تصویر چهگوارا؛ نماد انقلابی یا مارک تجاری؟
تصویر اول عکسی است که آلبرتو دیاز گویتیرز مشهور به آلبرتو کوردا عکاس کوبایی، در روز ۵ مارس ۱۹۶۰ در مراسم خاکسپاری قربانیان انفجار در یک کشتی حامل مهمات در بندر هاوانا از چهگوارا گرفته است.
انقلابی متولد آرژانتین موهایی بلند و یک کلاه بره سیاه رنگ با ستارهای بر پیشانی آن به سر دارد. چشمهایش به دور دست مینگرند و چهره او طوری است که گویا به هیچ زمان و مکان خاصی تعلق ندارد. این عکس به بهای هفت هزار و ۲۰۰ یورو فروخته شد.
آلبرتو کوردا که در آن زمان عکاس یک روزنامه کوبایی به نام انقلاب بود، همراه با ۳۰ عکاس دیگر برای پوشش این مراسم رفته بود. او توانست دو عکس، یک عکس افقی و یک عکس عمودی از چهره چهگوارا بگیرد.
عکس عمودی به خاطر آنکه بخشی از شانههای چهگوارا توسط فرد دیگری پوشانده شده بود مورد قبول واقع نشد و در عکس افقی، کوردا در نسخهای که چاپ شد بخشی از صورت یک فرد ناشناس در حاشیه سمت چپ عکس و شاخههای درخت نخل در حاشیه سمت راست تصویر را حذف کرد و آنچه منتشر شد طی دهههای بعدی به یکی از پرتیراژترین عکسهای قرن بیستم بدل گشت.
به گزارش بی بی سی، تصویر دوم را عکاس سوئیسی به نام رنه بری در سال ۱۹۶۳ گرفته است. در این عکس چهگوارا در حال کشیدن سیگار برگ است، ابروهای خود را بالا برده و نگاه او به هیچ نقطه مشخصی نیست. این عکس به بهای چهار هزار و ۸۰۰ یورو فروخته شد. رنه بری که در آن زمان برای موسسه عکاسی مگنوم کار میکرد همراه با خبرنگار مجله آمریکایی «لوک» (Look) برای مصاحبه با چهگوارا به هاوانا رفته بود.
در این مصاحبه که شش ساعت طول کشید رنه بری بارها از چهگوارا خواست که پردههای اطاق را باز کنند تا بتواند از نور بهتری برای عکاسی استفاده کند ولی او به خواست عکاس توجهی نکرد و در تمام طول مصاحبه هیچگاه مستقیما به دوربین نگاه نمیکرد.
رنه بری در خاطرات خود از آن روز گفته است: «من شش حلقه فیلم سیاه و سفید گرفتم و میتوانستم تمام زوایای شخصیت او، جذابیت، اراده و خشم نهفته او را به خوبی نشان دهم، ولی او حتی یک لحظه هم مستقیما به دوربین نگاه نکرد.»
میراثی که در یک عکس خلاصه شد
گابریل گارسیا مارکز، نویسنده کلمبیایی و برنده جایزه نوبل ادبیات، زمانی گفته بود که برای نوشتن زندگینامه چهگوارا هزاران سال و میلیونها صفحه لازم است. ولی در چهل و شش سالی که از مرگ چهگوارا و خروج این عکس از کوبا میگذرد میراث او از طریق بازنشر گسترده این تصویر به اشکال مختلف زنده مانده است.
آلبرتو کوردا نه فقط جزو عکاسان رسانههای دولتی بلکه از دوستان نزدیک رهبران انقلاب کوبا بود. او علاوه بر این عکس از حوادث انقلاب، رهبران آن و سالهای بعد از انقلاب عکسهای فراوانی گرفته است. ولی حوادثی که از اواسط دهه ۱۹۶۰ روی داد و خود چهگوارا نیز در آن نقش مهمی ایفا کرد، به این عکس جایگاه منحصر به فردی بخشید.
فضای جنبشهای استقلالطلبانه و رهاییبخش و مبارزه مسلحانه و چریکی بسیاری از کشورهای جهان سوم را در برگرفته بود و چهگوارا نیز پس از پایان انقلاب کوبا راه گستراندن دامنه این جنبشها را در پیش گرفته بود. در سال ۱۹۶۷ او یک عملیات چریکی را در بولیوی آغاز کرد که نافرجام ماند و به کشته شدن او ختم شد.
همزمان در اروپا جنبشهای اعتراضی در بین روشنفکران متمایل به چپ و دانشجویان جان تازهای گرفتهای بود. اولین بار در جریان تظاهرات دانشجویی در میلان ایتالیا در سال ۱۹۶۷ این تصویر چهگوارا در صفوف تظاهرکنندگان دیده شد. در سالهای بعد و به خصوص اعتراضات دانشجویان فرانسوی در سال ۱۹۶۸ این تصویر و پوستری که از روی آن طراحی شده بود به خیابانها آمد.
در سال ۱۹۶۸ یک ناشر و روشنفکر ایتالیایی به نام فلترینلی کتابی به نام «خاطرات چهگوارا در بولیوی» منتشر کرد که عکس معروف چهگوارا را روی جلد خود داشت. گفته میشود که او یک سال قبل با توجه به اینکه میدانست چهگوارا در بولیوی است از دولت کوبا خواسته بود تعدادی از عکسهای او را در اختیارش بگذارند و مقامات کوبایی نیز آلبرتو کوردا را به او معرفی کردند. عکاس کوبایی بدون تقاضای هیچ مبلغی این عکس را در اختیار ناشر ایتالیایی قرار داد.
در همان سالها یک هنرمند ایرلندی به نام جیم فیتزپاتریک که به انقلاب کوبا و شخص چهگوارا علاقه ویژهای داشت، از روی عکس آلبرتو کوردا پوستری طراحی کرد که به سرعت در صفوف اعتراضات دانشجویی مورد استفاده قرار گرفت و در دهههای بعد در کنار عکس اصلی ماندگار شد. او در خاطرات خود میگوید که اولین بار عکس اصلی را در یک مجله آنارشیستهای هلندی دیده بود و در آنجا این طور قید شده بود که ژان پل سارتر فیلسوف فرانسوی در یکی از سفرهایش به کوبا این عکس را به اروپا آورده بود.
ارزش معنوی، ارزش مالی
مورخان عکاسی و نمادشناسی این عکس را جزو معدود تصاویری میدانند که مرزهای زبانی، فرهنگی و جغرافیایی را در نوردیده و بیش از هر تصویر یا نماد دیگری نشر و بازتولید شده است. با این وصف چرا نسخههای اصلی از یک عکس مهم تاریخی به بهای چند هزار یورویی به فروش میرسند آن هم در دورانی که معاملات در حراج آثار هنری و اشیا ماندگار سر به میلیونها دلار میزند؟
برخی از کارشناسان معتقدند که بهای نسبتا نازل این عکسها به این دلیل است که نسخههایی که به حراج گذاشته شدهاند هر چند از روی نگاتیو اصلی، ولی سالها پس از گرفتن عکس چاپ شده و از روی دستنوشته عکاس در حاشیه آن میتوان فهمید که نسخه اولیه نیستند. اما موضوع دیگری که شاید در قیمتگذاری روی این آثار تاثیر بیشتری دارد نگاه حکومت کوبا و خود عکاس به حقوق معنوی آثار هنری و به خصوص نحوه استفاده مجدد از عکسهای مربوط به دهههای اول انقلاب و به طور مشخص این عکس چهگوارا است.
حکومت کوبا تا دهه ۱۹۹۰ معاهدههای بینالمللی ناظر بر حفاظت از حقوق معنوی آثار هنری را نپذیرفته بود. تا آن زمان هر عکسی که در آن کشور گرفته شده بود به راحتی میتوانست در فضای عمومی و مورد استفاده همگان قرار بگیرد. پس از آن نیز مقرر کرد که استفاده عموم از هر تصویری پس از ۲۵ سال بلامانع است. خالق اثر نیز تا جایی که به باور او این عکس برای اهداف انقلابی مورد استفاده قرار میگرفت با سخاوت از حق خود صرفنظر میکرد.
آلبرتو کوردا در سال ۲۰۰۱ درگذشت و عکسهای کمنظیر او از کوبا صاحب سخاوتمند خود را از دست داده و به نظر میرسد که مسئولان کوبایی نیز بر تملک این آثار اصراری ندارند. در هفتههای اخیر روزنامههای بریتانیایی گزارش دادند که دختر او مجموعهای شامل ۵۵ عکس او از رهبران انقلاب کوبا را که از روی نگاتیوهای اصلی چاپ شدهاند، به بهای ۵۰ هزار پوند به یک گالری بریتانیایی فروخته است.
از نماد اعتراض تا عنصر تجاری
این تصویر چهگوارا در دهههای بعد به یک مارک تجاری نیز بدل شد و امروزه نقش آن را نه فقط بر پرچم و پلاکارد و دیوارهای کانون اعتراض بلکه در بازارهای دستفروشی و حتی بوتیکهای شیک شهرهای اروپایی میبینیم. گسترش این تصویر از کنترل خارج شده و گو اینکه به یک امپراتوری تجاری و فراملیتی بدل شده است.
در سال ۲۰۰۰ شرکت ودکاسازی اسمیرنف برای کارزار تبلیغاتی خود این از این تصویر استفاده کرد. آلبرتو کوردا علیه این شرکت شکایت کرد و در پایان این پرونده اسمیرنف از این کار منع و مجبور شد به او ۵۰ هزار دلار غرامت بپردازد. او این مبلغ را به سازمان بهداشت عمومی کوبا اهدا کرد.
حرفهای او در مورد این ماجرا شرح حال خوبی از این تصویر نمادین است: «به عنوان طرفدار ایدههایی که چهگوارا به خاطر آن جان خود را فدا کرد، من با استفاده از این عکس توسط کسانی که برای عدالت اجتماعی تلاش میکنند هیچ مخالفتی ندارم. ولی با سوءاستفاده از وجهه او برای محصولات تجاری و به خصوص الکلی که توهین به وجهه این انقلابی است، به شدت مخالفم.»
با این همه در هر آنجایی که پیگیری و شکایت راه به جایی نمیبرد این تصویر به اشکال، با طرحهای مختلف و با هر رنگ و کیفیتی روی کالاهای مصرفی، از تی شرت و جاکلیدی گرفته تا لیوان و زیرسیگاری نقش میبندد.
عکس کسی که حاضر نمیشد حتی یک لحظه مستقیم به دوربین نگاه کند پربینندهترین تصویر جهان شد، حتی اگر کمتر بینندهای بتواند دقیقا نگاه او را دنبال کند.
نظر شما :