گلایههای دختر دکتر شریعتی از اتهامهای وارد شده به پدرش
به گزارش خبرگزاری ایسنا، سوسن شریعتی در این نشست درباره پدرش گفت: من همیشه سعی کردهام مساله ژنتیک و نسبت خانوادگیام با شریعتی را در حرفها و نظرهایم دخیل نکنم. اما وقتی بعضی از اتهامها را در مورد او میشنوم، احساس میکنم حالا باید به عنوان دختر شریعتی از حیثیت و آبروی پدرم دفاع کنم.
او افزود: بعد از گذشت بیش از ۳۰ سال عدهای پیدا میشوند و میگویند اصلا شریعتی نام خانوادگی پدر من نبود. او فردی بود به اسم علی مزینانی که به کمک ساواک از ایران خارج شد و بعد هم از بیماری قلبی مُرد. حتی گاهی پا را فراتر میگذارند و میگویند، خود ساواک حسینیه ارشاد و جلسات پدرم را تدارک دیده بود و مدیریت میکرد.
او درباره حق تألیف کتابهای پدرش هم گفت: ما از حق تألیف کتابهای او پس از مرگش استفاده میکردیم، اما دکتر شریعتی در دوران حیات خود هرگز برای کتابهایش حق تألیفی نگرفت. ایشان نسبت به پول یک روحیه مقدسمآب داشت. برخی افراد با گفتن حرفهایی مثل اینکه «شریعتی از دست شخص وزیر علوم حقوق میگرفته» میخواهند چهره آن را تخریب کنند. پدرم پس از اخراج از دانشگاه حقوق بازنشستگیاش را میگرفت و پس از مرگش خانواده از حق تألیف کتابهای او استفاده میکردند.
او همچنین با اشاره به تغییر نگاه عدهای به آثار شریعتی گفت: مطمئنا برای خود شریعتی هم دردناک است که میبیند نوشتههایش در کتاب «کویر» امروز به پیامکهای عاشقانه تبدیل شده است. برخلاف عقیده برخی از افراد که معتقدند با گذشت زمان شریعتی و کتابهایش خستهکننده و پیش پا افتاده میشوند، معتقدم جنس آگاهی که شریعتی میخواهد بدهد، از جنس اطلاعاتی نیست که متوقف شود، بلکه مواجهه با او یک مواجهه وجودی و پایدار است.
سوسن شریعتی ادامه داد: من هم مثل همهٔ همنسلهایم به شریعتی و آثار او مراجعه کردم؛ رجوعی که به بعد از مرگ پدرم مربوط میشود و مثل همه همنسلهایم با مطالعه آثار او دستخوش شادی، عصبانیت و لذت شدم و هرچند بارها از او فاصله گرفتم، اما با این حال امروز میپذیرم میراثدار شریعتی هستم.
او در ادامه به روحیه مبارزهطلبانه پدرش اشاره و اظهار کرد: شریعتی با نه نگفتن به دین دولتی و نظام اجتماعی حاکم بر دوران خود، چالش و تنش مداومی ایجاد کرد. شریعتی از سویی روشنفکر بود و از سوی دیگر افرادی که پای بحثهای مذهبی او در حسینیه ارشاد مینشستند و در تاریخ ادیان او ثبتنام میکردند، بیش از سه هزار نفر میشد و همه اینها باعث نادیده گرفتن او در جامعه شد.
نظر شما :