منصوره اتحادیه در گفتوگو با تاریخ ایرانی: صوراسرافیل روزنامه نبود، بیانیه سیاسی بود
آمنه شیرافکن
***
آیا میتوان گفت که روزنامهنگاری عصر مشروطه به نوعی توسط روزنامهنگاران غیر حرفهای بنیان گذاشته شد و پایهای سیاسی داشت؟
به هر شکل نمیتوان منکر تاثیر امر سیاسی و فضای سیاسی آن دوران ایران بر روزنامهها شد. اما به باور من روزنامهنگاری در ایران پیش از عصر مشروطه با انتشار برخی روزنامهها در خارج از وطن و برخی در داخل کشور به بار نشسته بود؛ روزنامههایی که در واقع ردپای روشنگری آنها در انتشار روزنامههای مشروطه دیده میشود. اما برخی از پیش مشروطهایها ادبیات پختهتر و سنجیدهتری دارند که شاید برآیندی از وضعیت سیاسی و اجتماعی آن روزگار جامعه ایران بوده است.
چقدر ادبیات ما توانسته از الگوی روزنامهنگاری عصر مشروطه ارث ببرد و از سوی دیگر در مقاطع مختلف چقدر روزنامهنگاری ایران توانست از زیر این سایه سنگین خارج شود؟
به هر شکل روزنامهنگاری ایران در دوران معاصر گاهی نمایشی از ادبیاتی است که در عصر مشروطه نیز به چشم میخورد. اما باید این نکته را مورد توجه قرار داد که وقتی میگوییم روزنامههای دوره مشروطه باید بدانیم که با تعداد زیادی روزنامه مواجه نیستیم، بلکه برخی تنها اسماند و از برخی هم فقط یکی دو شماره منتشر شدهاند. به نظر من برای مطالعه روزنامههای مشروطه باید روزنامههای دورههای قبل را هم مطالعه کرد، روزنامههایی چون قانون، حبلالمتین، باختر، ایران نو و دیگر روزنامههای آن دوران. به هر شکل اگر بخواهیم اغلب روزنامههای دوره مشروطه را بررسی کنیم میبینیم که خیلی از روزنامهها جنجالیاند.
منظورتان از جنجالی چیست؟ مثلا روزنامهای مثل صوراسرافیل که برخلاف نشریات هم عصر خود پرمخاطب بود و در خیابانها به صورت تکفروشی به فروش میرفت را جنجالی میدانید؟
من نمیدانم منبع شما برای پرمخاطب بودن صوراسرافیل چیست، به هر شکل صوراسرافیل روزنامهای جنجالی است و شاید به خاطر همین جنجالها مخاطبانی نیز داشته باشد. کمتر کسی به این مسئله توجه کرده که صوراسرافیل روزنامه حزب اجتماعیون عامیون بود. آنها سوسیال دموکرات بودند و مرامنامه آنها در صوراسرافیل البته در لوای اسلام به طور روزانه منتشر میشد. در روزنامه صوراسرافیل به خوبی جنگ طبقاتی دیده میشود. به هر شکل اجتماعیون عامیون گروهی سوسیال دموکرات بودند که هدف مشخصی داشتند چرا که مرامنامهشان از انقلابیگری و اصلاحات ارضی، تفکیک مذهب از سیاست و فدرالیزم سخن میگوید. یکی از اهدافی که در متمم قانون اساسی آمده و کمتر به آن توجه شده، درخواست آنها مبنی بر ایجاد نوعی فدراسیون است. به این معنا که اجتماعیون عامیون استقلال داخلی ایالات و ولایات را در پوشش اسلامی ترویج میکردند، البته برخی افراد از جمله کسروی به خوبی این مسئله را درک کردند. به جز کسروی، ثقهالاسلام در آذربایجان نیز متوجه است که گروهی در آذربایجان وجود دارند که هیچ نوع اهل سازش نیستند. اما به هر شکل انقلاب است و گروههای مختلف اهداف خاص خودشان را دنبال میکنند و نمیتوان انتظار داشت که همه چیز منطقی دنبال شود. اما به هر حال قطعا اگر آرامش در آن دوره بیشتر بود و رسانهها همان خط و سیر روزنامههای پیش از مشروطه را دنبال میکردند، وضعیت ما هم بهتر میشد، آن موقع شاید استبداد صغیر رخ نمیداد، گروهبندیها اینقدر شدید نبود و جنگ و قحطی هم مهمان سفره ایرانیها نبود. اینها عدهای انقلابی بودند که نمیخواستند با محمدعلی شاه سازش کنند.
به هر شکل صوراسرافیل در میان عامه مردم پرمخاطب بود؟
خیلی درباره این موضوع مطمئن نیستم. دهخدا هم مطالبش را به زبان عامه مینوشت اما به این معنا نبود که عامه مردم مخاطبش شوند. او حرفهای خیلی جدی را در لایههای زبان عامیانه میگنجاند. به این خاطر درباره اینکه عامه مردم صوراسرافیل را میخواندند هنوز مطمئن نیستم. در ضمن عامه نیز عبارت ساده و سهلی نیست، مفهومی پیچیده است که باید نخست آن را تعریف کنیم.
اصلا به نظر شما روزنامهای همچون صوراسرافیل آیا همان خط بیداری ایرانیان که روشنفکران تبعیدی دوران مشروطه دنبال میکردند را هدف قرار داده بود یا برای بعد از بیداری ایرانیان نیز حرف و سخنی داشت؟
اشاره کردم که روزنامههای مشروطه، از میراث روزنامهنگاری پیش از مشروطه استفاده کردند اما در مورد صوراسرافیل تردید دارم. ما روزنامههای بسیاری داریم که متیناند. حبلالمتین روزنامهای متین است و در کنار آن نیز روزنامه مجلس به خوبی به طرح و بحث مطالب میپردازد، به دور از آشوب و بلوا. این روزنامهها به خوبی بحث میکنند و موضوعات اساسی را مطرح میسازند. اما برخی از جمله صوراسرافیل جنجالیاند. اگر به شبنامهنویسیهای آن زمان نگاه کنید، مطمئن میشوید که بسیاری از همین شبنامهها را روزنامهنگاران مینوشتند. اما در مقابل نویسندگان صوراسرافیل، فردی مانند ملکالشعرای بهار را داریم که شخصیت ادبی و سیاسی برجستهای است و توانسته روزنامه فوقالعادهای چون نوبهار را منتشر سازد، روزنامهای که بسیار تأثیرگذار بوده و زبان ادیبانه و ملایمی دارد. اما به هر شکل روزنامههای دوران مشروطه زبان خاص خودشان را آفریدند، حتی توانستند در بخشهایی تولید گفتمان کنند اما به نظرم بررسی روزنامههای مشروطه هنوز خیلی جای کار دارد.
اخباری که در نشریاتی همچون صوراسرافیل درج میشد از کجا به دست میآمد و تا چه حد اطلاعات دقیق را در بر میگرفت؟ تا چه حد شایعه به جای خبر درج میشد و ناشر آن را نه برای آگاه کردن عامه مردم، بلکه برای پیشبرد اهداف سیاسی خود منتشر میکرد؟
اصلا در صوراسرافیل خبر نیست. چرا که صوراسرافیل به نظر من روزنامه نیست. وسیله و ابزاری انقلابی در اختیار حزب عامیون و اجتماعیون است، صوراسرافیل پلتفرم و جزوه یا به عبارت دیگر بیاننامه و بیانیه سیاسی است، انتقاد صرف است. گاهی معدود اخبار داخلی دارد که آن هم بدون جهتگیری نیست. البته باید این واقعیت تاریخی را مورد توجه قرار داد که انقلاب مشروطه بعد از انقلاب روسیه به وقوع پیوست. بلشویکها در ایران فعال بودند و روزنامه داشتند. به همین خاطر شکلگیری ادبیات چپ در شرایط تاریخی آن روز ایران امری طبیعی به نظر میرسید.
پژوهشگرانی مانند استاد محیط طباطبائی گفتهاند اگر مطبوعات انقلابی روش ملایمتری در پیش میگرفتند، سیر وقایع چنان نمیبود که شد. شما چطور فکر میکنید؟
به هر شکل هیچ تردیدی وجود ندارد که اگر روزنامههای آن موقع کمی آرامتر مینوشتند، اوضاع و احوال سیاسی نیز آرامتر پیش میرفت. البته شرایط انقلاب است و در آن شرایط رفتارهایی اینچنین طبیعی است. تنها نشریهها تند نیستند. در دوره مشروطه تعدادی از شبنامهها تحریک کنندهاند و به طبقات مرفه حمله کرده و به برخی شخصیتها توهین میکردند. در واقع اگر به دقت نوشتار همان شبنامه بررسی شود ردپای روزنامهنگاران جنجالی در آنها به چشم میخورد. نوشتار شبنامهها از جنس همان نوشتههایی بود که نویسندگان صوراسرافیل به آن علاقه نشان میدادند اما در بخشهایی هم توهین به طبقه و گروههای مرفه جامعه به چشم میخورد. اصولا نوشتار صوراسرافیل، نوشتاری طبقاتی است که سعی دارد طبقات فقیر را تحریک کند. در دوره مشروطه تعدادی از روزنامهها و نشریات تحریک کننده و ایدئولوژیک بودند و حملات طبقاتی و حمله به رجال در آنها باب بود. در یکی از همین شبنامهها خطاب به طبقه سرمایهدار آمده که «پدرسوختهها چطور به مستخدمانتان اطمینان دارید که سرتان را شبانه نبرند»، علاوه بر این محمدعلی شاه را هم تحریک میکردند. البته باید به یک نکته هم توجه شود که گروههای جنجالی تنها روزنامهنگار نبودند، گروههای مختلفی از جامعه نیز ساز مخالف میزدند. بازار هم حامی انقلاب بود و نارضایتیهای عمیقی داشتند و حتی روشنفکران نیز قشرهای مختلف مردم را تحریک میکردند. اسناد مربوط به سخنرانیهای سیدجمال واعظ موجود است که دو هزار نفر پای وعظ ایشان مینشستند، او به مردم میگفت که «شما میدانید حریت یعنی چی، یعنی بچه یتیمی که شوهر ننه حقش را خورده» و به این ترتیب میخواست اوج خفت استعمار مردم را به آنها گوشزد کند. بنابراین معترضان تنها یک طیف نیستند، پایه نارضایتی گروههای مختلف معترض در مسائل اجتماعی و اقتصادی آن دوران است و روزنامهها زبان این حرکتاند.
به تاثیر روزنامههای پیش از مشروطه در آگاهسازی و بیداری مردم ایران اشاره کردید. چه نشانههایی از تدبیر در آن روزنامهها به چشم میخورد؟
روزنامههای قبل از مشروطه حاوی مقالات عمیقیاند. حبلالمتین، حکمت، اختر، ثریا و روزنامههایی که از کلکته، ترکیه و دیگر کشورها اخبار ایران و جهان را منتشر میکردند، روزنامههایی ابتدایی اما عمیق و پر مطلباند. آنها اخبار جهان، پیشرفتهای روز کشورها، اخبار ایران و مقالات علمی و سیاسی مینوشتند و در بیدار ساختن مردم نقش کلیدی داشتند. حرکت آنها حرکتی آهسته و پیوسته و مبتنی بر نگاه به آینده بود، آنچه در روزنامههای مشروطه کمتر به چشم میخورد. در آن دوران ابزارهایی چون تلگراف، روزنامههای خارجی، ترجمه مقاله و گاهی هم سفرهای خارجی امکانی برای آگاه شدن روزنامهنگاران به وجود میآورد. اما به هر شکل نتیجه انقلاب زیر و رو شدن است و در این زیرو رو شدن برخی تحول میخواستند، اما به واقع در ایران جنگ طبقاتی رخ نداد و انقلاب در میانه راه منحرف شد.
نظر شما :