بازتاب انتشار اسناد سیا درباره کودتای ۲۸ مرداد
تاریخ ایرانی/ ترجمه: شیدا قماشچی
روزنامه دیلی تلگراف در گزارشی با اشاره به اینکه «دیپلماتهای بریتانیایی سعی داشتند تا جزئیات نقش MI6 در جریان کودتا را مخفی نگاه دارند»، نوشت: اسناد جدید نشان میدهند که دیپلماتهای بریتانیایی سعی داشتند تا همتایان آمریکاییشان را از انتشار اسناد «شرمآور» مربوط به جزئیات حضور MI6 در کودتای سال ۱۹۵۳ ایران بازدارند. محقق آمریکایی که در انتشار این اسناد نقش داشته به روزنامه دیلی تلگراف گفته است که حتی امروزه با گذشت ۶۰ سال از کودتا، بریتانیا ممکن است در پشت صحنه تلاش کند تا جزئیات عملیات محرمانهٔ چکمه انتشار نیابد.
وبسایت داون (Dawn) در مقالهای با عنوان «سیا به نقش خود در کودتای ۱۹۵۳ اعتراف کرد»، به اسنادی که تحت عنوان «جنگ بر سر ایران» منتشر شده، اشاره کرده که انتشار این اسناد در دو بخش متفاوت با اختلافی نزدیک به ۳۰ سال ـ نخستین بار در سال ۱۹۸۱ و سپس در سال ۲۰۱۱- از ردهبندی محرمانه خارج شدند. بنا بر اطلاعات آرشیو امنیت ملی هر کدام از این اسناد شامل اطلاعاتی هستند که در دیگری سانسور شده بودند. تاریخ نگارش اسناد مشخص نیستند ولی از دستنوشتههای به کار رفته برای ویرایش اسناد و حاشیهنویسیها اینطور به نظر میرسد که اسناد در سال ۱۹۷۴ نوشته شدهاند. گفته میشود که نگارندهٔ این اسناد از اعضای بخش تاریخنگاری سیا بوده و از همکاری مشتاقانهٔ مدیریت سازمان اطلاعاتی آمریکا برای نگارش این اسناد قدردانی کرده است ولی در عین حال به این موضوع نیز اذعان دارد که بیشتر پروندههای مربوط به این عملیات در سال ۱۹۶۲ از بین رفتهاند.
دویچهوله انگلیسی (Dw) با تیتر «کودتای آمریکا هنوز بر روابط با ایران سایه انداخته است»، تحلیل کرده که «کودتای سال ۱۹۵۳ علیه نخستوزیر منتخب ایران تا به امروز بر روابط میان دو کشور سنگینی میکند و از شکلگیری اعتماد لازم برای برقراری روابط میان واشنگتن و تهران ممانعت به عمل میآورد.»
سایت آنتی وار (Anti war) در مطلبی به قلم جیسون دیتز، پس از یادآوری اینکه «۶۰ سال پیش: سازمانهای جاسوسی آمریکا و بریتانیا طی یک برنامهریزی مشترک، کودتایی علیه دولت منتخب ایران را رهبری کردند؛ تلاشی که آمریکا هنوز برای تغییر حکومت ایران از آن دست برنداشته است»، افزود: «۲۵ سال پس از وقوع کودتا تا فرار شاه از ایران، سلطنت او همواره احساسات ضد آمریکایی را در ملت ایران بر میانگیخت و دولت آمریکا نیز تا سال ۲۰۰۹ حاضر به عذرخواهی و قبول مسوولیت کودتا در ایران نشد. علیرغم معذرتخواهی و گذشت بیش از ۳۴ سال از انقلاب، دولت آمریکا به روابط خصومتآمیزش با ایران ادامه میدهد و به طور مرتب این کشور را تهدید به حملهٔ نظامی میکند.»
پایگاه خبری وینیپگ فری پرس (Winnipeg Free Press) در مطلبی با عنوان «نفرتی غوطهور در نفت»، نوشته جان اف. کالینز، به مناسبت شصتمین سالگرد کودتا، به معرفی کتاب «کودتا» نوشتهٔ یرواند آبراهامیان پرداخته و خواندن آن را برای درک روابط میان ایران و آمریکا ضروری میداند. به عقیدهٔ آبراهامیان، ناآرامیهای سال ۱۹۵۳ در ایران که به کودتا منجر شد بیش از آنکه از جنگ سرد متاثر شده باشد ریشه در نفت دارد و اینکه چه کسی باید کنترل نفت را برعهده داشته باشد. آبراهامیان که تحقیقات جامع و بینظیری در زمینهٔ کودتای ۱۹۵۳ انجام داده است دسترسی به منابع سازمان اطلاعاتی آمریکا و انگلیس را در این زمینه، غیرممکن میداند.»
وبسایت اوپد نیوز (OPED News) اشاره دارد به اینکه «کودتای سال ۱۹۵۳ سیا هنوز در ایران طنین انداخته است. عملیات آژاکس از یادها نرفته است» و مینویسد: میتوان فیلم خوبی از این داستان ساخت. البته این فیلم با آرگو کمی تفاوت خواهد داشت. به دستور دو نفر از قدرتمندترین برادران تاریخ آمریکا، نوهٔ اشرافزادهٔ یک رئیسجمهور مشهور، مهندسی کودتا را بر ضد یک رهبر اصلاحطلب، دموکرات و سکولار بر عهده میگیرد تا نخستوزیر طرفدار نازیسم که از طرف شاه فاسد و بزدل حمایت میشد را به قدرت بنشانند. شاهی که در ربع قرن پس از کودتا، دموکراسی را سرکوب، نفت را جاری و شکنجهگاههایش را انباشته نگاهداشت تا در نهایت یک حکومت دینی جایگزین سلطنتش شود. متاسفانه این اتفاقات بخشی از یک فیلمنامهٔ هالیوودی نیستند؛ بخشی از تاریخ هستند.
عملیات: آژاکس
برنامهریزی و کنترل: سیا
همدست: MI6
مکان: ایران
تاریخ: ۱۹ آگوست سال ۱۹۵۳
اهداف: نفت ایران، همجواری با اتحاد جماهیر شوروی و سرنگونی نخستوزیر منتخب محمد مصدق و به قدرت رساندن پادشاهی بیاراده و وارث سلطنت یعنی محمدرضا شاه پهلوی.
وبسایت هیستوری (History) در روزشمار وقایع تاریخیاش، به حمایت مالی آمریکا از کودتا در ایران اشاره کرده و نوشته ایران پس از وقایع سال ۱۹۵۳ به یکی از مهمترین متحدین آمریکا در جنگ سرد تبدیل شد و شاه پس از بازگشتش به ایران با امضای قراردادی، ۴۰ درصد از منابع نفتی ایران را به آمریکا واگذار کرد.
اعتراف سیا: کودتا برای جایگزینی دولتی غربگرا در ایران
ترجمه: شیدا قماشچی
تاریخ ایرانی: سیا برای نخستینبار به صورت علنی به نقش خود در کودتای بدنام ۱۹۵۳ به قصد سرنگونی نخستوزیر منتخب دموکراتیک، محمد مصدق، اعتراف کرد؛ این اسناد تلاشهای دولت بریتانیا برای جلوگیری از افشای نقش خود در این کودتا را نیز فاش کردهاند.
در شصتمین سالگرد این رخداد که ایرانیان از آن به عنوان سند دخالت کشورهای غربی در امور کشورشان یاد میکنند، آرشیو امنیت ملی ایالات متحده در دانشگاه جورج واشنگتن مجموعهای از اسناد سازمان اطلاعاتی آمریکا را منتشر کرده است.
در بخشی از این اسناد که در گذشته از تاریخچهٔ سیا در عملیات «جنگ بر سر ایران» حذف شده بودند، اینگونه میخوانیم: «کودتای ارتش برای سرنگونی مصدق و کابینهٔ جبههٔ ملی، به دستور سیا و به عنوان بخشی از سیاست خارجی آمریکا توسط بالاترین مقامات دولتی طراحی و تائید گردید.»
این اسناد، که در وبسایت رسمی بایگانی ملی و تحت قانون آزادی اطلاعات در دسترس قرار گرفتهاند، تمام جزئیات مهندسی کودتا توسط آمریکا و کمکهای بریتانیا را فاش کردهاند؛ عملیاتی که با اسم رمز تیپیآژاکس (TPAJAX) در سیا و در MI6 با رمز عملیات BOOT شناخته میشوند.
بریتانیا، به ویژه وزیر امور خارجهاش سر آنتونی ایدن، مصدق - رهبری ایرانی که کمپانی نفتی ایران انگلیس، بیپی، را ملی کرد - را تهدیدی برای منافع استراتژیک و اقتصادیاش میدانست، ولی بریتانیا به حمایت آمریکا نیاز داشت. دولت آیزنهاور در واشنگتن به راحتی قانع شد.
اسناد بریتانیا نشان میدهند که چگونه بالاترین مقامات انگلیسی در دههٔ هفتاد سعی کردند تا واشنگتن را از انتشار این اسناد «شرمآور» باز دارند. مدارک رسمی در بریتانیا هنوز محرمانه باقی ماندهاند اگرچه نقش این کشور در این کودتا بر همگان آشکار است. در سال ۲۰۰۹ جک استراو، وزیر امور خارجه اسبق بریتانیا به صورت علنی به «مداخله»های متعدد بریتانیا در مسائل ایران در طول قرن بیستم اشاره کرد. روز دوشنبه وزارت امور خارجه بریتانیا اعلام کرد که دخالت بریتانیا در کودتا را تائید یا تکذیب نخواهد کرد.
اسناد ایالات متحده که از ردهبندی محرمانه خارج شدهاند تلگرامهایی از کرمیت روزولت، مقام ارشد سیا در ایران زمان کودتا را نیز شامل میشوند. در نسخهای از تاریخچهٔ درون سازمانی سیا که توسط اسکات کاک نوشته شده است و زندهباد شاه! (Viva, Shah!) نام دارد به نقل قولی از مانتی وودهاوس، رئیس وقت MI6 در ایران پرداخته شده است که: بریتانیا به کمک ایالات متحده برای انجام کودتا نیاز دارد. ایدن نیز با وودهاوس همعقیده بود. کاک ادامه میدهد: «وودهاوس تائید سخنانش را به مثابه مجوزی برای پیگیری ایدهاش با همکاری آمریکا برشمرد.»
سرنگونی مصدق، سلطنت شاه را برای ۲۶ سال پس از کودتا بقا بخشید تا در سال ۱۹۷۹ به انقلاب اسلامی انجامید. این کودتا تا به امروز نیز دلیل مناسبی برای بیاعتمادی ایرانیان نسبت به سیاستمداران آمریکایی و انگلیسی به شمار میرود. کودتایی که به این قصد صورت گرفت تا خاندان سلطنتی بتوانند از منافع کشورهای غربی برای بهرهبرداری از منابع نفتی، محافظت کنند.
اسناد بایگانی شدهٔ سیا، نسخهای از تاریخ کودتا با عنوان «عملیاتی برای به قدرت نشاندن دولتی با گرایشهای غربی در ایران» را نیز شامل میشود که چشمانداز این عملیات اینگونه تعریف شده است: «استفاده از روشهای قانونی، یا نیمه قانونی برای سرنگونی دولت مصدق؛ و جایگزین ساختن دولتی با گرایشهای غربی تحت سلطنت محمدرضا شاه و زاهدی به عنوان نخستوزیر او.»
در یکی از این اسناد مصدق اینگونه توصیف شده است: «از تندترین، عصبانیکنندهترین، زرنگترین و برانگیزندهترین رهبرانی که تاکنون (بریتانیا و آمریکا) با آن مواجه شدهاند.» در ادامهٔ این سند مصدق «انگلیسیها را زیانآور و دور از فهم» میداند و «او و میلیونها ایرانی معتقدند که برای قرنهای متمادی بریتانیا در امور کشورشان دخالت کرده است تا به منافع خود دست یابد.»
سند دیگری به راهاندازی «جنگ روانی» با مصدق اشاره دارد. یرواند آبراهامیان تاریخنگار ارمنی - ایرانی و نویسندهٔ کتاب «کودتا: ۱۹۵۳، سی.آی.ای و ریشه روابط امروز ایران و آمریکا» در مصاحبهٔ اخیر خود گفته است که کودتا به این قصد طراحی شد «تا شخصیتی ملیگرا که اصرار بر این داشت که نفت میبایست ملی شود را حذف کنند.»
آبراهامیان عقیده دارد که بر خلاف دیگر رهبران ملیگرا همچون جمال عبدالناصر در مصر، مصدق چهرهٔ «ضد استعماری» منحصر به فردی را ارائه داد که در عین حال به ارزشهای دموکراسی و حقوق بشر نیز پایبند بود.
برخی از تحلیلگران بر این عقیدهاند که مصدق نتوانست با غرب مصالحه کند و ترس از نفوذ کمونیسم در ایران به کودتا انجامید. آبراهامیان در مصاحبهاش با وبسایت ایرانی تابلو اینگونه پاسخ میدهد: «تحقیقات به من ثابت کردند که هیچگونه پیشنهاد منصفانهای از سوی غرب در اختیار مصدق قرار نگرفت، آنها از مصدق انتظار داشتند تا از ملی شدن صنعت نفت بگذرد و اگر او این پیشنهاد را میپذیرفت جنبش ملی دیگر معنایی نداشت... بحث من این است که خطر واقعی از سوی کمونیستها وجود نداشت... با استفاده از خطر کمونیسم هرگونه عملی توجیه میشد، پس این مبحث بیشتر برای عامهٔ مردم بود به ویژه مردم آمریکا و بریتانیا.»
علیرغم اسنادی که اخیرا منتشر شدهاند، تعداد قابل توجهی از این اسناد هنوز محرمانه باقی ماندهاند. مالکوم برن، قائممقام پژوهشگاه آرشیو امنیت ملی از مقامات اطلاعاتی آمریکا درخواست کرده است تا باقی اسناد و مدارک را نیز منتشر کنند. «هیچ دلیل موجهی برای محرمانه نگاه داشتن اسناد چنین برههٔ حساسی از تاریخ وجود ندارد. این حقایق برای کودکان دبستانی ایران نیز واضح و روشن است. پنهان ساختن این جزئیات فقط به تحریف تاریخ و افسانهپردازی در همهٔ زمینهها میانجامد.»
در سالهای اخیر سیاستمداران ایرانی سعی داشتهاند تا مشاجرات بر سر فعالیتهای هستهای ایران را با ملی ساختن صنعت نفت در زمان مصدق مقایسه کنند: حامیان محمود احمدینژاد همواره ادعای رخ دادن یک کودتای دیگر را داشتهاند. پیش از این مقامات آمریکایی از دست داشتن در کودتا ابراز پشیمانی کردهاند ولی در ارائۀ یک پوزش رسمی کوتاهی به خرج دادهاند. دولت بریتانیا هرگز نقش خود در این کودتا را نپذیرفته است.
منبع: گاردین
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
انتشار اسناد جدید سیا دربارۀ کودتای ۲۸ مرداد
ترجمه: بهرنگ رجبی
تاریخ ایرانی: آرشیو امنیت ملی ایالات متحده به مناسبت شصتمین سالروز سرنگونی محمد مصدق نخستوزیر ایران، در ۲۸ مرداد ماه ۱۳۳۲، امروز [۱۹ اوت ۲۰۱۳، ۲۸ مرداد ماه ۱۳۹۲] اسنادی تازه منتشر کرده از نقش آمریکا در عملیاتی که طی سالیان مجادلات بسیار برانگیخته؛ اسنادی متعلق به بایگانیهای سیآیای که به تازگی از ردهبندی محرمانه خارج شدهاند. مدتهاست که همگان نقش ایالات متحده و بریتانیا در خلع ید مصدق از قدرت را پذیرفتهاند، اما اسنادی که امروز منتشر شدهاند، شامل مدارکی هستند که میتوان آنها را نخستین تصدیق رسمی سیآیای در رابطه با کمک به برنامهریزی و انجام کودتا دانست.
اشارهٔ صریح به نقش سیآیای در این عملیات در یکی از گزارشهای داخلی این سازمان آمده به نام «جنگ بر سر ایران» که تاریخ اواسط دههٔ ۱۹۷۰ [اواسط دههٔ ۱۳۵۰] را دارد. سیآیای سال ۱۹۸۱ در واکنش به شکایت «اتحادیهٔ آزادیهای مدنی آمریکا» نسخهای بسیار سانسور شده از این گزارش را منتشر کرد اما در آن نسخه هر اشارهای به عملیاتی که به سرکردگی ایالات متحده در ایران انجام شد و اسم رمزش تیپیآژاکس (TPAJAX) بود، با ماژیک سیاه شده بود. در تازهترین نسخهای که از این گزارش منتشر شده، این اشارات موجودند. دیگر مدارکی که امروز منتشر شدهاند، شامل مکاتباتی میشوند که کرمیت روزولت، مامور ارشد سیآیای که آن زمان به قصد کودتا به ایران آمده بود، در رابطه با کارش انجام داده. این اسناد جزئیاتی تازه از ماجراها به دست میدهند و ضمنا دربرگیرندهٔ اشاراتیاند روشنگر دربارۀ فعالیتها و کارهای این سازمان اطلاعاتی پیش و پس از خود عملیات.
کودتای سال ۱۳۳۲ کماکان موضوع توجه دنیاست چون بسیاری نکات دربارهاش هنوز هم به شدت محل بحثاند. بحثها حتی در مورد مسایلی بنیادین هنوز در جریان است ــ جرقهٔ نقشه در سر چه کسی خورد، چه کسی سر آخر اجرایش کرد، چه کسی داخل ایران پشتیبانیاش کرد و اینکه چطور موفق شد. (فقط طی همین سالهای اخیر انبوهی کتاب و مقالات به انگلیسی و فرانسه و فارسی منتشر شده که تمرکزشان روی مصدق و کودتا بوده یا دستکم خیلی جدی به این موضوعات پرداختهاند، از کسانی چون یرواند آبراهامیان، غلامرضا افخمی، محمد امینی، کریستوفر دیبلیگ، داریوش بایندر، مارک گازیوروسکی، مالکوم برن، استفن کینزر، عباس میلانی، علی رهنما، و کسانی دیگر. این نوشتهها در مواردی نظراتی به شدن متفاوت و مخالف دارند در این مورد که چه کسی پشت نقشهٔ کودتا بود و چه کسی کودتا را اجرا کرد. روایتهای دیگری هم در راهاند، از جمله کتابی به انگلیسی از علی رهنما دربارهٔ سیاست داخلی ایران در آن دوران.)
ماجرای کودتا فراتر از موضوعی برای تحقیقها و پژوهشهای دانشگاهی است. نقشآفرینانی سیاسی از همهٔ جناحها و دستهها، از جمله از حکومت ایران، مدام پای کودتا را وسط این بحث میکشند که مسوول اصلی مسیری که تاریخ ایران در سدهٔ بیستم پیمود، خود این کشور بوده یا قدرتهای خارجی، آیا میتوان به ایالات متحده اطمینان کرد که استقلال و حاکمیت ایران را پذیرفته یا نه، یا اینکه آیا واشنگتن باید پیش از هرگونه بهبود روابط احتمالی، بابت دخالتهای پیشینش در امور ایران عذرخواهی کند یا نه.
انتشار عمومی این مدارک به این جهت نیز ارزشمند است که اسناد سیآیای در مورد کودتای سال ۱۳۳۲ بسیار اندکاند. اولا مقامهای این سازمان گفتهاند بیشتر مدارک در اینباره در اوایل دههٔ ۱۹۶۰ [۱۳۴۰] یا گم یا نابود شدهاند، ظاهرا دلیلش هم «زیادی پر بودن مخازن» نگهداری اسناد بوده. در مورد دسترسی عمومی به باقی اسناد باقیمانده (که بنا به گزارشها، عرض پوشهشان سی سانتیمتری میشود) دهههاست که رویهٔ معمول اعضای سیآیای تکذیب همه جانبه در مورد وجود چنین اوراقی بوده. تازه این رویه به رغم قول و تعهدات جداگانهٔ دو دهه پیش سه تن از مدیران سیآیای (رابرت کیتز، جیمز وولسی و جان دوچ) برای علنی کردن پروندههای تاریخی این سازمان در مورد چندتایی از عملیات دوران جنگ سرد (از جمله عملیات کودتای ۱۳۳۲ ایران) بوده؛ آن زمان این قولها را نشانهای از سیاست شفافسازی ادعایی تازهٔ سیآیای خواندند بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱.
یک نشانهٔ آشکار از وفا نکردن به قول آن سه مدیر در عمل، سال ۱۹۹۹ به دیدها آمد، وقتی آرشیو امنیت ملی ایالات متحده درخواستی قانونی داد برای دسترسی به گزارش داخلی مشهور سازمان سیآیای در مورد کودتای ایران. یکی از طراحان این عملیات، دونالد ویلبر، کمتر از یک سال بعد از وقوع ماجرا این گزارش را آماده کرده بود. آن زمان سیآیای فقط حاضر شد از این گزارش ۲۰۰ صفحهای فقط یک تک جمله را منتشر کند.
به رغم انتشار بیشمار روایت از ماجراهای کودتا طی همهٔ این سالها ــ از جمله خاطرات مفصل و پر جزئیات خود کرمیت روزولت («ضد کودتا: نبرد بر سر ادارهٔ ایران») و متعاقبا افشا و انتشار همان گزارش ۲۰۰ صفحهای سیآیای در نیویورک تایمز ــ روال معمول سازمانهای اطلاعاتی کماکان این است که در موضعشان تغییری نمیدهند. تأکید دارند که فرق هست میان در دسترس عموم گذاشتن اطلاعات در مورد فعالیتهای ایالات متحده از سوی نهادهای غیردولتی با پذیرش و تصدیق رسمی این فعالیتها، حتی دههها بعدتر از زمان وقوعشان.
آرشیو امنیت ملی ایالات متحده تصمیم سیآیای را برای در دسترس گذاشتن این مدارک قدر دانسته و ستوده اما تأکید کرده از این اسناد آشکارا برمیآید که سالها پیش میتوانستهاند از ردهبندی محرمانه خارج شوند و در دسترس عموم قرار گیرند، بیآنکه خطری امنیت ملی آمریکا را تهدید کند.
مالکوم برن، قائممقام این پژوهشگاه از مدیران سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده خواسته دیگر اسناد به جامانده از دورهٔ کودتا را هم به طور کامل در دسترس عموم قرار دهند: «دیگر هیچ دلیل معقولی برای محرمانه نگه داشتن اسناد چنین برههٔ مهمی از تاریخ ما وجود ندارد. الان هر بچه مدرسهای در ایران هم از کلیت و اصل این ماجراها باخبر است. پنهان کردن جزئیات فقط به تحریف تاریخ میانجامد و به افسانهپردازان همهٔ طیفها در این زمینه میدان میدهد.»
نظر شما :