ماراتن سه ماهه اعتصابات در جام ‌جم/ مبارزه با سانسور به انقلاب پیوند خورد

امید ایران‌مهر
۲۹ بهمن ۱۳۸۹ | ۱۵:۵۴ کد : ۷۰۹۷ دفتر مقالات
همزمان با اشغال نظامی مطبوعات، رادیو تلویزیون نیز توسط نظامیان اشغال شد و چند تن از عوامل تهیه فیلم و گروهی از مسئولین سازمان رادیو تلویزیون مورد تعقیب قرار گرفتند و یا برکنار شدند... کلام آخر بختیار این بود که من اگر از همه چیز صرف‌نظر کنم، از رادیو تلویزیون چشم نمی‌پوشم و حاضر نیستم آن را از دست بدهم و گفت شما بروید به اعتصابتان ادامه بدهید و حقوقتان هم قطع می‌شود.
ماراتن سه ماهه اعتصابات در جام ‌جم/ مبارزه با سانسور به انقلاب پیوند خورد
تاریخ ایرانی: «از کل ۳ هزار و خرده‌ای کارکنان تلویزیون غیر از ۱۷۰ نفر و یک تعداد نظامی‌هایی که حداقل برنامه‌هایی را نگه داشته بودند بقیه در اعتصاب بودند. این‌ها را معروف کرده بودیم به ضداعتصاب، ضدانقلاب. ما‌ها هوادار انقلاب بودیم.» این روایت مسعود بهنود از اعتصاب کارکنان رادیو تلویزیون است. اعتصابی که سه ماه به طول انجامید و نقش مهمی در جریان انقلاب ۵۷ ایفا کرد. با اوج‌گیری سانسور و خفقان حاکم بر دستگاه اطلاع‌رسانی کشور در دوره پهلوی، کارکنان رادیو تلویزیون ملی ایران در بخش‌های مختلف اندک اندک دست از کار کشیدند و اعتصابی نامحدود را آغاز کردند.

 

 

تشییع دانشجوی شهید بر صفحه تلویزیون

 

به دنبال شکل‌گیری نخستین اعتصاب مطبوعات که در پی حضور عوامل فرمانداری نظامی در روزنامه‌های اطلاعات و کیهان به وقوع پیوست، کارکنان سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران به ویژه کارکنان تلویزیون آموزشی، تولید و واحد اطلاعات و اخبار، شامل اعضای هیات تحریریه، فیلمبردار، صدابردار، گوینده، خبرنگار و سایر کارکنان خبر شبکه اول و دوم خواستار آزادی کامل در پخش اخبار شدند و با اعتصاب مجدد خواست‌های خود را که رفع سانسور و پخش حقایق بود در بیانیه‌های متعددی اعلام داشتند.

 

اعتصاب کارکنان سازمان رادیو تلویزیون که با ادامه اعتصاب اول کارکنان تلویزیون آموزشی و تولید این سازمان شکل گرفت روز به روز چهره جدی‌تری یافت و کارکنان تولید و تلویزیون آموزشی با اجتماع در استودیوهای ساختمان تولید و یا محوطه سازمان خواستار آزادی بیان و پخش اخبار واقعی شدند و بدین ترتیب پخش خبر تظاهرات قسمت بیشتر اخبار رادیو تلویزیون را به خود اختصاص داد و مردم از آن پس بیشتر اخبار وقایع تهران و شهرستان‌ها را از رادیو و تلویزیون پیگیری کردند.

 

روز شنبه سیزدهم آبان ۵۷ که تشکیل اجتماعات تظاهرات و زد و خوردهای خیابانی به اوج رسیده بود، هزاران نفر در داخل دانشگاه و بیرون دانشگاه اجتماع کرده بودند تا به سخنرانی ناطقین گوش فرا دهند. بین تظاهرکنندگان و ماموران فرمانداری نظامی که در برابر دانشگاه مستقر شده بودند، درگیری روی داد و در نتیجه به روی دانشجویان و تظاهرکنندگان آتش گشوده شد. در این میان اعضای گروه رپرتاژ رادیو تلویزیون که برای تهیه خبر و فیلم در آن‌جا حضور داشتند از تیراندازی ماموران فرمانداری نظامی و کشته شدن یک دانشجو که جسدش را «لااله‌الاالله» گویان بر دوش می‌کشیدند یک فیلم نیم ساعته که گویای وضع موجود بود تهیه کردند. این فیلم وقتی به سازمان رادیو تلویزیون رسید تبدیل به گزارشی هفت دقیقه و سی ثانیه‌ای و برای پخش آماده شد. فیلم با شروع اخبار هشت و سی دقیقه سیمای ایران از شبکه سراسری پخش شد و میلیون‌ها تماشاچی برای اولین بار واقعیت آنچه در مملکت می‌گذشت را بر صفحه تلویزیون دیدند. پخش این گزارش موجب خشم مسوولان وقت شد. آنان این واقعه را ضربه‌ای مهم به مشروعیت و اقتدار دستگاه دیدند و بلافاصله دستور عدم پخش آن از شبکه دوم را صادر کردند.

 

 

یورش نظامیان و اعتصاب کامل

 

پخش فیلم درگیری سربازان با دانشجویان و تصویر دانشجوی کشته شده موج خبری بزرگی پدید آورد آنچنان که در روز یکشنبه چهاردهم آبان، همه‌جا از فیلم و درگیری سربازان با دانشجویان و مردم سخن گفته می‌شد. همزمان با اشغال نظامی مطبوعات، رادیو تلویزیون نیز توسط نظامیان اشغال شد و چند تن از عوامل تهیه فیلم و گروهی از مسوولان سازمان رادیو تلویزیون مورد تعقیب قرار گرفتند و یا برکنار شدند. روز دوشنبه که روز خاموشی مطبوعات بزرگ و معتبر ایران بود، رادیو تلویزیون و همین طور شبکه دوم نیز مجددا تسلیم سانسور آن هم سانسور شدیدتری شدند. در این روز دولت نظامی که‌‌ همان روز جایگزین دولت مستعفی شریف امامی شده بود، از رادیو و تلویزیون به عنوان بلندگوی تبلیغاتی خود استفاده کرد.

 

تلویزیون رویدادهای تهران و شهرستان‌ها و موج اعتراضات را شایعه و بی‌اساس اعلام می‌کرد. به دنبال حاکم شدن چنین شرایطی بود که سر انجام کارکنان سازمان با اعلامیه‌های متعدد و تراکت‌های گوناگون اشغال نظامی سازمان و حضور نظامیان را در سازمان به گوش ملت رساندند و این سازمان را «سازمان رادیو تلویزیون نظامی ایران» لقب دادند. کارکنان رادیو تلویزیون همچنین در واحدهای مختلف دست به اعتصاب زدند و بدین ترتیب همبستگی خود را با ملت و اعصابیون سازمان‌های دیگر اعلام داشتند. در این میان تعدادی از گوینده‌های خبر که حاضر به خواندن اخبار دروغ نبودند، دست از کار کشیدند و چند روزی مردم از تلویزیون شاهد چهره‌های نا‌شناس خبری و در رادیو شنونده صداهای ناآشنا بودند اما چون اعتصاب کارکنان سازمان رادیو تلویزیون با پخش برنامه‌ها از شبکه‌های اول و دوم و بین‌المللی نمودی نداشت کارکنان اعتصابی از کارکنان پخش خواستند تا جهت خود را مشخص نمایند. کارکنان پخش نیز که در جهت مردم در حرکت بودند ضمن ابراز همبستگی خود با همکاران و سایر کارکنان اعتصابی سراسر کشور اعلام کردند که ساعت از ۵ بعدازظهر روز چهارشنبه هشتم آذرماه از پخش برنامه‌ها خودداری می‌نمایند.

 

با این اعلام مسوولان سازمان با کارکنان پخش تماس گرفتند و سعی کردند تا کارکنان پخش را دوستانه و یا با تهدید از تصمیمی که گرفته‌اند منصرف کنند، این مذاکرات به نتیجه‌ای نرسید و سرانجام از ساعت ۱۷ که آغاز برنامه‌های شبکه اول بود تا ساعت ۱۸ هیچ برنامه‌ای به روی آنتن نرفت و این امر باعث شد که تلفن‌های سازمان توسط مردم که دلیل عدم پخش برنامه را سوال می‌کردند اشغال شود. ولی اپراتورهای مرکز تلفن سازمان رادیو تلویزیون به دستور و تهدید عوامل نظامی به مردم پاسخ می‌دادند که عدم پخش برنامه به دلیل قطع برق است. با وجود تلاش نظامیان برای جلوگیری از پخش خبر اعتصاب کارکنان تلویزیون و رادیو، بسیاری از کارکنان سازمان با تلفن و پیام‌های گوناگون و حتی پخش بیانیه‌های متعدد مردم را از اعتصاب کارکنان پخش آگاه کردند. بعد از ساعت ۱۷ که کارکنان پخش محل کار خود را ترک کردند، سایر کارکنان اعتصابی به دور همکاران خود در پخش حلقه زدند و به آن‌ها درود فرستادند، اما لحظاتی نگذشت که خیابان جام جم و محوطه تلویزیون در اشغال مجدد نیروهای نظامی تازه رسیده قرار گرفت و کارکنان اعتصابی با تیراندازی هوایی از محوطه سازمان به بیرون رانده شدند و سرانجام پس از یک ساعت تاخیر در ساعت ۱۸ چند برنامه قدیمی پشت سرهم و بدون اعلام گوینده، آن هم با کمک چند تن از مقامات فنی سازمان به روی آنتن رفت. این برنامه‌ها توام با اشکالات متعدد فنی پخش شد. علاوه بر قطع برنامه شبکه بین‌المللی، شبکه‌های یک و دو نیز همزمان به پخش یک برنامه پرداختند.

 

فردای آن روز نیروهای نظامی از ورود کلیه کارکنان تولید فنی و سایر قسمت‌ها به محوطه سازمان جلوگیری کردند و تنها اسامی تعداد معدودی از کارکنان را در اختیار حفاظت قرار دادند و اعلام کردند که ورود این اشخاص به محوطه جام جم بلامانع است. پس از اعلام این تصمیم، کارکنان ساختمان واحد مرکزی اخبار در خیابان جردن نیز از روز پنجشنبه نهم آذرماه دست به اعتصاب زدند و این ساختمان نیز در اشغال نیروهای نظامی در آمد.

 

 

تلاش ناکام برای شکستن اعتصاب و تهدید کارکنان

 

روز شنبه یازدهم آذرماه کارکنان اعتصابی تولید و پخش وقتی اجازه ورود به محوطه جام جم را نیافتند در برابر ساختمان امور اداری و حسابداری در جردن اجتماع کردند، ولی پس از لحظاتی با تیراندازی هوایی افراد نظامی متفرق شدند و علاوه بر آن کلیه کارمندان این ساختمان توسط ماموران نظامی از ساختمان به بیرون رانده شده و متفرق گردیدند. روز یکشنبه دوازدهم آذرماه نیز کلیه کارکنان اعتصابی سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران در پارک مجاور سازمان رادیو تلویزیون دست به تظاهرات زدند، ولی خیلی زود با تیراندازی هوایی ماموران نظامی متفرق شدند.

 

روز دوشنبه دومین بیانیه کارکنان ساختمان واحد مرکزی اخبار انتشار یافت و پس از آن قسمت‌های فنی این ساختمان توسط نیروهای ارتشی اشغال شد. پس از آن کارکنان اعتصابی سازمان لیست چهل نفری از کسانی را که در واحدهای اخبار و پخش با ماموران انتظامی در تهیه و پخش خبر و برنامه‌ها همکاری کردند انتشار دادند و اعلام کردند که این افراد به عنوان مزدور در دادگاه خلق محاکمه خواهند شد. همچنین لیستی از نام کسانی انتشار یافت که در لباس ساواک به خدمت سازمان در آمده بودند.

 

پس از اعتصاب یکپارچه کارکنان سازمان رادیو تلویزیون که به مراکز شهرستان‌ها نیز سرایت کرد از طرف مسوولان اعلام شد که کارمندان اعتصابی از خدمت سازمان خارج خواهند شد و با قرار گرفتن نامشان در لیست سیاه از پرداخت حقوق به آن‌ها خودداری خواهند کرد. پس از این اعتصاب که با انتشار بیانیه‌ها و تراکت‌های گوناگون همراه بود، کارکنان سازمان رادیو تلویزیون توانستند نام عوامل سانسور را از خود بردارند و با پایمردی به مردم ثابت کنند که در کنار آن‌ها هستند. اعتصاب کارکنان سازمان رادیو تلویزیون که تمام سازمان را در برگرفته بود تا روز چهارشنبه ۲۲ آذرماه پاسخی نیافت. بعدازظهر همین روز بود که تورج فرازمند ضمن حضور در تلویزیون آموزشی و سایر قسمت‌های در حال اعتصاب با مسوولان قسمت‌های مختلف صحبت کرد و ضمن اعلام این مطلب که به عنوان مدیرعامل سازمان انتخاب شده است و سعی دارد سازمان را بدون حضور عوامل نظامی اداره کند، از آن‌ها خواست تا کارکنان اعتصابی را به سرکار‌هایشان باز گردانند. اما این درخواست نیز مورد قبول مسوولان بخش‌ها قرار نگرفت و کارکنان همچنان به اعتصاب خود ادامه دادند.

  

فردای آن روز سرلشگر سعادتمند، وزیر اطلاعات و جهانگردی کابینه ازهاری، تورج فرازمند را رسما به عنوان مدیر عامل سازمان معرفی کرد و مدیر عامل جدید تمام تلاش خود را برای شکست اعتصاب به کار برد ولی باز هم با شکست مواجه شد. در پی فشارهای فرازمند برای شکستن اعتصاب، دفتر مرکزی خبر بیانیه‌ای شدیداللحن صادر کردند. بیانیه‌ای که به دنبال آن کارکنان سازمان به ویژه واحد مرکزی خبر را در فشار قرار دادند که در صورت اعتصاب آن‌ها را اخراج و یا بازخرید خواهند کرد.

 

 

درگیری در مقابل جام‌جم و بازداشت اعتصابیون

 

فشار و تهدید مدیران تازه سازمان علیه اعتصابیون عکس‌العمل شدیدتری در میان کارکنان به وجود آورد، به طوری که مقرر شد تکلیف قطعی کارکنان اعتصابی در جلسه‌ای با حضور مدیر عامل جدید، معاونان، مدیران و مسوولان سازمان مورد بحث و تبادل نظر قرار گیرد. این جلسه روز چهارشنبه ۲۹ آذر در آمفی‌تئاتر سازمان رادیو تلویزیون تشکیل شد و طی آن تعدادی از مدیران نه تنها اعتصاب بر حق کارکنان سازمان را که نخستین دلیلش عدم پخش حقایق بود مورد تائید قرار دادند، بلکه از فرازمند، مدیر عامل جدید نیز خواستند تا حقیقت را با دولت نظامی در میان گذارد و به دولت نظامی اطلاع دهد که مردم حقیقت را با گوش خود ‌می‌شنوند و با چشم خود می‌بینند.

 

روز شنبه دوم دی ماه کارکنان تولید و سایر قسمت‌ها برای ورود به سازمان در خیابان جام ‌جم اجتماع کردند ولی به دلیل جلوگیری از ورود آن‌ها به سازمان توسط عوامل نظامی به ناچار در خیابان پهلوی دست به راهپیمایی زدند و با بستن این خیابان ترافیک سنگینی را در خیابان پهلوی و خیابان‌های اطراف به وجود آوردند. این راهپیمایی روز یکشنبه چهارم دی ماه نیز تکرار شد و در جریان آن کارکنان اعتصابی سازمان رادیو تلویزیون یکی از عوامل ساواک را در بین خود شناسایی کردند و ضمن خلع سلاح و خرد کردن فرستنده جیبی او به کتک زدن وی پرداختند، اما در این لحظه ماموران انتظامی برای نجات وی به جمع کارکنان یورش بردند و با تیراندازی کارکنان را متفرق و چند نفر از آن‌ها را دستگیر کردند.

 

پس از این حادثه مذاکراتی بین مقامات سازمان و عوامل نظامی صورت گرفت که در نتیجه ورود کلیه کارکنان به سازمان آزاد اعلام شد. به دنبال بازگشت کارکنان و استقرار در ساختمان رادیو تلویزیون، روز سه شنبه پنجم دی‌ماه اجتماع بزرگی از کارکنان سازمان در محل استودیو ۱۲ برگزار شد. تعداد کارکنان به حدی زیاد بود که کلیه راهروهای تولید نیز توسط آن‌ها اشغال شد و سخنرانی سخنگویان کارکنان اعتصابی با بلندگو به گوش آن‌ها می‌رسید. این اجتماع که از ساعت ۹ بامداد تشکیل شد تا ساعت ۱۲ ادامه داشت و کارکنان آزادانه هرچه را که خواستند بیان کردند. با این حال تصمیم جمعی این بود که اعتصاب ادامه پیدا کند.

 

 

اعتصابیون، دولت بختیار و وعده آزادی

 

در میانه دی‌ ماه بود که بختیار به دنبال مذاکره با شاه، نخست‌وزیری را پذیرفت و به فاصله‌ای کوتاه به اعتصابیون مطبوعات و رادیو تلویزیون پیغام داد که با توجه به رفع سانسور به اعتصابشان پایان دهند. مطبوعات بعد از مذاکره نماینده‌شان با شهید بهشتی و دریافت نظر مثبت امام، درخواست بختیار را پذیرفتند اما رادیو تلویزیونی‌ها به اعتصابشان ادامه دادند. مسعود بهنود درباره آنچه بختیار به اعتصابیون گفته بود، می‌گوید: «بختیار یک روز من را دعوت کرد به خانه‌اش و گفت من نخست‌وزیری را قبول کردم شما هم بروید روزنامهتان را دربیاورید. رادیو تلویزیون هم شروع کند از اعتصاب بیاید بیرون... آزادی می‌خواستید این هم آزادی. ۳۹ روز قبل از انقلاب بود. روز پنج‌شنبه‌ای بود. من گفتم دست من نیست. باید بروم صحبت کنم. بعد با بچه‌ها صحبت کردم. بچه‌ها همه خوشحال گفتند درمی‌آوریم. آزادی، بدون ‌سانسور. همه خسته شده بودند در این ۶۰ روز اعتصاب. قرار شد جمعه برویم کار کنیم صبح شنبه روزنامه دربیاوریم. رادیو تلویزیون هم فکر کنیم چه کار باید کرد. هی می‌گفتند آن‌ها که کار کردند را باید بریزیم بیرون بعد ما بیاییم تو. یک عده‌ای می‌گفتند نمی‌شود. خب به هر حال آن‌ها هم کارمندند. در شورای اعتصاب تلویزیون شهنواز بود، جوان روح بود، علی حسینی بود. همه‌شان را یادم نمی‌آید. از بچه‌های جلوی صحنه که اسم داشتند پیش مردم، جز علی حسینی کسی نبود. مطبوعات هم که سندیکایی بود که آن‌ها به عنوان اعتصاب‌کننده بودند. دبیر آن هم محمدعلی سفری بود. من رفتم که پیغام بختیار را به آن‌ها بدهم. آن‌ها هم از یک راه دیگر شنیده بودند. مطبوعات بلافاصله آماده شدند که دربیاورند.»

 

هرچند مطبوعات با چاپ پیام امام خمینی از روز شنبه ۱۶ دی‌ماه رسماً از اعتصاب بیرون آمدند اما اهالی جام‌جم هنوز در اعتصاب بودند. محمود فلاح مسوول واحد رپرتاژ سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران درباره وعده‌های بختیار و واکنش اعتصابیون می‌گوید: «بختیار از ما خواست دست از اعتصاب بکشیم و خواسته‌مان را بگوییم، اما در عمل توجهی به خواسته اعتصابیون نکرد و کلام آخر او این بود که من اگر از همه چیز صرف‌نظر کنم، از رادیو تلویزیون چشم نمی‌پوشم و حاضر نیستم آن را از دست بدهم و گفت شما بروید به اعتصابتان ادامه بدهید و حقوقتان هم قطع می‌شود. ما بچه‌ها را در بیرون سازمان در خیابان ولی‌عصر (پهلوی سابق) در کوچه‌ای جمع کردیم و به آنان گفتیم شما آخر ماه حقوق ندارید. ما تا حدی که بتوانیم از طریق شورای مؤسس به شما کمک می‌کنیم؛ اما اطلاع داشته باشید که حقوق ندارید و یادم هست که حتی یک نفر از آن جمع ۴۰-۳۰ نفری مخالفت نکرد و همه گفتند ما احتیاجی به حقوق نداریم.»

 

 

پخش چندباره برنامه‌ها و ابهام درباره اعتصاب

 

اعتصاب کارکنان رادیو تلویزیون ادامه داشت و ماموران امنیتی و نظامی همچنان به پخش موسیقی‌ها، برنامه‌های ضبط شده و اخبار دروغ درباره وقایع کشور ادامه می‌دادند. آن‌ها از جمله برای فریب افکار عمومی حتی برنامه‌های مذهبی رادیو را نیز قطع نکردند و مرتب به پخش آن‌ها می‌پرداختند. این اقدام فریبکارانه با واکنش اعتصاب کنندگان مواجه شد. فقیه سبزواری گوینده و تهیه‌کننده رادیو روز ۲۷ دی‌ماه ۵۷ در گفت‌وگو با روزنامه کیهان ضمن اعلام تداوم اعتصاب همکارانش گفت: «گروه مذهبی رادیو خواستش خواست ملت است. همگام و همراه و همصدا با دیگر بخش‌های رادیو، با شروع اعتصاب همگانی کارمندان و کارکنان سازمان رادیو تلویزیون، اعتصاب خود را آغاز کرد که هنوز هم به واسطه اینکه «صدای ایران» صدای ملت نیست، اعتصاب در این گروه ادامه دارد. پخش مداوم برنامه‌های مذهبی رادیو این شبهه را به وجود آورده است که ما کارکنان و تهیه‌کنندگان و گویندگان این قبیل برنامه‌ها اعتصاب نکرده‌ایم، در پاسخ به آن گروه از مردمی که پرسیده‌اند علت پخش مداوم برنامه‌های مذهبی چیست؟ باید بگویم، تمامی برنامه‌هایی که به خصوص از اینجانب پخش می‌شود برنامه‌هایی است که قبلا روی نوار ضبط گردیده و حتی بعضی از آن‌ها مربوط به مدت‌ها قبل است. در برخی مواقع به واسطه کمبود نوارهای مذهبی مسوولان پخش ناچار شده‌اند به محض قطع برنامه‌های موسیقی از رادیو،‌ گاه از یک نوار مذهبی اعم از قصص، سخنرانی‌ها و یا برنامه‌هایی از این قبیل سه بار در یک هفته نیز پخش کنند.»

 

ابهامات درباره چند و چون اعتصاب کارکنان رادیو تلویزیون به تشکیک در اصل اعتصاب محدود نمی‌ماند. به واسطه محدودیت‌هایی که کارکنان برای رساندن صدایشان به مردم با آن مواجه بودند گاهی مطبوعات برخی از نویسندگان و تهیه‌کنندگان فعال در رادیو را سخنگوی اعتصابیون می‌پنداشتند و برای معرفی آن‌ها از این عناوین استفاده می‌کردند. یکی از این افراد مسعود بهنود بود. وی که علاوه بر روزنامه‌نگاری سابقه تهیه چند برنامه در رادیو تلویزیون را داشت در دوره اعتصاب کارکنان رادیو تلویزیون ملی، از جمله افرادی بود که در جاهای مختلف از مواضع همکارانش سخن می‌گفت و به همین جهت این شائبه پیش آمده بود که گویی وی سخنگوی این گروه از کارکنان سازمان است. وی خود در روزنامه کیهان مورخ ۲۷ دی با ارسال جوابیه‌ای این عنوان را تکذیب کرده اما بار دیگر از حقوق همکارانش دفاع کرده بود. بهنود در این متن می‌نویسد: «از آنجایی که هرگاه سخنانی و یا شایعاتی پیرامون اعتصاب کارکنان رادیو تلویزیون و داوری‌های توام با بی‌انصافی درباره آن شنیده‌ام، خود را موظف دیده‌ام از موضع دوستان و همکارانم دفاع کنم و توضیح بدهم، این توهم برای بعضی پیش آمده است که احیاناً سخنگوی آنان هستم و یا نمایندگی ویژه‌ای از سوی آنان دارم. همان طور که همه‌جا حتی در مجامع عمومی و در هیات سخنران نیز توضیح داده‌ام، من تنها همراه و پیوسته و پیرو شورای موسس اتحادیه کارکنان رادیو تلویزیون هستم و همپای آنان از کار خودداری کرده‌ام وگرنه چون کارمند آن سازمان نیستم و هیچ ارتباط رسمی جز تهیه چند برنامه با رادیو تلویزیون نداشته‌ام، سمتی یا نمایندگی نمی‌توانم داشته باشم و حال نیز از این دلیل یا بهانه بهره نمی‌گیرم تا در غیاب یارانم بر سر کار بروم. در عین حال حق سخن گفتن و آزاد گفتن و از مواضع حق‌طلبانه دفاع کردن و برای آزادی بیان در این دو وسیله مهم کوشیدن برایم محفوظ است.»

 

 

سخنان توهین‌آمیز بختیار و واکنش‌ها

 

یک روز بعد از خروج شاه از کشور، شاپور بختیار طی سخنانی در مجلس به برخی از کارکنان سازمان رادیو تلویزیون واژه‌های توهین‌آمیزی چون «جیره‌خوار»، «ساواکی» و «مزدور» را اطلاق کرد. وی گفت: «واقعاً مضحک است. اشخاصی که تمامشان پرونده ساواکی دارند، تمامشان به وسیله ساواک انتخاب شدند و در این دستگاه رادیو تلویزیون ما رفتند، حالا سنگ آزادیخواهی به سینه می‌زنند و در مقابل ادعای آزادی‌خواهی دارند... چگونه می‌شود به افرادی اجازه داد که خود تا دیروز در این دستگاه ساواک سوگلی بودند، نورچشمی بودند و حالا گروهی درست کردند به نام انجمن موسسین رادیو تلویزیون ایران... بفرمایین این اشخاص را بیارند، اسمشان را، تا بنده به جنابعالی نشان بدهم که ۹ نفر روی ۱۰ نفر از خود دستگاه، با چه حقوق‌هایی، با چه مزایایی، در خارج، در داخل، سفر‌ها، به پول شما‌ها و به پول ملت ایران سفر‌ها می‌کردند...»

 

سخنان بختیار با واکنش شدید اتحادیه کارکنان سازمان رادیو تلویزیون مواجه شد. شورای موسس این اتحادیه در نامه‌ای که به روزنامه کیهان ارسال شده بود، در واکنش به سخنان بختیار چنین نوشتند: «دکتر شاپور بختیار در برخورد با خواست کارکنان سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران برای رساندن صدا و تصویر آزاد به ملت ایران با برچسب ساواک زدن به عناصر مبارز جنبش در سنگر رادیو و تلویزیون پرده از ماهیت واقعی تفرقه‌انداز دولتش برداشت. آقای بختیار اگر به مبارزات ۳۰ ساله خویش می‌بالد و به نقش رادیو و بعد به نقش تلویزیون استبداد معترض بوده است با اتهامی که به شورای موسس نسبت داده، شورایی که درست در مقابل نقش ضد ملی این دو رسانه علم مبارزه برافراشته این سوال را برای همه مبارزان راه آزادی مطرح می‌کند که این پریشان‌گویی‌ها اگر از سر ناآگاهی باشد، آیا شایسته رییس دولتی نیست که ملت او را غیرقانونی اعلام کرده است؟»

 

در ادامه این نامه شورای موسس اتحادیه با ذکر شرایطی که طی دوران اختناق بر سازمان رادیو تلویزیون حاکم بوده است، نوشتند: «سازمان رادیو و تلویزیون به دلیل نقش ضد ملی طراحان اختناق طی سال‌های گذشته که هنوز هم ادامه دارد، محیط گشت مناسب عوامل ساواک بوده است و شورای موسس با چنین محیط و چنین عواملی مبارزه می‌کند که شاید با شما هم در تماس باشند و خود را به ناحق نماینده شورا یا للـه‌های کارکنان سازمان معرفی کنند. آقای بختیار! بنا به ادعای خودتان که این عوامل را در سازمان رادیو و تلویزیون می‌شناسید و با توجه به اینکه در شرایط فعلی قاعدتاً اداره ساواک هم باید زیر نظر شما باشد با اعلام اسامی این عناصر دست به یک عمل میهن‌پرستانه بزنید.»

 

شورای موسس اتحادیه کارکنان سازمان رادیو تلویزیون در پایان این نامه اعلام کردند که با قاطعیت از طرق قانونی، اتهام وارده از سوی بختیار به نمایندگان شورای موسس اتحادیه کارکنان رادیو تلویزیون را دنبال خواهند کرد، موضوعی که چند روز بعد به اعلام جرم علیه نخست‌وزیر انجامید.

 

 

مصائب پخش مراسم ورود امام به کشور

 

سی‌ام دی بود که اعلام شد مدیرعامل جدید سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران از سوی سیروس آموزگار وزیر اطلاعات انتخاب و معرفی شده است. امیر مسعود برزین که از نویسندگان و مترجمان مشهور آن زمان که مدتی نیز مسوول روابط عمومی دفتر فرح پهلوی بود، در راس سازمانی قرار گرفت که اکثریت کارکنان آن بیش از دو ماه بود که در اعتصاب به سر می‌بردند. در پی انتصاب برزین شورای موسس اتحادیه کارکنان سازمان رادیو تلویزیون تشکیل جلسه داد و بیانیه‌ای صادر کرد. شورای موسس اتحادیه در این بیانیه با ارتجاعی خواندن اساسنامه سازمان، اعلام کردند که مدیرعامل جدید رادیو تلویزیون منتخب کارکنان نیست. چند روز بعد از این وقایع، زمزمه‌هایی مبنی بر بازگشت قریب‌الوقوع امام به تهران در محافل خبری پیچید. موضوعی که مدیران رادیو تلویزیون را به فکر پخش زنده این مراسم انداخت.

 

امیر مسعود برزین، مدیرعامل جدید روز دوشنبه دوم بهمن‌ماه اعلام کرد که ورود امام خمینی مستقیماً به وسیله رادیو تلویزیون پخش می‌شود. وی افزود: «اما این پخش مستقیم موکول به همکاری کلیه کارکنان اعتصابی است. به خصوص که روز شنبه چند تن از وزرای دولت آقای شاپور بختیار تاکید کردند که آزادی و خواست‌های مورد نظر کارکنان سازمان تامین خواهد شد.» در واکنش به سخنان مدیرعامل، سخنگوی شورای موسس اتحادیه کارکنان رادیو تلویزیون ملی ایران هم در گفت‌وگویی با کیهان ضمن استقبال از سخنان برزین گفت: «کارکنان سازمان از مدت‌ها پیش در فکر پخش مستقیم ورود امام خمینی بوده‌اند، حال اگر مدیرعامل سازمان نیز چنین تمایلی را ابراز داشته است، بنابراین با برنامه‌ای که خود شورا شخصاً طرح‌ریزی خواهد کرد، ورود رهبر جنبش به طور مستقیم از رادیو تلویزیون پخش خواهد شد.»

 

فردای‌‌ همان روز بود که شورای موسس اتحادیه کارکنان رادیو تلویزیون خبر تشکیل «کمیته هماهنگی پخش مستقیم ورود امام خمینی» را اعلام کرد. هنوز یک روز از تشکیل این کمیته نگذشته بود که سخنگوی شورای موسس اتحادیه کارکنان رادیو تلویزیون اعلام کرد: علی‌رغم مذاکرات شورای موسس با مسوولان وزارت اطلاعات و مدیرعامل جدید این سازمان، چنین به نظر می‌رسد که به خاطر پاره‌ای اختلاف نظرها، مراسم ورود امام خمینی از شبکه‌های رادیو تلویزیون به طور مستقیم پخش نشود.

 

از این دست اخبار، اظهارنظر‌ها و کش و قوس‌ها در روزنامه‌های آن دوره به وفور دیده می‌شود، اما با وجود تمام کارشکنی‌ها در راه پخش مستقیم مراسم ورود امام، این مراسم فرصتی ایجاد کرد که کارکنان اعتصابی خودی نشان دهند. گروهی از کارکنان که از شب قبل در ساختمان سازمان خوابیده بودند، اعلام کردند که به دلیل ورود رهبر انقلاب اعتصاب موقتاً شکسته شده و مراسم ورود امام مستقیما و به صورت زنده پخش خواهد شد. صبح روز دوازدهم فرستنده‌های سیار به فرودگاه و مسیر اعزام شدند و پخش مراسم ورود امام آغاز شد.

 

در آن دوران رسم بود که در آغاز پخش برنامه‌های تلویزیون سرود شاهنشاهی پخش می‌شد. روز دوازدهم بهمن اما با آغاز به کار تلویزیون، کارکنان اعتصابی بی‌آنکه سرود شاهنشاهی پخش شود برنامه را آغاز کردند، گوینده برنامه پخش زنده مراسم ورود امام را اعلام کرد و اولین تصاویر از فرودگاه بر صفحه تلویزیون ظاهر شد.

 

فرماندهی گارد شاهنشاهی که خبر پخش نشدن سرود شاهنشاهی را شنیده بود دستور قطع برنامه‌ها و جلوگیری از پخش زنده ورود امام را داد. نیروهای گارد وارد اتاق پخش شدند و برنامه زنده قطع شد. مردم که از این واقعه متعجب و خشمگین بودند، به خیابان آمدند و به جمعی که بی‌اعتنا به پخش برنامه ورود امام از تلویزیون ساعت‌ها بود در خیابان‌ها حضور داشتند پیوستند. کارکنان اعتصابی مسوول در آن برنامه متواری شدند. تعدادی از سوی گارد دستگیر شدند و تعداد دیگری خود را به ارتفاعات شمال تهران رساندند و در پناهگاه‌های شیرپلا مخفی شدند.

 

 

پیام آیت‌الله طالقانی اعتصاب را شکست

 

در روزهای ۱۸، ۱۹ و ۲۰ بهمن ۱۳۵۷ نیروهای اعتصابی سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران به صورت پراکنده و در بین مردم در خیابان‌های سطح شهر مشغول فعالیت بودند. اما از روز بیستم بهمن ماه که نشانه‌های فروپاشی رژیم پهلوی مشخص‌تر و عیان شد، کارکنان اعتصابی هم در برابر خیابان جام‌ جم اجتماع کردند و تقریبا حضوری مستمر و منتظر ایجاد کردند.

 

تعداد ۱۲ یا ۱۳ تانک متعلق به گارد به همراه نیروهای مسلح مربوطه در محوطه جام‌ جم استقرار یافته بود و طبعا ورود به محوطه برای کارکنان اعتصابی غیرممکن بود. تعدادی از کارکنان، رادیوی کوچکی هم در دست داشتند و به صدای رادیو گوش فرا می‌دادند تا از حال و هوای پخش باخبر شوند.

 

از صبح روز بیست و دوم لحن رادیو و تصویر تلویزیون رو به تغییر گذاشت. پخش موسیقی‌های طولانی از رادیو و نمایش برنامه‌های عجیب و غریب از تلویزیون همراه با نمایش گل و منظره نشان می‌داد که در پخش برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی اتفاقی افتاده است. حدود ساعت ۳ بعدازظهر همین روز بود که یکی از تانک‌های گارد با چند نفر که روی آن نشسته بودند از خیابان جام‌ جم وارد خیابان پهلوی شد. کارکنان اعتصابی شروع به شعار دادن کردند. تانک راه خود را به سمت شمال در پیش گرفت و رفت. انگار این تانک پیش قراول بود و می‌بایست اوضاع را به اطلاع دیگران برساند. چند دقیقه‌ای نگذشت که بقیه تانک‌ها هم از خیابان جام‌جم سرازیر شدند و رو به سمت شمال حرکت کردند.

 

در همین حال اعلامیه‌ای از رادیو قرائت شد که کارکنان اعتصابی رادیو تلویزیون را به کار فرا می‌خواند. بعد‌ها مشخص شد که تنها گوینده باقی مانده در ساختمان پخش وقتی احساس کرده بود که گاردی‌ها بعد از قرار دادن یک نوار یک ساعته موسیقی در دستگاه پخش، از سازمان خارج شده‌اند به دفتر آیت‌الله طالقانی زنگ زده و کسب تکلیف کرده بود. این آیت‌الله طالقانی بود که با دیکته کردن اطلاعیه کوتاهی مبنی بر دعوت از کارکنان اعتصابی از گوینده خواسته بود که آن را بخواند.

 

با پخش این اطلاعیه کارکنان اعتصابی که در‌‌ همان نزدیکی بودند وارد محوطه جام‌جم شدند و یک راست راه ساختمان پخش را در پیش گرفتند. آرشیو‌ها باز شد، نوارهای مناسب بیرون کشیده شد و دیری نپایید که جهانیان این صدا را از رادیوی ایران شنیدند که گوینده‌ای با هیجان اعلام می‌کرد: «این صدای راستین انقلاب اسلامی ایران است.»

 

کارکنان اعتصابی نمی‌‌دانستند در آن شرایط چه باید پخش شود و چه نباید پخش شود. دقایقی نگذشت که شهید محلاتی سوار بر جیپی نظامی به همراه چند نفر از انقلابیون ابتدا به ساختمان بی‌سیم در خیابان شریعتی و سپس به جام‌جم رسیدند و نوار «خمینی ‌ای امام» را با خود آوردند. پخش این نوار از رادیو تلویزیون مژده نهایی پایان حکومت پهلوی و پیروزی انقلاب را سر داد. نیروهای انقلابی دیگر هم از هر سو به سمت جام‌جم به راه افتادند. نوار «ایران، ایران، خون و مرگ و عصیان» هم رسید و بار‌ها پخش شد.

 

آن شب به یادماندنی‌ترین لحظات را برای کارکنان رادیو تلویزیون به ارمغان آورد. شبی که بعد از سه ماه مقاومت توانستند به لحظه باشکوه فعالیت‌هایشان برسند. لحظه‌ای که پژواک پیروزی انقلاب مردم باشند. لحظه‌ای که آغاز دورانی جدید را به طور رسمی اعلام کرد.

 

 

 

منابع:

 

۱- روزنامه کیهان، دی و بهمن ۱۳۵۷

۲- مروری بر اعتصاب کارکنان رادیو تلویزیون، رضا معصومی

۳- از «روشنفکر» تا «پیام امروز»، گفت‌وگوی یاسر کراچیان با مسعود بهنود، مجله آنلاین قاصدک، تورنتو

۴- این صدا و تصویر راستین انقلاب است، علی‌اکبر عبدالرشیدی، روزنامه جام‌جم

۵- آنتن تلویزیونتان را به سمت بهارستان بچرخانید، گفت‌وگو با محمود فلاح، هفته‌نامه صدا و سیما

کلید واژه ها: رادیو تلویزیون مسعود بهنود فضل الهه محلاتی


نظر شما :