ناگفته‌های فریدون سحابی، اولین رئیس سازمان انرژی اتمی پس از انقلاب

۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۰ | ۰۳:۵۳ کد : ۷۳۴ از دیگر رسانه‌ها
مینا علی اسلام: می‌گوید «اگر فرازی پیش آید خاطرات خود را مکتوب می‌کنم اما خاطرات مدونی از تاریخ زندگی و کار و فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی خود ندارم. پدرم کسی را داشت که برایش خاطرات را مدون کند اما من نداشتم با این حال مهندس سحابی خاطرات مدون و آماده چاپ دارد. فراز و فرودهای سیاسی در زندگی مهندس را من نداشتم. خانواده سحابی خانواده پرجمعیتی است. ما پنج برادر بودیم و دو خواهر. می‌توان گفت که نفر دوم سیاسی در خانواده پس از مهندس سحابی، من هستم. او هم دیگر اکنون خیلی سیاسی نیست اما خاطراتش سیاسی می‌شود یا اگر صحبت می‌کنند، سیاسی برداشت می‌شود.»

 

آغاز گفت‌و‌گویمان با دکتر فریدون سحابی، اولین رئیس سازمان انرژی اتمی ایران پس از انقلاب اسلامی با این توضیحات همراه شد. او متولد سال ۱۳۱۶ در تهران است. دکترای زمین‌شناسی و اکتشاف نفت را از دانشگاه لندن گرفت و سپس به ایران آمد. در دانشگاه تهران به عنوان هیات علمی به تدریس مشغول شد. با وقوع انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ پست معاون وزیر نیرو در امور انرژی و سرپرستی سازمان انرژی اتمی ایران در دولت موقت به او واگذار شد. در این مسئولیت کار را با چالش‌های زیادی آغاز کرد تا اینکه در اواخر سال ۶۱ با استعفای او از سرپرستی انرژی اتمی موافقت شد اما از معاونت وزیر نیرو موافقت نشد و تا سال ۶۵ همچنان در پست معاون وزیر نیرو به خدمت خود ادامه داد.

 

«دکتر فریدون سحابی» روز ۲۴ بهمن یعنی دقیقا روزی که «دکتر فریدون عباسی» به عنوان رئیس جدید سازمان انرژی اتمی کشورمان از سوی رئیس جمهور معرفی شد مهمان کافه خبر بود. مصاحبه پیش روی شما بنا بود که در ویژه نامه نوروزی خبرآنلاین منتشر شود اما دقت نظر و وسواس دکتر سحابی در بازبینی مصاحبه برای آنکه موضوعی اشتباه مطرح نشده و یا فراموش نشود تاخیر بیش از دو ماه را پدید آورد؛ همین بازنگری از سوی ایشان بر روی این گفت‌و‌گوی تفصیلی نیز سایه انداخته و آن را شبیه گفت‌و‌گویی مکتوب کرده است. گفت‌و‌گویی که ناگفته‌هایی از سال‌های اول انقلاب در سازمان انرژی اتمی در خود مستتر دارد.

 

***

 

آقای سحابی شما خاطرات خود را به صورت روز به روز نوشته‌اید؟

 

فرازهای زندگی خود را در برخی از مقاطع زمانی عمرم مکتوب کرده‌ام اما به صورت یادداشت‌های پراکنده است و نظم و نظام دادن به آن‌ها را به آینده‌ای که چندان هم مشخص نیست، موکول کرده‌ام تا ان شاء الله اگر فرصتی پیش آید.

 

 

مهندس سحابی و مرحوم دکتر یدالله سحابی هر دو خاطرات خود را منتشر کرده‌اند. آیا شما هم مانند این افراد سوابقی سیاسی داشته‌اید؟

 

در مقایسه با مهندس سحابی که گفتید باید بگویم من و برادرم اصلا قابل مقایسه نیستیم. ایشان از یک پیشینه سیاسی و اجتماعی پر از چالش و مبارزه برخوردار است که او را چهره شاخصی در تاریخ نهضت ملی ایران ساخته است. ایشان مرحله اول خاطرات خود را منتشر کرده و مرحله دوم آن هم منتظر صدور مجوز انتشار است. اما زندگی گذشته من از چنین فرازهایی برخوردار نیست. بخش اعظم زندگی مهندس سحابی را نگرانی‌ها و دغدغه‌های امروز و فردای ایران تشکیل می‌دهد لذا هر صحبتی که او بکند ولو نصیحت و رهنمود به مردم و مسئولین حکومتی، رنگ و بوی سیاسی پیدا می‌کند.

 

 

آقای سحابی چرا به شما که مشغول تدریس در دانشگاه تهران بودید پیشنهاد شد که مسئولیت انرژی اتمی آن زمان را عهده‌دار شوید؟

 

قبل از شروع اجازه دهید که توجه شما و مخاطبانتان را به دو موضوع جلب کند. اول‌‌ همان طور که این سوال و سوالات بعدی شما مربوط به بیش از ۳۲ سال پیش است، پاسخ‌های من هم طبعا مربوط به‌‌ همان زمان خواهد بود و مطالب و نظراتی که عنوان می‌شود برخاسته از تاریخ و جغرافیای سیاسی ایران در ۳۲ سال گذشته می‌باشد که با آنچه امروز در ایران می‌گذرد تفاوت فاحش دارد. لذا داوری در مورد هر مطلبی لازم است با توجه به شرایط زمان و مکان آن صورت گیرد.

 

دوم، قبل از شروع انقلاب سازمان انرژی اتمی از نظر موقعیت سازمانی زیر مجموعه وزارت نیرو قرار داشت و جز یکی از معاونت‌های آن وزارت خانه یعنی معاونت انرژی بود. لذا معاون وزارت نیرو در امور انرژی عملا سرپرست سازمان انرژی اتمی هم بود. در حکمی که به نام اینجانب صادر شد، آمده بود که «معاون وزیر نیرو در امور انرژی و سرپرست سازمان انرژی اتمی ایران».

 

این وضع تا زمانی که من در آنجا بودم به همین ترتیب بود. بعد‌ها این سازمان از وزارت نیرو منتزع شد و به عنوان یک سازمان مستقل زیر نظر نخست وزیر و بعد از آن هم زیر نظر رئیس جمهور قرار گرفت. به این معنا که رئیس سازمان سمت معاون رئیس جمهوری را پیدا کرد.

 

به سوال شما بازگردیم. پاسخ این سوال مفصل است اما سوالی خوبی است که باید به آن با دقت پاسخ داده شود تا نقطه ابهامی باقی نماند. لازم به ذکر است که سرعت و گستردگی روزافزون مبارزات مردمی در مقابل حکومت استبدادی پهلوی دوم و ابزارهای اجرایی که وی در دست داشت مانند ساواک، نیروی انتظامی و ارتش و... بویژه در سال ۵۷ به اندازه‌ای سریع بود که فعالیت‌های حرفه‌ای و تخصصی من و امثال من را تحت‌الشعاع قرار داده بود و دانشگاه‌های کشور به مراکز فعالیت‌های سیاسی و مدیریت و اجرای برنامه‌های مبارزه با استبداد در آن زمان تبدیل شده بود.

 

این وضع بعد از وقایع ۱۷ شهریور ۵۷ ابعاد بسیار جدی‌تری به خود گرفت و تا پایان سال هم همچنان توسعه یافت. از سوی دیگر بعد از پیروزی انقلاب و تشکیل دولت موقت ما با اکثر اعضای دولت مناسبات دوستی و اشتراکات سیاسی و اعتقادی داشتیم و سوابق سیاسی، تحصیلی، تخصصی من برای رئیس و اکثر اعضای دولت شناخته شده بود.

 

در آغاز کار دولت موقت و در زمان وزارت مرحوم مهندس عباس تاج در وزارت نیرو مانند سایر وزارت خانه‌ها و سازمان‌های مملکت، مسئولیت‌های بدون مسئول زیاد بود و سازمان انرژی اتمی هم واحدی بود از این دست.

 

سازمانی بود بسیار عریض و طویل با ریخت و پاش‌های فراوان، اعضا و کارکنان آن در ۲۳ ساختمان مجزا در تهران اسکان داده شده بودند که اکثرا بلاتکلیف و سرگردان بودند. تشکیلاتی هم در اصفهان تحت عنوان مرکز تکنولوژی هسته‌ای وجود داشت که در آن هم شرایط مشابهی حاکم بود. تعهدات زیاد در ارتباط با قراردادهای متعدد و فراوان با مشاورین و پیمانکاران داخلی و خارجی وجود داشت که همچنان بلاتکلیف‌‌ رها شده بود.

 

درست است که بخشی از این وضعیت فرع وضعیت کلی مملکت در شرایط تغییر و تحولات انقلاب بود اما بخش مهم آن مربوط به غیبت و عدم حضور رئیس وقت سازمان انرژی اتمی در محل کارش بود. رئیسی که بیش از یک ماه بود که مسئولیت را‌‌ رها کرده و به خارج از کشور رفته بود. معاونین او هم یا اعتقاد به کار و همراهی نداشتند یا برخی از آن‌ها هم به تبعیت از رئیس به خارج از کشور رفته بودند. خلاصه وضع نابسامانی بود که در آن فریاد اعتراض از پیر و جوان بلند بود و برای حل مشکلات خود به مقامات مختلف مراجعه و طرح شکایت کرده بودند.

 

سامان دادن به این وضع برای وزارت نیرو از فوریت‌های مهم در آغاز کار دولت موقت بود و به این ترتیب بود که مسئولیت سرپرستی سازمان در لوای معاونت انرژی وزارت نیرو به من سپرده شد.

 

 

موضوع مسئولیت سرپرستی سازمان انرژی اتمی را چه کسی با شما در میان گذاشت؟

 

همان طور که گفته شد آقای مهندس عباس تاج وزیر نیرو در دولت موقت من را می‌شناختند. من هم ایشان را از جهات مختلف از جمله به عنوان معلم و حافظ قرآن می‌شناختم. طی یک تماس تلفنی از من خواستند که به دفترشان در وزارت نیرو بروم. در موقع ورود آقای مهندس عرب‌زاده و ریاضی معاونین آب و برق هم حضور داشتند. مهندس تاج و سایرین هر یک مختصری در مورد سازمان انرژی اتمی گفتند و مشکلات آنجا را از زوایای مختلف مطرح کردند. این مطالب از جهت خط مشی مشترک در سطح مدیریت وزارت نیرو نسب به انرژی اتمی لازم و برای من رهنمودهای مفیدی بود.

 

در ‌‌نهایت مهندس تاج پیشنهاد سرپرستی سازمان را به من مطرح کردند و من هم در پاسخ خواستم فرصتی برای مطالعه به من داده شود. در فاصله دو روز با دوستان و آشنایان در داخل سازمان و دانشگاه می‌شناختم مشورت کردم. تقریبا نظر همه ضمن تاکید بر مشکلی کار، مثبت بود.

 

روز سوم مجددا به دفتر وزارت نیرو احضار شدم تا در جلسه‌ای که از معاونین و مدیران سازمان انرژی اتمی حاضر بودند، شرکت کنم. در این جلسه شرکت کنندگان نظرات مختلفی ابراز کردند از جمله اینکه چرا در سازمان به معاونت نیروگاه‌ها بیش از سایر بخش‌ها اهمیت داده می‌شود و مسائل مالی و اداری و ضرورت تعیین رئیس سازمان مطرح شد.

 

بعد از جلسه با مهندس تاج به مذاکره نشستم و مشکلاتی را که به طور شفاهی با آن‌ها آشنا شده بودم، مطرح کردم. ایشان هم گفتند که از قبل موضوع را با نخست زیر مطرح کرده و نظر موافق را مهندس بازرگان را گرفته‌اند. من هم با تاکید بر ضرورت و شرط هماهنگی و حمایت وزیر نیرو آمادگی خود را اعلام کردم. دو روز بعد در یک مراسم رسمی در یکی از ساختمان‌های سازمان، مراسم معرفی من به عنوان سرپرست جدید سازمان برگزار شد. حکم من در ۱۶ اسفند ۱۳۵۷ صادر شد.

 

 

پس از قبول مسئولیت چگونه آغاز به کار کردید. در واقع دستور عمل‌های کاری شما چه بود؟

 

روز بعد از معارفه اول وقت و طبق قرار قبلی به یکی از ساختمان‌هایی که از قرار تخلیه شده بود رفتم. سرایدار در را باز کرد و کمی هم با اکراه من را به داخل راه داد به اتاقی راهنمایی کرد. اما خیلی زود چای آورد و عذر خواست. طولی نکشید که مدیران اداری و مالی آمدند و ترتیب کار‌ها داده شد و منشی هم اطلاع داد که چند نفر برای ملاقات آمده‌اند و بزودی متوجه شدم که پشت در انبوهی از جمعیت جمع شده‌اند.

 

نمایندگان شورای انرژی اتمی، نمایندگان گروه‌های سیاسی، مدیران و چند نفر از اعضای معاونت اکتشاف که برخی از آن‌ها از دانشجویان سابق دانشگاه و همکاران سابق در وزارت نفت بودند برای خوش آمدگویی آمدند و طرح مشکلات کردند. بعد از آن‌ها نمایندگان دو شرکت کرت ورک یونیون و شرکت فرانسوی فراماتوم آمدند و قرار ملاقات برای یک جلسه مفصل گذاشتند. یک باره در مجموعه‌ای از مشکلات و برنامه‌های پیچیده وارد شدم و به زودی احساس کردم که مثل شناوری در دریای مواج و خروشانی هستم. چند روز طول کشید تا با مسائل و مشکلات و ابعاد کمی و کیفی آن‌ها و اولویت‌های کاری آشنا شدم و برای ارائه گزارش نزد وزیر نیرو رفتم.

 

مهندس تاج سایر معاونین را هم خبر کرده بود و با هم به تبادل نظر در مورد سازمان پرداختیم و حاصل و نتیجه جلسه این بود که:

۱- باید مشکلات موجود درونی سازمان را شناسایی کرد و با آن‌ها برخورد صحیح انجام داد.

۲- مشکلات زیادی در اثر ناهماهنگی برنامه‌‌ریزی‌های سازمان بویژه در مورد طراحی و ساخت نیروگاه بوشهر و نیروگاه دارخوین در نزدیکی آبادان با وزارت نیرو از قدیم وجود داشت که در نظام جدید با ادامه آن‌ها باقی خواهد ماند.

۳- برای داشتن مشی واحد و مورد قبول برای تمام سازمان‌ها و وزارت‌خانه‌های ذی‌ربط لازم است که موضوع سازمان انرژی اتمی و برنامه‌های گذشته و حالش در شورای انرژی کشور که تحت ریاست نخست وزیر و وزیری وزارت نیرو است، مطرح و مورد گفت‌و‌گو قرار گیرد.

 

عصر‌‌ همان روز در جلسه‌ای که وزیر نیرو با نخست وزیر داشت، بنا به پیشنهاد ایشان من هم شرکت کردم. در آن جلسه افراد دیگری هم حاضر بودند که من مهندس معین‌فر رئیس سازمان برنامه، دکتر یزدی وزیر امور خارجه و دکتر اردلان وزیر دارایی را به یاد دارم.

 

در اینجا هم موضوع انرژی اتمی مطرح شد. نظرات مختلفی بر حسب میزان آشنایی و اطلاع افراد عنوان گردید. من خلاصه آموخته‌های خودم را در این مدت بیان کرده و تاکید کردم که شدیدا نیازمند ارشاد‌ها و رهنمودهای مقامات و مراجع ذی‌ربط هستیم تا اولا کاری ناهماهنگ صورت نگیرد و ثانیا از تایید و حمایت دولت هم بهره‌مند باشیم.

 

در پایان مهندس بازرگان چنین نتیجه‌گیری کردند که چون اطلاعات همه ما در مورد واقعیت و حقیقت رویداد‌ها و اقدامات انجام شده قبلی در مورد سازمان انرژی اتمی و درست و غلط بودن آن‌ها، شکل ادامه کار در آینده و بویژه نظراتی که در مورد نیروگاه اتمی بوشهر میان افراد متخصص وجود دارد، ناقص و محدود است، از اهل فن در همه رشته‌های علمی و فنی و اقتصادی و سیاسی نظرخواهی شود و گزارشی به دولت ارائه شود. نتیجه‌گیری خوبی بود و برای من قوت قلبی فراهم کرد که اولا شخص نخست وزیر و وزرا همه بدون هیچ گونه حب و بغض و فارغ از هر پیش داوری درصدد آگاه شدن از حقیقت و آماده برای شنیدن نظرات موافق و مخالف بودند.

 

همچنین برای من راهنمایی خوبی بود که با حسن نیت تمام به سراغ هر کس که صاحب نظر است بروم و نظرش را بپرسم تا راه حلی پیدا شود. در مراجعه مجدد به مهندس تاج از اینکه من را به این جلسه دعوت کرده بود تشکر کردم و گفتم سمیناری تحت عنوان ادامه یا توقف نیروگاه بوشهر ترتیب می‌دهیم و ایشان را من در جریان پیشرفت کار خواهم گذاشت.

 

 

آیا این سمینار برگزار شد؟ نتایج آنچه بود؟

 

موضوع سمینار را با متخصصین و همکاران سازمان از رشته‌ها و بخش‌های مختلف مطرح کردم. چون اختلاف نظر از علمی و فنی شدید بود، گروهی ایرادات شدیدی داشتند و عده‌ای دفاع می‌کردند. برخی مخالفت‌ها و موافقت‌ها ریشه سیاسی داشت. بعضی ایرادات اقتصادی داشتند و برخی با محاسبات اقتصادی معتقد بودند که طرح بلااشکال است. این شور و مشورت همکاران داخل سازمان خیلی طول کشید. سرانجام تشکیل سمینار را اکثریت قریب به اتفاق تایید کردند. مقدمات فراهم شد. دعوت گسترده‌ای به صورت شفاهی، کتبی و حضوری انجام گرفت. حدود ۵۰ نفر از اهل فن و متخصصین که از زوایای مختلف نیروگاه بوشهر را بررسی کرده بودند، دعوت را پذیرفتند. اواخر خرداد ۱۳۵۸ سمینار تشکیل شد و وزیر نیرو هم آن را افتتاح کرد.

 

همه شرکت کنندگان به نوعی بر حسب تخصص و رشته کاری شرکت داشتند. در مراسم افتتاحیه، شرح و بسط درباره سابقه امر، علت تشکیل این سمینار، انتظار دولت و مسئولین و تشکر از مدعوین را من انجام دادم. هر کس که حرفی برای شروع کار و به عنوان قبل از دستور داشت، عنوان کرد. این قسمت یک روز کاری تمام وقت گرفت. روز بعد کمیته‌های مختلف تشکیل شدند و هرکس در هر کمیته علاقه‌مند بود ثبت نام کرد. درست یک هفته به طول انجامید. من از کنار شاهد تلاش همه بودم. از این مسئولیت‌پذیری و علاقمندی این افراد که در کارشان وارد بوده و به کشور علاقمند بودند، لذت می‌بردم و برای ادامه کار و رسیدن به نتیجه مطلوب بیشتر تشویق شدم.

 

سمینار در پایان قطع‌نامه صادر کرد که اهم مطالب آن به شرح زیر بود:

۱- نیروگاه‌های هسته‌ای با توجه به پیچیدگی‌های زیادی که در کار ساخت و راه اندازی و بهره برداری آن‌ها وجود دارد، برای کشورهایی که با کمبود و یا فقدان سوخت‌های فسیلی مواجه هستند، توجیه پذیر می‌باشد. برای کشورهایی نظیر ایران که هیچ گونه محدودیت و کمبودی در زمینه منابع نفت و گاز ندارند، توجیه پذیر نمی‌باشد.

۲- وابستگی شدید صنعتی بویژه در زمینه تامین سوخت هسته‌ای که از مرحله تهیه سنگ معدن، انجام فرآیندهای بینابینی که منتهی به ساخت میله‌های سوخت غنی شده و تا مرحله دسته بندی و آماده سازی میله‌های سوخت برای قرار گرفتن در راکتور را شامل می‌شود، به کشور‌ها، شرکت‌ها و موسسات مختلفی وابسته است. این وابستگی ادامه کار و بهره برداری منظم و مستمر نیروگاه را بسیار آسیب پذیر خواهد کرد.

۳- ضرورت مطالعات دقیق و مفصل برای ایمنی نیروگاه بوشهر.

۴- ارزیابی اقتصادی؛ اصولا هزینه ساخت نیروگاه‌های هسته‌ای بیش از نیروگاه‌های عادی حرارتی است. افزون بر این بهره‌برداری از این نیروگاه‌های در کشورهای جهان سوم به نسبت کشورهای صنعتی بسیار بیشتر خواهد بود. در نتیجه قیمت تمام شده تولید برق برای مصرف کنندگان بسیار گران‌تر از حال حاضر خواهد شد. این واقعیت در ایران که دسترسی مستقیم و ارزان به سوخت فسیلی وجود دارد، دلیلی بر عدم توجیه اقتصادی نیروگاه هسته‌ای بوشهر خواهد افزود.

۵- ایمنی پسمانداری- هر مجموعه بسته‌های سوخت غنی شده هسته‌ای در راکتور بعد از مدتی کار کردن باید از راکتور خارج و بسته‌های سوخت نو جایگزین گردد. سوخت‌های جایگزین تا زمانی که کاملا سرد و برای مراحل بعدی آماده شود، باید موقتا در جایی نگهداری و سپس دفع شود. از این نظر هیچ گونه آمادگی در کشور وجود ندارد.

۶- معاونت برق وزارت نیرو و شرکت توانیر که مسئول ساخت نیروگاه‌های در نقاط مختلف کشور و انتقال برق حاصل شده به شبکه انتقال برق سراسری کشور و از آنجا از طریق شرکت‌های منطقه‌ای به مراکز مصرف می‌باشند، از آنجا که هماهنگی‌های لازم با وزارت نیرو صورت نگرفته بود، لذا انتقال برق از نیروگاه بوشهر به نزدیک‌ترین محل مناسب در شبکه سراسری مستلزم ساخت یک خط با ظرفیت ۷۰۰ کیلو ولت به طول ۲۰۰ کیلومتر از بوشهر به نزدیک‌ترین محل خواهد بود. این ناهماهنگی تولید و انتقال نیرو به طور قطع پروژه نیروگاه بوشهر را با مشکلات زیاد همراه خواهد ساخت.

 

گزارش سمینار «ادامه یا توقف نیروگاه بوشهر» به وزیر نیرو تقدیم شد تا از طریق ایشان، با مسئولین در میان گذاشته شود. این گزارش تمام اطلاعات لازم را برای مسئولینی که در مقام تصمیم گیری بودند، فراهم کرده بود. از این نظر بسیار مقبول افتاد و پیگیری گزارش بعد از دولت موقت به دولت‌های بعدی و شورای انقلاب محول شد. بعد از استعفای اینجانب از انرژی اتمی دیگر اطلاعی ندارم که به کجا کشیده شد.

 

 

به موضع پیمانکاران ساخت نیروگاه‌ها اشاره کردید، چه تقاضاهایی داشتند؟ روش برخورد و رویارویی شما با آن‌ها چگونه بود؟

 

دو پیمانکار مهم یکی شرکت کرت ورک یونیون آلمان در ارتباط با نیروگاه بوشهر و دیگری شرکت فراماتوم فرانسه سازنده نیروگاه دارخوین اهواز بودند. از نیروگاه بوشهر که دو واحد داشت، در مجموع حدود ۶۵ درصد کار انجام شده بود. ساخت نیروگاه دارخوین حدود ۱۳ درصد پیشرفت داشت. تصمیم‌گیری در مورد نیروگاه دارخوین که در مرحله بهره‌برداری سایت نیروگاه بودند، کار دشواری نبود و هر دو طرف یعنی کارفرما و پیمانکار معتقد به توقف کار بودند و این کار با تصویب دولت و تایید شورای انقلاب انجام شد. در واقع قرارداد با این دو شرکت بدون گفت‌و‌گو فسخ گردید. اما مشکل اصلی نیروگاه بوشهر بود؛ دو قسط ارزی و ریالی شرکت آلمانی پرداخت نشده بود. کار در کارگاه‌ها هم به علت شرایط انقلاب متوقف شده بود و رئیس کارگاه هم شکایت از ناامنی خود و همکارانش داشت. رئیس شرکت آلمانی و نماینده این شرکت چندین بار به ایران آمدند و به علت شرایط خاص در ایران تقاضای توقف کامل کار و اعمال شرایط قرارداد را داشتند. موضع ما تجدید نظر و اصلاح قرارداد بود چرا که فوق‌العاده یک طرفه امضا شده بود. بویژه بالا بودن هزینه‌های قرارداد، موضوع ایمنی نیروگاه‌ها و ارائه مدارک دال بر فقدان انجام مطالعات انتخاب محل و علت تأخیر در ارسال قطعات ساخته شده به ایران از مشکلات مطرح شده از سوی ما بود.

 

ضمنا نظر ما این بود که شرایط غیرعادی موجود موقتی است و بزودی مملکت به حالت اول برخواهد گشت. به این ترتیب اگر کمی تحمل کنند می‌توان کار را ادامه داد. این مسائل و موارد بحث و گفت‌و‌گوی ما با پیمانکار آلمانی نیروگاه بوشهر بود که حدود یک سال و نیم طول کشید و سرانجام هم به نتیجه نرسید. علت این بود که آن‌ها به هیچ عنوان قصد ادامه کار در ایران نداشتند و تصمیم خود را گرفته بودند. ما هم توقع داشتیم که وضع ما را درک کنند و به تعهدات خود عمل کنند تا اینکه به دادگاه علیه ما شکایت کردند.

 

 

پیگیری دعاوی شاکیان مانند پرونده پیمانکاران نیروگاه‌های بوشهر و دارخوین به کجا رسید؟

 

با برخی از شرکت‌ها که قرارداد بزرگ و قابل ذکری نداشتیم مانند شرکت انگلیسی RTZ که برای خرید سنگ معدن اورانیوم از معادن کشور نامیبیا قرارداد بسته بود، به دلیل عدم آمادگی برای ادامه قرارداد در ایران و قابل توجه نبودن حجم تعهدات فی مابین، وارد مذاکره شدیم و مصالحه شد.

 

در مورد شرکت ایرانی- فرانسوی سوفیدیف هم طرف فرانسوی شراکت را بر هم زد و سهم ایران را از طریق سازمان سرمایه گذاری مشترک در وزارت دارایی ایران به بانک مرکزی پرداخت کرد. در مورد شرکت اوریدیف که تقریبا ماهیت بین‌المللی داشت و مخالفت سرسختانه‌ای هم با عضویت ایران داشتند، قرارداد فسخ گردید. در واقع ایران از طریق شرکت سوفیدیف، در اورودیف عضو بود. با فسخ قرارداد اول، دومی هم فسخ می‌شد. لازم به ذکر است که طرف ایرانی این دو قرارداد با فرانسوی‌ها، وزارت دارایی ایران بود و طرف مذاکرات، آن‌ها بودند. سازمان انرژی اتمی مصرف کننده و سفارش دهنده محصولات اورودیف بود. اما شرکت‌های کرت ورک یونینون و فراماتوم هر یک جداگانه طبق قرارداد‌هایشان به دادگاه داوری بین‌المللی شکایت کردند.

 

هم فرانسوی‌ها و هم آلمانی‌ها وکلای بسیار برجسته‌ای در دادگاه داشتند. وضعیت ایران به دلیل مشکلات مالی و ارزی رضایت بخش نبود. وکیل فرانسوی و آلمانی داشتیم که کار‌ها را پیگیری می‌کردند. در واقع این دو وکیل هم از طریق وزارت خارجه ایران معرفی شده بودند. کارهای داوری دیگری را هم از طریق وزارت خارجه ایران داشتند اما وکلای ایرانی چندان قوی نبودند و علت آن هم ضعف مالی و نداشتن اعتبار لازم در سازمان انرژی اتمی بود. دفتر حقوقی سازمان هم در آن زمان سر و سامان مشخصی نداشت. من برای مشاوره‌های حقوقی در داخل و خارج از چند نفر از اساتید دانشگاه و وکلای وزارت امور خارجه دعوت کردم تا مسائل حقوقی ما را کمک کنند و آن‌ها هم در حد توان مساعدت می‌کردند.

 

بعد از من در سازمان گویا تیم حقوقی دیگری تشکیل شد چون جریان دادگاه‌ها تا مدت‌ها بعد از من ادامه پیدا کرد و نتایج آن‌ها هم بعد‌ها اعلام شد. باید در اینجا یک مورد را روشن کرد. کلیه قراردادهایی که ایران از طریق سازمان انرژی اتمی با طرف‌های خارجی منعقد کرده بود، بعد از انقلاب با تغییرات بنیادین در سیستم حکومتی و سیاست بین‌المللی ایران توسط طرف‌های خارجی لغو گردید و در زمان مدیریت اینجانب هیچ قراردادی از طرف سازمان انرژی اتمی ایران فسخ نگردید.

 

 

آیا در جلساتی که با وزیر نیرو یا سایر مقامات دولت داشتید، در مورد دیگر مسائل سازمان انرژی اتمی هم صحبت می‌شد؟

 

مهم‌ترین و شاید تنها دلیلی که سازمان را در سال‌های اول انقلاب بویژه سال‌های ۵۸ و ۵۹ و ۶۰ در محافل مختلف مطرح می‌کرد، قرارداد‌ها، تعهدات، شکایات و اعتراض‌های طرف‌های قرارداد اعم از داخلی و خارجی بود.

 

در مورد قراردادهای داخلی، گروه‌های رسیدگی کننده که از افراد متخصص به امور فنی و مالی و حقوقی بودند، انتخاب شدند که هم بیش از سابق وقت می‌گذاشتند و هم بیشتر در کمیت و کیفیت کار‌ها دقت می‌کردند. تاکید من در این قبیل امور با توجه به روحیه دانشگاهی‌ام، رعایت انصاف و حقوق افراد بود. در مقابل عده‌ای هم که حرفشان منطقی نبود یا ادعای بیش از حق و حقوق خود داشتند، طبیعتا انعطاف کمتری نشان می‌دادند.

 

در امور مالی و اداری سازمان در بخش قرارداد‌ها، افراد با تجربه و متعهدی مسئولیت پذیرفته بودند و همکاری بسیار خوبی داشتند. گروه‌های فنی هم کمال همکاری را اعمال می‌داشتند. در مورد قراردادهای خارجی عده‌ای بهترین کار‌شناسان، تلاش زیادی می‌کشیدند. من هر وقت به یاد صمیمیت و بی‌توقعی آن‌ها می‌افتم، تمام وجودم را احساس احترام و قدردانی نسبت به آن‌ها فرا می‌گیرد.

 

حس می‌کنم این روحیات و شخصیت‌ها بودند که مشوق من و امثال من برای بیش از بیست ساعت کار در شبانه روز بودند. افزون بر افراد و کارکنان سازمان، از موسسات دیگر بویژه در دانشگاه‌های تهران و صنعتی شریف همکاران زیادی در سازمان حضور فعال داشتند که آقای دکتر صالحی یکی از این افراد بود و من از نظرات ایشان متشکر بوده و هستم.

 

برخی از این آقایان در مسائل تخصصی قرارداد‌ها و برخی دیگر در مسائل علمی و پژوهشی سازمان فعال بودند. همه تلاش زیادی برای فعال شدن مرکز تکنولوژی اصفهان به کار می‌بردیم اما همه این کوشش‌ها با توجه به جو سیاسی و درگیری‌های گروهی که در همه جای کشور وجود داشت، آن طور که باید و شاید جواب نمی‌داد. من هر وقت با خودم و خدای خالقم خلوت می‌کردم این سوال برایم مطرح می‌شد که چرا اختلاف نظر و برداشت‌های گروهی باید به دشمنی و کینه و نفرت تبدیل شود تا جایی که اهداف اصلی و انگیزه‌های پاک به صورت عامل نفاق، انرژی پاک و مخلصانه ما را تباه کند.

 

در ارتباط با سوال شما باید گفت که در محافل داخل سازمان در هر حال شکایات معترضین بی‌تاثیر نبود. گروهی هم که از اهداف و اصول وجودی سازمان اطلاع نداشتند، آن را به عنوان سازمانی که جز عقد قراردادهای آنچنانی وظیفه دیگری ندارد و اصولا خود را تافته جداگانه‌ای می‌داند، قلمداد می‌کردند. این روحیه متاسفانه حاصل عملکرد گذشته مدیریت قبلی سازمان بود که حالا عده‌ای با عطف به ماسبق کردن موضوع، جو عمومی را مشوش می‌کردند. بدیهی است که وظیفه من جز دفاع از موجودیت سازمان چیز دیگری نبود.

 

در این قبیل موارد بود که در داخل سازمان در جلسات متعدد و طولانی این بحث مطرح بود که باید کارایی و عملکرد سازمان را بالا برد و خروجی سازمانی را ملموس و چشم گیر کرد و نشان داد که کار سازمان تنها پرداختن به قرارداد نیروگاه بوشهر و امثال آن نیست و این کار دشواری بود.

 

 

مشکل اصلی شما در داخل سازمان از کجا شروع شد؟

 

در زمان دولت موقت چون شناخت و اعتماد دوطرفه‌ای میان دولت و نظرات دیگر در سطح معاونین وزیر وجود داشت، مسائل با تفاهم و همدلی می‌گذشت. همه درصدد بودند که به یکدیگر کمک کنند. اما دولت موقت بیش از نه ماه روی کار نماند و از بعد از دولت موقت افراد ناآشنا با نظرات متفاوت تدریجا در دولت‌های بعدی زیاد‌تر شدند. طبیعی است که هماهنگی با آن‌ها مشکل‌تر شد. از سوی دیگر برخی از گروه‌های سیاسی ارتباطاتی با برخی افراد ذی‌نفوذ در خارج سازمان داشتند که آن هم به سهم خود بر مشکلات می‌افزود. اما در مجموع در هیچ یک از دولت‌های بعد از انقلاب و از جمله دولت موقت، هیچ گونه مخالفتی با اصل وجودی سازمان انرژی اتمی وجود نداشت.

 

 

برخورد شما با مسئولین قبلی سازمان در سطح معاونین و مدیران چگونه بود؟

 

از روز اول قرار را بر دوستی و تفاهم استوار کردیم. دست همکاری آن هم در یک محیط سالم و دوستانه به سوی همه دراز کردم. عده‌ای زیادی این دست را که نوعی بیعت بود به گرمی فشردند. عده‌ای مخالف بودند و حاضر به همکاری نشدند و رفتند. عده‌ای مخالفین ماندند و از موضع قبلی خود به عنوان مامور و معذور دفاع می‌کردند ضمن آنکه بسیاری از افراط کاری‌های قبل راه هم قبول داشتند. صرف‌نظر از آمادگی یا عدم آمادگی کاری، حضور این قبیل افراد شدیدا مورد اعتراض تقریبا عموم افراد سازمان بود.

 

این مساله هم برای خود آن افراد و هم برای مدیریت سازمان مشکل ایجاد کرده بود. نظر عموم این بود که افراد کلیدی در واقع مجری نظرات و دستورات مدیریت سازمان بودند و در حضور مدیریت اطاعت بی‌چون و چرا و در غیاب او، حفظ منافع و تدام راه او را دنبال می‌کنند. در هر حال این افراد اگر چنانچه خالصانه و صادقانه حاضر به همکاری می‌شدند، حفظشان ممکن بود. اما خود این افراد حاضر یا معتقد به همکاری نبودند. در چنین شرایطی حضورشان در میان اعضا جز عامل بر هم ریختن محیط کاری ثمره دیگری نداشت.

 

سازمان انرژی اتمی از این نظر شاید از جمله سازمان‌های نادر مملکت بود که بافت و ساخت آن بویژه در سطح مدیریت، منحصر به فرد بود. رئیس قبلی این سازمان دستور و برنامه خود را از خارج از سازمان می‌گرفت. گمارده شدن او بر این مقام مشروط بر اطلاعت تام و تمام و پیاده کردن بی‌چون و چرای دستورات شاه بود. آنچه که مد نظر ایشان نبود، منافع و مصالح مملکت و انجام وظیفه طبق ضوابط و قوانین حقوقی بود. ایشان از بالا دستور می‌گرفت و به زیردستانش دستور می‌داد. آن‌ها هم غیر از اجرا نه وظیفه‌ای داشتند و نه کاری می‌کردند. امضا، تصویب و اجرای قراردادهایی که در موردشان گفته شد، نتیجه این ضوابط و سیستم کاری بود. بعد هم به مجرد اینکه جهت وزش باد عوض شد، آقای رئیس مسئولیت و تمام قراردادهایی را که امضایش پایشان بود،‌‌ رها کرد و ناگاه ناپدید شد و ماه‌ها قبل از انقلاب سر از اروپا درآورد و خیلی زود‌تر از شاه، به خارج پناهنده شد.

 

 

الگو و مدلی که برای اهداف و عملکرد سازمان انرژی اتمی مورد نظر دارید، چیست؟

 

وظیفه سازمان انرژی اتمی ایران نظیر سازمان‌های مشابه که از طریق پذیرش مقررات ان پی تی با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ارتباط دارند، مدیریت و نظارت فعالیت‌های هسته‌ای در کشور است. لذا این سازمان ضمن آنکه کار‌ها و فعالیت‌های علمی و پژوهشی در زمینه هسته‌ای را ارائه می‌دهد و موجبات رشد و توسعه این دانش و فن آوری را در کشور فراهم می‌سازد، نقش و سمت ناظر بر کلیه فعالیت‌های اجرایی هسته‌ای که توسط سایر ارگان‌ها و موسسات حقیقی و حقوقی در کشور انجام می‌گیرد را نیز دارد.

 

این مسائل در واقع جز اساس نامه و قوانین موضوعی سازمان است پس هیچ مدیر عاقلی نه تنها با این سازمان نباید مخالفت کند بلکه هر چه از دستش بر می‌آید لازم است در جهت رشد و تعالی این سازمان به کار گیرد. در مورد ساخت نیروگاه‌های هسته‌ای، وظیفه ناظر، ساخت نیست بلکه نظارت بر ساخت است. در واقع آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نظارت خود را در این قبیل فعالیت‌ها در هر کشوری از طریق سازمان انرژی اتمی آن کشور انجام می‌دهد. پس اگر عضویت در آژانس را مفید و لازم تشخیص بدهیم، در مورد حفظ روابط سازمان با آژانس نیز باید کوشش کنیم.

 

امروز پیشرفت‌های علمی و فن آوری در همه زمینه‌های علوم و تکنولوژی در موسسات تحقیقاتی و آموزشی کشور نیاز به حمایت‌های نظری و عملی کشورهای مختلف دارد تا برای رفع نیاز‌ها صرفا به خارج متکی نباشیم. هر چه این افق بزرگ‌تر و شفاف‌تر باشد، روابط و همکاری‌های متقابل دانشگاه‌ها و موسسات تحقیقاتی با سازمان انرژی اتمی بیشتر و پر بار‌تر خواهد شد. به امید روزی که محیط‌های علمی و پژوهشی و دانشمندان و محققان کشور از تفاهمات و همکاری‌های درخور برخوردار باشند.

 

 

منبع: خبرآنلاین

 

کلید واژه ها: سازمان انرژی اتمی فریدون سحابی برنامه هسته ای


نظر شما :