مذاکرات ایران و آمریکا؛ نقطه عطف تاریخ انقلاب - صادق زیباکلام
«جیمز بیکر» که بعدها وزیر دفاع جرج بوش پسر میشود آن روزها سمت پایینی در وزارت خارجه داشت و مسئولیت نگارش متن مذاکرات بر عهدهاش بود.
برای آمریکاییها البته یادداشتهای بیکر، اینکه ما چه گفتیم و طرف ایرانی چه گفت، اهمیت داشت اما برای ایرانیها تنها چیزی که اهمیت نداشت آن بود که در آن دیدار مهم و تاریخی - از بابت اینکه اولین ملاقات رسمی پس از انقلاب میان مقامات ارشد ایران و ایالات متحده بود - آنها چه گفته بودند و ما چه پاسخهایی داده بودیم؟
هنوز هواپیمای دولتمردان ما در فرودگاه مهرآباد به زمین ننشسته بود که توفانی از انتقاد نسبت به دولت موقت به راه افتاد. جالب است که در فضای ملتهب و لبریز از غلیان عواطف و احساسات سیاسی ضد غربی و ضد آمریکایی که نیروها و جریانات سیاسی رادیکال چپ و انقلابیون با گرایش مذهبی به راه انداخته بودند، تنها مسالهای که اهمیت نداشت این بود که مقامات آمریکایی در آن ملاقات، چه گفته بودند و چه میخواستند و متقابلا، ما چه پاسخهایی داده بودیم و چه میخواستیم؟ همه یکصدا دیدار میان مقامات ایرانی با آمریکاییها را محکوم میکردند.
باقی داستان را میدانیم. انجمنهای اسلامی دانشجویی آن روزها در پیکار و رقابتی نفسگیر با دانشجویان دارای تفکرات مارکسیستی در دانشگاهها بودند و سیاستهای غیرانقلابی و به دور از برخورد و رویارویی دولت بازرگان با آمریکا و غرب، یا به باور مارکسیستها، سیاستهای لیبرالیستی و سازشکارانه «دولت موقت» مورد پسند مسلمانان انقلابی نبود.
در نتیجه شور و التهاب و آن موج برخاسته در واکنش به ملاقات میان مقامات ایران و آمریکا را مغتنم شمرده و با اشغال سفارت ایالات متحده، تیر خلاص را به دولت بازرگان شلیک کردند. دانشجویان جوان، انقلابی و مسلمان که مملو از احساسات انقلابی بودند و بعدها به نام «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» معروف شدند، در صبح روز ۱۳ آبان ۵۸ و در حالی که با غرور و مصمم از دیوار سفارت ایالات متحده بالا میرفتند هرگز تصور نمیکردند که نهالی را مینشانند که ظرف سه دهه بعدی، بدل به مهمترین و اصلیترین ویژگی خارجی و داخلی ایران اسلامی خواهد شد.
آنچه آنان نمیدانستند آن بود که به زودی جریانات سیاسی نیرومندی با مشعل شعلهور شده آمریکاستیزی که آنان با اشغال سفارت ایالات متحده برافروخته بودند از راه میرسیدند و مشعل را از دست آنان میستاندند و بلند میکنند.
ظرف ۳۵ سال بعدی، یعنی تا به امروز، آمریکاستیزی همان طور که اشاره شد، یکی از اصلیترین گفتمانها و رویکردهای داخلی و خارجی بوده است. عملا بسیاری از سیاستها و تصمیمگیریهای خرد و کلان ظرف ۳۵ سال گذشته تابعی بوده از نگاه و رویکرد مبارزه با آمریکا. به تبع آن هرگونه صلح و تفاهم، هرگونه تنشزدایی و هر شکلی از مصالحه و معامله با آمریکا مذموم تلقی شده است. داستان مکفارلین نمونه بارز این مساله بود. با آنکه صورت مساله مکفارلین روشن است و دیگر ابهامی در خصوص آن وجود ندارد و با آنکه در مجموع آن داستان به سود منافع ملی ما بود معذالک همچنان در یک فضای آکنده از سکوت قرار دارد. تا به جایی که رئیسجمهور فعلی همانند بسیاری دیگر به شدت منکر حضور در آن ماجرا و علم و اطلاع از آن است.
همچون داستان مکفارلین، تمامی موارد مشابهی که داد و ستد و مراوداتی با آمریکاییها صورت گرفته، در سکوت کامل بوده است. آخرین نمونه آن، همان مذاکراتی است که در رسانههای داخلی هم به آن پرداخته شد و در ماههای پایانی ریاستجمهوری احمدینژاد میان ایران و ایالات متحده با وساطت عمانیها در مسقط صورت میگیرد. با اینکه هم آمریکاییها و هم عمانیها اعتراف کردند در نیمه دوم سال ۹۱ ملاقاتهایی میان مقامات ایرانی و آمریکایی در عمان صورت گرفته، اما هیچ کس در ایران کلامی و سخنی در این باره ابراز نداشته است و صرفنظر از آنکه محتوای آن به سود ایران بوده یا نه، برتابیده نمیشود. در چنین شرایطی، سخنی به اغراق نرفته اگر مذاکرات با آمریکاییها را که از دیروز آغاز شده نقطه عطفی در تاریخ ایران پس از انقلاب بدانیم. برای نخستین بار از زمان آن ملاقات بدفرجام میان دولت موقت و مقامات دولت کارتر در الجزایر است که مقامات ارشد دو کشور، نه به صورت مخفیانه و پنهانی بلکه آشکارا با یکدیگر بر سر میز مذاکره نشستهاند (در ماجرای مذاکرات هنگام اشغال افغانستان، ماجرا بعدها به شکلی محدود، مطرح شد). مهم، نتایج مذاکرات نیست. مهم نفس آن است که عملی که تاکنون غیرممکن به نظر میرسید اتفاق افتاده است. حتی اگر این مذاکرات هیچ حاصل و دستاوردی نداشته باشد در فضای سیاسی ایران پس از انقلاب یک تحول اساسی به شمار میرود. البته تندروها هنوز نسیم تغییرات را حس نکردهاند و همچنان به دنبال تداوم رویه گذشته هستند و چون دستشان به هیچ کجا نمیرسد، عجالتا وزیر اطلاعات را به مجلس احضار کردهاند تا سؤالاتی بیارتباط با مسئولیتهای ایشان را به بهانه همین مذاکرات مطرح کنند. مشکل تندروها فقط این نیست که متوجه تغییر و تحولات جامعه خودمان نشدهاند بلکه اشکال اساسیتر آنها این است که صدای فرو ریختن دیوار برلین را بعد از ۲۳ سال، هنوز نشنیدهاند.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما :