اصغرزاده: اشغال سفارت عامل جنگ ایران و عراق نبود
به گزارش خبرگزاری ایسنا، ابراهیم اصغرزاده در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران با مورد توجه قرار دادن موضوع جلسهای که در آن به عنوان یکی از اعضای اشغالکننده لانه جاسوسی حضور داشت، خاطرنشان کرد: هماکنون نسبت به این اقدام سؤالات جدی از جمله این که آیا اشغال سفارت آمریکا لازم بود و نمیشد با هزینه کمتری این کار را انجام داد، وجود دارد و این سؤالات را گروههای جدید و مدرنتر پیش پای ما میگذارند و میگویند که این اقدام دانشجویی در ۳۵ سال پیش باعث شد که روابط ما با دنیا به هم بخورد. همچنین این سؤال هم وجود دارد که آیا دست خارجی دانشجویان را وادار به آن کار کرد؟
وی ادامه داد: باید دانست که مجوز آمریکا به شاه برای ورودش به این کشور برای ما سنگین بود و ما معتقد بودیم که انتقال شاه به آمریکا میتواند منشا توطئه علیه ایران باشد.
وی خطاب به دانشجویان حاضر با بیان اینکه «شما باید خودتان را در آن مقطع تاریخی جای ما بگذارید و به ما حق دهید»، گفت: برخی دانشجویان مرا محکوم میکنند و میگویند شما عامل بدبختی ما شدید. در این راستا میتوان وقوع یک اتفاق جدید در کشور را ریشهیابی کرد و آن نوع نگاه به آمریکاست.
این طراح اشغال سفارت آمریکا در تهران معتقد است: در حال حاضر در کشور ما بخشی از یک نسل عاشق آمریکا و معتقد است اگر ما با آمریکا رابطه داشته باشیم همه چیز داریم و این موضوع نشاندهنده این است که سیستم سیاسی و ایدئولوژیکی ما در نظام آموزشی و مذهبی نتوانسته به راحتی به گونهای به مردم توضیح دهد که نسبت ما به آمریکا میتواند مثل نسبت ما به دیگر کشورها باشد. این روند به خاطر این است که روش تبلیغی و توضیحی ما در دستگاههای مختلف از جمله صداوسیما تا حوزههای علمیه ضعیف عمل کرده و خواسته تصویری از آمریکا نشان دهد که این تصویر را در حال حاضر جامعه ما پس میزند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: به هر ترتیب در جامعه ایران دوگانگی اینچنینی به وجود آمده که یک عده نسبت به آمریکا شیفتگی دارند و یک عده از آن نفرت دارند و حد وسطی هم وجود ندارد و میبینیم که رشته آمریکاشناسی داریم و نه این که سیاستمداران ما شناخت درستی از آمریکا دارند. آمریکا مانند یک باکس دیده میشود که یا سیاه سیاه و یا سفید سفید است. حال این نگاه را خیلیها گردن دانشجویان خط امام در جریان اشغال سفارت آمریکا میاندازند و میگویند شما باعث شدید تا چنین نگاهی نهادینه شود.
اصغرزاده با ارائه توضیحی از شرایط سیاسی و بینالمللی ایران در زمان اشغال سفارت آمریکا، گفت: اگر به ۳۰ سال پیش برگردیم و وضعیت جامعه ایران و وضعیت نظام جهانی را نگاه کنیم، میبینیم که نظام جهانی نظام دوقطبی بود که در این نظام آنقدر شوروی و آمریکا احاطه داشتند که همه کشورها از اقمار این دو قطب به حساب میآمدند و دیپلماسی، فرهنگ و ... جایی نداشت و شما یا باید متعلق به جبهه شرق یا متعلق به بلوک غرب میبودید.
این فعال سیاسی با بیان اینکه «تصور کردن این موضوع که امکان داشت بازیگرانی وارد عرصه بینالملل شوند، بعید بود»، افزود: شاه هم خودش از اقمار آمریکا به حساب میآمد و میتوان گفت تمام جنبشهای اجتماعی و دانشجویی تحت تأثیر این دو بلوک بودند.
وی گفت: اگرچه ما تحت تأثیر جریانات چپ بودیم، ولی تنها ایده ما برگرفته از این جریان نبود. زمانی دکتر شریعتی ماتریالیسم و مارکسیسم را نقد میکرد و البته سنت را هم مورد نقد قرار میداد. خود امام هم از اسلام تفسیر سیاسی و انقلابی داشت که این نوع نگاه امام مورد توجه بخش سنتی حوزههای علمیه نبود، اما این به مفهوم آن نبود که جریان جنبش دانشجویی که متصل به روحانیت است کل سنت را نقد کند. سنت برای ما قابل احترام بود.
این فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: در نیروهای انقلابی و مبارز یک نوع جریانی شکل گرفت که اسمش را گذاشتند بومیگرایی و در این راستا دکتر شریعتی موضوع بازگشت به خویشتن را مطرح کرد. درون این نگاه یک نوع ترس از غرب، تکنولوژی و دستاوردهای غربی و آمریکا وجود داشت.
اصغرزاده با بیان اینکه «در پسزمینه ذهن جامعه ما چیزی تحت عنوان توهم توطئه وجود دارد»، گفت: این نگاه توطئهآمیز پسزمینه روانی ناخودآگاه جمعی جامعه ایران بود و اینها همه جمع شد و وقتی دانشجویان از این موضوع مطلع شدند که شاه به آمریکا رفته به این جمعبندی رسیدند که ممکن است همان اتفاق ۲۸ مرداد ۳۲ رخ دهد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با تاکید بر اینکه «موضوع اشغال سفارت آمریکا یک موضوع تاریخی متعلق به همان زمانی است که این اتفاق رخ داده و بنابراین در آن زمان این اتفاق طبیعی بود»، گفت: آن زمان حتی خود دربار هم از رفتار آمریکا احساس حقارت میکرد. البته قرار نبود که بعد از اشغال سفارت این اشغال به طول بینجامد.
این طراح اشغال سفارت آمریکا در تهران در ادامه با مورد توجه قرار دادن موضوع رابطه ایران با آمریکا، اظهار کرد: آقای خاتمی بحث گفتوگوی تمدنها را مطرح کردند و شرایط مساعدی به وجود آمد که ما از رابطه خصمانه با آمریکا عبور کنیم ولی این اتفاق نیفتاد. پس از آن نیز اتفاق مهمی چون یازدهم سپتامبر رخ داد که باعث شد که جامعه غربی نسبت به تمدنهای دیگر موضع بگیرد. در واقع دنیای جدیدی ایجاد شد و نوع رابطه ما با غرب با توجه به چنین اتفاقی که افتاد دچار چالش شد.
اصغرزاده ادامه داد: پس از دولت آقای خاتمی، دولت آقای احمدینژاد چرخه کینه و ستیزهجویی با غرب را تشدید کرد و بعد موضوع قطعنامهها و تحریمها به آن شکل شد. هماکنون که دولت آقای روحانی میخواهد مذاکرات را جلو ببرد هم در داخل ایران و هم در آمریکا این موضوع با مقاومتهایی روبروست.
این طراح اشغال سفارت آمریکا در تهران با بیان اینکه «به هر ترتیب آمریکا زمانی فوقالعاده رژیم مداخلهگری بود»، ابراز عقیده کرد: در عین حال باید بپذیریم که آمریکا تغییر کرده و نمیشود که چشمانمان را بر همه چیز ببندیم و یا اینکه اینطور تفسیر کنیم که آمریکا یا پسر پیغمبر یا پسر شیطان است.
وی در عین حال خاطرنشان کرد: این نکته را هم باید بپذیریم که نه آمریکا میتواند ناجی ایران باشد، نه دولت آقای روحانی، نه آشتی کردن و نه قهر کردن. ما باید به صورت منطقی از فضای جنگ سرد خارج شویم و به دنبال منافع ملیمان باشیم و بر اساس منافع ملیمان تصمیم بگیریم. به هر ترتیب در اینکه دولت آمریکا دولت مداخلهگری بوده شکی نیست و در آن زمان دانشجویان خط امام محکم ایستادند و یک کار دفاعی را در جهت دفاع از انقلابشان انجام دادند که کار خوبی بود.
این طراح اشغال سفارت آمریکا در تهران اعتقاد خود را اینگونه بیان کرد: من هماکنون موافقم که میشود با آمریکا از موضع عزت مذاکره کرد و موافق این موضوع هستم.
این طراح اشغال سفارت آمریکا در تهران همچنین تصریح کرد: من این را نمیپذیرم که اشغال سفارت عامل جنگ ایران و عراق بود؛ چرا که اگر دانشجویان سفارت را اشغال نمیکردند عراق زودتر به ما حمله میکرد اما اشغال سفارت باعث ایجاد وحدت شد و تمام گروههای سیاسی و روشنفکران از این کار دانشجویان حمایت کردند. در آن زمان رخ دادن آن اتفاق میطلبید؛ چرا که آمریکاییها اشتباه کرده بودند.
نظر شما :