، تا این مرحله منطقی اقدام کند. آقای خمینی سعی‌شان این است کاری که ارجاع می‌شود، به واحد مربوط ارجاع دهند. وقتی کم‌کاری باشد، راساً اقدام می‌کنند. دولت، [شهربانی] منطقه آماده‌تر مثل شمیران را به عهده بگیرد. این هم نشده.

بنی‌صدر: پاسبان‌ها می‌گویند اگر لباس بپوشیم، می‌آیند ما را می‌گیرند.

[سه‌شنبه ۲۸ فروردین ۵۸]

نحوه برخورد با سازمان مجاهدین خلق

هاشمی: گزارش پاسداران. انتخاب من که مشهور به ضد چپ و ضد مجاهد هستم، سبب برانگیختن سروصدا در مخالفین شده. پاسداران گروه سیاسی ملی مومن در مقابل رهبری نهضت است. دولت موضعش را مشخص کرده.

مطهری: دولت اگر پولی به شورا باید بدهد، باید نظارت داشته باشد.

بهشتی: در مسائل مالی، آئین‌نامه مجلسین خوانده شود.

عزت‌الله سحابی: پاس چون جناح نظامی است، اگر بی‌طرف و فراگیر نباشد، یک شاخه می‌شود و آن‌هایی که نقشی ندارند، گروه مسلح دیگری تشکیل می‌دهند و وضع لبنان پیش می‌آید. به فرض که بتواند خلع سلاح کند، خطر خونریزی شدید است. افرادی غیر مجاهدین هستند که در مبارزه نقش داشته‌اند و دخالت ندارند. این نکته مطرح است که پاس‌ها ید نظامی حزب جمهوری [اسلامی] باشد، نه شورا. آن‌ها هم برای خود حق قائل هستند.

بهشتی: مساله این است: اگر دولت چه از نظر مطاع بودن روحی و مقبولیت قلبی، چه قدرت مدیریت و رسیدگی و چه تمرکز واقعی، کار را اداره می‌کرد، جهتی که شما می‌گویید درست بود. سپاه وابسته به دولت و دولت مورد قبول همه این گروه‌های گفته شده. زیر نظر دولت نیست، تالی فاسد در مورد دولت هم باشد، هست. عدم لیاقت دولت در مدیریت، علیرغم پیشنهاد جلسه که وابسته به رهبری انقلاب باشد، هاشمی گفت شورا نمی‌تواند اداره کند؛ دولت توانست، اداره کند. ۳) منطق جدید پیدا کرده‌ایم [که] در این کشور، یک رهبری انقلاب اسلامی باید باشد [که] فعلاً در شخص خمینی است، متجلی در نیروهای وفادار ایشان است، از جمله روحانیت و از نیروهای وفادار این نیروی مسلح است. آقای خمینی خواسته‌اند رهبری را شورا اداره کند، نه [اینکه] منحصر به ایشان باشد. نیروهای مسلح باید به جایی وابسته باشند که دنباله رهبری آقای خمینی باشد. حزب جمهوری اسلامی هم می‌خواهد وابسته به رهبری خمینی باشد.

شیبانی: مجاهدین [خلق] مطرح است. اگر کنترل شود، خوب است باشند.

هاشمی: در مورد دولت، خاطر دولت را راحت کنیم. با دولت مشورت می‌شود که این نیرو مزاحم دولت نیست. در رابطه با مجاهدین، اگر این حرکت را قبول داشته باشند، اما حرفی نداریم، سوابق ما با آن‌ها بیشتر بوده. آن‌ها برداشتشان طوری است که انقلاب را ناقص می‌دانند. موضع آن‌ها نادرست است.

موسوی اردبیلی: یکی ارزیابی مجاهدین است. آن‌ها برای خودشان ارزش بیشتر قائل هستند و سهم بیشتری می‌خواهند. ما سهم آن‌ها را قائل هستیم، ولی کمتر. وقتی مجاهدین در کار بودند، حرکت چه بود [؟] وقتی این امام جماعت‌ها آمدند، که آن‌ها این‌ها را مرتجع می‌دانند، حرکت چطور شد [؟] با توجه به سهم خودمان باید هر چه هم آن‌ها سهم کمتر داشته باشند، باید با آن‌ها کنار آمد، [اما] فریب آن‌ها را نخورد. از روزی که در زندان باز شد، هر روز یک موضع گرفته‌اند. یک روز نطق طرفداری مارکسیسم، یک روز عدم قبول رهبری، یک روز مبارزه با منافقین و اکنون همه با هم هستند. اکنون اگر هر چه بگوییم، قبول می‌کنند و می‌خواهند موجودیت خود را تثبیت کنند. باید راه‌حل پیدا کرد.

بهشتی: شورا مسئول باشد یا دولت؛ هر کدام باشند، مجاهدین با آن‌ها همکاری نمی‌کنند.

موسوی اردبیلی: پیشنهاد می‌کنم، پاسداران را چرا ایجاد کردیم [؟] ۱) جای کمیته‌ها را بگیرد، ۲) مجاهدین و دیگر گروه‌ها [اگر] خواستند مزاحمت کنند، جلوگیری شود، ۳) جلو ارتش گرفته شود.

بهشتی: ۴) عمال رژیم سابق را سرکوب کنند.

موسوی اردبیلی: اگر این‌ها [مجاهدین خلق] ترسیدند که با سپاه جلو آن‌ها گرفته می‌شود، واقعاً خلع سلاح شوند. سپاه را در اختیار و تحت اشراف دولت بگذاریم.

خامنه‌ای: ما نباشیم یعنی چه [؟]

عزت‌الله سحابی: اساس مطلب این است.

بهشتی: جلسه‌ای اختصاص بدهیم در رابطه با گروه‌ها.

سحابی: من از دولت دفاع نمی‌کنم. اعتماد به دولت ندارم، [چون این دولت] با انقلاب نمی‌خواند. در مورد اینکه اختیار [سپاه] دست دولت باشد، گارد انقلاب باید مواظب دولت باشد، از طرفی در پی دفاع دولت نباشد، [با توجه به] درگیری‌هایی که علیه دولت هست، [دولت] باید در رهبری و فرماندهی [سپاه] نقش داشته باشد. پیشنهاد من این است که رهبری [سپاه] مرکب باشد از دولت و شورا. در مورد مجاهدین، وارد سوابق نمی‌شوم. اگر عینک بدبینی را بردارید، روند تغییر مواضع مجاهدین از سه ماه پیش را تعقیب کنید، ببینید بازنگری است یا به طرف رهبری آمدن است. من تا حدی شریک هستم در این روند. چهارده اسفند آن‌ها را دیدم، گفتم به آن‌ها [که] مواضعتان را از فدائیان جدا کنید [و همچنین] نسبت به دولت و ارتش. از آن به بعد، اعلان اطاعت به دولت، چرا هم خطر راست و آخوندیسم را می‌گوید و خطر چپ و تجزیه‌طلبی را نمی‌کوبند. زمانی ما در موضع ضد رژیم بودیم [و] خط خودمان [را] می‌رفتیم، حالا مسئولیت اداره مملکت دست ماست. یک بخش دولت، یک بخش شماها. اگر اطلاق شود یک پا ما مسئول هستیم، جنبه پدری و رهبری هست. مجاهدین استنباطشان این است [که] همه پاسداران هدفش کوبیدن آن‌هاست. سالور فشار آورده [که] مجاهدین بروند از محل. آقای رخ‌صفت و غرضی [که] دستور در مورد طالقانی داده بود، انگیزه آن‌ها ضد مجاهدین است. رفیق‌دوست بود، اشتباه کردم با رخ‌صفت.

هاشمی: جواد از مجاهدین است.

سحابی: دانش دو هفته پیش نامه‌ای به من نوشت که مخالف مجاهدین است.

بهشتی: دانش و جواد رفیق‌دوست اصرار داشته که حفاظت آقا دست مجاهدین باشد.

مطهری: این‌طور نیست. این‌ها طرفدار آن‌ها هستند.

سحابی: استنباط این است که می‌خواهند مجاهدین را نابود کنند. الان می‌شود آن‌ها را در متن جنبش اسلامی قرار داد.

هاشمی: کسی با آن‌ها طرف نشده.

سحابی: در جریان طالقانی خیال می‌کردم آن‌ها نقش دارند، ولی بدیع‌زادگان که از آن‌هاست از این جریان ناراحت بود، راهپیمایی را…

بهشتی: من تا این لحظه به مجاهدین حسن‌نیت داشتم. [اما این‌ها] متهم هستند [که] فکر التقاطی دارند و یکی هم دروغ گفتن. این‌ها را حل کنید تا مساله روشن شود. اعلامیه‌های آن‌ها را تحریک‌آمیز نیافتید [؟]

قطب‌زاده: به نظر من، [درباره] این مشکل، اول با مسعود [رجوی] صحبت کردم، ولی تاکنون دیگر آن‌ها را ندیده‌ام. مقداری با عزت [سحابی] موافقم. آن‌ها مغز سیاسی ندارند با کارهاشان به علت… با عزت که صحبت می‌کنند، قول دادند. حرف را در جمع برای از بین نرفتن می‌گویند. نیروهای خود را در اختیار طالقانی می‌گذارند. یک استراتژی درازمدت ندارند. این‌ها متناقض می‌گویند. به همین دلیل قابل گرفتن و ادغام هستند. بزرگترین خطای ما از روز اول، عکس‌العمل شدید با آن‌ها شده. در ملاقات با آقا این‌ها باید می‌رفتند.

سحابی: همه می‌روند؛ این‌ها یک ساعت نرفته‌اند.

مطهری: محرمانه رفته‌اند، هیچکس را راه نداده‌اند، در اتاقک علوی. مجاهدین گفته‌اند این‌ها می‌خواهند ما را با کمونیست‌ها مواجه کنند.

قطب‌زاده: وزیر خارجه پولیساریو آمده، با کمونیست‌ها تماس دارد، سه بار می‌رود خدمت آقا؛ ولی این‌ها نرفته‌اند. ما به شکل یک حزب متشکل حساب شده رفتار کرده‌ایم. همه دلشان می‌خواسته این‌ها برگردند. این‌ها از خلع سلاح کامل می‌ترسند. با مقداری بحث و متانت، آرام می‌شوند.

بهشتی: اگر برداشت شما را تایید می‌کند، شورا دو نفر را انتخاب کند [تا] دیدار دو سه ساعته باشد [و] از نزدیک مطالبشان را بشنود.

سحابی: یکی از دعواهای اساسی مملکت.

خامنه‌ای: در روزهای اول بلبشو، با استفاده از تشکل و زرنگی خاص جوان‌های دانشجو، مبالغ زیادی از سلاح‌های معمولی استفاده کردند. سند برده‌اند از سلطنت‌آباد. اسناد مهمی برده‌اند. با استفاده از کارهای یزدی، سلاح‌های سنگین، تیربارهای مهم برده‌اند. گروهی که صددرصد مورد قبول ما نیست.

بهشتی، هاشمی: حالا می‌شود با آنها مواجه شد.

بهشتی: تشکل مجاهدین [انقلاب] اسلامی، ضربه شکننده [به آن‌ها] بود. اگر باید، با آن‌ها روبه‌رو شویم. این‌ها خودشان را قدرتی فرض کرده‌اند. قدرت سلاحی دارند.

ماجرای تصفیه مطرح شد.

بهشتی: از آن روز تا حالا یک سر انگشت، کمک به انقلاب نشده.

مطهری: دو مطلب. پیشنهاد آقای بهشتی اگر قبل از جریان [دستگیری فرزند] آقای طالقانی بود، بهتر بود؛ قبل از این فحش‌ها. حالا اگر عملی انجام شود، نشانه ترس است. ۱) وضع پاسداران روشن شود که ما از موضع عطوفت وارد می‌شویم، ۲) مساله سهم داشتن، طرفداری آن‌ها [و] دفاع از کمونیسم در دادگاه وجهه آن‌ها را پایین آورد و در مبارزه ما نقطه حرکت با آن‌ها یکی بوده. مساله یک کل تجزیه‌ناپذیر است. مسیر ما با آن‌ها فرق دارد. موضع مجاهدین که اخیراً اعلام کردند با موضع فدائیان [خلق] خیلی نزدیک است، تا با موضع خمینی.

شیبانی: این‌ها بازی می‌کنند. نقش آن‌ها را باید در نظر گرفت. پیشنهاد آقای بهشتی را تایید می‌کنم.

سحابی: سهم گرفتن مطرح نیست. این‌ها احساس حمله و هجوم می‌کنند. امنیت بدهیم. پاسداران با شکل تنظیمی، اولین حمله به فدایی‌هاست و دوم به آن‌ها. نکته دیگر [اینکه آن‌ها] اسلحه [را] جمع کردند، خدا رحم کرد، وگرنه تمام اسلحه دست کمونیست‌ها بود. این‌ها هستند [که] جلو بازی آن‌ها را می‌گیرند.

بنی‌صدر: التقاطی هستند.

سحابی: تو هم دیالکتیک را قبول داری.

بهشتی: ایشان نفی دیالکتیک می‌کنند.

بنی‌صدر: مجاهدین سه دسته شده‌اند: پیکاری‌ها که دو دسته است دیگر دسته رجوی، رجایی، غرضی، میثمی، دسته شریف که این‌ها را قبول ندارد.

بنی‌صدر: پیشنهاد کردند نباید بحث ایدئولوژیک کنیم. بحث راجع به مسائل جاری لازم است، ولی بحث ایدئولوژی انحرافی است.

بهشتی: دو نوع مباحثه میسر است، رسیدگی به دو نکته: ۱) به مسعود [رجوی] گفته شود افکار شما التقاطی است یا نه [؟] ۲) دروغ می‌گویند یا نه [؟] چگونه تدبیر کنیم روابط روند حرکت را در رابطه با گروهی [؟] در این مورد تذکر آقای مطهری به جاست. باشد برای وقت دیگر.

مطهری: مهندس سحابی صحبت کنند؛ البته آن‌ها تقاضا کنند.

خامنه‌ای: در مذاکرات توجه شود [که] تسلیم زور نشویم.

بهشتی: بعد از [تشکیل] مجاهدین انقلاب اسلامی، [این‌ها] درست رقیب واقعی مجاهدین شده‌اند. مهندس سحابی زمینه را مهیا کند، بعد دو نفر [برای مذاکره] انتخاب شوند.

بهشتی: صریحاً می‌گویم هیچگاه جز فکر هدایت آن‌ها نداشته‌ام.

بنی‌صدر: در مورد بچه آقای طالقانی نمی‌دانستند چکاره است.

سحابی: حالا باید طالقانی خانه‌اش را اصلاح کند.

مطهری: اکنون دست فدایی‌ها در خانه طالقانی زیاد شده.

هاشمی: دیروز دانشگاه استقبال شایان از مجاهدین انقلاب اسلامی کرد.

خامنه‌ای: یکی از دوستان موجه گفته مجتبی [طالقانی] و دوستانش جلو ماشین‌ها را می‌گیرند و خلع سلاح می‌کنند (کروبی می‌گفت).

بنی‌صدر: دادگاه‌ها وضعش بد است. دیشب دو نفر را در همان شرایط محکوم کردند. هادوی گفت زواره‌ای گفته [که] آقا مرا نصب کرده.

[پنجشنبه ۳۰ فروردین ۵۸]

کلید واژه ها: شورای انقلاب دادگاه های انقلاب هویدا خلخالی عزت الله سحابی آیت الله بهشتی زواره‌ ای


نظر شما :