مصدق! تو داری آوازهٔ ما را نابود میکنی
۵ و پایانی- مقالات سیا در روزنامههای ایران
تاریخ ایرانی: ۲۸ مرداد امسال، در شصتمین سالروز کودتای سال ۱۳۳۲، آرشیو امنیت ملی ایالات متحده، که نهادی است غیرانتفاعی و غیردولتی، ۱۷ سند تازه منتشر کرد از مجموعه مراسلات آمریکاییها در جریان رخدادهای سال ۱۳۳۲؛ اسنادی که این پژوهشگاه بر پایهٔ قانون آزادسازی اطلاعات به دست آورده بود. «تاریخ ایرانی» اکنون طی چند بخش متن همهٔ این ۱۷ سند تازه را منتشر میکند.
***
این دو سند آخر، نمونههایی هستند از یادداشتها و مقالاتی که سیآیای تولید میکرد تا بعد از ترجمه به فارسی، در مطبوعات ایران منتشر شوند؛ مطبوعاتی که از مأموران آمریکا یا عاملان داخلیاش پول میگرفتند و بخشی از بازوی تبلیغاتی سیآیای در طرح و تحقق کودتا بودند. هیچکدام از دو سند تاریخ ندارند اما بهاحتمال زیاد متعلق به تابستان ۱۳۳۲ هستند.
سند شمارهٔ ۱۶ [مشاهدۀ اصل سند]
منش ملی ما
از زمانی که خارجیها به ایران آمدهاند ــ از روزگار شاهعباس ــ در کتابهایشان که در ایتالیا، آلمان، فرانسه و انگلستان منتشر شده، بسیار تحسینها از ایرانیها کردهاند. تعریفهایی والا از ما کردهاند و ما را در زمرهٔ آدابدانترین و مهماننوازترین مردمان دنیا گذاردهاند. به خوانندگانشان در اروپا و آمریکا گفتند ما در برابر مهمانانمان آدابدانیم، مردمانی روادار از نژاد و مذهبی دیگر. شاردن فرانسوی موشکاف ماجراهای ایران، گفتهای ژرف دربارهٔ این خصلت آدابدانی دارد. این مسافر فرنگی ایران ما را مردمانی نجیب و مهربان خوانده که فرهنگ غنی شگفتانگیزی داریم ــ مردمانی که دوست دارند ساعتهایی مدید را به معاشرتهای دوستانه بگذرنند اما از هر جور خشونت فیزیکی بیزارند. نوشتند ایرانیان عاشق شعر، هنر و زیباییاند و از بینزاکتی و رفتارهای گستاخانه نفرت دارند.
ایرانیان افتخار میکنند به آوازهٔ ما در بیرون مرزهایمان و اعتقاد دارند این آوازه به حق است. در گذشتهٔ روزگارانی بوده که ما درخور آوازهمان زندگی نکردهایم. شرمساریمان را به یاد داریم بابت آنچه سالها پیش بر سر سرگرد ایمبری آمد، وقتی چند نفری معدود سنتهای مهماننوازی و رواداری ما را از یاد بردند. ما مدتها است عزم کردهایم چنین رخدادهایی دیگر در کشورمان تکرار نشوند.
اما از زمانی که مصدق دیکتاتور با حزب تودهٔ شورویها متحد شده، چه رخ داده؟ به عوض مشرب خوش و آدابدانی سنتی ما، گستاخ شدهاند و دوستی از یاد بردهاند. بعضی مردمانمان در خیابانهایمان به خارجیها توهین کردهاند. به عوض رواداری سنتیمان، ایرانیها دارند هر روز بیش از پیش در برابر مردمی که متفاوت از ما هستند، رفتارهای زننده میکنند.
بعضی مردمان ما حتی تا جایی پیش رفتهاند که به صورت همسر سفیر آرژانتین اسید پاشیدهاند. به عوض نجابت سنتی ما و بیزاریمان از خشونت، ایرانیها دارند بدل میشوند به آدمهایی که داد و بیداد میکنند و رفتارهای زمخت دارند و متوسل میشوند به خشونت فیزیکی. بعضی آدمهایمان به خارجیها حمله کردهاند و به ماشین خارجیها سنگ زندهاند و در روزهای اخیر بارها شده که مردممان با همدیگر دعوا کردهاند و گلاویز شدهاند ــ حتی در مجلس. اکنون آوازهٔ کهن ما دارد در اروپا و آمریکا نابود میشود. گزارش شده به وزیر [امور خارجهٔ ایالات متحده، جان فاستر] دولت، توصیه شده از کشور ما دیدار نکند چون خطر خشونت جسمی در قبالش هست.
از زمان اتحاد میان مصدق دیکتاتور و حزب توده، آدابدانی، مهماننوازی و رواداری ایرانیها کمتر شده. رفتار ایرانیها زمخت، خشن و غیردوستانه شده. بسیاری از مردمانمان دارند بیشتر شبیه بلشویکها رفتار میکنند تا ایرانیها. مصدق دیکتاتور، تو داری منش مردم ایران را فاسد میکنی. تو خصلتهایی که ما ایرانیها را بدل به مردمانی بزرگ کرده، کنار گذاشتهای و داری آوازهٔ ما را در بیرون مرزهایمان نابود میکنی.
بسیاری از ما ــ اما نه آن اندازهمان که کافی باشد ــ از تاکتیکهای ریشهای کمونیستها در ایران برای تخریب و بیاعتبار کردن هر آنچه این کشور را متحد نگه داشته، مطلعیم، چیزهایی چون پیوندهای خانوادگی و حرفشنوی از والدین، احترام به نظم و قانون، وفاداری به دولت و به تاج و تخت. اگر آنها بتوانند منش و خصلتهای ما را فاسد کنند، از پس آن، دیگر باقی آنچه میخواهند، به آسانی محقق خواهد شد. این دام بزرگی است که مصدق در آن افتاده، پیوستن به کمونیستها برای ترغیب و تشویق ما به رفتار زمخت، زشت و خارج از نزاکت. ما ایرانیها باید دست برداریم از رفتار کردن شبیه بلشویکها و به منش ملی سنتیمان وفادار بمانیم.
***
سند شمارهٔ ۱۷ [مشاهدۀ اصل سند]
سرویس جاسوسی مصدق
مصدق میگوید او منجی ایران است، اما برای این منجی بودن کارهای غریبی کرده است. مصدق میگوید میخواهد ایران را از دست ارتش نجات بدهد و از بودجهٔ ارتش زده و افسرهای ارتش و مردم را از همدیگر متنفر کرده. اما بسیاری از ما به یادمان هست پیش از آنکه ارتش داشته باشیم، ایران چطور بود. بسیاریمان به یاد داریم حملات و تاراجهای ایلات و عشایر را. بسیاریمان به یاد داریم روستاهای سوخته را، کالاهای دزدیده را، راهزنانی را که به تجار و مسافران میزدند. ما مایلیم از مصدق بپرسیم چطور میخواهد بدون ارتش، ایران را از شر ایلات و عشایر نجات بدهد. ما فکر میکنیم از دوستان خوبش، خانهای جانی قشقایی، خواهد خواست از ما حفاظت کنند.
مصدق میگوید ایران را از شر زمینداران نجات خواهد داد، اما مبالغ عظیمی از زمیندارانی چون امینیها پول گرفته. ما هم میخواهیم ایران را از شر زمینداران نجات بدهیم اما با خودمان فکر کردیم پس مصدق با این پول چه میکند؟ آیا از آن برای کمک به کشاورزانمان استفاده میکند تا بتوانند برای خودشان زمین بخرند؟ نه! مصدق این پول را بهکار میگیرد سرویس جاسوسی مخصوص خودش را راه بیندازد. آیا جاسوسی حزب تودهٔ شورویها را میکند که سعی کردند آذربایجان ایران را بربایند؟ نه! او جاسوسی دوستانش را میکند که کمک کردند نهضت ملی به قدرت برسد و کمک کردند ایران دوباره نفتش را به دست بیاورد.
جاسوسهای مصدق به واسطهٔ پاییدن از خانههای حکیمی، شایگان، مکی، دکتر بقایی، حائریزاده و شمس قناتآبادی از ایران حفاظت میکنند. به واسطهٔ پاییدن خانههای آیتالله کاشانی، آیتالله بهبهانی، ملاحسن فلسفی، نواب صفوی و مسجد شاه از اسلام حفاظت میکنند. به واسطهٔ پاییدن ستادهای حزب ایران، نیروی سوم، حزب سومکا و حزب آریا ما را در برابر بلشویسم حفظ میکنند. به واسطهٔ جاسوسی از روزنامههای «تهران مصور»، «جبههٔ آزاد»، «کیهان»، و «مرد آسیا» از ما در برابر تبلیغات دشمن حفاظت میکنند. به واسطهٔ پاییدن باشگاه افسران و خانهٔ سرهنگ ریاحی، از ارتش ما حفاظت میکنند.
آیا این روش تو است برای نجات ایران، مصدق؟ ما میدانیم تو میخواهی چی را نجات بدهی؟ تو میخواهی دیکتاتوری مصدق را در ایران نجات بدهی!
نظر شما :