همبند طالقانی دشمن خطرناک ساواک بود
گزارشی از مراسم بزرگداشت محمدمهدی جعفری
تاریخ ایرانی: مراسم بزرگداشت محمدمهدی جعفری، مبارز انقلابی، قرآنپژوه و نهجالبلاغهپژوه، پنجشنبه ۶ آبان در سالن امیرالمؤمنین مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی برگزار شد. در این مراسم که با استقبال گسترده فعالان سیاسی و فرهنگی مواجه شد، مهندس لطفالله میثمی و حجتالاسلام دعایی به بیان خاطراتی از فعالیتهای مبارزاتی وی پرداختند. مستندی نیز با عنوان «پرواز در دوردستها» با روایت او درباره کودتای ۲۸ مرداد و.. اکران شد. گفتنی است دکتر ابراهیم یزدی، مهندس محمد توسلی، اعظم طالقانی، مصطفی معین، مصطفی تاجزاده، محمدکاظم موسوی بجنوردی، نجفقلی حبیبی، هاشم صباغیان و... از دیگر چهرههای حاضر در این مراسم بودند. پیام سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات نیز توسط هادی خانیکی قرائت شد که در آن آمده است: «حضرت آقای دکتر سید محمدمهدی جعفری از جمله بزرگواران دانشمند و پژوهشگری است که همه عمر شریف خود را وقف پاسداری از میراث گرانقدر و فرهنگ ایرانی ـ اسلامی و نیز بارورتر کردن آن کرده است و جا دارد که اهتمام ویژه این عزیز را به معجزه پیامبر اکرم و کتاب هدایت انسان، قرآن کریم و دریای موجخیز معارف انسانساز، نهجالبلاغه اشاره کنم و از خداوند منان برای ایشان طلب طول عمر باعزت و کامروایی روزافزون در ادامه این راه پربرکت کنم و چه کار شایستهای است بزرگداشت استاد محمدمهدی جعفری که در واقع بزرگداشت فضیلت و فرزانگی و تعهد و گرانمایگی است.»
ماجرای تعاونی گجپر
لطفالله میثمی در بخشی از این مراسم با بیان خاطراتی از دوران دانشجویی خود با جعفری به تشکیل تعاونیای توسط وی اشاره کرد که گستره فعالیتش تنها اتاقی کوچک در کوی دانشگاه بود: «من در سال ۱۳۳۹ با ایشان دوست و همرزم بودم. ایشان اتاقی محقر در کوی دانشگاه ساختمان دانشسرای عالی - که آنجا به تحصیل مشغول بودند - داشتند و هر کس وارد کوی میشد اول وارد اتاق ایشان میشد. در واقع اتاق ایشان پاتوق شده بود. ایشان در همان اتاق محقر یک تعاونی به نام «گجپر» درست کرده بود که این نام از اول نامهای کارگزار، جعفری، ربانی و... گرفته شده بود. اینها هر هفته هر کدام یک قران، دو ریال یا پنج ریال روی هم میگذاشتند که انباشتی بشود و بتوانند پوستری بزنند یا کار خیری کنند. آن موقع تعاونی باب نبود و بعداً در دوره مهندس موسوی به یکی از نظامهای اقتصادی بعد از نظام دولتی تبدیل شد. آنجا در کوی امیرآباد بچهها همه از دانشگاههای مختلف به مسجد هدایت میرفتند، تفسیر که تمام میشد، به کوی میرفتند و در اتاق آقایان جعفری، رئیس طوسی یا سعید محسن میخوابیدند. فردا صبح تا ظهر جلسه تفسیر قرآن بود و تفسیر سوره توبه هم شروع شد که ۹-۸ نفر بودند که نهالی شد که نسل جوان به سرچشمه دین برسند. در واقع مهندس بازرگان با کتاب «راه طی شده» دین را ملی کرده بود؛ یعنی دین را از انحصار به درآورده و مستقیم به دست جوانها رسانده بود و جوانها عادت کردند روی قرآن تحقیق و تفحص بکنند.»
مصائب انتشار «پرتوی از قرآن»
میثمی در ادامه با اشاره به نقش پررنگ نهضت آزادی در میان مخالفان رژیم شاهنشاهی به اهمیت مبارزان این نهضت و اعضای آن ازجمله محمدمهدی جعفری پرداخت و افزود: «من سه بار بازداشت بودم، سال ۴۲ سال ۵۰ و ۵۳ و هر سه بار هم آقای حسینزاده سربازجوی ساواک بازجوی ما بود. او میگفت جبهه ملی روشنفکرها را دارد و روحانیت تودهها را ولی نهضت آزادی پیوند بین این دو را؛ یعنی تودهها و روحانیت، بنابراین شما از همه خطرناکتر هستید یعنی آقای جعفری از دید دشمن خطرناکترین آدمی بود که فعال بود. این خیلی مهم است که دشمن چنین دیدی داشته باشد.»
وی سپس با اشاره به کتاب «اسلام مکتب مبارز و مولد» جعفری را به خاطر فعالیتش در زمینه انتشار قرآن و نهجالبلاغه در شرکت سهامی انتشار، نمونه بارز مسلمانی مکتبی، مبارز و مولد خواند و درباره چگونگی انتشار نسخه نخست «پرتوی از قرآن» گفت: «[جعفری] در زندان قصر تفسیر آقای طالقانی را تقریر و پاکنویس میکرد و به دست ایشان میداد، ما هم میرفتیم با دوچرخه بعد از دادگاه از ایشان تحویل میگرفتیم و همزمان به کمک تراب حقشناس حروفچینی میکردیم. به این ترتیب جلد اول تفسیر قرآن در طول دادگاه آقای طالقانی از انتشار درآمد...»
حاج سید جوادی مخالف دستگیری اعضای نهضت آزادی بود
میثمی در نهایت به چگونگی دستگیری اعضای کمیسیون نهضت آزادی ازجمله محمدمهدی جعفری اشاره کرد و افزود: «... یک بسته نامه مشکوکی میآید شرکت سهامی انتشار... ایشان عضو کمیسیون سیاسیون نهضت آزادی بودند، رحیم عطایی نیز رئیس آن کمیسیون بود، ساواک میریزد و همه اینها را دستگیر میکند، سرهنگ مولوی هم در دستگیری این اعضا در منزل آقای صدر حاج سیدجوادی حضور داشت. در آنجا آقای صدر - که در آن زمان مقام قضایی داشت - دعوا میکند که بد کاری کردید اینها را بازداشت کردید... به هر حال همه زندگی آقای جعفری جدیت بود. ایشان زمانی هم که در مجلس بودند، پیگیر بودند و مطالعاتشان قطع نمیشد، آن موقع ما «راه مجاهد» را به درب منزلشان در خیابان زریننعل میبردیم و میدیدم که مرتب پشت میز کارشان کار میکنند.»
دکتر جعفری انتقام روحانیت کجرو را از من گرفت
حجتالاسلاموالمسلمین سید محمود دعایی دیگر سخنران این مراسم بود که ضمن بیان خاطراتی از مبارزات انقلابی محمدمهدی جعفری به سالهای نمایندگی ایشان در مجلس و نظر شهید رجایی نسبت به او اشاره کرد: «... جناب آقای جعفری نماینده دشتستان بود، در یکی از سفرهای استانی که مرحوم رجایی از استان فارس بازدید میکرد، نمایندگان استان همراه ایشان بودند. در بوشهر عدهای میآمدند و زیر گوش آقای رجایی میگفتند این نمایندهای که همراهت است کذا و کذا است. آقای رجایی میگفتند که اینها نمیدانند که من قبل از انقلاب، ماهها شکنجه شدم که ایشان را لو بدهم چون رابطم ایشان بود و ایشان شخصیتی بود که قبل از انقلاب من را به نهضت، انقلاب و فعالیتهای مبارزاتی قبل از انقلاب متصل کرده بود.»
وی همچنین به نقل خاطرهای از غلط املایی خود در نقل بیانات امام در «پرتوی از قرآن» و واکنش جعفری پرداخت: «آقای جعفری مایل بودند که این خاطره را به عنوان تقریظی بر پرتوی از قرآن بیان کنم و اصرار داشتند من بنویسم، من هم نوشتم، یک اشتباه املایی در نوشتن داشتم و تقریظ را با «ض» نوشتم، ایشان اصلاح نکردند که من افشا شوم و به نوعی از روحانیت کجروی آن روز انتقام بگیرند. البته بعداً اصلاح کردند...»
ایران از زمان دکتر مصدق در جهان شناخته شد
در اثنای برگزاری مراسم بزرگداشت سید محمدمهدی جعفری، مستندی نیز با روایت وی با عنوان «پرواز در دوردستها، همنشین خاک» اکران شد. جعفری در این مستند بر تصاویر پسزمینهای از وقایع تاریخی از جمله هجوم متفقین به ایران و... شمهای از خاطرات دوران کودکی خویش، کودتای ۲۸ مرداد، حضورش در جلسات دادگاه و همبندی با مهندس بازرگان و... بیان کرد: «دکتر مصدق یک غرور ملی و هویت ملی و مردمدار بود. قبلاً میگفتند کشور نفت و قالی اما در دوره دکتر مصدق میگفتند کشور مصدق و ایران در دنیا شناخته شده بود.»
«در روز ۲۸ مرداد ما به باشگاه حزب ملت ایران رفتیم و میخواستیم مثل هر روز فعالیتمان را آغاز کنیم که برخی از مسئولان گفتند اوضاع برگشته و ظاهراً دکتر مصدق را دستگیر کردهاند، ما همه ناراحت شدیم و به خانههایمان رفتیم... در مهرماه که مدارس باز شد، دیدم کلاسها عوض شده، عکس شاه را در کلاس نصب کردهاند و کسی جرات نمیکند از دکتر مصدق اسم ببرد.»
طالقانی بر سر سرهنگ نبوی فریاد کشید
جعفری در بخشی از روایاتش در این مستند درباره اتهامش مبنی بر توهین به مقام سلطنت و واکنش آیتالله طالقانی گفت: «اتهامی که بعد در کیفرخواست نوشته بودند عبارت بود از: اقدام علیه امنیت کشور و عضویت در جمعیتی که مرام و رویهاش ضدیت با سلطنت مشروطه است. ما سه نفر: آقای مهندس سحابی، آقای حکیمی و بنده علاوه بر این «توهین به مقام سلطنت» هم داشتیم. یکی از وکلا که احتمالاً سرهنگ خلعتبری بود رفت پشت تریبون و گفت که متن قانون توهین به مقام سلطنت است نه به سلطان و اینها به سلطان توهین کردهاند، نه به مقام سلطنت. یک مرتبه دادستان که سرهنگ نبوی بود - این در دادگاه تجدید نظر اتفاق افتاد - بلند شد گفت همانطور که الله با الوهیت یکی است، سلطان نیز با سلطنت یکی است. یکمرتبه آیتالله طالقانی که تا حالا صحبت نمیکرد فریاد زد: خفه شو الله و الوهیت را با سلطان و سلطنت یکی میگیری؟! خفه شو بشین... یکدفعه نبوی به لرزه افتاد که: نه من منظورم مقایسه الله و شاه نبود و... که تیمسار قرهباغی گفت بشین جناب سرهنگ؛ یعنی خراب کردی صحبت نکن. جلسه دادگاه به هم خورد و بعد آیتالله طالقانی را به اتاق خواستند و از ایشان عذرخواهی کردند.»
روایت جعفری از نطق تاریخی مهندس بازرگان
«شاه برای تعطیلات زمستانی به اتریش رفته بود، در محل اسکی دانشجویان انجمن اسلامی، حتی کنفدراسیون و ... جمع میشوند و علیه شاه و به نفع مهندس بازرگان شعار میدهند. شاه تعطیلاتش را ناتمام میگذارد، به تهران میآید و دستور تشکیل دادگاه تجدید نظر و تشدید حکم میدهد. ما اینجا تصمیم گرفتیم که صحبت کنیم، میدانستیم که حکم ساواک است و دادگاه همان حکم را تأیید یا تشدید میکند؛ لذا تصمیم گرفتیم صحبت کنیم که در تاریخ نگویند اگر اینها صحبت کرده بودند ما تبرئهشان میکردیم... بنابراین در جلسات خودمان در زندان تصمیم گرفتیم که مهندس بازرگان به عنوان نماینده نسل اول، آقای مهندس سحابی به عنوان نماینده به قول مهندسین نسل پاگرد و من به عنوان نماینده نسل جوان تند و سیاسی صحبت کنیم. آقای دکتر سحابی، آقای دکتر شیبانی و آقای علیبابایی هم قانونی صحبت کنند. دوباره وکلای ما همان مسئله عدم صلاحیت دادگاه و نقص پرونده را مطرح کردند، بعد از چند جلسه مجدداً صلاحیت دادگاه و عدم نقص پرونده رأی آورد. صلاحیت دادگاه را خب مثلاً میگفتند اینها سیاسی هستند و طبق قانون باید هیأتمنصفه در اینجا باشد و اصلاً دادگاه نظامی صلاحیت محاکمه افراد سیاسی را ندارد بلکه باید دادگاه عمومی باشد. آنها میگفتند اصلاً ما زندانی سیاسی نداریم، دکتر مصدق هم سیاسی نبوده بلکه اینها امنیتی هستند. مهندس بازرگان بعد از چند جلسه گفت که این را به عرض تیمسار و دادگاه و همه تاریخ برسانم که ما آخرین گروهی هستیم که با شما با زبان قانون سخن میگوییم، اگر شما فعالیتهای قانونی ما را برنتابید با کسانی سروکار خواهید داشت که با زبان اسلحه با شما سخن میگویند.»
طالقانی به کاشانی گفت مواظب باش پوست موز زیر پایت نیندازند
جعفری در خاتمه روایت تاریخی خویش در مستند «پرواز در دوردستها» به سخنرانی تاریخی آیتالله طالقانی در سالگرد درگذشت دکتر مصدق و تأکید ایشان بر تأثیر اطرافیان آیتالله کاشانی بر تغییر نظرشان نسبت به مصدق نیز اشاره کرد: «آیتالله طالقانی سخنرانی خود را شروع کرد. گفت اختلافی که بین دکتر مصدق و آیتالله کاشانی افتاد از اطرافیان بود، از کسانی دیگر بود که نگذاشتند؛ ولی ما کوشش میکردیم که این اختلاف از بین برود و این دو نیروی مذهبی و ملی از هم جدا نشوند و با هم یکی باشند. من رفتم منزل آیتالله کاشانی که این مطلب را به او بگویم. گفت که من در اتاق انتظار نشسته بودم دیدم آمد یک قاچ خربزه هم دستش...» ادامه صدای آیتالله طالقانی در سخنرانی بر سر مزار دکتر مصدق: «[آیتالله کاشانی] گفت خربزه بفرمایید، گفتم حضرت آیتالله دارند زیر پات خربزه میگذارند، پوست خربزه میگذارند، مواظب باش! گفت نه اینطور نیست، من حواسم جمع است. گفتم من شما را مردی پاک و مبارز میدانم، مبارزات شما در عراق علیه انگلستان فراموششدنی نیست، شما این مزایا، این سوابق را دارید... متوجه و هوشیار باشید تفرقه ایجاد نشود.»
ما میدانستیم که بازرگان انقلابی نیست
جعفری همچنین در بخشی از این مستند، درباره انتخاب مهندس بازرگان به نخستوزیری گفت: «ما در این شرایط فکر میکردیم مهندس بازرگان بهترین گزینه است؛ اما میدانستیم که چه مشکلاتی دارد و چه عوارضی ممکن است بعداً به وجود آید، البته نه به این شکل ولی در کل میدانستیم که آقای مهندس بازرگان مثل ما جوانها یک فرد انقلابی نیست. قبلاً هم بارها گفته بود که تندرو نیست و تقریباً موضع ایشان را میدانستیم و نگران هم بودیم؛ اما او را بهترین گزینه میدانستیم و حتی تشویقشان میکردیم.»
وی همچنین درباره شعار «مرگ بر بازرگان» در مجلس پس از استعفای ایشان اظهار داشت: «آقای رجایی نخستوزیر بود و آمد در مجلس، عدهای از همین کارمندان مجلس شروع کردند به مرگ بر بازرگان گفتن، من در زیرزمین مجلس که یک رستورانی بود که در آن چای و... میخوردیم [به شهید رجایی] گفتم که میشنوی؟ مبادا خدای ناکرده روزی بیاید که مرگ بر رجایی بشنوم، گفت: شنیدی که من کوچکترین بیاحترامی به آقای مهندس بازرگان کرده باشم؟ گفتم: نه از شما نشنیدم، من برای خودتان نگرانم گفت: نه انشاءالله که به آنجا نمیرسد.»
به هاشمی گفتم ماری را به زمین انداختهاید که اژدها میشود
این قرآنپژوه در انتهای مستند «پرواز در دوردستها» درباره عزل بنیصدر و بازخورد آن در مجاهدین خلق گفت: «اوضاعی که در اواخر سال ۵۹ و سال ۶۰ پیش آمد، مطابق نظر هیچ آدم دلسوخته و آشنا به مسائل انقلابی کشور ما نبود. از طرفی جنگ بود. ما نه موضع مجاهدین را تأیید میکردیم، نه موضع بنیصدر را و نه موضع حزب جمهوری اسلامی را. پیش همهشان هم میرفتیم و خواهش و التماس کردیم که این کارها را نکنید، کشور به آینده نامطلوبی میرود. در همان نطقی که من در مخالفت با طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر کردم که الآن نیز نطقش موجود است، به صراحت گفتم این کار شما منجر به تنشها و درگیریهایی میشود. فتنهای درمیگیرد، حتی به عثمان اشاره زدم که اگر امیرالمؤمنین از عثمان دفاع میکرد نه از شخص عثمان بود بلکه از مردم دفاع میکرد که مبادا فتنهای دربگیرد که در آن فتنه حق و باطل چنان به هم آمیخته شود که دیگر قابل تشخیص نباشد. در آنجا آقای خامنهای که در آن زمان نماینده بود اشارهای به من کرد. بعد که تنفس دادند و ما به زیرزمین رفتیم من رفتم چای بردارم آقای خامنهای طرف راستم و آقای هاشمی هم طرف چپم بود. به آقای خامنهای گفتم چطور بود؟ گفت خوب بود صحبتت، گفتم چرا اشاره کردی؟ گفت چون از عثمان اسم بردی و نمایندگانی از اهل سنت هستند، گفتم مبادا آنها ناراحت شوند. گفتم شما که به من میگویید جعفری سنی، من خودم بیشتر ملاحظه میکنم. [خطاب به آقای هاشمی] گفتم آقای هاشمی چطور بود؟ گفت: همانطور که به شما گفتم شما یا باید با اینور باشی یا با آنور. گفتم آقای هاشمی شما ماری به زمین انداختید که این مار اژدها میشود و نمیتوانید بگیریدش. گفت: نگران آن نباش. گفتم چه کار میکنید؟ گفت: با یک فتوا درستش میکنیم. گفتم: آقای هاشمی آنهایی که گوششان بدهکار فتواست اهل شلوغ کردن نیستند، آنهایی که اهل شلوغ کردن هستند که گوششان بدهکار فتوا نیست. شما نمیتوانید این را اداره کنید.»
نظر شما :