مسیح مهاجری: اعدامهای خلخالی را تائید میکنم
«تاریخ ایرانی» گزیدهای از گفتوگوی حجتالاسلام مسیح مهاجری با «خبرآنلاین» را انتخاب کرده که درباره اعدامهای صادق خلخالی و اختلافات حسن آیت با میرحسین موسوی است:
* من دو نکته در مورد آقای خلخالی میگویم؛ نخست اینکه آقای خلخالی آن زمان لازم بود کارهایی انجام دهد و بعضی کارهایش خیلی درست و مفید بود. مثلاً اعدام چند نفر از سران رژیم مثل ژنرالهایشان اگر نبود، بعدها گرفتار داستانی شبیه داستان عبدالفتاح السیسی در مصر میشدیم. میدانید که او جزو ژنرالهای ارتش مصر بود که در زمان آقای مبارک هم مشغول بود و بعد خودش را در دولت اخوانالمسلمین جا زد و وزیر دفاع دولت آقای محمد مرسی شد و بعد علیه محمد مرسی کودتا کرد و همان بساط قبل را سر کار آورد. اگر بعضی کارهای آقای خلخالی نبود، ما هم گرفتار مشابه این وضع میشدیم. پس از این بابت باید آقای خلخالی را تائید کنیم که کارش درست است. من در کار قضاوت نبودم و ممکن است در جاهایی هم اشتباه کرده باشد که آن هم برای خودش بحث دیگری است. بنابراین مثل خیلیهای دیگر که نمیتوانیم چیزی را مطلق تائید کنیم، اینجا هم همینطور است. انسان، انسان است و اشتباه هم دارد.
* چند روز قبل از شهادت آقای بهشتی در جلسه شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، آقای آیت گفته بود که من با وزیر خارجه شدن آقای مهندس موسوی مخالفم. آقای بهشتی گفتند که بسیار خوب! مخالف باشید. گفت من این مخالفت را در مجلس خواهم گفت و علیه او حرف خواهم زد. آقای بهشتی گفتند که مقررات تشکیلاتی ایجاب میکند که شما رایتان را بدهید، رأی مخالف بدهید و رأی موافق به آقای موسوی ندهید، عیبی هم ندارد. اما حق ندارید علیه او صحبت کنید چون شما عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی هستید و باید یا از نظر حزب حمایت کنید که حزب او را به عنوان وزیر خارجه معرفی کرده و حمایت میکند یا اگر این کار را نمیکنید، دیگر مخالفت را هم ابراز نکنید و برای خودتان باشد، تنها رأی مخالف بدهید. در واقع مقررات حزبی همین است و تشکیلات یعنی این. آقای آیت گفت که نخیر، من مخالفت هم میکنم، حرفم را هم میزنم و رأی مخالف هم میدهم. آقای بهشتی هم با اینکه کمتر عصبانی میشدند اما آن روز دیدم که عصبانی شدند. خودم در آن جلسه حضور داشتم و برایتان نقل میکنم؛ آقای بهشتی گفتند که اگر شما به این مقررات عمل نکنید و تخلف کنید و بر علیه آقای موسوی در آنجا صحبت کنید، من خودم شما را محاکمه و از حزب اخراج میکنم. آیت هم گفت هر کار میخواهید بکنید. بعد هم آقای بهشتی شهید شد و عملاً بعد از شهادت ایشان، موضوع وزیر خارجه شدن آقای موسوی در مجلس مطرح شد، آقای آیت باز هم مخالفت کرد و همانطور که توضیح دادم آقای خامنهای از وزیر خارجه شدن آقای موسوی حمایت کردند و ایشان رأی آورد.
* در مسئله نخستوزیری در دوره آیتالله خامنهای، آقای موسوی نخستوزیر بودند، ولی برای انتخاب مجددشان در دور بعد، آقای خامنهای مخالفتی داشتند که علتش هم این بود که در آن دوره اول در کارهای اجرایی تفاوتهایی بین دو نظر وجود داشت. آقای خامنهای معتقد بودند که نخستوزیر باید با رئیسجمهور هماهنگ باشد چون در قانون اساسی اول ما که تا سال ۶۸ بدون تغییر بود، همهکاره از نظر اجرایی نخستوزیر بود و او هم به اختیارات خودش عمل میکرد که طی آن مشکلاتی بین رئیسجمهور و نخستوزیر پیش آمد. این ناهماهنگی باعث شده بود که آقای خامنهای معتقد باشند که ایشان نخستوزیر نباشد ولی همینجا رفتار مثبتی از آقای خامنهای بروز کرد که خیلی مهم بود. با اینکه امام امر نکردند که آقای موسوی را دوباره نخستوزیر کنند، ولی ایشان احساس کردند که نظر امام این است و قبول کردند که آقای موسوی نخستوزیر باشد با اینکه نمیخواستند و قبول نداشتند. این خیلی نقطه مثبتی است و معمولاً در این بحثها که پیش میآید این موارد مغفول واقع میشود در صورتی که واقعاً باید گفته شود. همیشه در قضاوت افراد باید هم موارد مثبت و هم سایر موارد را بیان کنیم. این نقطه مثبت خیلی برجسته است ولی منهای این قسمت مسائل اختلافی وجود داشت که آنها باعث میشد که هم در نخستوزیری و هم در وزارت خارجه آقای آیت و برخی دیگر با آقای موسوی مخالفت کنند، در واقع موضوع به همین اختلافاتی که وجود داشت، برمیگردد. امام با همه حرفهایی که خیلیها در مورد مهندس موسوی زده بودند، آقای موسوی را قبول داشتند و تا آخری که آقای موسوی نخستوزیر بود، امام ایشان را تائید کردند و قبول داشتند.
نظر شما :